عاشقانه – 09

شاعرم کن
بخند
و بگذار ديواني از بوسه برايت بگويم …

شال و كلاه ميبافم با خيالت… تا در سرماى نبودنت يخ نبندم
شانس اوردم متن هایی که توکامپیوترمینویسم بااب پاک نمیشه وگرنه اینجاهم دلنوشته هایم بااشک پاک میشد
شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست / پس چرا بر شانه ام اشکی نمی ریزد کسی . . .
شاهزاده عشقی كه غلامت شده ام پابند تو و اسير دامت شده ام گويند كبوتری وفادار تر از طوقی نيست طوقی صفتم جلد مرامت شده ام..
شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام / پابند تو و اسیر دامت شده ام / گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست / طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام .
شايد با هم بودن به سختي تكرار شود اما به ياد هم بودن را هر لحضه مي توان تكرار كرد
شايد فاصله ها بتوانندنگاه ها را از هم دور كنند ولي قدرت اين راندارند كه يادها را ازهم دور كنند
شايد قبلأ اشکها به خاطر نبود محبت بود اما حالا چون عادت به بيمه مهرى کرديم محبت که ميبينيم اشک ميريزيم…………
شايد من از عمق وجودم ناراحت و دلشكسته باشم…… اما هيچوقت فراموش نخواهم كرد خاطراتي كه بينمان بود….. كاش تو هم به يادت بياد خاطراتمون…تمومش كن…برگرد
شايد پاكترين هواي دنيا، متعلق به لحظه اي است كه دلمان هواي هم ميكند.
شايد کسى رو که با تو خنديده فراموش کنى…
اما کسى رو که با تو اشک ريخته هرگز!
شايدآن روزى كه رفتم يادتنهايى كنى ! من همان تنهائيم يادت نره يادم كنى
شايدبرايت عجيب باشداين همه آرامشم… خودمانی بگويم،ب آخرکه برسی فقط نگاه ميکنی…
شايــــد روزي من و تو در آغوش هم به اين روزهاي جدايي بخنديم…!
شاید آن روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد …خبر از دل غمگین شقایق نداشت…
شاید آن هنگام که کیمیاگر کیمیا میکرد به مس عشق می ورزید طلای ناب بدست میي آورد.
شاید ان روز که رفتم یاد تنهایی کنی . من همان تنهاییم یادت نره یادم کنی
شاید با فاصله ها توانستی مرا از خود دور کنی ولی نگفتی با یاد و خاطره ات چه کنم…
شاید برایت عجیب باشه این همه آرامشم خودمانی میگویم ، به آخر که برسی فقط نگاه میکنی !!
شاید برم کنار در نزارم که رد بشی اونطوری مجبورت کنم از روی نعشم ردبشی یا شایدم که آخرش به عادت بچگیا کفشاتو قایم بکنم نری به این سادگیا
شاید تکراری باشد
ولی
گاهی ، بعضی چیزها
ارزش هزاران بار تکرار را دارند
تکرار می کنم ، تکرار می کنم : دوستت دارم…
شاید در نبودش به ظاهر لبخند بزنم… ولی… فقط بالش زیر سرم از درون من خبر داره و میفهمه در نبودش چی میکشم…
شاید دیگران در نبودنت "سرم" را گرم کنند ، ولی "دلم" را هرگز .
شاید روزی دلم دوباره برای او تنگ شود! هیس ارام باشید،شما دیگر مرا دیوانه خطاب نکنید. گفتم “شاید” آخر او هر چه که باشد روزی عشقم بود
شاید لک لک ها یک شب تو را برای پدر و مادرت آورده باشند! اما من یقین دارم ک خداوند با دستان خودش تو را به من هدیه داده است!!!
شاید یه روزی اونقدر تعداد مخاطب خاصمون زیاد بشه که مجبور بشیم برای گفتن دوستت دارم از نرم افزار ارسال اس ام اس انبوه استفاده کنیم.
شاید! شعر همین است که من عاشق تو باشم و تو! با هر که می خواهی
شب از ستاره پر شد من از هوای عاشقی نشد که از یادم بری حتی برا دقایقی
شب بود خسته بودم چشامو بسته بودم ، خورشید سر زد و من پیشت نشسته بودم ، چشمامو باز کردم دیدم ازت خبر نیست ، دیدم برام توو دنیا از تو عزیزتر نیست
شب خواب بودم يهو با يه صداي بلند شدم ديدم قلبمه به ياد تو هنوز نخوابيده
شب شکست پیمان شکست.عهدی شکست.ازشکست هر شکستی بردلم اهی نشست.
شب قراريست كه ستاره هابراي بوسيدن ماه ميگذارند و چه زيباست شرم زمين كه خود را به خواب ميزند .
شب ها ز غم تو خواب ندارم رحمی به دلم کن که دگ تاب ندارم از بس ز دوری تو گریه نمودم چشم به زبان امد و گفت اشک ندارم
شب هایم میگذرد… بدون اینکه دلم هوای آغوشت راداشته باشد… آغوشت ارزانی دیگران… من مهمان پاهای بغل کرده ام هستم..؟ واین آرامشم راحتی باتوعوض نمیکنم…
شب پر از ستاره هایی باشه که هر شب سفارشتو به خدا میکنن تا همیشه ماه بمونی .
شب که شد به آسمان نگاه کن ، اگه یه شهاب دیدی ، نپرس چرا فقط یه آرزو کن.
مطمئن باش آرزوت برآورده میشه چون من اینکارو کردم و بعدش تو رو پیدا کردم
شب که می شود دلم وجودت را می طلبد نه اینکه آغوش گرمت را ، نـــــــــــــــــــــــه فقط اینکه باشی و در گوشم بگویی شبخیر …
شب که میاد یواش یواش با چشمک ستاره هاش اجازه هست از آسمون ستاره کش برم برات؟
شبانه هاى مرا ميشود سحر باشى و ميشود كه از اين نيز خوبتر باشى تداوم من و دريا و آسمان با تو اگر هم تو رهگذر باشى!
شباهت عجیبی ست بین تو و ماهی قرمزم … هر دو هر سه ثانیه یکبار مرا فراموش می کنید.
شبـــــــیه ماه هستی نه میــــــــشود در آغوشت گرفــــــت و نه آنســـــــــــوی تو را دیـــــــد تنـــــــــــــها میشود در تـــــو گم شد که شـــــــدم …
شبها آمدند و روزها سپرى شدند و تو همان خوب ديروزى…
شبها وقتي ميخواي بخوابي،ميبيني هيشكي رو نداري كه بهت فكركنه… اينجاست كه:ميفهمي برخلاف شلوغيه درونت…..چقدر تنهايي……
شبها چراغ دلت رو روشن بذار تا فرشته ها راه پاكى رو گم نكنن
شبها که بی تو پلک غزل بسته می شود ، از لحظه های بی تو دلم خسته می شود ، باور نمی کند دل مغرور و ساکتم ، هر لحظه بیشتر به تو وابسته می شود .
شبهاگاهي شعرميچسبد, گاهي سيگار, وگاهي شعروسيگار! ولي امان ازتو! وقتي هستي ديگرهيچ چيزنميچسبد, جزخودت…
شبى در شهر چشمانت فقط يك رهگذر بودم ،نديده دل به تو دادم شدى سلطان و معبودم
شبى دنبال معنايى براى دوست مى گشتم،توبالاترزهرمعناومن بيهوده مى گشتم.
شبي از سوز گفتم قلم را ، بيا بنويس غم های دلم را ، قلم گفتا برو ، بيمار عاشق ، ندارم طاقت اين بار غم را
شبی به دنبال معنایی برای تو میگشتم تو بالاتر از هر معنا و من بیهوده میگشتم
شبی در شهر چشمانت فقط یک رهگذر بودم ندیده دل به تو دادم شدی سلطان معبودم.
شبی رو به عرش کبریا کردم”خودم رااز غم دنیا رها کردم ”نداآمد بگو آنچه نیاز توست”برایت بهترینها را دعا کردم.
شبی ساقـی زمن پرسید که جانا آرزویت چیست؟
بگفتم بودن آن دوست که جـز او آرزوئی نیست.
شبی غروب میکنم،کنار چشمهای تو… و بی گناه میروم ،به دار چشمهای تو… من از تمام عاشقی،به این بسنده میکنم… که یک دقیقه سر کنم،کنار چشمهای تو…
شبیه قطره باران که آهن را نمیفهمد دلش فرق رفیق و فرق دشمن را نمیفهمد نگاهی شیشه ای دارم به سنگ مردمکهایش الفبای دلش معنای نشکن را نمیفهمد
شبیه معادلات چند مجهولی شده ام ؛ این روزها …. هیچ کس از هیچ راهی مرا نمی فهمد … !!
شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر.
شخصیت من چیزیه که من هستم،
اما برخورد من بستگی داره به اینکه ” تو ” کی باشی…
شده ام معادله ای چند مجهولی این روزها هیچکس از هیچ راهی مرا نمی فهمد
دیوونه, ولگرد, سوسول, تنبل, تفاله, دماغ دراز, احمق, روانی, مریض. (عصبانی نشو حرفهای اول کلمه رو به هم بچسبون بعد قضاوت کن)
دیگر “هیچ” چیز جای خودش نیست، جزتو..! زیبا جا گرفته ای درمیان دلم..
دیگر از آن همه شیطنت و شلوغی خبری نیست… آن قدر به خاطر ضربدرهای جلوی اسمم چوب روزگار را خوردم که تبدیل شدم به ساکت ترین شاگرد کلاس زندگی!
دیگر از خدا نمیخواهم ک مرا ب تو برساند آری این خواسته بزرگیست از کسی ک خود تنهاست….
دیگر از میم مالکیت استفاده نمی کنم!!!!!!!!! شب بخیر “نفسش”…….
دیگر امشب نمی خوابم ، چون خواب تو دیدم، با گریه ، خندیدم
دیگر حتی توان به یاد آوردنت را نیز ندارم… چه بیرحم است روزگاری که خواسته یا ناخواسته تو را آورد و تو را برد… تا اینک من بمانم و اغمای خاطراتت…
دیگر حسابش را ندارم کلمه به کلمه رویا هایم را حفظم ولی فکر کردن به تو هر بار برایم تازگی دارد از من دوری شاید همین نزدیکی ها فقط ای کاش جواب تنهایم بودی…
دیگر خیال با تو بودن رو نمی بافم. کلاف دروری ات کلافه ام کرده، همش گره می خورد به خاطراتمان…
دیگر نمیتوانم متن های طولانی را تا آخرش بخوانم تقصیر خودت بود … آمدی رفتی … به هر چه کوتاه عادتم دادی …
دیگر نگو جایت در قلبم است! تو خوب می دانی که از مکان های شلوغ بیزارم…
دیگر همه نقطه ضعفم را فهمیدند… از من که چیزی که میخواهند جان تورا قسم میخورند…
دیگر هیچ حسی به درد من نمیخورد!! وقتی نیستی تا ببینم، صدایت را بشنوم، تنت را بو کنم، طعم بودنت را بچشم و لمس کنم وجودت را .. “نمیخواهم این پنج حس را”
دیگر هیچ مزه اى دلچسب نخواهد بود من تمام حس چشاییم را روى لبانت جا گذاشته ام …
دیگر هیچکس برای من "او" نمیشود.. حتی خودش……………….
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند/ تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد / آنچه کردی تو به من هیچ ستم کار نکرد . . .
دیگــر قـــاصِـدک هــا بـِـه دَستـــ مـــا نِـمیرسنــد! چـــون شَــرم دارنــد پِیغــــام چَنــد نَفــــر را بـِــه یـــک مَقصـــد بِبـــَـــرنـــد!!
دیگه برنمیگردم، میرم واسه همیشه / خیلی عذابم دادی، خونمو کردی تو شیشه
دیگه حتی وقتی کسی میگه “میرم تا سر کوچه و برمیگردم” باور نمیکنم که برمیگرده …
دیگه میرم از اینجا از این دنیای مجازی،دوست داشتن های مجازی،بوسه های مجازی،از باهم بودن های مجازی!دیگر میروم دل شکتنمم مجازی بود
دییر زیست : می گوید عشق مرضی است که میکروب آن از راه چشم وارد بدن می شود
را افتادم مقصدم دیدار توست
نمیدانم چه مدت در راه خواهم بود
1 روز 1ماه 1سال…
اما لحظه ای درنگ نخواهم کرد
تا در آغوشت آرام گیرم
رابطه ی سالم رابطه ای است که دعوا هم تویش باشد… اگر نباشد یعنی یکی دارد زیادی کوتاه می آید…
راز اين دل فقط باد صبا ميداند / دارمت دوست به قدرى كه خدا ميداند
راست یا دروغ مهم نیست ! تو فقط با من حرف بزن ! چشمانت زیرنویس می کنند !
راستش را بخواهی دیگر منتظر آمدن تو نیستم منتظر رفتن خودم هستم قلبم پیرزنی هفتادساله است… زانوهایش درد میکند….
راستی الان عزیزه من سرت رو شونه کیه صدای خنده های تو الان تو خونه کیه روزای خوب زندگیم تمومشون صرف تو شد می گفتی راهمون جداست آخرشم حرف توشد…
راستی دوستی چقدر می ارزد ؟ قدر یک کوه طلا ؟ یا که سنگی سر راه ؟ چه تفاوت دارد کاش هرقدر که هست از ته دل باشد….
راســـــــــتـــــــی، در میـــان این همـــه اگـــر، تـــو چـــقــــدر “بایــــــدی” !! ♥خــــــــاص :))
راضی ام حراج هر هفته ی بازار دلت من باشم . . .

راهش را تقسيم كرد… رفتنش به من رسيد, رسيدنش به ديگرى.
راهـی ندارد جز " سقــــوط " برگ پاییزی… وقتـــــــــی میداند درخـــت عشـــــــق برگ تازه ای را در دل دارد …
راهيست راه عشق كه هيچش كناره نيست آنجا جز آنكه جان بسپارند چاره نيست
رایت مینویسم. . . .مانند آن پسرک نابینایی که هروز برای ماهی مرده اش غذا میریزد. . .
رد پایت را که میگیرم،از تو دور تر میشوم. شاید کفش هایت را برعکس پوشیده ای!!!!!!!!
ردپايم بي صداست عشق من بي انتهاست… ردپاي اشکهايم را بگير تا بداني خانه عاشق کجاست…
رسم دنيا فراموشي است،اما تو فراموش نكن،كسي درلابه لاي زمان به ياد توست
رسیدی مثل قو در ساحل من نشست آسان نگاهت در دل من ولی افسوس رفتی بی تفاوت فقط غم شد ز چشمت حاصل من…
رفت بهانه اش وابستگیم بود اما کاش میدانست وابستگی از عاشقی و از دوست داشتن می آید و کاش میدانست با رفتنش دنیا فراموشم میشود نه او…
رفت… اما کاش می ایستاد تا بهش بگم فیلم زندگی یه برداشت بیشتر نداره لطفا چشمات رو با احساس تر کن!
رفت
بهانه اش وابستگیم بود
اما
کاش میدانست وابستگی از عاشقی و از دوست داشتن می آید
و کاش میدانست با رفتنش دنیا فراموشم میشود نه او…
رفتــم گفتـم از “خـــــيرش” مـي گــذرم شنيـدم کـه زيــر لب گُفـت از “شــــــرش” خــلاص شـدم . . ..
عشق زيباست،اماوقتي بي وفايي را ديدي،عشق رامجازات نكن..
عشق شيرينو نميخوام كه دروغ باشه تو كارش عشق فرهادو ببينه ولي خسرو باشه يارش عشقو تو هوس نميخوام كه فقط يه لحظه باشه از پي عشق زليخا پشت يوسف پاره باشه
عشق صدای فاصله هاست صدای فاصله هایی که غرق ابهامند و با شنیدن یک هیچ میشوند کدر
عشق فقط عشق لاتی ، عرقش با ابجو قاطی ، فکرنکن ما لاتیم ما فقطخاطر خواتیم
عشق كلامي است جاودانه ، معناي واقعي عشقي تو ، اين راه بي پايان است ، اول راه من و توييم و آخر راه از عشق هم مردن
عشق كه آپشن نداره خودت باش كسي هم خوشش نيومد ،،خيالي نيست اينجا كه مجسمه سازي نيست
عشق ما آتشی است که هیچ آتش نشانی نمی تواند آن را خاموش کند…….
عشق مانند آن بوته ي خاري است كه هرچه بيشتر در كندن آن از زمين تلاش شود، آن خارها بيشتر در جسم و گوشت طرف مقابل نفوذ و رسوخ مي نمايد.
عشق مانند عبادت كردنه بعد از اين ك نيت كردي ديكه نبايد ب اطراف نكاه كني!!!
عشق مثل آب میمونه…..که میتونی توی دستت قایمش کنی..آخرش یه روز دستت رو باز میکنی میبینی نیست… قطره قطره چکیده بی انکه بفهمی.. اما دستت پر از خاطره است
عشق مثل سرکشیدن یه فنجون شکلات داغه حرارتش اول غافلگیرت میکنه ولی در عوض تا مدتها گرم نگهت میداره
عشق مثل پنير مي مونه!!
زياديش آدمو خنگ ميكنه
نرمالش فقط تا 1ساعت سيرت ميكنه
هيچ كس هم بدون پنير تا حالا نمرده!!!
عشق من باشدقبول‏!خداکندهرآنچه تودوست داری همان شود‏!چراکه قلبت آنقدروسیع ومهربان است که مطمئنم ازفردادنیابرای همه بهشت خواهد شدمطمئنم‏‏!‏‏!‏‏!‏
عشق من قصه هات بودن واسه ما دوای درد / میمردن اخرش همه ادمای بد / با جدایی تو منم میشم ادم بده / بیا خوبی کن و بد بودنو یادم نده…
عشق می بارد بیا بدویم در باران تو تا … ته کوچه های دلم من تا … زیر رنگین کمان چشمانت
عشق نشان ابدیت است:تمامی مرزهای زمان رادر می نوردد.سراسر یادمان یک آغاز را پاک.تمامی ترس یک پایان را محومی سازد.
عشق نه در حیات دیگری دخالت میکند و نه اجازه دخالت در حیات خود را میدهد
عشق نه پول میخواد نه خوشگلی نه ماشین نه هیچی دیگه …. فقط دو تا آدم میخواد تاکید میکنم : آدددددم
عشق هاي امروزي: بي نام قابل انتقال به غير معاف از احساسات….!!!!
عشق هایی که از پشت پنجره ماشین شروع میشه ، پشت پنجره خونه تموم میشه …
عشق هرگز قادر به تملک نیست ٫ عشق آزادی بخشیدن به دیگری است ٫ هدیه ای نا مشروط است … عشق معامله نیست
عشق هم فرصت لبخند تو را می طلبد ، خنده کن عشق نمک گیر شود…
عشق هم مارو سرکار گذاشته ؛آدمهاييکه دل پاک دارند بي کس هستن ؛اما آدمهاي بي احساس دوروبرشون رو آدمهاي عاشق پيدا ميشه _
عشق همیشه نافرجام است برای درخت ها !
به آسمان هم که برسند به همدیگر نمی رسند ؛ تبر ها مگر کاری کنند !
عشق همین خنده های ساده توست ! وقتی با تمام غصه هایت میخندی تا من از تمام غصه هایم رها شوم . . .
عشق هیچ مرگی نمی شناسد، عشق بر مرگ غلبه می کند. عشق مرزهای زمان را فتح می کند.
عشق و بهانه از تو ، ناز و نوازش از من ، قهر و گلایه از تو ، آشتی و سازش از من ، یه قلب ساده از تو ، عشق و علاقه از من ، فقط ، فقط تو گل باش ، ریشه و ساقه از من
عشق واقعی تاریخ انقضاندارد…..مقدمه نوشته های زوج 100ساله
عشق واقعی فقط در کتاب هاست ولی ای کاش عشق های واقعی در زندگی ما هم نیز وجود داشت.
عشق ورزیدن بدان معناست که سعادت خود را در گرو سعادت دیگری بدانیم.
عشق ورزیدن خطاست حاصلش دیوانگی ست عشق ها بازیچه اند عاشقان بازیگر این بازی طفلانه اند.. عشق کو ؟! عاشق کجاست ؟! معشوق کیست؟!
عشق يعن ي اميد، يعن ي طراوت باران، يعن ي سفيدي برف، يعني ساز زندگي و لبريز از خوشي،و عشق يعني راز زيستن!
عشق يعنى پرتاب گلى از سوى دوست
هر كجا باشم “د ل م” همراه اوست.
عشق يعنى:وقتى يادش ميافتى بايه لبخند خودتو لو بدى.
عشق يعني اينكه ميدوني ديگه بهت زنگ نميزنه يا اس نميده ولي روزي صد بار گوشيتو چك ميكني تا شايد زنگ زده بود يا اس داده باشه …
عشق يعني قلم از تيشه و دفتر از سنگ/که به عمري نتوان دست در آثارش برد….
عشق يگانه ترين آزادي در جهان است!
عشق چاشنی زندگیه وقتی نیست همه چی بی مزست تقدیم به تو که بامزه ترین لحظات زندگیم باتو بوده!
عشق چشمی است كه گاه
خود را به كوری می زند
تا از خیابان عبورش دهی
بی آن كه بدانی عبورت داد
عشق چيز عجيبي نيست…
همين است كه تو دلت بگيرد…
و من نفسم
عشق چیست ؟
3 ثانیه نگاه ! 3 ساعت صفا ! 3 روز آشنایی ! 3 هفته وفاداری ! 3 ماه بی قراری ! 3 سال انتظار ! 30 سال پشیمانی !
عشق چیست؟؟ جزآنکه زن همدمی باشدبرای مردومردتکیه گاهی برای زن.. یعنی فهم واجرای این نیم خط آنقدرسخت است که همه ماتنهاییم؟!؟
عشق گاهي از دوري بهتر است/ عاشقم كرده ولي صبوري بهتر است/ يعقوب يادم داده است/ دلبرت وقتي كنارت نيست /كوري بهتر است
عشق یعنی سرت را بگیرد در آغوش موهای سپیدت را بشمارد دانه دانه! و تو حیرت کنی! که از کی اینقدر پیر شده ای …
عشق یعنی انتظار و انتظار / عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی اونی که اگه صد دفعه هم ناراحتش کنی هر بار میگه این دفعه ی اخریه که می بخشمت و با اخم میاد توی بغلت
قلبم را برایت یادگاری میفرستم تا همیشه به یادم باشی من با یاد تو قابم میتپد پس هرگز فراموشم نکن
قلبم را در تاريكى شب تقديمت ميكنم تا در روشنايى فردا فراموشم نكنى.
قلبم را هیچوقت نتوانستم با قلبت میزان کنم، هر وقت به تو رسیدم تپش قلبم تندتر شد.
قلبم را که پیش از این نثارت کردم
امروز نیز روحم را برایت هدیه می فرستم
لا اقل نگذار در کادو بماند به دستان تو امیدوار است,,,
قلبم را گره زده ام به بند کفشم تا هیچگاه هوس ماندن نکند؛ زیر پای خودم له شود بهتر است…
قلبم رو شكستي ولي من بيشتر از قبل دوستت دارم ميدوني چرا ؟؟؟ چون حالا هر تيكه از قلبم تورو جداگونه دوست داره
قلبم فداي عزيزي كه دنيايي ازدلتنگي را به اميد يك لحظه ديدنش بجان ميخرم.
قلبم میگیره بی تو/ گریم میگیره بی تو/ سردن دستای من هردم/غمهای من بیشتر میشه بی تو عشقه من /اخ “اگه” میشد بشی مال من
قلبها شیشه های احساسند ، تقدیم به وجودی که احساس قلبش پر از معرفته
قلبى دارى به وسعت هفت دريا
بى نهايت آسمان،بهت حق ميدم دلت برام تنگ نشه
قلبي كه از يه تسونامي بزرگ جون سالم بدر برده يه عالمه خاطره داره از وحشت و ترس ،ديگه از دريا و موجاش نمي ترسه ديگه شكستن براش مفهومي نداره…
قلمي خواهم ساخت از ني باغ بهشت , جوهر از شيشه ذات , كاغذ از صفحه دل , نور ازشمع حياط , تا نويسم همه جا , نام زيباي تو را
قليون قلبم ديگه كام نميده
فكر كنم زغال عشقت
تمباكوی دلمو سوزونده
قند و عسل و كلوچه، I LOVE YOU آلوچه
هرجا كه هستی بيستی ، جيگر اول ليستی
قهر که میکردی آغوشم پناهگاهت بود…. باران قهر هایت پناهگاهت را خراب کرد… بردیا
قهوه ی تلخم را بهم زدی،شیرین شد… پس اگر به زندگی ام بیایی بهشت در انتظار ماست
قهوه,چشمان توست تیره ، تلخ اما آرامبخش و اعتیاد آور . . .
قهوه،بادام،شکلات همه تلخی هارا چشیدم،هیچکدام قدر نبودنت تلخ نبودند…
قول بده اگر یک روز خیلی اتفاقی نگاهمان به هم افتاد، با هم گره اش را کور کنیم باشه!؟
قول داد تا آخر دنیا بماند، سر قولش هم ماند، همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود.
قول دادم به قلبم و خدا، دیگه دل ندم به عشق آدما دقيقاً 1 سال از آخرین فصل زندگیم هم گذشت تا امروز به قولم عمل كردم
قول میدهم بشوم همان دخترک شلوغ و پرهیاهو….. وقتی کسی را یافتم که لایق خانومی هایم باشد…!
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که “دوستت دارم” دیگر لام تا کام حرفى نمیزنم …
قويترين "مرد" دنيا هم كه باشي محتاجي! محتاج اشكهاي عاشقانه يك "زن" كه از چشمهاي نگرانش بروي كوير زخم هايت ببارد!
و اين تنها التيام است
قیدشو نمیزنم دل ازنگاش نمیکنم/حتی اگه خودش بخواد من دلشو نمیشکنم
كابوس نبودي كه رهايت بكنم ، ازخاطر عشق جدايت بكنم. آنقدرعزيزي كه دلم ميخواهد ، هرچيز كه دارم فدايت بكنم
كاش انسان مثل شمع فقط يك شب زندگي ميكرد اما دركنار پروانه اش.
كاش بدونى روشن ترين ستاره بخت منى؛ پس بتاب و دنياى منو روشن كن
كاش دوتا دل داشتم كه يكيشو فداي تو ميكردم(مثل همين دلم) اون يكيشم در حسرت تو مي مرد…
كاش دوستي ها مثل رابطه دست و چشم بود. وقتي دستت زخم مي شه چشمت گريه ميكنه و وقتي چشمت گريه مي كنه دستت اشكشو پاك مي كنه
كاش قلب ها در چهره ها بود…
كاش منم توي پاكت sms جا ميشدم تا در عرض يك دقيقه به تو برسم و ببوسمت
كاش مي شد همدلي را قاب كرد،ساكنان شهر غم را خواب كرد،كاش مي شد نور چشمان تو را،جانشين تابش مهتاب كرد.
كاش ميتوانستم حرف بزنم.. چيزي بگويم از دلتنگي.. ميون اين آدمهايي كه در اين اطاق مجازي جمع شده اند. فقط ميگويم …….منم دلتنگم
كاش ميدانستى دنيا با همه وسعتش بدون عزيزان جايى براى ماندن ندارد به رسم سپاس نوشتم كه بدانى “عزيزى”
كاش يادت نرود روى آن نقطه پررنگ بزرگ ,بين بى باورى آدم ها, يك نفر مى خواهد كه تو خندان باشى نكند كنج هياهوى زمان , بروم از يادت.
كاش پلاك گردنت بودم كه باهرتكان خوردن بوسه به قلبت ميزدم.‎.
كبوترم لانه من بام توست، كجا روم مرغ دلم رام توست، پادشه كشور عشقم ولي ،نگين انگشتري ام نام توست.
كبوترهاي قلبم را به سويت ميپرايم شايد از تو آيين محبت بياموزند
كجاي اين دنيا، 
پشت كدامين پنجره
 مي توان ايستاد و به توفكر نكرد؟
كسي به اشاره تورا نشانم ميداد،
بيچاره نميدانست تو نشان هر اشاره مني!..
كسي كه خنجر به پشتم فرو كرد,بوي تنش آشنا بود!راستي اين عطر را خودم برايش خريده بودم…
كسي كه دوبار از روي يك سنگ عشق بلغزد، شايسته است كه هر دو پايش بشكند…
كسي كه ناز مرا ميكشيد مادر بود_كسي كه حرف مرا ميشنيد مادر بود_كسي كه گنج به دستم سپرد پدربود_كسي كه رنج به پايم كشيد مادر بود
كـــاش ميـدانستــى چـِـه لـِـذتــى دارد وقتــى كـِــه ميشــود خِيــــانَــت كـــرد… و نَكـــــرد..
كف بينى نكن! دستى كه به سويت درازشده… طالعش تويى…!
كفشات رو دربيار جدى ميكم كفشاتو در بيار!چرا؟ آخه تو توى سرزمين مقدسى! آره شك نكن تو توى قلب منى…
كفشهايم كه جفت ميشود،دلم هواي رفتن ميكند،من بيقرار تو ميشوم،بي آنكه فكركنم،آيا تو دلتنگ من هستي يا نه؟
كنار تو در باران قدم مي زنم،چتر براي چه؟
[ خيال كه خيس نمي شود! ]
كنارت چقدر حال من بهتره از اون حالي كه اين روزا ميشه داشت اگه دنيا هرچي كه داشتم گرفت ولي دست تو توي دستم گذاشت
كهنه دلي دارم در دستانت،همين دل شد اسير چشمانت،عشقت همچون شمعي سوزناك،آتش ميزند بر تن اين عاشق بي تاب
كوتاهترين فاصله براي گفتن دوستت دارم يك لبخنداست ، ميخندي يا بخندم ؟
كوچك ترين كلمه دنيا i شيرين ترين كلمه دنيا love عزيزترين شخص دنيا you  
كيستم كه شدم ليلى آن عاشق دلناز ، تو كه باشى كه شدى جان و دل ليلى دلباز
لازم نیســـت بین دونفـــر حرفـــی زده بشــــه… همین که دستــــت رو آروم بگیــــره، یه فشار کوچیک بده… همیــــن تمووووم گفتنــــی هاست….
لاكپشتا هم عاشق ميشن.اما درد دوريشون كمتره،چون عشقشون آروم تركشون ميكنه!!
لامارتین شاعر فرانسوی می گوید : تو را دوست دارم بدون آنکه علتش را بدانم ، محبتی که علت داشته باشد یا احترام است یا ریا
مي روي ناديده ميگيري مرا دوستت دارم نميدانم چرا زندگي برخلاف آرزوهايم گذشت اما نميدانم چرا؟؟؟!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟!!! سروده ي خودم
مي پرسي:چقدر دوستم داري؟ ميخندم:جهان را متر كرده اي؟
مي گويند عشق خدا به همه يكسان است ولي من ميگويم مرا بيشتر از همه دوست دارد و گرنه به همه يكي مثل تو ميداد…
مي گويند: شاد بنويس. نوشته هايت درد دارند!
و من ياد مردي مي افتم كه با كمانچه اش گوشه خيابان شاد ميزد …
اما با چشمهاي خيس …
مي گويند،
دلتنگ نباشم!
خداي من…
انگار به آب مي گويند
خيس نباش…!
ميان مشغله ها گم شدم اما دلم براي هوايت هميشه بيكاراست
ميترسم… 
كسي بوي تنت را بگيرد.. 
نغمه دلت را بشنود.. 
و تو خو بگيري به ماندنش!!! 
چه احساس خط خطي و جهنمي يست! 
اين عاشقانه هاي حسود من….
ميخواستم اسمتو رو سينه ام خالكوبي كنم اما ترسيدم صداي قلبم اذيتت كنه!!!
ميخوام باهات حرف بزنم * دلم ميخواد نگات كنم * از ته دل صدات کنم * خنده که رو لبات مياد * هرچي دارم فدات کنم
ميخوام به عشقت مبتلا شم،ميخوام كه باتو پابه پاشم،ميخوام فقط باتو باشم،بيا اي عشق نذار ازهم بپاشم…
ميخوام بگم دوستت دارم نه به 21 زبانه دنيا بلكه به زبان قلبم تالاپ تولوپ
ميخواهم از زيبايي چشمانت دنيايي بسازم تاهمه دنيا عاشق دنيايم شوند
 
ميدانم كه راه خانه هايمان از شمال آسمان، تا جنوب زمين ادامه دارد، اما وقتى من تو را دوست دارم، ديگر چه فرقى ميكند، تواهل حوالى آسمان باشى، يا حدود روياهاى من.
ميدونى “بنى آدم اعضاى يكديگرند” يعنى چى؟
يعنى: مثلا” تو جيگر منى
ميدونى با نمكى، خيلى تكى
منم دوستت دارم با هر كلكى
ميدونى زيباترين لبخند دنيا كى زده ميشه؟
لبخند بى اراده اى كه روى لب يك دوست ميشينه وقتى ميفهمه تو هنوزم به يادشى!
ميدونى چند تا دوستت دارم؟
يه دونه ولى مردونه
ميدوني اگه خورشيد بميره چي ميشه؟ اون وقت زمين مجبور دور تو بگرده
ميدوني اگه يه روز پادشاه بشم بزرگترين آرزوم چيه ؟




ميخوام بشي تاج سرم

 

ميدوني فرق لبخند تو با لبخند من چيه ؟ تو وقتي شادي ميخندي،من وقتي تو شادي ميخندم
ميدوني قشنگي زندگي چيه؟بي خبر باشي و يکي به خاطر تو با خدا راز و نياز کنه !
ميدوني كوچكترين ذره تو دنيا كشف شده چيه ؟ دل من ! چون برات يه ذره شده
ميدوني مرغ عشق بدون عشق ميميره تو همون مرغ عشق مني كه بدون تو ميميرم
ميدوني چ مرگمه؟… . . يخ زدم أز تنهايي!…
ميدوني چرا خدا از همه چيز دوتا بهت داده بجز بيني و دهان و قلب؟ چون مي خواسته خودت يه هم نفس، يه هم زبون و يه هم دل واسه خودت پيدا کني
ميدوني چرا غروب رنگش قرمزه ؟ چون وقتي ميفهمه من تو رو دارم آتيش مي گيره .
ميدوني چيه؟؟ يه حسي بهت دارم….كه اين حسم به توازهمه بيشتره حسي كه برام قشنگه……حس تنفر
ميدونيbmw يعني چي؟ ماشينه – نه جانم يعني…
B-بخدا
M -ميميرم
W -واست
ميرود و من پشت سرش آب نميريزم ،وقتي هواي رفتن دارد دريا را هم به پايش بريزي بر نميگردد…!
ميشنوي؟ بعدازاينکه تودلم روصدازدي لحظه به لحظه داردپاسخت راميدهد.
ميشه , نميشه , ميخواي , نميخواي , بشه , نشه , بخواي , نخواي دوستت دارم و بيادتم
ميشه پروانه بود و روي گلها نشست اما بهتره مثل تو مهربون بود و تو دلها نشست!
ميشود يك لحظه عوض كني؟ نه”او”را با”من”! نه! فقط لحظه اي،طرزنگاهت راعوض كن! “مرا”عاشقانه،”او”رابي تفاوت ببين! همين براي دلم كافيست!آرام
ميكشم عكس قلبي تورا هم در وسط ان در خيالم فك ميكنم هستي كنارم در قلبم حس ميكنم كه تورو دارم چه احساس شيريني است تورو داشتن حتي در خيال
ميكويند باد اورده را باد ميبرد…تو ك با باي خودت امده بودي…
ميون اين فاصله ها بودن باتو يه نعمته حتي اگه يه شب باشه سفر باتو غنيمته شب سفر يه حادثه ست براي تو برای من يه فرصت بدون شرح واسه دوباره ما شدن .
ميگم عاشقم؟ ميگه دروغه…. ميگم عاشقم؟ ميگه جك نگو…. ميگم…. ديگه نميگم ساكت ميشينم شايد نبودمو حس كنه…. ولي بين خودمون بمونه هنوز عاشقشم…
ميگما:اين يارو كه اسمش افتاده بالايه گوشيت بدجوري خرابته…
ميگن خدا قشنگتر از گل چيزى نيافريده؛ ولى چشماى من قشنگتر از تو گلى نديده
ميگن شبافرشته هاازآرزوى آدماقصه ميگن واسه خدا,خداكنه همين شباگفته بشه قصه تو پيش خدا.به آرزوهات برسى
ميگن قديمامحبت،معرفت،رفاقت وعبادت بين همه معني داشت؟قديمي ميخوامت…
ميگن پا ستون بدنه انسانه ، ولي هيچكس نميدونه ستون زندگي من فقط ” تويي ”
ميگويند تاريخ گذشته است نوشته هايم … بيشتر بنويسم مسموميت به بار مياورد …
ميگويند صداى دورگه ات را دوست داريم… کاش مى دانستند دليلش بغض نشکسته ى انتظار است…
ميگويند:عشق آنست كه به اونرسی..!
ومن ميدانم چرا..!
زيرادرروزگارمن،كسی نيست كه زنانه عاشق شودومردانه بايستد..!
مژده… اسمم در کتاب رکوردهای جهان گینس ثبت شد ، پسری از جنس احساس با سنگین ترین بار دلتنگی بر روی شانه هایش …
مکاني برايت قشنگ تر از قلبم ندارم
تنگيش را به اطف خودت ببخش….
مکتب ما رسم فراموشی نیست.در مسلک ما عشق هماغوشی نیست.مهر تو اگر به هستی ما افتد.هرگز به سرش خیال خاموشی نیست
مگر قلب من بت بود… كه خدا تورا براي شكستنش فرستاد!!!!!!!!!!!!!
مگن خنده ربطی به مرگ نداره. ولی تو بخند تا من برات بمیرم.
مگه اینگه برف بیاد تا بتونیم آدم بسازیم……….
مگه من به تو اجازه دادم که باز رفتی اون بالا،هان؟بیا پایین زودباش آخه تو فقط ماه منی!!!
مگه میزاره دل تنگی * مگه گریه امون میده * مریضم کرده تنهایی * ببین حالم پریشونه * من اون قدر اشک میریزم * که برگردی به این خونه
مگو اگر بار گران بودیم و رفتیم…
مگو اگر نامهربان بودیم و رفتیم…
بگو با دیگران بودیم و رفتیم…
می آیی . . . عاشق می کنی . . . محو میشوی . . . تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . . تازه می کنی خاطراتت را . . . محو میشوی . . . .
می آیی قایم باشک بازی کنیم ؟ من چشم بر زیبایی تو بگذارم و تو آرام در آغوشم پنهان شو !
می آیی می شوی تمام زندگی آدمی و وقتی می روی همه چی تمام می شود حتی زندگی
می بینی ؟ وقتی بغض می کنم، آسمان هم بهت زده سکوت میکند!
می ترسم عاشق کسی شَوَمو، تو برگردی ….
. گرگ هم که باشی عاشق بره ای خواهی شد که تو را به علف خوردن وا می دارد و رسالت عشق این است شدنِ آنچه نیستی !
. گوروم شیر دنیادا پیر اولماسین گوروم تولکو جنگلده شیر اولماسین ستمکار خلقه امیر اولماسین بوتون پاک اورکللر گوروم شاد اولا مقدس آذربایجان دائم آباد اولا
. یه وقت اشتباهی مرا از خاطرت پاک نکنی!! هروقت پاک کن دستت بود بگو تا از روی کاغذت بروم کنار..
. یوسف و زلیخا را بی خیال ! من در آغوش همین پیراهن یادگاری هزار سال جوان تر میشوم . . . !
. ❤❤❤دیگه دست خودم نیست اختیارم،تو را من بی اراده دوست دارم❤❤❤
. ﻃـــﻌﻢ ﺍﻭﻟﻴــﻦ ﻫﻢ ﺁﻏــﻮﺷــﻲ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺣﺘـــﻲ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﺘــﻮﺍﻧﻢ ﺗﺠﺮﺑــﻪ ﮐﻨﻢ .. ﺯﻣﻴــﻦ ﺑﻪ ﮐﻨــﺎﺭ !.
.. سالها گوشه ی اتاق خودم.. بغض شیرین تو را فروخوردم.. هی دویدم به سمت آغوشت.. هی به دیوار روبه رو خوردم..
.. گمم نکن..!!… قول میدهم ساکت بنشینم…. بگذار بمانم…. آرام فقط گوشه حافظه ات
… دلم… با مشت دیگران کَکش هم نمیگزد… اما… اخمِ تو… خوردش میکند… چه رسد به… قهر و نبودنت
… سه نقطه های تو گاهی هزار واژه ومن
هنوز در تب یک نقطه از لبت بی تاب
… عشق، رسیدن به درکی چنان کامل است که خود را پاره ای از دیگری بدانی، او را بپذیری آن گونه که هست و نه به گونه ای که تو می خواهی….
… و اینجاست آغاز قصه…
یکی بود آن یکی هم هست
و تا آخر با هم خواهند ماند…
… و من هر روز از خودم می پرسم!
این ها که می گویند نوشته هایم زیباست!
اگر صدای خنده های تو را بشنوند
چه می گویند؟!
… ﺍﮔﻪ ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺧﻮﺏ ﻧﻴﺴﺘﻢ
ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺑﻤﻮﻧﻲ
ﺍﻳﻨﻮ ﺑﻔﻬﻢ
… ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ ﮐﺴﯽ ﺑﻮی ِ ﺗﻨﺖ را ﺑﮕﯿﺮد ﻧﻐﻤﻪ ِ دﻟﺖ را ﺑﺸﻨﻮد!!! و ﺗﻮ ﺧﻮ ﺑﮕﯿﺮی ﺑﻪ ﻣﺂﻧﺪﻧﺶ ﭼﻪ اﺣﺴﺂس ِﺧﻂ ﺧﻄﯽ و مبهمی ست… اﯾﻦ ﻋﺂﺷﻘﺂﻧﻪ ﻫﺂی ﺣﺴﻮد ﻣﻦ
…. در بازو بسته شد….
حتما باز باد شوخی اش گرفته
ادای آمدنت را در می آورد
تنهایی با همه بدیهاش خوبیش در اینه، اگه عاشقش بشی هیچ وقت ولت نمیکنه….
تنهایی درد بزرگی هست
با اینکه همه دور و برتن بازم تنهایی، میدونی چرا؟
تنهایی را دوست دارم شایدم عاشقش باشم.
همیشه در کنارم است تا خودم نخواهم تنهایم نمیگذارد.
تنهایی من همان انتظارم است و انتظارم همان عشق! و عشق تنها بهانه ی بودنم! بی بهانه ام نکن…
تنهایی همین است… تکرار نامنظم من بی تو!
بی آنکه بدانی…
برای تو نفس می کشیدم!!!
تنهایی و لحظه های پر آشوبم
هی مشت بر این دقیقه ها میکوبم
انگار همیشه رسم دنیا این است
تو حال مرا بپرسی و من… خوبم…
تنهایی چیزهای زیادی به ادم می اموزد اما تو نرو بگذار من نادان بمانم
تنهایی یعنی :عاشقشی ولی حق نداری بهش زنگ بزنی چون اون دیگه تنها نیست!!!
تنهایی یعنی تو کافه تنها نشسته باشی بعد یه دختره خوشگلی بیاد بگه :تنهایی؟ تو هم بگی :آره تنهام.
بعد دختره بگه :من این صندلی رو میبرم.
تنهایی یعنی ذهنم پر از تو و خالی از دیگران اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران…
تنهایی یعنی سیرترشی ات را باخیال راحت بخور، بوسه ای در کار نیست!
تنهایی یعنی هنوز عاشقش باشی، اما “شما” صداش کنی…
چون باید قبول کنی که یه غریبه ست…
تنهایی یعنی…
هیچکس رو نداشته باشی چهار کلمه باهاش حرف بزنی و همش,
مجبور باشی احساساتت رو تایپ کنی…
تنهایی
چیزهای زیادی به انسان می آموزد
اما تو نرو!
بگذار من نادان بمانم…
تنهایی؛ یعنی این همه آغوش واسه تو بازه
امّا تو همونیو میخوای که بهت پشت کرده
تنى خسته، دلى پژمرده دارم
یه حالى مثل یک سر خورده دارم
دیگه از زندگى چیزى نمى خوام
هواى مرگ، شبیه مرده دارم

تهى شده ام…
قلبم را جا گذاشته ام، جایى…
براى همیشه!
لابه لاى خاطراتت…
تو (آدم) من (حوا)
سیبی در کار باشد یا نه
باتو
در آغوش تو
بهشت جاریست
بوسه هایت طعم سیب میدهند….
تو آدم..

من حوا..

بیا جهانى دیگر آغاز کنیم..

عشق بورز..

دوستم داشته باش..

تازه سیب چیده ام.

تو آن ستاره ی منی، که گر شبی زکلبه ام گذر کنی
زشوق روی ماه تو، صدای خنده های من به عالمی سفر کند…
تو آن فرشته اى هستى که وقتى درفصل بهار قدم مى زنى، برگ درختان انتظار پائیز را مى کشند تا جاى پاهایت را بوسه بزنند
تو آن نیستی که به یادت بیاورم…
تو آن همیشه ای که به یادم می مانی……!
تو آن کشتی ای که مغرورانه باد در بادبان افکنده است تا سینه دریا را بشکافد و پای بر سر اموج نهد ومن آن تخته پاره ام که بی خودانه سیلی خور اقیانوسم
تو آنسوی ریل، 
من این سو 
هربار که دستم را به سویت دراز کردم قطاری از میان ما رد شد…!
تو آیا هیچ می‌دانی،
اگر عاشق نباشی، مرده‌ای در خویش؟
نمی‌دانی که گاهی، شانه‌ای، دستی، کلامی را نمی‌یابی ولیکن سینه‌ات لبریز از عشق است…
تو آینه پسری رو دیدم
پریشون احوال!
هرچی میگفتم تکرار میکرد و اشک میریخت….
خدا شفاش بده!
دیوونه بود!
تو ارومی تو دریایی تو مغروری تو اتیشی من از چشم تو میخونم که داری عاشقم میشی چجوری شد نمیدونم بدون تو نمیتونم بدون تو نمیمونم.
سرت گرم است مزاحمت نمیشم اما بدان حرارت سرگرمی هایت "مرا "سوزاند
سرتاپا سوال بودم!!!
ان وقت که جوابم کرد
سرد بودنم را بحساب گرم بودنت با دیگران بزار….
سرداست ولی سرمانمیخورم، کلاهی ک عشق برسرم گذاشت تاگردنم راگرفته!
سردرد، حالت تهوع، دلپیچه…
کسی چه میداند!!!؟؟؟
شاید"باردارم" از غصه هایی که هرشب با من
نزدیکی میکنند….
سردفتر عالم معانی عشق است
سر بیت قصیده جوانی عشق است
ای آنکه خبر نداری از عالم عشق
این نکته بدان که زندگانی عشق است
سرسوزنی اگر مرا میخواست، زمین و زمان را به هم میدوختم!
سرشار از احساسم،
مملو از دلتنگی،
درونم هیاهویی ست
به نام عاشقی.
سرفه هایم از دود سیگارنیست, خاطرات توست که در دلم خاک میخورد.
سرم درد می کند برای دردسر! وتو میدانی آنقدر دوستت دارم که حتی اگر سرم به سنگ بخورد یا سنگ به سرم!! از این دوستت دارم دست برنخواهم داشت.
سرم را نه ظلم خم میکند و نه ترس!
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم میشود مادر…
سرم راشایددیگران در نبودنت گرم کنند، دلم راهرگز..
سرمشق زندگى ام فراموش نکردن انسانهایى است که عاشقانه دوستشان دارم..
سرکلاس امتحان آیین نامه سوال نوشته بود کجا دورزدن ممنوع است؟
الف، ب، ج، دال، هیچکدام جواب نبود، پایینش اضافه کردم:
ه :عشق
سریع ترین نقاشی بود که دیدم
در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کرد…
سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد.
سفر من آغاز شدروی طولانی ترین خطِ دستِ تودیگر هیچ فالگیری مرااز سرنوشتِ تونخواهد دزید…!
سفر کردم تا فراموشت کنم، اما فهمیدم که سفر هیچی را عوض نمی کند
سقوط از طبقه ی سوم همانقدر درد آور است که سقوط از طبقه ی صدم! اگر قرار است سقوط کنم، بگذار از جایی بلند باشد. نه پَست
پائولو کوئلیو
سلام BمیرمBراتBشم FداتGHربونNگات Fدای CHشاتAزیزم Nمیری AزYاد.
سلام ؛ من پستچی هستم با پست سفارشی واستون یه بوس فرستادن اگه ممکنه لپ تون رو جلو بیارین تحویل بگیرین
سلام امروز رفتم برات یه ساعت بخرم ولی هر جی گشتم هیج ساعتی به قشنگی ساعتی که دیدمت بیدا نکردم
سلام ای ماه تابانم♥سلام ای غنچه ی نازم♥سلام ای چشمه ی جاری ♥سلام ای نور چشمانم♥
سلام ای ناله بارون
سلام ای چشمای گریون
خداحافظ ای روزهای تلخ من
هنوزم دوستش دارم
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست
سلام ای عزیز دل سلام، سلام از ماست.
سلام به گرمی اتو…. به نرمی پتو…. به شیرینی البالو….. دوستت دارم…
سلام خوبی؟

یادی از ما کردی؟

طرح شرمنده کردن دوستان

سلام خوبی؟ امروز رفتم دکتر گفت رگای قلبت بسته شده. شرمنده دیگه نمیتونی بیای بیرون
سلام سلام موش موشی / نیستی کجایی، کوشی؟
دلم شده قلمبه / بله، تویی که توشی!
سلام عزیز مهربون اجازه هست بشم فدات، اجازه هست تو شعر من اثر بزاره خنده هات، شب که میاد یواش یواش با چشمک ستاره هاش، اجازه هست از آسمون ستاره بچینم برات؟
سلام من اولین باره ک جمله گذاشتم خیلی خوشحالم! تو افق هم نمیرم چون قبلنا خیلی رفتم با خوندن جملات قشنگتون!!
سلام های چرک
لبخندهای چروک
معلوم است
که خانه دلت
بانو ندارد…. 🙁
سلام گلم هم نفسم عزیز تراز همه کسم
ارزوهام راضی شدن که من بهت نمیرسم
سلام یه لحظه احساس کردم که باید بگم خیلی دوستت دارم…
سلام.

هوا داره سرد مي شه…

مواظب باش کسي ازسردي هوا به گرمي قلبت پناه نبره

سلام. هییییسسسسسس. صداشو در نیارواومدم بگم چه خوبه که هستی!!
عزیزم دوست دارم
سلامتى اون مادرى که موقع زلزله روى بچش خوابید و بدنش زیر آوار له شد تا پچش زنده بمونه
سلامتى کسى که اونقدر یادشیم که اگه یاد خدا بودیم نصف بهشت مال ما بود..
سلامتی اون حس های که نمیشه با هیچ کس به اشتراک گذاشتشون جز خدا
نامه ات را سفید بفرست، کلمات احساسات را محدود میکنند!
نامه را گر می بری عاشق زبانی هم بگو $ نامه را اهسته بگشای دل در ان پیچیده است
نان داغ، چای داغ، عشق داغ
سراسر زندگیت پر باد از اینها.
نباشی با من تو دنیا تنهام
تو باشی میشه پایان غمها
تویی که به من آرامش میدی
میدونم تو چشمام عشق رو دیدی
نباشی… آسمان هم جایی برای ستاره هایش ندارد
نباشی؛

برای ِ من هیچ اتفاقی نمی‌افتد!

فقط گاهی موهایِ صورتم سفید می‌شود

گاهی موهایِ سَرم می ریزد . . .

نباید به پشت سرت نگاه کنی…
دل بریدن که دیدن نداره…!!
نبودت داغم می کند آنقدرکه جای همه روزهای آخرسال، بی آتش می سوزم…
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
که هر رهگذری را شبیه تو میبینم!
نمیدانم غریبه ها تو شده اند
یا تو غریبه…
نبودنت را از روی خط ایرانسلم می فهمم که مدت هاست نیازی به شارژ مجدد ندارد 😐
نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام..یک صحرا گذشته است..
نبودنت را دارم با ساعت شنی اندازه میگیرم
یک صحرا گذشت………….
نبودنت راباساعت شنی اندازه میگیرم..
یک صحرا گذشت… پس کجایی؟؟؟!!!!!!
نبودنت مثل تمام کردن سیگار است درنیمه شب برفی
وقتی همه دکه ها بسته ست!
نبودنت"مثل تمام کردن سیگار است…
در نیمه شبی برفی/وقتی که تمام که های شهر بسته اند…
نبودنت
چی باید بگویم؟ بگویم دوستت دارم؟ بگویم کاش اینجا بودی تا من نفهمم که
چشمهایم بازند یا بسته؟ بگویم نبودنت ذره ذره مرا تمام می کند؟
نبین که میخندم!
من یکی باورکردم کارم از گریه گذشته
نتیجه عشق مترسک با کلاغ باعث مرگ مزرعه شد!!
نخ داخل شمع از شمع پرسید :چرا وقتی میسوزم تو آب میشوی؟؟؟
شمع جواب داد :مگر میشود کسی در قلبم بسوزد و من اشک نریزم؟؟؟!!!
نخ محبت از طناب اعدام محکم تره پس بنازم به محبتت که داره خفه ام میکنه
نخستین مسئولیت عشق, گوش نهادن به سخنان معشوق است.
نخواستنت را بلد نیستم نبودنت را یادم ندہ…
ندانم دادگاه عاشقان را،
ندانم قاضی دادگاهمان را،
وگرنه شکایت می کردم،
که زندانی کنند آن بی وفا را.
ندیدنت قلب را ویران میکندبوسیدنت دل را ارام میکند باتوبودن رفاقت راپایدار میکندولی دوری ازتو مراسرگردان میکند
ندیده بودمت ای کاش.. بهت عادت نمیکردم.. به سمت من قدم بردار.. که بی تو برنمیگردم
نذاري فاصله ها ، تو هجوم سايه ها ، ميون غريبه ها ، نذاري تو جاده ها تو رو از من بگيرن ، تو خودت خوب مي دوني ، توي راه زندگيم ، دلخوشم به بودنت
نذر کرده ام صد دور تسبیح…
اهدنا الصراط المستقیم…
شاید وقتی مرا می بینی دیگر راهت را کج نکنی..
نذر ڪرכه ام اگر نیآیے
پیآכه از یآכت بِروَم…!
نرسیدن به عشق دردناکه ولی وقتی می ببینی اونایی که به عشقشون رسیدن دارن عشقشون رو عذاب میدن دردت رو آروم میکنه.
نرنجم که با دیگری خو کنی…
تو با من چه کردی که با او کنی…
نزدیک ترین آدم به تو آن کسی است که از دورترین فاصله ها همیشه به فکرته.
نزدیک میشوم بوی دریا می آید. دور که میشوم صدای باران، بگو تکلیفم با چشمهایت چیست؟ لنگر بندازم و عاشقی کنم یا چتر بردارم و دلبری کنم؟
نسبت من به تو مث آرد به الکه
این آرد الک میخاد این رسم فلکه:))))))
نسل ما پیر که بشه غلط می کنه بگه :جوانی کجایی که یادت بخیر ㋡
نشد که ای دل بی هوای عشق بماند انگار…
نشد که چشمان بسته ام بی تو ببیند یک بار…
نشستم قلک دلمو شکوندم، تهش همش چند تا دلخوشی بود:))
شده ای مثل تابلوهای ورود ممنوع! مثل خطوط عابرپیاده مثل تمام چراغهای قرمز روزی اما از تو گذشتن را با تمام وجود تجربه میکنم…
شده در خلوت تنهایی خود یاد یک خاطره شادت بکند
لرزه بر قلب و دلت اندازد بی خبر از همگانت بکند
تویی ان خاطره ی خلوت تنهایی من….
شراب را دوست دارم چون رنگ خون است خون را دوست دارم چون در رگ جريان دارد رگ را دوست دارم چون به قلب راه دارد قلب را دوست دارم چون جايگاه توست
شرط دل دادن دل گرفتن ، وگرنه یکی بی دل میشه اون یکی دو دل.
شرط عشق آن است دلـــت آغــوش بخواهد نــه جســمت . . .
شعر هایم را میخوانی و میگویی روان پریش شده ام… پیچیده است قبول! اما من فقط چشمان تورا مینویسم… تو ساده تر نگاه کن…
شعرم همهمه های پنهان توست… “گل شب بوی”من! می خواهم تو را؛ در “عطر شبانه ام” بشناسند. محمد شمس لنگرودی
شعرهایم را شبیه کوه می نویسم که به رسم نقاشی های کودکانه از میانشان طلوع کنی…
شعله ی محبت را مبادا خاموش کنی
دوری عادتت بشه ما را فراموش کنی
شغل شريفي ست. . سوختن براي كسي كه. . حتي لحظه اي برايت تب نكرد… .
شغلش این بود بیاید عاشق کند ، تنها بگذارد و برود….. نمیدانم،شاید مامور بوده و معذور!!!!!!!!!!!!!
شـبـها تـا صـبـح بـیـدارم،خـوابـم نـمـیـبـره.مـنـتـظـر می مـونـم عـکـسـت چـشـمـاشـو بـبـنـده بـعـد بـخـوابـم!!!
شـعرم ڪــہ تـو بـاشـی هـم وزن دارم هـم قـافـیـــہ را نـباخـتــہ ام . . .
شــــب هــایـم درد دارد … وقـتـــی نـدانـــم چـــراغ اتـاقـــت را کـدامیـــن دســت خـامــوش میــکنـد ..
شقایق درسته تا تو هستی باید زندگی کرد اما شقایق اینجا خیلی غریبه ام اخه اینجا کسی عاشق نمیشه…
شكسپير ميگه: كسي رو كه دوسش داري چند بار يه وقت بهش يادآوري كن تا بفهمد قلبي برايش ميتپد.
گلم اين يك يادآوريست.
شما که غریبه نیستین . دیگه با عروسکام بازی نمیکنم بزرگ شدم برای خودم عروسکی شدم . . .انقدر که بازیم دادند.
شمارشو پاک میکنی که فراموشش کنی اماقسمت ناراحت کنندش اینجاست که شمارشو هنوز حفظی
شماره تو روی‎ دلم‎ دایورت‎ کردی‎؛ خیالی‎ نیست‎؛ حداقل‎ از ویبره‎ درش‎ بیار که‎ اینقدر‎ دلم‎ نلرزه‎ با‎ مرام‎
شماره حساب لبهاتو بده ميخوام مليونها بوسه تو حسابت بريزم.
شمال ، جنوب ، شرق ، یا غرب فرقی نداره ، من تو را به هر جهت دوست دارم.
شماهم مثل من؛ دلتون یه فیـــلم بلنـــد میخواد… یک واقعیت عــاشقـانه… پر از سکانس های با “…” بودن و یک دکمه تکـــــرار!!!؟؟
شمع اگر یانماسا پروانه دولانماز باشنا/نینسین پروانه عاشقدی شمین گوزیاشنا (شمع اگر نسوزد پروانه دور ان نمی چرخد/پروانه چکار کند که عاشق اشک شمع است)
شمع داني به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت اي عاشق بيچاره فراموش شوي… سوخت پروانه ولي خوب جوابش را داد گفت طولي نکشد نيز تو خاموش شوي
شمع سوزان توام اینگونه خاموشم نكن گرچه دور افتاده ام اما فراموشم نكن..
شمــردن بلــد نیستــم ، امــا تا دلت بخــواهد دوست داشتــن بلــدم ، یک وقتهــایی هــم می شــود که یکــی را ، دو بــار دوست داشتــه باشــم …
شنيدم از نگاهت راز دلت را،ديدم در چشمانت شوق رسيدن را،نفهميدي كشيدم در ذهنم تصوير با تو بودن را،باور كردم از همان ديدار اول عاشق تو بودن را
شنيدم بوسه پلي است ميان قهر و آشتي طالب شدم هي قهر كنيم هي آشتي.
شنيدم قصابى محله تون رو دزد برده؛ sms دادم ببينم جيگر منو نبرده باشن
شنيده بودم ميگفتن هروقت دلت تنك شدبروكنارساحل
درياآدم روآروم ميكنه،امابعدفهميدم معرفت بعضي آدماحتي درياروهم آروم ميكنه!
شنيدى ميگن خيلى دور خيلى نزديك ؟
اولى دستامونه دومى دلامونه
شنیدی میگویند همیشه به روز باش ؟؟ راست میگوین شب به تو نمی یاید ♥
شهرمن رو به زوال است تو باید باشی / دل من زیر سوال است تو باید باشی /فال حافظ زدم آن رند غزل خوان میگفت / زندگی بی تو محال است تو باید باشی
شهـــامــت مــی خواهــد ســـــرد بــاشــی… و گــرم لبخنــد بزنـــی ..!
شوریده و شیدای توام، شیریــنی رویای منیـ،تا به قیامت پای توام، رفیق منی دنیای منیـ
شيرين تر از عسلي . شورتر از نمكي . قرمز تر از خوني. عزيز تر از جوني.
شکست در عشق فاجعه نیست،فاجعه آنست که بدانی چرا در عشق شکست خورده ای!
شکستن دل دختری که عاشق توست کار ساده ایست اگر راست میگویی دل دختری را بشکن که تو عاشقش هستی!
شکستن دلم برات چه داشت؟حکم دلم قصاص نداشت من که خواستم بابات نذاشت
شکستنی رفع بلاست..اما…باور نمی کند دلم
صفاي باطنت را دوست دارم. كلام و ظاهرت را دوست دارم. تو از من گرچه دوري اي عزيزم. وفاي حاضرت را دوست دارم.
صليب نشانه قبراست پس تو صليبى به گردنت بياويز تاسينه توقبرمن باشد
صندوق آرزویم را میگشایم تا نگویند از هیچ پر است ، یاد تو افتخاریست در دارایی دلم!
صندوقچه ای بهر دلت خواهم بود / دریا شوی تو ، ساحلت خواهم بود
ای یار تو که قایق عشقم باشی / من هم ملوان زبلت خواهم بود .
طاق ابروی تو سرمشق کدام استاد است؟ که خرابات دلم در پی آن آباد است !!! مثله شیرین به دل خیمه زدی … صد حیف تیشه و کوه ندارم که دلم فرهاد است …
طاق تحمل من كوتاهتراز طاقت دلتنكي دوری توست
طاقت تنهایی تو هوای دو نفره رو نداشتم،نشستم خونه، رو مبل دونفره…. هه چقدر داغونم من….
طاقتم را بردم بالا…
نمي دانستم از ارتفاع مي ترسد…
از همان بالا افتاد و مرد!
ديگرندارمش!

طب مدرن…
طب سنتي…
طب سوزني…
همه را امتحان كرده ام…
درد بي درمان است درد دوريت…!!
 
طبال! بزن، بزن که نابود شدم بر ” تار ” غروب زندگی، ” پود ” شدم عمرم همه رفت، خفته در کوره ی مرگ آتش زده ، استخوان بی دود شدم . . .
طبق گزارش هواشناسی : دل ما با نفوذ بادهای خاطره انگیز بد جوری هواتو کرده
طبیبان بر سر بالین من آهسته میگفتند که امشب تا سحر این عاشق دلخسته میمیرد ز هر جا بگذرد تابوت من غوغا بپا خیزد چه سنگین میرود این مرده از بس آرزو دارد
طرف هر قدرم در حقت نامردی کرده باشه . . . لامصب نمیشه طعم شیرین خاطراتشو انکار کرد !!!
طرفدار زیاد دارم ولی… “طرف” را ندارم. آااااه
طعم لبهاى تو… شايد جزو چهار مزه ى اصلى نباشه اما… اصلى ترين مزه ى زندگيه…!!
طلوع هر چيز كه زيبا باشد ، به زيبايى ديدن خوشحالى دوست نيست!
طلوع کن از سرزمین رویاهایم ای ستاره ی شب های تاریکم ! آسمان دلم را منتظر مگذار .
طنين نبض بارانى ، بلوغ چشمه سارانى ، تو را من دوست ميدارم و ميدانم كه ميدانی
طو را اذ سمیم غلب دوصط دارم . مگه بی صوادا دل ندارن !
ع:عنایت دل ش:شهامت دل ق:قدرت دل وقتی عنایت و شهامت و قدرت دل در کنارهم باشند، عشق بوجود می آید.
عابرشهرچشاتم دل من اهل ريانيست اونى كه مثل توباشه حتى توقصه هانيست.
عابری در گذر از کوچه نزدیک تنم پرسید: این چه عطری است که از عمق دلت می آید؟ تازه من فهمیدم خاطرات تو چقدر خوش بویند!
 
عادت میکنم به داشتن کسی و سپس نداشتنش… به بودن کسی و سپس نبودنش… عادت میکنم…اما… فراموش نـــــــه…
عادت ندارم درد دلم را ، به همه کس بگویم … پس خاکش میکنم زیر چهره ی خنـدانم… تا همه فکر کنند نه دردی دارم و نه قلبی …
عادت……! چه طعم تلخی دارد وقتی آن راباعشق اشتباه میگیری………..!
عادتم داده خيال تو كه تنها نشوم ياد من هم نكني بازبه يادت هستم…
عادتم داده خيالت که به يادت باشم تومرا ياد کني يانکني باز به يادت باشم.تقديم به امين باورصاد
عاشــق آن لحظــه ام کـه کنـارتــــــ هستـم . و کودکــ درونـم از اشتیـاق با تــو بودن مـی خواهــد زمیـن و زمـان را بهـم بزنـــد . . .
عاشق آن شخصي باش كه بر دو طرفه بودن عشق اصرار دارد.
عاشق برف بود … از موقعی که این رو فهمیدم روزای برفی یه حال دیگه ای دارم … از موقعی که فهمیدم غزل مزل رو بی خیال شدم .. فقط شعر سپید … فقط سپید !
عاشق بود،اما ندار!!! عاشقانه ازتمام خواسته هايم،بخاطر نداشته هايش گذشتم! دارا شد… وبه دنبال ساراي ديگري گشت! به همين سادگي!”آرام”
عاشق خیره شدن توی چشمای توام عاشق حس کردن عطر موهای توام توی این دیوونگی من خودم پای توام من تو دنیای توام محو چشمای توام
عاشق زیباترین جمله هست که میتوان گفت/ولی روزی همین عشق شکستد میدهد و زمین می اندازتد
عاشق ستاره صبح ،عاشق روزهای بارانی، عاشق هرچه نام تست برآن!
عاشق شب خلوت از پی پی گم را
بسیار بود که کژ نهد انجم را
زیرا که شب وصال زحمت باشد
از مردم دیده ديده مردم را
عجب آن نیست که آهوی دلم صید تو شد عجب آن است که من عاشق صیاد شدم.
عجب از من که گرفتار تو شدم و عجب از تو که از من دل بریدی
عجب دنیاییه!! قلب منه ، واسه منه ، توسینه منه ، اما واسه تو میزنه…!
عجب روزگاریه ، دل ماله منه ، تو سینه ی منه ، اما واسه تو می تپه !
عجب زمانه اي شده زياد که با وفا باشي با سگ اشتباهت ميگيرند…
عجیب حافظه بدی دارم من هروز یادم می رود که تو رفته ای ، و هروز به جای خالی ات لبخند میزنم ، چه تکرار دیوانه کننده ایست روزهای من …
عجیب دلم هوای تو را کرده کاش تصویرت نفس میکشید …
عده اي بزرگ زاده ميشوند عده اي بزرگي را بدست مي آورند وعده اي بزرگي را بدون آن که بخواهند با خود دارند مثل تو
عذاب وجدان نمیگیری وقتی دلم را زنده زنده به گور کردی
عذاب یعنی اونـی که دوسـش داری ، بشـینه بغلتـو از اونـی که دوســش داره برات تعریـف کنه …!
عذاب یعنی اونکه دوسش داری بشینه بغلتو از اونکه دوسش داره واست بگه…!
عربي كه بلدي؟
” ينم بلق رد هشيمه ”
اگه بلد نيستي از آخر بخون
عربی بلدی ؟
( ینم بلق ردهشی مه ) نفهمیدی ؟
اشکال نداره از آخر بخونش می فهمی .
عربیم خوب نیس ولی”أنت فی قلبی”
انگلیسیم زیاد بلد نیستم ولی”I LOVE YOU‏”‏
بچه لاتم نیستم ولی”چاکرتیم”
عروسك جنگل سبز، عزيزك بارون و باد اين دل ديوونه ي من خاطرتو خيلي مي خواد
عروسک جنگل سبز عزیزک بارون و باد این دل دیوونۀ من خاطرتو خیلی می خواد
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده باز گردد یا برآید چیست فرمان شما ؟
عزيز دلم جدائي مکن / جهان کوچکيست ، بي وفائي مکن
ببخش عاشقت را و منت گذار / من که گريه کردم ، عاشق آزاري مکن . . .
عزيزترين آدم ها مثل قطعه هاي پازل ميمونن وقتي نباشن نه جاشون پرميشه نه چيزي جاشونو ميگيره.درست مثل تو.
عزيزم علاوه بر اينكه جات خالي نيست تازه سر اينكه كي قراره جات بياد دعواست…!!!
عزيزم! اگه زنبور نيشت زد ناراحت نشو چون خيلي گلي
عزیز ترین آدم ها مثل تکه های پازل اند نباشن هیچ چیز دیگه ای نمیتونه جاشونو پر کنه
عزیزتر از جانم ، آسمان باش تا عمری برای دیدنت سر به هوا باشم
عزیزم عشق تو بن‌بست من بود… منم تا آخر بن‌بست رفتم…
عزیزم هیچ میدانی جزئیات چشمهایت کلیات زندگی من است !؟
عزیزم چرا اینقدرغصه میخوری ؟ یادت نره من حواسم بهت هست . دوستدار تو ، خدا
عزیزم یه بلیط مسافرتی به مقصد دلت واسم میخری؟ آخه دلم برات تنگ شده ♥
عزیزم! این روزها همه چیز بوی تورا می دهد حتی هوا….. اه خیلی بی شعوری پاشو برو توالت بی تربیت
عزیــــــــز بودن جرم نیست،امتیازیســت که تو در قلـــــب من داری و دیگـــــــران ندارند …
عشـــــق یــعنی حـتی اگـه بدونـــی نـمیخوادتــــــ , بدونــــی نمیشـــــه, امــا نتـــونی ترکــشی کنـــی.. نه خــــودشو , نه فکـــــرشو . . .

همچنین ببینید

عاشقانه – 15

. جهان چیزی شبیه موهای توست؛ سیاه و سرکش و پیچیده. خیال کن چه بی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.