عاشقانه – 01

اگرنھایت دوست داشتن در یک قطرہ باران است من دریا را تقدیمت میکنم

اگريك نفررودوستداري فقط بهش بگوبه اندازه ي تمام بي وفايي هاي دنيادوستتدارم اگه اينوگفتي طرف باورش ميشه دوستش داري چون بي وفايي هاي دنياتمومي نداره!
اگرکسی را دوست داری به او بگو. زیرا قلبها معمولا با کلماتی که ناگفته می ماند. می شکنند.
اگـــر تو را امـــتحان میگرفتند ، بی شک من رتبه ی اول میشدم ، بس کــه تــکرار کردم نامـــــت را در مرور خاطرات
اگــــر دیوانگی نـیـسـت پس چیست ؟ وقتی در این دنیای بـه این بزرگــــی دلت فقط هــــــــــوای یک نفر را میکند…!
اگه 1 روز 1 شاپرك تو خونتون كشيد سرك/ يه خورده ياد ما بيفت ، نگو ولش كن بدرك
اگه از کسی که دوستش داری خبری نیست، خوشحال باش! چون حتما همه چیز روبه راهه و حالش خوبه که از یادش رفتی…..
اگه فروختمت ناراحت نشی، چون هرکسی از یه راهی پول درمیاره ؛ منم ازگل فروشی
اگه فکر کردي ديوونتم ، دوستت دارم ، دلواپستم ، نبينمت مي ميرم . . . درست فکر کردي!!!
اگه قرار بود به كسي كه تو راه عشق ميسوزه و ميسازه هم اسكار بدن،بدون هيچ شكي الان خونه ما پر از اسكار بود!
دلتنگ خدا
اگه كسي دوستت داره علتش محبت نيست.توشايسته دوست داشتن هستي.
اگه مث یه پرنده روقلبم بشینی, قلبمو ازتپیدن میگیرم تا نپری…
اگه مثل خون تو رگهام باشي واسه ديدنت هزار بار خودزني ميكنم
اگه من اشکی توی چشمای تو بودم از روی چشمات لیز میخوردم و روی لب هات فرود می اومدم. اما اگر تو اشکی توی چشمای من بودی از ترس از دست دادنت، هیچ وقت گریه نمیکردم!
اگه من بميرم شايد تو ناراحت بشي اما اگه تو ناراحت بشي من ميميرم
اگه من یه قطره اشک تو چشمات بودم می لغزیدم و رو لبات میچکیدم و اگه تو یه قطره اشک تو چشمام بودی هرگز گریه نمیکردم چون میترسیدم که از دستت بدم.
اگه میخوای بدونی عشقت، دوست داشتنش عاشقانس یا نه! ببین تو رو بخاطر خودت دوست داره یا بخاطر خودش.
اگه نباشی دلم قد بزرگی دنیا میگیره….!
اگه نصف دنيا رو بهم بدن قبول نميكنم، آخه ميترسم تو توى نصف ديگه باشى
اگه نهايت دوست داشتن درقطره ي باران است من دريا را تقديمت ميكنم
اگه نيوتن قبل مرگش چشماي تو رو مي ديد معني حقيقي جاذبه رو مي فهميد
اگه هشت لايه هم ايزوگامت كنند بازم معرفت ازت چكه ميكنه
اگه يه روز بفهمم دوستم نداری مثل جوجه های زرد تپلی وسط باغچه ميشينم، داد میزنم: پیشی بیا منو بخور !
اگه يه پروانه روي لبات نشست فراريش نده چون من ادرس لطيفترين غنچه دنيا را بهش دادم و گفتم از طرف من بوسش كن
اگه پاهات درد میکنه و بیشتر مواقع خسته ای ، واسه اینه که روزی هزار بار تو خاطرم میای و میری …
اگه چشمات تر شد، اگه دلت تنگ شد، اگه ديگه نبود كسي، اميدوهم نفسي، بدون كه هست اينجا كسي، كه تو واسش همه كسي…
اگه چشمام تو رو خواست قول میدم چشمامو ببندم، اگه زبونم تو روخواست قول میدم گازش بگیرم،اما اگه دلم تو رو خواست چه کار کنم؟
اگه کسی ازم پرسید: یارت چگونه بود؟ میگم:نامرد نبود،تا آخرش بود، اماقسمت نبود…
اگه کسی تو چشات نگاه کرد و قلبت لرزید عجله نکن، چون ممکنه یه روز کاری با قلبت بکنه که چشات بلرزن..!!
اگه کسی رفت و تنهات گذاشت اما هنوز بیادت بود بدون ازت طلبی داره که بیادته…!!!!
اگه گفتی LOVE IS YOUR FACE یعنی چی؟ یعنی جمالتو عشقه !!!
اگه گفتی امروز چه روزیه ؟
بگو دیگه !
زیاد فکر نکن !
امروز همون روزیه که دلم برات تنگ شده
اگه گفتی دوستت دارم چند حرفه ؟
دیدی اشتباه کردی !
دوستت دارم حرف نیست یه زندگیه ،
اما زندگی دو حرف بیشتر نیست :
تو !
اگه گوشه ی قلبت سنگینی میکنه منو ببخش!!!آخه گوشهنشین قلبت شدم…
اگه یه خودکار بهت بدن که به اندازه یه جمله جوهر داشته باشی باهاش چی می نویسی؟؟؟؟؟
اگه یه نفر واست یه sms خالی فرستاد ناراحت نشو… چون انقدر دوست داره که نمیدونه واست چی بفرسته
اگه.. بین موندن و رفتن شک داری… “برو” به سلامت. چون نباید کار به اینجا می رسید که تردید کنی…
ای اشنای امروز کاش در قریبگی دیروز باورت نمی کردم که اکنون بخواهم تو ر فراموش شده ی فردا بخوانم
ای باد به او بگو
به او بگو که باورکن
باورکن:
"یک نفر اینجا یادت را
لحظه ای
از یاد
نخواهد برد"
ای بانو ! من پیچیدن باد را گیسوان تو دیده ام . . . بهشت شگفت زده ام نخواهد کرد . . .
ای تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم میگم شبا ستارها تا میتونند دعا كنن نوراشونو بدرقه ي پاكي خنده هات كنن
ای تنهایی!!! بیا با هم دوست شیم… بیا تمام چیزهایم رو با هم بذاریم سر جیگر وامونده!!!
ای ثانیه ها مرا تب آلود کنید / سرتاسر خانه را پر از عود کنید / چشمان حسود کور ، عاشق شده ام / اسفند برای دل من دود کنید .
ای دل روزی با او بودی ، در کوی آرزو او هم رفت و تنها ماندی ، تنها با یاد او …
ای دل نگفتمت مرو از راه عاشقی رفتی؟ بسوز که این همه آتش سزای توست
ای دوست ای دوست جور از آن کشم که روی تو نکوست… مردم گویند بهشت خواهی یا دوست … ای بی خبران بهشت با دوست نکوست
ای دوستان!!مراکه هیچ مقصدی به نامم وهیچ چشمی درانتظارم نیست.ببخشیدکه بابودنم ترافیک کرده ام.آه ای روزگارلعنتی.
ای رفیق مهربان هر شب دعایت میکنم ، گرندارم ثروتی جانم فدایت میکنم.
ای زندگیِ تن و توانم همه تو جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو تو هستی من شدی، ‌از آنی همه من من نیست شدم در تو، از آنم همه تو
در روزگاری که “سلام” و “خداحافظ” فرقی‌ با هم ندارند , نه ماندن کسی‌ حادثه ست نه رفتنِ کسی‌ فاجعه …….
در رویاهایت جایی برایم باز کن ، جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ، خسته شدم از بی جایی !
در رگ ساقر هستی تو بجوش، من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقیست، اخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش.
در زمستاني ترين فصل دلم پيدايت شد،تابه حال بهار را اين چنين حس نكردم،تو كه آمدي نمناك شد چشمانم ،نهراس اشك شوق دل ميريزم
در زندگی دو چیز را دوست دارم یکی گل ویکی تو گل را برای تو وتو را برای همیشه
در زنـــدگـی به هـیـچــکـس خـیانـت نـکــــردم, جــز خـــــ ـ ـودم. وفـای به تو خـیـانـت یه خــودم بــود
 
در ساحل قلبها اين جاي پاي مهربانان است كه مي ماند وگرنه موج روزگارهر ردپايي را پاك ميكند.
در سایه درختی که یک نفر جا دارد،تو بمان… من به زیر آفتاب ماندن در کنار تو راضیم.
در سایه دل شکستگی پیر شدم / غم خوردم با غمت نمک گیرشدم / تا آمدی اشنای قلبت باشم / گفتی که من از غریبه ها سیر شدم…
در ستایش مهربانیت ، همچون نماز مسافر شکسته ام!
در سجده گاه عشقت سر مينهم به خاكت اى پادشاه قلبم قربان قلب پاكت.
در شیارهای قلبم به دنبال کدامین عشق میگردی؟ عشق من در اینه ای است که هرروز به ان مینگری!
در طریق عشق بازی امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد عشق خواهد مرهمی……
در طلوع يک دوستي هرگز غروبي نيست پس زندگي کن براي کسي که دوستش داري
در طول يك ديوار… روياي يك ديدار… اينجا سكوت محض… دلتنگي بسيار…
در عمق آرزوى من است كه در وجودت خانه اى داشته باشم حتى به مساحت يك ياد
در فراسوهای عشق تو را دوست دارم ، در فراسوی پرده و رنگ ، در فراسوی پیکرهایمان ، با من وعده ی دیداری بده .
در فراغت میشوم هر دم به دردی مبتلا کاش میمردم نمی گشتم دمی از تو جدا.
در فصل تگرگ عاشقت میمانم / با ریزش برگ عاشقت میمانم
هر چند تبر به ریشه ام میکوبی / تا لحظه مرگ عاشقت میمانم
در فصل زرد عشق بیا در کنار من شعری بخوان برای دل بی قرار من در آخرین تبسم بی رنگ آفتاب، رنگی بزن به ظلمت شبهای تار من
در قاب پنجره باد بود.باران بود.وتوکه میرفتی
میگشایمش…
باد نیست.باران نیست. وتوکه رفته ای
در قفس افتاده ام فکر رهایی نیستم دل به عشقت داده ام فکر جدایی نیستم
در قفس را باز میگذارم…
برود انکه دلی به ماندن ندارد
در قيد غمم، خاطر آزاد کجايي؟
تنگ است دلم، قوت فرياد کجايي؟
با آنکه ز ما ياد نکردي..
اي آنکه نرفتي دمي از ياد کجايي؟
در كجا رسم بر اين است كه عاشق نشوي ، باغبان باشي و دلتنگ شقايق نشوي؟
در كنار كلبه ات من آشيانه مبكنم فضاي آشيانه را پر از ترانه ميكنم كسي سوال ميكند براي چه تو زنده اي و من براي زندگي تو را بهانه ميكنم
در كوى با وفايان عمرى دويده بودم * مهرى كه در تو ديدم آنجا نديده بودم
در لحظات با تو بودن لحظات بي تو بودن رو نفرين كردم در لحظات بي تو بودن لحظات با تو بودن رو آرزو كردم من كجاي لحظه هاتم تو كه اوج لحظه هامي…
در لحظه لحظه آشنایی آنچه میان دوستان خواهد ماند سرمستی ایام دلدادگیست، خاطرت در خاطرم ماندنیست…
در ماهیتابه عشقت سوختم بی وفا روغن بریز!!!!
در محفل خود راه مده همچو منی را / افسرده دل افسرده کند انجمنی را
ما افسرده دلان ساکن کوی غم و دردیم / در عشق شکست خورده ولی توبه نکردیم
در محکمه ای که یار با شد قاضی اویز تناب دار شدن عشق است هوالعشق
در مرام ما اسیران عاشقی رسمی ندارد دوستی را می پرستم خونکه پایانی ندارد .
در مرور خاطراتت توقف نکن!!! شاید،سهم من یک یادت به خیر ساده باشد …
در معبد چشمانت من شمع شب افروزم تا لحظه دیدارت میسازم و میسوزم…
در مغازه قلبم یاد تو تنها چیزیه که روش نوشتم “سوال نکنید” فروشی نیست!!!
در مقابل تقدیر خداوند مانند کودک یک ساله باش که وقتی میندازیش هوا یقین داره میگیریش
در من آدم برفی ای است که عاشق آفتاب شده! و این خلاصه ی همه ی داستان های عاشقانه ی جهان است…
درد من ديدار توست دل فقط بيمارتوست شادي و عشق و اميد هديه چشمان توست.
درد ها دو دسته اند … ، بقیه ی ِ درد ها … ، و … درد ِ تو …
درد یعنی‌ سرت به همون سنگی‌ بخوره که به سینه میزدی …
درد یـعـنـی… مـرور مـسـیـج هـایـی کـه یـه روزی بـاورشـان داشـتـی… و امـروز بـه دروغ بـودنـشـان… ایـمـان آوردی…!!
دردفترعشقم نگه داشته ام يادتورا از خداميطلبم زندگي شادتورا
دردلي، هرچنددوري ازنظر/ خرم آنروزي كه بازآيي زدر/ باتو ماراخوشترين ديدار باد/هركجا هستي خدايت يارباد
دردناك ترين جدايي ها آنهايي هستند كه نه كسي گفت چرا و نه كسي فهميد چرا…
دردناکترین خداحافظی ھا آنہائی ھستند کہ; ھرگز نہ گفتہ شدند و نہ توضیح دادہ شدند…و تو ھمیشہ بہ خود میگوئی،”چرا”!!!!!
دردناکه که بسر فقیر عاشق دختر شاهزاده بشه اما دردناک تر از اون اینه که دختر فقیر با تمام غرور زنانش عاشق بسر شاهزاده بشه…و تو ذهنش بگه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دردنیایی که برای یک تکه سیب همه بهشتیان زمین گیرشده اند چه انتظار غریبی است عدالت
دردهکده توخبرازبوي ريانيست ،چون نيست رياهيچکس انگشت نمانيست،ماطالب مهريم وازعاطفه لبريز،دل صافترازتوبخداهيچ کجانيست
دردي است درد عشق كه هيچش طبيب نيست گر دردمند عشق بنالد غريب نيست
درديده ى مانقش رخ دوست اگرنيست،يادش به دلم لحظه اى ازسينه جدانيست.درسينه ى 
بي كينه ى مانقش توجاريست،هرچندكه درديده ي ماجاى توخاليست.
دردی داریم و سینه بریانی/عشقی داریم و دیده گریانی عشقی و چه عشق،عشق عالم سوزی/دردری و چه درد،دردر بی درمانی (ابوسعید ابوالخیر)
دردیست درد عشق عاجز کند طبیب بیمار عشق هر که شود چاره مردن است(مظهرالشعرای کرمانشاهی)
درست زمانی که سرت جای دیگری گرم است ؛ دل من همینجا یخ میزند ! چه فاصله زیادی است از سر تو تا دل من . . .
درست مث وقتایی که قندت میفته یوقتایی هست که دلت میفته کاش اینوقتا یه یار شیرینی باشه تا جرعه جرعه حالتو خوب کنه
درست که زجر ماهها صبوری مرا سوزاند اما باز هم کشنده نبود…! کشنده ان بود که تمام شرافت و صداقت من را بزرگترین اشتباه زندگیت نام گذاشتی…
اونی ک تو رویاهات باهاشی، تو شبای رویاییش با ماست….
اونی که اسم قشنگش عمری مونده روی لبهام
آرزوم بود که بزاره دست پاکش و تو دستام
حالا دور از اون میگیره قلب من مثل نفسهام
اونی که تو دلم جاشه با عشقی که تو چشماشه ای کاش مال من باشه
اونی که دوستت داره زندگیشو پات میریزه که فقط شادیتو ببینه
تویی که دوست داشته میشی هزارتا ناز میکنی براش!
اونی که واقعا تو رو دوست داره به ساز آرام بودنت کفایت می کند و هرگز از تو نمی خواهد رقاصک سازش باشی!
تقدیم به همه ی عاشقای حقیقی!
اونی که یه روز بهم میگفت نفسم، حالا که گذاشته رفته چطور بدون من زندست….
اووو مرا دیدو نشناخت،
واین بود درد!!!!!!
اى کاش ماه من میدونست که بین این همه ستاره و سیاره فقط یکیشون مشتریست
اى کاش گفته بودى عاشق دیگرى شده اى…
من خودم هم عاشق بودم دردت را درک مى کردم!
اين سماور جوش است ، پس چرا مي گفتي ديگر آن خاموش است؟ باز لبخند بزن قوري قلبت را ، زودتر بند بزن توي آن، مهرباني دم کن بعد بگذار که آرام آرام چاي تو دم بکشد
اکنون از اوج بی نیازی خویش که چون غریبی من مبهم و معماییست
پناه غربت غمناک دستهایی باش که دردناک‌ترین ساقه های تنهاییت
اکنون تو با مرگ رفته ای ومن اینجا تنهابه این امیددم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم. این زندگی من است
علی شریعتی
اگر بگن دنبال عشقتو بگیرم اخرش مرگه!
من بازم از دوست داشتن تو کنار نمیزارم!
اگر "او"برای تو ساخته شده! "من"برای "تو"ویران شدم!!!
اگر از عاشقی گفتم
همیشه از تو می گفتم
هنوزم عاشقم اما
به پای تو نمی افتم!
اگر از کسی متنفری از قسمتی از خودت در او متنفری، چیزی که از ما نیست نمی تواند افکار ما را مغشوش کند
اگر اشکهایم گل زندگیت را اب بدهد همیشه گریه میکنم تا تو زندگی کنی
اگر امروز, اگر فردا نباشم, اگر سال و اگر سالها. نباشم, تو در قلبم همیشه ماندگاری
اگر حتی در این دنیا نباشم…………
اگر با دیدن من غم تو دلت جون میگیره میمیرم که تا ابد قلبت تو آروم بگیره…..!!!!!
اگر با گریه دریایی بسازم
اگر با خنده رویایی بسازم
اگر خنده شود در من فراموش
اگر گریه شود با من هم آغوش تو را هرگز نخواهم کرد فراموش
اگر بامن نبودش هیچ میلی
چرا جام مرابشکست لیلی
اگر بخواهم صادق باشم دیگر به دنبال کسی که درکم بکند نیستم! من از ابتدای کودکی روروَکم را شکستم تا روی پاهای خودم بایستم!!
اگر بر من نبودش هیچ میلی/چرا ظرف مرا بشکست لیلی
فقط باید با این یه بیت شعر حال کرد…
اگر بسویت این چنین دویده ام،
به عشق عاشقم نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بی فروغ من
خیال عشق خوشتر از خیال تو
اگر به خانه ی من آمدی…
برای من ای مهربان چراغ بیاور….
و یک دریچه،
که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم…
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح
صلاح ما همان است کان تو راست صلاح
حافظ
اگر به مردی بیش از حد بها دهید، برای داشتنت تلاش نمی کند، نگاهش سرد می شود کلامش بی روح، دستانش یخ زده حرف هایش بوی دل مردگی می گیرد… و آغوشش بوی هوس.
اگر تا آخر عمرتم تنها موندی مهم نیست
مهم این است که با یاد کسی توی بغل کس دیگه ای نخوابی………….
اگر تمام دردهای دنیا را نردبان کنی دستت به سقف دلتنگی من نمی رسد
اگر تنها گناه من دوست داشتن توست بدان تنها گناهی است که توبه نخواهم کرد.
اگر تو
تنها اشتباه زندگیم باشی
تکرارت خواهم کرد
بگذار
آن محکوم همیشه در حال پیگرد باشم
اگر توانستی بر آتش بوسه بزنی اگر گریه کردن سنگی رو دیدی. اگر شعله ور شدن یخی رادیدی بدان که آن روز فراموشت کردم.
اگر توبخواهی دور می ایستم، همچون آخرین چراغ خیابان… اما روشن!!!
اگر جرئت عاشق شدن را نداری لااقل شعور معشوقه بودن را داشته باش
اگر جلوی اسمم یه مساوی بود اونطرف مساوی چی مینوشتی؟؟
اگر خواهی قفل دلم گشایی
بدان فقط با کلیدی از جنس دلت باز میشود
چاره ای نیست منتظرت میمانم تا بسازی آن را
اگر خواهی که دنیا بر کف اقبال تو باشد
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
اگر در زندگی جرات عاشق شدن را نداری…
لااقل شعور معشوقه بودن را داشته باش….
اگر دریا می دانست که ساحل دستش را نمی گیرد هرگز به سخره نمی کوبید…
اگر دل بستی، محکم نبند. او می رود و تو می مانی و یک گره کور…
اگر دل دلبر و دلبر کدام است
وگر دلبر دل و دلرا چه نام است
دل و دلبر بهم آمیته وینم
ندونم دل که و دلبر کدام است
اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده بدان تکیه گاهی تو زندگی پیدا نکرده!
همه آرزوم همینه که واست عادت نباشم
همه اثاث خانه ام را فروخته ام جز یک صندلی….
شاید روزی که بیایی خسته باشی….
همه از خدا میخوان گناهاشونو ببخشه
من از خدا میخوام گناهاتو ببخشم…
همه افراد خوشبخت خدا را در دل دارند، پس تو را چه غم که اینقدر
احساس تنهایی میکنی، بدان در تنها ترین لحظات و در هر شرایط
خداوند با توست
همه با وفایان تو گل بی وفایی
همه برایم دست تکان دادند؛
اما کم بودند دستانی که تکانم دادند..
دوست و دست بسیار است،
ولی " دست دوست " وجود ندارد…
همه بغض من تقدیم غرورنازنینت باد، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد.

همه به عزیزاشون میگن دنیافدات توکه دنیای منی جونم فدات
همه تلاش دیروزم
ضرب نام تو
در ضربان دلم بود.
و امروز
"تو" خود را،
از من کم میکنی…!!!
همه جا منزل عشق است که یارم همه جاست….
کوردل انکه نیابد به جهان جای تورا…..
همه خفتند به غیر از من و پروانه وشمع
قصه ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
همه دردم این بود عشقش بودم وقتایی که عشقش نبود . . . !
همه دردم اینه ک موقع رفتن بهم گفت "خدانگهدارت"….
آخه اگه نمیخواست برگرده چ اصراری بود ک خدا منو نگه داره؟!!
همه دنیا بخواد و تو بگی نه
نخواد و تو بگی آره، تمومه
همین که اول و آخر تو هستی
به محتاج تو محتاجی، حرومه

همه رو مغزت راه میرن من روی دلت
همه روخط زدم تا به عشقم برسم! اما خودم خط خورده ی عشقم بودم تا به عشقش برسه!…..
همه زخم های دستم را میبینند و میگویند چرا با خود چنین کردی! اما کسی زخم بزرگ دلم را ندید تا بگوید چرا با تو چنین کردند!
همه سیگارهارا دیگر نصفه میکشم…!
به یاد آن زمان که میگفتی:
"یکی روشن کن دوتایی بکشیم"
همه شب در استانت شده کار من گدایی*
به خدا که این گدایی ندهم به پادشاهی*
همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد، پروازی نه گریز گاهی گردد.
آی عشق، آی عشق…
چهره ی آبی ات پیدا نیست… √
همه ماهرشده اند! یه نفر هزاران نفر راباهم دوست دارد! امامن ناشیانه به یه نفردل میبندم هزاران
همه ماهیا آرزوشونه به دریا برسن اما من برکه زلال دلتو به صدتا دریا نمی دم.
همه می خواهند جای تورا در قلبم بگیرند،
بی آنکه بدانند که دیگر تو هم جایی نداری…!
همه میگن برو جلو و راحت بهش بگو دوسش داری…
اما تا میبینمش زبانم لال میشه. فقط به رفتنش نگاه میکنم و دعا میکنم در راه کسی قاپش رو ندزدد
همه میگن چشمانت رنگارنگ است '
اما من میگویم چشمانت عسلیست, نه برای رنگش
برای اینکه شیرین ترین لحظاتم در چشمان تو خاطره شدند………
همه میگن:
"خرابتیم"
مامیگیم:
"اوراقتیم غیر قابل تعمیر"
همه میگویند چشم را که بستی سخت است راه رفتن و یافتن راه ولی من چه ماهرانه وقتی چشمانم را میبندم مسیر رسیدن به تو را میابم و طی میکنم
همه میگویند ۱۳ عددی نحس است
اما من میگویم عامل نحسی ۱ و ۳ هستند نه ۱۳
عشقهای امروزی یا ۱ طرفه اند یا ۳ طرفه
راست میگم ستاره دارکن!
همه واسه دیدن ماه بالا رو نیگا می کنن غافل از اینکه ماه سرش پایینه و داره اس ام اس میخونه
همه چی آرومه… دل ِ من استثناست…
همه چیز ارزش یک بار امتحان را دارد جز مرگ
استاد عشق مرا تست کن پایان ترم است
از جانم امتحان بگیر بیست میشوم ذنیست میشوم..
همه چیز با تو شروع شد اما هیچ چیز با تو تمام نمی شود، حتی همین دلتنگیهای من!
همه چیز خوب بود قبل از تو
عشق، با من غریبگی می کرد
یک نفر داشت با خودش تنها
زیر این سقف زندگی می کرد
همه چیز را بلد شدم
خیابان ها، کوچه ها..
حتی رنگ های چراغ قرمز را…
اما هنوز گم میشوم
آدم ها را بلد نیستم
همه چیز رافروختم جز آن صندلی که جای او بود شایدآن روزکه برگشت خسته باشد
همه چیززودشروع شد :عاشقی دلتنگی رفتن تو…
امانمیدونم چراتموم نمیشه؟
عشق تودرمن…
همه کارهایت را بخشیدم
جز آن تردید آخر هنگام رفتنت
همه گفتند:
“او” که رفت.
دیگر زندگی کن!
ولی افسوس…
کسی درک نکرد
که “او” خود زندگی ام بود…!
همه ی آدما یه روزی میمیرند ولی من امید وارم اگه مردم برای تو بمیرم
همه ی تفاوت ما در این است تو به خاطر نمیاوری من از خاطر نمیبرم
همه ی درد منی تو
غم دنیاکه غمی نیست
من ازت خاطره دارم
خاطره دردکمی نیست….
همواره تنهاییم
در این نفس تنگی
در قلب یک بن بست
مدهوش دلتنگی
هميشه منتظر خبري خوش، خواب هاي تو را مرور مي كنم…
همچون شاهزادگان با تو رفتار خواهم کرد،
چرا که به راستی تو شاهزاده زندگی منی.
همکلاسی غم های من
چه زود گذشت ترم باهم بودن
شاگرد اول عشق تو شدی و من
باز هم مشروط چشمانت شدم

تو را هرگز آرزو نخواهم کرد، هرگــــــــز … چون محال میشوی مثل همه آرزوهایم !
تو را چون آب دريا دوست دارم.به قدر خواب و رويا دوست دارم.سركاري،همه اینها دروغه تورا من بیش ازاینها دوست دارم
تو راحت نشستى ولى من الان تو تعميرگاهم، ميدونى چرا؟
چون خرابتم
تو رفتی و من شدم لحظه شمارت/دوقطره اشک مانده یادگارت/اگر برگشتی و من را ندیدی/بدان که مرده ام از انتظارت…
تو رفتیو و من چه صادقانه با یادت سوختمو ساختم تا توانستم به زندگیم ادامه دهم چه سرنوشت دردناکیست سرنوشتم
تو روز های ابری گل های آفتابگردون بلا تکلیفند! مثل همه ی روزهای من :بی تو.
تو رگ شوخی ات با دیگران گُل می کند …. و من رگ غیرتم باد ! ….. عجب! نمی دانستم رگها هم قدرت انتخاب دارند !!
تو زخم زندگی منی مردم به زخماشون دستمال می بندن ولی من به زخمم دل می بندم
تو زندگی بعضی چیزا بزرگ و بعضی چیزا کوچیک بعضی چیزا ساده بعضی چیزا مهم هستن:بزرگ مثل عشق کوچیک مث غم ساده مثل من مهم مثل تو
تو زندگی هستند کسانی که … هیچ وقت ترکت نمیکنن ولی بلدن کاری کنن که خودت یواش یواش ترکشون کنی….
تو زندگیت بارون نباش,که فکر کنن خودتو با منت به شیشه میکوبی،ابر باش تا منتظر باشن بباری!!!منتظرتم!!
تو زندگیت هیچ وقت نذار هر کسی از راه رسید باساز دلت تمرین نوازندگی کنه .
تو زندگیت ھر چی میخوای باش… فقط نفر سوم ی خلوت دو نفرہ نباش!!
خيلي برام سخته كه نگات كنم خنده هاتو ببينم حرفاتو گوش كنم در حالي كه مال…. اي خدا . . .
خيلي سخته توازنبودن عشقت داغوني و خنده ديگه به لبات نميشينه امااون باعشق جديدش خوش ميگذرونه وتوهيچ جايي تودلش نداري……
خيلي سخته دلت بودنش رو بخواد ولي مجبور باشي به نبودنش عادت كنيًًً٠ عجب حكايتي است حواسم را هر كجا پرت مي كنم باز هم كنار تو مي افتد،
خيلي سخته يه نفر غرورت رو بشكونه:اما حس كني باز دوسش داري…… به سلامتي خودمون كه ادم نميشيم…
خيلي سخته…. نه ميتوني نفرينش كني نه ميتوني دعاش كني….خدايا اين جدايي حكمتت بود يا عدالتت……دلم شكسته خدا..
خيلي عذابه؛كسي كه دوستش داري و عاشقشي دلت رو بدجور ميشكنه اما هنوز وقتي ياد خاطرات خوبي كه باهاش داشتي ميفتي خنده رو لبات مياد،اين چه عشقيه….
خيلي قشنگه كه ميگن:تو دنياي مني اما به دنيا اعتمادي نيست…!
خيلي ها مترسك رو دوست ندارن چون پرنده ها رو ميترسونه.
اما من دوستش دارم. چون تنهايي رو درك ميكنه.
خَط زَدَن مـَن پایان مـَن نیست آغاز بی لیاقَتی تُوست هَمیشه بهتَرین هـا بَرای مـَن بوده و هَست اگه مال مَن نَموندی "قَطعا" بهتَرین نَبودی !
خیاط میگفت:
عشق مثه یک کش میمونه
که توسط دو نفر نگه داشته شده
موقعی که از یک طرف رها میشه
طرف مقابل آسیب میبینه
خیال با تو بودن را با هرکه گفتم جوابم کرد…بگذار هرکس هرچه میخواهد بگوید..
من هنوز به معجزه ایمان دارم….
خیال قشنگی ست؛. شنیدن صدای خش خش برگ ها، بر زیر پاهایمان…
خیالت آسوده ای آشنای دیروز و امروزم… سالها هم که بگذرد ، عاشقانه هایم را، تنها برای تو خواهم گفت…
خیالت راحت! دل شکسته ها نفــــرین هم بکــنند، گیــرا نیست… نفــرین تــه دل می خواهد! دلــِ شکسته هم که دیگر ســر و تــه ندارد…
خیالت همیشه هست … امروز دلم خودت را میخواست لعنتی …
خیالـت راحـت باشـد , چیــزی نشـده یک شکسـت عاطفـی سـاده ؛ دوستـش داشتـم , دوستـم داشت دوستـش دارم , دیگـر دوستــم نـدارد مانـــــده ام , رفتـــــه
خیالم راحته اگه زمستون سردم شد یه رفیق مثل تو دارم که دمش خیلی گرمه
خیانت است اما…. آنقدر که با یادت بوده ام با خودت نبوده ام…!
خیره است چشم خانه به چشمان مات من…. خالیست بیصدا و سکوتت حیاط من….. حق السکوت میطلبد از لبان تو…. چشمان لاابالی ولبهای لات من…
خیلی دل َم می خواهد از عشق بنویس َم … ، عشق دل َ ش اصلن نمی خواهد …
خیلی از “تو” نوشتم…. حالا از خودم مینویسم… “من” دوستت دارم !
خیلی بدِ که مخفیانه خیانت کنه و تو رو با عاشقانه هاش فریب بده ولی بدتر از اون وقتیه که خیانتش رو علنی کنه و بگه ما فقط دوست معمولی بودیم
خیلی حالش خراب بود…. از زمین و زمان بریده بود… رفتم تو زندگیش…خیلی طول نکشید حالش خوب شد…. تشکر کرد و رفت تو زندگی یکی دیگه….
خیلی حرفارو نمیشه با ترانه ها بگیم عمری چشمامو بستم رو تموم زندگی وقتی ترسی تو دلم نیست واسه چی سکوت کنم من به قله نرسیدم که بخوام سقوت کنم…
خیلی دور هم که بروی
نقطه نمیشوی..
سه نقطه میشوی در شعرهایم…‏!‏
خیلی دوست دارم ، عشقمان بسیار عمیق مثل یک اقیانوس به بلندی ستاره ها و به بی نظیری آسمان . . .
خیلی سخته احساس کنی مثل دارویی….. و فقط موقع نیاز ازت استفاده کنن
خیلی سخته خیانته عشقتو ببینی اما از سر دوس داشتن زیاد باز عاشقش بمونی ……… اما این اسمش عشق نیس
خیلی سخته دلت بودنشو بخواد!!! اما….. مجبور باشی به نبودنش عادت کنی….!
خیلی سخته عشقت تمام زندگیت روبه روت وایسه بگه دیگه برام مهم نیستی ,دیگه دوست ندارم.بچه ها برام دعا کنید برگرده.اگه نباشه میمیرم.
خیلی سخته واسه کسی از ته قلب شعر بگی بعد اون ب کس دیگه ای بگه مجنونتم لیلی جون…
خیلی سخته گذشتن از کسی که گذشتتو باهاش ساختی
خیلی عجیبه!تا حالا دقت کردین که تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه ، اونم کسیه که داغونت کرده !
خیلی میخوامش ولی حتی منیتونم توی چشاش نگا کنم نمیتونم بهش سلام بدم نمیتونم کنارش راه برم نمیتونم… ولی خیلی میخوامش:(
خیلی نوشتیم از عشقامون ازخیانتایی که بهمون کردن از دردامون ازدلتنگیامون ای کاش به جایه لایک یه گزینه هم بودروش نوشته بداونوقت ادم بادیدنش یکم ارومترمیشد
خیلی ها دلم رو شکستند… ولی تو با همه فرق داری چرا که ضرب المثلی هست که میگوید… . “کار را آن کرد، که تمام کرد”
چشم از پنجره بر وسعت شب دوخته ام و به چشمان تو می اندیشم پیش از ان که سحر رنگ چشمان تو را پاک کند…..
برایم "بخند"
برایم که میخندی چشم هایت که هیچ, آسمان هم زیبا میشود…
برایم در ردیف کسانى هستى که به قول نیما یوشیج یادت روشنم میدارد…
“کابوس” شبهایم شده است آن که روزی “رویایم” بود….
“کنار دنیایم بمان” اگر نباشی “دلم” که هیچ “دنیا” هم تنگ می شود.
# یه عاشقانه ی آرام# می دانی؟؟؟ من جز او با هرکس باشم تنهایم…!
################## به سرم اگر شلیک کنند… جای خــــــون… فکر تو میپاشد بر روی دیـــــوار… ##################
####################### فکر کنم به بوی عطر تو حساسیت دارم… همین که د ذهنم میپیچد… ا چشمم اشک می آید… ######################
#######################
فکر کنم به بوی عطر تو حساسیت دارم…
همین که د ذهنم میپیچد…
ا چشمم اشک می آید…
######################
##################
به سرم اگر شلیک کنند…
جای خــــــون…
فکر تو میپاشد بر روی دیـــــوار…
##################
 تسبیح نیستم اما نفسم را …به شماره انداخته است شوق دستهاى تو
 سراغم را نميگيري / چه شد افتادم از چشمت / منم فانوس لبخندت / غرورت گريه ات خشمت / اسيرم خسته ام سيرم / مرا درياب مي ميرم.
 عادتم داده خيال توكه يادم باشد
ياد من هم نكني باز به يادت باشم!
 چون که مقصود تویی ، منت ساقی نکشم شوق دیدار تو دارم غم باقی نکشم
"دوستت دارم"
شاهديم ندارم
جز
كوچه پس كوچه هاي خلوت
دلم!
"شرمنده ام" که بي تو نفس ميکشم هنوز…
‏‏‏‏@ . .
‏

+ (
‏

/@ . .
گوشیتو کج بگیر ببین از دوریت چی میکشم…

‏*‏**برای من از دور دست تکان نده, تو راهمین نزدیکی گم کرده ام…
‘خرابه های قلبم از تمام خانه های جهان زیباتر است چون تو در آن سکونت داری.
در من زمستانی ست طولانی، بـــــــهار باش … ببین چگونه برایت میمیرم…. !
 
در من
آدم برفی ای است
که عاشق آفتاب شده!
و این
خلاصه ی همه ی داستان های عاشقانه ی جهان است…
در ميان مشغله ها گم شده ام
ولي دلم براي هوايت هميشه بيكار است.

در میان لحظه هایم غصه معنای ندارد تاتو میخندی برایم
در نبودت شعر گل ماتم شود / قامت یاس و اقاقی خم شود / روح من هر دم تو را خواند ولی / در حضورت آتش جان کم شود .
در نظربازی ما بیخبران حیرانند / من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند
در نگاه كسي كه پرواز را نميفهمد هر چقدر اوج بگيري كوچكتر خواهي شد
در نگاهم یک غروب سرد بود, سرنوشتم جاده های درد بود, از میان برگ های سبز باغ , قسمت من برگ های زرد بود.
در هر صورت به عشق تو میبازم با سکه وشیر یا خطش میسازم گر شیر آمد تو در دلم میمانی گر خط آمد دوباره می اندازم…
در همين حوالي در ميان خلوت تنهايي،سر برگرداني خواهي ديد مرا،كه پس از تو ميان غم ها پرسه مي زنم.
در همین حوالی هستند کسانی که تا دیروز میگفتند : بدون تو حتی نفس هم نمیتوانم بکشم ! و امروز در آغوش دیگری نفس نفس میزنند…
در همین یک قدمی به تو خیره شده ام بگذار ب این نگاه پاسخ دهم عشق من وقتی نیم نگاهی می کنی دردی در سینه نمی ماند باقی
در هوای آغوشت سخت خمارم دوای دردم را می خواهم، دستان تو…
در ورق زمان نوشته ام : به يادت مي مانم حتي اگر هزار صفحه از تو دور باشم . . .
در وصالم گر نهانيست چون نگاهت روز شد بر سردلم، يا نباشد قايقي دريا و دستان سينه خواهد شد، تا قسم.
در وصل هم به شوق تو ای گل در آتشم ، عاشق نمیشوی که بینی چه میکشم
در پارکینگ خاطراتم چشماتو پارک کردم. بعدش هم دلت رو پنچر کردم تا از دلم نری
در پاسخ نامه ام گل يخ دادى ، هر بار مرا وعده دوزخ دادى ، يك بار برو كلاس خياطى عشق ، شايد كه خدا كرد به ما نخ دادى
در پشت حياط عشق! يك جمله زيبا بود غفلت از محبت ها غصه آرد تنهايى !
در چهارديواري دنيا:
عشق ابديست
غم رفتنيست
خاطره ماندنيست
و از همه مهمتر:
گيرنده اين اسمس
دوست داشتنيست!
در کجا رسم بر این است که عاشق نشوی . باغبان باشی و دلتنگ شقایق نشوی؟؟؟؟؟
در کلبه ای که نگاه تو فانوس باشد هزاران زمستان پشت درش می مانم
در کنار ساحلت من قایقی شکسته ام . . . تو همان ساحل عشقی که بهت دل بسته ام .
در کنار هم قدم می زنیم زیر باران . . . لحظه ای بایست. . . سجده شکر به جا اورم . . . رسیدن به نهایت ارزو زانو زدن هم دارد ..
در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ،که امروز ، اینقدر دیوانه وار ،تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی؟!
در کوچه باد می آید این ابتدای ویرانیست آن روز هم که دستهای تو ویران شدند باد می آمد
در کوچه های تاریک خیالم تنها تو را می دیدم که روشنی بخش آن بودی
در گلدان سبز خاطراتم يادت را به زيبايي مي نگارم تا همه بدانند برايم بهتريني.
در گلستان خیالم ندهد هیچ گلی بوی تورا… تو گل ناز منی از دور می بوسم تورا…
در یک لحظه تمام شد. او رفت… دو کلمه ای که معنای زندگی ام را برای همیشه تغییر داد . . .
دراین تابستان داغ نگاه های سردت کشنده ترازگرماست ومن دراسمان دوستیمون گویی برف وسرما راتامغزاستخوانم درک میکنم
دراین دنیانکردم من گناهی،فقط کردم ب چشمانت نگاهی،اگرباشدنگاهم یک گناهی، مجازاتم بکن هرچند ک خواهی …
دربت خانه ی خیالم از تو بتی ساختم که هیچ ابراهیمی راضی به شکستن آن نیست
دربودنت به نبودنت ودرنبودنت به بودنت مي انديشم اي بودونبودمن
درتكاپوي دلت ياد دل من هم باش/ ياد من نه!! ياد خود كن كه در آن جاداري…
درتلاطم آغوشت… حیف است شناگر ماهری بودن! در تو تنها… “غرق” باید شد…
درتمام زندگی عشق تو ، سرمایه ی وجودم بود
خواستن تو همیشه ، سخنانی از سجودم بود. . .
درتنهايي خيالم تورامهمان كرده ام وب آرامي بهت ميگم دوست دارم؟-؟
درخاطر كسي ماندگاري كه لحظه هاي نبودنت رابا بابودنت تمامي دنيا معامله نمي كنم
درخت با برگ های خشک و شاخه های شکسته هم هنوز درخت است … آدم اما “دلش که بشکند” ، دیگر آدم نمی شود !
درخت دوستى راباقلب ميكارندنه بادست,تورامن با قلب دوس دارم نه باحرف
درختان را باد میلرزاند… زمین را زمین لرزه… و مرا فکر یک لحظه بی تو بودن!!
درخلوت من نگاه سبزت جاريست، اين قسمت بي تو بودنم اجباريست ، افسوس نميشود كنارت باشم ،بي تو هرثانيه وهرلحظه ي من تكراريست .
درخيال ديگري مي رفت ومن چه عاشقانه كاسه ي آب پشت سرش خالي ميكردم!
درد یعنی … سر ِ آدم به همان سنگی بخورَد … که به سینه می زد …
درد دارد وقتي مـي رود و هـمه مي گويند دوستت نداشـت و تو نمـي تواني ثابت کني که هرشـب با عاشقانـه هايش خوابـت مي کرد…
درد داره … به یکی بگی دوستت دارم ! ولی !! نقش چهره ی یکی دیگه توذهنت تازه شه…
درد داره وقتي ميره و همه ميگن:دوستت نداشت و تو نميتوني ثابت كني كه هرشب با عاشقانه هاش خوابت ميكرد..
درد داره وقتی کنار عشقت میشینی یا باهاش میری بیرون نتونی دستشو بگیری بخاطر اینکه دستت خیس عرقه…
درد داره. یه نفر روبه روت وایسه وبگه من صلاحتو میخوام اون لیاقتتو نداره. اون واست کمه. درد داره که بدونی درست میگه… درد داره!!
درد دل ک ميکنی؛ ضعف هايت،دردهايت راميگذاری توی سينی وتعارف ميکنی ک هرکدامشان را ک ميخواهندبردارند: تيزکنند… تيغ کنند… وبزنندبه روحت…
درد عاشق را دوایی بهتر ازمعشوق نیست… شربت بیماری فرهاد را شیرین کنید… (صائب تبریزی)
درد ما بی خبریست درد ما تنهاییست درد ما روز وشبهای همه تکراریست . . . درد ما آسمانیست که هوایش سرب ست و زمینش زندان. . . مردمانش پی نان
درد مرا.. شمعي مي فهمد كه براي ديدن يك چيز. . آتشش زدند.. .
درد مـــــن از چشمـــــانـــی بــــو د کــه بــه مــن اشکــ ! هدیـــه میــــداد و بــه دیگــــران چشمــــــــکــ ـ ـ ـــ !‬
دل عاشق مثه الماسه,خيلي قشنك و محكم,هيجكس نميتونه واردش بشه, و اكر كسي وارد شه ديكه نميتونه خارج بشه, فقط يه راه داره, بايد بشكنيش…
دل مانند کوهی است ک هرکس توانست سطح نشیب آنرا هرچند به سختی بپیماید؛ در قله آن پرچم مهر را خواهد کاشت!
دل من . . . . . پیش تو
عشق من . . . . خنده تو
فکرمن . . . . چهره تو
امیدمن . . . . . . نگاه تو
جون من . . . . فدای تو
دل من در پی یک واژه ی بی خاتمه بود اولین واژه که آمد نظرم ، یاد تو بود…
دل من قفس می خواهد
این روزها زیادی ولگرد شده…
مدام حوالی احساس تو می پلکد…
یکی از همین روزها حبسش خواهم کرد…می بینی
دل من نرمتر از جنس حرير است ؛ دلم از جنس بلور است ؛ گر تو را قصد شكستن باشد ؛ سنگ بى انصافيست ، يك تلنگر كافيست .
دل من نرمترازجنس حرير دلم از جنس بلور گرتو راقصد شکستن باشد سنگ بي انصافي است يک تلنگر کافي است
دل من پيش تو ، عشق من خنده تو ، فكر من چهره تو ، اميد من نگاه تو ، جون من فداى‎ ‎تو .
دوستت دارم
دل مو نازكتره ز پرده تورى / تو عزيز دلمى هر چند كه دورى
دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت…. آنکه لایق دوست داشتن است را دوست دارد….
دل نوشته یک دل شکسته چرا رخت بست از خاطرت نقش نگاه پر غمم طنین بغض دل با التماس بر ماندنت
دل نگرانی هایم را میبینی دیگر همه اش از آن توست آخر چه کنم با این دل عاشقش کردی حالا هم دل نگران
دل هيچكس نميسوزد براي حال غمناكم مگر سوزد همان شمعي كه ميسوزد سر خاكم………
دل و جان را به ره دوست فدا بايد كرد ، به هوای دل او ترک هوا بايد كرد ، يا نبايد زجهان لاف زد از دلبر عشق ، يا كه خود را به ره دوست فدا بايد كرد.
دل پر آشوب من که چیزی نیست… صدای گرمت امواج دریا را آرام میکند… “کیکاووس یاکیده”
دل, این واژه ی بی نقطه گاه به وسعت یک دریا برایت میـتـنگد!
دل…
این دوحرفی ساده گاه به اندازه یک دریا برایت بی تابی میکند
دلبرا هر طرفی در طلبت رو کردم/ هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
آفتابا به سر عاشق دل خسته بتاب/ تا نگویند که بیهوده هیاهو کردم
دلبرم اندر خیالم خود نمایی میکند در فراقش ای دل من بینوایی میکند او برفت و پشت پا زد بر دل و دنیای من کار دنیا را بین که بهرش بیقراری میکند
دلت را محكم بچسب رفيق. آدمها آنقدر انصاف ندارند كه زير پايت را خالي نكنند…
دلتنگ شده ام . . . نمي دانم شايد براي تو يا شايد براي ديروزهايي كه با تو سر كردم . . .
دلتنگ شده ام،نميدانم،شايدبراي تو! شايد براي ديروزم كه با تو سپري شد…
دلتنگ که باشم ساده ترین حرفهایم اشکم را درمی اورد! یاد تو که جای خود دارد…
دلتنگ؛يعنى روبروى دريا ايستاده باشى و خاطرات يك خيابان خفه ات كند
دلتنگم ، مثل مادري بي سوادي که دلش هواي بچه اش را کرده ولي بلد نيست شماره اش رو بگيره
دلتنگم نه برای هر کسی،برای کسی که هیچکسم نبود و همه کسم شد
دلتنگم و جز روي خوشت درنظرم نيست
در گيتي افلاك به جز تو قمرم نيست
با عشق توشب را به سحرگاه رسانم
بي لذت ديدار تو شب را سحرم نيست
دلتنگى بد نيست؛ يادگاريست، از آنان كه دوستشان داريم و دورند.
دلتنگي من تمام نميشود
همين که فکر کنم
من و تو
دو نفريم
دلتنگتر ميشوم براي تو…
دلتنگی آخردوست داشتنه.به اندازی تمام دلتنگی های دنیا دوست دارم
دلتنگی حس خیلی قشنگیه به شرط این که بدونی کسی که دلت براش تنگ شده از تو *دلتنگ تره …!!! *
دلتنگی قشنگه بخاطر تو،تنهایی قشنگه به انتظار تو،عشق قشنگه با وجودتو
دلتنگی های من به تو رفته اند ، آرام می آیند ، در سینه می نشینند ، دیگر نمی روند
دلتنگی یعنی:دقیقه به دقیقه گوشیت و چک کنی و وانمود کنی که داری ساعتو میبینی..
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست / تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست/ قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو / گاه گاهی که به یادت بنشینم کافیست.
دلشوره مرانداشته باش! اینجا هم اتاقی من حسرت توست، رنج میخورم، اشک مینوشم، من خوبم!میدانم باحسرتت چگونه تاکنم! فقط برایم بنویس: هنوز هم لبخندمیزنی؟
برای تو من یک اشتباه بزرگ در زندگیت بودم
برای من تو همیشه بزرگترین افتخار زندگیمی
برای تو مینویسم..
از عمق احساسم مینویسم..
تا شاید بدانی که طپش قلبم در سینه..
به خاطر توست.
برای تو که هیچوقت یاد نگرفتی بد باشی یک دنیا خوبی آرزو دارم
برای خودت زندگی کن
برای دیگری زندگی باش…
برای دلخوش کردن هیچکس چیزی نگویید ک بعدها….
دلیل دلتنگیش شود.
برای دو قلب عاشق، این فرصت اندک عمر کافی نیست به همین منظور هدیه جاودانگی را به آنان عطا کرده اند.
برای دیدارت زمان تعیین نمی کنم. . . . میترسم عقربه های ساعت حسودی کنند و خواب بمانند. . .
برای دیدن چشات لحظه شماری میکنم/عقربه های ساعتو تو لحظه یاری میکنم/منتظر رسیدنت کنار آینه میشینم/عکس چشای نازتو میون آینه میبینم
برای دیدنت پیشم هرچی غروره میشکنم کوچیک میشم
اما ببین پیش تو زانو میزنم
کاشکی میشد بشینی تو بغلم مثل قدیما که دوستم داشتی اقلا
برای زندگی کردن لازم نیست عاشق باشی بدون عشق هم میشود زندگی کرد
برای زندگی
نه سقف می خواهم
نه زمین
نقشه جغرافیایی دستانت
کافیست…
برای عاشق هر زمستان بهار است و دنیا گلستان خداست…
برای عشق گریه کن اما کسی را بخاطر عشق به گریه کردن ننداز! با عشق بازی کن اما هرگز کسی را با عشق بازی نده.
برای عشق، باید با طبیعت جنگید، از من گذشت و به تو رسید.
برای قصه ای که با
“یکی بود و یکی نبود” شروع میشود
پایانی بهتر از
آوارگی کلاغ نمی توان نوشت
برای لحظه ای با"تو" مترادف شدن… خواهم گذشت ازتمام هم خانواده های خودم
برای ماندن باید رفت
گاهی به قلب کسی، گاهی از یاد کسی
برای من دعا کن
اجابت مسئله نیست…
نیاز من آن آرامشی است که بدانم
به یاد منی…
برای من همین بس………
که با تو شدم هم نفس…….
برای من که دلم جای پاییز است / دیدن تو از دور هم دل انگیز است.
برای مَن
همین از تو گفتن
“زندگیست”…
برای نابینا شیشه و الماس یکی است اگه روزی کسی قدر تورو ندونستغم نخور تو شیشه نیستی اون نابیناست
برای نوشتن از دلتنگی که واژه و استعاره لازم نیست، " فقط یک دل میخواهد " که تنگ شده باشد همین…
برای همین چند لحظه ی عمر همه سهم دنیامو از من بگیر
فقط این یه رویا رو با من بساز همه ارزوهامو از من بگیر
«خواجه امیری. لحظه»
برای پروانه شدن پیله دستان توکافیست قدری مرا محکم تر دراغوش بگیر
برای پریدن لازم نیست پرنده باشم
همین که بدانم میخندی
بال در میاورم…
برای پیری…
عصا نمی خواهم
تو را می خواهم…
برای پیش تو بودن “بلیط” لازم نیست مرور قصه ی دل کافی ست . .
برای چشم خاموشت بمیرم.
کنار چشمۀ نوشت بمیرم.
نمی خواهم در آغوشت بگیرم
که می خواهم در آغوشت بمیرم.
«فریدون مشیری»
برای چشمانم
نماز باران بخوان…
بغض کرده…
ابریست…
اما نمی بارد…
برای کسی مردم که نه. نه تب، نه سرفه، نه حتی عطسه!
برای کشتن من منت رقیب نکش/ همین که لب به سخن وا نمی کنی کافیست
برای کشتن پروانه نیاز نیست اورا له کنی، بال هایش را بچین خاطره ی پرواز او را خواهد کشت….
برای کشتن کسی که توی دلت زندست باید روزی هزار بار بمیری….
برای یک ثانیه عاشقم باش ..من قول میدهم باتری ساعتم را در بیاورم!
برای یک ماه

نبودنت را سکوت می کنم

سحر با یک عکس

افطار با یک خاطره . . .

به بعضیا باید بگی : عزیزم حتی اگه “خدا” خودش بیاد پایین واسه تضمینت یا شیطانو بفرسته واسه به گردن گرفتن تقصیرت ، دیگه فایده نداره ! “خراب شد تصویرت”
به بلبل گفتند: چرا به سر چشمه امده اي؟ تشنه اي يا به شكاري امده اي؟ گفت: نه تشنه ام نه به شكار امده ام، عاشقم به دنبال يار امده ام.
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را ، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسند !
به بهانه يادكردنت با كوتاهترين جمله روي صفحه گوشيت مينويسم دوستت دارم!
به تاوان دل شکسته ام هزاران دل میشکنم گناهش بای کسی که دلم راشکست.
به تو ربطی نداره من چه خیالی میکنم عقده های دلمو پیش کی خالی میکنم هر بلایی به سرم آوردی اومد به سرت تو رو غمگین میبینم آخ که چه حالی میکنم
به تو سوگند و به ناز گل سرخ و به پروانه که در عشق فنا می گردد : زندگی زیبا نیست! آنچه زیباست تویی…
به تو مدیونم همیشه مثل شب به صبح فردا مثل موج سرد و تنها به نگاه ناز دریا
به تو نزديكترم،ميدانم،يك دو روزي ديگر،به همين زودي زود،از همين شاخه لرزان حيات،پركشان سوي تو مي آيم باز،دوستت دارم بسيار هنوز…
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشماتم تنهام گذاشتند حالا من موندم و اشک و بغض و آه
به تو گفته بودم که با دلم بازی نکنی. ببین خرابش کردی، دیگر عاشق نمی شود…
به تونياز دارم،
مثل آدم به حوا،
نه، نه،
مثل آدم به هوا…
به جاي تاج گلي که بر سر قبرم مي گذاري امروز شاخه گلي از آن را به من هديه کن…………..
به جرم عشق بازی صد زخم بر جگر دارم مرا لایق بدانی یا نه، دوستت دارم
به جورم دوست داشتن تومیخوان مجازاتم کنن می خوان که ازدنیای توبی حرکت ماتم کنن به هردری که میزنم هیچکی جوابم نمی ده هیچکی نشونه ای به این حال خرابم نمیده
به حرف تو رسیده ام به حروفِ نام تو باقی حرف ها را برای چه اختراع کرده اند ترکیب شان جز دروغی برای ادامه زندگی نیست! “شمس لنگرودی”
به حرمت خاطرمون ، به دوری فاصلمون / به تنگی رابطمون ، دلتنگتم ای مهربون
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم ، نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه ؛ نمک را بگذار برای من که می خواهم این زخم همیشه تازه بماند !
به حساب بانکي شما مليونها بوسه عشق واريز کردم شما مي توانيد بطور شبانه روزي از طريق مهر کارت برداشت نمائيد!
به حساب خیالبافی ام مگذار،اماستاره ای دارم درتاریکترین شبها فقط خواستم بدانی که میتوان دلخوش کردبه چراغهای کوچک یک هواپیما…
به حساب قلبت هزار بوسه واریز میکنم هر وقت یادم کردی برداشت کن…
به خاطرت از همه چی گذشتم… حالا به خاطر تو..از تو می گذرم
به خدا خیلی دوست داشتم.ولی مجبورم کردی که دیگه بهت حسی نداشته باشم امیدوارم حد اقل یکی از من بهتر گیرت بیاد مواظب خودت باش.
به خدا چیز زیادی ازش نمیخواستم،فقط میخواستم بفهمه که… دوسش دارم.همین!
به خدای عاشقان سوگند که اگر بدانم که دوسم نداری گریه نمی کنم بلکه آرزو می کنم کسی را دوست بداری که دوستت نداشته باشد
به خدایی خدایم قسم… بت پرست نیستم … اما در بتکده ی خاطرم بت کوچکی شده ای که هیچگاه فراموش نمی شوی…!
به خودم حسودی میکنم گاهی ، که هیچ کس اندازه من تو را دوست ندارد !
به خودم قول میدم فراموشت کنم .. وقتی صبح می شود، تورا که نه، ولی! قولم را فراموش میکنم!!!
به خودم میگفتم اگه یه بار فقط یه باره دیگه ببینمت اعتراف میکنم که چقدر دوستت دارم اما… دیدمتو وقتی باز دیدم بی تفاوت و سردی آرزو کردم کاش هیچوقت نمیدیدمت!
به دار می کشم اگر "تو" بخواهی ..
دلی را که باخته ام ..!
دیه اش : یک قطره باران ؛
می توانی ؟!!
به درختان جنگل گفتم شما با این همه عظمت چرا از تکه آهنی به نام تبر می رنجید گفتند . . . رنجش ما از تبر نیست از دسته ی آن است که از جنس خود ماست
به دروغ ميگويى دوستم دارى تاخوشحال شوم،
من احمق ميشوم تادلگيرنشوى.
به دلم گفتم بخواب !!! هیچکس آشفتگی ات را شانه نخواهد زد اینجا پر از تنهایی ست…..
به دنبالت می آیم حتی اگر سهمم، فقط قدم گذاشتن در جای پایت باشد..
به راستی که… چه غم شیرینیست جدایی….
به راه پای خسته ات دیدگانم را می سایم تا انعکاس زلال قدمهایت را جاودانه کنم ، سبز باشی عزیزترین .
به روز بدرقه فکر میکنم! که “جیبی” باشد پنهان کنم لرزش دستانم را…
به روزها دل مبند ، روزها به فصل که میرسند رنگ عوض میکنند با شب بمان ، شب گرچه تاریک است ، لیکن همیشه یک رنگ است . . .
به روی برگ زندگی دو خط زرد کشیدم، چشم های عاشق تو رو که گریه کرد میکشم، تو رفتیو بدون تو کسی نگفت با خودش، که من بدون چشم تو چقدر درد میکشم
به زبان ارمنی بوسه میشه (فه)…..فهمیدی؟!
به زنداني گفتن ازتو تنهاتر كيست؟ گفت:كسي كه دلش زنداني ديگريست.
به سرم اگر شليك كنند… جاي خون; فكرتو… مي پاشد به ديوار…
به سلامتى اونايى كه:
هزارتاخاطرخواه دارن،ولى دلشون گير يه بيمعرفته..!
به سلامتيه همه اونايي كه دلشون هواي آغوش عشقشونو كرده… ولي جز زانوهاي بغل كردشون و تنهايي ، هيچ مهموني ندارن.
بگونباردبرف… اين همه سپيدي ننشيند بر زمين…حالا كه ، ردپاي ما كنارهم جفت نميشود…!
بگويم و بداني يا نگويم و مي داني؟ فاصله دورت نمي كند در خوبترين جاي جهان جا داري ، جايي كه دست هيچكس به تو نميرسد.
بگویید برگردد…. میخواهم قلبم را بفروشم.. اما میگویند……… صاحبش بیاید.
بگیر این گل از من یاد بودی که تنها لایق این گل تو بودی فراوان آمدند این گل بگیرند ندادم چون عزیز من تو بود
بی اختیار گریه میکنم بی تو…
شاید هوای دلم هنوز دربهار به سرمی برد!
بی اعتمادم کن به همه ی دنیا یا اینکه بامن باش کناره من تنها ازاولین جملت فهمیده بودم زود عشق های قبل از تو سوء تفاهم بود
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد
بی بهانه در خاطرم هستی ، شاید دوست داشتن همین باشد…
بی تابم و دل برای دیدار تو تنگ است . تقصیر دلم چیست مرام تو قشنگ است .
بی تـــــــــــ ـ ـ ـــــو حتــــــــ ـ ـ ـــی بـــــ ـاران هـــــــ ـ ـ ـم بـــ ـوی تـــ ـ ـــــــشنگی مــــ ــ ـیدهد
بی تو نه بوی خاک نجاتم داد نه شمارش ستاره ها تسکینم چرا صدایم کردی چرا ؟ حسین پناهی
بی تو برگی زردم
دریای از دردم
هیچ وقت اروم نمیشم
دنبالت میگردم
بی تو بودن را باور ندارم
چرا که با تو بودن را تجربه کردم …
بی تو حتی بهانه ای برای فال گرفتن ندارم… میبینی با رفتنت حتی کوچکترین دلخوشی ها را هم از دنیای کوچک من گرفته ای
بی تو خورشید دلم رهگذری ظلمانی ست، آخرین پنجره ام درخطر ویرانی ست.
بی تو دنیایم خالیست … مانده ام سخت حیران … مگر تو چند نفر بودی ؟؟؟
بی تو من با هر برگ پاییزی می افتم
چه زمستان چه بهار یاد تو نرود از یادم
بی تو هر گز نمی توانم بمیرم . . . پس بیا با هم گور به گور بشیم!!!
بی تو
حتی باران هم
بوی تشنگی می دهد.
بی تواین فاصله هاطاقت من رابرده،ساعتم زنگ زده عقربه هایش مرده،کاش باورکنی ازدوری تودلتنگم،این دل خسته ام ازدوری توپژمرده…
بی توسرگردانم در مداری گمنام میگریزم از خود عاشقی نا آرام….
بی حوصلگیہایم را ببخش،بدخلقیہایم را فراموش کن،بی اعتنائیہایم را جدی نگیر…در عوض من ترا میبخشم کہ مسبب ھمہ ی اینہاۓ!!!
بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده بی خیال قلبی که این همه تنها مونده آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه…
بی دلی هم عالمی داره کاش هیچ وقت دلی نداشتیم تا نشکنه…نسوزه…تنگ نشه…!!!
بی راهه رفته بودم آن شب دستم را گرفته بود و می کشید زین بعد تمام عمرم را بی راه خواهم رفت
بی رویت آینه کدر خواهد شد / آهم در شهر منتشر خواهد شد
چون بمبی ساعتی دلم در سینه / با تاخیر تو منفجر خواهد شد
بی عشق زیستن را جز نیستی چه نام است/ یعنی اگر نباشی کار دلم تمام است
بی قراری هایم … شب گریه هایم … دلتنگی هایم … نگرانی هایم … همه و همه دلایلی هستند برای آنکه باور کنی عــاشقــ♥ــم!
بی من اگر آرامی من نمی خواهم كه كنار من باشی…!!!
بی هیچ دلیلی "بیادت هستم"
تا نقض کنم قانونی را که هنوز
علت می طلبد……
بی وفایی کن وفایت می کنند ، با وفا باشی خیانت می کنند مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست ، مهربان باشی رهایت می کنند . . .
بی”دوست” حتی باران هم… بوی تشنگی میدهد…..
بیا با هم خانه ای بسازیم بی هیچ دریچه ای به بیرون.تنهادریچه ای کافیست تابه خیابان نگاه کنیم وبخندیم به این زندانی های سر گردان….
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام ؛ بیا آب کن در کف دست من جِرم نورانی عشق را . . . سهراب سپهری
بیا آبی باش به رنگ آسمان…
تا من همیشه سر به هوایت باشم
بیا بازی کنیم ،تو چشم بذار… و من . . . سیر تماشایت میکنم !
 
بیا برگرد و فقط باش.. حتی سردتر از قبل!‏
حالم را “لک لک” بال شکسته میفهمد ! که میماند و تماشا میکند “کوچ” جفتش را …
حالم را پرسیدند گفتم رو به راهم!!!نمدانند رو به راهی هستم که تو رفته ای…….
حالی ک پریشان است احتیاج ب آرامش دارد…نہ سرزنش!!! کاش میفہمیدند…….
حتما دونده ی خوبی هستی چون همیشه توی ذهنم حضور داری حتما دزد خوبی هستی چون قلب من رو دزدیدی. و من هم همیشه تیر انداز بدی هستم چون همیشه دلم برات تنگ میشه
حتي درانتهاي بن بست هم راه آسمان باز است،پس پرواز را بياموز چون زندگي نبرد لياقت هاست و ايمان دارم لياقت تو بهترينهاست.
حتی اگر دنیا را آب ببرد …من به خواب نمی روم….تا كه دوباره بیدار شوم و تو نباشی………..وباز هم سكوت پنجره……هوایم را ابری كند……………
حجم خالی تو را حجم هیچکس پر نمیکند ، باز هم بگو دوستان به جای ما…

همچنین ببینید

عاشقانه – 25

میخواستم که خواب و خیال خودم شوی رویا شوی، امید محال خودم شوی در من …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.