عاشقانه ۹

موهايم

نــــوازش دستــــی را می خواهــد

با طعـــــم نـــــاز …

نه نیـــاز . . .

ﺣﺎل و روزی دارم و دوراﻧﯽ از درد و ﻧﯿﺎز .ﭼﻮن ﺧﻤﺎری ﮐﻪ ﺗﻮاﻧﺶ در ﻧﯿﺎزش ﺳﺮ ﺷﺪﻩ آﺧﺮ ﮐﺎر ﻣﻦ و اﻓﮑﺎر ﻣﻦ ﻣﻌﻠﻮم ﻧﯿﺴﺖ آﻧﭽﻪ ﻣﻌﻠﻮم اﺳﺖ ﭘﺎﯾﺎن ﻫﻤﯿﻦ اﻣﺮوز ﺑﻮد .ﻣﺜﻞ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻣﺴﺖ و ﺑﯽ ﺧﻮاب و ﺧﺮاب اﻧﺘﻈﺎر.
من تو را می بوسم
مصرع بعد هم تو را می بوسم
چه ایراد دارد
به کسی چه اصلا؟
من تو را می بوسم
گاهی وقتا دلم فقط سنگینی نگاهت رو میخواد که زل بزنی بهم ومن به روی خودم نیارم…
ميداني سه رکن حس کردن يک نفر چيست؟

اينکه اول عاشقش باشي..

بعد درگير احساس عاشقي با او..

در نهايت عاطفه اي را خرجش کني که لياقتش را دارد

اين سه مي شوند همانيکه بايد بشوند

آنوقت حساس ميشوي

حســـاسي

در انتخابش

در نگاههايش

در صحبت کردنش

او براي توست

تو از آنِ تو

گاهي مغروري براي داشتن او

حسودي از ديدن نگاه هايي جز تو روي او

ميخواهي خودت باشي و او

او همان کسيست که قبلاً بوده

چشمهاي تواَند که او را جوري ديگر مي بينند .

قلبت جور دیگری میتپد

فکرت درگيرش مي شود

آري !

تو عاشق شده ای

ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻋﺒﻮﺭ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎ ﯼ ﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﻣﺸﻬﻮﺩ
ﺍﺳﺖ
ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﻘﺎﻭﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﺑﺴﺘﯽ
ﺻﺒﻮﺭ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﻡ
ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
گفتمش عشق چیست؟
گفت اتش است!!
گفتم مگراورادیده ایی؟
گفت نه دران سوخته ام!!
ﮔﺬﺷﺘﻢ ، ﮔﺬﺷﺘﯽ !
ﻣﻦ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ
ﻭ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ، ﺑﺮﺍﯼ …
ﺩﺭﺩ ﯾﮏ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ
ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻮﺭ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ
ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻻ‌ ﺑﺮﻭﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﯿﺎﯼ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﻗﺼﻪ ﯼ ﺗﻠﺦ ﻣﺮﺍ ﺳﺮﺳﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ
ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ
ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺣﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ . . .
یادت ستاره دنباله داری است که آسمان را بین من و تنهایی قسمت می کند…
اگه یه روز بی حواس لبتو گازگرفتی بدون یکی درحسرت بوسیدن لباته
پيازم خوردكنی براش گريه ميكنی.ازپيازم كمتر بودم ك مراخوردكردی و خنديدی
زمستــــان و تابستــــان نــــدارد …

نباشــــــــی …

چهــــار ستــــونِ بدنــــم میلــــرزد

ماجرای مرا پایانی نبود
اگر عطر تو از صندلی برنمیخواست
دستم را نمی گرفت
و
به خیابانم نمیبرد.
مــرا ببــــــوس. . .

روزهــای سختی
در پيـش است. . . .

بگـــــــــــــــذار . . . .

تــــــــــــــــــــــــــــــو را ؛

كمـــی پـس انـداز كنــــــم. . . .

ز شرم روی تو در باغ وقت گل چیدن
گل آب گردد و از دست باغبان بچکد
اری این تلخ ترین حقیقت زندگی من است…
معشوقه ام زندگی در کنار من را نمیخواهد
من هم باید به خواست او احترام بگذارم!!!
چون عاشقش هستم…
او باید به خواسته اش برسد تا من به خواسته ام برسم
خواسته ی من رضایت اوست
مرا ببوس

مرا ببوس و برهان از خویش

چشمان مرا ببوس

و هک کن بوسه ات را به چشمانم

تا جز به دیدن تو

نابینا به همه دنیا شوم

مرا ببوس

مرا ببوس و غرق در وجودت کن

گوشهایم را ببوس

و بیاویز صدایت را به گوشهایم

تا جز به صدای تو

ناشنوا به همه صداها شوم

مرا ببوس

مرا ببوس تا بیش از این دیر نشده

تا روزگار چشمانم را کم سو

گوشهایم را سنگین

و موهایم را سپید نکرده است

مرا ببوس

جوان میمانم از بوسه هایت

مرا ببوس

ماشه ها را همیشه انگشتانی میکشند که عطر موهایمان هنوز از رنگدانه های دستهایشان پاک نشده است…
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺷﺒﯽ ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺭﻓﺖ

ﻭﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺎ ﺩﺍﻍ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ،ﺳﻨﮓ ﺗﻮ را

، ﻧﻔﺴﺖ ﺑﺎران اﺳﺖ ، دل ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ی ﺑﺎرﯾﺪن اﺑﺮ دل ﺑﯽ ﭼﺘﺮ ﻣﺮا ﻣﯿﻬﻤﺎن ﮐﻦ . . .
دوباره باران گرفت … باران بهانه ای بود
که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی…
کــــــــــــاش نــــــه کـوچـه انـتـهایی داشت و نـــــه باران بـنـد می آمـــد…..
عزیزم،
دلــــــــــــــــــــــــــم تنـــــــــــــگه…
دلم تنگه واسه عطر نفست…
دلم تنگه واسه بوی فوق العاده موهات…

می پرستمت

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺍﻻﻧﻢ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﮕﺮﺍﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﺍﻣﺲ ﻣﯿﺨﺮﻡ ﻋﮑﺴﺶ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﻧﺒﺎﺷﻪ …
مانند بیمار شدن است…
نمیدانی چطور اتفاق میفتد،
عطسه میکنی
یهو میلرزی
داغ میشی و تب میکنی
و دیگر دیر شده و سرماخورده ای…
عــــــــــــــاشــــــــــــــــق شدن را میگویم!
نيت ميکنم و صدايت ميکنم
با جواب تو فال ميگيرم
اگر گفتي “بله ” روز خوبي خواهم داشت
اگر گفتي “جانم ” تمام خوبيها را
براي تو ميسازم
عشقم دیگر شب ها به چشمانم خیره نشو…برق نگاهت خواب را از چشمانم میپراند…
تحمـــــّل میکنم

نبودنت را ،
تـــــاب می آورم
رفتن را ،
تحمـــــّل میکنم
فراموش شدنم را ،
بــــاور میکنم
امــــــا !!!
فــــــراموش کردنــــــت…
دیگر
کـــــا رِ مـن نــیست !

ﺟـــﻤﻠﻪ ﯼ ﺑـﯽ ﺗـﻮ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﺭﺍ ﻫﯿﭽﻮﻗـﺖ ﺑﺎﻭﺭ ﻧـﮑﻦ …

ﻣـــــﻦ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻫﻨــﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ !!! ﺯﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻫــﺰﺍﺭ
ﺑﺎﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣـــﺮﮒ ﺩﺍﺭﺩ !!!

آخر برج
برای پدر …
آخر برج بود، وقتی که می بایست از آن پایین میپرید….
“دستم” را بگیر ..

و مرا ببر به دور”دست” هایی که ..

در “دست”رس هیچ “دستی” نباشم….!

چشمهایت مرا
وسوسه میکند
اما دلم سکوت کرده
با خود نجوا میکند
میدانم چه میگوید

سخت است

در چشمان تو
نگاه کردن
ونگویم
دوستت دارم

دلم راباز پنهانی به خلوت خودت برده ای، بگذاربماند…..سالهاست من ودل جداازهم زندگی میکنیم……
بيا لحظه اى جايمان را باهم عوض كنيم
دلم لك زده برااينكه كسى عاشقم باشد
ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺎ ﻫﺮ ﮐﺠﺎﻱ ﺩﻧﻴﺎ ﮐﻪ ﻫﻴﭽﮑﺲ ﺣﺘﻲ ﻧﺎﻣﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ
ﺩﺍﻧﺪ …
ﻫﻴﭻ ﻋﺎﺑﺮﻱ ﻫﺮ ﮔﺰ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻋﺒﻮﺭ ﮐﻨﺪ …
ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﻳﺎ ﺟﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺍﺷﮏ
ﻣﻴﺮﻳﺰﺩ …
ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺎ ﭘﺸﺖ ﻣﻪ ﻧﺒﻮﺩﻥ .. ﻧﺰﺩﻳﮏ ﭘﻴﭽﮑﻬﺎﻱ ﻣﺠﻨﻮﻥ …
ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺷﻘﺎﻳﻘﻬﺎ .. ﺟﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺘﻮﻟﺪ
ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ …
ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻠﮑﻮﺕ ﻧﺰﺩﻳﮑﺘﺮ ﺑﻮﺩ ….
ﺍﺻﻼ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺎ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﻔﺘﻢ … ﭘﻴﺶ ﺧﺪﺍ …
ﺟﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻲ ﻭﻣﻦ ﻭ ﺧﺪﺍ …
آروم آروم میری نمیگی بی تو میمیرم, نمیگی اگه نباشی افسردگی میگیرم
تو کل دنیا برام تو یه دونه بودی, من مرد رویام و تو خانومه خونه بودی
زنﺪﻩ ﺍﯼ … ﺯﻧـﺪﮔﯽ ﮐﻦ … ﺗﻮ ﺁﻏﻮﺷﺶ …
ﺍﮔﻪ ﻧﺸﺪ ﮐﻨﺎﺭﺵ … ﺍﮔﻪ ﻧﺸﺪ ﺑﺎ ﻋﮑﺴﺎﺵ …
ﺍﮔﻪ ﻧﺸﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺵ … ﺍﮔﻪ ﻧﺸﺪ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮﻩ
ﻫﺎﺵ …
ﺍﮔﻪ ﻧﺸﺪ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﻟﺖ …ﺍﮔﻪ ﻧﺸﺪ ! ..
ﺍﮔﻪ ﻧﺸﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ … ﻓﻘﻂ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ
ﻫﺴﺖ …
ﭘﺲ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ … ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ
ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﮐـﺮﯾﻢ ﺑﮕﻪ : ﮐــﺎﺕ
دوست داشتن یعنی:10تابهترازاون بیادسراغت اماته دلت بگی اون،اون،اون…
نگاهم داغ دار شده است تــــــــــورا به وسعت یک تماشای سیر کـَـــــــــــــــم دارم.♥
دستهايت،تنهابالشي است که وقتي سربراودارم،کابوس نمي بينم
ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻥ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺭﺳﻮﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺎ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ
ﺯﻝ ﺑﺰﻧﻢ ﻭ ﺑﮕﻢ :ﻋﺎﺷﻘﻤﯽ…، ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺩﺭﮎ
چشم های تورادوست دارم…نه به خاطر زیباشون…بلکه به خاطراینکه چشم های توهستند…
اگر عشق معجزه داشت مجنون را به لیلی و شیرن را به فرهادش میرساند
ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﮕﻔﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ ﺑﺮﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺳﺮﺍﻏﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻧﮕﯿﺮﻩ
مرا
به هیچ بدادی و
من هنوز بر آنم
که از وجود تو
مویی
به عالمی نفروشم…
زیباست نوشتن وقتی می دانی او می خواند چه زیباست سرودن وقتی می دانی او می شنود و چه زیباست جنون وقتی می دانی او می بیند
عاشق اسمم میشوم. وقتی تو صدایم میکنی.
شیمی نخوندم ولی می دونم اگه عشق نباشه مولکول های هیدروژن و اکسیژن نمی تونن اینقد محکم همدیگه رو فشار بدن که اشک جفتشون در بیاد !
دوست داشتن زبان،زمان،راه،دلیل،نشانه نمیخواد
دوس داشتن دل میخواد و
یک من میخواد و یک تو
محکومین به اعدام را می بخشند…
چرا محکومین به عاشقی را نمی بخشند…
و میکشند…
ببخش مرا که اینگونه عاشقت شدم…
به شوق دیدارت
چه اب وجارویی
ﺭﺍﻩ ﺍَﻧـــﺪﺍﺧــﺘــﻪ ﺍَﻧـــﺪ
چشم ها و مژه هایم
هميشه باخداهرشب برايت آرزوكردم كه قصرروشني باشدسراي آرزوهايت
سكوت چه زيباست وقتي تمام حرف ها ازتوصيف مهرباني تو عاجزند!
ﮐﺎﺵ ﻫﻨــﻮﺯ ﺯﻣﺴـﺘــﺎﻥ ﺑـﻮﺩ …
ﺩﻭﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ …
ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺳـﺮﻣﺎﯼ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ …
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺳﺮﺍﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﯿﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﺳﻔﺘﻤﺎﻥ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﻪ
ﻫﺎﯼ ﭘـُﺮ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻭ ﻻﯼ ﺷــﻬﺮ،ﺧﯿﺎﺑــﺎﻥ ﮔﺮﺩﯼ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻣﻘﺼﺪﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ
ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﯾﻢ …
ﻭ ﻫــﺎ ﯼ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮔــﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺳﺖ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺫﺧـﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ …
ﮐﺎﺵ ﻫﻨــﻮﺯ ﺯﻣﺴـﺘــﺎﻥ ﺑـﻮﺩ ﻭ ﻏﺼﻪ ﯼ ﻣﺎ،ﺑﺎﻗﺎﻟﯽ ﻓﺮﻭﺵ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭﻩ ﮔﺮﺩﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﻗﺎﻟﯽ
ﻫﺎﯼ ﻣﻀﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺧﺘﻨﺪ …
ﻭ ﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﯾﻤﺸﺎﻥ …
ﮐﺎﺵ ﻫﻨــﻮﺯ ﺯﻣﺴـﺘــﺎﻥ ﺑـﻮﺩ،ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺑﺪﻧﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑـﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺑﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺷﻌﻠﻪ
ﻫﺎﯼ ﺁﺑﯽ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﻭ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭼﺎﯾﻤﺎﻥ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ …
ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺍﺯ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ …
ﻭ ﺧﯿﺎﻟﻤﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ !…✘
کلام از نگاه تو شکل می‌گیرد…نقاشي بودم كه توشاعرم كردي
دیوانه که باشی همه به دیوانه بودنت ایمان می آورند,اما زمانی که عاشق باشی همه عاشق بودنت را انکار میکنند….
هر طور که حساب می کنم
همینجا هستی
درست کنارِ طپش هایِ بی وقفه ی قلبم
حالا تو هی بنشین و
دم از جغرافیا بزن
شک ندارم که تاریخ
تبحرم در درس ریاضی را
به اثبات خواهد رساند …✔
دلیل اشک هایم را وقتی که در آغوشت هستم نپرس…دلیل اینها فکر به فرداییست که اگر تو نباشی من هم نخواهم بود…
کافيست رُخت را برگرداني

استاد بزرگ شطرنج هم که باشم ، مات خواهم شد …

بین هرکشوری مرزی هست منو تو همسایه بودیم دیوار مرز شد وحالا که عاشق هم شده ایم
چشمهای توبه دیگری…
دوچيز مرا حيرت زده كرده، يكى آبى دريا، كه ميبينم و ميدانم كه نيست، وديگرى صفاى باطن زيبايش، كه نميبينم، ولى ميدانم كه هست
گفتی اگر خدا بخواهد روزی همدیگر را خواهیم دید….اما کافیست خودت بخواهی. آنوقت هرروز تورا خواهم دید.
ﯾــﻪ ﻣﻨﺒــﻊ ﺁﺭﺍﻣــﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ …..
.
.
.
ﯾﻪ ﺷﻮﻧــﻪ
.
.
.
ﯾﻪ ﮐــﻮﻩ ِ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ
.
.
.
ﯾﻪ ” ﺗﻮ” !!!
ﺑﺎ ﻛﺒﺮﻳﺘﻲ
ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﻮﺵ ﺁﻣﺪ
ﻣﻦ ﺩَﻡ ﻛﺸﻴﺪﻡ ﻭ
ﺳﻴﺎﻩ ﺳﻴﺎﻩ ﺷﺪﻡ
ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ ﺍﺳﺘﻜﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ
ﭼﺎﻳﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﻳﺰ
ﻭ ﻛﻤﻲ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺵ
ﻛﻪ ﺁﺭﺍﻣﺘﺮﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺟﻬﺎﻥ
ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﻭ ﻋﺸﻘﻢ
ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺧﻨﻚ ﺷﺪﻥ ﭼﺎﻱ
ﺩﺭ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
اگر عشق نبود از گرسنگی می مردیم,خدا راشکر که عشق هست و خون دل میخوریم!
ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ
ﺭﻭﺯ ﻣﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ
ﺭﻓﺘﻢ ﻭدر پی یکﺣﺲ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ
ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﻭﺧﺘﻢ ﻭ
ﺑﺎﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ
ﺩﻝ ﻣﻦ ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﯽ ﺟﻬﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﻡ در پی یکﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ
من

بی تو

عجیب حواس پرت شده ام . . . .

اسمم را می پرسند ،

نام تو را میگویم . . .

Aramesh anast ke bedani dar har gam daste to dar daste khodast!

” lahzehayat aram “

کوتاه ترین فاصله برای دوست داشتن یه لبخنده،ولی تو نخندچون من همین جوری هم دیوونتم.
من ملیون ها بارماه را بوسیده ام,در آسمان بافرشتگان رقصیده ام,,من بارش برف را درتابستان دیده ام,وقدرت شفابخشی عرش بالا رااحساس کرده ام,من گیتی راازفراز بلندترین کوه دیده ام,وطعم عشق رااز ناب ترین چشمه ها چشیده ام,من لب هایی رادیده ام که ازشهوت میدرخشید,وصدها باردلهره کشیده ام,من حتی معجزه ات رادیده ام,,من ناپدیدشدن دردها راحس کرده ام,,,,اماهنوز هیچ ندیده ام,….که چون تومرا سرا پا متحیر کند
عشق يعني وقتي حتي از دستش ناراحتي هم هواشو داشته باشي…
دستمال میکشم کفش های خاکی دلم را تا تو راه درازی در پیش است شوق دیدارت اما راه را کوتاه خواهد کرد.
har kasi mitone ye amire ghalb dashte basheo on amir hakeme ghalbesh bashe, ghalbam amiresho mikhado amiram ghalbe mano, man ghalbamo dadam behesh onam vojodesho
مـــی آیـــی ،

نـئـشه مـــی شــــوم !

مـــی روی ،

خـُـــــمــار !

مــــرا بــه تـــختـه ی چـشــمـانــت ببــــند !

تــَـــرکـــَــم بـــــده !

دلم
جرأت برای تو شعر گفتن را ندارد..
میترسم تا بیت آخر نکشم؛؛
اما حلالت نمیکنم
اگر بین واژه های نامحرم ببینمت؛؛؛
نگاهم كن …نداشتنت ، نخواستنت ، نبودنت … همه قبول !!فقط لحظه هایی كه هستی نگاهم كن همین … ! …
۲تا صدا هست که خیلی دوستشون دارم
۱/صدای تو وقتی که هستی ۲/صدای اس ام اس تو وقتی که نیستی
بند بند وجودم

بـه بند بند وجود تــو بستــه است

با این همه بنــد

چه قـدر از هم دوریم …

ﺫﺍﺋــــﻘﻪ ﺍﻡ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ !!
20 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺍﻡ ﻃﻌﻢ 60 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯿﺪﻫﺪ …
ﺗﯿﮏ ﺗﺎﮎ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ
ﺍﻣﺎﻧﻢ ﺭﺍﺑﺮﯾﺪﻩ
ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﺎﺵ
ﺍﯾﻦ ﻋﻘﺮﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﻤﺞ ﺭﺍ …
ﺗﮑﺎﻧﯽ ﺑﺪﻫﺪ
مثل یک اتفاق خوب…
بیا…
بیفت در زندگی ام..
برای مردن،افتادن ازیه ارتفاع بلند لازم نیست،همین که از چشمان تو بیافتم،واسه مردنم کافیست
کجا بایدبرم بی تو
تویی که قد دنیامی
که هرجایی رو میبینم
نبینم پیش چشمامی
برم هرجای این دنیا
اخه هرجا یه چیزی هس
منویاد تو بندازه
میگن دنیا وقتی قشنگ میشه که دلی واسه دلی تنگ بشه!
الان دنیای من خیلی قشنگه
قهوه ی دلم باش.
که آرامم کنی وقتی دلتنگ توام.
که بیدار باشم شب ها به یاد تو.
که فال بگیرم که هیچ وقت تنها نمیشوم.
قهوه ی دلم باش.
آرام باش عشق من، تو تا ابد در قلبمی، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم جایی که همیشه آرزویش را داشتی، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت، تشنه ام برای بوسیدن لب هایت
بگذار لب هایت را بر روی لبانم، حرفی نمی زنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
نمیدانم چه بر سرِ من و این خیابان ها آمده که هر جایی میخواهم بروم به کوچه ی خاطراتمان میرسد …
کاش میدانستی عمق دوست داشتن را تادر ان غرق میشدی
مخاطب خاص خاصه…
لازم نیست برای بودنش همه رو توجیه کنی خودش برای بودنت همه رو.پس میزنه…
لازم نیست هرلحظه بهش اس بدی بگی عاجقتم عجقمی دوشت دالمو از این حرفا خودش میدونه که بودنت ع ش ق ه
لازم نیست تو عصبانیتت که سرش دادی میزنی و خودت رو سر اون خالی میکنی ناراحت شه خودش میاد ميگه میدونم دست خودت نبود اگه سر من خالی نکنی پس با کی آروم شی….??? لازم نیست برا رفتنش نگران باشی خودش اومده که بمونه…
مخاطب خاص خودش خاصه خااااااص
هر چه هستی باش اما کاش
نه!
جز این ارزویم نیست
هرچه هستی باش اما باش…
شیرین تر از عسل هم میتوان آفرید
به شرطی که من ان زنبورِ سربازِ دلباخته باشم
و تو آن تنها گلی که نصیب من شده است
یادت… در وجودم غریزه شده…
هر دم… هر بازدم
و باز.. دم……………..
دلت فقط ماله منه…دلم و میدم بهت…تا تهش هستم….اینا جمله هاییه که وقتی تو بغلتمو بهم میگی آروم میشم و رام تو میشم و تو چه خوب این و میدونی….
مرا در گوشه ای گم کردی
گاهی گوشه ی قلبت
گاهی گوشه ی خیابان
گاهی میان گله ای گرگ
و حال حتی در گوشه ای از رویاهایت جایی ندارم
ای تویی که زندگی را با من میخواستی
زمزمه عاشقانه هردوی مان چه شد!
جمله ای که لب هایمان را به هم می دوخت چه زود فراموش شد:
“یا به هم می رسیم یا بغل هم می میریم”
قلب تو به زیبایی همه گلهای دنیاست
خوش به حال کسی که قلب تو براش میزنه…..
برای مردن نیازی به ارتفاع نیست از چشمای تو که بیفتم می میرم.
گل نرگس فدای رنگ و بویت نصيبم کي مي شود ديدار رويت…
ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﻣـﮯ ﺷﻮﮮ . . .

ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﻣـﮯ ﮐﻨﺪ . . .

˝ﺷﺒ˝ . . .

کسى که عاشقش بودم قلبم رو به آسونى افتادنه یه لیوان شیشه اى شکست.
ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻫﻤﯿﺸﮕﯿﺴﺖ
.
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨَﺪ ؛ ﭼﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ
.
ﭼﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ …
(͡๏̯͡๏)
رنج عظیمی است،
وقتی به یادم می‌آورم که چه چیزهای فراوانی را…
هنوز به تو نگفته‌ ام…!
چه‌لذتی‌است‌‌با‌توبودن‌؛‌حتی‌برای‌چند‌لحظه‌‌‌که‌از‌این‌محرومم.
چه‌لذتی‌دارد‌‌باتو‌قدم‌زدن‌زیربارون‌که‌ازین‌محرومم.
چه‌سخت‌است‌این‌‌خواسته‌ها‌که‌همه‌‌توخالیست.
این‌دل‌لامثب‌من‌از‌این‌فاصله‌ها‌می‌میرد.
آرزو‌ی‌داشتنت‌‌‌‌‌رویاییست‌که‌از‌این‌محرومم.‌
ای‌کاش‌‌هیچ‌ای‌کاشی‌وجود‌نداشت‌‌.
ای‌کاش‌هیچ‌عشقی‌وجود‌نداشت.
ای‌کاش‌وقتی‌که‌انسان‌عاشق‌می‌شد‌به‌عشق‌خود‌می‌رسید‌…..(تقدیم‌به‌عاشق‌هایی‌که‌به‌عشق‌خود‌نرسیدند) i love you
قدیما هزار ساعت عشق بود
و
یک بوسه یواشکی.
الان هزار ساعت بوسه علنی هست
و
دریغ از یه لحظه عشق………….
دلم را که مرور می کنم تمام آن از آن توست…

موسیقی چشمانت زیباترین ملودی ها را در گوشم زمزمه می کند
و ساده ترین واژه هایم بر وزن موج نگاهت شعر می شود

زیباترین ترانه های عاشقانه در برابر مهربانی لبخندت صف می کشند

اين روزها (شما لطف داريد) معني (گوه نخور,من عاشق يكي ديگم) رو ميده.
گفتم در جريان باشيد
ﺑــــﻮﺩﻧـــﺘــــــــ ، ﻧـــﺒـــﻮﺩﻧــــﺗـــــــــ …
ﺁﻣــﺪﻧـــﺘـــــــ ، ﺭﻓــﺘــــﻨـــﺘـــــــــــ …
ﺑــﺴــــــــ ﺍﺳﺘـــــــ ﺩﯾــﮕــﺮ !…
ﺟــﻤــﻌــــ ﮐــﻨـــــ ﺗــﮑـــﺮﺍﺭ ﺑــﯽ ﭘــﺎﯾــﺎﻥ ﻗــﺼــﻬــ ﻫــﺎﯾﺘــــ ﺭﺍ …
صد ها بار تو را مینگرم….و در ذهن خود تصاویر مختلفی از خود و تو ترسیم میکنم،که در آنها جز خودم و تو هیچکس دیگری وجود نخواهد داشت
یـــــــــــــــآد
چراغی که مال من است
ولی خاموش در دل تو
ﺩﺳـــــﺘﻬــﺎﻳﻢ ﺧﺎﻟــــﯽ ﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﺳـــﺘﺎﻥ ﺗــــﻮ…
اﻣــــﺎ ﻫﻧــــــــﻮﺯ ﻋﺠﻴــــــﺐ ﺑــــﻪ ﺩﺳﺘـــــﺎﻧﺖ ﻭﻓــــﺎﺩﺍﺭﻡ…
ﺩﺳـــــﺘﺎﻧﯽ ﮐـــــﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑــــــﺎ ﺑﻴــــــﺮﺣﻤــــــﯽ ﺩﺳـــــــﺘﺎﻧــــﻢ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺯَﺩ…
می بوسم می گذارم کنار ، تمام ِ چیز هایی که ندارم را ،دست هایت را ، شانه هایت را ، عاشقی ات را ،
همه را
اوج يک داستان عاشقانه
..
آنجايی است
..
که برای اولين بار
..
دستانش را در دست میگيری
بعدش را نخوان که جز ويرانى چيزى ندارد…✔
من هرشب تو را آرزو میکردم و خدا تو را به کسی داد که حتی یکبارهم آرزویت نکرده بود
پای لرز عشقت نشسته ام
خربزه شیرینم!!
دیدی
هـمان یک مشـت
دانه ی احسـاسی که پاشیدی
چطـور خیـال پـرواز را
از سـر این پـرنده
پـراند؟؟!!
قلب کال مـن

در فصل دست های تــو می رسـد

فصـلی برای تمـــــام رؤیــاها

دستــی برای تمـــام فصل ها . .

من فقط خیال تو سهم من نیست
آغوش بودنت را هم میخواهم…
میان هر نفسی که می کشم همهمه ای است از همه پنهان…
اما از تو چه پنهان؟
میان هر نفسی که می کشم تـــو هستی که می کِشم تو را، که می کُشی مرا…
ﻏﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﺭﻭﯼ ﺻﻮﺭﺗﻢ

ﺷﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻃﻌﻢ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ!

ﺩﻟﺘـــ ﮐــﻪ ﮔﺮﻓﺘـــ ؛ ﺑـــﺂﻫــﺂﺵ ﮐــﻞ ﮐــﻞ ﻧﮑـــﻦ
ﺩﺳﺘــﺶ ﺭﺍ ﺑﮕـﯿـــﺮ …
ﭘـــﺂ ﺑﻪ ﭘـــﺂﯾﺶ ﺭﺍﻩ ﺑﯿـــﺂ …
ﺑﮕــﺬﺍﺭ ﺧـــﺂﻟـــﯽ ﺷـــﻮﺩ
ﮐﻤـ ﺩﺭﺩﯼ ﮐــﻪ ﻧﯿﺴﺘـــ … ﺑـــﺂﺭﺁﻥ ﺑﺒـــﺂﺭﺩ ﻭ ﺩﻟﺘـــ ﺑﻬـــﺂﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﯿـــﺮﺩ ! ؟ !
گاهی
زندگی یعنی
دوست داشتن تو
بی هیچ امیدی …
لرزش صدایم،مال سرمای هواست

این پرده ی اشک روی چشم هام هم ،همین طور

چیزیم نیست به خدا

من فقط، دلواپس توام..

لباس گرم در چمدانت گذاشتی؟

شماره سه رقمی من چیه؟
0:شلوغ
1:صبور
2:مهربون
3:بانمک
4:لج باز
5:بی.خیال
6:خوشگل
7:خوش تیپ
8:مرموز
9:مغرور
فقط راستشو بگو؟
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﭽﺎﻟﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﻣﺎ …
ﻫﻨﻮﺯ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺷﻌﺮ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﺎﻓﺘﺮﯾﻦ ﺧﻄﻮﻁ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ .
هیچکس نمیداند اما ..تو بدان
هر نفس که میکشم ،میکشد شوق امید تو را به رخ عالمیان ..
هنوز هم با خاطری خسته . . .

خاطرم به خاطرت بسته . .

بوسه يعنى وصل شيرين دولب. بوسه يعنى عشق در اعماق شب. بوسه يعنى مستى ازمشروب عشق. بوسه يعنى آتش و گرماى تب. بوسه يعنى لذت از دلدادگى لذت ازشب لذت از ديوانگى. بوسه يعنى حس خوبه طعم عشق .طعمه شيرينى به رنگ سادگى. بوسه يعنى آغازى براى ما شدن لحظه اى بادلبري تنهاشدن.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯿﺎﺩ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﯾﺎﺭﯼ ﮐﯽ ﺑﻮﺩﯾﻤﻮ
ﻋﺸﻖِ ﮐﯽ ﺑﻮﺩﯾﻤﻮ
ﭼﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ
.
.
.
.
ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺷﯿﺮﯾﻨﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻮ ﺷﺪﻡ ﯾﻪ ﻓﺮﻫﺎﺩ
ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺷﯿﺮﯾﻨﻢ ﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ…✘
آرزويم…بودنت
خواهشم…ديدنت
عشقم…داشتنت
خورشيدم…چشمانت
دنيام…نگاهت
آهنگم…صدايت
زندگيم…فدات
مرگم…نداشتنت…!!
این روزها،تنم گرمی یک اغوش رامی خوادباطعم عشق نه هوس.لبانم خیسی لب هایی رامی خواهدباطعم محبت نه شهوت.گیسوانم نوازش دستی رامی خوادباطعم نازنه نیاز.تنی رامی خواهم ک روحم را ارضاکندنه جسمم را.
نامت را بر دستانم مینویسم تا در وقت دعا، اولین آرزویم سعادت تو باشد
کاش من هم کسی را داشتم …

که با بستن چشمانم …

حس قشنگ نگاهش را احساس میکردم …

بوی نفسهایش را مى شنیدم …

کاش میشد کسی را داشتم …

که حتی وقت نبودنم …

عاشقم باشد ….

کاش…..

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺍﻭﻧﻘــــــــــــــﺪﺭ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻪ ﺑﻐـــــﻠﺖ ﮐـﻨــﻢ؛
ﮐــﻪ ﺟﺎﯼ ﺿـــــــﺮﺑﺎﻥ ﻗﻠﺒــــــــﻢ ﺭﻭﯼ ﺗﻨﺖ ﺑﻤﻮﻧﻪ .
دوس دارم بمیرم و سیاهپوشت کنم نه اینکه بمونم و فراموشت کنم
درﯾﺎب ﻣﺮا ﻓﻮری و ﺑﺎ ﻗﯿﺪ ﺿﺮوری!

ﺧﻮرﺷﯿﺪ ﻟﺐ ﺑﺎﻣﻢ و پﺎﯾﻢ ﻟﺐ ﮔﻮراﺳﺖ

ﮐﻮ ﭼﺸﻢ، ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻧﮕﺮد ﺑﺮ ﻟﺐ ﮔﻮری؟

ﺗﻨﻬﺎ ﺳﺨﻦ از ﻟﻌﻞ ﻟﺐ و ﭼﺸﻢ ﻧﮕﺎر اﺳﺖ

ﯾﮏ دﯾﻮ پﺮی رو، ﺷﺪه دﯾﻮان ﻗﻄﻮری!

»دﯾﻮان« ﺷﺪه ﯾﮏ دﻓﺘﺮ ﻧﻘﺎﺷﯽ »ﺻﻮرت«!

دل درد ﺷﮑﻤﺒﺎره، ﻧﻪ درد دل ﮐﻮری

دردا ﮐﻪ ﺷﺪه»درد« دل ﺷﻌﺮ وﻏﺰل ﻫﻢ

ﺻﺎف اﺳﺖ و ﻟﺒﺎﻟﺐ ﺷﺪه ازآب ﻃﻬﻮری

اوراق ﻏﺰل ﻫﺎی ﺗﻮ ﯾﮏ ﻇﺮف ﺑﻠﻮری

در ﺑﻮﺳﻪ ات از ﭼﺸﻢ ﻣﻦ آﻣﯿﺨﺘﻪ دوری!

دلم درگیره چشماته عجب حاله خوشی دارم….عجب رویای شیرینی دیگه تنهات نمیزارم….کسی هیچوقت نمیدونه چه سازی میزنه دنیا…نمیدونم چی شد دیروز نداری خبر از فردا….بزن جونم که مجنونم نباشی من نمیتونم…قسم به نازه اون چشمات دله من بی تو میمیره
نفست باران است
دل من تشنه ى باريدن ابر
دل بى چتر مرا مهمان كن
آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی تا همیشه بدون غم بمان
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان، که تو منظور منی …
ﻓﺎﻧﻮﺱ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺎﻧﻮﺱ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﮐﻬﻨﻪ ﺍﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﺎﮎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ
ﭼﻪ ﺳﻮﺩ ﺍﮔﺮ ﻓﺎﻧﻮﺳﯽ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺫﻫﻨﯽ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ
ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ
ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﺘﺮﯾﻦ ﺩﻗﺎﯾﻖ ﻓﺎﻧﻮﺱ ﺳﺒﺰ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺷﻨﺎﯼ
ﻭﺟﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﭘﻨﻬﺎﻥ
مجنون باانگشت روی خاک مینوشت.لیلی لیلی. پرسیدندچه میکنی؟ گفت چون میسرنیست من را کام او , عشق بازی میکنم با نام او.
هرچى حساب کتاب ميکنم نميدونم چرا من بعلاوه تو ميشه تو.
عشق رومیشه توی دستای خسته پدردیدو توی نگاه نگران مادر نه توی دستای منتظر یه غریبه.
گنجشک کوچک من باش
تا در بهار تو،من درختی پرشکوفه شوم
عاشقانه دوست داشتنت تنهاکارعاقلانه ایست که از دلم برمی آید.
پستچي پير محله ما امروز هم نامه اي نياورد.يا پستچي را بايد عوض کرد يا خانه يمان را.تو هر روز نامه ميفرستي،مگه نه؟
مــن بـه <<عــکـس تــو >>
دسـت مـی کشــم و تــو
<<بـه عــکس>>
دسـت مـی کشی از من
دغدقه ام شعر نیست . . . . .

تو را میسرایم. . .

ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﻢ ﺑﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻣﻴﮕﺬﺭﺩ … ﺗﻈﺎﻫﺮﺑﻪ ﺑﻲ
ﺗﻔﺎﻭﺗﻲ … ﺗﻈﺎﻫﺮﺑﻪ ﺑﻲ ﺧﻴﺎﻟﻲ … ﺑﻪ ﺷﺎﺩﻱ،ﺑﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ
ﭼﻴﺰﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ …ﺍﻣﺎ … ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﻣﻴﻜﺎﻫﺪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﻢ ﺍﻳﻦ ﻧﻤﺎﻳﺶ !!
یه دختر وَقتی دلش میاد بعد از شکستنِ یه ناخنش
۹ تای دیگه رو هم کوتاه کنه
ببینین وقتی دلش بشکنه چیکارا که نمیکنه..!
عشق را نمی توان بیان کرد….
عشق در دل رنگ دارد..
ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ …ﺟﺰ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﭘﻨﺎﻫﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﺑﺎﺷﯽ…
ﺑــﺮ ﺑــﺎﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻡ
ﭼــﻪ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ
ﺳﺒﺰ ﺑﺎﺷﯽ
ﺍﻣــﺎ
ﺑـﯽ ﺑـــﺮﮒ
دردمنو کی میفهمی
عاشقتم چون بی رحمی
دوری ازم تارویا شی
عاشقتم هرچی باشی
میگویند شیشه اه احساس ندارند اما وقتی رو شیشه بخار گرفته نوشتم دوستت دارم ارام گریست
از این تکرار ساعتهااز این بیهوده بودنها از این بی تاب ماندنها از این تردیدها نیرنگها… شکها. ..خیانتها…از این رنگین کمان سرد آدمها و از این مرگ باورها و رویاهاپریشانم …دلم رفتن میخواهد
ای کاش گذرزمان دردست من بودتالحظه های شیرین باتوبودن راانقدرطولانی میکردم ک برای بی تو بودن وقتی نمیماند.
قرارمان فصل انگور …
شراب كه شدم بیا …
تو “جام ” بیار … من ” جان ” …
جام را خالی از جان كن هراسی نیست؛فقط تو خوش باش، همین مرا كافیست !
دنیا را وارونه میخواهم،
آدمها را..اتفاق ها را..
نرسیدن ها،نتوانستن ها،نخواستن ها را نیز..
دلم میخواهد رویاها از سرو کول هم بالا بروند،
مردمان بخندند از ته دل
میخواهم هرکسی دست دراز کند و. . .
ستاره خودش را بچیند از آن بالا
میخواهم سربه تن هیچ غصه ای نباشد…
ﻣﻘﺼﺮ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﯾﯿﻢ !
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ؛
ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﺰ ﺁﺏ ﻭ ﻋﻠﻒ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ،
ﻧﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ … !!!
ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻦ
ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻗـــﻬﺮ ﮐﻦ
ﺣﺮﺻﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭ
ﺑﻬــــﻮﻧﻪ ﺑﮕﯿـــــﺮ
ﺧﺮﻡ ﮐﻦ
ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮑﻤﻮ
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯼ
ﺍﻣﺎ
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻫﯿﭽــــﻮﻗﺖ ﺑﺮﯼ …
ﻫﯿﭽــــــــــﻮﻕﺕ
ﺑﯽ ﺷﮏ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﻫﺸﺘﻤﯿﻦ ﻋﺠﺎﯾﺐ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ !
.
ﻭﺍﺭﺩﺵ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ …
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺍﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ
ﯾـﻌﻨــﯽ ﺍﺯ ﻫـﻤـﻪ ﭼـﯿـﺰﺵ ﺑـﺮﺍﺕ ﮔـﺬﺷـﺘـﻪ !
نمیدانم چگونه بنویسم که راه گم کرده ام در اشوب دل
پریشان گشته‌ام در غوغای زمان
کاش برای عاشقی هیچوقت دیر نمیشد
درکلبه ای که …”نگاه تو فانوسش” باشد.. هزاران زمستان پشت درش میمانم
انقدرنیا تاازمن تنها رایحه عطرم رنگ لباسم ولبخندی محویادت بمانددراین روزها که هستم ونیستی وروزهایه نه چندان دورکه نخواهم بودهی پیچ بخوربه دورهیچ بازیهایت رالبخندمیزنم
ای مرگ می رسی به من اما چقدر زود
ای عشق می رسم به تو اما چقدر دیر
عشق یعنی چی؟
عشق یعنی شبا به یادش بخوابی
عشق یعنی کنارت باشه و دلت براش تنگ بشه
عشق یعنی بهت دروغ بگه و به روی خودت نیاری که فهمیدی
عشق یعنی دلت نخواد کسی جز تو حتی اسمش و بیاری
عشق یعنی دیر که کرذ بری تو بغل خودش و شکایت کنی
عشق یعنی دلتنگ نگاهش بشی
عشق یعنی سالی2بار ببینیش ولی همیشه کنارت باشه.عشق یعنی دورباشی و باورش کنی
عشق یعنی دیوونه ی خنده هاش باشی
عشق یعنی دعوات که میکنه دیوونه ی غیرتش بشی
عشق یعنی…
عشق واسه هرکی یه معنی داره….
عشق همون معنی و میده که دوست داری معنیش کنی…웃◎
اولین روز بارانی
اولین روز بارانی رابه خاطر داری؟غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی راچطور؟پیش بینی کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم وشانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.
وسومین روز چطور؟گفتی سرت درد می کندو حوصله نداری سرما بخوری چتر راکامل بالای سر خودت گرفتی وشانه سمت راست من کاملا خیس شد
و و و و و وچند روز پیش را چطور؟به خاطر داری؟که بایک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر تو چش وچالمان نرود دو قدم ازهم دورتر راه برویم
…….
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو…
دکتر علی شریعتی
من از تمام حروف

و از تمام ضمایر

به آن حروف

فقط فکر می کنم

که از ضمیر “تو” می آید…….

کاش معجزه ای میشد…
و
همیشگی بودی…
Sooq*sooq*sooq*همش مال خودت به شرطى كه گوشيتوبرعكس بگيرى
نمي دانم کدام را راضي کنم

دلي که ميخواهد عاشق باشد

يا عقلي که ميخواهد عاقل باشد..؟

عشق مانند هوا جاریست …. تو نفس هایت را جانانه بکش !!!
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺍﺳﺖ
ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ
ﻭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﻨﺪ
ﺟﻨﺎﯾﺘﮑﺎﺭﻧﺪ!….
روشن ترین روزها درانتظارت خواهد بود. چون من آفتاب را برایت آرزوکردم.
ﺍﻣﺮﻭﺯﺑﺮﺍﻳﺖﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪﺩﻋﺎﮐﺮﺩﻡ:خدايابه جزخودت به ديگرى واگذارش مکن,تويى پروردگارش پس قراربده بى نيازى درنفسش ,يقين دردلش,اخلاص درکردارش,روشنى درديده اش,بصيرت درقلبش وروزى پربرکت درزندگيش,
آمین
ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﻭﺭﺵ ﻫﺴﺖ ;
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻭ ﺧﺎﺹ ﻧﯿﺴﺖ
ﺷﺎﯾﺪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺭﺯﻭﻧﻪ
دموکراتم،
وقتی در کافه‌ی کوچکی
رُو در رُوی هم نشسته باشیم!

لیبرالم،
حتی وقتی شک ندارم
داری برای به دام انداختنم
دانه می‌پاشی!

سکولارم،
وقتی از بودنت مطمئن نیستم!

به چپ می‌زنم،
اگر راستش را نگفته باشی!

طالبانم،
اگر از تمام دنیا
سهم من نباشی!

هرچه هستی بمان که من بی تو
هستی بی هویتی هستم
مثل ماه ای بدون زیبایی
مثل سنگی بدون سنگینی
نمی دانم سرت
بر چند شانه فرود آمده
یا خواهد آمد
فقط می دانم
برایتو
…شانه من
یک فرودگاه سوختگیری بیشتر نبود
پرواز به سلامت
وقتی گفتی فراموشم کن داشتم

به یاد می آوردم که کی هستی؟؟؟

دوباره بی قراری و دوباره گریه های مــــــــــــــــــــن
نمیدونم چـرا بـه تـو نمیرسه صدای مــــــــــــــــــــن
نگفته های قلبمـو نمیـدونم بـه کی بـــــــــــــــــــگم
دلم همیشه روشنه دوباره میرسیم به هــــــــــــــم
دوباره میرسیم به هــــــــــــــم
بازم تو خواب من با من قدم بزن………
فاجعه زمانی اتفاق می افته که
کسی رو دوست داری
که نه درکت میکنه
نه حرفاتو میفهمه
اما توبازم دوستش داری
نمیتونی ازش بگذری
بودنش زجرت میده
نبودنشم زجرت میده
این فاجعه است فاجعه
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺎﺭﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﮕﯿﺮ

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺻﻮﺭﺗﺖ ﻫﻢ ﺣﺴﻮﺩﯼ ﻣﯽ

ﮐﻨﻢ

يكي ميدونه كه دوستش داري ، يكي نميدونه دوستش داري ، بيچاره اوني كه فكر ميكنه دوستش داري !
ﺁﺭﺍﻣﺸﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﻫﺴﺖ
ﺩﺭ ﮐﻤﺘﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺍﺷﺖ
ﯾﮑﺒﻮﺳﻪ ﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻫﻤﺨﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ!…..
مهربون مهربونیهام زندگی من فقط 10 تا انگشت گرمت
خلاصه میشه
همیشه مواظبشون باش
ﮔﻠﻮﻳﻢ ﺧﺸﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﻧﮑﻨﺪ
ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺎﻧﻮ !
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺁﻳﻢ
ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﮕﺮﻳﺰ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﻳﺮﺗﺮ ﺑﻤﻴﺮﻡ
به ستاره ها نگاه كن
به چشمك زدنشون بخند اما دل نبند
چون چشمكشون از روي عشق نيست
از روي عادته …
دوست دارم اشک باشم،گوشه چشمت نشینم،تااگرروزی بیفتم،صورت ماهت ببینم
پایان سریال دروغ هایت بود
آخرین لبخندت . . .
و چه ساده بودم من !!
که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم … !!
منو تو با همیم اما دلا مون خیلی دور.
من در انتطار بهترین پیام نیستم،من در انتطار پیامی از بهترینم.ای بهترینم…
ﺩﻟـــَﻢ ﮔﺮﻓﺘــﻪ …
ﺍﺯ ﻫﻤــﻪ ﯼ ﺑــﯽ ﺗﻔﺂﻭﺗــﯽ ﻫﺂ …
ﺍﺯ ﻫﻤــﻪ ﻓــَﺮﺁﻣﻮﺷﯽ ﻫﺂ …
ﺍﺯ ﻫَﻤﻪ ﺑــﯽ ﺍﻋﺘﻤــﺂﺩﯼ ﻫﺂ …
ﮐــﺂﺵ ﻣﻌﻠــﻤﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻧﺸـ ـ ـــﺂﯾﯽ ﻣــﯽ ﺧﻮﺁﺳــﺖ …
” ﺭﻭﺯﮔــﺂﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺁ ﭼﮕﻮﻧــﻪ ﻣــﯽ ﮔــُﺬﺭﺁﻧﯿﺪ؟؟؟”
ﺗــﺂ ﭼَﻨــﺪ ﺧَﻄــﯽ ﺑﺮﺁﯾــﺶ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻝ ﮐﻨـــَﻢ
منو تو شباهت عجیبی به هم داریم: تو دل شکسته ای و من دلشكسته ام
گفته اند روز محشر با کسی که دوستش داری محشور خواهی شد..یعنی ما باهم.!! چه قدر برای تمام شدن دنیا بی تابم..
من تورا دوست دارم…نه برای آنچه تو هستی بلکه برای آن کسی که هستم آن گاه که در کنار توام
دلهره هايت رابه باد بده
اينجادلي هست كه براي آرامشت دستي به آسمان دارد
عاشق شدن اسان است ،اما ادامه ان ، هنر است عاشق شدن اسان است ،اما ادامه ان ، هنر است.
لحظیه ای که فکرش رانمیکنی……کسی دردوردست هاخاطره ی خوبی هایت را ورق میزند
ﺗﻤﺎﻡ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻱ ﺷﻴـــﺮﻳﻦ ﺯﻧدگیﻢ
ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺷﻬﺎﮮ ﺩﻟﻢ ﺧﻼﺻﻪ ﻣﮯ ﺷﻮﺩ
شمــردن بلــد نیستــم ،
امــا تا دلت بخــواهد دوست داشتــن بلــدم ،
یک وقتهــایی هــم می شــود که
یکــی را ، دو بــار دوست داشتــه باشــم …
ﻫـــﻮﺍ ﺳــﺮﺩﻩ !
ﻭﻟــــــﯽ …
ﺧـﻮﺵ ﺑﺤــﺎﻝ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﻏــﺮﻕ ﺩﺭ ﮔــﺮﻡ ﺗـﺮﯾﻦ
ﺁﻏــﻮﺷــﻨﺪ
ﺳﻮﺧﺘﻨـــﻢ ﺭﺍ ﺩﯾـــﺪﯼ ﻭ ﺧﻨــﺪﯾـﺪﯼ …
ﺧﻨـــﺪﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾــﺪﻡ ﻭ ﺳﻮﺧﺘـــﻢ …
ﺧﻨــــــﺪﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫـﯽ ﺩﯾــﺪ …
ﺩﯾـﺪﺍﺭِ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻭﻗﺖ ﺳﻮﺧﺘـَــﻨَـــﺖ !!
ز آنچه زیر لب می گفت شنیدم سخت شیدا بود
نمیدانم چه بیماری به جان دلبرش افتاده بود اما
طبیبان گفته بودندش اگر یک شاخه گل آرد
از آن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را و بسوزانند
شود مرهم برای دلبرش آندم شفا یابد
چنانچه با خودش می گفت بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده که افتاد چشم او ناگه به روی من
بدون لحظه ای تردید شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و به ره افتاد
و او می رفت و من در دست او بودم
و او هر لحظه سر را رو به بالاها تشکر از خدا میکرد
چشمان تو
حالت شبی را دارد
که ستاره هایش را
بر گونه ی زمین
دانه دانه می گرید…
افسوس !
دستهای من ،
برای پاک کردن اشکهایت
یک رنگین کمان کوتاهترند …
دست هایم را رها نکن….
تو نمیدانی ک گرمیه دست هایت یخی قلبم را آب میکند…
ﺍﺳﻢ : ﺁﻭﺍﺭﻩ ، ﺷﻬﺮﺕ : ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ
ﺷﻐﻞ : ﻋﺎﺷﻖ ، ﺁﺭﺯﻭ : ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﻢ
ﺍﻣﯿﺪ : ﻭﺻﺎﻝ ، ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻮﻟﺪ : ﺑﺎﺩ ﺧﺰﺍﻥ
ﻭﻓﺎﺕ : ﺑﺮﮒ ﺭﯾﺰﺍﻥ ، ﻣﺤﻞ ﺗﻮﻟﺪ : ﺩﺭ ﺑﻐﻞ ﯾﺎﺭ !
ﺁﺩﻡ ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺳﯿﻠﯽ ﻣﺤﻜﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺰﻧﻪ
ﻭ ﺑﮕﻪ : ﺍﺣﻤﻖ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩﺕ
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻛﻮﭼﯿﮏ ﻧﻜﻦ ….
چه خالیست کوچه‌هایِ ما
از گذرِ مردان عاشق
چه غریبند
پنجره ها
از انتظارِ زنی‌ دلداده
مرا به افسانه‌ها ببر
به دوران عشق‌های آتشین
به روز‌هایِ اراده‌های آهنین
قصه هم اگر هست
اسطوره‌ام باش
خراب شو
مست شو
در کوچه‌های این شهر آواره‌ام باش
به دروغ هم که شد
سینه چاک کن
دیوانه‌ام باش
عاشقم باش
عاشقم باش
عاشقم باش
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
یعنی هر چه در آن یارد توست
وقتی به تو می اندشم،
روحم آن چنان آرام می گیرد..
که انگار درونم همه دریاست…!
نمیدونم کجایه کار اشتباه کردم که سرد شدی ازم !!!!!!
شاید زیادی سرم پایین بود ، شاید چون کسیو جز تو حس نکردم ، شاید باید میمردمو نمردم ، شاید….✔
تمام شعر های عاشقانه جهان
شبیه توانــــــد!!
تو امــــا!! پشت استعاره ایستاده ای
که به ذهــن هیچ شاعـــری نمی رسد…
بر تخته ي سياه زندگي چه خوب احتمالات و فرضيات را به من آموختي !!! گفتي احتمال اينکه عاشقت بمانم کم است ، پس فرض کن رابطه اي در کار نبوده …
کجا می توانی قایم شوی؟!
من همه جای دنیای تو
چشم گذاشته ام…
تابستان داغی ست اما دلم دیگر به این زندگی گرم نمیشود… آنقدر نیستی که گاهی حس می کنم عشق را نسیه به من داده ای بی تابم!
نقد می خواهمت میفهمی…
ﺑﯽ ﺷَﮏ . . .

ﻋــــــــــــــــﺸﻖ . . .

ﺣَﻘﻴﻘﯽ ﺗﺮﻳﻦ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖِ ﺩُﻧﻴﺎﺳﺖ . . .

مي نويسم : اين عشق
نقطه هايش با تو
مي نويسم : شبنم
گل ِ سرخش با تو
مي نويسم : پرواز
آسمانش با تو
مي نويسم : فرياد
شعله هايش با تو
مي نويسم : دريا
تن ِ خيسش با تو
مي نويسم : بوسه
تب ِ داغش با تو
مي نويسم : دل دل
ضربه هايش با تو
قهوه دم می کنم
نصف قاشق سیانور به فنجانت می ریزم…
لبخند که میزنی…
می گویم:
قهوه ات سرد شده بگذار عوضش کنم
ما بخار شيشه ايم نازمون كني اشكمون ميريزه واي به روزي كه فراموشمون كني
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯾﺴﺖ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ…
ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﮐﺘﺎﺏ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ، ﺳﺮﮔﺮﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺍﻣﺎ…
ﮔﻮﻝ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ…
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﯼ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ !
هیچ پاکنی ساخته نمیشه تامحبت تورا ازقلبم پاک کند ،مگرخاک
یادت ازخودت مهربون تَره، چون وقتی تو نیستی یادت هیچ وقت تنهام نمیذاره!!
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻧﮑﻦ » ﺭﻓﺘﻦ « ﻓﻌﻞ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺭﺍﻩ ﺑﯿﺎ..
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﻪ ﭼﺸﻤﺎ
ﺑﺴﺖ !
چقد سخته به انتظار نشسن کسی که از عمق وجودت دوستش داری اما او این حقیقت رو باور نداره وبه تمسخر میگیره این احساس رو…
برایت عروسک شده ام…هر حرفی تو بخواهی میزنم…سکوت کنی عاشقانه میگویم…حرف بزنی سکوت میکنم…وقتی خوابی نوازشت میکنم….مبادا بشکند شیشه ی نازک احساست….
هیچ حریقی هیچ نیستانی را چنان نسوخت که چشمان تو هستی من را”
میدانی!!
دستان توکه باشند،همه چیزآرام و دلنشین است
همین که کنارم زیر نوازش آرام قطرات باران قدم بزنی دنیایی است که تمام دنیای من است!!
ﺷﻜﺴﺖ ﺑﺨﺸﻲ اﺯ ﺯﻧﺪﮔﻴﺴﺖ!
اﮔﺮ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻳﺪ ﻧﻤﻴﺎﻣﻮﺯﻳﺪ ﻭاﮔﺬاﺭ ﻧﻴﺎﻣﻮﺯﻳﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﺨﻮاﻫﻴﺪ ﻛﺮﺩ.
نمیدانم چرا تنم میلرزد وقتی صبحت از تو میشود، از ترس حضورت نیست، از آرزوی به تو رسیدن است، از اینکه نمیدانم داشتنت رو عاشقانه اشک بریزم یا دوریت را. شاید روزی تنم لرزیدو دستانت را روی شانه هایم گذاشتی وگفتی اشک شوق بریز من به کنارت آمده ام برای همیشه!
صبر بر جور رقيبت چه کنم گر نکنم
عاشقان را نبود چاره بجز مسکيني
کاش خوابه بوسه بودم بر گونهات.
کاش تن پوشه مخملی بودم بر احساست.
کاش هوای تنفست بودم جاری بشدم تو رگهات..
من بی تو هزاران کاشکی با خود دارم..
پس مرا دریاب
ﭼﻘﺪ ﺳﺨﺘـﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿـﺰﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻘـﺖ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﻮﻧـﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ …
ﯾﻪ ﺷــﻤﺎﺭﻩ ﺗــــﻠﻔﻦ ﺧﺎﻣـــﻮﺵ ﺑﺎﺷﻪ
دیگر قرص هم جواب نمی دهد !

فقط مانده قاب عکست

بین خودمان بماند !

من چشم هایت را بیشتر از هر مسکني قبول دارم . . . . .

چه معنی دارد زندگی…!؟
وقتی که هیچ اتفاقی
من و تو را سر راه هم قرار نمی دهد!!
ﺣــــﻮﺍﺳﺖ ﺑـﮧ ﺩﻟﺘــ ﺑﺎﺷﺪ . . .

ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫـ ــﺮﺟﺎﯾـﮯ ﻧﮕــﺬﺍﺭ!

ﺍﯾــﻦ ﺭﻭﺯﻫــﺎ ﺩﻝ ﺭﺍ ﻣﯿــﺪﺯﺩﻧﺪ . . .

ﺑــﻌﺪ ڪﮧ ﺑﮧ ﺩﺭﺩﺷـــﺎﻥ ﻧـﺨــﻮﺭﺩ

ﺟـﺎﯼ ﺻـــﻨﺪﻭﻕ ﭘـﺴﺘـــ
ﺁﻧــ ــﺮﺍ ﺩﺭ ﺳﻄﻞ ﺁﺷـــﻐﺎﻝ ﻣﮯ ﺍَﻧﺪﺍﺯﻧﺪ !

ﻭ ﺗــﻮ ﺧﻮﺑــ ﻣـﯿﺪﺍﻧﮯ
ﺩﻟﮯ ﮐﻪ ﺍَﻟﻤﺜﻨﮯ ﺷﺪ!

ﺩﯾــﮕﺮ ﺩِﻟــــ ﻧﻤـﯿﺸﻮﺩ….✔

عشق را چگونه مي شود نوشت ؟
در گذر اين لحظات پــر شتاب شبانه
كه به غفلت آن سوال بي جواب گذشت
ديگر حتي فرصت دروغ هم برايم باقي نمانده است
وگرنه چشمانم را مي بستم
و به آوازي گوش مي دادم
كه در آن دلي مي خواند
من تو را
او را
كسي را دوست مي دارم
خارج شده است
زندگي عشق بازي جوجه پرستو با مادرش است
تا بياموزد چطور ميتوان به اوج رفت و در اوج ماند!
نازنینم
در آغوش میکشمت
با عشق
عاشقانه من میسازم یک کلبه از دلتنگی هایم
برای خودمان
تا دور چشم
همه حسودانت
عاشقانه گناه کنیم
ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﻭﺍﻧﺖ ﺑﮕﯿﺮ !
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺒﻮﺩﻧﻬایت . . .
مهربان؛
کاش میدانستی در این کویر تنهایی،تو را داشتن حس خیس باران است…
ﻋـــِ ﺷــــ ﻗـــ … ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺭﺍﻧــــــــﯽ
.
.
.
.
.
.
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺻﺪ ﺣﻮﺻـــــــﻠﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﻢ ﺑﺎﺯ …
من عاشق این سوالم :
من کجای زندگیتم ؟
بعد طرف بگه : خره تو خود زندگیمی
تنها بنایی که هر چه بیشتر بلرزد محکمتر میشه.دل ادمی است
هر بار که به من نزدیک میشوی

باور میکنم که هنوز میشود زندگی را دوست داشت

از من فاصله بگیر…
خسته ام از امیدهای کوتاه✔

عاشق که باشی
جنون معنای دیگری دارد
مستی حکایت دیگریست
عاشق که باشی
کامت به قند لب یار شیرین می شود
ﺗﻮ ﺗﻌﺼﺐﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﺩﻋﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﻧﻤﯽ ﮔﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ..
ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺷﮕﺘﺮﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﯾﺎﺩﻩ
ﻧﻤﯽ ﮔﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ..
ﭼﻮﻥ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﯾﺎﺩﻩ
ﻧﻤﯽ ﮔﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺯﺑﻮﻧﯽ ..
ﭼﻮﻥ ﭼﺮﺏ ﺯﺑﻮﻥ ﺗﺮ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺻﺤﺒﺖ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﯾﺎﺩﻩ
ﻭﻟﯽ ..
ﻣﯽ ﮔﻢ : ﺗﻮ ﻫﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻨﯽ …
رﻓﺘﺎر ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ی زن را ﺑﺎﯾﺪ از دﻟﺘﻨﮕﯿﺶ ﻓﻬﻤﯿﺪ
از ﺷﻮق و ﺑﯽ ﺗﺎﺑﯿﺶ ﺑﺮای دﯾﺪار
از ﺣﺲ ﮐﻮدﮐﺎﻧﻪ اش ﺑﺮای آﻏﻮش
از ﺧﺠﺎﻟﺘﺶ ﺑﺮای ﺑﻮﺳﻪ ﮔﺮﻓﺘﻦ
زن ﺑﯽ دﻟﯿﻞ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮد
ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ی دﺳﺘﺎنِ ﮔﺮﻣﺖ را دارد
ﮐﻪ دﺳﺘﺎﻧﺶ را ﺑﮕﯿﺮی…..!
دست هایت را چون خاطره ای سوزان ، در دستان عاشق من بگذار

و لبانت را چون حسی گرم از هستی

به نوازش لب های عاشق من بسپار

باد ما با خود خواهد برد

باد ما با خود خواهد برد
فروغ فرخزاد…..

ﮔﺲ ﻭ ﺗﻠﺦ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﻭﻟﯽ ﮔﯿﺮﺍﯾﯽ
.
.
.
ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﮐﻪ
ﭘﻬﻠﻮ ﺑﻪ ﻗﺪﻣﺖ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
دريا هرچه دورشود ساحل بازم كناردرياميماند
(ساحلتم درياي من)
دو ساله خدمت چه سخته وقتی میای و مبيني مهربون بد قولی كرده میری و فرداش مي پيچه طفلکی خودکشي كرده
مَرد باید یهو عشقش رو صدا کنه…تا برگشت، لباشو آروم بوس کنه….بعد که دید عشقش شُـکه شده ،بخنده و بگه همین ، دوستت دارم ♥♥♥مَرد باید گاهی ، کمی لوس باشه ،کمی بچه بازی کنه…البته فقط گاهی ،آخه مَرد در هر حالی باید مَردی کنه…!!!
قانون علم را بر هم زدی..
نبودنت وزن دارد … تهی اما سنگین.
ﻫﻢ ﺳﺮﺩِ ﺳﺮﺩ ، ﻫﻢ ﮔﺮﻡِ ﮔﺮﻡ
ﺍﻣﺎ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺁﺏ ﻫﯿﭻ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺁﻏﻮﺵ ﻭ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺖ …
هیس …
حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام
بگو کسی حرفی نزند
بگذار لحظه ای آرام بگیرم …
نگاه تو

مانند نسیمی آرام

کشتی طوفان زده ام را

به فراسوی دریا های عاشقی کشاند

ﻣﺎ ﺑﺎ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﮑﻞ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺻﺪ ﺳﻨﮓ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽ ﺑُﺮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺩﻭﺯﺩ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﯾﻢ !
ای عشق جاودانه ام ، تویی تنها بهانه برای زنده ماندنم
تویی یک شعر تازه ، از یک کتاب عاشقانه ، زیباترین شعر ، قشنگترین کلام
پس میخوانم تو را برای تو ، برای تو که برایم بهترینی عزیزم
ای شعر عاشقانه ام ، تویی تنها کلام صادقانه که از تو میخوانم با شور و شوقی عاشقانه!
چقدر این زندگی با تو زیبا شده ، عشق با تو بی همتا شده .
هر چه از خوبیهای تو بنویسم ، هنوز چند خطی را باید آخر صفحه دفتر عشق خالی گذاشت، تو آنقدر خوبی که صفحات زندگی همه از مهربانی هایت پر شده .
ای عشق همیشگی ام ، با من بمان که براستی تویی همه زندگی ام
راه نفسگیریست ، اما من جای تو نیز نفس خواهم کشید، راه دشورایست اما من جای تو نیز سختی خواهم کشید، تو فقط پا به پای من بیا که به آخر خط برسیم ، آخر خط این انتظار رسیدن ، برای در آغوش کشیدن ،و بوسه زدن بر روی گونه های تو، آنگاه که دستانت در دستان من است
این احساس من است از روزهای شیرین با تو بودن ، احساسیست جاودانه برای یک عمر دیوانه ی تو ماندن .
من که افتخار میکنم از اینکه با توام ، تو را لایق میدانم از اینکه عاشق تو ام ، تو را دوست دارم زیرا تو لایق منی ، تو فرشته ای عزیزم ، خدا تو را به من داده ، برای همیشه ، همیشه ماندن ، همیشه نفس کشیدن و با عشق تو مردن .
دوستت دارم ای عشق جاودانه ام
۳ شاخه گل برای تو

اولی از دلم و دلم از برای تو

دومی از چشمانم ک چشمانم جز تو نمیبینه

سومی از خدا ک خدا باهات باشه

من باشم،تو باشي …دنيا را ميخواهم چكار؟!
ازساختاردنيااطلاعات زيادي ندارم ولي…..من هم دوست داشتم دنياي کسي باشم.
چه قدر دورتر از احساسم ایستاده ای!!

انجا که تو ایستادی صدای مرا هم نمی شنوی

چه برسد به دلتنگی…

ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ..
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﯾﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺍﯼ..
ﻭﻗﺘﯽ ﺟﺪﯼ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﻣﻐﺮﻭﺭﯼ ..
ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﺎﺵ ..
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﯾﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﭘﺮ ﺣﺮﻓﯽ..
ﻭﻗﺘﯽ ﺳﺎﮐﺖ ﺷﺪﯾﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﻋﺎﺷﻘﯽ ..
ﻭ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﯾﻢ ﻣﯿﮕﻦ
ﮔﻨﺎﻫﻪ
ﺳﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﯾﺶ
ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻡ
ﻭ ﻋﻄﺮ ﺗﻮ
ﺭﺳﻮﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
نـَ بـادهـایے کـِ بوے ِ پیـراهنت را مے آورنـد
مے خواهمـ
.
.
.
نــَ خوابـــــــــِــــــــ تو را دیدنــــــــــــــــــــــــ
.
.
.
فقط خودتــــــ را میخواهمــــــــــ
.
.
.
خودت یعنـے تـــــــــــــــــــــو
.
.
.
نـَ در قاب ِ کوچکــ ِ کنـار ِ میـــز
نـ پشت ِ شیشـ ِ ے ِ مانیتــور
فقط
خودتــــــ !!!
در آغـوشــ َمـ
به دلم نشستي ولي دو زانو!
معذب نباش,برو عقب قشنك تكيه بده,باهات رو هم دراز كن ,اين دل فقط جاي توه…
دو دل شده ام…
تو
جا گذاشته اي
دلت را…؟!!!

ﭼـﺘﺮ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﻫﻮﺍﯼ ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ..
ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻟﻌﻨﺘﯽ..
.
.
.
ﻣﯽ ﻓﻬﻤـﯽ؟!
تمــــــــــــام دنيـــا در آغوشـــت خــــلاصه شـــــــــده اســـــــــت

کـــــــــــودکـــــــــانه

پنــــــــــــاه ميـبـــــــــــرم

بـــــــــه خلاصــــــــــه ي دنيــــــــــــــــا

دنبــــــــــــالِ. . .

شاعــــــــــر شعـــــــــــــرهای من نگـــرد. . .

تمــــــــام حرف هایــــــــم. . .

رو نوشتِ توســــــت…!

تـو کـه همـه ش

پـامیـــذاری رو قلبـــم

حـداقـــل

کفـشتــو در بیـــار. . !

معلم گفت (الف) گفتم او،
گفت(ب) گفتم با او،
گفت(پ) گفتم پیش او،
معلم گفت(ج) خواستم بگویم جدایی گفت نگو.
ﻻ‌ﺷﻪ ﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺍﻡ
ﺳﮓ ﺧﻮﺭِ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼِ ﺗﻮ
ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻫﺴﺖ
ﮐﻪ ﻫﺎﺭﺕ ﮐﻨﺪ…
چـتر نمیخواد هوای بارونی..
تو رو میخواد لعنتی..
می فهمـی؟
نوشته هایم را مدیون کسی هستم که مرا دراوج دوست داشتنش تنها گذاشت..من ماندمو یک دل پر از حرف..چاره چیست؟
باز بوته های علف مست کرده اند
سرشان را به هم می کوبند.
هر وقت بوی تو نزدیک می شود
داستان ما همین است…

♡♡ ♥

و چه زیبا گفت فروغ :
تنها صداست که میماند . . .
و امان از صدای ” تو ” که ابدی شد در گوش من !
یادت زیباست…
ببین اگر خودت بودی چه غوغایی میشد…**
دستهایــــم را محکمتــــر فشــــار بــــده
اینجـــا خیلـــی هـــا ســـر جدایــــی مــــن و تـــو شــــرط بستـــه انـــد…!!!
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﯾـﮕﺮﺍﻥ ﭼــﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ
ﻫﻤﯿــﻦ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ : ﺗﻮ
ﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ: ﻣﻦ
ﺑـــﺲ ﺍﺳﺖ . . .
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﭼـﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ،
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ـﯽ ﻭ
ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ،ﺑـــﺲ ﺍﺳﺖ . . .
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﭼـﻪ ﻓﮑﺮ
ﻣﯿﮑﻨﻨـﺪ،
ﻫﻤﯿـﻦ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ، ﻭ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ
ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﺑــﺲ ﺍﺳﺖ …
قمار زندگی را به كسی باختم كه “تك” “دل” را با “خشت” برید!
… … … جریمه اش ” یك عمر” ” حســــرت” شد!
باخت ِ زیبایی بود!
یاد گرفتم به “دل” ، “دل” نبندم!
یاد گرفتم از روي “دل” حكم نكنم!
“دل” را باید ” بُــر” زد جایش”سنگ” ریخت ” كه با “خشت””تكبــُري” نكنند!
ﺗـــــــــــ ـﻮ . . .

ﺑـُــــــ ـﺮﻭ . . .

ﻓَﻘَﻂ . . .

ﺑﺮﺍﻳَﻢ . . .

ﺍﺯ ﺧُـــــــــــ ـﺪﺍ . . .

ﻃَﻠَﺐِ ﺻَــــــــ ـﺒﺮ ﮐُﻦ . . .

صدای هق هق دلتنگی ام درنوسان بودن ونبودنت رنگ میبازد ;کفشهای رفتنت راگم میکنم تابرای همیشه بمانی…!!
همیشه میخواستم مالک قلبت باشم ، نه مستاجرش !
من عاشق ترین ،آفتاب گردان مزرعه ی عشق بودم که نیازم به آفتاب نگاهت بود
نميدانم تاکي دوستم داري…هرجاکه باشد…باشد…هرجاکه تمام شد اسمش راميگذارم آخره خط من…
هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساس ات می کنم

و احساس می کنم تو هم همین احساس را داری
دوری، فاصله و فضا بین ماست
و تو این را نشان دادی و ثابت کردی
نزدیک، دور، هر جایی که هستی
و من باور می کنم قلب می تواند برای این بتپد
یک باره دیگر در را باز کن
و دوباره در قلب من باش
و قلب من به هیجان خواهد آمد و خوشحال خواهد شد
ما می توانیم یک باره دیگر عاشق باشیم
و این عشق می تواند برای همیشه باشد
و تا زمانی که نمردیم نمی گذاریم بمیرد
عشق زمانی بود که من تو را دوست داشم
دوران صداقت، و من تو را داشتم
در زندگی من، ما همیشه خواهیم تپید
نزدیک، دور، هرجایی که هستی
من باور دارم که قلب هایمان خواهد تپید
یک باره دیگر در را باز کن
و تو در قلب من هستی
و من از ته قلب خوشحال خواهم شد
تو اینجا هستی، و من هیچ ترسی ندارم
می دانم قلبم برای این خواهد تپید
ما برای همیشه باهم خواهیم بود
تو در قلب من در پناه خواهی بود
و قلب من برای تو خواهد تپید

لا اقل گاهی
برای دلخوشی
برای اینکه بدانم هنوز زندم
به من که نه
به مزارم سری بزن
عاشقم من.عاشق من.عاشقی بی قرارم.کس ندارد خبر از دل زارم.
روزگار عاشقانه هایم را گم کرده است
و من تنها با یاد یاری زندگی می کنم که یادگاری او چشم هایی ست که تسلی بخش دل خسته ام است
ای کاش عبور لحظه های من در امتداد آیینه بود… تا تمام با تو بودن را دوباره تکرار می کردم.
چقدر سخته دلت بخواد سرتو بازهم به دیواری تکیه بدی که یک بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده
برای لمس تنم خودت رابه مرزجنون کشیدی اشک هایت راکه دیدم دوباره باختم وتوبردی..
تمام تنم راب تمناکشیدی ومن باتمام وجودم برای ارضای وجودت تلاش کردم..
من هرزه نیستم من ب عشقم تن دادم
آن گونه ک وقتی تن بی حالت برتنم فروکش شدتوازجایت برخواستی بی انکه بدونی من ب تونیازمندم هنوز!
قشنگترین لحظه هایم را با ساده ترین دقایقت عوض میکنم تا بدانی برایم عزیزی
ﺣﻠﻘﻪ ﺑﺎﺯﻭﺍﻧﺖ ﺗﻨﮕﺘﺮ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩﺗﺮ ﮔﻢ ﻣﻴﺸﻮﻡ
ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻧﻴﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻳﮏ «ﻣﻦ » ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ !…
♥تــــابلوی عـــشق♥
نـــــــام:غم
نـام خانوادگی:اندوهگین
نــــــام پدر: رنج
نــــــام مادر: فرشته غم
تاریخ تولد:1/1/1
شغل:ناظربر دنیای پوچ
محل کار:شهرمکافات
قـــــــد:خمیده زیربار زندگی
گروه خونی:o
جرم:به دنیاآمدن
محکوم:به زندگی کردن
آدرس: چهارراه آخرت، خیابان قیامت
کوی دلشکستگان، پلاک سرگردانان
ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﺳﺖ
ﻫﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ
ﻫﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
ﺷﮑﻮﻓﻪ ﺍﯾﺴﺖ
ﺑﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﮐﻪ ﻋﻄﺮﺵ
ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﭘﯿﻤﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﭘﺎﺳﺶ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ
ﻭ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﺭﺳﺎﻟﺘﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺳﻨﮕﯿﻨﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ
ﻭﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ
ﭘﯿﺎﻡ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ
هر وقت تونستی آتیشو بوس کنی. توی آب نفس راحتی و پر کلاغ و سفید کنی اون وقت میتونم فراموشت کنم
زن بودن چه لذتی دارد وقتی مردی پر غرور مثل تو در کنارم قدم میزند…
هستی ام را می بازم به لحظه ای که مرا “خانم” صدا میزنی….
ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﺪ . . .
ﯾـﮏ ﻣـﯿـﺲ ﮐـﺎﻝ ﺑـﺎﺷـﻢ ﺑـﺮﺍﯾـﺖ . . .
ﺷـﻤـﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﮐـﻪ . . .
ﺳـﯿـﻮﺵ ﻧـﮑـﺮﺩﻩ ﺑـﺎﺷـﯽ !
ﺯﯾـﺮ ﻟـﺐ . . . ﺗـﮑـﺮﺍﺭﻡ ﮐـﻨـﯽ . . .
ﺑـﻪ ﯾـﺎﺩﻡ ﻧـﯿـﺎﻭﺭﯼ . ..
ﺩﻟـﻢ ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﺪ . . .
ﺑـﯽ ﺍﺟـﺎﺯﻩ ﯼ ﺗـ ـﻮ . . .
ﭘـﺎﺩﺷـﺎﻫـﯽ ﮐـﻨـﻢ ﺩﺭ ﻧـﺎﺧﻮﺩ ﺁﮔـﺎﻫـﺖ
ﺭﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻍ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﺠﺪﺓ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﺎﺳﺖ
ﺑﻮﺳﺔ ﺍﻭﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﻬﺮ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﻣﺎﺳﺖ
ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﻨﮕﺪﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﭘﻨﺠﺮﻩﺍﯼ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺳﯿﻤﺎﻧﯽ ﻣﺎﺳﺖ
ﻣﻮﺝ ﺑﺎ ﺗﺠﺮﺑﺔ ﺻﺨﺮﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﮔﺸﺖ
ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﻓﺎﯾﺪﺓ ﻋﺸﻖ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﯽ ﻣﺎﺳﺖ
ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﯾﺨﺘﻪﺍﯾﻢ ﺍﻣﺎ ﻋﺸﻖ
ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻟﺤﻈﺔ ﻭﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﺎﺳﺖ
ﺑﺎﺩ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺭﺳﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ
ﮔﺮﭼﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﯽﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺑﻮﺳﺔ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﯽ ﮐﻢ ﻭ ﺯﯾﺎﺩ
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻋﻮﺽ ﻧﺸﺪﻩ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺁﻣﺪﻡ ..ﺑﯽ ﺗﻮ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻡ ..
ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ
آهسته بگو
خاطرم نیست تو از بارانی…
یا که از نسل نسیم
هرچه هستی گذرا نیست هوایت، بویت…
فقط آهسته بگو…
“با دلم می مانی”
ﮐﻠﺒﻪ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻡ …
ﭘﺸﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺷﺐ
ﺯﯾﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻘﻒ ﺳﯿﺎﻩ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺩﻝ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
ﺳﻘﻔﺶ ﺍﺯ ﻋﻄﺮ ﺑﻬﺎﺭ
ﺭﻧﮓ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﮔﻞ ﯾﺎﺱ
ﻋﮑﺲ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻮﺑﻢ
ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺣﯿﺎﻁ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺍﻗﺎﻗﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﮐﻨﻢ
ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﺍﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮﺳﺖ
ﻭﭼﺮﺍﻍ ﺷﺐ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ
ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﺎﺷﮑﯽ ﺩﺭ ﺳﺒﺪ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ
ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﻣﺮﯾﻢ ﺑﻮﺩ
ﻋﻄﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ
ﺗﻮﺷﻪ ﺭﺍﻩ ﮔﻞ ﻗﺎﺻﺪﮐﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﺳﺮﺑﺰﻧﺪ
ﺗﻮﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﻭﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ
ﺷﺒﻨﻢ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ
ﺩﺭ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺳﮑﻮﺕ
ﮔﺮﻣﯽ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻃﻠﺒﯿﺪ
تقصیرمن نیست که بعداز تو او امد…تقصیرقوانین دستوری بود!!
زياده خواه نيستم!جاده ى شمال يک کلبه ى جنگلى…..

يک ميزکوچک چوبى با2تاصندلى

کمى هيزم،آتش،مه جنگلى،کمى تاريکى محض

کمى مستى

کمى مهتاب وبوى تو ،

توباشى،من باشم و….هيچ!

دنياهم ارزانى خودشان

هیس…!
حرف نزن!
صدای نفسهایت را..
بیشتر از دروغ هایت دوست دارم…!
دلم اس ام اس از نوع نصفه شبی می خواد
همونا که یهو از خواب بیدارت کنه
تا مطمئن شی یکی تو بی خوابیش به یادته
دلم از اون وقتایی میخواد که همه رو میپیچونه به خاطر تو
از اون وقتایی که پشت خطیشو قطع میکنه…
دل در سبد عشق به نیل پو سپردم.
نگهش دار به موسی شدنش می ارزد
باز امشب این سه؛ تار دیگر است..! این سات از هر شبی ها بدتر است….!!

این سپیدی رنگ بخت ما ک نیست ، این سپیدی معنیه “آوارگیست”…

بعد تو بختم سیه ، مویم سپید… بعد تو شیشه ، ورق ، سیگار و پیک…!!

بعد تو چشم همه ، دنبالت؛ نه ! دنبال جات تو قلبمن…!! بعد تو همه برام یجورین: بدن ،بدن..!!

بعد تو زندگیمم دو قسمته؛ شب خوابیدن با خیالت..، روز مرور دفتره….!! (دفترخاطرات)

همیناست گ هر روز موهامو سفیدتر میکنه منو میشکنه…، نابود میکنه…!!!

کاش یکی پیدا بشه بگه همش ی”خواب” بوده… بگه هی..؟؟ بیدارشو “کابوسات” دیگه تموم شده..!!

تا میاد باورم بشه همش دروغ بوده؛ عکس “موهای سفیدم” ، “تو” رو یادم میاره….!!

این اندوه روح من است

که فروتنانه ،

بر فنجان قهو ه ی تو میریزد…

و تو با آن قاشق کوچک

شور غزلهای مرا هم میزنی…..

و حال من بد می شود

از این چرخش

و از اینکه

همه ی شایستگی ام را وام داده ام

به روحی

که میان فنجان و قاشقی کوچک،

در حال انحلال است…

ﻳﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻳﯽ
ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺴﺖ
ﮐﻪ ﺳﺮﺟﻤﻊ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﺎ !…
ﺍﻣﺎ ﻳﻪ ﻋﻤﺮ ﻳﺎﺩﺵ ﺁﺩﻡ ﺭﻭ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻣﻴﮑﻨﻪ !…
نگاهم بیقرار هجوم قدم های توست
و تو با خبری
اما…
هرگز از جاده ی دلم گذر نمی کنی…
مواذن هرچی خداروبیشترصدامیزنه بالاتر میره
ولی عاشق هرچی عشق شوبیشتر صدا میزنه پایین تر میره…
گفتی: می خواهم تنها باشم! ولی من می دانم تو تنها می خواهی با من نباشی!!!
به جاده که نگاه میکنم چقدر دلم برای راه رفتن تنگ میشه ،،،
کاش روزی … باهم یه لحظه چشماتو ببند و ببین :::: من و تو باشیم
یه جاده ی بی انتها باشه … هوا هم بارونی باشه …
اگه اینا باشه هیچ وقت خسته نمیشم
حتی تاول پاهام رو هم دوست خواهم داشت
گـاهـی سـعــی مـی کـنـد ،

مـردانـه بـازی کـنـد !!!

مـردانه کـار کـنـد …

مـردانـه قـدم بـردارد

مـردانـه فـکـر کـنـد

مـردانـه قـول دهــد

امـا هـر کـاری هـم کـه بـکـنـد

زن اســت !!!

احـسـاس دارد

لـطـیف اسـت

یـک جـا عـقـب مـی نـشـیـنـد و مـحـبـت تـو را مـی خـواهـد

زن اسـت دیـگــر … !

vaghti be yeki migi azat motenaferam va on dar javab labkhand mizane!!!
yani fahmide dari eyne sag dorogh migi….
دیگه سراغ من نیا! ازمن فاصله بگیر! دیگه بامن تماس نگیر! بخاطره این که دکترگفته به گل حساسیت دارم.
ﯾﻪ ﻣﻦ ، ﯾﻪ ﺗﻮ ، ﯾﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ، ﻧﻪ ﻧﺸﺪ!
ﺑﯽ ﻣﻦ ، ﯾﻪ ﺗﻮ ، ﯾﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ، ﻧﻪ ﻧﺸﺪ!
ﯾﻪ ﻣﻦ ، ﺑﯽ ﺗﻮ ، ﯾﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ، ﻧﻪ ﻧﺸﺪ !
ﯾﻪ ﻣﻦ ، ﯾﻪ ﺗﻮ ،‌ﺑﯽ ﻓﺎﺻﻠﻪ ،‌ ﺣﺎﻻ‌ ﺷﺪ..
دوست دارم یعنی :
دستان وفادارت ستون تمام داشته ها ، آرزوها و رویاهای من شده است
ﻗﺼﻪ از ﺣﻨﺠﺮﻩ اﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﮔﺮﻩ ﺧﻮردﻩ ﺑﻪ ﺑﻐﺾ ﺻﺤﺒﺖ از ﺧﺎﻃﺮﻩ اﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻟﺐ ﺣﻮض ﯾﮏ ﻃﺮف ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﯾﮏ ﻃﺮف ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎ در ﻫﻤﻪ آوازﻫﺎ ، ﺣﺮف آﺧﺮ زﯾﺒﺎﺳﺖ آﺧﺮﯾﻦ ﺣﺮف ﺗﻮ ﭼﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ آن ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﻢ ؟ ﺣﺮف ﻣﻦ دﯾﺪن ﭘﺮواز ﺗﻮ در ﻓﺮداﻫﺎﺳﺖ*. j
می نویسم..
باز مینویسم..
نخـوان!
حرف هایم تکراریست ..
نشنووو!!
حرف هایم ارزش شنیدن ندارد ..
نبیـن !!!
همـان دختر دیروز هستـم ..
فقــط بـرو..
بـرو ولـی حس کـن..
لمــس کـن ..
عشق پاکی را که به آتش کشیدی!

ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯼ ﮐﻬﻨﻪ ﺍﻡ ﮐﻨﺞ ﻟﺒﺎﻥ ﺗﻮﺳﺖ!
ﺑﻮﺳﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ، ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮ…!!!
میدونی دریا چرا خیلی بامعرفته؟چون اگه یک بار از ساحلش عبورکنی تا آخر عمر باموجاش جای پاتو میبوسه.
دریاتم عزیزم
★☆سرت گرم است…آنجایاهرجافرقی نمیکند،مزاحمت نمیشوم امابدان حرارت سرگرمی ات مرامیسوزاند…!☆★
سلام ميشه شماره حساب قلبتون روبدين

آخه ميخوام كمى محبت بريزم به حسابتون

ﻋﺸﻖ را ﺑﺎ دﺳﺖ پﯿﺶ ﻣﯽ ﮐﺸﯽ و ﺑﺎ پﺎ پﺲ ﻣﯽ زﻧﯽ . . .

ﺑﯿﭽﺎره ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ زﯾﺮ دﺳﺖ و پﺎﺳﺖ . . .

مخاطب عزیزم، يادتو نام تو عشق تو حس قشنگي ست كه دردل دارم،
چه تو باشی چه نباشی ،چه بمانی. چه نمانی”نگهش ميدارم”
من از تو میمردم
اما….
تو زندگانی من بودی
چراداری ازم دوری میکنی توکه عاشق شدنویادم دادی!دیگه دارم آروم آروم میمیرم ای خداوقتی سرنوشتم این شده من برم گلایموبه کی بگم!
فدات شم با چشات داشتی زیر زیرکی نگام میکردی منم جوری رفتار کردم که انگار نمیشناختمت .وقتی سمتم اومدی من ازت فاصله گرفتم . با این بازم واسم پیام میدی مراقب خودت باش دلم هواتو کرده اما این غرور نمیذاره ببخشمت
دنیای من بعد از تو داغونه/بس کن برای رفتنت زوده
در من تمام توست …
و در تو تمام آنچه که دوست دارم …
آنقدر در” تــــــــو ” غــرق شـــده ام..
که از تلاقـــی نگاهـــم با دیگری احســـاس خیانــت میـــکنم!
عشـــــــــــــق یعنی همین…
نمیدانم چگونه تو را به وجد آورم که وجودت سراسر عشق شود
نمیدانم چگونه اشتیاق در تو ایجاد کنم
در عشقمان
دلت را چگونه جادو کنم
می آیی
نعشه می شوم!
می روی
خمار!
مرا به تخته ی چشمانت ببند!
ترکم بده…
وقتى از تو ناراحتم ؛فقط با تو آروم مى شم
اما وقتى تو ناراحتم مى کنى؛همه دنيا هم نمى تونه آرومم کنه!!
ﺻﺪﺍﯼ ﺗﭙﺶ ﻗﻠﺒﺖ
ﺍﺯ ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ
ﻫﺮ ﭘﺮﺳﺘﻮﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﭼﻪ ﺭﺳﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ
تصمیمی گرفته ام…با اینکه سخت است….میخواهم خاطره های زیبایمان را بسوزانم و با خاکستر آن چربی های به جا مانده از عشقت را بشورم….
یادروزهای دزدکی دیدنت به خیر
دستهای مهربونت روبی صداگرفتن به خیر
توقاب چهره ات نظآره کردن به خیر
دیدنت…شنیدنت…اندیشیدن به دستانت…شاعرم می کند…
حتی اگر
حتی اگر
ازآن مرد دیگری باشی.
ﺩﻟﻢ ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭﺩ . ﺧﯿﻠﯽ ﺳﻨﮕﯿﻦ . ﻧﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﻧﻪ ﻣﻨﺰﻭﯼ ﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ؛ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻭ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ .
ﻧﻪ ﻏﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻪ ﻏﻤﺨﻮﺍﺭﯼ
ﻧﻪ ﺩﻟﺒﻨﺪﯼ ﻧﻪ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ
ﻧﻪ ﺁﺯﺍﺩﻡ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﻨﺪﻡ
ﻫﻤﺎﻥ ﺑﯽ ﺑﻨﺪ ِ ﺩﺭ ﺑﻨﺪﻡ
ﺑﺎﺯ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﻡ ، ﺑﺎﺯ ﭼﺮﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﻧﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻧﻪ
ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ . ﻧﻪ ﭼﺎﯼ ﻧﻪ ﺷﮑﻼﺕ ﻧﻪ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﻗﻨﺪ
ﺑﺎ ﺁﻥ ﻃﻌﻢ ﮔﺴﺸﺎﻥ ﻭ ﻧﻪ ﺣﺘﯽ ﺑﺴﺘﻨﯽ ، ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﻤﯽ ﭼﺴﺒﺪ . ﺑﻮﯼ ﻋﻮﺩ
ﻫﻢ ﺳﺮ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭ ﺷﺪﻩ . ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ . ﺗﻮ ﻫﻢ
ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ . ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ
ﭼﯿﺰﻡ ﮔﻠﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﻗﻀﺎ ﺷﺪ . ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯ
ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﻟﻮﺩﻡ . ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﻣﯽ ﺑَﺮَﺩ . ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯽ
ﺷﻮﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ” ﺩﺭﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ” ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺘﯽ ﺭﻭﯼ
ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺍﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭﺱ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ . ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻮﻕ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺑﻼ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺮ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ ﻣﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ . ﻫﻤﻪ ﺷﮑﻼﺕ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺑﺠﺰ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ …. ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ
ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﺨﻮﺭﻣﺸﺎﻥ . ﭼﻨﺪ ﺗﮑﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﮐﻪ ﮐﺮﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﻠﻮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺗﻮﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﮊﻩ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺳﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ .
ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮔﯿﺠﻢ . ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﮔﯽ ﺑﻌﺪﺍ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ
ﻫﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪ
میدونی فرق تو با کامیون چیه ؟
کامیون بار میبره ولی تو دل میبری !
و تو؛
هنوز با تمامِ نبودنت
تمام بودن منی…!
ﺳـــﺮِ ﺧــــﺎﮎ ﻣــﻦ …
ﺍﻭﻧـﯽ ﮐﻪ ﺑﻴﺸـﺘﺮ ﺍﺫﻳﺘﻢ ﮐﺮﺩ ﺑﻴﺸـﺘﺮ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻪ …
ﺍﻭﻧـﯽ ﮐﻪ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻣﻴﺎﺩ ﺩﻳﺪﻥِ
ﺟﺴـﺪﻡ …
ﺍﻭﻧـﯽ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻧﻴﻮﻣﺪ ﺗﻮﻟﺪﻡ ﺯﻳﺮ ﺗﺎﺑـﻮﺗـﻤـﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ …
ﺍﻭﻧـﯽ ﮐﻪ ﺳـﻼﻡ ﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ﻣﻴﺎﺩ ﺑﺮﺍ ﺧﺪﺍﻓﻈــﯽ …
ﻋــﺠـــﺐ ﺭﻭﺯﻳــــــﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ !!!…
این قاعده بازیست
اگر دست دلت رو شد که دوستش داری، باختنت حتمی است …
زيبا ترين اتفاق صبح اون موقعست که چشم باز کني و بين تاريکي و روشنايي حضور يارت رو حس کني. آهسته دستش رو لمس کني، نفس بکشي و با خودت بگي بيشتر از همه دنيا عاشقتم!
عشق چیست؟ حدیثی است که با نگاه آغاز می شود با لبخندی شیرین می شود با بوسه ای به اوج می رسد وبا اشکی پرازاندوه به پایان می رسد
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺬﺍﺭﯾﺸﻮﻥ ﮐﻨﺎﺭ،
ﺷﺪﻥ ﻧَﻔَﺴِﺘـــــــ …
ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻗﯿﺪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﻭ ﺑﺰﻧﯽ ..
مـرا میـان بازوانت بگیر!
بگـذار تمام آغوشـت را
جمــع کنــم برای نبودنـهایت!
عشق مثل اقیانوس هرچقدرهم ادامش میدی بازم راه داره!!!
وقتی با يه نفر خوشحالی ، نيازی به دوميش نيست ! بفهم …
ﮐﺠﺎﯼ ﺩﻟﻢ ﺩﺳﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ
ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻩ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ
ﺷﮑﻞ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻮﭺ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ …
ﺩﻟﻢ ﭼﻨﺪ ﺑﻐﻞ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﯿﭻ
ﻏﺮﯾﺒﯽ ﮐﻮﭺ ﻧﮑﻨﺪ…
کشتی خواهم ساخت…/خواهم انداخت به دریای خیالم وبا آن قلب خودم را روانه میکنم به سویت لب ساحل خیالم منتظر قلب مسافرم باش…
فكر ميكني دلم تنگ نميشود ؟

فكر ميكني صدايت اگر نوازشگر دل بيتابم نباشد

و موسيقي مهربانيت بر طپش هاي قلبم رهبري نكند

آرام و قراري دارم ؟

بي شك تشنه ام

قبل از اينكه التماس كنم

يك ليوان مهرباني برايم بگو ..

عاقل مباش تا
غم دیگران خوری
دیوانه باش تا غمت دیگران خوردند
دیوانه را ز محبت توان کرد رام
ما را محبت است که دیوانه میکند.
دلت آینه ایثار عشق است / نگاهت معنی بیدار عشق است/
تو در آبادی دل خانه داری / تو را دیدن همان دیدار عشق است . . .
ﻫﯿﭻ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺍﯼ … .
ﻣﺮﺍ ﺷﯿﻔﺘﻪ ﻧﮑﺮﺩ … .
ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮ
میگن 2/3 جهان رو آب گرفته, اونوقت تو ماهی کوچولوی نازنازی تو قلب من چکار میکنی؟
ﻣﻦ ،ﺑـﻪ ﺳـﻮﺧﺘﻦ ..ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ !ﮐﺒﺮﯾـﺖ ﺭﺍ ..ﺑــﻨـﺪﺍﺯ ..ﻭ ﺑــﺮﻭ !
گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود اما ماندنی بود ….
این بودنش بود که او را تبدیل به گل من کرده بود..
بآ خودم مــے گــويم:

نـآمــرد رآ بــرعـکــس کـنـے درمــآن مـے شـود

پـــس مـے گــذآرَم در خيـآلـم هــمــآن نـآمــرد بــمــآنــے

کـسـے چـہ مـے فـہـمـد . . .

ايــن نآمـرد هــمــآن درمــآن مــن اســتـ.ⓩ

ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭﻡ … ﻧﻪ !
ﺑﻐﻀﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﯿﺪ …
ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺗﺮ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ !
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻃﻼﻕ ﺑﺪﻫﻢ
ﺍﺟﺎﻗﺸﺎﻥ ﮐﻮﺭ ﺷﺪﻩ !…
در فکر بودم تا برایت چه بفرستم ! گل گفت مرا بفرست تا سنبل زیبایی او باشم . گفتم : نه ! چون او از هزاران گل مانند تو زیبا تر است ! خار گفت مرا بفرست تا خاری بر چشم دشمنان او باشم . گفتم : نه ! چون او آنقدر مهربان است که دشمنی ندارد ! قلبم گفت مرا بفرست تا برایش بگویم دوستت دارم . و سر انجام با یک دنیا شوق و اشتیاق قلبم را با یک دنا عشق برایش فرستادم .
ب همین زودی یکی اومد ب جام..دیگه ب گوشت نمیرسه صدام..داری چشاتو میبندی روی من…دلت نمیخواد دیگه کنار تو بیام…معلومه بهش احساس پیدا کردی ..معلومه …نمیخوای پیشم برگردی میدونم…ک منو بردی از یادت ..میدونی هنوزم قلبم میخوادت…همیشه خنده هات یادمه..جای من کی باهات هم قدمه؟؟چی شده چی اومد ب سرم؟؟نمیتونم تو رو از یاد ببرم…
عشق خطای قلبم بود،.. مهربانی معجزه وجودت،
پذیرش عشق کار دشواریست،
وتو از پذیرش مهمان ناخوانده، ناتوانی!
قلبم هر لحظه به احترامت
دوستت دارم های بی شماری میگوید…
ومیخواهد ضربانش باشی!!!
چ سخته عشق آدم برا اینکه کم نیاره جلوت همه خوبیاتو فراموش کنه
و زمانیکه قلم فکر مرا به بازی میگیرد…
تو چقدر طناز میشوی.
شاید. . .

اگر “حرفهای انگشتانم” را می شنیدی. . .

گوشهایت عاشق می شدند

روح از هر چه ساخته شده باشد، جنس روح او و من از یک جنس بود…
ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽ :
ﺩﻭﺭﺍﻫﯽ ﺑﯿﻦ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺳﺖ .
ﮔﺎﻫﯽ ﮐﺎﻣﻞ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ
ﻣﺎﻧﺪﯼ .
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﺎﯾﺪ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ
آن حس غریب… آن شوق عجیب…
که نه عشق و نه هوس بود!
نه قصد و نه غرض بود!
همچنان هست و
نفس می کشد و
می سوزد…
ﯾﻪ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﺳﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺁﺗﺸﯿﻨﻪ
ﻧﺎﺯﮎ ﻣﺜﻞ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﺍﻡ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﯾﻪ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯽ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎ ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﭘﯿﻐﻮﻡ
ﭘﯿﻐﻮﻡ ﺁﺷﻨﺎﺋﯽ ﻫﻤﺪﻟﯽ ﻫﻢ ﺻﺪﺍﺋﯽ
دیگر تو را آرزو نخواهم کرد هیچگاه,دوست دارم که با دل خودت بیایی نه آرزوی من…
کاش می دانستی

عشق من معجزه نیست

عشق من رنگ حقیقت دارد

اشک هایم به تمنای نگاه تو فقط می بارد
کاش می دانستی

دختری هست که احساس تو را می فهمد

دختری از تب عشق تو دلش می گیرد

دختری از غمت امشب به خدا می میرد
کاش می دانستی

تو فقط مال منی

تو فقط مال همین قلب پر از احساس منی
شب من با تو سحر خواهد شد

تو نمی دانی من

چه قدر عشق تو را می خواهم

تو صدا کن من را

تو صدا کن مرا که پر از رویش یک یاس شوم

تو بخوان تا همه احساس شوم
کاش می دانستی

شعرهای دل من پیش نگاه تو به خاک افتاده است

به سرم داد بزن

تا بدانم که حقیقت داری

تا بدانم که به جز عشق تو این قلب ندارد کاری
باز هم این همه عشق

این همه عشق برای دل تو ناچیز است

آسمان را به زمین وصل کنم؟

یا که زمین را همه لبریز ز سر سبزی یک فصل کنم؟

من به اعجاز دو چشمان تو ایمان دارم

به خدا تو نباشی

بی تو من یک بغل احساس پریشان دارم

ﻋﺸـــﻖ ﻓﻘﻂ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﺮﺩ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﻠﮑﻪ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ..
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺩﺍﺭﯾﺪ
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺵ ﭼﻘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﺎﺯﯾﺪ
ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﻟﻢ، ﺩﻟﺴﻮﺯﺍﻧﻪ،
ﺑﺎ ﻣﺤﺒﺖ، ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ، ﺧﻮﺵ ﺑﯿﻨﺎﻧﻪ، ﻭ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﺪ
. ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺸﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ
ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺷﻦ ﺗﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
وقتی تــــــو با مــــــن نیستی
از من چه می مـــــاند …؟؟؟؟
ﻫﻤﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ
ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻋﺴﻠﯿﺴﺖ
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻧﮕﺶ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺗﻢ
ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ
آمدم بنویسم پاییز
بنویسم باران
بنویسم تو
دیدم پاییز هست
باران هست
نوشتن نمی خواهند؛
تو “نیستی ”
می نویسم : ” تو”
وقتی سرگرم لحظه هاتى؛يكى تولحظه هاش داره واسه قشنگی لحظه هات دعامیکنه!
ﺍﻭﻝ ﺳﺮﺍﻍِ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼَﺕ ﺭﻓﺘﻢ
ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼِ ﺗﻮ !
ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺴﻮﺯﺩ
ﻭَ ﻧﺎﺯ ﺧﻮﺍﺏِ ﺗﻮ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﺷﻮﺩ
ﺑﻌﺪ ﺳﺮﺍﻍِ ﻣﻮﻫﺎﯼَﺕ ﺭﻓﺘﻢ
ﻣﻮﻫﺎﯼِ ﺗﻮ ﻧﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﻭُ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ
ﺁﻥﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺳﻔﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼِ ﭼِﻐِﺮَﻡ
ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺩﺭﺩﺕ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭُ
ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﺳﺮﺕ ﺑﭙﺮﺩ !
… ﺑﻌﺪ
ﺳﺮﺍﻍِ ﻟﺐﻫﺎﯼَﺕ
ﻟﺐ ﻫﺎﯼِ ﺗﻮ ﺩﺍﻍ ﺑﻮﺩ
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﺍﻍ
ﺁﻥﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﻧﺒﻮﯾﯿﺪ
ﻧﺒﻮﺳﯿﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺳﺮﺩﯼِ ﺗﻦَﻡ
ﻟﺒﺎﻥِ ﮔﺮﻡِ ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﺦ ﮐﻨﺪ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﻡ
ﻟﺐِ ﻟﻄﯿﻒِ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﺧﻢ ﮐﻨﺪ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﻭﻗﺖِ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﯿﺎﻝِ ﺧﻮﺵِ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺧَﺶ ﮐﻨﺪ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ …
ﺍﺻﻠﻦ ﺧﻮﺩَﺕ ﺑﮕﻮ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺠﺎﯼِ ﺧﯿﺎﻝِ ﺗﻮ ﺑﻤﯿﺮﻡ
ﻧﺎﺯﮔﻞَﻡ
هر روز برایت رویایی داشتم در در دست نه ور دست
عشقی باشد در دل نه در سر
دلیلی باشد برای زندگی نه روز مرگی
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺁﻥ ﻋﺎﺩﺕ …
ﺍﻣﺎ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺑﻮﺩﯼ …
گاهی اوقات می شود تمام دنیا رادرآغوش گرفتاگرتمام دنیایت یک نفرباشد…
من می روم! تو می مانی با دنیایی از خاطرات… راستی آن روز که دلداده تو شدم یادت هست؟ از آن جا به بعدش را پاک کن.
ﻫﯿﭽﮑﺲ،
ﺑﺮ ﻧﯿﻤﮑﺖ ﭘﺎﺭﮎ
ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯽﻧﺸﯿﻨﺪ،
ﯾﺎ ﯾﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﺮ ﺍﺳﺖ،
ﯾﺎ ﯾﺎﺩ ﯾﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺮ!…
ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻗﺎﻧﻌﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻭ
ﻓﻘﻂ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻣﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﯼ !
دیری است ندیده ام من الماس تنت
عابــر نشـــدم به کــــوچه یاس تنت
تبریز چـــــرا شده است فصل تن تو
خـــــواهم برسم به بندر عباس تنت !
ﺍﮔﻪ ﯾﮑﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﮐﺮﺩﻧﺘﻪ
ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﺩﮔﯽ !!…
براي زندگي کردن به کسي اعتماد کن
که بتواند 3 چيز را در تو تشخيص دهد:
اندوه پنهان شده درلبخندت را
عشق پنهان شده درعصبانيتت را
ومعناي حقيقي سکوتت را
درزمستاني سردبادلي رفته زدست کاش ميشد بتوگفت كه توتنهانفس وعشق مني تونروازبرمن توبمان تاكه نميرد دل من
ميخام ي ذغال بردارمو دورت خط بكشم و بنويسم اين بي معرفت همه دنيايه منه
غربت چشمانت مرا اینطور بی خانمان کردوگرنه روزی منهم سرو سامانی داشتم….
دلم آرام میگیرد
با شنیدن صدایت
آرامم کن
خرجش فقط یک دوستت دارم است
من هنوزتنهام وفقط باخدا دردودل می کنم توهیچ کدوم ازنامه هامو بازنکردی ومن هیچ کدوم ازنامه های تورو تا نکردم.
ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﺗﻼﻃﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﺎ ﺧﯿﺰﺵ ﻣﻮﺟﻬﺎ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻮﺭ ﺍﺳﺖ
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﺩ
پشت دریا شهری است..
اما تو نگر به این همه تنهایی
که به این خلوت ارام و سکوت احساس همه گویند عشق چیست
عزیزترینم
مهتاب هر شبم
که حتی در روز هم
با غرور نورافشانی میکنی
از برای اینکه کسی نبینتت
گفتم شب بیای که همه خواب باشن
و روز ها خورشید را قرار دادم
نه برای اینکه او رو دوست دارم
برای اینکه کسی بهترین منو نبینه
چون تو فقط مال منی
صد بار قسم خوردم که نامت را بر زبان نیاورم….
اما افسوس….
که قسمم نام تو بود……
با يار محرم هم نبايد باز گفت / روزي آن محرم اگر بيگانه شد تکليف چيست ؟
تا حالا فكرش رو كردي كه آرامــــــــش يعني چي؟آرامش يعني اينكه هميشه ته دلت مطمئن باشي كه توي سينه كسي كه دوستش داري ، يه خونه گرم داري…
نه مثل هركس!

بلكه مثل كسي كه برايم كس ديگريست دعايت مي كنم…

تونيز درلحظه هاي زنده ذهنت بي التماس من!

برايم سهمي از دعا بگذار…✔

ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ
ﻏﺼﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ !
ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ
ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﯼ
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﻃﺎﻗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﺑﺬﺍﺭﯼ
ﻭ ﻣﺎﻩِ ﻧﺎﻣﺮﺩ
ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝِ ﺁﺳﻮﺩﻩ
ﺗﺎ ﺻﺒﺢ
ﺗﻤﺎﺷﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﯼ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﯼ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﻧﯿﺴﺖ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺩﻗﯿﻘﻦ ﺍﻭﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯾﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺯﻥ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺁﺳﺘﯿﻦ ِ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﺭﻧﺞ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎﯾﺪ ….. ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺩ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺯﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﺸﻮ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﺵ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﻪ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﺶ … ﻭ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﯿﺸﻪ …. ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﺟﻮﻥ ﺳﭙﺮﺩ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ِ ﻋﻤﺮ
کـاش آدمـا
مثل ِ فـایل های ‌تو اینـترنـت بودن!
هـرکـی رو خـوشت می اومد
میتـونستـی دانلودکـنی واسـه خودت …
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺪﯼ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﻭ ﺭﻓــﺘﻨﺖ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ,ﺑﺮﻭ
میخواستم با افسانه ی عشقمون، دنیایی بسازم

که تموم عالم بشن تماشاگر دنیای م
نام من هرچندازدل وپاک شد،نام توباهرتپش درلبم تکرارشد،نام من بی معنی ودیگربرایت هیچ نیست،نام توحک شدبرقلبم،تازمانی که تنم درخاک شد.
دلت همیشه جای من است
خلوت ترین جای دنیا
جایی که فقط من هستم و تو
نه از گرگ های این شهر خبری آنجاست
نه از هیولاهای پری نمای آن
فقط من هستم و تو
بیا تا آخر عشق با هم برویم
من و تو مثل دو خط موازی هستیم که اگه بهم نرسیم همیشه در کنار هم هستیم .
لعنت به کسی که می دونه به غیر از اون هیچکی تو زندگیت نیست ….. به خاطر اون با کسی نمیری
….ولی بازم تنهات میذاره……
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــزار بار …
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد
که روسیاه شوند
آنها که بر سر جدایی مان
شرط بسته اند …!
عــاشقــانه هــايي که برايتــــ مينويسم
مثل آن چــاي هايي هستند کــه خــورده نميشونـد
يــخ ميــکنند و بــايد دور ريخت
فنجانتــــ را بده دوبـــاره پر کنمـــــ
من زياد اهل چاي نيستم
مرا به يک آغوش گـــ ـــ ـــرم ميهمان کن.
دوری بهانه ایست . . .

برای در آغوش کشیدن تو . . .

مدام اشتباه میکنم همه را به اسم تو خطاب میکنم
ببین با من چه کردی
ﻧﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﻧﻪ ﺍﺑﺮ
ﻭ ﻧﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻭ ﺩﺭﯾﺎ
ﻋﺎﺷﻘﻢ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﺯﺍﯾﻢ
ﺷﻌﺮ ﻣﯽ ﭼﯿﻨﻢ .
همین مسیر را مستقیم بروى میرسى به دوراهى,یک راه به من ختم میشود،آن دیگرى به ختم من!
کلافه ام کرده ای… چرالبخندهایت همیشه ازنوشته های من زیباتراست…
ﺟـــﻨـــﺲ ﺑــﻐــﺾ ـ ﻣـــﻦ
ﺁﻧــﻘــﺪﺭﻫـــﺎ ﻫــﻢ ــ ﺧــﻮﺏ ـ ﻧــﯿــﺴـــﺖ
ﺗــﺎ ﻧـــﺎﻣـــﺖ ﺭﺍ ﻣــﯿــﺸــﻨــﻮﺩ
ﻃــﻔــﻠــﮏ ﻣــ ﯾــ ﺷــ ﮐـ ـﻨـ ــﺪ …
ديوار که باشي …

عاشق کسي ميشوي که يادش نيست…کي…کجا..به سينه ات تکيه داده است!!!

ایمان دارم به اینکه
مثل آواز دهل شده ام برایت..
از دور شنیدنم را خوش داری!!
می روم
تا دور ترین نقطه دنیا
شاید توصدای دلخواهت را بشنوی.
من هنوز هم برایت می نویسم. . . . .

درست شبیه پسرکی نابینا
که هر روز برای
ماهی مرده اش غذا می ریزد. . . . .

ﺗﻦ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻨﻪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﺍﻧــــﻴﺴﺖ.
ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﺗﺎ …
ﻫﻤﻪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺯﯾﺮ ﺳﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ !!!..
دستم به قلم نمی رود … نمی توانم بنویسم … از هیچ چیز این زنده بودن !!!

همه ی زندگی ام شده فکر و خیال … یاد تو اجازه ی نوشتن نمی دهد !!

من خودت را میخواهم … دستان و آغوش گرم … بوسه ای عاشقانه …

ﻣﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ !
ﺑﻪ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯾﺖ ، ﺗﻌﻬﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺁﻏﻮﺷﺖ ، ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻩ
ﻫﺪﯾﻪ ﻫﺎﯾﺖ ، ﻗﻮﻝ ﻭﻗﺮﺍﺭ
ﻣﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ !
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩﯼ ، ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻮﺩﯼ
ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩﯼ …
ديگه به من زنگ نزن اس ام اس نده جدى ميگم شوخى ندارم ميخوام خطموبفروشم باپولش مدادرنگى بخرم نازنگاتوبکشم
ﮐﺎﺵ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺑﺎ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﺍﯼ
ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﮐﺎﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﭼﺸﻤﻢ ﺭﺍ
ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺩﻟﯿﻞ ﻭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ
ﻓﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﮐﺎﺵ ﺑﺎﻝ ﻫﻤﻪ ﺷﺎﭘﺮﮎ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ
ﻓﺮﺵ ﺭﺍﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﮐﺎﺵ ﺯﯾﺮ ﮏﯾ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺟﺎ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﻦ
ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺟﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ….
ڪـافـﮧ…مـَشـروب…شـعـر…سـیگـار……بـُغـض…ضـَجــﮧ…شـَب گـریـﮧ…دعـا…خــُـــدا…لـعنتـی تـو بـا چـﮧ چیـزی فـرامـوش مـی شـوی؟
يه زغال بر ميدارم و دورت ميکشم و مينويسم
اين بي معرفت دنياي منه !
ﻨﻬﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎ
ﺧﺪﺍﯾﺎ !…
ﻣﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺁﻓﺮﯾﺪﯼ …
ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﻣﺜﻞ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻧﺖ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﻢ …
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻓﺮﯾﺐ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ …
ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺎﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ …
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻡ …
ﭼﻮﻥ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ …
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﻋﺎ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ …
ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻧﯿﺰ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺗﻮ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ …
ﻭ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﻣﻨﺖ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ …
ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ …
ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻨﯽ …
ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﻣﻠﮑﻮﺗﯿﺖ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﻋﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ …
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺻﻼﺡ ﺍﺳﺖ ﺩﻋﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﮐﻦ …
ﺁﻣﯿﻦ …
ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎ ) ﺭﻓﯿﻖ ﺧﺪﺍ(
هزار بار خواستم فراموشت کنم
اما. . .
همان یک عکست کافی بود تا بیش از پیش عاشقت باشم!
فقط بخاطر یک “لبخند”
ﻗـــــﺮﺁﺭ ﻧﯿﺴﺘـــ ﻣﻦ ﺑﻨﻮﯾﺴﻤـ ﻭ ﺗـــﻮﺑﺨـــﻮﻧﯽ
ﺣﺘــــﯽ ﻗــــﺮﺁﺭ ﻧﯿﺴﺘــــ ﺑﻔﻬﻤـــﯽ ﮐــﻪ ﻣﻦ ﺑــﻪ ﺧـــــﺂﻃـــــﺮ ﺗــــﻮ ﻧﻮﺷﺘﻢ
ﻓﻘﻂ ﻗــــﺮﺁﺭﻩ ﺩﻟﻤـ ﺁﺭﻭﻣـ ﺑﮕﯿـــــﺮﻩ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﮔﯿـــــﺮﻩ !!
ﺑﻌﻀـــــﯽ ﺷﺒــــﺎﻡ ﻫﺴـــﺖ ﮐــــﻪ ﺧﻴﻠﯽ ﮐﻼﻓــــــــــﻪ ﺍﯼ….ﻫﻴﭽــــــــــــﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟـــــﺖ ﻧﻤﻴـــــﮑﻨﻪ…
ﻫﻤـــــﺶ ﻧﺎﺭﺍﺣــــﺘﯽ…
ﻣﻀﻄﺮﺑــــــــﯽ…
ﺗـَــــﻪ ﺩﻟــــﺖ ﺁﺷــــﻮﺑﻪ…
ﺍﺻـــﻼً ﺍﻧـــــﮕﺎﺭ ﻫﻴﭽـــــﯽ ﺳــــــﺮ ﺟﺎﺵ ﻧﻴــــــــﺴﺖ….
ﺗـــــــــﺎ ﻧﻴـــــــــﺎﺩ…
ﺗــــــــﺎ ﻧﺒﺎﺷــــــــــﻪ…
ﻫﻴـــــــــــﭽﯽ ﺩُﺭُﺳــــﺖ ﻧﻤﻴـــــﺸﻪ….
دلم ميخواست …
بعضي وقتا که تنها و دلسرد بودم…
ميومد کنارم …
دستاشو ميگذاشت دو طرف ِصورتم…
زل ميزد تو ی چشام…
ميگفت ببين،
تو منو داری!
به خدای عاشقان قسم,اگربفهمم دوستم نداری گریه نمیکنم…فقط آرزو میکنم آنکه دوستش داری ,دوستت نداشته باشد…
ای ثانیه ها مرا تب آلود کنید/
سرتاسر خانه را پر از عود کنید/
چشمان حسود کور، عاشق شده ام/
اسفند برای دل من دود کنید
ﻣﺼﺮﺍﻉ ﻧﺨﺴﺖ: ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻮﺳﻢ
ﺩﺭ ﻣﺼﺮﻉ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻮﺳﻢ
ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ! ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﭼﻪ! ﺍﺻﻼ
ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻮﺳﻢ!
حســــرت ، یعنی خواستن تـــــــو که داشتن نمی شود
هیـــچوقـــــــــت…!!✔
سهم افطار امشبم،
دعای آرامش توست!
حتی اگر برای بدست آوردن آن سراغ هر کسی بروی جز من…..
ومن
تنها،دل خوش میکنم
به محبتی که گاه وبیگاه
کلمات نصیب قلب رنجورم میکنند . چه تلخ است
قصه من و تو،
قصه همسایگان دوراز هم،
تلخ قصه ایست ،
تو مپندار
که کلاغ شوق رفتنش به خانه نیست
شیرینی قصه تلخ ماست که بر گوشه دیوار زمینگیرش کرده.
ﺳﯿﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﯿﺘﺎﺭﻡ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﭘﺎﺭﻩ ﺷﺪﻥ
ﺁﺧﺮ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ, ﯾﺎﺩ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﯿﻮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﺗﻮ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﺷﻨﯿﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ …
روز وشب از تو ميخونم
قدرعشق تو ميدونم
تمومه ارزوهامي ,عشق تو اروم جونم.
کاش…
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه حالت چطوره و تو جواب میدی خوبم،کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم توگوشت بگه:میدونم خوب نیستی //
مدتهاست چهره ات را
عاشقانه در ذهنم نقاشی میكنم
كارم را خوب بلدم
هیـــــــــــــس
بین خودمان باشد
بدجور سر كشیدن چشمانت گیر كرده ام!
همه چیز را هم که
تقصیر من بیندازی
عاشق شدن من
تقصیر توست
مشترک پرمصرف ! چراغ يادت،هميشه تو دل من روشنه،حتى در ساعات اوج مصرف!
کهن ترین احساس من به تو
هرچندچروکیده وسالخورده باشد
اماخیال مرگ ندارد.
ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ
ﮏﯾ ﺑﺎﺭ ﻓﻘﻂ ﮏﯾ ﺑﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮ
ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺩﻭﻣﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﮕﻮ :
ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ !! ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﻫﺎﺗﻢ
بذار همین الان که حالم خوبه باهات اتمام حجت کنم
اگه یه روز من انقدر احمق بودم که گفتم از زندگیم برو بیرون
تو باید انقدر باهوش باشی که بفهمی دارم زر میزنم!
من
ویـرانــے ِ
بعــد ازعـــُـــبور ِ تـوام ..
کوتاه تو را مینویسم…….. بلند گریه میکنم…… پارادوکس یعنی من………!!!!!!!!
براي خريدن عشق هرکس هرچه داشت آوردديوانه هيچ نداشت وگريست.گمان کردندچون هيچ نداردمي گريداماهيچکس ندانس که قيمت عشق اشکست وقيمت اشک عشق
:-* :-* :-*
ΓΠΓΠΓΠΓΠΓΠΓ
””–@———-@–””
:-* :-* :-* اين اتوبوس پراز بوس واسه بهترين دوست !!
یادت باشه همیشه…

من واسه باتوبودن زحمت کشیدم,من تورو گدایی نکردم,تونون بازومی نه منت قصاب,

تو باد اورده نیستی که باد بخواد ببرتت,تو حلالی واسه من,

پس فکر رفتن نکن که هرجا بری دوباره به خودم برمیگردی…

ﻫــﺮﮔــﺎﻩ ﺻـﺪﺍﯼ ﺟـﺪﯾـﺪﯾــ ﺳـﻼﻡ ﻣـﯽ ﮐﻨـﺪ ﺗﭙــﺶ ﻗــﻠﺐ ﻣــﯽ ﮔﯿــﺮﻣـ! ﻣــﻦ ﺩﯾﮕــﺮ ﮐﺸـﺶ ﺧــﺪﺍ ﺣــﺎﻓﻈــﯽ ﻧــﺪﺍﺭﻣـ ﻣـــﺮﺍ ﺑﺒﺨـﺶ ﮐــﻪ ﺟــﻮﺍﺑــ ﺳــﻼﻣــﺘــ ﺭﺍ ﻧــﻤﯽ ﺩﻫـــﻤـ
.

بوسه ابتکاریست از طبیعت ، برای زمانیکه احساس در کلام نمی گنجد . . .

میبوسمت♥

ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍﺑﺎ
ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻗﺎﯾﻘﺖ ﻋﻮﺽ ﻣﯽ
ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ
ﺍﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﻭﻣﺠﻨﻮﻥ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺕ
ﻫﺴﺘﻢ.
ﭼﻘـﺪﺭ ﻣﻬـﺮﺑـﺎﻧـﯽ ﺗـﻮ ..
ﻣﺜـﻞ ﻫﻤﯿﺸـﻪ ﺍـﺒﺨﻨـﺪ ﻣـﯽ ﺯﻧــﯽ
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑــ ﭼﺸـﻢ ﻫـﺎﯾـﻢ ﺯﻝ ﻣـﯽ ﺯﻧــﯽ !
ﺍﻧﮕـﺎﺭ ﮐــ ﺣـﺮﻓـﯽ ﺩﺭ ﭘـﺲ ﻧﮕـﺎﻫـﺖ ﺑــ ﻣـﻦ ﺑـﺎﺷـﺪ
ﭼﻘـﺪﺭ ﺳـﺎﺩﻩ ﻭ ﻋـﺎﺷﻘﻨـﺪ ..
ﻋﮑـﺲ ﻫـﺎﯾـﺖ !!!
ما از اوناشيم که:

فشن نيستيم…

بابامون ماشين شاسي بلند نداره بيايم دنبالت…

مارک کفشمون ديگه آخرش کفش مليه…

زير ابروهامونم بدمون مياد نخ کنيم که دخترکش بشيم…

مارک تي شرتمونم هم ديگه آخرش يا هندونست يا تمساح…

نداريم هرشب ببريمت بيرون خرجت کنيم…

ولي…

وقتي ميگيم دوستت داريم يعني دوست داريم.

عشق یک جوشش کور است
و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه
واز روی بصیرت روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و
هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند و
تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،
و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.

عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.

عشق جنون است
و جنون چیزی جز خرابی
و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود
و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را
در دوست می بیند و می یابد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است ،
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،
بی انتها و مطلق.

عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.

عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.

عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.

عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.

ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ،
که دوست را به دوست می برد.

عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد
ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
در خود دارد ،داشته باشند.

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:

“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و
معشوق نیز منفور میگردد

دوست داشتن ایمان است و
ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است
از جنس این عالم نیست.

لـــــــــــبــــــخــــنـــد
بـــــــر کــــــــمــــــان لــــــبت نـــــشــــانــــــده ای…
بـــــاز کــــــــدام دل را
نـــــــــشـــــــانــــــه رفــــــتـــــه ای؟؟
ﺟﻨﮓ ﻧـﺮﻓﺘﻢ ، ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﺟﻨﮕﯿﺪﻡ ….
ﺟﺎﻧﺒﺎﺯ ﻧﯿﺴﺘﻢ ، ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮ ﺑﺎﺧﺘﻢ ….
ﻫﯿﭻ ﮐﻮﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﻤــﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺁﻭﺍﺭﻩ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺑﻮﺩﻡ …..
ﺗﺮﮐﺶ ﻧﺨﻮﺭﺩﻡ ، ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﺗﺮﮐﻢ ﮐﺮﺩﻥ
ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﻠﺐِ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ،
قشنگترین سمفونی ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ … !!!
ﻣﻬــــــــــــﺮﺕ،
ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺟﺎﺫﺑﻪ
ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻢ
“ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩ”
فرقی نمی کند کجا …
آغوش توهر جا که باز شود، با شکوه ترین قصر دنیاست…
اگر خیال سفر داری برو
خداوند به همراه تو
اما این را فراموش نکن هر جا که باشی من در انجا بار دیگر پا به دنیا خواهم گذارد
بسان نسیمی که چهره ی لاله گونت را در صبحگاه نوازش می کند
همچون غنچه ی گلی که با دستان لطیفت ان را خواهی چید
به صورت پروانه ای که بر شانه هایت سکنی می گزیند
دگر باره به دنیا خواهم امد و در شهر آشنای چشمانت در حین نگریستن به
امواج روح نواز دریا باقی خواهم ماند
شاید هم همانند شب قشنگ عاشق سایه ای بر سر افکارت بیفکنم و با
نسیم سحری با تو و دنیایت بدرود گویم
و تا بعدتر از بهار باز هم در انتظارت نشینم
دیوارها را بشکن!
ما باید با هم باشیم،
شاید ایمن نباشیم،
اما حتما شاد خواهیم بود.
ashegh shodam.
asheghe alafhayi k Vaghti nayamadi zire payam sabz shod
va b payam khoshkid.
درپلکهاي چشمانت لانه کردم!!!پلک نزن خانه خرابم ميکني…
انقدر بفکر توام که حتی نمیدانم نمازم را با کدام نیت میخوانم ،خدا یا تو
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺍﮔﻪ ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮﻳﻦ
ﻟﺒﺎﺱ ﺑﻮﺩﻱ، ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎﺷﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﻴﺎ
ﻧﺸﻮﻥ ﺑﺪﻩ ﻭﺑﮕﻪ ﻛﻪ : “ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﻨﻪ”
آغوش تو مترادف امنیت است
آغوش تو ترس‌های مرا می‌بلعد
آغوش تو یعنی پایان سردرد‌ها
یعنی آغاز عاشقانه‌ترین حرف ها
آغوش تو یعنی من خوبم!
اینجامهم نیست کجاست….بی توهمه جادوردست است…✔
ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻡ ﺑﻔﻬﻢ
ﺩﻟﮕﺮﻣﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ
ﻧﻪ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ …✘
enghad khodto nagir,enghad ba ghoruro takabor ba kasi harf nazan!
age kasi bht ebraze alaghe kard fkr nakon fogholadei…..
shayad oon kam tavaghoe…!!!!!
پلیس راه چشم تو آخرش دیونه م میکنه، هر روز تو جاده ی نگات،میگیره جریمه م میکنه، بهش بگو ولم کنه، بزاره بیام به شهر تو، به خدا رعایت میکنم مقررات عشقتو،،
اینطوری که من برداشت کردم:
عشق یعنی دوسن داشتن بی اندازه. با این که شکست عشقی میخوریم، بازم اگه درهمون لحظه که ناراحتیم یکی بیاد و آروممون کنه با کمال میل قبولش میکنیم
چقدر بَده ازش خبر نداشتـــه باشی
sms بدی جوابتو نده
ساعتها نگــرانش باشی بعد
بایه خط دیگه بهش زنگ بزنی با دومین بوق گوشی رو برداره…قطع کنی
اون وقــته که می فهمی تنهـــایی
اون وقته که می فهمی دیگه دوستت نداره
آره …
آدما از همین جاست که تنهـــایی رو برای همیشه انتخاب میکنن
ﻛﺎﺵ ﺑﻮﺩﻱ،
ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺘﻲ ..
ﻣﻲ ﺑﻮﺳﻴﺪﻱ ..
ﻣﺮﺍ ﻣﻴﺨﻨﺪﺍﻧﺪﻱ .
ﻛﺎﺵ ﺑــــﻮﺩﻱ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻏﻢ،ﻛﻤﺮﻡ ﺭﺍ ﺧﻢ ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩ .
ﻛﺎﺵ ﺑﻮﺩﻱ ﻋﺰﻳﺰﻛﻢ،،
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻋﺠﻴﺐ ﺑﻲ ﺗﻮ ﺳﺨﺖ ﻣﻲ ﮔﺬﺭد … .
ﻣﻦ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ . . .

و ﺗﻮ ﻣَﺮﺍ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ . . .

ميدوني پشت چشماي ليلي چي نوشته بود؟نفرين برجهاني که غمش قسمت ما شد.
ﻣﺮﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻦ
ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ، ﻧﻪ ﺳﺮﮔﺬﺷﺘﻢ ﺭﺍ …
کفش هایم را نده..پا ب رهنه میروم تا در حریم تنهایی خود با نگاه ب تاول های پایم عبرت بگیرم…من کجا …عاشقی کجا…!!!!
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﻨﻢ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻮﻥ ﺗﺎﺟﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺧﺘﺮﮎ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺩﯾﺪﯼ ، ﻫﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﻤﺮﺩ ﻭ ﻣﯿﻨﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﯿﺬﺍﺷﺖ ﺗﻮﯼ ﮐﺸﻮ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺭﻭ

ﻗﻔﻞ ﻣﯿﮑﺮﺩ ، ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﺗﻮ ﻣﯿﺸﻤﺮﻡ ﻭ ﺩﺍﺭﺍ ﻣﯿﺸﻢ ،ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻭ ﻫﺰﺍﺭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺸﻔﺖ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻧﺎﺯ ﻭ ﺍﺩﺍﺕ ﺭﻭ ، ﺑﺮﻕ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺭﻭ ،ﺩﻟﺒﺮﯾﺎﺕ ﺭﻭ ، ﺣﺘﯽ ﺍﺧﻤﺘﻮ
… ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺷﻮﻧﺼﺪ ﻏﺮﻭﺑﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ، ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺁﺭﻭﻣﺖ ﮐﻨﻢ …
ﭘﺲ ﻃﺒﻖ ﯾﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻧﺎﻧﻮﺷﺘﻪ ، ﺗﻮ ﻣﺎﻝ ﻣﻨﯽ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻤﺖ ، ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﻭ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﻟﺸﺘﻢ ﻭ ﺷﺒﺎ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ ، ﻫﻤﯿﻦ
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﺴﻪ

ﺗــﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧـﯿــﺎ
ﺗــﺎ ﺭﻭﺯﻧــﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺧــﻮﺷﺤـﺎﻟــﯽ ﭘـﯿـﺪﺍ ﻣـﯿﮑـﻨـﯽ
ﯾــﮑﯽ ﭘــﯿﺪﺍ ﻣــﯿــﺸـﻪ ﺗـﺎ ﺧــﺮﺍﺑــﺶ ﮐـﻨـﻪ…
ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻨﻢ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺩ ﺍﺯ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ
ﺩﺭﺩِ یک ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﺗﻘﺎق ﺗـﻮ
ﺩﺭﺩﺵ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﯾﺮﺍﻧﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻡ ، ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ
ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ ؟
ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼِ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﻡ ؛
ﺍﻣﺎ ﺍﺷﮏ ﻧﻤﯽ ﺭﯾﺰﻡ
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﭘﺸﺖِ ﻟﺒﺨﻨـﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ…
من انقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم !!! تو انقدر نخواستی که هیچ از من ندیدی…..
عشق مثل پرواز است،
بالا رفتنش جسارت می خواهد،
بالا ماندنش لیاقت
عشق را گاهی نمیشود در کلام جا داد
فقط همه ی دارایی ام
چشمانت را ببند
میخوام
با ارزش ترین و قشنگ ترین هدیه ی عشقم را از لبانت بچینم
ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﯿﺰﻧﻦ

ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻭﺭ ﺧﯿﺎﻝ

ﻫﻤﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺩﺳﺘﺎﻣﻮ ﺑﮕﯿﺮﻥ

ﺍﻣﺎ …

ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻓﻘﻂ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﺗﻮ

ﻣﻨﻮ ﺑﺮﺩﺍﺭﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺑﺒﺮﻥ ! ..

یه عکس از چشات بفرست

یه آهو اینجاس می خوام روشو کم کنم♥

بوسه میزنم بر پیشانی انکس که به من خیانت کرد
وبر لبان انکس که خیانت نکرد
ادم بايد يكى رو داشته باشه ساعت2نصفه شب بهش اس بزنه بكه دلم كرفته!!!
اونم سريع بهش زنك بزنه بكه قربون دلت برم..
شما داريد يه همجين ادمى!!!!!!!!!!!!!!
اشکاتو باک کن همسفر،کاهي بايد بازي روباخت، اما اينو يادت باشه ،که باز ميشه زندکي رو دوباره ساخت
از همه دست کشیدم که تو باشی همه ام / با تو بودن از همه دست کشیدن دارد
مادرم ميگفت عاشقي يك شب است وپشيماني 1000شب اماحالا1000 شب است كه پشيمانم كه چرايك شب عاشقي نكردم .
زيرپلكت سايبانم ميدهي؟
سوختم آياپناهم ميدهي؟
آتشي افتاده برجان ودلم
قطره آبي برلبانم ميدهي؟
اي جواب پرسش بي پاسخم،
عشق راآيانشانم ميدهي؟
ﺷﺎﯾﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﻧﻮﺷﺖ : ﺗﺎ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺴﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺩﻝ ﭘﺮ ﺩﺭﺩ ﮔﻞ ﯾﺎﺱ ﻧﺪﺍﺷﺖ .. ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ
ﻧﻮﺷﺖ : ﻫﺮ ﮔﻠﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﭼﻪ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﭼﻪ ﭘﯿﭽﮏ ﻭ ﯾﺎﺱ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺟﺒﺎﺭﯾﺴﺖ ..ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﮔﺮﻭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﺳﺖ .. ﺧﺎﻃﺮﻩ
ﺩﺭ ﮔﺮﻭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ …..ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺗﻠﺨﺘﺮﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﺳﺖ
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﭼﯿﺴﺖ
ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺗﺎ ﻋﻤﻖ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺟﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ
ﺁﻩ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍ
ﻣﯽ ﺗﺎﺑﺎﻧﯽ
ﺑﺎﻝ ﻣﮋﮔﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪﺕ ﺭﺍ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﯽ
ﺁﻩ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
ﺁﻥ ﺟﺎﻡ ﻟﺒﺎﻟﺐ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﻭ ﺭﺍ
ﺳﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﺟﺎﻥ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﯽ
ﻣﻮﺝ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻋﺸﻖ
ﺍﺯ ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ
ﺭﻭﺡ ﮔﻠﺮﻧﮓ ﺷﺮﺍﺏ
ﺩﺭ ﺗﻨﻢ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ
ﺩﺳﺖ ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ ﺷﻮﻕ
ﭘﺮﭘﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﯼ ﻏﻨﭽﻪ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﭘﺮ ﭘﺮ
ﻣﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﺩ
ﺑﺮﮒ ﺧﺸﮑﯿﺪﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﭘﻨﺠﻪ ﺑﺎﺩ
ﺭﻗﺺ ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺳﺒﺰ
ﻧﻮﺭ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﺑﺨﺸﺶ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﭼﺸﻤﻪ ﻣﻬﺮ
ﺍﻫﺘﺰﺍﺯ ﺍﺑﺪﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﯼ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﻧﮕﺮﯾﺴﺖ
ﺍﻫﺘﺰﺍﺯ ﺍﺑﺪﯾﺖ ﺭﺍ ﯾﺎﺭﺍﯼ ﺗﻤﺎﺷﺎﯾﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﭼﯿﺴﺖ
ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺗﺎ ﻋﻤﻖ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺟﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺣﺴﻮﺩﯼ ﮐﻨﻪ؟
ﻣﻦ ﺣﺴﻮﺩﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﺖ
ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ !
گاهی بهترین وسیله برای فراموشی ، دیدار دوباره است !
بهترين رابطه بين زن و مرد زمانيست که عشقشان به هم بيشتر از نيازشان به هم باشد.
ڪاش مے دیدم آن چیســـــت
آنچــــــہ ازچشــــــم توتاعمق وجودم بہارے است
آہ وقتـــــــے ڪہ تولبخند ںگاهت را مےتابانے
بال مژگان بلندت را مےخوابانے
آہ وقتـــــــے ڪہ توچشــــــــمانت،
آن جام لبالب از جاندارو را
سوے این تـــــــشنہ جان سوختہ مےگردانے
موج موســـــــــیقے عــــــــــشق ازدلـــم مے گذرد…
ﻓﻘﺮ ﻣﺤﺒﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ
ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ِ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺖ
ﺁﻣﺪﯼ ، ﺍﻣﺎ
ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ 
ﻣﺮﺍ ﺩﯾﺪ
ﻧﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺣﺮﯾﻒ ﺳﺮﺩﯼ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﺷﺪ
من یک دخترم
آزارم دهی عاقبت سختی داری
میتوانم با شیوه های خود تو را تحریک کنم
با زیبایی تو را جذب کنم
با دوری تو را زجر دهم
با خیانت وجودت را به اتش بکشم
با یادآوری خود نابودت کنم
من دخترم مواظب باش چگونه با من رفتار میکنی
وقتی که عاشقانه دوسش داری ولی آدمای اطرافت تلاش می کنن تو رو منصرف کنن این تلاششون هیچ جوری واست توجیح پذیر نیست….
اما وقتی عشقت همه جوره پات می مونه و هوا تو همه جوره داره قیافه یه این کاسه هایه داغ تر از آش دیدن داره…..
وقتی میگویی دوستت دارم گیج میشوم نمیدانم باور کنم یانه
ﺑﺎﯾﺴﺖ و ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻦ! ﮐﺴﯽ را ﮐﻪ ﺑﺮای ﻣﺎﻧﺪﻧﺖ

دﺳﺖ ﺑﻪ دﻋﺎ ﺑﺮداﺷﺘﻪ ﺑﻮد اﻣﺮوز ﺑﺮای رﻓﺘﻨﺖ ﻧﺬر

!ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ

ﭼﻪ ﻣﻲ ﮐﻨﻲ ﺑﺎﺩ؟ ؟ ؟. . . .

ﻋﻄﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﭙﺎﺵ. . . .

ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ. . . . !

ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺗ ﺯَﻣﺎﻥ ﭼﻪ ﺑﯽ ﻣَﻌﻨﺎﺳﺖ . . .

ﺍَﻣّﺎ . . .

ﺍَﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥی ﮐﻪ ﺩﻭﺭﯼ . . .

میـدونـی …تـــــــــوی زنـــــــدگی هــر آدمـــی یــه نفـــــر هســت کـه هیچـــوقــــت فرامــــــــوش نمیشـــــه…یـــــه نفـــر کـــه از همــه ی دنیــــا بیشتــــر دوستـــش داری!یـــــه مخاطــــب خــــــاص کــــــه هرچقــــدرهـــــــم بــــــزرگ بـــــــاشـــی در مقــــابــــــل اون خودتــــو کوچــــیک میــــدونی…فقـــــــــــط …بــــــه یــــــاد همـــــون یــــه نفـــــر!
har vaght ba gofto go moshkelemon hal nashod

har vaght bahsemon be bonbast resid

baghalam kon!

برای دیدنت باید دل به بیــــراهــه ها سپرد!
هیـــچ صراط مستقیمی ما را به هم نمی رساند…
روز شب فکر توام در خواب میبینم تویی
خواب پوچ است،من بیدار میخواهم تو را.
دردهایت را به من بده ….
غمهایت را نیز ….
همه را …
یکجا…
بگذار امشب را آسوده بخوابم !!
من از بازي 7سنگ بدم ميآد، ميترسم اينقدر سنگ رو سنگ بذاريم كه بينمون ديوار بشه، بيا لي لي بازي كنيم كه تو هرجا رفتي دوباره برگردي پيشم…!
بادا باد با دلت میمونم
هر چی شد پای من
اما من میدونم
عاقبت فردا تو
باز میشی سیر از من
بین عقل و عشقم
من یه سرگردونم
چـــشــمت را نبـــــند ..
ایـن چــشـم بنــــدی هــــای تــــو ..
جــــهـانـــــــم را ،
محـــــو می کند !
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ
ﺍﻟﻔﺒﺎﯾﯽ ﻧﻮ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ
ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﺗﻮﺭﺍ ﺩﺭاغوﺷﻢ√
یکی هست که زندگیمه
زنگ نمیزنه. ولی میگه دوستت دارم. مریض که شدم پی گیرنشد. ولی میگه دوستدارم. اشکامو میبینه نمیگه چرا. میگه دوستدارم. خردم میکنه. بازمیگه دوستدارم. میرم سمتش. میرم که بغلش کنم. فرارمیکنه. امامیگه دوستدارم من تحمل میکنم چون دوسش دارم. ولی …
ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻦ
ﺑﯽ ﺍﻭ
ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻪ ﮐﺸﯿﺪﻡ
ﺑﯽ ﺗﻮ .…
کمال انسان به تصرف دل است….
باقي همه مثل اب و گل است…..
دوستش می دارم
لبخندش را
فریبی نه ، که هدیه ای می انگارم .
من همه ی سنگهایش را پرستیده ام و
آتش و آب و خاکش را .
من آفتابش را پوشیده ام
و عصاره ی ماهتابش را ،
پیاله پیاله نوشیده ام
دوستش می دارم …
زمینی که تو روی آن راه می روی …
ﻣﻦ ﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﮐﻠﯿﺴﺎ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻘﺎﻩ
ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ ، ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﺷﺪﻩ
ﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺩﯾﺪﻡ ، ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﺪﯾﺪﻡ ، ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﯾﺪﻡ
ﺗﻮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺩﻭﺭ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺠﺎ
ﭼﻪﻗﺪﺭ
ﭼﻪ ﻭﻗﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ
ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ !
اگه بخندي ميگن ديوونست،اگه گريه كني ميگن كم اورده،اگه عاشق بشي رهات ميكنن،با اين حال بايد دمي خنديد ولحظه اي را گريست،وعمري را عاشقانه زيست…
دوست داشتن حس لطيفی است نگهش خواهم داشت چه تو نزديک باشی و چه دور.
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﻭﺳﻌﺖ … ﺗﻮﺍﻥ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻐﻀﺶ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ … ﺍﺯ ﻣﻦ ﭼﻪ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﯼ … ؟؟✘
دوست دارم بدانم دوست داشتن راچگونه دوست داری تادوستت بدارم آن گونه که تودوست داری..
کودکی کنجکاو میپرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟
دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه
مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست
پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این حرفا به تو نیامده است

رهروی گفت: کوچه ایست بن بست
سالکی گفت: راه پر خم و پیچ

در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ
دلبری گفت: شوخی لوسی است
تاجری گفت: عشق کیلو چند؟
مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند

شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه
عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه

شیخ گفتا: گناه بی بخشش
واعظی گفت: واژه بی معناست
زاهدی گفت: طوق شیطان است
محتسب گفت: منکر عظماست
قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت

جاهلی گفت: عشق را عشق است
پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت
رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است

دیگری گفت: از آن بپرهیزید یعنی از دور کن بر آتش دست

چون که بحث و جدل توی آن قیل و قال بالا گرفت،

من دیدم طفل معصوم با خودش می گفت: من فقط یک سوال پرسیدم……..!

چه حرفها میزند این کوه!

میگوید دوستت دارم

دارم

دارم

درست شبیه صدای من

اما کوه ها بغض نمی کنند ومن…

ﺟﻬﺖ ﻫﺎﻱ ﺟﻐﺮﺍﻓﻴﺎ ﺭﺍ

ﮔﻢ ﻣﮯ ﻛﻨﻢ

ﻭﻗﺘﮯ

ﻗﺒﻠﻪ ﺍﻡ ﺗـــــــﻮ ﻫﺴﺘﮯ

هرکس قیمتی دارد ولی عاشق شدن. چه قیمتی دارد

مرگ. زندگی

از من ای محبوب من با یک من دیگر
که تو او را در خیابانهای سرد شب
با همین چشمان عاشق باز خواهی یافت
گفتگو کن
و به یاد آور مرا در بوسه ی اندوهگین او
بر خطوط مهربان زیر چشمانت
(فروغ فرخزاد)
چه عـاشـقـــــانــه اســـتـــــ این روزهــــــ ــ ــــای ابـــــــــــــــــریــــــــــ ـ ــــ

چه عـاشـقــــــانــه اســتـــــ قـــدمـــ ـ ـــ زدنــ ـــ زیــر بـــــارانــــ ـــ غـــمـــ ـــ تنـــهـــاییــ ـــ

چه عـاشـقـــــــانــه استــــ شـــ ــکــفـــتــنــــ ــــ گـــلهــــای اقــــ ــ ـــــاقـــــ ــــیـــ ــ ـــا

چه عـاشـقـــــــانــه اسـتــــــ قـــــدمـــ ـ ـــ زدنــــ ـــ در ســـــر زمــــیــنــــــ عشــــــــــق

و مــــــــ ــــنـــــــــ ــ ـــــ

چه عـاشـقـــــــــانــه زیـــســــــتــــنـــــــ ـــــ را دوســـ ـــــــتـــــ ـــ ــــ دارم

عـاشـقــــــــانــه لا لایی گـفـــتـــنـــــــ ـــ را دوســـ ـــــــتـــــ ـــ ــــ دارم

عـاشـقـــــــــانــه ســـــــ ــــرودنـــ ــ را دوســـ ـــــــتـــــ ـــ ــــ دارم

عـاشـقــــــــانــه نــوشـــــتــــنـــــــــ را دوســـ ـــــــتـــــ ـــ ــــ دارم

عـاشـقــــــانــه اشــــــــــــکـــــ ـ ــــ ریـــخــتــــــــنــــــ ــــ را…

دفتـــــر عـاشـقــــــانــه ی من پـــر از کلــــــمـــاتــــ زیـــبــــــا در نــثـــــــــــــــــــــار

بهـــتــــــــــریــنــــــ و عـاشـقـــــــــــانــه ترین کـــســــــــانـــــــــــــــمــــــ ـــــ…

و مــــــــ ــــنـــــــــ ــ

عـاشـقــــــــــانــه مـــــــــی گـــــــــــــــریـــــمــــــــــــــ ـــــــــ..

عـاشـقـــــــانــه مـــــــــی خــنـــدمــــــــــــــــــ ـــــ…

عـاشـقــــــــــانــه مــــــــــی نــــــویـــســــــــــــمــــــــــ ــــ…

و در ســـکـــــوتــــ تنـــــــــهـــاییـــــ ـــــ عاشـقــــــــــانــه مـــــی مــیــــــــــــرمـــــــــ ــ ـــــ…

شب نیست.که آهم به ثریانرسد،ازچشم ترم اشک به دریانرسد،میمیرم ازاین غصه که شایدروزی دیداربه دیداررسدیانرسد آخر ای عزیزجان از تو جدایم کردند،گنج ازدستم گرفتند و گدایم کردند،زندگی سخت یاآسان به ماخواهد گذشت ؟این جهان آبادیاویران به ماخواهدگذشت.ماکه درویشیم وهرجاییم خوش است.درگلستان یاکه درزندان به ماخواهد گذشت
متن های عاشقانه ام را مینویسم نه برای تعریف شنیدن از دیگران بلکه بخاطر اینکه از اجتماع اینها تو گلوم خفه نشم….
در کنار ساحلت من قایقی شکسته ام،تو همان ساحل عشقی که بهت دل بسته ام
می خواهم ببــــــــــــارم برایت

آنقدر که

یا ابـــــــر تمام شود یــــا بـــــــــــــــاران !

لب تو سرخترین سیب درخت…ومن آن کودک لجباز و شرور…به چه اندیشه بچینم آنرا…؟؟
عشق من عاشقم باش
تا تن به جاده ها نبازم
ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻭ ﭘﺪﺭﺵ ﺍﺯ ﺭﻭ ﭘﻠﻲ ﻣﻴﮕﺬﺷﺘﻦ .
ﭘﺪﺭﻩ ﻳﻪ ﺟﻮﺭﺍﻳﻲ ﻣﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪ، ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
»ﻋﺰﻳﺰﻡ، ﻟﻄﻔﺎ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﻮ ﺑﮕﻴﺮ ﺗﺎ ﻧﻴﻮﻓﺘﻲ ﺗﻮ ﺭﻭﺩﺧﻮﻧﻪ «.
ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻴﮏ ﮔﻔﺖ:
»ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ، ﺗﻮ ﺩﺳﺖِ ﻣﻨﻮ ﺑﮕﻴﺮ «..
ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﮔﻴﺞ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ؟!!!!!
؟؟؟؟
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: »ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﻭ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﻭﺍﺳﻪ ﻡ ﺑﻴﻮﻓﺘﻪ، ﺍﻣﮑﺎﻧﺶ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﻭﻝ ﮐﻨﻢ .
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﻮ ﺑﮕﻴﺮﻱ، ﻣﻦ، ﺑﺎ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ، ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ ﻫﺮ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﻴﻔﻮﺗﻪ، ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﻮ ﻭﻝ ﻧﻤﻲ ﮐﻨﻲ «.
ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﻫﻤﻪ ﯼ ﭘﺪﺭﺍ … ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻦ ﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻩ … ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﻣﺮﺯﻩ …
دل شکستن دختری که عاشق توست کار ساده ایست

اگر راست میگویی

دل دختری را بشکن که تو عاشقش هستی……

از اولين نگاه توبودي كنارمن
باقلب من هميشه كمي راه امدي
در راه هاي سخت عبورم ز زندگي
تاساحل اميدتو همراهم امدي

★●•●•★●•●•●★•●•●•

اي مهربانترين تپش قلب زندگي
اي قصه ي صبوري گل هاي عاطفه
اي امتدادآيينه عشق تاابد
اي معني تولدزيباي عاطفه
★•●•●★•●•●★•●•★•●•

به داراویختن:تاشایدنامت راازیادببرم اماچه ساده انداین لوح اندیشان که نمیدانندنام توهک شده برقلبم.
وقتی کسی به خاطر چیزهای الکی و کوچیک
از دستت عصبانی می شه
ینی خیلی دوستت داره
عوض ناراحت بودن از دستش قدرش رو باید بدونی …✔
زنانگی ات مرا از پای درآورد..
آنقدر که به مرد بودنم شک کردم..
تمام تنهاییم را میریزم به پایت..
زنانگی ات را از آن من کن….!..
شاد باش
بخوان
پایکوبی کن و دست افشانی
آنگاه خداوند را میبینی که در کنارت به تو لبخند میزند
ﻫﺎﯼ ﭘﺴﺮ
میدانی با من ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ؟؟
ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﮐﺸﺘﯽ
برای خودم ناراحت نیستم
برای ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ، ﻧﮑﻨﺪ ” ﺗﻘﺎﺹ ﺁﻩ ﻣﺮﺍ ” ﺍﻭ ﭘﺲ ﺑﺪﻫﺪ
پروردگارا:
عزيزي دارم که روزگار فرصت ديدارش را ارزاني نميدارد،
اما تو شاهد باش که قلبم هميشه به يادش ميتپد.
شاید تقدیر ،
روی پیشانی ام نوشته باشد :
“همیشه فاصله ای هست …”
ولی تو فقط گاهی برایم بخند ؛
آنوقت تقدیرم را می بوسم و کنار می گذارم .
تو که می خندی ،
خدا تازه می فهمد اگر تنها عشق اعجاز رسولانش بود ،
دنیای جهنمی بهشت موعود می شد .
عشق همیشه معجزه ای تازه دارد .
تو فقط گاهی برایم بخند …
اگه شدم عاشق تونذارکه بی تاب بمونم لالایی شبام تویی نذارکه بی خواب بمونم دارم برات شعرمی خونم شایدبه یادم بمونی فقط یه چیزازت می خوام همیشه ✘عاشقم بمونی✘
ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﺯﯾﺴﺘﻦ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺳﻮﺧﺘﻦ
ﻭ ﭼﻪ ﺗﻠﺦ ﻭ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺍﺳﺖ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ
ﻭ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺗﻮ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ
ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﭼﻪ ﻧﺎﺷﮑﯿﺒﺎﺳﺖ
دنیا ادامه لبخند توست..
که تا آخرین لبخند من کش می آید؛
تو لب برمیچینی
و من..
جایی میان آسمان و زمین..
معلق می شوم..
پروردگاراازعشق امروزمان چیزی برای فردایمان باقی بگذاربه اندازه ی یک نگاه به اندازه ی یک لبخندتابه یادداشته باشیم که روزی عاشق هم بودیم✘
ﻣﯽ ﺁﯾﯽ ﻗﺎﯾﻢ ﺑﺎﺷﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯿﻢ ؟
ﻣﻦ ﭼﺸﻢ ﺑﺮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﻢ ﭘﻨﻬﺎﻥ
ﺷﻮ . . .
درکلبه کوچک قلبم برایت مرکبی از غرور ومحبت مهیامیکنم تا تک سواربی انتهای قلبم گردی اگر رفتی ومقصد گمشده را نیافتی تورابه خداسوگند میدهم به کلبه کوچک قلبم بازگرد.
ﺩﻧـﯿﺎ ﺭﺍ ﻣـﯿﺪﻫــﻢ ﺑــﺮﺍﯼ ﻟﺒـﺨﻨﺪﺕ
ﻫــﺮﺍﺳـﯽ ﻧﯿــﺴﺖ .…
ﺷـﺎﺩ ﮐــﻪ ﺑـﺎﺷــﯽ ،
ﺩﻧـﯿﺎ ﺩﻭﺑــﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣــﻦ ﺍﺳــﺖ ..…
کوه کندن فرهاد نه کاریست شگفت ، شور شیرین به سر هرکه فتد کوه کن است
نمیدانی
چطور گیج می شوم
وقتی هرچه می گردم
معنی نگاهت را
در هیچ فرهنگ لغتی
پیدا نمی کنم… !
ﻭ ﺷﺐ ﻫﺎﻯ ﺑﻰ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ
ﺗﻮ ﻧﻮﺭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻦ
ﺍﻯ ﺭﻭﺷﻨﺎﻳﻰ ﺑﺨﺶ
ﺷﺐ ﻫﺎﻯ ﺑﻰ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﻡ
,
ﺟﺰ ﺗﻮ ﺩﺭﺩ ﻭﺩﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﺸﮑﻞ ﺍﺳﺖ
ﭘﺮ ﺷﺪﻥ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﺸﮑﻞ ﺍﺳﺖ
ﻧﯽ ﻣﺎ…
دل چو توان بریدن از او مشکل است این / آهن نیست جان من آخر دل است این .
شبـــــــیه مه شده بـــــــــودی
نه میــــــــشد در آغوشت گرفــــــت
و نه آنســـــــــــوی تو را دیـــــــد
تنـــــــــــــها میشد در تـــــو گمشد
که شـــــــدم …
پارک = پنچری ، اما تو نه ! هرجای دلم میخواهی ، پارک کن
چه فرقی میکند ؟

من خاص باشم ..

تو خاص باشی..

عشقمان خاص باشد ..

یا آهنگ صدایم .. !

وقتی تو هستی و چشمانت ،

همه چیز های معمول خاص میشود حتی خودکار نوشته های من !

همه چیز در زندگی عادت میشود
مانده ام چرا دوریت این قانون رانمی پذیرد
هزار بار
بر هزار بام
فریاد خواهم زد
نام مردی را که
هزار سالِ دیگر, هنوز دوستم داشته باشد…
نمي دونيد چقد شيرينه كه عشقت خواب باشه، بري سر به سرش بذاري، محكم ببوسيش، شاكي بشه، پاشه قر بزنه و دوباره بخوابه..
منم نميدونم..
ازش محرومم..
ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺕِ ﺗُﻮﺍﻡ، ﺩﮔﺮ ﭼﻪِ ﺑﺎﺯﻡ !؟
آغوش خىالم از تو،پرانتزى است بدون شرح…..؟!!
انقدردر تو غرق شدم که از تلاقي
نکاهم با ديگري احساس خيانت ميکنم
عشق يعني همين
ﺩﻟﻬـــﺮﻩ ﻫﺎﻳــﺘــ ﺭﺍﺑﻪ ﺑــﺎﺩ ﺑﺪﻩ

ﺍﻳﻨﺠــــﺎ

ﺩﻟﮯ ﻫَﺴـــﺘـــ

ﻛـــﻪ ﺑــــَﺮﺍﮮ ﺁﺭﺍﻣـِﺸــﺘـــ

ﺩَﺳـــﺘــﮯ ﺑﻪ ﺁﺳـــﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﺩﻝ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ …
ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯿﺒﺎﻓﺪ .
ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺟﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ …
ﻣﺜﻞ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﻋﻄﺮ ﮔﺲ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺕ
ﻣﺜﻞ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﺮﯾﺼﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﮑﺜﯿﺮ ﺷﯿﺮﯾﻦ
ﯾﮏ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ
ﻣﺜﻞ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﻮﺱ ﻫﺎﯾﺖ !
ﻣﺜﻞ …
ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ! ؟
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺭﯾﺴﻤﺎﻥ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺍﻡ !
ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ :
ﻣﻦ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻫﯿﭻ ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ
هميشه ميخواستم مالك قلبت باشم، نه مستاجرش!
فاصله گفتن دوستت دارم یک لبخند است ، پس یک دنیا لبخند برای تو
روزی که مرا با عشق بوسیدی
آن طور که هیچ کس حتی در بهترین رویایش هم ندیده بود
آن طور که همه عالم به عشقمون حسرت خوردند
آن طور که زیباترین صحنه ی زندگی را برایم ساخت
که هر لحظه همچون فیلم جلوی چشمانم تکرار میشود
فقط نمیدانم چرا چشمانم بارانی میشود…
چه تفاوتی میکند آنسوی دنیا باشی یا فقط چند کوچه آن طرف تر
پای عشق که در میان باشد دلتنگی دمار از روزگار آدم در میاورد..
به بعضی هام باید گفت بگو ببینم دقیقا من کجای زندگیتم؟! که حتی لابه لای روزمرگی هات هم نیستم !
hanuzam yadat dar zehnam,eshghat dar ghalbam va atre mehrabaniyat dar vojudam ast.
bedan k ziba tarin lahze hayam dar kenare ba to budan ast!
ﯾﮑﻤﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺖ !!
ﺣﺎﻻ ﺑﯿﺎ ﺟﻠﻮ ،ﺟﻠﻮﺗﺮ !!
ﺧﻮﺑﻪ !!
ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﯽ !!
ﻟﺒﻬﺎﯾﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﺷﺪ
ﺭﻭﯼ ﻧﻘﻄﻪ ﺻﻔﺮ ﻣﻄﻠﻖ ﮔﻮﺷﻢ !!
بهتراست غرورتان رابه خاطرکسی که دوسش داریدازدست بدهید،تااینکه اورابه خاطرغرورتان ازدست بدهید…
ﺗﻠﺦ ﺗﺮﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ
ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮﯾﻦ
ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
هیچ وقت آرزوی افتادن چیزی را نداشته ام..

حالا برای اولین بار می خواهم

لطفا بیافت ای زیبا ترین اتفاق زندگی من….

عشق…احساس…آرامش…آینده…امید…و من بی او یعنی پوچ یعنی هیچ یعنی مرگ زود رس…و بدون او چیزی در من،و من در چیزی خواهم مرد…
باید یاد می گرفتم از هر

چیزی عشـــق و خاطره

نسازم شاید منظور باران

مــــن و تـــو نبودیم.♥

هنوز , تنها از خیابان گذشتن را یاد نگرفته ام ,
دستانم را رها نکن.
از من ميبرسي جرا اين روزها اينقدر ارامم و لبخند ميزنم,اخر تو بكو مكر ارامش كنار تو دليل هم ميخواد?!
چگونه بفرستم”باورم”رابرای توتاباورکنی،””ازيادبردنت””کار من نيست……
درويش كوچه هاي تنهايي هستم، كاسه ي گدايي مرا، سكه ي نگاه تو كافيست,
ﻧﻮﺍﺯﺵِ ﺁﺧـــــــــﺮ . . .

ﺑﺎ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑـــــــــــــﻮﺳﻪ . . .

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗــــــــــﻮ ﺍﻳﻦ ﺷﺐ ﻫﺎ . . .

ﺗﮑﺮﺍﺭِ ﮐﺎﺑــــــــــــــــــﻮﻭﺳﻪ . . .

مهم نیست چقدر طول بکشد
.
.
.
عشق واقعی همیشه ارزش انتظار را دارد.
هوايت دست سنگينى داشت ،اين را وقتى زد به سرم فهميدم
عاشقت بودن عشق منه

اینو قلبم فریاد میزنه

گریه ی مستی داره صدام

این صدای عاشق شدنه

قصه ی عشقت باز تو صدامه

یه شب مستی باز سر رامه

یه نفس بیشتر فاصلمون نیست

که تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من

تو که آوازی رو لب من

اومدی موندی شکل دعا

توی هر یا رب یارب من

عاشقت بودن عشق منه

اینو قلبم فریاد میزنه

گریه ی مستی داره صدام

این صدای عاشق شدنه

قصه ی عشقت باز تو صدامه

یه شب مستی باز سر رامه

یه نفس بیشتر فاصلمون نیست

که تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من

تو که آوازی رو لب من

اومدی موندی شکل دعا

توی هر یا رب یارب من

عاشقت بودن عشق منه

اینو قلبم فریاد میزنه

گریه ی مستی داره صدام

این صدای عاشق شدنه

قصه ی عشقت باز تو صدامه

یه شب مستی باز سر رامه

یه نفس بیشتر فاصلمون نیست

که تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من

تو که آوازی رو لب من

اومدی موندی شکل دعا

توی هر یا رب یارب من

عاشقت بودن عشق منه

اینو قلبم فریاد میزنه

گریه ی مستی داره صدام

این صدای عاشق شدنه

قصه ی عشقت باز تو صدامه

یه شب مستی باز سر رامه

یه نفس بیشتر فاصلمون نیست

که تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من

تو که آوازی رو لب من

اومدی موندی شکل دعا

توی هر یا رب یارب من

گاهی پای کسی میمانی ….

که نه دیدی اش …. نه میشناسی اش …….

فقط حسش کرده ای …. تجمسمش کرده ای….

پشت هاله ای از نوشته های مجازی روی پیج مجازی اش …

که هر روز میخوانی و در جوابش میگویی ….

لایک ….

ازاو میپرسم قافیه وغزل چیست
میگوید بی عرضگی تو وقتی جرات گفتنش را نداری
(میخواهمت) این خلاصه تمام حرفهای عاشقانه دنیاست
نمیدونم کشیدی یا نه؟
خیلی خیلی سخته کسی که یک عمر زندگیت بوده،حالا بفهمی که تو فقط زنگ تفریح بودی براش…
دستانم را بر روی لبانت می گذارم و میگویم سکوت کن چشمان زیبایت همه چیز را فریاد می زند .
این همه حسود بودم و نمی دانستم؟!؟

به نسیمی که از کنارت موذیانه می گذرد

به چشم های آشنا و پر آزار که بی حیا نگاهت میکنند

به آفتابی که فقط تلاش گرم کردن تو را دارد

به همه شان حسادت میکنم

من آنقدر عاشقم که به طبیعت بدبینم

طبیعت پر از نفس های آدمهاست

که مرا وادار می‌کند حسادت کنم

به تو و رویای نداشته ام…….

دنیا را می دهم برای لبخندت
هراسی نیست
شاد که باشی….
دنیا دوباره از آن من است!
من از چشمان سبزش در شگفتم که حتی در زمستان هم بهاریست
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ
ﺑﭙﺬﯾﺮ
ﭘﺎﻓﺸﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﮐﺸﻒ ِ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻧﺘﯿﺠﻪﺍﯼ ﺟﺰ ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ
از ان پس ك همديگر را يافتيم,يافتنمان هنر نبود…
هنر اينست ك هم را گم نكنيم…
من

ایمـــا و اشـاره

نمی دانــم …!

بایــد

تمــام قــد

…روبــرویــم

بایستــی

و بگویــی

دوســـتــــــــتــــــ دارم !

ﯾﺎﺩﺗﻪ ﮔﻔﺘﯽ ﺑﻪ ﺷﺮﺍﻓﺘﻢ ﻗﺴﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺵ ﻫﺴﺘﻢ؟
ﺷﺮﺍﻓﺘﺖ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﮔﺮﻭ ﻣﻮﻧﺪﻩ ……
ﺣﺎﻻ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺟﺪﯾﺪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺑــــــــﯽ ﺷــــــﺮﻑ؟
من …

عاشقانه دوستش داشتم …

و ..

او …

عاقلانه طردم کرد …

منطق او …

حتی از حماقت من …

احمقانه تر بود …

ﻛﻮﺩﻙ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻫﻔﺘﻪ ي ﺩﻳﮕﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩﻳﺸﻪ اﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻴﻤﻪ ي ﮔﻤﺸﺪﻣﻮ ﭘﻴﺪا ﻧﻜﺮﺩﻡ 🙁
ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮒ …
ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺩﺭ ﻫﻴﺎﻫﻮﯼ ﺷﻬﺮ
ﺁﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻨﺪ ِ ﺳﺒﺰ ﺭﺍ
ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻭﯼ ِ ﻣﻦ
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ ِ ﺗﺎﺗﺎﺭ ﻋﺸﻖ
ﺧﻤﺮﮤ ﺩﻟﻢ
ﺑﺮ ﺍﻳﻮﺍﻥ ﺳﻨﮓ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺷﻜﺴﺖ
ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺎﻧﺪ
ﭘﺎﻳﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ِ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺖ
ﻣﻦ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ
ﻣﻦ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ
ﻣﻦ ﺗﻜﻪ ﺗﻜﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻡ
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻴﻢ
ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺷﻮﺩ / ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﻮﺩ .
zendegi shayad hamin bashad
yek faribe sade o kuchak
an ham az daste azizi k zendegi ra joz baraye ou joz ba ou nemikhahi!
عشق شادی ست..
عشق آزادی ست..
عشق
سر حد آدمیزادیست. . .
4=5+76
8¿3+%45
57?+1-88%
هر جور حساب می کنم حساب تو از بقیه جداست!!!!!
سهم من از زندگانى هيچ بود ….
دل به هر کس خوش نمودم پوچ بود…رنج غربت به تن خسته نشست…درد تنهايى عمرم راشکست…روزگارم بر خلاف آرزوهايم گذشت ….يک شبى عاشق شدم سالها پشيمانى گذشت…
سر گذشت ديگران عبرت نشد…
خود شدم عبرت براى ديگران…متاسفم برات!!!
ﻫﻤﻪ ﯼ ﯾﻬﻮﯾﯽ ﻫﺎ ﺧﻮﺑﻦ
ﯾﻬﻮﯾﯽ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩﻥ …
ﯾﻬﻮﯾﯽ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ …
ﯾﻬﻮﯾﯽ ﺩﯾﺪﻥ …
ﯾﻬﻮﯾﯽ ﺳﻮﭘﺮﺍﯾﺰ ﺷﺪﻥ …
ﺍﺍﺍﺍﺍﻣﺎ ﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻣﺎﻥ …
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﯾﻬﻮﯾﯽ ﺭﻓﺘﻨﺎ
گريز
ازهم مى گريختيم
وآن نازنين پياله دلخواه را
دريغ
برخاك مى ريختيم!
جاى من توتشنه مهربود
درداكه
جان تشنه خودراگداختيم!
پس دردناك بودجدايى
ميان ما
ازهم جداشديم وبدين
درد ساختيم
ديدارماكه آن همه شوق
واميدداشت،
اينك نگاه كن كه سراسر
ملال گشت !
من بارها به سوى توبازآمدم
ولى هربارديربود!
اينك من وتوئيم دوتنهاى
بى نصيب
هريك جداگرفته ره سرنوشت خويش
سرگشته دركشاكش
جاده هاى بى كسى …!؟
شايدجاده هاى بى كسيم
بايادتو مانده گارترين
يادگارم باشد….شايد!

ﺩﻭﺳﺘـﺖ ﺩﺍﺭﻡ ،
ﺣﺘــﯽ ﺍﮔـﺮ ﻗـﺮﺍﺭ ﺑـﺎﺷﺪ ،
ﺷﺒــﯽ ﺑــﯽ ﭼﺮﺍﻍ ،
ﺩﺭ ﺣـﺴﺮﺕ ﯾﺎﻓﺘﻨـﺖ ،
ﺗـﻤﺎﻡ ﭘـﺲ ﮐﻮﭼـﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺯﯾـﺮ ﺑـﺎﺭﺍﻥ ﻗـﺪﻡ ﺑﺰﻧــﻢ ..
می دانم که مـدت هاسـت
در چشــــــم تو ارزان شده ام
چــــانه میزنم تا به مفــــــت نفروشـیم…
اگر عاشق شدی مثل زلیخا باش
اینقد رسوایی در بیار تا خدا برسه به دادت
ﺳـَﺮ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻣﯿﻦ ﺭﺍﻩ ﮔــﺬﺍﺷﺘﻪﺍﻡ…
ﮐﻪ
ﻧـَﻪ ﻣﯿﺮﺳﻢ
ﻧـَﻪ ﻣﯿﺮﺳﯽ
ﻧَﮑـُﻨـَﺪ ﺧـﺎﺻﯿﺖ ﺍﯾـﻦ ﻣﯿﻮﻩ ﻧﺎﺭَﺱ ﺑـﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ ….
بر درو دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع !عشق امدو گفت من بیسوادم
ﻛﺎﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻗﺪﺭ ﺑﺪﺍﻧﻴﻢ !
.
ﺑﻪ ﺧـــــﺪﺍ ﻗﺴﻢ
.
ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻫﺎ
.
ﻫﻤﻴﻦ ﻧﺰﺩﻳﻜﻴﻬﺎﺳﺖ … !!!
.
معشوقه ام بودی
هستی
نخواهی بود
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺗﻠﺦ , ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺍﻧﺘﻘـــــــــــﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﮔﺮﻓﺖ
تمام شعرهايم بوي توراميدهند..ميگويندفراموشش كن ..امانميدانند!تودرجانم ريشه كرده اي انگاربايدجان دهم..!
ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﯾﻪ ﺗﻮ
ﯾﻪ ﻣﻦ
ﯾﻪ ﺟﺎ
ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ …..
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻢ ….
ای کاش آدما قبل ازعاشق شدن وعاشق کردن مخاطبشون شهامت بودنشو داشته باشن
بیا ، عاشقانه سلام کن و بعد برای همیشه برو …
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی…
دوست داشتنهای موقتی…
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام!!!
تســــبــیح میشوم زیر انگشانت دانـــه دانــــه میـــرانـــی ام تا خــــودت را بالا ببــــری
چه زود باورم
که تورا باور کردم
سادگی یعنی این
……….
ﮔــﺮﯾﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺩﻟـــــﻢ .…
ﻫﻤﭽـــﻮﻥ ﺩﺧﺘـــﺮﮐـــﯽ ﻟﺠﺒـﺎﺯ …
ﭘﺎ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮐـــﻮﺑﺪ …
ﺗــــﻮ ﺭﺍ ﻣﯿـــﺨﻮﺍﻫﺪ .…
ﻓﻘﻂ “ﺗــــــــــــــــــﻮ ” ﺭﺍ …
░ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺕ ░
░ ﺩﯾﮑﺘﺎﺗﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ░
░ ﮐﻪ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﺩ ░

ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ
░ ░ﺷﻌﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ░ ░ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
درخرابه های قلبت کارگری بیش نیستم،سیمان بفرست کارخوابیده!
این روزها اگر کسی گفت عاشقتم. . .
بپرس تا ساعت چند؟
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است .
دل بستن شبیه یه قصه ست
با یکی بود شروع می شه و
با یکی نبود پایان می گیره !
همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای ، میخواهم این شعر اولینش تو باشی و آخرین نداشته باشد همچنان ادامه داشته باشد…
گــاهــي دل تنـگ ميشوم … نــــه براي تــــو …گــاهــي براي خاطراتمان …گــاهــي آنچه كه مـــن بودم و آنچه كه فكر ميكردم تـــو هستي…ولـــي نبـــــودي…آن چيزي كه شعـــار ميدادي كجـــا و.. تـــــــــو كجــــا؟ …بعضي وقت ها همه چيز مثل تو برايم بي معني ميشودحال و روز خوبـــي ندارم…نـــه براي اينكه دلم هـــوايت را كرده باشد… نـــــه ابــــــــدا …براي اينكه فكر ميكنم “حيــــــــف بـــودبـــا تـــو بــودن”…حيــــــــــف بــــود حيـــــــــف …!!!
ﺳﺮﻡ ﺭاﺷﺎﻳﺪﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺩﺭﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﮔﺮﻡ ﻛﻨﻦ اﻣﺎﺩﻟﻢ ﺭاﻫﺮﮔﺰ
چقدر قلبت زیباست

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست…
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند

دلم میخــواـد شبـــ باشـہ،مـنـ باشـــم و تــــو …
بـــہ خــیــآلـم تــــو خـواب باشـے …
نگات کنم ، اروم ببوسمــت… 
نوازشت کـنمــــ..
واروم بگم دوستت دارم دیـــــوونـہ♥..
و تموم حرفهای دلمــو وقتـــى نگــا هـم میکنی نمیتـــونم بگــــم  
عـــاشقــونــهنجواکنمــــ…
و تــــو دـر سـکــوت بشنــوـىـو از عشـــقم ســر کــیف شــى ، امـــا …
چشمـــآتــو ـواز نکنی وبه خیالم خواب باشی. !
بــہ خـــیــآلـت ندـونستـــم کـــه بیدارـىبگـــــم کـــه خیلیــــــــی دوست دارمـ
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﯾﻪ ﻣﺎﺭِ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ
ﺑﻬﺶ ﻣﯽ ﮔﻦ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ؟
ﻣﯽ ﮔﻪ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﻋﺎﺷﻘﺸﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺷﻠﻨﮓ
ﺑﻮﺩﻩ ):
ﺣﮑﺎﯾﺖِ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎﺳﺖ…
دنیا دنیا آرامش بر وجود نازنینت طالبم
اگه يك روز منو ديدي توخيابوهاي اين شهر خودتو نزن به اون راه, نگو بادلم شدي قهر,
اگه هنوز توي خونت يادگاريامو داري نگاهشون كن ك شايد چهره مو به ياد بياري
يادگاري, پوسيده از بس كه لبم اونو بوسيده اين دلم من مست و رنجيده عشقم,
نفسم ديگه بريده ازبس كه به من اون خنديده اون كسي كه منتظره منو بي تو ببينه عشقم,
بهار ثانيه ثانيه پيشتر مي آيد و اينجا کسي هست که به اندازه‌ي تمام شکوفه هاي بهاري برايت آرزوهاي خوب دارد …
ﻣـــــﺮﺩﺍﻧـــﮕﯽ ﻣﯿــﺨﻮﺍﻫـــــﺪ !
.
ﻣــــــــﺎﻧﺪﻥ ،
.
.
.
.
.
ﭘــﺎﯼ ﻋﺸــــــﻘﯽ ﮐﻪ ﻣـُـــﺪﺍﻡ ﺗـﻮ ﺭﺍ ﭘـــﺲ ﻣﯿــــﺰﻧــﺪ . . .
ﺩﻟــﻢ ﮐﺴـﯽ ﺭﺍ ﻣــﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐـﻪ ﺍﺯﺟﻨـﺲ ﺧــﻮﺩﻡ ﺑــﺎﺷﺪ ،
ﺩﻟــﺶ ﺷﯿــﺸﻪ ﺍﯼ ،
ﮔﻮﻧــﻪ ﻫﺎﯾــﺶ ﺑﺎﺭﺍﻧــﯽ ،
ﻧـﮕﺎﻫﺶ ﺳﺘــﺎﺭﻩ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ،
ﺩﻟــﻢ ﯾــﮏ ﺳــﺎﺩﻩ ﺩﻝ ﻣــﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ… ﻫﻤﯿــﻦ . ..
زمانیکه نفرت در قلب،شما ساکن است هیچ فضای،خالی برای عشق وجود ندارد.
دلـت به ماندن نیست بـرو،

عشـق که گـدایی نـدارد.

یادت نیست مگر؟

این نذر مـن بود،

که کوه شوم و پای نبودنهایت بمانم…

نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!
نمی دانم غریبه ها “تو” شده اند . . . یا تو “غریبه”
دوباره بوی شب بوهابلند شده
یا تو از این حوالی گذشته ای؟؟؟؟؟اخر بوی عاشقی می اید….
هردو چوب یک درخت بودیم. اوشدیک پیپ فانتزی زیباوامامن… هیزمی خشک که درشومینه میسوزم برای گرم کردن کسیکه آرام وخوشبخت ازاو کام میگیرد…
بوسه هایت انار را می ترکاند ، نفس هایت سیب را می رساند ، آغوشت ابر را می باراند

پاییزترینی تو♥

من عشایرم
و تا عمر دارم مسیرم بین لب هایت و چشمان توست…
ییلاق و قشلاق من!
اشكي كه بي صداست پشتي كه بي پناست دستي كه بسته است پايي كه خسته است قلبي كه عاشق است حرفي كه صادق است شعري كه بي بهاست شرمي كه آشناست دارايي من است ارزاني شماست.
ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺯﺩﻡ

ﺟﺰ ﻳﮏ ﻣﺸﺖ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻱ ﮐﺞ ﻭﮐﻮﻟﻪ,ﭼﻴﺰﻱ ﻧﺒﻮﺩ

ﻭ ﺁﻩ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺩﻳﺮ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻓﻬﻢ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻥ ﻫﺎﺳﺖ!

ﺩﻟﺒﺮﻡ
ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎ ﺑﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ
ﺑﺎ ﻧﺎ ﺍﺭﺍﻡ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎ
ﺑﺎ ﭘﺮ ﺑﻐﺾ ﺗﺮﯾﻦ ﻏﺮﻭﺏ ﻫﺎ
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺎﻭﺭﻡ ﺭﻭﺯﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﻣﯿﺮﻭﺩ

ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ
ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯾﻦ ﺯﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ …
ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ …
ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻟﻤﺲ ﺍﺕ ﮐﻨﺪ …
…ﺗﻨﯽ …
ﺗﻦ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﺍﻍ ﮐﻨﺪ …
ﻭ ﻟﺒﯽ …
ﻃﻌﻢ ﻟﺐ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ …
ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺗﺮﯾﻦ ﺯﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ …
ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ …
ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﭘﺮ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ …
ﮐﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﻨﯽ …
ﻭ ﺷﺎﻡ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻧﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺑﺮﻭﯼ …
ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﺮﯾﻦ ﺯﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻢ …
ﺩﺳﺖ ﺧﻄﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ ﺑﺮﺍﯾﺶ …
” ﺯﻭﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩ …”
ﻃﺎﻗﺖ ﺩﻭﺭﯼ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ
شرمم رسدکه بی تونفس میکشم هنوز
تازنده ام بس است این شرمساریم…
فهمید از نگات !
از نوع گریه هات …
یکی به جز خودش…
عزیز شده برات …
سر انگشتانم که می سوزد،
یعنی وقت نوشتن از توست؛
بیا در خیالم آرام بنشین،
می خواهم صدای نفس هایت را بشنوم…!
همونقد که پسرا از دخترای سیبیلو خوششون نمیادهمین احساس رو دخترا نسبت به پسرایی که زیر ابرو برمیدارن دارنگفتم که در جریان باشید …
دقایق چه سریع میگذرند
هنگام دیدار
نمیدانم با من سر جنگ دارند یا با تو؟
تنهایی مرا میخواهند یا تو؟
هیچ نمیدانم…
فقط میدانم هرچه خوشست برای ما
برای زمان ناخوش است
آیا دقت کردی ای تا به حال هیچ آدمی هنوز
به این حرف نرسیده که که بگوید؟
چقدر دیر میگذرد این خوشی ها؟
من نشنیدم
همه میگویند
چه خوش گذشت و چه زود
تا کی باید این زمان را سرزنش کنیم و
و او بی توجه باشد؟
جز ترس از گذر زمان
با تو بودنم هیچ ترسی نخواهد داشت…
دنیا کارش برعکسه همیشه انتظار شنیدین کلمه ی دوست دارم را داشتم اما هیچوقت نشنیدم و همچنین هیچوقت انتظار رفتنت را نداشتم اما رفتی…….
پس من هم هیچوقت انتظار برگشتنت را ندارم تا شاید دنیا دوباره غافل گیرم کنه……
عشق…
همین خنده های ساده توست
وقتی با تمام غصه هایت میخندی
تا از تمام غصه هایم
رها شوم………. . .
ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﻮﯼ ﻗﻠﺒﻢ
ﻣﻦ ﻧﮕﻔﺘﻢ ، ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻣﻪ
ﻧﻘﺶ ﺍﻭﻥ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﻣﻪ
حرف حالا و فردا مثل همىشس زیبا/جز تو همه ىعنى هىچ, تو ىعنى خود دنىا
ﭼﺮﺍ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ؟ : ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻡ
ﺁﯾﺎ ﻋﺸﻖ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ ؟ : ﺑﻠﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﭼﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ؟ : ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﺎﺳﺖ
ﻟﺬﺕ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﭼﯿﺴﺖ ؟ : ﻓﮑﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺍﻭ
ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ ؟ : ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭ ﺭﻓﺖ
ﺩﻟﺖ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟ : ﭘﯿﺶ ﺍﻭ
ﻗﻠﺒﺖ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟ : ﺍﻭ ﺑﺮﺩﻩ
ﭘﺲ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﺑﻮﺩﻩ ﻧﻪ ؟ : ﻧﻪ ﺍﺻﻼ
ﭼﺮﺍ ؟ : ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ
مـدتهـاسـت   چهـره ات  رآ در ذهـنـم نقـآشے مـےڪنـم . . .
عـآشقـآنـﮧ ، ڪآرم را خـوب بلـدم !
هـیــــــس . . . 
بیـن خـودمـآטּ بـآشـد ،
بـدجـور سـر ڪشیـدטּ  چشمـآنـت  گیـر ڪـرده ام . . .
ﻟﺠﻢ ﻣﮯ ﮔﯿﺮﺩ ﻭﻗﺘﮯ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﮧ ﮬﺎﯾﻢ را ﻣﮯﻧﻮﯾﺴﻢ ﺑﺮﺍﮮ ” ﺗﻮ …. ” ﺍﻣﺎ
ﮬﻤﮧ ﻣﮯﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻻ ” ﺗﻮ . ” . .
ﺑﻨـﺪﺑﻨــﺪِ ﻭﺟـــﻮﺩﻣـ ﺑـــﻪ ﻟـــﺮﺯﻩ ﺩﺭﻣــــﯽ ﺁﯾـﺪ
ﻭﻗــــﺘﯽ ﺗـــﺼﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﻤـ ﻋﺸﻘـــﻤـ
“ ﻋﺰﯾﺰﻣـ ” ﻫــﺂﯾﺶ ﺭﺁ ﺩﺭ ﮔـــﻮﺵ ﺩﯾﮕـــﺮﯼ ﺯﻣﺰﻣـ ﻩ ﻣﯽ ﮐـﻨﺪ…♥♡
گاهی تو باور کن
تنها ترين درد هم که باشی
من در آغوشت هزار رویا را می بینم
تو قِید جمله هاي عاشقانه را بزن
که این جا
عاشقانه ها هم به ما نمی رسند
من نازک ترين پیرهنم را می پوشم
تو در جسارتت تعجیل کن
مرا فتح کن
دستت به سرسبزترين جزیزه ام که رسید
هَک کن اسمت را
بگذار همیشه این جا بماند
نامت
در قلبم
گاهی تو بَلد ترين احساس من باش
ﻓــــﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﻡ ….
.
.
.
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﻋﻜﺎﺳـــﯽ
من رویا دارم
رویای من “بوسه” ای ست
وقت خواب
وچشمانی که وقت بیداری نگاهم کند  
  رویای من کوچک نیست
به اندازه تمام هستی بزرگ است
یک بوسه ویک چشم
چیز کمی نیست !
کاش تکرار لحظه ها تکرار با تو بودن بود
همنشن شب شیدایی من..باتواز نابترین لحظه سخن خواهم گفت،
هیچ می دانی چیست؟لحظه ای نیست ک درخاطرمن یادتو نیست..درنگاهم عطش شیرینی است،ک تورامیجوید..کاش میدانستی……
ﺳﻬﻤﯿﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ …
ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺍﻭ ﻻﺯﻣﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. . .
گوش تلفن کر …
دوستت دارم را امشب در گوش خودت خواهم گفت !
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯿﻪ… ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﺮﻩ!!!
ﺍﻣﺎ
ﺍﯾﻦ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯾﻬﺎﺵ ﮐﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ…. ﺩﻣﺎﺭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻩ
“من”ی که کنارش “تو” نباشد ، بزرگترین پارادوکس دنیاست …
گاهی چقدر دلم هوس شیطنت میکند

از همان شیطنت هایی که حرف تو پشت بند آن باشد

که میگویی

مگه دستم بهت نرسه

هیچ خاری درسایه ی گل احساس خاری نمیکند،سایه ات ماندگارتک گل روزگار,;;,
میگن به هرچى فکر کنى تو زندگیت ، میتونى به دستش بیارى !
من که تمام وقت به تو فکر میکردم ، پس چرا از دستت دادم ؟
ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻢ …
ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻧﺎﺷﯿﺎﻧﻪ
ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ
ﺷﻠﯿﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺷﻘﯿﻘﻪ ﺍﺕ
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﯽ ﺩﺍﻝ ﺭﺍ
ﻭ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺑﻮﺳﺪ ﻫﺮﮔﺰ
ﻟﮑﻨﺖ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻟﺒﺎﻧﻢ ..
بارها گفتم به تو
چشمها
برای نگاه است
اما تو
هر روز با آنها
حادثه می آفرینی!
شاید به رسم عادت پروانگیهامان،باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ “ﺑﯽ ﺗﺎﺑﻢ”…؛
ﺩﻟﻢ ﺗﺎﺏ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ…!
ﻭ ﯾﮏ ﻫُﻞِ ﻣﺤﮑﻢ…,
ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻫُﺮّﯼ ﺑﺮﯾﺰﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ..,ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺗﻠﻨﺒﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺭﺍ…!
نِمیدانم !!
دلـــ مــن نازُکـــ است یــا چشمان تــو تیــــــز !!!
هَـر گــاه نگــاه بہ تــو میــدوزَم
بنــدِ دلم پــاره مے شَود . . .
بى پروا” ک دستهايت” را ميگيرم گويى جام شراب” را نوشيدم”
چنان مست” ک…
لبانت” را بگيرم چ بر سرم آيد!!!!
ﮔﺎﻩ ﮔﺎﻫﯽ
ﺷﺒﯿﻪ ﺷﻮﻗﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﻗﯽ ﮐﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩﺵ ﮐﺮﺩ
ﺑﺮ ﺩﺭ ﻣﯽ ﮐﻮﺑﯽ ﻭ ﻣﯿﺦ ﮐﻮﺏ ﺗﻤﺎﺷﺎﺕ
ﻣﺎﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ
ﺧﻼﺻﻪ ﮐﻨﻢ
ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺳﻘﻒ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺁﻭﺍﺭ ﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻣﯽ ﺳﺖ
قبول میکنم که عاشقانه هایت را برای دیگری بگویی ..آغوشت برای دیگری باشد…دستانت در دستانه دیگری باشد….اما هرگز نمیتوانم قبول کنم که قلبت ماله کسی جز من باشد
پیش از تو تپش قلبم را هرگز حس نکرده بودم..
اما حالا..
انگار می خواهد سینه ام را بشکافد این قلب!
قیچی شد,وقتی توسنگ شدی ومن کاغذی بی رنگ….!
عاشق واقعی وقتی دلش میگیرد بهترین چیز که میتواند آرامش کند نوشتن است شاید راههای دیگری برای خالی کردن عقده دل باشد ولی برای من نوشتن در حکم تسکینی است که آرامش را به دلم باز میگرداند.
من مبتلا به تو،
تو در فکر فریب…
این حق من نبود…
اگر روزی مردم تابوتم را سیاه کنید تا همه بدانند سیاه بخت بوده ام ،بر روی سینه ام تکه یخی بگذارید تا بجای معشوقه ام برایم گریه کند .
چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم انتظار معشوقه ام بوده ام ،
و آخرین خواسته من از شما این است که دستم را ببندید تا همه بدانند خواستم ولی نتوانستم !!!
ﺧــــﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣــﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤـــﯿﺸﻪ،

ﻣــــﻦ ﺟــﺰء ﺁﻏــــﻮﺵ ﺗــــﻮ
ﺣﺘــــﻰ ﺑـــﻪ ﺩﯾــــﻮﺍﺭ ﻫـــﻢ ﺗــــﮑﯿﻪ ﻧﻤــــﯿﮑﻨﻢ …

ای که همه عمر به انتظارت نشسته بودم
سوز دلهایم به دست باد سپرده بودم
بوی آمدنت می آمد ای آشنای غریب
هوای دل به باران چشم تر کرده بودم
به زیر پاهایت بنفشه و مریم
نیلوفر های آبی را هدیه کرده بودم
فردا صبح…

وقتیکه چشمای نازتو باز کردی…

به یاد بیار چشمهایی رو که امشب هم…

به یاد تو بسته نشد..

ﺑــــــﺎ ﺩﯾﺪﻥِ ﺑـــــﻌﻀﯽ ﺻﺤـــﻨﻪ ﻫـﺎ
ﻧﻪ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ ﺑـــــﺰﻧﯽ
ﻧـﻪ ﺣـــــﻖ ﺩﺍﺭﯼ ﮔـــــﻠﻪ ﮐﻨﯽ
ﭼــــــﻮﻥ ﺩﯾﮕـــﻪ ﺑــــﻪ ﺗـ ـﻮ ﻫﯿﭻ ﺭﺑﻄﯽ ﻧــــﺪﺍﺭﻩ
ﺑـــﺎ ﺩﯾﺪﻥِ ﺑــــﻌﻀﯽ ﺻﺤــــﻨﻪ ﻫــﺎ ﻓﻘـــﻂ ﺧــُﺮﺩ ﻣﯽ ﺷﯽ!
ﯾــــــﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﺜـــِ ﺩﯾــــﺪﻧﺶ ﺑـــﺎ ﯾـ ـﻪ ﻏــــﺮﯾﺒـــﻪ…..
ﺟﺰ ﺗﻮ ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻧﺪﺍﺭﻡ ؛ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺩﻟﯽ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﺒﻮﺩﻡ …
کسی رو که خیلی دوست داری

وقتی

قلبتو شکست این قلب دیگه

نه با چسب و

نه با نخ و سوزن و

نه با گذشت زمان

قابل درست شدنه

شکست که شکست

ﻣﺸﻖ ﻫﺮ ﺷﺒﺘﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ . . .
.
.
.
ﺟﺎﯼ ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﻟﯿﺴﺘــــــــــــــــ ………..
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺧﯿﺎﻟﻬﺎﯾﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯽ ﭘﺮﻭﺍ ﺷﺪﻩ
ﺍﻧﺪ……
ﺑﺒﯿﻦ ..…
ﭼﻪ ﺑﯽ ﻣﻬﺎﺑﺎ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
آهاي اس ام اس بروپيش اونكه بهش فكرميكنم.اگه كارداشت مزاحمش نشو،اگه خواب بودآروم ببوسش،اگه توروخوندبهش بگو خيلي دوسش دارم. . .
ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﮐﻨﺎﺭ…ﺗﻤﺎﻡ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺭﺍ…

ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻳﺖ ﺭﺍ…ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺖ ﺭﺍ…ﻋﺎﺷﻘﻰ ﺍﺕ ﺭﺍ…ﻫﻤــــه را

عشق حرمت داره. قلیون نیس که هر کسی
یه کام بگیره بره فضاااااااا.!!!!!!
یا قلبتو محکم نگه دار و یا به هر رابطه ای
بر چسبشو نزن.
بگو خب.
من از تمام تو تنها یک حس سهمم شد!
عشق؟نه،،خدا بیامرزتش!
1‎=t 2=e 3=a
4=o 5=i 6=b
7=h 8=r 9=n
14627138595‏.
هرچندتنهایی را دوست ندارم,اما…….
دوست دارم در قلب توتنهای تنها باشم!
نگاه کن می بینی این ویرانکده اثار باستانی نیست منم…..!
تــقــدیــم بــه کــســایــی کــه بــه خــاطــر عــشــقــشــون کــتــک خــوردن ….عــزیــزم ،…ســُـرخــیــه صــورتـــت از عــشــق اســتـــ ….نــه از ســیـــلــیــی کــه خــوردی
ﺩﻟﻢ ﺻﺎﻑ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎ ﺗــﻮ ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﻫــﯽ ﺑﻪ ﻣﻬـﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﻡ ﺩﺧﯿﻞ
ﺑﺒﻨﺪ
کاش یکی پیدا میشد که وقتی می دید گلوت ، ابر داره و چشمات، بارون. جای اینکه بپرسه : چته ؟ چی شده ؟ بغلت کنه و بگه: گریه کن …
عاشقے را پرسیدند

عشق چیست؟

گفت:

آنکه نگویے…

کاش توچایی بودی ومن قند….من خودم روفدات می کردم تا توتلخی زندگی رو احساس نکنی.
ﺩﻟﺸﻮﺭﻩ ﻣﺮﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻗﯽ ﻣﻦ ﺣﺴﺮﺕ ﺗﻮﺳﺖ ،
ﺭﻧﺞ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ، ﺍﺷﮏ ﻣﯿﻨﻮﺷﻢ ،
ﻣﻦ ﺧﻮﺑﻢ ! ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺑﺎ ﺣﺴﺮﺗﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﮐﻨﻢ ،
ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻨﻮﯾﺲ :
” ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟ “

یادت که به سرم میزند. . . .

راه می افتم توی خیابان. . .
آنقدر میروم تا باران و سرما حسم را بپراند. . . .!

افسوس…..!

باز هم به فکر اینم ،

مبادا در این هوا چترت را نبرده باشی. . . .! .

رومل شماره حساب دلم را برایت میدهم هر چی غم داری به حسابم روان کن
هرکس جای من بود،میبرید
اما من هنوز میدوزم،چشم امید به راهت …
چه قدر چای ها که ما با هم ننوشیده ایم. . .
چه قدر عکس ها که نگرفته ایم . . .

چه قدر نیمکت ها که ما را پیش هم ندیده اند. . .
ما به دنیا همه اش را بدهکاریم . . .

این روزا خراب هرکی باشی فکر میکنن تاریخ مصرفت گذشته…
مـنـتـــــظـرم

مـنـتـــــظـر ِ یـک مـعـجـزه ی نـزدیـک

نـه دور

نـه خـیـلـی دیــر

و نـه غـیـر مـمـکـن!

هـمـیـن کـه بـرگـردم

تــــو مـنـتـــــظـرَم بـاشـی . . .

چشمانم را روی آمدنت کوک می کنم،
تو نمی آیی.
من برای همیشه خواب می مانم
ﺣﺎﻟﻢ ﺣﺎﻝ ﮔﺮﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ :
ﺗﻮﺑﻪ ﮔﺮﮎ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ..✘
منه دیوونه به اندازه ی همه دیوونه های دنیا دیوونه وار دیوونتم.
روزي كه يادت نكنم روز خدا نيست/سوگند به اسمت كه دلم ازتوجدانيست
پسرک آسم داشت..

عشقش از نفس های دختر شروع شد!…

ﺯﺧﻢ ﻫـــــــﺎﯾﻢ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺗــــــ ﻧــــﮕﯿﺮ …
.
.
.
ﺍﻧــــــﺪﺍﺯﻩ ﯼ
ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓــــ ﻫﺎ
ﻧﯿﺴﺘــــــــﯽ !…
عشق یعنی انقدر تو آغوشش آرامش داری که وقتی حتی قصد خواب نداری تو آغوشش با آرامشش خوابت میبره!
دل تو آبی اما دل من رنگ خزونه “لحظه ی به تو رسیدن خط آخر جنونه”
شندیم با1دیگه هستی ب جامن دل ب غریبه بستی
شنیدم هرجامیره باهاشی
میمیره اگه 1روزنباشی
شنیدم ازعشق من رونده شدی
دوباره اون که کم اورده شدی
شنیدم عکسس توقاب خونته
هرجامیری بهونته.
ﻓﮑﺮﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺑﺨﻮﺍﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺸﻢ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﮐﺴﯽ ﺑﺸﻢ
ﺑﺨﻮﺍﻡ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﺳﺮﻫﻢ ﺑﮑﻨﻢ
ﺗﺎﺍﺯﺧﻮﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﻡ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪﺍﻭﻧﻮﺑﺒﯿﻨﻢ
ﻓﮑﺮﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺑﺎﺯﻡ
ﺍﻣﺎﺧﺪﺍﻣﻤﻨﻮﻧﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻡ …
ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺑﻮﺩﺵ ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺸﻖ
ﺍﻧﮕﺎﺭﯼ ﻣﻦ ﺍﺻﻼﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮﭘﯿﺶِ ﺍﯾﻨﻮﺍﻭﻥ ﺑﺪﯾﻬﺎﺍﺯﻋﺸﻖ ﻭﻋﺎﺷﻘﯽ ﻣﯿﮕﻢ
ﺍﻣﺎﺣﺎﻻ ﺑﺎ ﺑﻐﻀﯽ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﮔﻠﻮﻣﻮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺍﺩﻣﯿﺰﻧﻢ ﮐﻪ
ﻋﺎﺷﻘﻢ … ﻋﺎﺷﻘﻢ
هي پــــسر ………!!!!!!!!!!

اگه مي بيني باهات بازي نميکنم رو حساب بلد نبودنم نذار!!

اينو بدون که من بازيامو بچگيام کردم

ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺎﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﺭﻭﺡ ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺷﻢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﺩ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﭙﺶ ﻗﻠﺒﺖ
درﻧﮕﺎﻫﺖ ﭼﯿﺰﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪاﻧﻢ ﭼﯿﺴﺖ! ﻣﺜﻞ آرامش بعد از يک غم,مثل پيدا شدن يک لبخند,مثل بوے نم بعد ازباران,درنگاھت چيزيست که نميدانم چيست!من به آن محتاجم…
گر نگاه تو تنها یک نگر باشد اما برایه من دنیایی ست ک عشقم را ، محبتم را در آن یافتم….
پس بدان ک بهترین لحضه ی زندگیم آمدنه تو بود در آغوشه من…
شبت به خیر عشق قدیمی ، خوب میدانم در این لحظات در آغوش گرم همسرت خفته ای و این را نیز میدانم اکنون که یادت هستم مرا خواهی شنید و بر بالین عشق جدیدت اشکی به رسم روزهای قدیم میریزی ، او چه گمانها میبرد و تو چه ها در دل داری ….نگران نباش ، رازت را مدتهاست در تاریکی این شبها دفن کرده ام
دیگر مهربان نیستی
نه بخاطر جیره بندی لبهایت
فرم های خالی لبخند
ونه مهربانی که هیچ گاه
برای من پوست نمیکنی
دیگر مهربان نیستی
وقتی که نگاه های من
برای یک جمهوری تازه گلوله می خورند
چشم های تو
فقط به سلطنت خودشان فکر میکنند.
درآغوشم كـِ مے گيرے
آنقــــَدر آرام مے شوم
كه فرامـــوش مےكنم
بايـ ـــد نفس بكشم
لامصب….
اين همه استخوان در بدنم بود،
چرا دلمو شکستي..؟!!
اي دل نگفتمت مرو از راه عاشقى,رفتى؟
بسوز که اىن همه آتش سزاى توست……
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﻧﺸﺎﻧﻢ ﺑﺪﻩ !…
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﯿﺶ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﻨﺪ …
دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان میسپارم
دل که قابلدار نیست…
ﺁﺧﻪ ﺧﺪﺍ ﺟﻮﻥ ! ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺑﺰﺭﮔﯿﺖ، ﻭﻓـــﺎﯼ ﺳﮓ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﻣﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ ؟ !
ﯾﻪ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﺩﻣﺎﺕ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ …!!
دوست داشتن به معناي باهم بودن نيست ،بلكه دوست داشتن اينه كه خودت رو براي ديگري بداني
نـگرانـ نبودنتــ نباشـ

نفریـنتــ نمیـ کنمـ

همینـ کهـ دیـگر جایتـ در دعاهایمـ خالیستـ

برایتـــ کافیستــ…!

هروقت میخواهم ازتودل بکنم “صبر” می آید
چقدراین عطسه هارا…
دوست دارم.
ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﻮﮔﻨﺪ ، ﺑﻪ ﺭﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻋﺸﻖ ﻓﻨﺎ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺖ ، ﺁﻧﭽﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﺗﻮﯾﯽ ” ﺗﻮ ” ﮐﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﻨﻮ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ
ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﻨﯽ
‏ (””_””)
‏<)(>
‏ ][
چيه؟ دلم برات تنگ شده، دارم نگات ميكنم نخوردمت كه!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺎﺯﻡ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﮑﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﻝ
ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﻦ ﺣﺴﻮﺩ ﻧﯿﺴﺘﻢ …

ﺍﻣﺎ …

ﺍﻟﻬﯽ ﺑﻤﯿﺮﻩ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ
ﺩﺳﺘﺎﺗﻮ ﺑﮕﯿﺮﻩ …

ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺏ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﺸﻖ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻡ

ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺗَﺮﮐـﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ

ﻣﻦ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ…

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭ ﻗﻠﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺘﭙﺪ ، ﻫﯿﭻ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﯼ ﺩﻭﺭ ﻧﯿﺴﺖ ،
ﻫﯿﭻ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻋﺸﻖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﮐﻨﺪ !
ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﻋﺸﻖ ، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺍﺳﺖ …
من وتو برای هم نباید کم بذاریم
مگه نه مگه نه
من اگه بدباشم و تو بدی رو یادبگیری;میبینی افتادیم سر وته
من. . .

و تو. . .

یه عکس ۲نفره به این دنیا بدهکاریم !

جان همون که دوستش دارى بيا

کاش بودم تک درختی درمیان قلب تو تا وجودم ریشه میکرد از محبتهای تو؟
مبادا روزي هوا ابري شود و طوفان مرا از تو جدا سازد و من در ذرات غبار گم شوم و تو مرا و خا طراتم را به ذرات غبار بسپاري و من اين گمشده غريب ديار تو تنها و سرگردان ره به کجا بسپارم؟
شاید یک روز روز، یک نفر”” یک جوری آدم را بخواهد که خواستنش به این راحتی ها تمام نشود!
عِشق چیست کِــ ـ ــہ ھَمِہ ارزآن می گُویَند؟
ع ↭ عِبرَت
ق ↭ قِصاص رُوزگآر
ش ↭ شلآق زَمآنِہ
– زندِگی، اَمــ ـ ــآ اَفسُوس وَ صَد آفصُوص کِـــ ـ ــہ شَلآق زَمآنِــ ـ ــہ رآ خُوردَم، قِصآص رُوزِگآر رآ کِشیدَم! اَمــ ـ ــآ عِبرَت نَگِرِفتَم.
بی راهــــه هـــــــم بــــرای خــــودش راهـــی ســت. . . .

وقتــی مـــــــــــرا
بــه تــــــــــــو بـــــرســـــــــانــد. . . .

و حوصـلـــــــــــــــه. . . .؛

چــــــــه زود بـی طـــــاقت مــی شــــــــود. . . .؛

در ادامــــه ی راهی
که به تـــــــــو ختـــــــــم نـمی شـود. . . .

‧٠•◆●♦▶┃ℳ┃◀♦●◆•٠‧

مـن ..
دعــــا میکــــنم ..
تـــــو را داشــتـه بــــاشـم ..
تـــــو ..
دعــــا مــی کنـــی ..
دیگـــــر نبــــاشـــم !
ﺑـــــــــــﺎﺭﺍﻥ …
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻮﯼ ﺗﻮﺭﺍ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ …..
ﺧﺎﻣُﺶ ﻣﻨﺸﻴﻦ
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ
ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺷﮏ ﻏﺮﻗﻪ ﺷﻮﻡ
ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
ﭼﻴﺰﯼ ﺑﮕﻮﯼ!
ﭼﻪ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻤﺖ
ﺍﯼ ﺩﻭﺭﯾﺖ
ﺁﺯﻣﻮﻥ
ﺳﺨﺖ
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭﯼ
ﭼﻪ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ …
مرگ شیرین ِ من در آغوش توست…
وقتی می گویی دوستم داری،
گلوله بارانم میکنی…
ﺍﯾـــﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﻓﻘــﻂ ﺗـــــــــﻮﺭﺍ
ﻣﯿــﺨﻮﺍﻫﻢ …….
ﻓﻠـــﺎﻧــــﯽ ﺑـــــﻪ ﺧـﻮﺩﺕ ﻧــــﮕﯿﺮ …
ﻣــــ ..ـــﺮﮒ ﺭﺍ ﻣﯿــــــــﮕﻮﯾﻢ …
همه ی حواسم را جمع میکنم تا خیالت را کم کنم اما تمام یادت در”من” ضرب میشود و “من” تقسیم میشوم در “تو”
می بینی ؟ عجب دنیای بی حساب و کتابی ست ؟
ﺣﺎﻝ “ﻣﻦ ”
ﺩﻳﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﻭﻗﺘﻲ ﻛﺴﻲ
ﺣﺎﻝ ” ﺗﻮ ” ﺭﺍ
ﻣﻴﭙﺮﺳﺪ …
چقدر جای تو خالی ست ، جای خالی ات را با هیچ چیز نمی توان پر کرد ، حتی با گزینه ی مناسب .
ﻣﯽ داﻧﯽ؟ آدم ﻫای ﺳادﻩ…
ﺳاده ﻫﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ…
ﺳادﻩ ﺻبوری ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ…
ﺳاده ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ورزﻧﺪ…
ﺳاده ﻣی ﻣﺎﻧﻨﺪ…
اﻣﺎ ﺳﺨﺖ دل ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ…
آن وﻗﺖ ﮐﻪ دل ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ…
ﺟﺎن ﻣﯽ دﻫﻨﺪ…
ﺳﺨﺖ ﻣﯿﺸﮑﻨﻨﺪ…
ﺳﺨﺖ ﻓراﻣوش ﻣﯿﮑﻨﻨد؟؟؟
ﺣﺘﻤﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﭼﺮﺍﻍ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺧﺎﻣﻮش ﺷﻪ، ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﺴﺮﺩﯼ
ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﺎﻓﯿﻪ …
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﺍﺕ …
ﻭﻟﺶ ﮐﻦ …
ﻓﻘﻂ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻂ ﺑﺨﻮﺭﯼ، ﺑﺮﻭ …
چه خوبه پیرهن منو بپوشی .. بهم تکیه کنی تا خسته میشی تا بارون بند می یاد بمونی پیشم .. تو اینجوری به من وابسته میشی
دلت را خانه ى دريا نکردى
نگاهى بر من شيدا نکردى
درون چشم تو گم بودم,افسوس
گذشت عمر و مرا پيدا نکردى
ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﮐﻪ “ ﺗﻮ ” ﺗﻮﺷﻮﻥ ﻧﯿﺴﺘﯽ ، ﺣﯿﻔﻢ ﻣﯿﺎﺩ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﻮﻥ ﮐﻨﻢ …
ﺍﻳـــﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺧــﺪﺍﯼ ﻋﺸﻖ . . .

ﺗــــــــــﻮ ﻣﻌﺠﺰﻩ ی ﻋـــــــــﺸﻘﯽ . . .

عاشقانه ترين حرف اوايل نامزدي پشت تلفن : اول تو قطع کن
ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﺳﯽ ﺳﺮﺕ ﺷﻠﻮﻍ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭘﺎ ﻗﺪﻡ ﺧﻮﺑﻪ ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ
ﮐــــــــــﺎﺵ
ﺭﻭﺯﻫــــــــــــﺎﯼ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ِ ﻣـــــــــﻦ
ﻣﺜﻞ ِ “ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﯼ” ﺗﻮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﯽ ﺷﺪ
ﮐــــــــــﺎﺵ…
صبوریم کمه بی قراریم زیادهچقدر بی قرارم منه صاف و سادهعزیزم چقدر سخته دل کندن از توعزیزم چقدر تلخه کام من از تو
پشت چراغ قرمز!
اعتراف کردم”دوستت دارم”
تا هر جا مجبور شدی کمی مکث کنی…
یاد من بیفتی
نمیدانستم قراراست بعد من
تمام چراغهای زندگیت سبز شوند…
لیز خوردن بهانه ایست برای گرفتن دستای اونی که دوسش داری
وقتی به دیدار من می آیی من کفشهایت را قایم خواهم کرد که درموقع رفتنت بیشتربر بودنت بنگرم…
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﻩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺎﻡ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﻭ ﻏﺮﻕ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﯿﺸﻢ ﻭ …
ﺍﻭﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ . ﭼﻪ ﻥ ﺳﻞ ﺑﯽ ﻋﺎﻃﻔﻪ ﺍﯼ ﺷﺪﯾﻢ ﻣﺎ
مجنون ب نصيحت دلم آمده است،بنگربكجا رسيده ديوانگي ام…
من باشم،تو باشي،باران باشد،يک خيابان بي انتها باشد؛گويم به همه دنيا خداحافظ.
ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻗﺴﻢ
ﺑﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ
ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺗﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻡ ﺑﻬﺎﺭ ﺍﺳﺖ
har che bishtar mikhahamat dortar mishavi….
bargard!!!.
ghol midaham digar dostat nadashte basham…
ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺎﻝ ﺑﺮﻑ ﺑﺎﺭﯾﺪ ،
ﺗﻮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﯼ
ﻣﻦ ﻭ ﺑﺮﻑ ﻫﺎ ،
ﺑﺎ ﻫﻢ ﺁﺏ ﺷﺪﯾﻢ
اگه همزمان عاشق دو نفر هستی،دومی رو انتخاب کن،چون اگه واقعا عاشق اولی بودی هرگز گرفتار عشق دومی نمیشدی.
ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺑﺎ
ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺩﯾﺪﺍﺭﺗﻢ ..

ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﮐﺴــــﯽ ﮐﻪ .…
ﻭﻗﺘـــــﯽ ﺑﻬــــﺶ ﻣﺤﺒـــﺖ ﻣﯽ ﮐﻨــــﯽ …
ﺧﯿــــﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﻨــــﻪ ﺑﻬـــﺶ ﺍﺣﺘﯿـــﺎﺝ ﺩﺍﺭﯼ
کنار حوصله ام بمان…نباشی دلم ک هیچ…دنیا هم تنگ میشود!
ﻣﻬﺮِ ﺗــــــﻮ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ . . .

ﻣﻬﺮِ پـــﺎﻳﻴﺰ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . . .

دوست خوبه ، نه بی وفا
زندگی خوبه ، نه بی صفا
عشق خوبه ، نه بی معشوق
من خوبم ، نه بی تو !
ديوانه رامحبت آرام ميکند مارا محبت تو ديوانه ميکند.
گفت برو رفتم گفت زنگ نزن نزدم سه سال بعد زنگ زد جواب ندادم اس ام اس دادم اسم دخترمو هم نام تو گذاشتم.
درد مرا شمعی می فهمد

که برای دیدن یک چیز دیگر آتشش می زنند.

نه برای نشستن زیر نور عاشقانه ی خودش.

بخدا خواستنت نظر لطفم نبود نظر دلم بود…
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم

گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم

گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند

گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنی

زیر باران راه می روم
آغشته میشوم به بودن…!!!
باران هم طعم لبهای تو را می دهد…!!!
کاش پرستویی مهاجر می شدم کاش به شوق تو مسافر می شدم کاش زیارتگاه چشمت را به مستی شبی صد بار زائر مي شدم كاش
عکست برای همیشه در گوشه تصویر نگاهم می ماند و به فکر فرو می روم که چگونه اینطور شده است.
ﺗﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺵ ﯾﮑﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﺵ . . .
من,
تنهاییم را,
بعد از تو به هیچکس حواله نخواهم کرد…
بیچاره دلم

باور کرد پاره ی” تنـت”شده

نه اینکه از تــنـت پاره میشود …

ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ
ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ ﺭﺍﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﻣﯿﺪﻫﻢ
ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺭﺍ ﮐﻠﻔﺖ ﺗﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺗﺎ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻟﺮﺯﺵ ﺩﺳــــﺖ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ
ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﯾﮏ ﺯﻥ ﻣــــﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ
ﻧﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ
ﺯﻭﺭِ ﺑﺎﺯﻭﻫﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃـــــﺮ
ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩﻧﺖ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃـــــﺮ ﻣﺮﻫﻢ ﺑﻮﺩﻧﺖ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃـــــﺮ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺁﻏﻮﺷﺖ !…..
دوتاستاره تقديمت ميكنم. يه ستاره پربوسه كه دلم بي تو نپوسه. يه ستاره پررويا. چه قشنگ باتو دنيا
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻋﺠﯿﺐ ﺩﻟﻢ ﺑﭽﮕﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ….
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ….
ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻗﻠﻢ ﻟﻄﻔﺎ !
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺧﻂ ﺧﻄﯽ ﮐﻨﻢ …
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﮔﻢ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻥ … ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ
ﭼﯽ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﺩﻟﻢ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺩ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ
وجودت دل گرمی ، دوریت دل تنگی ، دارم برای دیدنت روزشماری می کنم
میگن عاشقا عشقشون رو خوشگل میبینن، این دفعه که دیدمت خیلی خوشگل شده بودی! نمیدونم هر دفعه تو خوشگل تر میشی یا من عاشق تر؟!؟؟
ما طعم شیرین یافتن را در طعم تلخ از دست دادن یافتیم و در این میان سهم ما یک یادت بخیر ساده بود
لبخند کوتاهترین فاصله بین دونفراست پس لبخند بزن تافاصله تموم بشه
ديدم که شهر باز پُر از عطر مريم است

گفتند باز روسري ات را تکانده اي…

شبى بر عالم مستى همين قدر آرزو دارم
که مست از جاى برخيزى و بنشينى به دامانم
دلم
مرد می‌خواهد
نابینا
خط بریل بداند
فصل به فصل
تنم را بخواند
بازی‌های ادبی‌ام را کشف کند
دستش را بگیرم
بازو به بازو
دنیا را برایش تعریف ‌کنم
چشمش شوم
عصایش
و تمام زشتی‌ها‌ی جهان را
برای او
از قلم بیاندازم
میخوام با قشنگی چشمات دنیا بسازم
که تموم عالم بشن تماشاگر دنیای من
سرنوشت هرچی دلش خواست نوشت / نوشت که بی تو جهنم با تو بهشت / نوشت که تو از پیشم بری مهربونم / تنها بمونم تو این دو روز بد و زشت .
قلب کال من ,فقط درفصل دستان تومیرسد…
گفت؛ دوستش دارے؟
گفتم؛ خیلی زیـــــــــــــــــــــــــــــــــاد…
گفت؛ دوستت داره؟؟؟
گفتم؛ تنها سوال منه!؟!!
پناهم…

عشق تو برایم سودی نداشت…

اما باغبان خوبی شدم…

برای آبیاری گل های بالشم…!

دکتــرهــا ،
قـرص می دهنـد که فــرامــوشت کنـــم ،،،،،،
خــوابــت را مـی بیــــنم !!
درخواب دیدنت را چه کنم……
لبخند ِ تو

معجزه ی شیرینی است

كه رؤیای بهشت را

در دل ِ من

زنده می كند.

لااقـل رد که مي شـوي

بي هـوا بگو : دوسـتت داشتم !!

و تا برگشـتم لا به لاي جمـعيت

گُــــم شـده باش !!!

ﻭﻗﺘﻲ ﻣﻴﮕﻢ ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺨﻴﺮ ..
ﻓﻘﻂ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭ ﻧﻤﻴﮕﻢ ..
ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺑﻴﺎﺩ ﻭ ﻧﻴﻮﻣﺪ, ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ..
ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﻣﻴﮕﻢ !…
بوس بی دلیل ، کادو بی دلیل ، بغل بی دلیل ، اس ام اس بی دلیل ، زنگ بی دلیل . . .
چیزهای خوب دلیل نمیخوان♥
.خاصیت انار:1قشنگه مثل خودت2انرژی بخشه مثل نگات3شیرینه مثل لبات
آیا می توان تورا به یک روز تابستانی تشبیه کرد؟
نه
تو زیباتر و لطیف تر از آن هستی.
:$
“ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ”
ﻣﻦ ﺩﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﻧﯿﻔﺘﻨﺪ !
ﺁﺭﺯﻭ ﮐﻦ ﺁﻥ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﯿﻔﺘﺪ
ﺭﺅﯾﺎ ﺑﺒﺎﺭﺩ
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺑﺮﻗﺼﻨﺪ
ﻗﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ
ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻨﺪﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺎ
ﻣﺎ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ
دو عالم چیست نقش صورت دوست
چه جای نقش و صورت بلکه خود اوست
هر آن جویی که از دریا روان شد
چو از دریاست آن دریاست نه جوست
ﭼﻪ ﺁﺳﺎﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ
ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﻮﺩ …
ﺣﺎﻝ ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻡ
ﻧﻪ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ
دوست داشتن ات، هوس نیست … که باشد و نباشد !
نفس است …
تا باشم …
تا باشی ….
قشنگترین نگاهم رابرات کنارگذاشتم تابدانی باتمام وجودوازته دل منتظردیدارتوام!
شناگر بودن معنا ندارد، باید غرق شد در آغوشت…
دست هایم آنقدر بزرگ نیست که چرخ دنیا را به کامت بچرخانم…اما یکی هست که بر همه چیز تواناست.تو را با تمام خوبیهايت به او میسـپارم…
لبهایت را بیاور؛
بوسه نمیخواهم
فقط میخواهم… اسمم را
از رویشان پاک کنم!
دل من پشت سرت کاسه آبي شد و ريخت
کِي شود پيش قدمهاي تو اسفند شوم . .
فدای سرت.. دلم قربونیت بود ..اخه عاشقت بودم..فدای سرت جوونیم..اخه دل ب دلت دادم..فدای سرت..دلمو شکوندی ..بذاربدونه دلم هرکسی لیاقتشو نداشت..
از تــپــشــهــايــــ قـــلـــبـــم خــواســتــنــت را کــه بــگــيــرم مــي ايـــســتــد..
ﺍﺯﺍﺗﺎﻕ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ
ﺑﻮﯼ ﺣﻠﻮﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺁﺭﺍﻡ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺍﻥ …
ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ
ﺑﯿﺎﻣﺮﺯﺩ …
عاشق که باشي خواب هم دلنشينه…
دوس داري چشاتو روي تمام واقعيت ها ببندي و توي خواب ببينيش…
دور از تمام واقعيت هاااااا…
اونوقت است که توي خواب باهاش زندگي ميکني…
من چتر نمی خواهم…

باران که آمد

دست هایت سقف عشق می شود و من خیس نمی شوم

اصلا می خواهم خیس شوم …

بگذار نشانمان دهند و بگویند اینها عاشقند !

نه!من چتر نمی خواهم…

میخواهم با تو یکه تاز آسمان باشم…
میخواهم در هفت آسمان چشمان تو،
که از شرم بر زمین دوخته اند
بر یال عشق بنشینم
و بی مهابا پرواز کنم.
قصه ی ما شاید تکرار عشق دیگری
از مجنون است به لیلی
اما نه!
من او را عاشق نمیدانم.
ولی داستان این عشق را
سزاوارتر از سرگذشت آنها
برای ماندن و جاودانگی.
ﺩﻟــﻢ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ …
ﻭ ﭼــﺘــﺮﯼ ﺧــﺮﺍﺏ …
ﻭ ﺧـﯿﺎﺑﺎﻧـﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺗــــﻮ !…✘
همه اش تقصیر خودم بود!
من که میدانستم در این دوره زمانه “مرد”
پیدا نمیشود!
چرا وقتی قول داد که هرگز ترکم نکند
پرسیدم “مردونه؟”
گفت اگه من مردم چقدربه من وفاداری*عشقو به فراموشی چندروزه تو میسباری*گفتم تو که میدونی سرخاک تومیمیرم*ولی تالحظه ی مردن دل ازتونمیگیرم
همیشه چشمام به قلبم حسودی میکنه.چون از چشمام دوری ولی همیشه در قلبمی.
ﻧﻤـﯽ ﺩﻭﻧـــﻢ ﭼﻪ ﺭﻣـــــﺰﻳﻪ
ﻻﻣــــﺼﺐ ﺑﻌﻀــــﻴﺎ ﺑــﮧ ﺁﺩﻡ ﻣـــﻴﮕـﻦ ” ﻋﺰﻳﺰﻡ”
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻓﺤــــــﺶ ﺩﺍﺩﻥ
ﻭﻟﻲ ﺑﻌــــــﻀﻴﺎ ﻫــــــﺴﺘـﻦ ﺑــﮧ ﺁﺩﻡ ﻣـــــﻴﮕـﻦ
“ﺩﻳـــــﻮﻭﻧـﮧ ”
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﻧــــــﻴﺎ ﺭﻭ ﺑــﮧ ﺁﺩﻡ ﺩﺍﺩﻥ . . .
گفتم :چی تسکینت میده?!
گفت :اینکه فک کنم فقط من تو دنیا درد دارم, اینکه “اون” بهش خوش میگذره…
گفتم :دیوونه…
گفت :همین دیوونگیم عالمی داره..
نمیدانم حکمتش چیست؟!

در رویای تو که ””غرق”” میشوم

فقط چشمانم ””خیس”” میشود. . .

ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖِ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻐﺾ ﭘﺸﺖ ﺗﻠﻔﻦ . . !.
ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻧﻔﻬﻤﻪ . . .
ﻫﯽ ﻗﻮﺭﺗﺶ ﻣﯿﺪﯼ . . .ﻫﯽ . . ﺍﻣﺎ ﺁﺧﺮﻡ ﭼﯿﮑﻪ ﭼﯿﮑﻪ
ﺍﺷﮑﺎﺕ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎ ﺗﻮ ﺧﯿﺲ ﻣﯿﮑﻨﻪ!
ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺱ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺗﻠﻔﻦُ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﮑﻨﯽ . . .
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﻣﯿﮕﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ
درد داره
یکی میشه همه ی زندگیت!
ولی…
هیچ جای زندگیت حضور نداره…
kash ba nadidanet eshget az delam birun miraft
akhe chera nemiri az galbam chera duset daram ba inke midunam badi ama baz fekram pishe toe
kash kash fagat vase ye bare dg vase akharin bar bm begi k ashegamiyo vabastami
kash…
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﺸﻢ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ…
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺵ…
ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ…
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻠﺨﯽ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ…
ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻗﺮﻣﺰﺕ ﺭﺍ…؟
شبیه همه ی كارهای غیرارادی است به تو فكر كردن؛

مثل نفس كشیدن

مثل تپیدن دل

اگر جلواش را بگیرم مرده ام….

دلم فیلم بلند می خواهد. یک واقعیت عاشقانه.پر از سکانس های با تو بودن و یک دکمه تکرار…
سلامی به طراوت گل لاله و به زیبایی طلوع خورشید صبحت بخیر
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘــــﯽ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﮔــــﺰ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﻤﯿﺸﻦ

ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﯿــــﭻ ﺑﻮﺩﻧﯽ ﺟﺒﺮﺍﻧﺸــــﻮﻥ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ
قرار بود که نامزدم باشی دیدی فقط یه نقطه کم آوردی
نامرد
چقدر “سنگین” است ، تکلیف زندگی بی تــــــــــو .
1ßar ham vaghti montazerat nistam …
ße soragham ßia …
ßogzar khialam ghafelgir shavad .!
ﺑــﺮﺍﻱ ِﻋﻮﺽ ﮐـﺮﺩﻥ ِ ﺩﻧـﻴـﺎ ،
ﻧـﻴﺎﺯﻱ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧــﺪﻥ ِ ﺭﻭﺯﻧـﺎﻣـﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﻴـﺎﺳـﻲ ﻧﻴﺴـﺖ !
ﻧﻴـﺎﺯﻱ ﺑﻪ ﺗﻐـﻴﻴﺮ ِ ﻛﺎﺑﻴـﻨﻪ ﻭ ﺭﻳـﻴﺲ ِ ﺟﻤـﻬﻮﺭ ﻭ ﻫـﻴﺎﺕ ِ ﺩﻭﻟـﺖ
ﻧﻴﺴـﺖ !
ﻭ ﻧﻴـﺎﺯﻱ ﺑﻪ ﺗﺠـﻤّﻌﺎﺕ ِ ﺑﻴـﺶ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧـﻔﺮ ﻧﻴﺴـﺖ !
ﮔﺎﻫـﻲ ،
ﺗﻨـــﻬﺎ ﺩﻭ ﻧــــﻔﺮ ﻣـﻲ ﺗــﻮﺍﻧـــﻨﺪ ،
ﺗﻤـــــﺎﻡ ِ ﺩﻧــــــﻴـﺎ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﯾﮏ ﻋﺼﺮ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ
ﭘﺸﺖ ِ ﻣﻴﺰ ِ ﻛﺎﻓﻪ ﺍﻱ
ﻣﺜـﻞ ِ ﻳﻚ ﺣﺒّـﻪ ﻗــﻨﺪ
ﺩﺭ ﻓـﻨــﺠــﺎﻧﻲ ﭼـــﺎﻱ ، ﺑﻪ ﻫـــﻢ ﺑـــﺰﻧــﻨﺪ …
آدم ها از یک جایی دیگر نمی جنگند . . .

خسته می شوند . . .

آرام می شوند . . .

می نشینند گوشه ای و بی صدا . . .

داد می زنند . . . بی صدا . . .

بغض می کنند . . .

اشک می ریزند . . . بی اشک . . .

گریه می کنند . . .

و آرام آرام بی صدا می شکنند . . . !

این سرنوشت ماست که ما از هم دور بشیم
وما نمی تونیم به هم برسیم چون تو اون دنیا من این دنیا.
کــــــوتاتریـــــــن داستـــــــــان عــــــاشقانـــــــه
.
.
.
.
.
.باشــــــ
ﺑﺮ ﻧﯿﻤﮑﺖ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻗﺮﺍﺭﻣﺎﻥ ،
ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ؛
ﺗﺎ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﺪ . .
من که نه ولی گوشی دلش برات تنگ شده بود هنگ کرده بود خواست صدات تو گوشی بپیچه تا لذت ببره…
یعنی می شود روزی برسد که بیایی مرا در آغوش بگیری، بخواهم گله کنم… بگویی هیس همه کابوس ها تمام شد… حالا من واسه همیشه کنارتم
م
ي
ب
و
س
م
ت
ع:-*ز:-*ي:-*ز:-*م:-*
مي دانـــم داشتنـت آرزوي محاليست …
امـــا به دوست داشتنـت که مي توانـم افتخــار کنـــم …!
تحمل کردن قشنگه
اگه قرار باشه یه روزی به تو برسم
انتظار آسونه
اگر قرار باشه دوباره تو رو ببینم
زندگی شیرینه
اگه قرار باشه دستاتو تو دستام بگیرم
مشکلات حل میشه
اگه قرار باشه روزی به پات بمیرم
اشکهام به لبخند تبدیل میشه
اگه یه بار ببوسمت
و لبخندهام دوباره به اشک
فقط اگه ببینم خیال رفتن داری
اما بدون دوستت دارم
از پشت این همه فاصله
از پشت این همه حرف
دوستت دارم تا بی نهایت عشقم
میدونی قشنگترین احساس چه وقتیه !؟

وقتی برمیگردی ؛ یواشكی به عشقت نگاه كنی ….

می بینی كه اونم داشته بهت نگاه میكرده … !!!

اینجااااا هستم تو کجایی . چه شب خوبی
مچاله كن ، بشكن ، بند بزن ، خط بزن…
خلاصه راحت باش … !
ارث پدرت كه نيست دل ِمن است !!!
گفتي برو ادم شدي برگرد,برگشتم
حالا تو حواي مني,من ادم
گفتي بخور فقط يك استكانش را
من فقط يك استكان گول تورا خوردم
پُﺮﺳﻴﺪﮮ ﺣﺮﻑِ ﺣِﺴﺎﺑَﺖ ﭼﻴﺴﺖ . . . ؟

ﻋﺸﻖِ ﻣﻦ . . . !

ﻋﺎﺷﻘـﮯ ﮐﻪ ﺣِﺴﺎﺏ و ﮐﺘﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﺩ . . . !!

,,¤*¤,,
;” . _ . “;
( _ )
> < Haminjuri beman zol zadi,ke,chi!? ,,¤*¤,, ;" _ _ "; ( * ):-D > < 1Bus Bede Dige![divider style="solid" top="20" bottom="20"]»کشتی ناب مرا موج نگاه تو شکست«[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﭼﻪ ﺩﻳﺮ . . . و ﭼﻪ ﺯﻭﺩ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ . . . ﺑﯽ ﺗـــــﻮ . . . و ﺑﺎ ﺗـــــﻮ . . . ★[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻣﯿﺘﻮﺍنم ﺗﻤﺎﻡ زندگیم ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ بگیرم ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪگیم ﯾﮏ تو ﺑﺎﺷﺪ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻣـﻦ ﻟﺤـــﻈﻪ ﻫـﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑـﺎ ﺗـﻮﺍﻡ .. ﺗــﻮ اما ﻣﯿﺨـــﻨﺪﯼ .. ﻣــﻦ ﺑــ ﺯﻧﺪﮔـﯽ ﺗﻠـﺦ ﺑـﯽ ﺗﻮ ﻓﮑــﺮ ﻣﯿﮑﻨــﻢ .. ﺗــﻮ ﺑــ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘـــ ﺷـﺪﻥ ﻣـﻦ ﺑﺎ ﺩﯾﮕــﺮﯼ .. ﺗــﻮ ﻫﻤﭽﻨــﺎﻥ ﻣﯿﺨـــﻨﺪﯼ .. ﻭ ﻣــﻦ ﺍﺯ ﺧﻨــﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺗــﻮ ﮔﺮﯾـﻪ !!![divider style="solid" top="20" bottom="20"]نمیدانم چرا هرگز جسداوییی که میگفت بدون تو میمیرم پیدا نشد!!![divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﯾﻨﺒـــــﺎﺭ ﮐــﻪ ﮐــَــﺴﮯ ﺁﻣــَــב ... ﻧـِـﻤــﮯ ﮔـُـﻮﯾَﻢ ﺑــــُــﺮﻭ !!! ﺣـَـﺘﮯ ﻧـِـﻤﮯ ﮔـُـﻮﯾَﻢ ﮐــَــﺲ ِ בﯾﮕـَــﺮﮮ ﺭﺍ ﻣﮯ ﺧـــﻮﺍﻫَﻢ ... ﻓَﻘَـﻂ ﻣﮯ ﮔـُـﻮﯾﻢ : ﺑﺒﯿـــﻦ ! ﻣــَــﻦ ﺷـِـﮑـَـﺴﺘـﻪ ﺍﻡ ! ﺧَﺴﺘـــﻪ ﺍﻡ ! ﮐـَـﻤﮯ ﺁﺭﺍﻣَﻢ ﮐــُــﻦ ... ﻫَﻤـﯿـﻦ ........[divider style="solid" top="20" bottom="20"]تمام حرف مجنون یک کلام است، نفس بى یاد”لیلایم”حرام است.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]اين حال من بي توست بغض غزلي بي لب افتاده ترين خورشيد زير سم اسب شب اين حال من بي توست دلداده تر از فرهاد شوريده تر از مجنون حسرت به دلي در باد بي وقفه ترين عاشق موندم كه تو پيدا شي بي تو همه چي تلخه بايد كه تو هم باشي✔[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ميدوني غم انگيزترين جاي قصه کجاست ؟؟؟اونجاست که نگاهت ميکنه و ميگه :خوشبخت بشي ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]دنیا هر چقدر هم کش بیاید.... قد آغوش تو و آرامش میان بازوانت نمی شود...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]گاهی میان مردم در ازدحام شهر غیر از تو هرچه هست را فراموش می کنم … .[divider style="solid" top="20" bottom="20"]میخواهم با کسی بروم که دوستش دارم... نمیخوام بهای همراهی را با حساب و کتاب بسنجم، یا در اندیشه ی خوب و بدش باشم، نمیخوام بدانم دوستم میدارد یا نمیدارد... میخواهم بروم با کسی که دوستش میدارم..[divider style="solid" top="20" bottom="20"]چه قدر تلخ شده اي !!! آنقدر که حتي وقتي صدايت را مي شنوم احساس مي کنم ديگر دلم برايت نمي لرزد[divider style="solid" top="20" bottom="20"]کــــــــــــــــــاش ... کــــاش وقـتـی رفـیـقـم مـنـو عـشـق ِ مــــن صـدا مـیـکـرد ... کـسـی بـود کـه بـهـش بـربـُخـوره .. بـا نـاراحـتـی بـهـم بـگـه : بـهـش بـگـو تـو رو عـشـق ِ مـــن صـدا نـکـنـه ... تـــــــو فــــــــقـــــــط عــــشــــق ِ خــودمـــــــــی ...✔[divider style="solid" top="20" bottom="20"]اصلا مهم نیست که بعدا چی میشه!! مهم اینه که دیگه هیچی مثل قبل نمیشه ..[divider style="solid" top="20" bottom="20"]عشق رو بازیچه کردن تو تنهایی بهش سر میزنن تو خوشیا ازش جک میسازن بس کنید لا اقل عشق ما رو با گناه های خودتون قاطی نکنید[divider style="solid" top="20" bottom="20"]قرار نیست منم دل یکی دیگه رو بسوزونم ، برعکس اونو اونقدرخوشبخت میکنم که به هر روزی که جای اون نیستی لعنت بفرستی عزیزم ![divider style="solid" top="20" bottom="20"]پائیزی را دوست دارم که بارانش فقط برای شستن غمهایت باشد.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﮐﻤﻲ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺘﺮ ﺑﺎﺵ ﻟﻄﻔﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺳﺮﺳﻨﮕﻴﻨﻲ ﻫﺎﻱ ﺗﻮ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]digar ba arosak haysm bazi nemikonam... bozorg shodam... khod arosaki shodam... anghadar baziam dade and ke ghalbam ba tekehaye parchehaye rangarang vasle khorde ast...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]طعنه خلق وجفای فلک وجوررقیب همه هیچند،اگریارموافق باشد[divider style="solid" top="20" bottom="20"]عمریست به همه میگویم تورنج میکشم ولی هیچکس نفهمید از تو رنج میکشم[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻣﻦ ﻫﻤﺎن ﻗﺎب ﺗﻬﯽ ﺧﺴﺘﻪ و ﺑﯽ ﺗﺼﻮﯾﺮم ﮐﻪ ﺑﺮای ﺗﻮ و ﺗﺼﻮﯾﺮ دﻟﺖ ﻣﯿﻤﯿﺮم...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺸﯽ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﻟﻪ ﺷﺪﻡ ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺍﺯ ﻋﺠﺎﻳﺐ ﻋﺸــــﻖ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺁﻏﻮﺷـــﮯ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺁﺗــﺶ ﺯﺩﻩ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]♥~√v”^√~√v^√v’^~√♥ این نوارقلبمه مدام قلبم به یادته...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺑﻌﻀﯽ ﺁﻫﻨﮕﻬﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪﻥ ... ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﮏﯾ " ﺩﻝ ﺳﯿﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ....."[divider style="solid" top="20" bottom="20"]لحظه نبودن نيستن ها ، اگر منت مي نهي بر كلام من ، با حترام سلامت مي گويم و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هديه مي دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد. ديرروز يادگاري هايت همدم من شدند و به حرفهاي نگفته من گوش دادند. و برايم دلسوزي كردند. البته به روش خودشان كه همان سكوت تكراري بود و يادآوري خاطرات با تو بودن. دست نوشته ات را مي بوسيدم و گريه مي كردم. زيبا ، به بزرگي مهرباني ات ببخش كه اشكهايم دست خطت را بوسيدند. باز هم ستاره به ستاره جستجويت كردم. ولي نيافتمت.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ع لاقه ش دید ق لبی تقدیم به تو .....[divider style="solid" top="20" bottom="20"]یک روز تو جهنم می بینمت آخه منو تو جهنمی هستیم تو به جرم اینکه دل منو دزدیدی منم به جرم اینکه یه عمر به جای خدا تورو پرستیدم[divider style="solid" top="20" bottom="20"]کاش گرمی دستانت میزبان دستهای سردم بود[divider style="solid" top="20" bottom="20"]چنديست در نبودنت به ساعت شني مي نگرم، يک صحرا گذشته است![divider style="solid" top="20" bottom="20"]پرده ى اتاقت رو چرا ضخيم كرده اي؟ من كه به سايه تو راضي بودم بى انصاف...✔[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺻﺒﻮﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷـے . . . ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺁﺏ ﻣـے ﺷﻮﮮ . . . ﻭﻟـے . . . ﺑﺎ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ . . . ★[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﻢ! ﻧﻪ ﺍﺯ “ﭼﻮﺑﺶ” ﻧﻪ ﺍﺯ “ﺩﺍﺭﺵ” ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﯽ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻣﯿﺘﺮﺳـﻢ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ميگويم :عشق ميگويد:تکراريست ميگويم:دوستت دارم ميگويد:تکراريست ميگويم:بمان ميگويد:تکراريست ميگويم تنهايم با تکرار لبخند ميگويد اينکه ديگر براي تو عاديست....[divider style="solid" top="20" bottom="20"]این بار مینویسمت… ” تو ” را میان اصطحکاک مداد و کاغذ گیر خواهم انداخت شاید اینگونه بشود تو را ” تجربه ” کرد…!!![divider style="solid" top="20" bottom="20"]گوشه ى قلبت مال من ،همه ى حسى كه دارم فقط مال تو ،همه ى دارو ندارم مال تو[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ميگفت:دلم برايت تنگ شده حالامعنى حرفش رافهميدم درونش جانميشدم...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]پیش از آنکه واپسین نفس را برآرم پیش از آنکه پرده فرو افتد پیش از پژمردن آخرین گل. . . برآنم که زندگی کنم برآنم که عشق بورزم برآنم که باشم دراین جهان ظلمانی دراین روزگار سرشار از فجایع در این دنیای پر از کینه. . نزد کسانی که نیازمند منند کسانی که نیازمند ایشانم کسانی که ستایش انگیزند تا دریابم شگفتی کنم باز شناسم کم. . . که می توانم باشم که میخواهم باشم. . . [divider style="solid" top="20" bottom="20"]تقصیرﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﻮﻕ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ !... ﮐﺎﺵ ﺷﯽ ﺀ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺗﻮﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻧﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﺴﺘﻮﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ... ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ !!!...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﯼ ﯾﻪ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﺒﯿﻨﺘﺖ ! ﯾﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﯿﺎﺩ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﻧﺼــــﻒ ﺷﻬﺮﻭ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﺕ ﻣﯿﺰﺍﺭﯼ ﺑﺎ ♥ ﻋﺸﻘﺖ♥ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺰﻧﯿﻮ ﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﮕﯽ ... ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ! ﻫﺮﮐﯽ ﺩﯾﺪ ﺩﯾﺪ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]وقتی میفهمی عاشق شدی دیگه دوست نداری بخوابی چون حقیقت قشنگ تر از رویاهات شده خیلی عاشقتم عشق من[divider style="solid" top="20" bottom="20"]شاید دیگه قسمت نشه ببینمت ترو/شاید فقط خاطره شه لحظه های تو با من[divider style="solid" top="20" bottom="20"]گاهی نگاهش که میکنی میبینی دوستش داری، مهربان است و بی ریا… در خیالت برای احساست به او، لباس عشق میدوزی! اما هرجور که اندازه میگیری میبینی به قدوقواره اش نمیخورد دلگیر میشوی، دوباره محاسبه میکنی اما…[divider style="solid" top="20" bottom="20"]آرام روي خيالم خوابيده اي..... خوب مي داني که خيالم برايت تخت است.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]من رفتـــــــــــم ... و تو فقط گفتــــــــــی : برو به ........... ! ... مدت هـــــــــاست که بی تابم بی تاب بازگشت و کلام آخــــــــــر َت راستــــــــــی ... " به سلامت" بود... یــــــــا " به جهنــــــــــم[divider style="solid" top="20" bottom="20"]اومدم به دیدنت،به هوای خواستنت،به نوازش تنت،به زیارت چشات،اومدم بهت بگم هنوزعاشقت منم ،،،هنوزم قربونی عیدقربونت منم...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﺟﺮﺟﺮ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻋﺸﻘﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﺍﻣﺎ ﻋﺸﻘﺶ ﺗﻮﯼ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﻋﺸﻖ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]با احتیاط عاشق شوید ... جدایی خبر نمیکند !!![divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﺪ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ... ﻃﺎﻗﺘﻢ ﻧﯿﺴﺖ ... ﺩﯾﺪﻥ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ... ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]تبسم خرجی ندارد ولی سود بسیار میدهد[divider style="solid" top="20" bottom="20"]پاییز... ثانیه ثانیه میگذرد! یادت نرود اینجا کسی هست که به اندازه تمام برگهای رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]del tarist ke vaghti mishkane behtar minavaze[divider style="solid" top="20" bottom="20"]نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانش نمیکند... تو... براى من ازجنس همان هایى...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻣـــــﺎ • ﻧﺴﻞ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﯾﻢ ... • ﻋﺸﻖ ﺭﺍ • ﻣﯿﺎﻥ ﻟﺒﻬﺎﯼ ﻫﻢ، ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﺗﺎ ﻧﻤــــــــــﯿﺮﺩ !... • ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺎ ... ... • ﺷﻤﺎ ، ﻧﺴﻞِ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﻮﺳﻪ • ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﻮﺩ !... • ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺒﻬﺎﯾـــــﺘﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻧﯿﺪ ... • ﺗﺎ ﺯﻧـــــــــﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﭼﯿﺰ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﻭﻭﺱ ﺩﺍﺭﻥ ۱- ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﯼ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ۲-ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﮐﺖ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﺮﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺍﻭﻥ ﮐﺘﺸﻮ ﺩﺭﻣﯿﺎﺭﻩ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﭙﻮﺷﯽ ۳- ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺭﺳﯿﺪﯼ؟ ۳- ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻋﻮﺍﺷﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻣﯿﺪﻩ ﻫﻨﻮﺯ ﻗﻬﺮﯼ؟؟ ۴- ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺪ ﻧﮕﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻃﺮﻑ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﻪ . ۵-ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺑﺎ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻃﺮﻑ ﻭ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ۶- ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺸﻨﻪ ﻫﺴﺘﻦ ﻃﺮﻑ ﻭﺍﺳﺸﻮﻥ ﻟﻘﻤﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻩ ﻭ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺸﻮﻥ ۷- ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺎ ﻣﯿﺸﯽ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ ﮔﻠﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺍﺑﯽ؟ ۸- ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﺳﺘﺘﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻩ . ۹- ﻭﻗﺘﯽ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﮕﺎﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ ... ۱۰ - ﺗﻮ ﺧﺮﯾﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺷﺨﺼﯽ ﻭ ﺭﻧﮓ ﻣﻮ ﻭ ﻣﺪﻝ ﻣﻮ ﻧﻈﺮ ﻣﯿﺪﻩ ... ۱۱ - ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺳﺶ ﺁﺷﭙﺰﯼ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻭ ﺍﻭﻭﻥ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺨﺘﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻪ ۱۲ - ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﮐﺎﺭﺍ ﮐﻤﮑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻇﺮﻑ ﻣﯿﺸﻮﺭﻩ ... [divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑَﺮ ﺗﻤﺎﻡِ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺑِﺒﺎﺭﺩ . . . ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﻴﺪﻩ ﺍﻡ . . . ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷَﻮے . . . ★[divider style="solid" top="20" bottom="20"]چـــه میکنی بـــاد !! عطـــر موهایـــش را جای دیگـــری بپاش این خـــانه خودش ویـــران است !!![divider style="solid" top="20" bottom="20"]。"*♡.♡*"。 *" ●● "* :。 ◀ ◆ :。 ♡。∥ ∥ ♡ *Love you*[divider style="solid" top="20" bottom="20"]زيباترين لباسي كه ميتواند يك زن را بپوشاند بازوان مرديست كه دوستش دارد...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺑﺒﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻦ ﺩﻝ ﺑﺒﺎﺯﻡ، ﺍﮔﺮ ﺣﮑﻢ، ﺣﮑﻢ ﺩﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺩﯾﺮ ﯾﺎ ﺯﻭﺩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﯾﺪ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]میدونی الآن چی دارم میخورم؟؟؟ حسرت یک لحظه دیدن تو.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]با ارزش ترین چیز زندگی دل آدماست اگه بهت سپردنش امانتدار خوبی باش...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]

همچنین ببینید

عاشقانه ۶

میدانم که راه خانه هایمان ازشمال آسمان تاجنوب زمین ادامه دارد اما وقتی من تورا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.