عاشقانه ۵

دوست داشتم به جای اینکه با دیدنت دستم بلرزه و همش نگاهم به زمین باشه کمی هم مثل تو شوخ. بودم فقط کمی

کاش شب
یروز
یجایی
بر لبان تو تکرار میشد نامم …
بـرای متعـهد بــــودن
لازم نیــست یه حلــقه فـلزی دور انگــشتت بــاشه
مــــــــهم اینــه کـه یه حلــقه از جنـس عشـــق دور قلبــت بــاشه..
دلم کوچک است ،
کوچکتر از باغچه پشت پنجره ،،
ولی آنقدر جا دارد که
برای کسی
که دوستش دارم نیمکتى
بگذارم براى هميشه….
وقتي كسي به دل نشست نشستنش مقدسه
حتي اگرنخوادتم نفس كشيدنش بسه
این پسرایی که ته ریش دارن
اینایی که ابروهاشونو نخ نکردن
اینایی که دستاشونو باید با دوتا دستات بگیری
اینایی که فقط به عشقشون نگاه خاص دارن
اینایی که توی هوای بارونی میان سر راه عشقشون تا فقط یه لحظه بهش نیگا کنن و برن
اینا فرشته ان…ولی اگه پیداشون کردی قدرشو بدون چون اینجور پسر کم گیر میاد…کم
روزها
شب ها
سال ها
سپری میشوند….
اما
تو همان
“خوب دیروزی”….
ﺑـَﺪَﻧـَﺘـــ ﺭﺍ ﺑـَﺮﺍﮮ ﺧـﻮﺩ ﻧـﮕـَﮧﺩﺍﺭ
ﺫِﻫـﻨـَﺘـــ ﺭﺍ ﺑـﮧ ﻣـَـــــﻦ ﺑـﺴﭙـﺎﺭ
ڪـﮧ ﺑـَﺪَﻧﻬـﺎﮮ ﺯﯾـﺒــﺎ ﺑـﺴﯿــﺎﺭَﻧـﺪ
ﻭَ ﺫﻫـﻨﻬـﺎﮮ ﺯﯾـﺒــﺎ، ﺍَﻧﮕـُﺸﺘــ ﺷـُﻤــﺎﺭ ……
donya ra midaham baraye labkhandat harasi nist “shad ke bashi” dobare donya az ane man ast…….
چشمان ناز تو
چشمان ناز تو
چشمان ناز تو ، قلب مهربان تو، هر چه فکرش را میکنم محال است زندگی بدون تو
چه عادت کرده باشم به تو ، چه دوستت داشته باشم ، قلب عاشقم میگوید ، این زندگی عاشقانه را مدیونم به تو
روزی آمدی و مرا از حال و هوای تنهایی بیرون آوردی
عاشقم کردی با مهر و محبت هایت، با قلب مهربانت
ﺑﻬﺘﺮﻳﻦشعر مرا قاب كن و پشت نگاهت بگذار،
تا كه تنهايىات از ديدن آن جا بخورد،
و بفهمد كه دل من با توست
در همين يك قدمى..
ﭼﻪ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺁﻧﺴﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﯾﺎ ﭼﻨﺪ ﮐﻮﭼﻪ ﺁﻥ ﻃﺮﻓﺘﺮ ؟
ﭘﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ “ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ” ﺩﻣﺎﺭ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ …
چـه مـیفـهـمـی از روزگـارم ….از دلـتـنـگـی ام …گـاهـی بـه خـدا الـتـمـاس مـیـکـنـم …خـوابـت را بـبـیـنـم …مـیـفـهـمـی ؟!!فـــــقــــــط خـــوابــــــت را !!!
نیم نگاهت را به تمامی دنیا نخواهم فروخت؛
بی آنکه ذره ای به یادم باشی…….
من اما…
رفتنم با خدا بود
برگشتنم…….
واژه ها را زیر و رو نکن
بر نمی گردم!
ﺫﻫﻨﻢ ﻓﻠﺞ ﻣﯽ ﺷـــــﻮﺩ … ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻤﺖ
ﻭ ﺗﻮ ﺣﺘﯽ ﻧﻤﯿﮕﻮﯾﯽ …
ﺟـــــــــﺎﻧﻢ
عشقم…!!!!.بگذار دوست بمانیم عاشق شدن همه چیز را خراب میکند….
اگه یه روزی یه نفر بهت گفت:
عاشقتم …
سریع ازش بپرس تا چند ساعت …
ميخوام بازم سورپرايزم کني،،،،،،
مثل سابق ها که از دانشگاه ميومدي و بهم نميگفتي و وقتي دم درمون ميرسيدي ميگفتي بيا بيرون…
و من آنقدر ذوق زده ميشدم که….
برگرررررررررد و بازم سورپرايزم کن. من منتظرم ها ………
چه می کنی باد؟ ؟ ؟. . . .

عطر او را جای دیگری بپاش. . . .

این خانه خودش ویران است. . . . !

هوایت که به سرم می زند
دیگر در هیچ هوایی،
نمی توانم نفس بکشم!
عجب نفس گیر است
هوای بی تووووووئی…
آخـر { جنـوטּ } مےدانے ڪجـآسـت ؟!
بـﮧ خاطـر تـو ، از { تـو } عبـور ڪردטּ !
همیشـﮧ ڪـﮧ نبـآیـد مجنـوטּ وار سـر بـﮧ بیـابـاטּ گـذاشـت!
مجنـوטּ هـآ گاهـﮯ مثـل مـטּ انـد!
منے ڪـﮧ تـو را بـﮧ لیسـت { آرزوهاﮮ نـداشتـﮧ ام }اضـآفـﮧ ڪردم…
گـذشتـم ، بـﮧ همـآטּ محـڪمـﮯ ڪـﮧ پاے{ داشـتـنـت } مانـده بـودم
گاهی دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد
که بیاد تو تنهاییم. . .
و من اجازه ندم !
و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو
و آروم بغلم کنه و بگه : مگه من مردم که تنها بمونی. . .!!!
در نگاهت همه مهربانی هاست، قاصدی که زندگی را خبر میدهد، و در سکوتت همه صدا ها، فریادی که بودن را تجربه میکند.
عاشقی میدونی یعنی چی؟یعنی من میرم تو قسمت طنز پیامک پست بذارم هرچی مینویسم آخرش به یه چیز عاشقونه ختم میشه،هیچوقت نتونستم یه طنز بنویسم هیچوقت
کاش عشقم بدونه چقد دیوونشم
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود …آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …
شب فراق که داند که تا سحر چندست . . .

مگر کسی که به زندان عشق در بندست . . .

من خوشبختي نميخواهم…

من

تو را ميخواهم

همين….

وقتی دلم میگیرد
مینویسم برای تو
ولی همه می خوانند الی تو…
به من نزدیک نشوید،من ناقل بدترین بیماری مهلک بشر هستم ،من…….عاشقم
ﺍﺑﺮﻫﺎ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ
ﻫﻮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻧﯿﺴﺖ ،
ﻓﻘﻂ ﺷﺒﯿﻪ ﻣﻦ ﮐﻼﻓﻪ ﺳﺖ….
زن که”تو”باشی،مرد بودن عالی است…
از میان تمام مونث های دنیا…
فقط کافی است پای تو در میان باشد…
نمیدانی برای تو مرد بودن چه کیفی دارد…
پرسیدند:کدام راه نزدیک تر است ؟

گفتم به کجا؟

گفت:خلوتگه دوست.

گفتم :مگر فاصله ای میبینی بین دل و انکس که دلم منزل اوست…

ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮ ﻳﺰﻡ … ﺍﻣﺎ ﺍﺷﮏ ﺑﻪ ﻣﻦ
ﻧﻴﺎﻣﻮﺧﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮐﻨﻢ …ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﺩﺭﺩ ﻭ
ﺭﻧﺞ ﭼﻴﺴﺖ … ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻴﺎﻣﻮﺧﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺤﻤﻠﺶ
ﮐﻨﻢ …ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﺑﻲ ﺻﺪﺍ ﮔﺮ ﻳﺴﺘﻦ ﺭﺍ … ﭘﺲ ﺗﺎ
ﻫﺴﺖ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺮﺩ … ﺗﺎ ﻋﺸﻖ ﻫﺴﺖ … ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺮﺩ
… ﺗﺎ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻫﺴﺖ … ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺍﺷﺖ … ﺗﺎ ﺩﻝ ﻫﺴﺖ …
ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎﺧﺖ … ﺗﺎ ﺍﺷﮏ ﻫﺴﺖ … ﺑﺎﻳﺪ ﺭ ﻳﺨﺖ … ﺗﺎ ﻟﺐ
ﻫﺴﺖ … ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺯﺩ …ﺗﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺴﺖ … ﺑﺎﻳﺪ ﺯﺩ … ﺗﺎ
ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻫﺴﺖ … ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻮﺩ … ﺗﺎ ﺷﺐ ﻫﺴﺖ … ﺑﻴﺪﺍﺭ
ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻮﺩ … ﺗﺎ ﻫﺴﺘﻲ … ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻮﺩ
بهترینم بهترین آرزو را برای بهترین روزهایت آرزومندم
تولدت مبارک
عشق یعنی وقتیکه از عشقت دوری هیچکس نتونه جز اون سنگ صبورت باشه…..
ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﻟﻲ ﻛﻪ ﺷﻜﺴﺖ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻱ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺭﻓﺖ(””””)
من که تادیروز کوه را از جا می کندم
امروز کاه را هم نمیتوانم بلن کنم
تو بیچاره ام کردی
یادم می آید ،
وقتی اولین بار دیدمت باران می آمد. . . .

روز های بارانی چشم های من برق عجیبی دارد ! . . .

خدا را چه دیدی؟!
شاید تو برگشتی. . . .

دو دست گرم تو شفای مرگ من است
لبان مست تو شکوه قلب من است
کجا روم و به که گویم که یک لحظه
خنده تو تمام آرزوی من است
ﺑـــﺪﺗﺮﯾﻦ ﮐـــــــﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻧﻔــــــﺮ ﻣﯽ ﺗــــــﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺩﻟــــــﺖ ﺑﮑﻨــــــﻪ

ﺍﯾﻨــــــــﻪ ﮐــــــــﻪ ﺑﺎﻋــــــــﺚ ﺑﺸــــــﻪ . . . ﺩﯾﮕـــــــــﻪ ﺫﻭﻕ ﻧﮑﻨــــــﯽ

ﺍﺯ ﺑــــــﻮﺩﻥ ﻫﯿﭽـــــــﮑﺲ .

شکستن همیشه بدنیست…
گاهی بایدخلوت کسی راشکست تابداندبه بعدش هستی…
تب دارم
ولی با دستانت پیشانی ام را لمس نکن

دستم رو میشود که بیمار نیستم

تب بهانه است

دلم بوسه ای از لبانت را میخواهد

بوسه ات را مهر بر پیشانی ام کن

یک کلام …..!

خدایا!

هیچ انسانی را …

به ” عشق یک طرفه ” گرفتار نکن!

دلم می خواد وقتی پیر شدم
و دخترم یا پسرم ازم پرسید
عشقت کی بود بتونم
با دستم به اتاق اشاره کنم
و بگم اونجا نشسته!!!
كنار باران چشمهایم که بنشینی

قول می دهم

باغ پیراهنت

پر از شكوفه شود!!!

نمیبینم زیبایے هاے دنیا را آنگاه که تویے زیبایے هاے دنیایم ❤ نمیشنوم صدایے را آنگاه که صداے مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند ❤ آن عاشقے که میگویند تو نیستے، تو معنایے بالاتر از عشق دارے وبراے من تنها یک عشقے ❤ از نگاه تو رسیدم به آسمانها، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم ❤ با ارزش تر از تو، تو هستے که عشقت در قلبم غوغا به پا کرد ❤ قدم به قدم با تو، لحظه به لحظه در فکر تو، عطر داشتنت،ماندن خاطره هایے که مرور کردن به آن در آینده اے نزدیک دلها را شاد میکند ❤ و رسیده ام به تویے که آمدنت رویایے بوده در گذشته هایم، و رسیده ام به تویے که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ے زندگے ام است ❤ پایانےندارد زندگے ام با تو،آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ❤ فردایے که در آن دیروز را فراموش نمیکنم،آنگاه که با توام هیچ روزے را فراموش نمیکنم ❤ که همه آنها یکےاز زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره،و گرم ترین لحظه ها ❤ سر میگذارم بر روے شانه هاےتو،آرامش میگیرم از صدای تپشهاےقلب❤تو، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت❤میشنوم صداےتپشهاےقلبت❤ اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت! تا خودم را از خودت بدانم،تا همیشه برایت بمانم❤ چه لذتے دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!تا ببینم زیباترین رویاها،فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ےرویاها❤ واینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم،وبه عشق این خیالات دیوانه میشوم❤ حالا من مجنونم و تو لیلاے من، همیشه میمانیم براےهم،ومیسازیم یک قصه ےعاشقانه دیگر باهم❤ بر میگردیم به دیروزے که گذشت،خاطره ے شیرین فردا بد جور به دل نشست❤ و میدانیم زندگےمان عاشقانه خواهد گذشت، هم دیروز و امروز و هم فرداهایے که خواهد رسید❤
ﺍﺻﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮ سرما ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﮔﺮﻡ
ﻧﭙﻮﺷﻪ
ﮐﻪ ﺳﺮﺩﺵ ﺑﺸﻪ ﻭ ﭘﺴﺮﻩ ﮐﺖ ﺷﻮ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ …
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﮕﻪ ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﭼﯽ؟
ﺑﮕﻪ ﺑﭙﻮﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮﺗﻮ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﻟﺒﺎﺳﻢ…
دلخراش است عاشق ب مرادش نرسد
درپی عشق بسوزد ب یارش نرسد
نگاه یه عاشق واقعی به عشقش مثل نگاه پدرو مادر به بچه میمونه ,بچه اگه صد بار عروسکشو خراب کنه باز پدر ومادر درستش میکنن میدن دسته بچه با اینکه میدونن دوباره خرابش میکنه با اینکه میدونن همون لحظه دوباره خردش میکنه میزارتش زیر پا ,یه عاشق واقعیم با اینکه میدونه دوباره دلش میشکنه باز میشینه تکه های دلشو جمع میکنه با کلی آرزو وخیال میده دست عشقش با اینکه میدونه دوباره خردش میکنه دوباره لهش میکنه اونجوری عاشقتم
پنجره را که باز می کنی
دلم می آید و
لبِ طاقچه ی نگاهت
مینشیند!
میبینی؟!
دلم بی دام و دانه
جَلدِنگاهت شده است.
کابوس نمی بینم
می دانم که مدت هاست در چشم تو ارزان شده ام
چانه میزنم تا به مفت نفروشیم…
مزاحم کسی که مشغول فراموش کردن شماست, نشوید.
هیچ قاتلی دوست ندارد هنگام کشتن کسی مزاحمش شوید.
(تقدیم به قاتل احساسم)
بوسيدن قول ماندن نيست،شروع باهم بودنه،درك وهم رافهميدن وحس بهم رسيدنه.
ﺩﻟﮕﻴﺮﻣﺒﺎﺵ!

ﺩﻟﺖ ﮐﻪ ﮔﻴﺮﺑﺎﺷﺪ،ﺭﻫﺎ ﻧﻤﻴﺸﻮﻱ

وقتی گریه کردم خندیدی…
وقتی ماندم رفتی…
وقتی آمدم پس زدی…

وقتی نشستم ایستادی
وقتی ایستادم نشستی
خلاصه تمام زندگی من و تو
یک بازی گرگم به هوابود…
ازشيرينوفرهادشاهنامه ها/تاسيمينوفرشادماهنامه ها(هيچ كدوم ازعشق خيري نديدن)
هر کسی باید یک نفــــــرو داشته باشه که این جوری بغلــــــش کنه !
محکـــــم، گــــــرم، آروم !!

مگه نه ؟؟

عشق رادرپستوی خانه نهان باید کرد.
گفتم عشق…خنديد و گفت كشكہ…گفتم بے تو مے ميرم…گفت دروغہ…حالا ھم كہ در حال مرگم…اومدہ بالاے سرم گريہ ميكنہ…اين چہ رسميہ روزگار
ﺩﺭﻭﻍ ﺑــﻪ ﺧـﻮﺭﺩﻣـﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧـﺪ ﺩﯾـ ـﺮﻭﺯﯼ ﻫـ ـﺎ ..
ﺍﻣـ ـﺮﻭﺯ ﺩﻟــﯽ ﺑـﻪ ﺩﻟــﯽ ﺭﺍﻩ ﻧـﺪﺍﺭﺩ !
ﺑﻐـ ـﻞ ﮐـﻦ ﺯﺍﻧـﻮﯾﺘــ ــ ﺭﺍ ” ﻣﺤﮑـ ـﻢ ” ؛
ﺍﻣﺸﺒــ ـــ ﺭﺍ ﻫــﻢ ﺑـﺎ ” ﺑﻐـ ـﺾ ” ﺑﺨﻮﺍﺑـ ــــ
ﺳﺮﺩﺭﮔﻤﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﻭﺭﻭﺯ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﻦ……..
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﯼ ﭘﺎﯾﯿﺰﯼ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺑﺮﯼ ، ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﺩﺭﺩﺵ ﭼﯿﺴﺖ ﻭ ﻧﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﺮ ، ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺮﭼﻪ ﻫﻮﺍ ﺳﺮﺩﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ، ﺩﻟﺶ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ . .
وقتی جای خالی ات باور بودنت را از خاطراتم پس می زند آن وقت است که همه چیز بوی دوری می دهد!
عشق مانند بیماری مسری است که هر چه بیشتر از آن بهراسی زودتر به آن مبتلا میشوی.
چه قدر سخته وقتی با خودت فکر می کنی که شاید به اونی که دوسش داری هیچوقت نرسی.
چه حالی میده وقتی عشقت از دهنت همه چی میخوره بعد تشنت شه بگه بیا از آبمیوه من بخور بگی دهنیه اونم ضدحال بخوره دیگه صداش در نیاد
ﺩﺭﺩﻫﺎﺋﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﺴﺖ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻈﻤﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ
ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﮐﺎﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ
ﺳﻴﺐ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺍﺳﺖ …
ﻫﻨﻮﺯﻡ ﻫﻢ ﺁﺩﻡ ،ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺣﻮﺍ ﻣﻴﻔﺮﻭﺷﺪ …
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ!
————-
از دل نوشته هایم ساده نَگذر؛ به یاد داشته باش؛ این «دل نوشته» ها را
یک «دل»، نوشته ..
سر سوزنـــی اگـــر ” مَـــــــــرا ”
می خواســـــ ـ ـ ـ ـت
زمیـــــن و زمـــــان
را به هـــم میدوختـــم . , .
وقــتــی بـــه جـآی عــَـزیــزم بـهـم میگــی عَــزیـــز

یــعـنــی یـــــه عـَـزیـــزِ ِ بــی صـــآحـب

عــَزیـــــــزی کــــه هــنـوز عَـزیـزه

ولــــی مـــآل تــو نــیـسـت

شـــنـیـدنــش کـــــه درد دآره

گــفـتـنـشـو نــمــی دونم . . .!✔

پاييزكه ميشود عاشق ميشوم.باران كه ميباردعاشقتر.
ببين باران پاييزي بامن چه ميكند…
هر وقت میخواستم دعا کنم
دعا میکردم همیشه خوب باشی
همیشه موفق باشی
با هرکس یا هرجاهستی خوشبخت باشی
میدونی چرا؟
چون اینقدر خوب نیستم که لیاقتتو داشته باشم
پس اگر میبینی سردم،اگر میبینی دارم خودمو میکشم کنار
بخاطر اینه که تو زندگی تو نباشم
نه اینکه بخوام فراموشت کنم….
لبخندکم خرج ترین آرایش چهره است؛ چهره ات به این آرایش همیشه آراسته باد
هىسسسسس….
دلم را خواباندم….
تابىدارنشده وبهانه ات را نگرفته…
برو…
ﺯﺧــــــﻢ ﻫــﺎیت را ﭘﻨﻬــــان ﮐــﻦ ….
ﺍﯾﻨﺠــﺎ ﻣـــﺮﺩﻡ !
ﺯﯾــﺎﺩﯼ ﺑـﺎ ﻧـﻤـــﮏ ﺷـــﺪﻥ … !
مینویسم بر غبار پنجره ـ؛ زندگی مال منه! چون عزیزی مثل تو یادمه…
پنجره‌ها کلافه‌اند از سنگینی نگاه منتظرم.
اگر نمی‌آیی
اینقدر پنجره‌ها را زجر ندهم
چشم‌هایم به جهنم✔
دوباره عاشق می شوم….
این باردلم رامیفروشم،
قرض نمیدهم.
که گر بازم نخواست،
بار شکسته اش را بردوش نکشم
عشق چیست؟
صاعقه ای ایست بین دو نگاه
پس از آن بارش باران محبت در دل ها…
میترسم از آن روزی که بغض اسمان بترکد و من تنهای تنها زیر باران قدم بزنم؛بدون دستهای تو
زمین کج است!
اما من ، هنوز هم

خوش رقصی می کنم
به سازِ تو!!!

دلگیرم . . .

دلگیر . . .

دل ، گیر توست . . .

ﻣﻦ ﯾﮏ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ” ﺧﻮﺩﻡ” ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﻡ ؛
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩﻡ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺭﻭ ﺑﻮﺩﻡ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻢ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ ،
” ﺧﻮﺩﻡ ”
ﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﺒﺨﺶ !!!
اگر بدانم که خواب تو را بیشتر خواهم دید برای همیشه دیدن تو هرگز بیدار نمی شوم
عشق ﺎﺩﻡ ﻣﺚ ﻟﻮﺍﺷﮏ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﺵ ﮐﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺩﻟﺖ
ﺿﻌﻒ ﻣﯿﺮﻩ
ميدونی دلم چی ميخواد!!خدابيادبهم بگه:
ديوونم کردی بيااينم همونی که هميشه ميخواستی،،،،
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮔﻠﻲ ﺧﺎﮎ ﮔﻠﺪﻭﻥ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﻮﻧﻬﻢ ﺭﺳﻴﺪ ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺎﺷﻪ ﺭﻳﺸﺶ ﮐﺠﺎﺳﺖ
چه زيباســـــت به يادچشمهاي توخسته گريســـــ ـتن،چه زيباست هميشه درتنهايي توراحــــــس کردن،چه زيباست درخيال باتــــــــ ـو زندگي کردن،عزيزم نام تورابرقلبـــــــــــم نوشتم تاهيچوقت فراموشت نکنم،نازنينم همچون نفس کشيدن تورادرخاطرم ميسپارم،»
هنور هیچی به جز چشمات،غمو از من نمیگیره…
وقتی داریم به یکی فکر میکنیم نیست کنارمون!
وقتی میاد کنارمون باشه
دیگه بهش فکر نمیکنیم!
آحرش نفهمیدم زمان چیو حل میکنه؟
چند روزیست دست هایم را با چند کتاب و نوشته سرگرم کرده ام
اما گول نمی خورند، هیچ چیز معجزه ی دست های تو نمی شود!
ای بنازم گل لب مرمر دندان تورا
باغ صد رنگ ندارد لب خندان تورا
می ومیخانه کجا؟ حال نگاه تو کجا؟
که ندارد بشری حالت چشمان تورا
لب به دندان گزم از حسرت یک بوسه ی گرم
چون بلبخند ببینم لب و دندان تورا
آرام ترين تپش قلبم راتقديمت ميكنم تابداني كه آرامش بخش تمام وجودم تويي
می خواهم در آتش تیره ات پرگیرم
مگر ابراهیم ام بخوانند
می خواهم دهانم را پُر آتش کنم
و کوه طور
در بغلم بخسبد
سنتور می نوازم و نت ها به صدای بلند مرا می خوانند
راه می روم و جاده ها
پیشانی بلند می کنند
و مرا می شناسند.
برگی زرد شده بودم
به آه خودم باز روییدم.
می خواهم در آتش تیره ات پرگیرم
اینجا، بیرون خانۀ زندگی، آب می شوم
یخ زده از برودت رازهایی که سکوت کرده ام.
ﺯﺧﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺴﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ
ﺍﻟﺘﯿﺎﻡ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ…
ﯾﮏ ﺯﺧﻤﯽ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ
ﭘـَـــﺮﺩﻩ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﭼﻮﻥ ﺑـــﮑﺎﺭﺕ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩ….
ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﻢ
ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﺎ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻟﺘﯿﺎﻡ ﺍﺳت!
ﺍﻣﺎ ﺯﺧﻤﯽ
ﮐﻪ ﺑﻪ “ﺩﺭﻭﻥ” ﻭ” ﺭﻭﺡ” ﻭ “ﺭﻭﺍﻥ” ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺎ ﭼﻪ
ﺩﺍﺭﻭﯾــﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺩﺭﻣـــﺎﻥ ﺍﺳﺖ !؟
ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺭﻭﺍﻥ ِ ﺑﻪ ﻫـَـﻢ
ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳـﺖ !؟
ﻧﻪ ﺩﺍﺭﻭﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﭼﺎﺭﻩ
ﺍﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ …
ﺟﺰ ﮔـُــﺬﺭ ﺯَﻣـﺎﻥ …..
ﺟﺰ ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﻃﺎﻗــﺖ
ﺑﻪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺗﺤﻤـُــﻞ ﺩﺭﺩ ﺩﺭتـَـک تـَـک ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯼ
ﮔﺬﺭ ﺯﻣﺎﻥ . . .!
مثل ِ طعم ِ گس ِ خرمالو
مثل ِ تماشای یک قطره زلال ِ آب از پشت ِ شیشه های مات
مثل ِ خوردن ِ پیاز ِ پُخته !
آزاردهنده ست
نفهمیدن ِ تو
ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ . . .

ﺑﻪ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﮑﻬﺎ ،

ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺧﺘﻦ ،

ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ …

ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ، ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ؟

پرنده در مسیر سقوط به گلوله گفت:
دلت خیلی گرم است حتما تو هم عاشقی؟
آری پرنده کوچولو حتما گلوله هم عاشق قلب تو بوده…
ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﺗﺒﻴﻌﺪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ
ﭘﺸﺖ ﺳﻄﻮﺭ
ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﮕﻮﻳﻨﺪ ﺑﺮﺍﻳﻢ
میبندم و باز میکنی… من “دل ” را به مهرت, تو “من ” را از سرت…♥
ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﻮ ﻏﯿﺮﺕ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﻄﺮ ﺭﻭﺳﺮﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺘﻢ
ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﭼﻪ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﺯ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ . . . 
کنار من که هستی
باهر خنده ات بچه میشوم
میخواهم بازی کنم
بیا حواسمان را پرت کنیم
هرکه دورتر انداخت
برنده است
اول حواسم را بده
تا شروع کنیم
ہَمِہ ےِ بْیدہٰاےِ دُنْیٰا را بِہ نٰٰامِ مَجْنون
کَرْدِھ اَنْد!!!
ھیچْکَس آشُفْتِگےِ مَرا بَعْد اَز رَفْتَنِ تْو
نَدید . . .
آنْوَقْت شایَد نٰٰامِ آشُفْتِه تَرینْ بْیدہٰا
دیگَرْ مَجْنون نَبود!!
همه مرا اینجا میشناسند ولی من مشهور نیستم محبوب نیستم محکومم مغلوبم درمانده ام به عشق تو که شهره این شهرم….
و من هنوز منتظرم

دستی تکانم دهد. . .

بیدار شوم. . . .

بگوید : چیزی نیست! خواب میدیدی. . .

و آن دستان دست های ” تو ” باشد. . . .

❤ به هیـــــچ روزی پـس‌اتـــ نـمـیـدهـمـــ !

به هیـــــچ سـاعـتـی

به هیـــــچ دقـیـقـه‌ای

به هیــــچ، هیچــــــــــی!

سـخـتـــ چـسـبـیـده‌امـــ

تـمـامـتـــ را …! ❤

دنیا مال من و توست وقتی به دور از عالم و آدم ها عاشقانه هم نفس می شویم . . .

شک نکن امن ترین کنج دنیا جایی است که هوا،عجیب کمی تا قسمتی دو نفره است !

ﻗﺒﺮ ﻣﻨﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺴﺎﺯﯾﻦ . . .
ﭼﻮﻥ ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﻡ !
ﮐﺎﺵ ﺑﺎﻭﺭﮐﻨﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺕ ﻣﺮﺩﺩﻡ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﺗﻤﻨﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ !
عشق همانند نواختن پیانو است: در ابتدا شما باید قانون نواختن را بدانید و از روی اصول بنوازید، ولی سپس باید اصول را فراموش کنید و یاد بگیرید که با قلب تان بنوازید.
گر خزان حمله کند بنده آن بلبل مستم که جدایی نکند از گل و در لانه دهد جان
کاش روز هایی که میدیدمت نگا هت را ذخیره میکردم….! برای روز های دلتنگی….
عشق يعني ان نخستين حرف ها
عشق يعني در ميان برف ها
عشق يعني ياد ان روز هاي نخست
عشق يعني هرچه از او در ياد توست
كساني كه دلشون هنوز واسه اون كسي كه تنهاشون گذاشت مي تپه لايك كنن
يكي داشت،يكي نداشت. اوني كه داشت تو بودي و اوني كه جز تو كسي رو نداشت من بودم!
فرق من با تو این بو که من با تو عاشقی میکردمو تو با من بازی
تفاوت ما این بود که من هم یار میخواستمو تو همبازی….
لکنت زبان هم بهانه ی خوبیست برای مزه مزه کردن اسمت …
کاش برای گفتن دوستت دارم. نیاز به هیچ بهانه ای نداشتیم
مرا در اغوش قبر میخواهند بگذارند
دیگر چشمانم سویی ندارد
ببندید در قبرم را
لحدم را بگذارید,
من همدمی خاک را قبول کرده ام
چون آرامشم میدهد.
خدایا اگر در قبرم. از من چیزی نماند
حداقل بگذار نامم درسنگ قبرم بماند
شاید آمد
شاید اشتباهی گذری کرد و فهمید حتی نامم انتظارت را میکشید.
عجیب دنیایست
از تو چه ميگذر در خيالم
كه اين چنين
قلم و كاغذ بيتابي مي كند…
بگذار بي تابي كند
من نيز برايت مينويسم تا زماني كه جوهره وجودم خشك نشده ….
تو آسوده باش تمام زندگيم
تپش تپشهاي دلم پشت و پناهت…
گاهی بی هوا ….
دلم هوایت را میکند ….
آری، هوای تو ….
تویی که هیچ وقت هوایم را نداشتی …!
گریه میکردم!
اشکهایم را پاک نکرد!
از او کینه ای سخت بدل گرفتم،تارک دنیا کردم،حتی سر مزارش هم نرفتم !
گویا در آخرین لحظات عمرش چنین نوشته بود:
ای ک بی تو تمام زندگیم بی معنا بود،من از داغ عشق تو مردم ولی تو در آغوشم برای دیگری اشک میریختی،لیک چون این رامیدانستم این جربزه را در خورد ندیدم ک اشکا دیدگلنت را ک تنها یادگاری عشقت بود از تو دریغ کنم!کقدیم ب همه عاشقا دماغ سوخته
من فقط ی چیزمیگم تاتهش بخون…..من همه دلخوشیم تویی.همین وبس..!
ﺁﺭﺍﻣﺶِ ﻧﮕﺎﻩِ ﺗـــــــــــﻮ . . .

ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﺑَﻨﺪ ﻣـے ﮐِﺸﻪ . . .

ﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﻢ
ﻏﺼﻪ ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ
هــواخــوب اســت بــیــابــریــم قـــدم بزنــیـم ــــــــ نگران نــبـاش دوبــاره بازمیــگــردانمــت بـــه قــاب عــکـس 『
عشق یه مرد رو زمانی میشه فهمید که وقتی زنش از روی ناراحتی و دلتنگی با مشت به سینه ی مردش می کوبه دستشو ببوسه بهش بگه نزن عزیزم دست خودت درد می گیره
زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!

باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کنند…

مثل :خنده های کسی,نگاه خاصی,صدایی…

چشمهایی, تکه کلامهایی….

اصلا ادم باید برای خودش

نیمکت دو نفره ای داشته باشد …

تاعصر به عصربه ان سربزند….

شب که شدبایدشب بخیرهایی را بشنود….

باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که…

از قدمهایت خسته شده اند…..

فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد….

میزی در کافی شاپ باید شاهد خاطرات ادم باشد…

باید باشند ریتم ها وموسیقی هایی که دگرگونت کنند…

حتی بوی عطری خاص درزندگیت حس شود…

دست خطی که دلت را بلرزاند….

عکس که اشکت را دراورد……

باید باشد….

یعنــی میــــــشود
همیــــــــــن حـــــالا ؛
همیــــــــــن لحظـــــــــــه !
حتـــــی اشتبـــاهی ….
یادم بیفتــی …. !
شرمنده ايم ز دوست كه جان نيست قابلش/بايد براي هديه، سري دست و پا كنيم
شاد باش
نه یک روز، بلکه همیشه …
بگذار آوازه شاد بودنت چنان در شهر بپیچد
که رو سیاه شوند آنانکه بر سر غمگین کردنت
شرط بسته اند
اینــــــــــها تمام احساساتــــــــــم به تــــــــــوست . . .

که بر روی کــــــــــاغذها آوار میشونــــــــــد

امــــــــــا افســــــــــوس که تو عاشــــــــــق نمیشــــــــــوی . . .

همه گلهای سرخ دنیاوهمه ستاره های اسمون پیش کش وبدرقه وجودنازنینت میکنم
با عشقت طورى كنار بيا و زندگى كن كه مردم ندانن عاشقى ولى اونى كه تو دوستش دارى بفهمه براش ميميرى
ﺩﻳــﺮ ﮐـــﺮﺩﻩ ﺍﻱ !!
ﻋﻘــﺮﺑــﻪ ﻫـﺎ ﮔــﻴﺮ ﮐـﺮﺩﻩ ﺍﻧـــﺪ ﺩﺭ ﮔﻠـــﻮﻱ ﻣـﻦ
ﺍﻧﮕــﺎﺭ ﮐـﻪ ﺭﺩ ﻧﻤــﻴﺸـﻮﺩ …
ﻧﻪ ﺯﻣــﺎﻥ ! ﻧﻪ ﺁﺏ ﺧــﻮﺵ
لحظه رفتنیست و خاطره ماندنی…تمام ادبیات عشق را به نگاهی میفروختم اگر خاطره رفتنی میشد و لحظه ماندنی…ا
پرهایم را چیدی که “تنها” جایی نروم اما خود “بی من” کوچ کردی..
سرم درد میکند

سرم را ببند ولی نه از دستمال

میخواهم سرم محفوظ میان بازوانت باشد

نبضت که به گوشم برسد

خود به خود تابع آرامش تو خواهم شد

ﺩﻝ . ﺑﻪ ﻫـــﺮ ﮐـــﺲ ﻣﺴﭙﺎﺭ . . .
ﮔــــﺮﭼﻪ ، ﻋﺎﺷــــﻖ ﺑﺎﺷﺪ . . .
ﺣﮑﻢ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ، ﻓﻘﻂ ﻋﺸﻖ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ . . .
ﺍﻭ ﺑﺠــــﺰ ﻋﺸــﻖ ﺑﺎﯾﺪ ﻻﯾﻖ ﻋﻤﻖ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺎﺷﺪ . . .
ﻭ ﮐﻤﯽ ﻫﻢ ﺑﯿــــــﻤﺎﺭ . . .
ﺗﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺗﺴﮑﯿﻦ ﺑﺪﻫﺪ ﺭﻭﺣﺶ ﺭﺍ . . .
ﺩﻝ ﺑﻪ ﻫـــــﺮ ﮐــــﺲ ﻣﺴـــــﭙﺎﺭ . .
ﻧﯿﻤﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﻭﺭ
ﻧﯿﻤﯽ ﺩﺭ ﺷﮏ
ﻧﯿﻤﯽ ﺩﺭ ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ
ﻧﯿﻤﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺷﻨﯽ

ﭼﻪ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ
ﺁﺩﻣﯽ ﻭ
ﺩﻝ ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺵ !
دلم تو سینه ام میتپه وقتی میری یه حسه ترس میاد سراغم ترس از اون روزی که سهم من از تو یک یادش بخیر باشه و بَـــــــــس
ستاره ها را همسايه ات خواهم کرد تا ماه بودنت را اثبات کنم
نازنینم!

آنقدر باورت دارم

که

اگر بگویی باران است

خیس می شوم. . .

مرا چه بدعادت کردی من همیشه به بودنت عادت کردم….
معجزه یعنی….
تو در خیالت…
گاهی به من فکر میکنی!
همین خوبه که تو عکسامون حداقل کنارم هستی.
من چنان تاریکم که همه ستاره ها هرشب به چشمانم کوچ میکنند،..
فکر میکنم زن ها یک چیز را خیلی خوب می دانند:
“مداراکردن،ساختن وتحمل کردن را”
…ولی من هنوز”عاشقم”،..”عاشق” دریایی طوفانی که سرد و بی مهر است،..
“عاشق”چشمایی که همیشه گریانند و “قلبی”که سالهاست خاک گرفته،..
…من میخواهم به روشنی روزهایت ایمان پیداکنم،..
من میخواهم به باران و یاس دل خوش کنم،..
“عشق”چیزیست که هرگز نمی توانم درکش کنم،..
نمی دانم باید از آن بترسم و بگریزم،
یا اعتماد کنم و بمانم،..
این دوراهی تا به کی روزگارم را تهدید خواهد کرد؟…
هجوم خواب ها پلک مرا از پا نمي انداخت؛
چه شب هايي طلوعت را به جانم منتظر بودم.
صد بار ديــــگر هم که به دنيـــا بيايي . .
فرقــــــــي نمي کنــــــــد . . !!

قســـــمــــــت هم که باشـــيـــــــم …

ديــــــــــر يـــــا زود به يک ديـــگر خواهيـــــــم رســـيــــد!!

ﺳﻬﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯهستى ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﻭﺳﺖ ﺑﻰ ﺷﻚ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﻰ ﺳﻬﻢ توست!
قلبی خوبه که مثل کلبه باشه هرچندفقیرانه..امافقط مال یک نفرباشه
ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﯿﺮﺳﯽ ؛
ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ :
ﭼﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ….
ﺩﭼﺎﺭ ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ …
همـہ چیـزش פֿـآصــہ
لبخنـבش
تیپش
رفـتارش
اפֿــلاقـش
اפــساسـاتـش
בوسـت בاشتـنش
مـפֿـاطب نبوבہ ڪـہ פֿـآصـ باشـہ
פֿـاص بوבه ڪـہ مـפֿـاطب شـבه
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ !!!
این دلهره از عشق
آدم رابه مرز جنون میکشد.
آنقدر عشق تو دارم که اگر آه کشم
ز لبم بوی کباب جگرم میآید….
من چیستم؟
یک تکه ی تنها از یک قلب شکسته…
و تو…
نیمه ی گم شده ی من که میتوانی شادی را به من بازگردانی…
همیشه گفتن “دوست دارم” اول خیلی سخته…
ولی از اون سخت تر گفتن “دوست دارم” آخره…
ﺳﺮﺩ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺳﺮﻣﺎ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻡ!
ﮐﻼﻫﯽ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻧﻢ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ
دل خوشی من تویی,بهانه موندنم”خندیدنم”شاد بودنم”
گریه کردنم”غصه خوردنم”
وااااااااااااای که چقدر تو زندگیم اثر داری,,
نازنینم تو میتونی دوستم نداشته باشی ولی من باهات میمونم تا آخر دنیا…
ﻋـــــــﺰﻳﺰﻡ . . .

ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦِ ﺩﻟــــــــﻢ . . .

ﺩﺭ ﻋﺸﻘﺖ ﻏﺮﻕ ﺗﺮ مـے ﺷﻮﻡ . . . .

بعد بغل کردنت لباسم بوی تو را میدهد ، همه ی عطرها از تو بوی خوش میگیرند .
قهر که می کنی
بی حواس ترین آدم روی زمین می شوم
آنقدر که
دست نوشته هایم را توی یخچال پیدا می کنم
بشقاب غذای دست نخورده ام را در کتابخانه…
وقتی تو نیستی
نه هست های ما،چونان که بایدند
نه بایدها…
هر روز بی تو، روز مبادا است
کاش لا اقل میشد فقط شب بخیر شبها را بگویی تا بخوابم

لالایی ها پیشکش

هیچ میدانستی اگر اس ام اس

“صبـــــح بخیر عزیزم”

تــــــــــو نبود هیچ میلی

به بیـــــــــــــدارشدن

نداشتم.♥

زخمی تر از همیشه از درد دل سپردن سرخورده بودم از عشق در انتظار مردن.با قامتی شکسته از کلو بار غربت در جستجوی مرحم راهی شدم زیارت.رفتم برای گریه رفتم برای فریاد مرحم مراد من بود کعبه تورو به من داد
هــــــــی تو اى تمام وجـــــــودم. . .

آرزو بــــودی. . .

خــاطـــره شـدی. . .!!✔

lebas meshki cheghadr bet miad…
age midonestam zodtar az ina vasat mimordam!
هوای تو به سرم افتاده ,
ریه ام حسودی میکند
هر جا باشی چشمم به دنبال توست.فاصله برایم معنایی ندارد.
اشكم كه سرازير ميشود خيلى زود يخ ميزند عجب سرد است “هواى نديدنت”
اون دخترايي که وقتي يه روز نميبينيشون اعصاب واست نميمونه !اون دخترايي که شب پشت تلفن دوتايي خوابتون ميبره!اون دخترايي که باهاشون ميري شمال و ديگه دلت نميخواد برگردي!اونايي که بهت زنگ ميزنن قـــــــــــــندتو دلت آب ميشه!همونايي که وقتي کنارت نشستن بهت اس ام اس ميدن دوست دارم !اونايي که قربون صدقه مي رن دلت ضعف مي ره !همونايي که وقتي از دور مي بيننت قند تو دلشون آب مي شهو يه لبخند مياد گوشه لبشون !این دخترا خیلی دوست داشتنین…. هواشونرو داشته باشید…درســــــته تعدادشـــون کـــمه … اما
مرخصی ندارد ، حتی وقت استراحت ندارد
حقوق و مزایا ندارد ، بیمه ندارد
ترفیع پست و مقام ندارد
استعفا یا اخراج شدن ندارد
بازنشستگی و از کارافتادگی ندارد
با این حال دوست داشتنی ترین شغل دنیاست عاشق تو بودن
دروغ بگو ولی بگو هنوز هوامو داری
هرچی که دوست داری بگو، نگو دوسم نداری
لبخند تو
معجزه ی شیرینی است
که رؤیای بهشت را
در دل ِآدم زنده می کند…!
نميدونم چي بگم وقتي از درون داغونم وقتي پيشه كسي اعتراف كردم عاشقشم.ولي اون هرروز باتنفربيشترتورونگاه كنه
کاش هنــوز بچــه بودیــم …
لااقل شبهــا عروسک بغل میـکردیم تا خوابمـان ببرد ..!
حـالـا گوشــی را …
و یــه دنیــا انتظـــــار …
گوشــی موبایلــی کــه تــوی دســت فـــشرده نــشه

بــه خاطــرِ تـــــو بوســیده نــشه

شـــب کــنار بالــش گذاشــته نــشه

چــند بــار نیمه هــای شــب بــه خاطــر پیــام هـــای احنــمالی ت نگــــاه نــشه
گوشــی مــوبایل نـــیست کــه…..

صــــرفا همــون گوشــت کــوب معــروفه

کــه بــه خاطــر نداشــتن تـــــو بایــد روزی صــد بــار کوبــیدش بــه دیــــــــــــــــوار✔

کاش میشد تا بدانی
End عاشق بودنم من
کاش میشد تا بمانی
تا که عاشق تر شوم من
من چسبیده ام به روز روز زندگی ات
سال را باید با من تحویل بگیری …
ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺑﺮﻭﻯ ؟
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ؟
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻣﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﺖ ﺩﻫﻢ
ﺑﺮﻭ ﻭ ﻫﺮﻛﺲ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺑﮕﻮ
ﻟﺠﻮﺝ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﺮﺳﺨﺘﺎﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩ
ﺑﮕﻮ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ
ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﻮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻰ ﮔﻔﺖ
ﻣﻰ ﮔﻔﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻢ ﻧﻜﺮﺩﻯ
ﺑﮕﻮ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺍﻓﺴﻮﻥ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﻮﺩ
ﺑﮕﻮ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﻮﺩ
ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩﻫﺎ , ﺗﻮﻫﯿﻨﻬﺎ ﻭ ﺍﺧﻤﻬﺎﯾﻢ
ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﺩ
ﺑﮕﻮ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ
ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﻛﺴﻰ ﺟﺰ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻟﺶ ﺧﺎﻧﻪ ﻛﻨﺪ
ﮔﺎﻫﯽ ﭼﻨﺎﻥ ﺳﺮﺩﻡ ﻣﯿﮑﻨﯽ …
ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ….
ﺍﺯ ﻋﺸﻘﺖ…
ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ …
ﺍﺯ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ….
ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﻮﺑﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﯾﺖ …
ﺍﺯ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ…
ﮐﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺍﯼ … ﯾﺎ ﯾﮏ ﺭﻫﮕﺬﺭ ….
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ…. ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟!
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!!!
ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﻃﺮﺯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺕ ﯾﻌﻨﯽ “ﺑﺮﻭ !!!
کاش غرورم راکه در پستوی سادگی ام پنهان بود می یافتی اما تواین سادگی را بهانه ای قراردادی برای درهم شکستن من.
۰ ۰
/|/|
//
ﺩﺳﺘﺎﺗﻮ ﺳﻔﺖ ﮔﺮﻓﺘﻢ
ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﮔﻤﺖ ﻧﮑﻢ ﺁﺧﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ
ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎﻡ
دوست دارم سرم را روي شانه اش بگذارم تا همه بفهمند همه چيز زير سر من است .
قافیه های بلند نگاهت
همیشه در آخرین لحظات
به داد بیت های کوتاه غزلم می رسند
وقتی که نیستی اما
دستهای سیاه شعر سپیدم بالاست.
شراب چندساله ی شعرچشمهای تو
چشیدنی است?!?!!!
رخصت می دهی???!!!
قبول که ما ، دو خط موازي
هيچگاه به همديگر نمي رسيم
فقط
کمي فاصله را کمتر کن
مي خواهم بهتر ببينمت
♥~√v^√~√v^√v/————————
 اين نوارقلب منه وقتيكه ازم دوري
اصرار نکن!

در دنياى ما دلشکستگان و زخم خوردگان ديگر فقط يک کلمه معناى گفتنمان هست….

“نه”

سحرگه، غنچه ای در طرف گلزار**ز نخوت، بر گلی خندید بسیار
که، ای پژمرده، روز کامرانی است**بهار و باغ را فصل جوانی است
نشاید در چمن، دلتنگ بودن**بدین رنگ و صفا، بی رنگ بودن
نشاط آرد هوای مرغزاران**چو نور صبحگاهی در بهاران
تو نیز آمادهٔ نشو و نما باش**برنگ و جلوه و خوبی، چو ما باش
اگر ما هر دو را یک باغبان کشت**چرا گشتیم ما زیبا، شما زشت
بیفروز از فروغ خود، چمن را**مکاه، ای دوست، قدر خویشتن را
بگفتا، هیچ گل در طرف بستان**نماند جاودان شاداب و خندان
مرا هم بود، روزی رنگ و بوئی**صفائی، جلوه ای، پاکیزه روئی
سپهر، این باغ بس کردست یغما**من امروزم بدین خواری، تو فردا
چو گل یک لحظه ماند، غنچه یک دم**چه شادی در صف گلشن، چه ماتم
مرا باید دگر ترک چمن گفت**گل پژمرده، دیگر بار نشکفت
ترا خوش باد، با خوبان نشستن**که ما را باید اینک رخت بستن
مزن بیهود چندین طعنه ما را**ببند، ار زیرکی، دست قضا را
چو خواهد چرخ یغماگر زبونت**کند باد حوادث واژگونت
بهر شاخی که روید تازه برگی**شود تاراج بادی یا تگرگی
گل آن خوشتر که جز روزی نماند**چو ماند، هیچکش قدرش نداند
بهستی، خوش بود دامن فشاندن**گلی زیبا شدن، یک لحظه ماندن
گل خوشبوی را گرم است بازار**نماند رنگ و بو، چون رفت رخسار
تبه گردید فرصت خستگان را**برو، هشیار کن نو رستگان را
چه نامی، چون نماند از من نشانی**چه جان بخشی، چو باقی نیست جانی
کسی کش دایهٔ گیتی دهد شیر**شود هم در زمان کودکی پیر
چو این پیمانه را ساقی است گردون**بباید خورد، گر شهد است و گر خون
از آن دفتر که نام ما زدودند**شما را صفحهٔ دیگر گشودند
ازین پژمردگی، ما را غمی نیست**که گل را زندگانی جز دمی نیست
بـا سـَــر زَمــــین خــــوردَم

چــِــرا دلـــم شـِــکــَـســت ؟!؟!

ـ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

وقتی متولد شدی…
“یک نفر” بودی
برای “یک دنیا” …
اما…الان “یک دنیایی”
برای “یک نفر” … !!!
به درت می آمدم ، هر شب مرا وا میزدی ,, گفتمت نامهربانی! دم ز حاشا میزدی ,, دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا سحر ,, کاش دریای تو بودم ،دل به دریا میزدی…
گاهی بایدانتظارکشید…

گاهی درد…

گاهی بایدلرزیدازعشق…..

تامعنای خنده راازته دل چشید….

آسمان کدر

باریدن میخواهد

بهانه دستش میدهم

تاببارد

به بهانه همه ی چشم های بارانی!

زدم فرياد خدايا اين
چه رسميست يكى
را دوست دارم پيش
من نيست يكى را
دوست دارم قد دنيا
ولى او از دل من با
خبر نيست چگونه
من در اين گرداب مانم
كه يار من زه من
دور است جانم دراين
مأوا كه نامش دنيا
است چگونه اى خدا
زنده بمانم…
قرار بود اشکنک باشد و سرشکستنک…اما این بازی که تو راه انداختی،سراسر دل شکستنک بود…
چقد سخته برا عشقت بگی داداشی, اونم بهت بگه آبجی؟!
من چه عجیب محو دورترین افق ها شده ام… !
انگار که میخواهم با جاذبه نگاهم،تورا از دورترین فاصله جذب کنم…
ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﺗﺎ ﺁﺩﻣﯽ ﺑﻮﯼ ﺗﻦ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﺩ؟
ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ؟
ﺧـُـﺪﺍﯾﺎ
ﺍﯾﻨﮑـِـﻪ ﻣﯿﮕــَــﻦ ﺍﺯ ﺭَﮒ ﮔــَﺮﺩَﻥ ﻧــَﺰﺩﯾﮏ ﺗــَﺮﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣـَـﺮﻓﺎ …
ﺩَﺭ ﺳَﻄﺢ ﺷُﻌﻮﺭ ﻭ ﺩَﺭﮎِ ﻣَﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﯾﻪ ﺩَﻗﯿﻘﻪ ﺑﯿﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑَﻐـَـﻠَﻢ ﮐُﻦ
ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻨﻢ *ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺵ ﺑﻮ ﺗﺮﯾﻦ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﻋﻤﺮﻡ
آغوشت علم را زیر سوال برد!
آنقدر آرامم میکند که هیچ مسکنی جایش را نمیگیرد…
نشانی من را نپرس ،
یا حداقل وانمود کن نمیدانی !

بگذار بتوانم برای نیامدنت

بهانه ای جور کنم . . . .

مهم نیست این در روی کدام پاشنه می چرخد. . . .

وقتی نه تو می آیی و نه می روی. . . .

ﺭﻫﺎ
ﺭ ﻫﺎ
ﻫﻤﭽﻮ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺑﺎﺩ
ﻣﯽ ﭼﺮﺧﻢ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯾﺖ
ﺷﺎﯾﺪ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ
ﺑﻪ ﺗﯿﺮ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﻮﻡ
ﺷﺎﯾﺪ
من همینی که هستم میمانم و تو
همینی که هستی باش!
من محو لبخند و زیبایی ات
و تو فوق العاده ترین انسانی که
در دنیا وجود دارد
به فصل دونفره پاييز نزديك ميشويم…
براي تك نفره ها آرزوي صبر داريم!
کـــاش
داشتنت به راحتی دوست داشتنت بـــــود
ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﺑﺖ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﺴﻮﺯﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺑﺪﺕ
ﺭﻭﺣﻢ ﺭﺍ …
ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺖ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ ﯾﮑﯽ
ﯾﮑﯽ
ﻣﯿﺴﻮﺯﺍﻧﻢ
ﺟــ ــﺎﮔــ ــﺬﺍﺷــﺘـــ ـــﻪ ﺍﻣــ ﺩﻟــ ــﯽ ﺭﺍ
ﻫــﺮﮐــــ ــﻬــ ﯾﺎﻓﺘـــــــ ﻣﮋﺩﮔـــ ــﺎﻧﯿـــ ﺍ ﺵ
ﺗﻤـــ ـﺎﻡ”””ﺯﻧــــ ـــــــﺪﮔﯿــــــــ ــــــــــ ﻣـــــــــ”””
♥≠♡
تازگیا مد شده …

میگن عشقت رو ول کن بره اگه برگشت مال خودته … اگه برنگشت ازقبل مال تو نبوده!

کفتربازیه مگه … عشق حرمت داره ، عشق مقدسه … ╰╮

الاکلنگ را دوست ندارم
که شرط بالا رفتن من ، پایین آمدن تو بود

بیا روی تاب دو نفره بنشینیم…..♥

کنارِ لبانت، کناره می‌گیرم
وَ تمامِ حرف‌های دلم را
از دهان‌ات می‌شنوم
در فاصله‌ی پیشانیِ تو
تا سایه‌ات
جنگلِ سبزی‌ست
که پرنده‌های من
آنجا آرام می‌گیرن
ﺑﺎﺯﻭﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﻣﻴﻜﻨﻢ ….
.
.
.
.
.
.
ﺍﻣروز ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺧﻴﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﻲ !!!…
.
ﺩﻟﻢ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ، ﺑﺎ ﺁﻫﻨﮕﯽ ﺭﻭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ ، ﭼﻨﺪﺗﺎ ﺷﻤﻊ ﻭ …
ﯾﮏ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﺗﻮ
باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد….. تا شعر باران تو می گیرد
کاش همه دنیا را سکوت فرا میگرفت تا موسیقی شبم صدای نفسهای تو باشد…
نمی دانستم که چشمان آسمانی ات
آخرین فرصت برای دیدن پرستوی مهاجر است
نمی دانستم که آمدنت
آغاز سرودن غزل تنهایی است
نگاه مهربان تو
مرا به یاد موج های متلاطم دریا انداخت
دریایی که امروز سرابی بیش نیست
با این همه،
رویاهایم را از دست نمی دهم.
در رویاهایم،
دریای عشق ساحل دارد
و آرزوها
دست یافتنی است.
اصلا عشق، ساحل دریاست.
درآن ساحل آرام می گیرم.
ماه من…من ایمان دارم اگرچشم ستاره ها به تو بیفتد تا ابد ساکن زمین خواهند شد…
آهسته بیا سایتم چیزی هم ننویس نظر هم نگذار همان که بخوانی بس است من به بی محلی آدمها عادت دارم…
من باورم را , اعتقادم را, ظاهرم را, باطنم را, همه همه را به دلخواه عشقم ساختم بلکه نیم نگاهی از سرلطف به من بکند.
اما افسوس که او اصلا مرا نمیدید.
چیز دیگری نمیخواهم

فقط سهمم را از

آغوش تـ ـــ ـــ ـــ ـــ ــ ــو

میخواهم که روزها به

جنونم می کِشَد و شبها

شاعرم میکند.♥

میدونی چرا موقع بوسیدن معشوقت چشات بسته میشه …. !؟
چون زیباترین لحظه زندگی دیدنی نیست.
گلهاي آفتابگردان درروزهاي ابري بلاتکليفند…مثل من درروزهاي بي توبودن
اگه گفتم تنهام نزار..اگه گفتم تنها پناه يار بي پناهم باش..اگه گفتم تا ته تهش باهام بمون معناش اين نبود ك وابستت شدم يا كف اون چشاتو،نقش ابرو هات شدم..معناش اين بود ك عاشق وجودت شدم عاشق احساس قلبي تو نسبت ب خودم.دوست داره محبت هاي ساختگيتو يا بهتره بگم خام دروغ هاي شيرينيت!!!صدامو ب سكوت ميفروشم ديگه نگو خاطره هام پاك ميشن،د دادمو در نيار..مگه ميشه فراموش كرد مگه ميشه بوسه ها تو نامرد يا آغوش گرمتو فراموش كرد …و تنها ب ديگري دل سپرد!
ﻭﻗﺘﯽ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻭ ﺣﻞ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﺩﺭ ﺗﻮ!
ﻫﯿﭻ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ
ﺩﺭ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﻢ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ

ﻭﺯﺵ ﻧﻔﺴﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺖ ﻣﯿﻠﻐﺰﺍﻧﻢ؟
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ؟
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ
ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺍﺏ ﻫﻢ ﮔﻨﺠﺎﯾﺶ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست ای بی باز گشت
کز برایش می توان از جان گذشت
كاش زندگي فوتبال مي شد.تاخوشي راپاس جداي راشوت بي وفاي راخطاوغم راافسايدومحبت راگل ميكرديم
ﺍﻭ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮔﺬﺷﺖ… ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺯ ﺍﻭ
ﺑﮕﺬﺭﺩ… ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺭﺍ “ﻣﻦ ” ﺑﭙﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ… “
ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺷﺪﻩ ﺍﻟﮑﯽ ﻧﻮﺷﺘﯽ ” ﻣﻦ ﺧﻮﻭﺑﻢ ”
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ
واسم نوازش کردن دیوار سرد عادت شده است
چون خیلی وقته پوست گرم تورا از دست داده ام
من با داشته هایم نوشتم
و گریه کردم
و با نداشته هایم آرزویت کردم
اما
هر چیزی لیاقت میخواهد خوب من
عکسی از چهره ات بگیر

و بیاویز لبخندی به آن

و به من ده

این عکس ها

اگر قادر به سخن گفتن بودند

حتما

از بوسه های من

به خدا

گلایه میکردند

صدایت برایم از عاشق بودنت می گوید ، نگاهت برایم از محبت و دوست داشتن می گوید ، اما بودنت گویا بهشت ماست .
تحمل میکنم لبخندهای سرد عابران را
به جایِ خالیِ در کنارم
به اشک هایی که میدوند در چشمانم
و به سکوتی سنگین که وجودم را لبریز کرده..!
به دنبال تو میگردم
شاید در آغوش یکی از همین عابران
گُم شده باشی….
اینقدر “تعویض” نکن…….
به خدا گاهی میتوان رابطه ها را”تعمیر”کرد……..
حتی با یک لبخند عاشقانه……
باورکن
ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﺭﻫﮕﺬﺭﻧﺪ . . .
ﺍﺯﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ . . .
ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪﻛﻪ ﺑﺮﻭﻧﺪ . . .
ﻳﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﺩﻝ ﻧﺒﻨﺪﻱ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ. . .
ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺗﻮ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ ﻭ ﺩﻟﻰ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻝ
ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ.
تو آن فرشته ای که وقتی در فصل پاییز راه می روی برگ درختان انتظارمی کشند زود تر از دیگری  پاهایت را بوسه بزنند…
با من از سایه نگو خورشید فردا مال ماست تو که باورم کنی عشق یه دنیا مال ماست شب نگو شکوه نگو قلب ستاره روشنه عم نگو عصه نگو وقتی دلت پیش منه دست به دست من بده پا به پای من بیا بخون امروز مال عشق بگو فردا مال ماست ….
ﺧــﺪﺍ ﺭﺍ ﭼــﻪ ﺩﻳــﺪﻱ …
ﻳــﮑــ ﺭﻭﺯ ﺑــﻴــﺸــﺘــﺮ …
ﺳــﺎﻋــﺘــﻲ …
ﻟــﺤــﻈــﻪ ﺍﻱ …
ﺑــﺎ ﻣــﻦ ﺑــﻤــﺎﻥ …
ﺷــﺎﻳــﺪ ﺧــﻨــﺪﻩ ﺍﻱ ﭘــﺸــﺘــ ﻟــﺒــ ﻫــﺎﻳــﺘــ …
ﻗــﻄــﺮﻩ ﺍﻱ ﭘــﺸــﺘــ ﭘــﻠــﮑــ ﻫــﺎﻳــﺘــ ﺟــﺎ ﻣــﺎﻧــﺪﻩ ﺑــﺎﺷــﺪ …
مرا اندکی دوست بدار,ولی طولانی ……
ﺑﺮﻫﻨﻪ ﻣﯽ ﺁﺋﯿﻢ ، ﺑﺮﻫﻨﻪ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﯿﻢ ، ﺑﺮﻫﻨﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﯾﻢ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ، ﻫﻨﻮﺯ ﻗﻠﺐ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﻱ ﻛﺎﺵ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﻣﻲ ﺯﻳﺴﺘﻢ
ﺗﺎ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ
میدونی اوج شکستن ینی چی؟
بهش اس بدی وگوشیتو رو سایلنت بزاری کنارت..
دلت خوش باشه که جواب پیامتو میده وهمش فک کنی الان بهت پیام داده اما دل دیدن حقیقت تلخ رو گوشیتو نداشته باشی
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﯼ .
ﺍﻭﻥ ﻣﺎﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺗﻮﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ 1 ﺩﻭﻧﻪ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﮕﯿﺮﯼ؟
ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ :
… ﻣﻦ ﻣﺎﻫﯿﻤﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﺗﻮﺭ ﮐﺮﺩﻡ ….
هی با توام…..
مخاطب خاص
یا بهت میرسم
یا نمیزارم کسی بهت برسه
تنها یک عاشق می فهمد :تفاوتِ میان آغوش نرم؛ و آغوش امن را…!!!
ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺑِﻬﺸﺖ ﻧﺸﻮﺩ . . .

ﻭﻟـے ﺷَﮎ ﻧﺪﺍﺭﻡ . . .

ﺑـے ﻋـــــــــﺸﻖ . . .

ﺟﻬﻨّﻢ ﺍﺳﺖ . . .

اى ک مژگانت بسان آفتاب
برق چشمانت بسان مهتاب
دل بشوق بوسه ات در پرواز
عشق من را گر ببينى درچشام
لب ب لب سينه ب سينه عشق در فضاست
گرم شيرين طعم ديرين از ميان گسيوانا در هواست
سر به هوا نیستــــم

امــــا

همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم

حال عجیبـــی ست

دیدنِ همان آسمان که

شاید “تو”

دقایقی پیش

به آن نگاه کـــرده ای…!!!

ﺍﻧﻘــﻀـﺎﯼ ِ ﺣـــﺮﻑ ﻫــﺎﯾـﺖ ﮐـﻪ ﺗﻤـــﺎﻡ ﺷـﻮﺩ ﺩﯾﮕـــﺮ ﺑـﻪ
ﺩﺭﺩ ِ ﻫﯿـﭽﮑﺲ ﻧﻤـﯽ ﺧـــﻮﺭﻧـﺪ ! ﺑﯿﻤـــﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ! ﺯﺧــــﻢ
ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ! ﺍﻧﻘـــﻀـﺎﯼ ِ ﺣـــﺮﻑ ﻫــﺎﯾـﺖ ﮐـﻪ ﺗﻤـــﺎﻡ ﺷـﻮﻧـﺪ
ﺑـﺎﯾــﺪ ﺍﺟـــﺎﺭﻩ ﻧﺸﯿﻦ ِ ﮐـﺎﻏــﺬ ﻫـــﺎﯼ ِ ﺑـﯽ ﺳـﺮﻭﭘــﺎﯾـﯽ
ﺷــﻮﻧــﺪ ﮐـﻪ ﻋــﺎﻗـــﺒﺖ ِ ﻫـﻤﻪ ﺷــﺎﻥ ، ﻣُـﭽــﺎﻟـﮕـﯽ ﺳــﺖ !!
ﺑﻪ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺯﺩﻱ ﺗﺎ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺘﻜﺎﻧﻲ …
ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ ﺗﻜﺎﻧﺪﻥ ﺑﺮﻑ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﻲ !……
عشق يعني اينکه وقتي يه اس ام اس ازش مياد حتي قبل اينکه بدووني چي نوشته لبخند مياد روي لبت

همينکه يه لحظه بهت فک ميکرده واست اندازه يه دنيا مي ارزه

من آمده ام… /تا عین از حروف الفبا بگریزد به عشق تو/تا شین از تولد نوشتن بگریزد به عشق تو/تا قاف از قوس آسمان بگریزد به عشق تو
دیشب یهو دلــــــــــــم کودتا کرد… “تو” رو می خواســـــــــــت.. . . . . . . . . . ســَـرَم رو کردم زیر ِ بالشت …. آروم به دلـــــــــــم گفتم هیـــــــــــــــــــــــس …. دوره دموکراسیه …. می زنم لهـــــــــت میکنم!!!!!!!! “دلم” بغض کرد و رفت سر جاش نشست … ولی باهام قهر کرده ….!!
هیسسس/صداشو در نیار/اومدم آروم ببوسمت و برم!!
زندگیه بی تورو باهمه زیباییهایش حتی واسه لحظه ای هم نمیخوام، و برای داشتنت سالها صبر میکنم…
حتی اگر هربار آوای خشمت را نثار عشقم کنی!!!!
ماه من غصه چرا? تو مرا داری و من هر شب و هر روز آرزویم همه خوشبختی توست. ماه من غم و اندوه اگر هم روزی, مث باران بارید یا دل شیشه ایت از لب پنجره ی عشق به زمین خورد و شکست, با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن که خدا هست خدا…
برای مرگ لازم نیس کار خاصی انجام بدی
فقط وابسته کسی شو که میدونی بهش نمیرسی
میدونی همیشه نمیمونه
میدونی یه روزی میره
بعد از رفتنش میفهمی که انگار سالهاست مردی
همین
دیدی مرگ چه راحته؟
هیچوقت خیاط خوبی نمیشی…ببین باز دلمو زیادی تنگ کردی.
دل را از پیله ی قهرش بیرون خواهم کشید
واژه ها را از خواب فراموشی بیدار خواهم کرد
دسته گلی از یاس و باران برایت خواهم چید
نقش لبخندرا بر چهره ی زیبایت خواهم پاشید
تا برایت پیام شادباشی بنویسم
چقد دلــپذيراست

درميان بازوان داغ تــــو

پيله ي تنهاييم ميشکافد

وتو پروانه ام ميکني

چه قدر خوب است

این دوست داشتن های بی دلیل. . . .

مثل همین باران های بی سوال. . . .

بی دلیل از آسمان زیبایی میبارد. . . .

ﮐﺠــﺎﯼ ﻓــﺎﻝ ﺣـﺎﻓـﻈـ ﻧـﺸﺴﺘــﻪ ﺍﯼ؟
ﮐـﻪ ﻫــﺮ ﭼـﻪ ﻣﯿﮕﯿــﺮﻣﺖ …
ﻧﻤﯽ ﺁﯾﯽ !!!…✘
ﻭﻗﺘـے ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣـے ﻧﻮﻳﺴﻢ . . .

ﺩﻳﮕﻪ ﺭﺍﺯﮮ ﻧﻤـے ﻣﻮﻧﻪ . . .

ﺑِﻬِﺸﺖ ﺍﺳﺖ . . .

ﺟﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﺗــﻮ ﺑﺎﺷﯽ و ﺑﻮﯼ ﺗــﻮ . . .

بهتر است “تنها” باشید
اما “خوشبخت”
تا اینکه با کسی باشید
که “همه کار” برایش میکنید
و او در عوض “هیچ”.
گاه می اندیشم؛
چه کسی باور کرد..جنگل جان مرا،آتش عشق تو خاکستر کرد…
میتوانی تو به من زندگانی بخشی..یا بگیری از من آنچه را میبخشی…
چه کسی باور کرد،مردنم را بی تو؟؟
بی تو مردم..مردم..
کمی به من برس
من از رسیدنه به تو خوب میشوم
مثل هر سال هر کجا رفتم،شمعی برایت روشن کردم و مثل هر سال خودم را فراموش کردم تا خدا بهترین هایش را برایت بخواهد
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ ….
ﻋﺸﻖ ﻓﻘﻂ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ
ﺑﻮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ …..
ﻋﺸﻖ ﻓﻘﻂ ﺣﺮﻑ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ ….
ﻋﺸﻖ ﻓﻘﻂ ﻇﺎﻫﺮ ﻧﯿﺴﺖ …..
ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ …
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮﻡ ﻧﺒﺎﺷﻢ ….
ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ….
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻨﻮ ﺗﻮ ….
ﻣﺎﻭﺭﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺎﺻﻠﻪ …
لحظه قشنگیه وقتی که یواشکی برگردی

تا بتونی عشقتو نگاه کنی

بعد ببینی که اون

دستاشو گذاشته زیر چونشو زل زده بهت…

من عاشق کسی هستم،که نمیدانم عشق برایش چه معنایی دارد
خدایا قلب من که گناهی ندارد…فقط عاشق است
آسانش بگیر…
لـــعنت به آن بوســـــــه ای که شیـــــــرینیش…

تلـــــــخ تـــــــرین خـــــــاطره ام شـــــــد…

ﻧﻤﮯ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﺎﻃـــﺮﻩ ﮮ ﻓﺮﺩﺍﯾــﻢ ﺷﻮﮮ!

ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻣــ ﻥ ﺑﺎﺵ
.
.
ﺣﺘﮯ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﮮ !

صیاد تیزچشم بلند پرواز من
بحرمت دلهای شکسته
بازگرد
صیدت را
فراموش کرده ای
بازگرد
فراموش کرده ای
بند دام بگشایی
و دل این کبوتر بال بشگسته
همچنان در بند دام توست
کاش امتداد لحظه ها، تکرار با تو بودن بود…
چرا واسه يه روز…. فقط يه روز جاي منو و تو عوض نميشه؟

تو عاشقم باش و بفهم چي ميکشم!! بسه!! اينقدر اذيتم نکن!

وقتي عاشقي روياهايي رو که توي بيداري ميبيني قبل عاشقي توي خواب هفت پادشاه هم نميديدي!
گناه چشم تو دارد که میبرد دل من…
وگرنه دیدن و دلباختن گناهی نیست!!
یادت نرود گهگاهی بیادم بخوان
نامه های بی پاسخی که برایت مینوشتم
با درد مینوشتم با گریه مینوشتم
اما تو حتی این سکوت لعنتی را نمیشکستی
گهگاهی بخوان به یادم
شاید گوشه ای از دردم را بچشی
مخاطب خاص باشی یا عام فرقی نداره من اول شخص مفردی ام که عاشقت شده….
شاید روزی این فاصله ها از میان ما بروند……………….شاید روزی انتظار به پایان برسد……………….و چه زیباست لحظه ی رسیدن من به تو………………..به امید آن روز . . .
تا وقتی که دوستت دارم ها بوی هوس دارد … و نگاهها رنگ فریب و خواستن ها طعم احتیاج … من به تمام عاشقانه ها مشکوکم … ╰╮
عکست را نگاه می کنم

آخ که این عکس پیر نمی شود….

اما….

پیرم می كند….!!!

هروقت کم آوردم…..!!
می گویم :اصلا مهم نیست…..!
اما ت♥و خوب میدانی…..
نبودنت چقدر برایم مهم است…..
زندگی من کناره توست اگر بعضی وقتا میبینی ناراحتم بیا ارومم کن من بتو ک سالها کنارت هستم احتیاج دارم .
همیشه حرارت لازم نیست؛ گاهی از سردی یک نگاه می توان آتش گرفت…
میگن قیمت زمین توقلب شماگرونه!ماکه فقیریم میشه توخاطرشماچادربزنیم؟
برای رفتن چمدان میبندند.؟
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ …
ﺩﻝ…
ﻣﻦ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﺒﻨﺪﻡ …
ﮐﻪ ﻧﻪ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﺍﺭﻡ…
ﻧﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﻣﺎﻧﺪﻥ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ِﺎﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﻫﻨﻮﺯ
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﻣﺠﺎﻝ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﻫﻨﻮﺯ
ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺒﻢ، ﺑﺒﯿﻦ!
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﻣﺤﺎﻝ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﻫﻨﻮﺯ . . .
تا كرم اغوشت شد جه زود فراموشت شدم….
تقصير تو نبود…
خودم بارى روى دوشت شدم…
كاشكى دلت بهم ميكفت نقشه قلبمو داره…
هر كى زدو رفتو شكست يه روز يه جا كم مياره…
موندنو سوختنو ساختن همه يادكار عشقه…
انتقام از تو كرفتن كار من نيست…
كار عشقه…
هرگاه ….

قصدِ فتحِ نگاهِ تو را میکنـم

تیمورْ وار ، پاےِ دلم لنگ می زند …

دوست داشتنت معادله ایست که نفسهایم را اثبات میکند.
روی هر سینه سری گریه کند وقت وداع…..سرمن وقت وداع گوشه دیوار گریست
همیشه توی بن بست زندگی همه برمیگردن سراغ عشق اولشون اما چه سخته اون موقع که عشق اولت بره سراغ عشق اولش.
عاشقم کن تا بیفتم عشق کشف اتفاقه

وحشت از دوری ندارم فاصله یعنی علاقه ا

گاهی فک میکنم کار تو “سخت تر”
از من است…
من یک دنیا دوست دارم …
و تو زیر بار این همه عشق قد خم نمیکنی . . .
بهترين چيز…
رسيدن به نگاهيست كه…
ازحادثه عشق تر است…!؟
به یاد داشته باش …
من نباید چیزی باشم که تو می خواهی…
من خودم را ساخته ام…
تویی که از تو من می سازی . ..
آرزوهایت یا کمبودهایت هستند…
تنها چیزی که در زندگیمون به صورت تخصصی بهش تسلط داریم انتخاب آدمهای اشتباه برای عاشق شدنه!!
برام دعا کن مي خوام قلبمو عمل کنم.مي خوام دريچه قلبم رو ببندم تا تونتوني ازش بياي بيرون!
آرزوهایم حسابی قد کشیده اند،ببین “خواستن تو” چه مردی شده برای خودش!!!
دلم از عشق سهم کمی داشت
برایم باتو بودن عالمی.داشت…
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻭ ﻋﺎﺷﻖ
ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻫﺴﺖ ﺧﻴﺎﻝ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺵ ﻣﺎﻝ ﻣﻨﻲ؟
ﺧﻴﺎﻝ ﻛﻨﻢ ﺩﻝ ﻣﻨﻮ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﻧﻤﻲ ﺷﻜﻨﻲ ؟
ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻫﺴﺖ ﺧﻴﺎﻝ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﺯﻡ ﻣﻴﺎﻱ ﻣﻲ
ﺑﻴﻨﻤﺖ ﺑﺎﺍﻭﻥ ﭼﺸﻤﺎﻱ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ
ﭼﺸﻤﻚ ﻣﻴﺰﻧﻲ
وقتی نگاهم به فردای تو خیره میشه

حس میکنم آسمون قلبم داره تیره میشه

مهم نیست دور باشی یاکه نزدیک،از روبیایی یا که روبگردانی از من،ماه را از هرطرف ببینی ماه است
ﻧﻤﯽ داﻧﻢ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﻜﻨﺪ … ﻓﻘﻂ وﻗﺘﯽ ﻛﻪ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻣﯿﻜﻨﯽ ﭼﻨﺎن دﻟﻢ از ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﻟﺮزد ﻛﻪ ﺣﺲ ﻣﯿﻜﻨﻢ ﭼﻘﺪر زﯾﺒﺎﺳﺖ !…ﻓﺪا ﺷﺪن ﺑﺮای ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﯽ ﻛﻪ ﺗﻤﺎم دﻧﯿﺎﺳﺖ
گچ رو برداشت شروع کرد
روی دیوار کشید
با دقت تمام میکشید
دوتا دست ارو دستاشو گذاشت تو اون دستا
گفتم خیلی کوچیک کشیدی
گفت دستاش واسه گرفتن عشق بزرگم کوچیک بود
ﻫﯿـــــﭻ ﮔﺎﻩ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃـــــﺮ ” ﻫﯿـــــﭻ ﮐـــــﺲ” ؛
ﺩﺳـــــﺖ ﺍﺯ ” ﺍﺭﺯﺷــــﻬﺎﯾﺖ” ﻧﮑـــــﺶ !
ﭼــــﻮﻥ ….
ﺯﻣﺎﻧــــﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﻓـــــــﺮﺩ ﺍﺯ ﺗــــﻮ ﺩﺳـــــﺖ ﺑﮑﺸــــﺪ ،
ﺗــــﻮ ﻣــــﯽ ﻣﺎﻧـــﯽ ﻭ ﯾـــﮏ ” ﻣـــﻦ ” ﺑــــــﯽ ﺍﺭﺯﺵ … !!
روزگارت رنگ
عشق؛
سالیانت پرفروغ؛
غصه باشد ازتودور؛
زنده باشی تاظهور…
قرارمون حرفهای دلتنگی بود

نه بردن ابروی عشق

درد داره … به یکی بگی دوست دارم ولي نقش چهره ي يكي ديگه تو ذهنت تازه شه
ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﭘﯿﺶ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﺩﺍﻍ ﺑﺮ ﭘﯿﺸﺎﻧﯿﺶ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ …
ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﮕﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺩﺍﻏﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ؟✘
ﻧﻔﺴﺖ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ، ﺩﻝ ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺑﺎﺭﯾﺪﻥ ﺍﺑﺮ ، ﺩﻝ ﺑﯽ ﭼﺘﺮ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻦ .
لبخندت را چند صباحى است نديده ام.
براى دلم،لحظه اى
بى بهانه بخند!
از همين فاصله زيباييش را ميفهمم.
ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﮐﺸﺘﯽ ﻧﻮﺡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﺮ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ … ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺪﻥ ﻣﺮﮒ ، ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭘُﺮﻡ …
لب هایت
جادو می کنند
وگرنه
همان دروغ همیشگیست
دوستت دارم
الهی که آسمون چشات صاف،جاده زندگیت هموار و دریای دلت همیشه آروم و زلال باشه.
یه پسر 6 ساله در حال نوشتن نامه بود که پدرش گفت :
چی داری مینویسی ؟
پسر : نامه عاشقانه به دوست دخترم ….
پدر : تو اصلا بلدی که بنویسی ؟؟
پسر : نه. که چی ؟؟ اونم اصلا بلد نیست که بخونه ….
اینا عشقه پدر تو متوجه نمیشی
گفت تا ابد تنهایت نمیگذارم….ابدش چه زود عفو خورد.!!!
ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯽ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﺴﺖ
ﮐﻪ ﻋﻤﺮﺍ ﺩﻟﺶ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﺎﮐﺸﻮﻥ ﮐﻨﻪ
ﺍﺻﻼ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻫﺎ
ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺧﺎﻃﺮﺳﺖ
ﺩﻟﻢ ﻳﻚ ﺷﺐ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺑﺎﺁﻫﻨﮕﮯ ﺭﻭﻣﺎﻧﺘﻴــــﻚ
ﭼـــﻨﺪﺗﺎ ﺷﻤﻊ
ﻭ ﻳﻚ ﻋﺎﻟﻤﻪ
ﺗـــــــــــﻮ
شب لبان داغ خویش دیدم بر لبان تو
آتشی به جانم زد آتش لبان تو
یا مرا بران از خویش یا مرا ببر از خود
عالمی دگر دارد خلوت نهان تو
یکی باید باشه ک وقتی سکوت شب دیوانه ات میکند بیخ گوشت آرام غزل بخواند..ک خامت کند..ک خوابت کند…ک دیوانه ات کند و آرام بگوید: من هستم
ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻣﯿﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻣﺮﺍﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺯﺩﯼ،ﮐﻪ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ!‏
ﺗﻮ ﺑﺎ ﺩﻝ ﻣﻦ
ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺖ ﺳﯿﺮﺍﺏ ﺳﺮﺍﺏ
ﻭ ﻧﮕﺎﻫﻢ،
ﺗﺎﻭﻝ ﺯﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﺎﺑﺶ ﺗﺸﻨﮕﯽ
ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺩﻋﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﻢ .‍
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﻝ ﺗﻮ
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﭼﺘﺮﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ
نازنگاهت را با قلبم خریدم.این گرانبها ترین دارایی ام است که معامله ی آن هیچگاه فسخ نمیشود.
ﺩﻟﻢ ﻟﮏ ﺯﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ
ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺩﺍﻍ
ﮐﻪ ﺗﻮ
ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻭ ﻣﻦ
ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ . . .
کسی چه می داند..؟

شاید روزی بیاید

که حال من هم خوب شود…

هوا خوب شود….

عشق خوب شود….

و تو…..

خوب من شوی….!!!

ﻣﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﺏ ﮔﻔﺖ : ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ، ﺁﺏ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺶ ﮐﻨﻪ
ﮔﻔﺖ : ﻣﯿﺮﻡ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﻓﮑﺮ
ﻣﯿﮑﻨﻢ ! ﺭﻓﺖ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﻣﺎ
ﻣﺎﻫﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ …
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﮐﺴﯿﻮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ
ﻧﮑﻦ !
مرا ببوس اما نگو دوستت دارم بگذار لبهایت واقعیت را بیاموزد
*ﻓﺎﺟﻌﻪ یَعنــــــے …*
*ﺁﻧﻘَﺪﺭ ﺩَﺭ ﺗــــــــو غَرﻕ ﺷُﺪﻩ ﺍﻡ*
*ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗـَﻼ‌قے ﻧﮕــــﺎﻫَﻢ ﺑﺎ ﺩﯾﮕــﺮے ، ﺍﺣﺴﺎﺱ خیـــــــانَتــــــــْــــ ــ  مے ﮐُـﻨَﻢ!*
♥≠♡
ﺗﻤﺎﻡ ﻧﯿﻤﻪ ﺗﻤﺎﻣﻢ …
ﻣﯿﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ!
ﺑﯿﺎ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻦِ ﻧﺎ ﺗﻤﺎﻡ …
ﯾﮏ ﻧﯿﻤﻪ ﯼ ﺑﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺎﺵ !!…
ﮐﻪ ﻣﻦ !…
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ” ﺗﻮ !…”
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯿﺸﻮﻡ … !
لبانت که صادقانه دروغ میگویند….
چشمانت که وقیحانه راست.
من احمقانه میخندم.
و تو از حماقت من به وجد می آیی و ادامه میدهی.
آنچه باید توست به تو خواهد رسید
و تو به آنچه باید…
فریب چشم جادوییت بسیار زیباست…….
می دانی روزه تنهایی چیست؟
دل من
چشمان تو
و دستانی که برای سلامتی ات رو به آسمان است.
ﮔﻞ
ﻭﺍﮊﻩ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﻞ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﻞ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﻞ ﺷﺎﻫﭙﺮﮎ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﻞ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮﺳﺖ
ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﻭﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺳﺒﺰ ﻋﺸﻖ
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﺁﻏﻮﺵ ﺍﺕ ﺭﺍ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﺪ
ﻭ ﻭﺍﮊﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺷﻌﺮ ﻣﺮﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺧﻄﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺎﺭ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ . ﮐﺎﺭ ﻣﺴﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
ﺍﯾﻨﺎﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺭﺍ ﺑﯽ ﻣﻬﺎﺑﺎ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺷﺂﻥ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻏﺎﯾﯽ
ﭘﺮﺗﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻨﺎﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﺳﻨﺪ .
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺴﺖ ﺧﺪﺍ ﺷﻮ . ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ ﺗﺎ ﻣﺴﺖ ﺧﺪﺍ
ﺷﻮﻧﺪ .
ﻋﺸﻖ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﻮﺕ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺒﺮﺍﺳﺖ
ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﮎ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﺳﺖ
ﮐﺎﻓﯿﯿﻦ .. ﻧﯿﮑﻮﺗﯿﻦ ..ﺩﺭﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﻭﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻣﻦ ﮐﺪﯾﯿﻦ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ
و تو را بازهم مرور میکنم…تا”خاموشی”ام نشان”فراموشی”ام نباشد…✘
تو امشب جام می را در کنارم نه
و بگذارم
دمی در خلوت بی انتهای شب
میان بازوان خسته فکرم
یادت را
در تنگ جای خاطره
بفشارم
من امشب
آخرین شعر جدایی را
بدون وزن و آهنگی
که در قاموس اشعار است
و تنها وزن آن
سنگینی پلکان چشمانم
نثار دستهایت می کنم
قلم چون مست
چون مست باده خورده
به روی کاغذ بی نقش
و با ترکیبی از رنگ فراق و وصل
جدایی را
تجسم می کند امشب
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻪ ﺧﻂ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﯼ ، ﺧﻔﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻣﯿﺸﺪﯼ ،
ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﺑﮕﻮﯾﯽ ﻓﻘﻂ ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺧﺎﻧﻪ
ﺑﮕﻮﯾﯽ ﺑﯿﺎﯾﻢ ؟
ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﯿﺎ
ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﯽ ، ﺯﻧﮓ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﯽ ، ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ ،
ﺳﻼﻡ
ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺑﯽ ؟
ﻧﻪ
ﺑﺮﻭﯼ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻧﺎﭘﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺟﻠﻮﯾﺪ ﺭﻭﯼ ﺯﺍﻧﻮ ﻫﺎﯼ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ،
ﺑﻐﻀﺖ ﺑﺘﺮﮐﺪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺯﺍﺭ ﺑﺰﻧﯽ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﻧﭙﺮﺳﺪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺑﮕﻮﯾﺪ
ﺟﺎﻧﻢ ﺟﺎﻧﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺶ ﺁﺭﺍﻡ ﺗﻮﺭﺍ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﮐﻨﺪ ﺳﻤﺖ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﻫﻤﺎﻥ
ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﺑﯿﻦ ﺑﺎﺯﻭ ﻭ ﮔﺮﺩﻧﺶ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻧﭙﺮﺳﺪ ﻓﻘﻂ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺗﻮ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯽ ﻭ
ﺗﻮ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺗﻮ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﯼ ﻓﻘﻂ ﺑﻐﺾ ﺷﻮﯼ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻧﭙﺮﺳﺪ ﺟﺎﯾﺶ
ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻓﯿﻠﻢ ﯾﺎ ﻣﻮﺯﯾﮏ؟ ﻭ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻭ ﭼﻪ ﺑﺸﻨﻮﺩ ﭼﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺑﺎﺯ
ﻧﭙﺮﺳﺪ ﻭ ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﮐﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﺪ
ﺟﺎﻥ ﺟﺎﻧﻢ ﮐﻤﯽ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ.
” ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ” ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺶ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﯼ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ.
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ.
ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ.
ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ
عزیز دلم عاشقتم، چقدر سخته که نمیتونم اینو رو در رو روزی هزار بار بهت بگم،
ای خدا یعنی یکم دلت بسوزه براااااااام…
مرد من آغوشت بهم انرژی میده
نگاهت بهم جرات میده
لبخند شیرینت بهم قدرت زندگی میده
می میرم واسه اون آغوشت، اون نگاهت، اون لبخندت..
از اینکه، من، و تو، ما نمیشویم، کمی خوشحال و کمی غمگینم!
خوشحالم چون اگر ما میشدیم ولی دلهایمان یکی نمیشود نمی‌دانستم چه کنم!
اما غمگینم،
زیرا همیشه احتمال یکی شدن دلهایمان مانند نمکیست بر روی زخمهایم!
ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﻘﺘﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ .
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪ .
ﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﺎﺷﯽ .
” ﺩﻟﻢ ” ﻫﻢ ﺣﺘﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪﺕ .
” ﺩﻟﻢ ” ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺧﻮﺭﺩﻩ .
” ﺩﻟﻢ “، ﻋﺎﻗﻞ ﺷﺪﻩ .
ﺍﺯ ﺗﻮ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺩﺭﻭﻏﺖ ﻫﺮﺍﺱ ﺩﺍﺭﺩ …
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ” ﺩﻭﺭﻭﯾﯽ ﻫﺎ ”
ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ …
عاشق آن نیست که عشق تکه کلامش باشد!عاشق آن است که وفاداری مرامش باشد.
ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺷﺎﺩ ﺑﻨﻮﯾﺲ …
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ!
ﻭ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ِ ﻣﺮﺩﯼ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ ،
ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻧﭽﻪ ﺍﺵ ،
ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺎﺩ ﻣﯿﺰﺩ ..
ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ِ ﺧﯿﺲ !!…
نم نم عشقت را با درياي محبت ديگران عوض نميکنم ، حتي اگر در طوفان غمت بميرم .
به جهنمت هم راضیم ای خدا فقط ی لطفی کن در حق این بنده ات ی پنجره ای بذار رو به بهشت تا اونو ببینم
میگویند باران یعنی نقطه چین تا خدا!
تا امتداد نقطه چین ها برایم عزیزی….
مهم نیست شیشه قلبم زیر پاهات بشکنه مهم اینه که پاهات زخمی نشه
زبانم را نگاه خسته ات بست
زمستان با زمستان ها بپيوست
نگاهت لرزشي انداخت در دشت
دلم چون متن يک آيينه بشکست.
ﺣﺼﺎﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺩﺭﺩﻣﻦ ، ﺩﻟﻬﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺭﻫﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ …
ﻭ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﺳﻨﮓ ﺩﻭﺍﻧﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﻧﻤﯽ ﺑﺨﺸﻤﺖ … ))):
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧﻬﺎﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﯼ
ﻧﻤﯽ ﺑﺨﺸﻤﺖ …
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺁﺯﺍﺭﻡ ﺩﺍﺩﯼ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﺒﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺍﺷﮏ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯼ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯾﺶ ﮔﺮﻓﺘﯽ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻐﻀﻬﺎﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﮐﺸﺎﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ ﻭ ﻧﮑﺮﺩﯼ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻏﺮﻭﺭﯼ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﻟﻪ ﺷﺪ ﻭ
ﻓﺮﯾﺎﺩﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺸﻨﯿﺪﯼ …
ﻧﻔﺮﯾﻨﺖ … ﻧﻪ!! ﻧﻔﺮﯾﻨﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ …
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺴﯽ … ﺭﻭﺯﯼ …
ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﺑﮑﻨﺪ … ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ …
ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﯾﺪ
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﯿﺎﯾﺪ
ﺣﻮﺍﺳﻢ ﻧﻪ ﭘﺮﺕ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻫﺎﯼ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻧﻪ ﺩﻟﺮﺑﺎﯾﯽ ﮔﻨﺠﺸﮕﮑﺎﻥ ﺑﺎﻍ …
ﻣﺤﻮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮﺍﻡ ﻫﻨﻮﺯ … !
میگذرم میگذرم ز برای تو از جان میگذرم
ز دیار تو گریان میگذرم
اشک و آهم زاده راهم
میروم و دست دعا به آسمان دارم
دلی دارم در آتش خانه کرده
میان شعله ها کاشانه کرده
دلی دارم که از شوق وصالت
وجودم را زغم ویرانه کرده
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ ….
.
.
.
.
.
ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺷﺪﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ….
ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ
ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﻳﻦ
ﻣﻜﺎﻥِ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ .
ﻭﻗﺘﻲ
ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ
ﻏﻤﮕﻴﻦ ﺗﺮﻳﻦ
ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ
لبخندت را دوست دارم!
چون هم خنده ات برای من است،هم لبهایت!!
ﻫﯿﭽــــــــﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺑــﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﻫـــﺎ
ﻋﺎﺩﺗـــــــــ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ . . .
.
ﯾﺎ ﺑﻤـــﺎﻥ
ﯾﺎ
.
.
.
ﯾﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻓﻘــــﻂ ﺑﻤــــــــﺎﻥ !!
بوی
گیسویت
نمی یابم
ز شاخ سنبلی
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺨﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻐﻬﻤﺪ “ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﮐﺴﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺵ ﻫﺴﺖ
ﺑﺎرﻫﺎ اﻣﺘﺤﺎن ﮐﺮدم + وﻗﺘﻲ ﺗﻮﻧﯿﺴﺘﻲ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ و ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﺗﻮﺳﺖ وﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻲ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ و ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﯿﺒﯿﻨﻲ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻫﺎي ﻋﺠﯿﺒﻲ دارد ﻋﺸﻖ وﺟﻮد و ﻋﺪم را ﺑﻪ ﺑﺎزي ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ … ﻓﻠﺴﻔﻪ را زﯾﺮ ﺳﻮال ﺑﺮدﻩ اي …ﻋﺸﻖ ِ ﺑﻲ ﻣﻨﻄﻖ ِ ﻣﻦ
عشــق
همین خنده های ساده ی توست
وقتی با تمام غصه هایت میخندی
تا از تمام غصه هایم
رها شوم
عاشقانه ترین نگاهم را روی قایقی از باد نشاندم و پارو زنان سوی تو فرستادم ، وقتی به ساحل نگاه تو رسید تو چشمانت را بستی و قایقم غرق شد .
مردم شماشاهدباشین التماس کردم خودکشی کردم به پاش افتادم قیدهمه رازدم.فقط یه جمله گفت:بروپی زندگی
من مهم نیستم!
توهم مهم نیستی!
.
.
مهم ما بود که از بین رفت!
دلم می خواهد صورتت ته ریش داشته باشد تا من بهانه داشته باشم برای بوسیدن لبهایت
gol sorkh o sepidam key miay/to gofti gol Dar ayad mi ayam/gol alam tamom shod key mi ayi
نازنينى که می گفت دوستم دارد,عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد.رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت.صدای خش خش همان آوازی بود که من گمان می کردم میگوید: دوستت دارم
منی که کنارش تونباشی تومنی نمی ارزد…
درهرجغرافیایی باشم جهت ها تفاوتی ندارد دامنه هاي دلم سمت خنده هاي توست
ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ ….. ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ ﻧﯿﺴﺖ ..
ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ یکی ﺩﯾﮕﻪ ﺳﺖ !……
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﮐﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺻﺒﻮﺭﻡ ؟
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ …
ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﮔﺮﻩ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺨﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ” ﺗـــــــــــــــــﻮ ”
ﺧـﺪﺍﯾـﺎ ﮐﻮﺭﺵ ﮐﻦ !!!!
ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ , ﺑﺎ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻮﺩ
فرض کن
پاک کنی برداشتم
و نام تو را
از سرنویس تمام نامه ها
و از تارک تمام ترانه ها پاک کردم
بگو آنوقت
با عطرِ آشنای این همه آرزو چه کنم؟
با التماس این دل دربه در
با بی قراری ابرهای بارانی؟
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻔﺮ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻭ
ﻋﺒﻮﺭ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﺯ ﻭ ﻓﺮﻭﺩ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻃﻮﻓﺎﻥ
ﺧﯿﺰ
ﺑﺮ ﺁﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﻟﻨﮕﺮ ﺍﻓﮑﻨﻢ
ﺑﺎﺩﺑﺎﻥ ﺑﺮﭼﯿﻨﻢ
ﭘﺎﺭﻭ ﻭﺍﻧﻬﻢ
ﺳﮑﺎﻥ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﻢ
ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﻟﻨﮕﺮﮔﺎﻫﺖ ﺩﺭ ﺁﯾﻢ
ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﭘﻬﻠﻮ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﯾﺎﺑﻢ
ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﯼ ﺍﻣﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ
ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ
تاریک باد..
خانه ی مردی که،
نمی جنگد..
برای ِ زنی که،
دوستش دارد…!
درکودکی ازتکلیف میترسیدیم واکنون از بلاتکلیفی ….
زندگی دوباره تكرارنميشود،پس تامیشود عاشقانه زندگی کن
یکــ لبخند *تو* کافی ست ..
برای جذب تمام آرامش های دنیا ..
و یکــ بوسه ..
روی گونه هایم ..
مملو از آرامش لبخندت ..
کافی ست برای خوش بخت ترین بودن ..
قلم در دست میگیرم و تمرکز میکنم…
آه…
باز هم دوستت دارم…
آشناست برای من…
برای تو چی…؟
عشق خود را سخاوتمندانه ارزانی بدار بهایش را حساب نکن،چنین چیز باارزش و با بهایی هرگز گم یا فراموش نمیشود.
ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﭘﺮﺳﻢ
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺧﻮﺑﯽ , ﻋﮑﺲ ﻫﺎﯾﺖ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﻧﺪ !!
ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻋﮑﺎﺱ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺳﯿﺐ …
ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺣﻮﺍ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ
ﻭ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ …
برای زن باید مدام مدام شعر خواند.
زن دوست دارد معشوقش برایش شعر بخواندو وقتی در شعر حرفی از بوسه می آید اورا ببوسد، وقتی حرفی از گیسو باشد موهایش را نوازش کند
و اگر کار شعر به جدایی کشید، محکم دست زن را بفشارد و بگوید :اما من که تورو تنها نمیزارم…
ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ
ﺍﺗـﻔﺎﻗﯽ ﺭﺍ ﺍﻧـﺘﻈﺎﺭ ﺑﮑﺸﯽ
ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻫـــﻢ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻧﯿﺴﺖ !…
تقدیم به آن نگاهی که تمام هستی و دلم فدای اوست : طلایی ترین روزها ، ارزانی نگاه مهربانت و بغل بغل گل مریم پیشکش قلب مهربانت…
ای کاش بافور دلت بودم تاتمام سوخته های عشق راجمع میکردم
وقتی خسته می شم پناه نمی برم.من پناه خودمم خیره ی نگاه چشمای درشت توی آینه

من خیره ی نگاه خودمم …………

لحظات را گذراندیم به امید این که به خوشبختی برسیم ولی هرگز ندانستیم خوشبختی همان لحظاتی بود که با هم گذراندیم.
هيسسسسسس
ساکت …چشمانت به قدره کافي تفهيمم کردن…من ميروم بدون حرفي…
فقط ياد من هميشه با توست …
هيسسسسس
ﻗﺪﻡ ﻧﺰﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻮﺍ ﺍﺑﺮﯼ ﺍﺳﺖ
ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﮕﯿﺮﺩ
ﺗﻮﺧﯿﺲ ﺷﻮﯼ !!!…
پری برای پروار ندارم اما دلی دارم که هر لحظه برایت پرواز میکند
وقتی دلم خسته می‌شود،
برایش از فردایی روشن می‌خوانم
به‌یادش می‌آورم که چه دل‌هایی را از خستگی به درآورده!
ﭼﻘﺪﺭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﺣﺴﻮﺩﻡ
ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻮﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺗﻨﻬﺎ
ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺯﺍﺭﻡ ﻣﯿﺪﻩ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺘﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ
ﭼﯽ ﮐﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺯﺕ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ
ﭼﯽ …
ﺩُﻧﻴﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺩﺍﺭﺩ . . . !!

ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺑﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ی ﻋَﮑﺲ ﺩﺍﺭﺩ . . .
ﺑﻮﺩﻧﺖ، ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ . . .
و
ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﻳﮏ ﻋُــــــــــﻤﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ . . .

ﺗـــــــــﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ . . .

ﺩَﺭﺩ ﻣی ﺮﻭﺩ . . .

ﺑﻪ ﺑﺎﺩِ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ . . .

يه،بوس،برات میفرستم اگه محکم خوردرولبات ودردگرفت با110اگه خون اومدبا115اگه آتیش گرفت 125اگه خوشت اومدبه همین شماره ی اس بده 😉
سادگی را ازآب به ارث برده ای وسخاوت را ازآفتاب، مهربانیت به باران میماند وشادیت به چشمک زدن ستاره ها ،وجودت زایش همه دوست داشتنی هاست.
یه چراغ دارم نفت نداره
یه قوری دارم سرنداره
یهAzizدارم حرف نداره
غصه هایت را به من بسپار
دل من تاب ریختن اشکهایت را ندارد
آن شب که مهتاب به حرفهای من و تو گوش سپرده بود،
تو ازعشق گفتی و من از عاشقی!
تو برای عشق گریستی و دل من ویران شد،
نمیدانی ،هر بلور از اشکهایت
چه بی رحمانه به جانم خنجر میزند،
اشکهایت را ب من بسپار،
من مثل باران بهاری میگریم
تا صدای خنده های تو
آسمان را به حیرت اندازد
غم های تو خرمن وجود مرا آتش میزند
بازهم میخواهی بسوزم؟!!
هرگزززززز اشککک مریززززز
دل من طاقت ندارددد………
کافه چی قهوه بیاور!!تلخ تلخ…
دروغ هایش آنقدر شیرین بود ک هنوز دلم را میزند!
پای تو که وسط باشه
مامور شهرداری هم میشوم
تا برگ ها را به بهانه ی یک لحظه دیدنت به شوقت به این طرف و آن طرف بکشم
ﺍﻳﻦ ﻋِﺸﻖ ﺭﺍ ﻣَﺪﻳﻮﻥِ ﺗﻮﺃَﻡ . . .

ﻭَﮔﺮﻧَﻪ ﻣﻦ ﮐُﺠﺎ و ﻋِﺸﻖ ﮐُﺠﺎ . . .

“دست” ھمیشہ بہ معنآے
آغوش نیست
گآھے فقط یعنے بہ من
اطمینآن کن!
پشتتم.
من تو رو تا بینهایت میپرستیدم ولی
هرگز نفهمیدی
گاهی نیاز داری
به یه آغوش بی منت
که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد
که وقتی تو اوج تنهایی هستی
با چشماش بهت بگه
هستم تا ته تهش!!
چمدان کوچکت جا نداشت
وگرنه
خوابهایت راهم مى بردى..
ﺳـــــــــَــــﺭﻡ בَﺭב ﻣﯿﮑﻨــــــــــَــב
ﺑَﺮﺍﮮ…
.
.
.
.
.
.
.
ﻋﺎﺷِﻘـــــــــﮯ ﺑـــﺎ ﻃـــــَـــــــــﻌﻢ ﺗـــــــــُـــﻮ !!!
..
آخرین کسی هستی که
اولین بار”عاشقش” شدم…
اين بار ميخواهم صداي بوسه هايت را ضبط كنم
دور كه ميشوي دلم براي ملچ ملوچ هايت تنگ ميشود . . .
ازستاره ها خواسته ام تااذان صبح برجاده هاي شب بتابند تا مسير آرزوهايت نوراني بماند.
شب در چشم های من است،به سیاهی چشمم نگاه کن،روز در چشم های من است،به سفیدی چشمم نگاه کن،شب و روز در چشم های من هستند پس به چشم هایم نگاه کن……
بــــﻌـﻀــﯽ ﻭﻗــﺘـﺎ ﺁﺩﻡ ﻋــﺠﻴـﺒــــ ﺩﻟــﺶ ﻣﻴــﺨـﻮﺍﺩ ﻳــﮑـﯽ ﺑــﻬــﺶ ﮔﻴـــﺮ ﺑـــﺪﻩ !ﺍﺯﺵ ﺑــﭙــﺮﺳــﻪ ﮐــﺠـﺎﻳــﯽ؟؟؟ﮐــﺠــﺎ ﻣﻴــﺮﯼ؟؟؟ﮐــﯽ ﻣﻴـــﺎﯼ؟؟؟ﺯﻭﺩ ﺑـــﺮﻭ ﺧــﻮﻧــﻪ ! ﺭﺳــﻴـﺪﯼ ﺯﻧـﮕــــ ﺑـــﺰﻥ !!ﻫـــﻮﺍ ﺳـــﺮﺩﻩ ﻟــﺒـﺎﺱ ﮔـــﺮﻡ ﺑـﭙـــﻮﺵ …ﺗـــﺎ ﺩﻳـــﺮ ﻭﻗــﺘــــ ﺑـــﻴـﺪﺍﺭ ﻧــﻤـــﻮﻥ …ﺣـــﺘـﯽ ﺑــﺎﻫــﺎﺗــــ ﻗـــﻬــﺮ ﮐـــﻨـﻪ ,ﺑــﺎﻫــﺎﺵ ﻗــﻬــﺮ ﮐــﻨــﯽ …ﻧـــﺎﺯﺕ ﺭﻭ ﺑــﮑـﺸـــﻪ !ﻧـــﺼـﻔــﻪ ﺷــﺒـﯽ ﺑـﻬـﺘــــ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑـــﺪﻩ …ﺑـــﺪﻭﻧــﯽ ﺗــﻮ ﺑــﻲ ﺧــﻮﺍﺑﻴــﺎﺷـــﻢﺑــﻪ ﻳــﺎﺩﺗـــﻪ …ﺑـــﺎﻳـﺪ ﻳـــﮑـــﯽ ﺑـــﺎﺷــﻪ ﻧـــﮕـﺮﺍﻧـﺘــــﺑـــﺎﺷـــﻪ … !ﺑـــﺎﻳــﺪ ﻳـــﮑــﯽ ﺑـــﺎﺷــﻪ ﺑـﻬـﺘــــ ﺑــﮕـــﻪ: ﻣــﻮﺍﻇـﺒــــ ﺧـــﻮﺩﺕ ﺑــﺎﺵ … !ﺁﺩﻡ ﻫـــﯽ ﻣـــﻴﺨــﻮﺍﺩ ﺑــﻪ ﺭﻭﯼ ﺧـــﻮﺩﺵ ﻧـــﻴــﺎﺭﻩ, ﻫــﯽ ﺑـﮕـــﻪ ﻫــﻤﻴــﻨـﺠـــﻮﺭﯼﺧــﻴـﻠــﻴـــﻢ ﺧـــﻮﺑــﻪ !ﻭﻟــﯽ ﻳـــﻪ ﻭﻗـــﺘــﺎﻳـــﯽ ﺩﻳـــﮕــﻪ ﻧـــﻤﻴـــﺸــﻪ,ﺩﻳـــﮕــﻪ ﻧــﻤﻴــﺘـﻮﻧـــﻪ!ﺑـــﻌـﻀـــﯽ ﻭﻗـــﺘــﺎ ﺁﺩﻡ ﺣـﺲ ﻣﻴــﮑﻨــﻪ ﻣــﻴﺨــﻮﺍﺩ ﻳـــﻪ ﺣـــﺮﻓـﺎﻳـﯽ ﺭﻭ ﺑـــﺸـﻨـــﻮﻩ …ﻳــــﻪ ﺣـــﺴـﺎﻳــﯽ ﺭﻭ ﺗـــﺠــﺮﺑــﻪ ﮐــﻨـــﻪ !ﺑـــﻌـﻀـــﯽ ﻭﻗــﺘــﺎ ﺁﺩﻡ ﺩﻟـﺶ ﻣـــﻴﺨـــﻮﺍﺩ ﻭﺍﺳـﻪ ﻳـﮑــﯽ ﻣـﻬـــﻢ ﺑـــﺎﺷـــﻪ …ﻫـــﻤﻴــــﻦ
به بزرگي گفتم زندگي چند بخش است؟گفت دو بخش, كودكي وپيري, گفتم پس جواني چه شد؟ گفت:با بي وفايي ساخت با عاشقي سوخت وبا جدايي مرد
ماه گرفتگی میشود وقتی که میخوابی
بیداری هایت هم شق القمر است
اﮔﻪ عاشق ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯿﺶ؛؛؛
ﺍﯾﻦ عشق ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﻫﻮﺳﻪ
ﺍﮔﻪ عاشق ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭘﺮ انرژی ﺑﻮﺩﻧﺶ؛؛؛؛؛
اﯾﻦ عشق ﻧﯿﺴﺖ ﺣﺲ ﺗﺤﺴﯿﻨﻪ
ﺍﮔﻪ عاشق ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻤﮑﺖ ﻣﯽﮐﻨﻪ؛؛؛؛
ﺍﯾﻦ عشق ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺣﺲ ﺗﺸﮑﺮﻩ؛؛
ﻭﻟﯽ؛؛
وقتی ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ؟
ﻋﺎﺷﻘشی؛؛؛؛؛؛؛
ﺍﯾﻦ عشق ﻭﺍﻗﻌﯿﻪ.
پستچی حواس پرت… نامه های تو را به خانه همسایه می اندازد…
وگرنه محال است فراموشم کرده باشی
مینویسم روی صفحه ی غریب زندگی
من فراموشت نمی کنم عزیز ، به سادگی
وصال در ع.ش.ق بس چه دارد حیرانى, من نگوىم رسیدم به وصال
اما دیده ام ناله ى عاشقى ,درد تنهایی,گریان سخن مى گفت,مى کرد هق هق وبى تابى
اى کاش مى شد اىنگونه عاشق بود…
من آن نی ام که حلال از حرام نشناسم شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام
زمین توده ای بیش نبود
ومرد از زن باردار نشده بود
که خدا زاده شود..
موشی بودم درشکم ورم کرده ی ماری
مادرم مرا پشه زایید
عاشق مگسی شدم
خودم را به گند کشیدم تا لبهایم را
بوسید…!
نمي گويد بيا

نميگويد بمان

نميگويد برو حتي راحتم بگذار

مي آيد حرف هاي عاشقانه ميشنود

لبخند ميزند و ميرود

هرشب

گفتم آن چيست گوشه لبت؟
گفتي نمك
گفتم نمكت را بمكم؟
گفتي نمك.
چه میشود که بیایی وشعرهایم را
به خط بوسه به زیر گلوت بنویسم…
همیشه گفته ام
چه فرق می‌‌کند چقدر فاصله ، وقتی‌ رفته باشی‌……
همیشه گفته ای
رفتن همانقدر دلشوره دارد که ماندن
همیشه گفته ام
هیچکس برای هیچکس نبود
همیشه گفته ای
هیچکس برایِ هیچکس نماند
ما هم….
ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭ/ﮔﻔﺖ ﺟﺎﻧﻢ/ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭﺩ دﺍﺭﻡ/ﮔﻔﺖ ﺑﺠﺎﻧﻢ/ﮔﻔﺘﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ/ﮔﻔﺖ ﺑﺨﻮﺭﺍﺯﺳﻬﻢ ﻧﺎﻧﻢ/ﮔﻔﺘﻢ ﻛﺠﺎﺑﺨﻮﺍﺑﻢ/ﮔﻔﺖ ﺭﻭﻯ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ
عشق حیات عاشق راتشکیل میدهدوالامعشوق تنهابهانه است.!!!
من آنقدر دیوانه ام که وقتی دورم میزنی،باز نگران توام که سرت گیج نرود!
راز عشق ورزیدن به هر چیز ، درک این جمله است : شاید از دست برود .
قـــــلبــی داری بــه وســعت هــفــت دریـــا. . .
و بـــی نهـــایتـــی آسمــانهــا…
بـــــایــد منطـــقــی بـــاشم!!
حــــق داری اگــــر دلـــت. . .
بـــرایــم تنـــگ نمــــی شـــود. .
ﺻﻔﺤﻪ ﯼ ﺁﺧﺮ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
.
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯽ ،
.
.
.
.
.
ﺑﯿﺒﯿﻨﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ . . !
ﺑـــــﺎﺭﻫــــﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ؛
ﭼـﺸﻤــﻬﺎ ،
ﺑــــﺮﺍﯼ ِ ﻧـــﮕﺎﻩ ﺍﺳـﺖ …
ﺍﻣّــــﺎ ..
ﺗـــــﻮ ..
ﻫــــﺮ ﺭﻭﺯ ﺑـــﺎ ﺁﻧـﻬﺎ ..
ﺣـــﺎﺩﺛــﻪ ﻣــﯽ ﺁﻓــــﺮﯾـــــﻨﯽ
ﺍِﻧـﺼـــﺂﻓــــ ﻧـﯿـﺴﺘــــــ
ﮐــﻪ ﺩُﻧـﯿــﺂ ﺁﻧـﻘـَـﺪﺭ ﮐـﻮﭼَـﮑـــــ ﺑـﺂﺷـَــﺪ
ﮐــﻪ ﺁﺩَﻣـ ﻫــﺂﯼ ﺗـﮑـﺮﺁﺭﯼ ﺭﺁ ﺭﻭﺯﯼ ﺻـَـﺪ ﺑــﺂﺭ ﺑــِﺒـﯿـﻨــﯽ
ﻭ ﺁﻧـﻘـَـﺪﺭ ﺑـُﺰﺭﮔــــــ ﺑــﺂﺷَــﺪ
ﮐــﻪ ﻧـَﺘـَـﻮﺁﻧـﯽ ﺁﻥ ﮐَـﺴـﯽ ﺭﺁ ﮐـﻪ ﺩﻟـَﺘـــــ ﻣـﯿـﺨﻮﺍﻫــَـﺪ،
ﺣـَـﺘــﯽ ﯾـِﮑــــ ﺑــﺂﺭ ﺑـﺒــﯿـﻨــــﯽ
عشق مثل اب بازی میمونه
مهم نیست کی اول شروع میکنه مهم اینکه هر دو خیس میشن
ﻣﺎﻫﻬﺎﺳﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ؛
ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ … !
ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻧﺎﻣﺶ
ﺫﻭﻕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ !
یادا آن شبانه که تو در خاطرم
از شور عشق سرگشته و لولی و ناتوان
سوار بر ابر برآمده بر تهاجم خیال
آرام و تو چه مهربان
بیقرارم کردی
دوست داشتن کنار هم ایستادن زیر باران نیست عشق آن است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد.
ب خاطر خاطره هایت خاطرت در خاطرم خاطره انگیز ترین خاطره هاست…
لب دریا را یادت هست?
فریاد زدم خدا عشقم را نگیر,ولی صدای موجها تورو کر کرده بود,قرق تماشای دریا بودی نه من
تبسم را فراموش نکن؛لبخند بی هزینه‌ات گرانترین هدیه است.
چگونه مرا باور خواهی کرد

به چشمان معصوم بنگر آبشان

خون گشته کم سو شده اند

بی خواب گشته اند بی جواب

مانده اند یا اصلا میخواهی

سینه ام را بشکافم قلبم

را بنگری که چگونه تو را

فریاد می زند

1=0+1
تو ‘يک’ هستی و من ‘صفر’ ،من باشم يا نباشم تو يک هستی… ولی اگر تو نباشی
من هيچم…! ! !
به دنبال همراه اول نیستم…
این روزها اول راه همه همراهند!
باید به دنبال همراه آخر گشت…!
گاهی از تمام دنیا دلت فقط یکی را میخواهد
ومیدانی هر چقدر هم خدا خدا کنی به دستش نمیاوری
ومیدانی که باید بگذاری و بگذری……
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻟﻢ :ﻣﻦ ﮐﺠﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻢ؟؟
ﺑﻌﺪ ﻃﺮﻑ ﺑﮕﻪ :ﺧﺮﻩ ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﯽ.
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﻔﺖ ﻭ ﻣﺤﮑﻤﻢ….
وقتى به تو فکر مى کنم از آسمان پاییزم بهـــــــار مى بارد.
درزمستان كه دل باغ وزمين يخ زده است،دل گرمت گل من،گرمي سرماي من است.
از کودکی ریاضیاتم ضعیف بود چون الانم نمیدانم چطور من و تو باز شد من!
بعضــي آدمــا بــراي ايــن نيستنــد کــه مــالِ تــو باشنــد، يـا تـــو مــالِ اونـــا…

تــویِ رابطــه باهاشـــون اصــلآ بــه آخـــرش فکــــــر نمي کنــــي…

نمیدونـــی حســت بهـــش چیـــه! فقـــط میدونـــی یـــه حـــسِ خاصــــه…

اولیـــن باری کــه دیدیـــش واســـت خیلـــی آشنـــا بـــود انگــار خیلی وقتــه میشناختیــش…

ايـن آدم ها حتي وقتي که ديگه نيستند، تا ابد تویِ دلت يه جور خاص باقی خواهند مونــد..

مرا حبس كن در آغوشت
من؛
براي حصارِ بازوان تـو
مجرم ترين زنداني ام .
ﺗﺴﺒﯿﺤﯽ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﻡ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﭼﻮﺏ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﻭﺍﺭﯾﺪ! ﺑﻠﻮﺭ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺦ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﻢ ﻭ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﻢ ﻫﺮﺁﻧﭽﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﯼ…
درتمام زندگی عشق تو ، سرمایه ی وجودم بود
خواستن تو همیشه ، سخنانی از سجودم بود
“م” مالکیت آخر هر اسم….نشانه شدت علاقه به طرف مقابل است..
اما حیف
بعد از این گونه صدا کردن همه تو را خودخواه میخوانند!!!
پناهم
دل عاشق چه غمگینه خدایا ، غم عاشق چه سنگینه خدایا ، دیگه عاشق نمیشم تا قیامت اگه عاشقی اینه خدایا…
هنوز دلخوشى ذهن خسته ام اين است که در خيال خودم بى خيال من نشدى✔
بی خیال است …
خیلی بی خیال است …
همان کسی که …
تمام خیال من هست…!
یه روز بهم گفت هر کی تونست اسم تو با یخ رو خورشید بنویسه بدون بیشتر از من دوستت داره ا
بیاید دیگه قبول کنیم…عشق یه بیماریست…جنسیت تعریفی براش نداره….عشق یه ســادیســمِ فـکــریـه!یه بـهـونه واسه ادامــه ی یه خــود آزاری!!عشـق مــــرز نـداره ، مـــرَض داره!
ﻣﻦ ﺳﺮﺩ …
ﻫﻮﺍ ﺳــــــــﺮﺩ …
ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺳــــﺮﺩ …
ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺳـــــــﺮﺩ …
ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ ﺳـــــــﺮﺩ …
ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺳـــــــــــﺮﺩ ……
ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ؟ !
عزیزم! معامله فسخ شد.
در قبال دنيا يك تارمويت را ميخواستند.
ندادم….
گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد…!

نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ…!

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش…

فردا روز دیگر ے ست

دلم را در حرير يک سلام گرم ميپيچم و با يک دوستت دارم تو را از دور ميبوسم.
ﺳﻮﺧﺘﻢ ، ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺰﻥ ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻮ ﺧﺎﻣﻮﺷﻢ ﮐﻨﯽ
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻣﺸﺐ ﺳﻮﺯﺵ ﺍﯾﻦ ﺯﺧﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﻨﯽ
ﺁﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﺳﺮﺍﭘﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ
ﭘﺲ ﺑﺰﻥ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺰﻥ ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻮ ﺧﺎﻣﻮﺷﻢ ﮐﻨﯽ
ﺩﻝ ﻣﻦ ﺭﺍﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ ﺳﺮ ﺳﻮﺩﺍﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﻏﻮﻏﺎﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ
ﺗﻮ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺭﺥ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ
ﺳﺮ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﺎﺕ ..
ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯿﻦ ﻧﯿﻮﻣﺪﯼ
به پرستو گفتم واسه عزیزم چه بنویسم? گفت :بگو از منی،مال منی،همیشه در قلب منی,
شادي را هدیه كن حتی به كسانی كه آنرا از تو گرفتند عشق بورز به آنها كه دلت را شكستند دعا كن براي آنها كه نفرینت كردند درخت باش بر غم تبرها، بهار شو و بخند كه خدا هنوز آن بالا با ماست.
ﺍﮔﻪ ﺗﻮﯼ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻦ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺑﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ
ﺗﻮﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻧﻢ
ﺷﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﻘﺼﺮﺵ ﺗﻮیی!!
بوسه هایم را برایت فرستاده ام عمیق، فقط ای کاش این همه عمق، کافی باشد برای این همه فاصله…
كل اسم هاي تو موبايلم رو به اسم تو تغيير دادم حالا هرروز بهم زنگ ميزني
يكبار هم نه، چند بار، تازه تغيير صداهم ميدي
من كه ميدونم تو هم دلت تنگ منه
ميگن بى چشم ميشه زندگى كرد ولى بى نفس هرگز.پس همه عالم چشمم اما تو يكى نفسم.
گناه نه…
چاره اي نبود…
طعم سيب ميداد لبهايت!!!
طاق زدم هم اغوشي بهشت را با اغوشت..
يك هميشه يك است!شايددرتمام عمرش نتواندبيش ازيك باشد اما گاهي ميتواندخيلي باشد…
يك نگاه،يك دنيا،يك سرنوشت،يك خاطره،و يك عزيزمثل تو.
گفتم غم تودارم،
 چيزي نگفت و بگذشت…
حافظ خوشا به حالت…!
يارم گذشت و يارت،
 گفتا غمت سرآيد…!
يادش بخــير، وقتـي بودي، نيـازي به شمـردن ستـاره ها نبـود ،اصـلا يـادم نيـست

ستـاره اي بـود يا نبـود،هـر چـه بـود شـيريـن بـود،

حتـي بـي خـوابي بـدون شمـردن ستــاره ها✔

وقتى كسى تو را عاشقانه دوست دارد شیوه بیان اسم تو درصداى او متفاوت است! و تو…. مى دانى كه نامت درلبهاى او ایمن است
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ !
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﯽ !
ﺯﯾﺮﮐﺎﻧﻪ ﺗﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﻭ ﺩﻟﺒﺮﺍﻧﻪ ﺗﺮ ﻧﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﯽ !
ﺍﻣــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺎ!!!
ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ !
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺩﻟﻢ ﻣﺮﺩ !
ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻐﺰﻡ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻧﻪ
ﺩﻟﻢ !
ﭘﺲ ﻟﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﻟﺒﺮﺍﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ !
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻭ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ !
ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ای لبانم بوسه گاهه بوسه ات..
خیره چشمانم به راهه بوسه ات..
ای تشنج های لذت در تنم..
ای خطوط پیکرت پیراهنم..
دیگر این من نیستم،من نیستم..
حیف از عمری که با من زیستم….
<3[divider style="solid" top="20" bottom="20"]دلـم یک مـزرعــه مـیخـواهـد یک تـو یک من و گندم زاری طلایـی رنگ کـه هــوایـش آکنده بـا عطر نفـس هـای تـو بـاشد.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ... ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ... ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]کاش خودت هم مثل خاطراتت برای ماندن سرسخت بودی.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]کاش میشد تو روزگارت تو بهار موندگارت میون این همه یارت من بشم دارو ندارت .[divider style="solid" top="20" bottom="20"]پرسیدند عشقت کیه؟ باافتخار گفتم عشقم کسیه که داره این اس ام اس رو می‌خونه...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]نگاهت که میکنم چیزی مرا از نداشتن ها جدامیکند، با توکه میخندم قفل های این روزها بازمیشوند، عاشقانه صدایم میکنی،نامم دل انگیزترین آوای دنیارابه خود میگیرد، چه خوش اتفاقی ست باتو بودن![divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﭼﻪ ﺣﺲ ﻗﺸﻨﮕﯿﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻣَﺤﺮﻡِ ﺩﻝ ﯾﮑﯽ .. ﯾﮑﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺭﯼ .. ﺑﻬﺖ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺭﻩ .. ﺍﺯ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﺵ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﮕﻪ .. ﺍﺯ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﯿﮕﯽ .. ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯿﺸﻪ .. ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯿﺸﯽ .. ﺣﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺗﻨﻔﺮ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯿﺸﻪ .. ﺍﯾﻦ ﺣﺲ ﻣﺜﻞ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﭘﺎﮐﻪ.......♡[divider style="solid" top="20" bottom="20"]بوسه بهترین سرقت دنیاست! چون هم دزدیدنش زیباست! .!!!.هم پس دادنش.!!!.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]دلتنگی معنا ندارد آنگاه که تو در قلب منی ، همصدا باش با عشق ای تو که دنیای منی.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]گفته بودی دستهایم ازخودم تنهاترن. دستهایم مال آن تنهاترین دستهای تو..[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﯾﻌﻨﯽ ﮔﻠﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﺒﻮﯾﻤﺖ ؟ ﯾﺎ ﺁﻥ ﺷﺮﺍﺏ ﻧﺎﺑﯽ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻨﻮﺷﻤﺖ ؟ ﺍﺻﻼ‌ ﺟﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻣﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻌﺮ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺒﻮﺳﻤﺖ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]آرزو دارم : خورشید رهایت نکند غم صدایت نکند ظلمت شام سیاهت نکند و تو را از دل آنکس که تنش در تن توست حضرت دوست ، جدایت نکند . . .[divider style="solid" top="20" bottom="20"]کاش میتوانستم نفرینت کنم تادیگرشبهاآسوده بخوابم! اماچه کنم که من عاشق بغضهایم شده ام![divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺑﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺯﯾﺮ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﮕﺎﺕ ﻣﯿﮕﺮﻡ ﻣﻦ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ ﭼﺸﺎﺕ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺷﺪﻩ ﻣﻦ ﻫﺰﺍﺭﻭ ﯾﮑﺴﺎﻝ ﺑﭙﺎﯼ ﭼﺸﺎﺕ ﻣﯽ ﻣﻮﻧﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻋﻄﺮ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯿﻤﻮﻧﻢ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]نميدونم تا حالا شده اونى که يه عمر دوس داشتى رو يه لحظه حس کنى ديگه دوس ندارى.....چون ازت دوره و نميتونى ببينيش.......[divider style="solid" top="20" bottom="20"]آرزو كن بامن كه اگرخواست زمستان برود گرمي دست تواماباشد آرزوكن بامن ‌ما‌ ي ما من‌ نشود سايه ات ازسر تنهايي من كم نشود . . .[divider style="solid" top="20" bottom="20"]تو آن ستاره منی كه گر شبی ز كلبه ام گذر كنی ز شوق روی ماه تو صدای خنده دلم به عالمی سفر كند[divider style="solid" top="20" bottom="20"]يادته گفتى برو زندگيتو کن؟؟ آرى زندگى ميکنم ولى اينو بدون زندگى با تو چيز ديگه اى بود.....[divider style="solid" top="20" bottom="20"]و تمام حرف دلم این است: من عاشق او، او عاشق او...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]Na... Nemidani...!! HiChkas nemidanad...!! PoShte in chehre aram, Dar dlam ch migoZarad...!! Nemidani...!! KaSi nemidanad...!! In arameShe zahero in dl na aram, Chghad KHASTEAM mik0nad...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﮔﺎﻫــــﯽ ﺁﺩﻡ ﺩﻟﺶ ﻟﮏ ﻣﯿﺰﻧـــﻪ ، ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﮐﻪ ﺑﮕﻪ : ﺩﻟــــﻢ ﺑـــﺮﺍﺕ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]اگر کليد قلبي را نداري، قفلش نکن ... اگر کسي را دوست داري،خردش نکن ... اگر دستي را گرفتي رهايش نکن ... مراقب گرماي دلت باش تا کاري که زمستان با زمين کرد،زندگي با دلت نکند[divider style="solid" top="20" bottom="20"]روی کفنم بنویسید موریانه ها زهرمارتان این تن که می خورید در حسرت شیرین بود که خاک به آغوش کشید ![divider style="solid" top="20" bottom="20"]نامت را به غروب ميدهم تا درصبح فردا خورشيدبه نام زيبايت طلوع كند[divider style="solid" top="20" bottom="20"]به چهار‌راه بی حوصلگی که می‌رسم تمام چشمک‌های زرد احتیاط را به امید دستان سبز تو رد میکنم و قرمز‌پوش می‌شوم...![divider style="solid" top="20" bottom="20"]کسی در قلب کوچکم فرمانروایی میکند! بدون هیچ نائب السلطنه ای کسی نمیداند! چه لذتی دارد بهترین پادشاه تاریخ را در دل داشتن!.....[divider style="solid" top="20" bottom="20"]نمیدانم چه ثواب بزرگی کردم که خداوند تورابه من دادوچه گناه بزرگی کردم که توراازمن دورکرد[divider style="solid" top="20" bottom="20"]مداد را برداشتی طرح مرا نه آنگونه که هستم...آنگونه که خواستی کشیدی و بعد تمام بهانه رفتنت این شد که عوض شده ام...مداد را بر میدارم طرح تو را همانگونه که هستی میکشم...ولی بهانه ای برای رها کردنت نیاوردم...دوس داشتن بهانه نمیخواد دل میخواد...پس بهانه الکی نیار [divider style="solid" top="20" bottom="20"]هیچ اتفاق خاصی نیفتاده! ستون حوادث خالیست... هنوز زنده ام بی تو! باورت میشود؟[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺗﻦ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺍﺳﺖ … ﯾﮏ ﺧﺮﺍﺵ ﮐﻤﺘﺮ ﯾﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﺩﺍﺭﺩ …؟ ! ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺵ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]عــــــشق همین خنده های ساده توست وقتی با تمام غصه هایت می خندی تا از تمام غصه هایم رها شوم.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺫﺭﻩ ﺫﺯﻩ٬ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ٬ ﻣﯿﺴﻮﺯﻡ ﺍﻣﺎ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ ﺧﻮﺩﻣﻢ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﻮﻧﻢ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﺷﺎﯾﺪﻡ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ٬ ﺍﻟﮑﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻢ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ای کاش قلبها در چهره بود!!! اکبر قاسم نژاد[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻛﺎﻫﻰ ﻳﻜﻰ ﻣﻴﺸﻪ ﻫﻤﻪ ى ﺯﻧﺪﻛﻴﺖ... ﺍﻣا ﻫﻴﺞ ﺟﺎﻯ ﺯﻧﺪﻛﻴﺖ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ![divider style="solid" top="20" bottom="20"]گرگ اسیرچشمان بره ای شده بودکه از او میگریخت....بیچاره گرگ تنها[divider style="solid" top="20" bottom="20"]عکس و مکث ! نمیدانم چر ا نمیتوانم بی مکث از عکسهایت رد شوم چهره ی مینیاتوری تو از پس قاب هم, همچون پخش زنده ی فوتبال هیجان انگیز است [divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺩﻭﺭﺕ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ، ﺩﻭﺭﺕ ﺑﮕﺮﺩﻡ ! ﻣﻦ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺳﺒﺰ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺍﻡ، ﯾﺎ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﮏ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﯼ ﺩﻟﺖ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﻟﻤﺲ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻥ ﻧﻔﺴﺖ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻡ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﻡ ﺑﻨﺸﺎﻧﺪ ﻭ ﯾﮏ ﺟﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ .[divider style="solid" top="20" bottom="20"]من یخ !!! تو آتش !!!بهانه نگیر با من زندگی کن یا آرامت میکنم یا میمیرم ![divider style="solid" top="20" bottom="20"]تو اون کسی هستی، که دنبالش بودم تو خواب و بیداریم، من تو فکرش بودم تو اون کسی هستی، که همه دنیامی آرومه آرومم، وقتی که باهامی[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ب يک همدل وهمدرد محتاجم ب يک نگاه گرم و بى توقع... ب يک بازيه بى برنده و بازنده... ب يک زندگانى، نه زنده مانى... ب يک آغوش بى منت و بى شهوت...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]نبودن دل می سوزاند ولی انکه گاهی باشی گاهی نباشی گاهی بیایی گاهی بروی بی اعتنا به کسی که روزی دلت برایش میتپید درد خالصه[divider style="solid" top="20" bottom="20"]دل ادمها مثل یه جزیره دور افتاده است،اینکه کی واسه اولین بار پا به جزیره میزاره مهم نیست،مهم اون کسیه که هیچ وقت جزیره را ترک نکند.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]کاش تولد من هم می ماند برای چند نسل بعد از " تو " به کجای دنیا برمی خورد ؟! . . . .[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﺷﻮﻩ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﺒﻬﺎﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ،ﺻﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﯾﺪ… ﯾﮏ ﺍﻣﺸﺐ ﺭﺍﺣﺘﻢ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻟﻌﻨﺘﯽ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺑﻪ ﯾﮏ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮو ﻣﻌﺸﻮﻗﻢ رو ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﻫﺴﺘﻢ روﺑﺒﻮس ﻓﺮﺷﺘﻪ رﻓﺖ و وﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺖ دﯾﺪم ﭼﺸﻤﺎش اﺷﮑﯿﻪ و ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮدﻩ ﺑﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻌﺸﻮق ﻣﺮا ﺑﻮﺳﯿﺪي ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻧﺸﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮا ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮن ﮔﻔﺖ دوﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﯿﭻ وﻗﺖ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮو ﻧﻤﯿﺒﻮﺳﻨﺪ ! ♥♡[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺗﻤــــــــــــﺎﻡ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷـــﺖ ﺧــــﻼﺻﻪ ﺷـــــــــﺪﻩ ﺍﺳـــــــــﺖ … ﮐـــــــــــﻮﺩﮎـــــــــﺎﻧﻪ ﭘﻨــــــــــــﺎﻩ ﻣﯿـﺒـــــــــــﺭﻡ … ﺑـــــــــﻪ ﺧﻼﺻــــــــــﻪ ﯼ ﺩﻧﯿــــــــــــــــﺎ …[divider style="solid" top="20" bottom="20"]روزگار غریبی است نازنین زمانی که کسی رو می خوای و می پرستیش و فکر می کنی دیگه بهتر از اون پیدا نمی کنی می ره و تنهات میذاره اما زمانی که به هیچ کس تو زندگیت فکر نمی کنی یه عالمه ادم دوست داشتنی از عالم غیب از راه میرسن....... اسم اینو چی ميشه گذاشت؟[divider style="solid" top="20" bottom="20"]لعنت به من ناز مرا میکشید دختری که از غرور، خورشید هم ب گرد پایش نمیرسید...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]مهم نیست دور باشی یا که نزدیک از روبه رو بیایی یا که روی بگردانی از من ماه را از هر طرف که ببینی ماه است[divider style="solid" top="20" bottom="20"]دنبال یک کلمه می گردم یک کلمه ی خاموش مانند یک بوسه که جمع کند همه کلمات راروی لب های تو...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]وقتی پایان داستان دستان مهربان تو نباشد بگذار قصه گو هر طور که میخواهد داستان را ادامه دهد...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]یادته هر وقت میگفتم حوصلم سر رفته،میگفتی:چراااااااا؟ داری به من اس میدی،نباید حوصلت سر بره... حالا کجایی؟؟؟حوصلم سر رفته بِخُدا...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺑﺎ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ... ﻟﺬﺕ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺴﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ؛ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺍﻻﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻮﺳﻪ ﯼ ﺻﺐ ﺑﺨﯿﺮ ﺭﻭ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺖ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﯾﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﯼ ﻇﻬﺮ ﺑﺨﯿﺮ ﺭﻭ..✘[divider style="solid" top="20" bottom="20"]*معنای عشق* اسم کسی است که در اوج سختی از به یاد آوردنش لبخند بزنی...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺷﻨﻴﺪﻥ ﺻﺪﺍﺵ ﺩﻟﺖ ﻟﺮﺯﻳﺪ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ ﻫﺎﺵ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﺮﺩﯼ ﻭ ﻣﻮﻧﺪﯼ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﻪ ﺍﻭﻥ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﻧﻴﺎﺕ!....[divider style="solid" top="20" bottom="20"]از ميان اين همه “بود” ، من در آرزوي يکي ام که “نبود” …[divider style="solid" top="20" bottom="20"]مرا کیفیت کتف تو کافی ست . . . .[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﭼﻘﺪ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺗﭙﺶ ﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﺍﺷﺘﯿﺎﻕ ﻗﻠﺒﺖ … ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺶ ﻧﮕﻪ ﻣﯿﺪﺍﺷﺘﻢ …[divider style="solid" top="20" bottom="20"]فحــش ِ بی جواب هم درد دارد ؛عـشــق ِبی جواب جـــای ِ خــود ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]همه دنبالت میگردن، فکر میکنن گم شدی، بگم تو قلب منی خیالشون راحت بشه!؟[divider style="solid" top="20" bottom="20"]من ميرم و تنها چيزى که از من به تو ميرسد اين دل هزار تکه ايست که شکستنش هنر دست خودت است...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]هر چه بهانه میارم که فردا جنگل نمیام قبول نمیکنند...میدونم فردا تا مدتی غمگین ام...غمگین تر از همیشه...چون جای خالیتو که همیشه هوامو داشتی میتونم حس کنم[divider style="solid" top="20" bottom="20"]درست زمانی که بیرحمانه به صورتم سیلی زد من به این فکر میکردم : دستکشی که برای زمستونش خریدم چقدر کوچیکه واسه دستای سنگینش[divider style="solid" top="20" bottom="20"]دست هایـمان را بـهم قفـل کنیم فقط یـادت باشد کلیـد را جایـی بـگذاری که یـاد هیـچ کدامـمان نـماند...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]12 نشانه اینکه عاشق شده اید: 1- متن ها و اس ام اس های او را دوباره و دوباره می خوانید. 2- وقتی با او هستید بسیار آهسته قدم می زنید. 3- هر زمان که پیش او هستید، تظاهر به خجالتی بودن می کنید. 4- وقتی به او فکر کنید، قلباتان تند تر و تند تر می تپد. 5- زمانی که به صدایش گوش می دهید، بدون دلیل لبخند می زنید. 6- وقتی او را تماشا می کنید، دیگر قادر به دیدن اطرافیانتان نیستید و فقط او را می بینید. 7- شروع به گوش دادن به آهنگهای آرام می کنید. 8- او همه فکر شما می شود. 9- بوی او شما را به وجد می آورد. 10- متوجه می شوید که زمان فکر کردن به او، همیشه به خود لبخند می زنید. 11- حاظرید هر کاری برایش انجام دهید. 12- هنگام خواندن این متن همواره فقط یک نفر در ذهن شما بود. اگر عاشقید دکمه لایک را کلیک کنید**[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﻋﺠﻠﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ، " ﺩﻟﻢ " ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ! ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻝ، ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺷﺖ ﺭﺍ ﺩﻭﯾﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺳﻢ؛ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﻦ " ﻧﺎﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ " ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﺁﺧﺮ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺷﻘﺎﯾﻘﻬﺎ ﻫﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]"اولین ها "مهم نیستند....وقتی که تو"آخرین" هستی....[divider style="solid" top="20" bottom="20"]هنوز هم وقتی باران می آید تنم را به قطرات باران می سپارم می گویند باران رساناست شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]نشستم پای مشروب گفتن بخور بگو به       ســـلامتی اونـــی کـه دوستش دارم. . .       پیکو به لبـــم نزدیک کردم اما نخوردم!       ولــــــــــی گفتـــــم به ســـلامتـیـه اونـی       کــــه از وجــــودش نـــــفس میکشم. . .       گفتـن چـــــــــــــــــــــــــــــرا نخوردی؟؟؟       گفتــم سلامتیه اونو تو پاکی میخوام نه مستی!!![divider style="solid" top="20" bottom="20"]گلم برایم فلسفه نباف .... منطق نگو .... از عشقش.... قانعم نمیکند .... گذشتن از تو ....[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺒﯿﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﺎﺩﯾﺮﻭﺯ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﻣﺮﺩ .... . . . . . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ ﻭﺍﺳﺶ ﻣﺮﺩﯼ ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]آغوشت را دوست دارم امــــا از دوباره بــــي پناه شدن مي ترسم...![divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻫﯽ ﻟﻌﻨﺘــــﯽ !ﻣـــﻦ ﻣــــــﯽ ﺭﻭﻡ !ﺗـــﻮ ﻣـــــﯽ ﻣــــﺎﻧــﯽ ﺑــﺎ ﺩﻧـﯿــﺎﯾـــﯽ ﺍﺯ ﺧــــﺎﻃـــــﺮﺍﺕﺭﺍﺳــﺘـــﯽ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﮐـــــﻪ ﺩﻟـــــﺪﺍﺩﻩ ﺗــﻮ ﺷــــﺪﻡ ﯾــﺎﺩﺕ ﻫﺴﺖ ؟ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟــﺎ ﺑـــﻪ ﺑـــﻌــﺪﺵ ﺭﺍ ﭘـــﺎﮎ ﮐــــﻦ . . . ![divider style="solid" top="20" bottom="20"]میگن پا ستون بدنه انسانه ، ولی هیچکس نمیدونه ستون زندگی من فقط "تویی "[divider style="solid" top="20" bottom="20"]پسر :من حالم بد میشه موقعی که پسرا بهت نگاه میکنن؛ دختر :حالت بد نشه عزیزدلم پسر :چرا؟! دختر :چون تو چیزی داری که اونا ندارن! پسر :چی؟ دختر :♥ قلبم ♥[divider style="solid" top="20" bottom="20"]آدم ها همه عاشق میشن اما عاشقشون رو درک نمیکنن[divider style="solid" top="20" bottom="20"]من ایمان دارم به نیامدنت...به این، جا ماندن از قافله...به پوچی این سوال ها...وبه ابراز احساسات یخ بسته و این چشمان سرخ که از نیمه شبشان گذشته است...اری من باورم شده...باوربه این ک سال هایم دوفصل دارد روزهای زرد پاییزی وشب های سرد زمستانی...باور به تگرگ های بی اعتنایی تو...باور به بودن دستهایش در دستان تو. باور به داستان این خیابان یکطرفه ک نامش را در تنهایی گذاشتم عشق...باور به این دستان لرزان.باور به این چشمان گریان.باور ب پوچی...تمام زندگیم را بدهکارم چقد برایم گران تمام میشوی....ن راه پیش ماندو ن راه پس...فقط ایستاده ام...درگوشم صدای پاهایت.در خیالم رویاهایت.نفس هایم حل شده اند در همان کوچه ی بنبستی ک تورا دیدم....تو مدیون این گره ی باز نشده ای...مدیون این پنجره ی بی منظره....خدا میداند کدام شب عشق تقسیم شده ات از خواب زمستانی بیدارت میکند....اما حیف به آن اشکهای تو که چون طوفانی شهر کوچک رویاهایت را خراب میکند..[divider style="solid" top="20" bottom="20"]پشت ويترين مغازه مي ايستم و ب اين فکر ميکنم که چقدر شبيه خاطراتت است در ذهنم ک هميشه از جلوي چشمانم ميگذرانم و لذت ميبرم[divider style="solid" top="20" bottom="20"]اينكه يواشكي دلتنگش باشي،خيلي بهتر از اينه كه بهش بگي و هيچ جوابي نگيري،يا اينكه بگه"ممنون لطف داري"[divider style="solid" top="20" bottom="20"]بیا خودمان باشیم تو حرف بزنی من نگاه کنم من نگاه کنم تو بخوانی و بعد لبخند بزنیم به این همه دیوانگی برای انتقام از فرداهایی که برای ما نیست...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]لاف می زدم که فراموشت خواهم کرد! کجایی که ببینی این روزها توبه ی من از گرگ ها هم مرگ تر است …[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ! - ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ- ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ![divider style="solid" top="20" bottom="20"]نه دل دارم که بشکنی,نه جون دارم که فدات کنم نه پای موندن منی نه میتونم رهات کنم.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺁ ﻥ ﺷَـــﺐ ... ﮐِــﮧ ﻣـــﺂﻩ ﻋﺂﺷـِــﻘــﺂﻧـِـﮧ ﻫـــﺂﯾِﻤـﺂﻥ ﺭﺁ ﺗﻤﺂﺷﺂ ﻣﮯ ﮐَـــﺮﺩ ... ﺁﻥ ﺷَــﺐ ﮐـِـﮧ ﺷَــﺐ ﭘَــﺮﻩ ﻫـــﺂ .. ﻋﺂﺷِــﻘـــﺂﻧـِـﮧ ﺗَــــﺮ ... ﻧـــُـﻮﺭ ﺭﺁ ﻣﮯ ﺟُﺴـــﺘَﻨﺪ !... ﻭ ﺍُﺗـﺎﻗﻢ .. ﺳَﺮﺷﺂﺭ ﺍﺯ ﻋَﻄﺮِ ﺑﻮﺳــﮧ ﻭ ﺗَﺮﺁﻧــﮧ ﺑُــﻮﺩ ... ! ﺩﺁﻧِﺴﺘَﻢ .. ﺗــُـــﻮ ﭘـــﮋﻭﺍﮎِ ﺗﻤــــﺂﻡ ﻋـــﺂﺷـِـﻘـﺂﻧـِـﮧ ﻫﺂﮮ ﺗﺂﺭﯾﺨﮯ ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]در دو چشمش گناه مي خنديدبر رخش نور ماه مي خنديددر گذرگاه آن لبان خموش شعله اي بي پناه مي خنديدشرم ناك و پر از نيازي گنگ با نگاهي كه رنگ مستي داشتدر دو چشمش نگاه كردم و گفت بايد از عشق حاصلي برداشت سايه اي روي سايه اي خم شددر نهانگاه راز پرور شب نفسي روي گونه اي لغزيدبوسه اي شعله زد ميان دو لب[divider style="solid" top="20" bottom="20"]عشق یعنی:طغیان دل امالب فروبستن.عشق یعنی:باچشم سخن گفتن وباحسرت سکوت کردن.عشقهای امروزی مثل همین زنبوره بی دوامبی ثباته.پس عین ماهی رونمیتونی تودنیای امروزی پیداکنی.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]سیخ کبابتم کلمن آبتم طناب تابتم بالش خوابتم نخ کلافتم سوخت اجاقتم کمپلت خرابتم ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]تمام سخنان عاشقانه دنيا به اندازه يک عمل عاشقانه ارزش ندارد.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]کنارِ تو کودک میشوم هر بار پیشِ تو هزار بار متولد میشوم ![divider style="solid" top="20" bottom="20"]شــــــــــاید تــــــــــــــو سکــــــــــــــوتِ میــــــــــــان کـــــلامـــم بــــــــــــاشـــــــی! دیده نمـــــــی شوی امـــــّــــا مــــــــَـــــــن تـــــــــــــو رااحســـــــــــاس میـکنم شــــــــــــاید تــــــــــــــو هیـــــاهـــــــــــــــــویِ قلبـــــــــــم بــــــــاشــی! شـــــــنیده نمــــی شوی امــــــّـــــــــا مـــــــــــــن تـــــــــــــو را نـــــفــــس مــــــــــی کــــــشم.[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺍﯾــﻦ ﺭﻭﺯ ﻫـﺎ ﻏــﻢ ﺑــﺮﺍﯼ ﺧــﻮﺭﺩﻥ ﺑــﺴــﯿــﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ . ﺗــﻮ ﺩﯾــﮕــﺮ ﺑــﺮﺍﯾــﻢ ﻟــﻘــﻤــﻪ ﻧــﮕــﯿــﺮ ..![divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺑﯽﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ ﻗﺪﻡ ﺯﺩ، ﭼﺎﯼ ﺧﻮﺭﺩ، ﻓﯿﻠﻢ ﺩﯾﺪ، ﺳﻔﺮ ﺭﻓﺖ؛ ... ﻓﻘﻂ ﺑﯽﺗﻮ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ ![divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﻲ ﮐﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺑﺮﺳﻲ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ... ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﺩﻭﻱ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻧﺎ ﮐﺠﺎ ﺁﺑﺎﺩ ﺧﻼﺀ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺁﻣﺪﻳﻢ ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]با فنجاني چای هم ميتوان مست شد
 اگر کسی که بايد باشد،
"باشد"[divider style="solid" top="20" bottom="20"]همکلاسی غم های من ... چه زود گذشت ترم باهم بودن شاگرد اول عشق تو شدی و من باز هم مشروط چشمانت شدم ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]دیوانه شدم ، دل ، بجدا عقل چرا دوست داشتنت را بهانه کرده ....[divider style="solid" top="20" bottom="20"]دنياهمه هيچ و اهل دنياهمه هيچ اي هيچ براي هيچ برهيچ مپيچ داني ك پس ازعمرچه ماند باقي عشق است ومحبت است و باقي همه هيچ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]اگه عآشق شدن درده من این دردو ازت میخوآم اگه این زندگی بآشی من ازمردن هرآسم نیست یه حسی دآرم این روزآ که بآخودم میگم... . . .شآید مردم حوآسم نیست[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﮔــﺮﻣـﺎ ﯾﻌﻨﮯ ... ﻧﻔﺲ ﻫﺎﮮ ﺗــﻮ ... ﺩﺳﺖ ﻫﺎﮮ ﺗــﻮ ... ﺁﻏـﻮﺵ ﺗــﻮ ...[divider style="solid" top="20" bottom="20"]هيچ خارى درسايه گل احساس خارى نميكنه تقديم به گل روزگار[divider style="solid" top="20" bottom="20"]قدر پاهایت را بدان … من به پای تو ، چه شب و روز‌ها که نسوختم …[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﺷﺎﮔﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻋﺸﻖ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﮔﻨﺪﻡ ﺯﺍﺭ ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺮﺧﻮﺷﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭ . ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺒﻮﺭ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺯﺍﺭ، ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ ﺗﺎ ﺧﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺑﭽﯿﻨﯽ؟ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﻨﺪﻡ ﺯﺍﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﺮﮔﺸﺖ . ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﻪ ﺁﻭﺭﺩﯼ؟ ﻭ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺑﺎ ﺣﺴﺮﺕ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﯿﭻ! ﻫﺮ ﭼﻪ ﺟﻠﻮ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ، ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﺮﭘﺸﺖ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﺮﭘﺸﺖ ﺗﺮﯾﻦ، ﺗﺎ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﺯﺍﺭ ﺭﻓﺘﻢ. ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﯿﻦ[divider style="solid" top="20" bottom="20"]وقتی آسمان بر سرم عشق می بارید نباید از خیس شدن می ترسیدم و نترسیدم برای همین بود که چترم را به کناری انداختم به آبشار آسمان سر سپردم بارید و بارید و بارید تا کویر تنم پر شد از بوی یاس و پونه پر شد از عطر یاد تو[divider style="solid" top="20" bottom="20"]ميگن دلتنگي ،قشنگترين هديه عشقه.حالامن بااين هديه قشنگ تو چكار كنم؟![divider style="solid" top="20" bottom="20"]ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ، ﺩﻟﺒﺴﺘﻦ ﺑﻪ ﺩﻟﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﭽﺴﺒﺪ..[divider style="solid" top="20" bottom="20"]عشق اگر عشق باشد ؛ هم خنده هایت را دوست دارد ، هم گریه هایت را …. هم شادی ات را دوست دارد ؛ هم غم هایت را … هم لحظه های شادابی ات را می پسندد ، هم روز های بی حوصلگی ات را … هم دقایق پر ازدحامت را همراهی میکند ، هم دقایق تنهایی ات را … عشق اگر عشق باشد ، هم زیبایی هایت را دوست دارد ، هم اخم هایت را در روزهای تلخی … هم سلامتت را می پسندد ، هم روزهای گرفتاری و بیماری همراهی ات می کند … عشق اگر عشق باشد ، با یک اتفاق ، تو را تعویض نمی کند ، همراهی ات می کند تا بهبود یابی … عشق اگر عشق باشد ، هر ثانیه دستانش در دستان توست ، در سختی و آسانی … تا ابد ..[divider style="solid" top="20" bottom="20"]من تو او ما حتی بین ضمایر هم او بین ما فاصله انداخته![divider style="solid" top="20" bottom="20"]مببینم که وقتی از کنارم میگذری و محل سگ هم به من نمیدهی ,میسوزم اما میگویم شاید مرا ندیده است. با خودم میگویم,عشقمه دیگه ,نمیتونم که بیخیالش بشم[divider style="solid" top="20" bottom="20"]پیشانی یک زن از لبهای وی با ارزشتر است. زیرا جمله "دوست دارم "که از لبهای او جاری خواهد شد، قبلا روی پیشانی وی حک شده است .[divider style="solid" top="20" bottom="20"]************* این ستاره ها دنبال ماهشون میگردن,معلوم هس کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[divider style="solid" top="20" bottom="20"]چرا از تو دلگیر باشم تو دلیل همه ی آموخته های منی ! به من آموختی هر منی ، با هر توی ، ما نمی شود ! آموختی محبت به کسی که قدرش را نمیداند ، اسراف محبت است چقدر دلم برای تنهای تنگ شده بود کنارت بودم و مرا به اوج تنهای رساندی چرا دلگیر باشم از تو خوب من ! ممنون که بد بودی !!!!![divider style="solid" top="20" bottom="20"]دستانت حلقه ميزند به دور کمرم اين تنها <پرانتز> دوست داشتنيه زندگی من است
ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺩﺳﺖ
ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺟﺰ ﭘﺪﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﺵ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﻠﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﻔﺖ .
ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﺮﺩ.

ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺨﺎﻃﺮ * ﺗﻮ * ﭘﺎﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻏﺮﻭﺭﺵ.
ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻃﻌﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﺭﻭ ﺣﺲ ﮐﺮﺩ .…
ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻭﺟﺪﺍﻧﺖ ﻗﺪﺭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ *ﺍﻭﻟﯽ *ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻥ !
ﺍﻭﻥ *ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ * ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ!
ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺯﺵ ﻧﮕﺬﺭ.
ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﻪ
ﺍﻭﻧﻢ ﻣﺜﻞ ﺑﻘﯿﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﺳﺖ …:|
چشم و دلم سیر نیست…
تو با…
نگاهت…
بوسه هایت…
سیرش کن…
ﺻــــــــﺒـﺮ !!…..
ﻳﮑــ ﻓﺮﻳﺐ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ !
ﺳﺎﻟـﻬــــــــﺎﺱـﺖ ﺑـﺎ ﻏـﻮﺭﻩ ﻫـﺎ ﮐﻠﻨﺠـﺎﺭ ﻣﻴﺮﻭﻡ ….
ﺣﻠـﻮﺍ ﻧﻤﻴﺸﻮﻧـﺪ….
اگر از ظلمت ره می ترسی
چلچراغ نگاهم را
به تو خواهم بخشید…
اگر از تنگی چشم دگران میترسی
من تو را در تن خویش
در رگ و ریشه ی خویش,
محو و گم خواهم کرد
اگر از دوری ره می ترسی
دست هایم را که پلی روی زمان میبندد
و به کوتاهترین فاصله من رابه تو میپیوندد
به تو خواهم بخشید…
تو اگر آمدنت دیر شود
یا اگر آمدنت قصه ی پوچی باشد
من تو را ای همه خوبی
تا دم مرگ
نخواهم بخشید…
زمان….
طولانی میشود برای کسانی که عضه دارند
کوتاه میشود برای کسانی که شاد هستند
دیر میگذرد برای کسانی که منتظر هستند
زود میگذرد برای کسانی که عجله دارند
اما ابدی میشود برای کسانی که عاشق هستند…
من اگر غمگینم تو بخند که این فاصله میان من وتو بازی ستاره ها با تاریکی است..
زندگی ای دوبــــٰـاره اســــت . . . .

لـَمس ِِِِ دستـــــٰـان ِِِِ تــــــــــــو . . . .

وقتــــی. . . .

آرامِــش را . . . .

بـَــــرایـــَــــــــم . . . .

به ارمَغـــــٰـان ْ می آوَرَد. . . .

آدم حق دارد گاهی ” کم بیاورد ”
اما حق ندارد برای کسی که دوستش دارد ” کم بگذارد✔
نه همراه اول میخواهم نه همراه آخر فقط تو باش!و تنها همراه من باش…..همین برایم کافیست
ﺗــــــــــﺎﺑﺴﺘـــــــــــــــﺎﻥ ! ﺣــــــــــــــﺎﻻ ﻛــــــــــﻪ ﺩﺍﺭﻯ ﺗﻤــــــــــــــــﺎﻡ ﻣﻴـــــــــــﺸﻮﻯ ﺑــــــــــــــﮕﺬﺍﺭ ﺑـــــــــﮕﻮﻳـــــــﻢ! ﻛـــــــــﻪ ﺭﻭﺯﻫـــــــﺎﻯ ﮔــــــــــــــــﺮﻣـــــــﺖ، ﺳــــــــــــــــــــﺮﺩ ﮔــــــــﺬﺷــــــــﺖ ….
اگه از عشق می شد قصه نوشت

می شد از عشق تو گفت

می شد از عشق تو گم شد

می شد از عشق تو مرد

می شد از عشق تو مرد دیگه از دست همه راحت شد

آخه از عشق تو مردن هم عالمی دارد

اگه از عشق می شد قصه نوشت می شد از ستاره های چشم تو

مشرق نو مغرب نو پیدا کرد

آخر،
معشوق را《دلارام》می گویند،
یعنی که دل به وی آرام گیرد
سلام … من از اداره برق مزاحمتون مي شم … شما شاکي خصوصي دارين !!!! آخه برق چشماتون يه نفر رو کشته …
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﺭﺅﻳﺎﻳَﺖ پﻴﭽﻴﺪﻩ ﺍﻡ . . .

ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭﮮ . . .

ﻣَﺸﮑــــــــــــﻮﮐَﻢ . . . !

فدای کسایی که به پای هم پیر شدن ولی ازهم سیرنشدن.فدای عشقی که پیش مرگشم ودلم آرومه که اگه یه روزاومد سرخاکم هرچند نمیتونم جلوش پاشم اما خیالم راحته که خاک زیرپاشم.
همه آرزوم همینه که واست عادت نباشم
با سر به زمين خوردم…
چرا دلم شکست؟

♡♡ ♥

به هیچ روزی پس ات نمیدهم!به هیچ ساعتی،به هیچ دقیقه ای.به هیچی!سخت چسبیده ام.تمامت را…
عزیزم !
ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺏ ﺳﻬﺮﺍﺑﻰ !
ﺗﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻰ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ . . .
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﻣﺮﻭﺯﻣﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎﻗﯽ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ….
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮏﯾ ﻧﮕﺎﻩ …
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮏﯾ ﻟﺒﺨﻨﺪ ….
ﺗﺎ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ
دوستت دارم پریشان‌ ، شانه می‌خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟
تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌
ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟
مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟
مثل من آواره شو از چاردیواری درآ !
در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟
خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین
شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻧﯿﺎﯾﻢ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﺰﺭﮒ!
ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ،
ﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﺩ ﺩﯾﻦ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ …
دراینجا
کوهی است
که گم شده
بی آنکه تورا دیده باشد .
قرارگذاشتیم ستاره هاى آسمان رابشماریم اگر فردشدن من تورا ببوسم واگر زوج شدتو مرا ببوسى ولى تو هنگام شمردن خوابت گرفت ومن تاصبح تو را بوسیدم
ﺣﺘﯽ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺍﯼ ﺗﺮﻛﻢ ﻧﻜﻦ ، ﺩﻟﺒﻨﺪﺗﺮﻳﻦ !
ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻡ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺭ ﻣﻲ ﺷﻮﯼ
ﻛﻪ ﺁﻭﺍﺭﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﺷﻮﻡ ، ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ
ﺗﺎ ﺑﭙﺮﺳﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺁﻣﺪ
ﻳﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻫﺎﻳﻢ ﻣﯽ ﻛﻨﯽ
ﺗﺎ ﺑﻤﻴﺮﻡ !
میدونی نامردی یعنی چی میگم؟
یعنی عشقت تو رو بخواهد تو هم اونو بخواهی ولی بخاطر غرورت ازش دور شی
مرا دست به دست کنید تا برسم به دستانش!
ﺧﻴﺲ ﺑﺎﺭﺍﻧﻲ ﻣﻦ!
ﺗﻮ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺁﺑﻴﺴﺖ
ﻟﻬﺠﻪ ﺍﺕ ﻧﻤﻨﺎﻛﻴﺴﺖ
ﭘﺮﻱ ﺍﺯ ﭘﺮ ﺷﺪﻥ ِ ﭘﻲ ﺩﺭ ﭘﻲ
ﺧﻴﺲ ﺑﺎﺭﺍﻧﻲ ﻣﻦ!
ﺑﻲ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﻢ ،
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﻴﺴﺖ
میفهمی یا نه من میخوامت
تو مال منی
نه مال هیچ کس دیگه
دیگه دارم حالم از کارات بهم میخوره
چرا نمیفهمی زندگیمی
مــرغ عـشــق هــا هــم ،

پـیــدا نـڪــردنــد ؛

فــال آمــدنــت را (!)

مــטּ ڪـہ گـنـجـشـڪـے پــاپـتــے ام

عشقم…میدانی وقتی در آغوشت میان عاشقانه هایت ساکت میشوم به فکر چی میوفتم….به فکر اینکه داشتنت یعنی زندگی….
هرباركه تورايادميكنم،گم ميشودتكه اى ازمن،درمن!همين روزهاست كه تمام شوم.
ﭘﺮﻧﺪﻩ، ﺩﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺗﻮﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ
ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻲ ﺩﺍﺩ
ﺳﻨﮓ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻮﺳﻴﺪﺵ
ﺟﺎﻱ ﺑﻮﺳﻪ، ﮔﻠﻲ ﺑﺸﻜﻔﺖ ،
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﻮﻫﺎ
ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺁﻣﺪ، ﺑﻪ ﻣﻴﻌﺎﺩﮔﺎﻩ ﺍﺵ ﻣﻲﺭﻓﺖ
ﮔﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺎﻗﻪ ﭼﻴﺪ
ﺑﻪ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺍﺵ ﺩﺍﺩ
ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻟﻔﺶ ﺁﻭﯾﺨﺖ
ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﻙ ﺯﻣﺎﻧﻲ
ﺑﺎﺩ ﺷﻤﺎﻝ ﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻮﯼ ﻫﺎﯼ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ،
ﺷﻬﺮ ﺑﻮﻱ ﻋﺸﻖ ﮔﺮﻓﺖ
فهمیدم ,
وقتی یکی که دوستش داری!
برای اولین باربااسم کوچیکت صدات میکنه
تقریبا میمیری.
ﻋﺎﺯﻡ ﯾﮏ ﺳﻔــــــــــــــﺮﻡ
ﺳﻔﺮﯼ ﺩﻭﺭ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩﯾـــــــــــــﮏ

ﺳﻔﺮﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧـــــــــــــــــــﻮﺩﻡ

ﻣﺪﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺧﺪﺍﺳــــــــــــــﺖ
ﻭ ﺍﻣﯿـــــــــــــــــﺪﻡ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﺍﻭﺳـــــــــــــــــﺖ…

یادش کم بود ….!!!
امشب ،
هوایش هم اضافه شد …!
اگر بدانم اشکهایم گل زندگیت را آب میدهد همیشه گریه میکنم تا تو زندگی کنی ای هم نفسم.
کاشکى دلم سنگ بود کاشکى با دوباره ديدنت اشک تو چشام جمع نميشد
ﺧﯿـﺎﻟﯽ ﻧﯿـﺴﺖ
ﺑﮕـﺬﺍﺭ ﺩﯾﮕـﺮﺍﻥ ﻫـﺮﭼـﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨـﺪ
ﻣﻦ ﺗﺮﮐـﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫـﻢ ﮐـﺮﺩ
“ﺗـﺎ ﺗـﻮ ﻧﺨـﻮﺍﻫـﯽ “
از تو دارم يادگاري
سردي اين بوسه را پيوسته بر لب
نه خورشید و نه ماه !
روزگار من با گردش نگاه تو می چرخد.
وقتی درچشمانم نگاه میکردی وعاشقانه دروغ میگفتی..
دردلم به خودم لعنت می گفتم چرابازدوستت دارم!!!
زندگى كن و”لبخند” بزن بخاطر آنهايى كه بالبخندت” زندگى”
مى كنند،ازنفست”آرام” مى گيرند و به اميدت “زنده “هستندوبايادت “خاطره”مى سازند… نميدانم در زندگيت “بهترين”چگونه معنا ميشودمن همان بهترين رابرايت”آرزومندم”
گاهي بي هوا دلم هوايت را ميکند…
هواي تو ،
تويي ک هيچوقت هوايم را نداشتي…
ﭼﻪ ﻣﻌﺎﺩﻟﻪ ﯼ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ
ﺑﻨﺪﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺪﯾﺪﻧﻢ …
ﺍﻱ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺮ ﺷﺘﺎﺏ ! ﻣﺮﺍ ﮐﺠﺎ ﻣﻲ ﺑﺮﻳﺪ ؟ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ؛
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ؛ ﺧﺴﺘﻪ ؛
ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻴﺎﻭﻳﺰﻡ . ﺗﺎ ﮐﻲ
ﺯﻣﻴﻦ ؛ ﺗﺎ ﮐﻲ ﻣﺎﻩ ؛
ﺗﺎ ﮐﻲ ﺩﻭﻳﺪﻥ ﻭ ﺩﻭﻳﺪﻥ ؟ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﮐﻤﻲ ﺑﺎﻳﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﻱ
ﺳﺮﻡ ﺭﺩ ﺷﻮﺩ
ﺣﺎﻟــــــــــــــــــﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ
ﺧــﻮﺏِ ﺧـــﻮﺏ ……………
ﺩﻟــــــــــــــــــﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﻡ
ﺭﻭﺣــــــــــــــــﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺍﺭ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ
ﻧﮕـــــــــــــﺍﻫﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﻟـــــــــــــﺐﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺍﻡ
ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ، ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﻡ ﺣﺒﺲ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﺣﺎﻟــــــــــــــــــﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ
ﺧﻮﺑﻪ ﺧﻮﺏ …
ﻣـــــــــــــــﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺏ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ … ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !!!!
سه جور دوست دارم :اینجوری اونجوری بدجوری
لامصب اصلا مهم نیست که چقدر ازش متنفرى ولى بازم دلت میخواد بدونى داره چیکار میکنه….!
هفت آسمان را به وجود نازنینت نمیفروشم
تو که باشی
حتی بی مزه گی های من نیز
طعم دار میشود
هر که مرا دید …
تو را نفرین کرد …
و من حواس خدا را پرت کردم
که مبادا بشنود …!
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﯽ
ﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﺷﺪﯼ …
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺕ ﺁﺏ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺭﯾﺨﺖ
ﺁﻧﮑﻪ ﺭﻓﺘﻨﯿﺴﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺮﻭﺩ …
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭﺵ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻩ
ﺑﺎﺷﺪ
ﺩﻝ ﻧﺒﻨﺪ
ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﯾﻠﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ
ﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ …✘
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ
” ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ”
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ،
ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ…
ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ
ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ
ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ,
ﭼﻤﺪﺍﻥ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻨﺪﻡ
ﺩﻭﺭﺑﯿﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﻡ
ﮐﺘﻮﻧﯽ ﺳﻔﯿﺪﻡ ﺭﻭ ﻣﯿﭙﻮﺷﻢ
ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺍﻓﺘﻢ …
ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ …
ﻣﺮﺯ ﺑﻪ ﻣﺮﺯ …
ﭘﯿﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽﮐﻨﻢ …
ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻢ …
ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺕ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽﺭﻭﻡ
فکرم را پر کرده … فکر اينکه چگونه به تــو فــکــر نــکــنم…
ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﺍﺑﺪ…

ﺩﺭ ﻗﺎﺏ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻗﻠﺒﻢ
ﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ…

ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺴﻲ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﺪﺯﺩﺩ…

ﺯﻳﺮﺍ
ﺣﺴﻮﺩ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺗﻮ ﺍﻡ …

نیاز من که تو باشی تمام من میشود نیازمندیها
گریه هایم زیر سر تو است. . . . .

بیدار شو!
من میخواهم بروم. . . . . !

دلم دیگر دل نیست
صدایم دیگر در نمی آید
دستانم دیگر پینه بسته
چشمانم سو ندارد
لبخندی تلخ به لب دارم
آری
من باختم تو را
و
تو همه ی زندگی من بودی
اگه روزي خواستي بگي دوست ندارم ، آروم آروم بگو تا آهسته آهسته بميرم
ه قلب ساده ازتوعشق وعلاقه ازمن! فقط وفقط توگل باش ريشه وساقه ازمن!
ا
رشته رشته رگهایم رادر نوازش زنجیر خواب کردم
هیچ رهگذری جزتو برمن نتاخت.اینک اسیربند توام.
اگر عشق، عشق باشد زمان، حرف احمقانه‌ای است…!
[فروغ فرخزاد]
مهم نیست عشقم من و دو در کرده و رفته مهم اینکه وفتی دیدمش دستش تو دست دیگریست بهش گفتم کجایی؟ گفت تو قلب تو عزیزم
هزار بار گفت عاشقتم….
ومن هزار بار با خودم گفتم آره جون خودش…
بي انکه عقل و دل دخالت کنند
بي خيال است،خيلي بي خيال…! همان كسي كه تمام خيال من است…
مخاطب خاصم
تمام دنیای من
یه تار موتو به هیچ کس نمیدم
دلتو به من
موهات رو بدست باد بسپار
تو همه وجود منی
زیباترین آرزوی شب هام
این روزها تنم،گرمی یک آغوش میخواهد با طعم عشق نه هوس،لبانم خیسی لبهایی را میخواهد با طعم محبت نه شهوت،موهایم نوازش دستی را میخواهد با طعم ناز نه نیاز،تنم تنی را میخواهد که روحم را ارضاء کند نه جسمم را…واینچنین کسی عشق توست،نه کسی که برای دیدن قلبت دنبال راهی باشد برای باز کردن دکمه های لباست…
كاش به خودمان قول بدهيم وقتي عاشق شويم كه اماده ايم نه وقتي كه تنهاييم
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻭﺩ ﻋﻮﺽ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ …
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻭﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺘﺖ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﯼ
ﻭ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻫﺎ ﺗﺎ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻫﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ …
.
… وﻗﺘﯽ دﻟﺖ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ “ﮔﯿﺮ” ﺑﺎﺷﻪ ، ﮐﻞ زﻧﺪﮔﯿﺖ رو “ﻧﺦ ﮐﺶ” ﻣﯿﮑﻨﻪ
و چه عاشقانه بر شیشه های سرد انتظار نوشتم دوستت دارم وچه سرد پاسخ دادی ببخشید شما؟؟
دستتو بذار رو یه طرف صورتت ……… گذاشتی؟
خوب به این پدیده میگن ماه گرفتگی…
ﺟﺰﺍﯾﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ؛
ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﻝ ﺑﺒﻨﺪﯼ ،
ﮐﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ …
وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه،
یعنی واقعا دوسش داره
اما…
وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه،
یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسی رو مثل اون دوست داشته باشه
ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﻥ :۱- ﺧﺪﺍ ۲- ﻣﺎﺩﺭﻡ ۳- ﭘﺪﺭﻡ..
ﺁﺧﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ؟……………ﺗﻮ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻗﻠﺐ ﻣﻨﯽ
انتهای بودنم رسیده ام امااشک نمیریزم.پنهان شدم پشت لبخندی که دردمیکند
ﺭﻗﯿﺐ
ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻟﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﺮﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ
ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺍﻡ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﺮﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﺍﻭ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﺩ
ﻣﻦ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺧﻤﻢ ﺭﺍ ﻧﻤﮏ ﻣﯽ ﭘﺎﺷﻢ
معنای زنده بودن من با تو بودن است
نزدیک
دور
گرسنه
رها
اسیر
دلتنگ
شاد
آن لحظه ای که بی تو سرایدمرا،مباد
ﻣـــﻦ ﺍﺯ ﺗـــــﻮ ﮐـ ـﺂﺩﻭﯼِ ﺁﻥ ﭼــــﻨﺂﻧﯽ ﻧﻤﯽ ﺧـﻮﺁﻫﻢ
ﻣــــﺂﺷﯿﻦ ﺷــــﺂﺳﯽ ﺑﻠــــﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﮕـــــﺸﺘﺮ ِ ﺑﺮﻟــــﯿﺂﻥ ﻧﻤﯽ ﺧــــﻮﺁﻫﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗــــﻮ ﻫـــــــﺮﺭﻭﺯ ﺩﻭﺳـ ـﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﺧـــــﻮﺁﻫﻢ
ﺩﯾﻮــﺂﻧﮕﯽ ﻫﺂﯾـــﺖ ﺑـــﻪ ﺩﺭﺩﻡ ﻧﻤﯽ ﺧــــــﻮﺭَﺩ
ﻣﻦ ﻓــــــــﻘﻂ ﺍﺯ ﺗــــﻮ ﮐﻤﯽ ﺍﻧﺴﺂﻧﯿﺖ
ﮐــــﻤﯽ ﺍﺣــــــﺴﺂﺱ
ﮐــــﻤﯽ ﺩﺭﮎ ﻣـــــﺮﺩﺁﻧﻪ
ﻭ ﮔـــــﺂﻫﯽ ﮐـ ـﻪ ﭘـــــﺮ ﺗﻮﻗﻊ ﺑــــــﺂﺷﻢ ﻓﻘـــﻂ ﮐﻤﯽ ﺁﻏﻮﺵ ﮔــــﺮﻡ ﻣﯿﺨـــــــﻮﺁﻫﻢ
ﻣﯽ ﻓـــــــــــﻬﻤﯽ؟؟؟ !!!
مرا دوست داری!!؟؟ آنگونه که من تو را؟؟ پس چرا این شهر فقط یک دیوانه دارد؟؟
ﺩﻟﻢ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ !!..
ﺭﻭﻱ ﺭﻳﻞ ﻫﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ
ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻗﻄﺎﺭ ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﻭﻡ !……✘
اغوشی می خواهم که در ان گریه کنم…تمام قهوه های مبادا هم مشکلی را حل نمی کند وقتی اغوشی برای روز های مبادا ندارم
یه سوسک بگیر دست راستت… یه هزار پا بگیر دست چپت، جلو آینه وایسا… ببین من اون مارمولک وسطی رو با دنیا عوض نمیکنم….
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻫﺴﺖ
ﻧﻪ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ
ﻭ ﻧﻪ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﮑﯿﻪ ﺩﺍﺩﻥ …
ﺧﻨﺪﻩ ﺃﻡ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻧﯿﺴﺖ
به سادگی همدیگر راتنها میگذاریم وبه سختی هم را می یابیم
به سادگی میبوسیم ولی به سختی درک میکنیم
به سادگی میگوییم ولی به سختی میمیریم!!
بهش بگی دوسش داری
پرو میشه میره!

بهش بگی ازش بدت میاد
نا امید میشه و میره!
….
محبت کنی
خوشی میزنه زیر دلش و میره!
….
محبت نکنی
از یکی دیگه محبت میگیره و میره!
…..
خلاصه میره…
خودتو خسته نکن!!!
O:-)
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ؛
ﻧـــﻪ ﺑـــﻪ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﯾـــﯽ ﮐــﻪ ﺷﺎﯾـــﺪ ﺑﯿﺎﯾـــﯽ ؛
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫــــــﻢ ﺍﻣــــــﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔــــــﯽ ﮐﻨــــــﻢ ؛
ﺧﻮﺍﺳﺘــــﯽ ﺑـــﺎﺵ … ﺧﻮﺍﺳﺘــــﯽ ﻧﺒـــﺎﺵ !
ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺭﻭ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﻧﻮﺷﺖ
ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺭﻭ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﮔﻔﺖ

ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺭﻭ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺷﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ

ﺑﻌﻀﯽ ﺑﻐﻀﺎ ﺭﻭ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﺷﮑﺴﺖ

ﺑﻌﻀﯽ ﺑﻐﻀﺎ ﺭﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻮﺭﺕ ﺑﺪﯼ

ﺑﻌﻀﯽ ﺩﺭﺩﺍ ﺭﻭ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ

ﺑﻌﻀﯽ ﺩﺭﺩﺍ ﺭﻭ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺷﻪ ﺍﺷﮏ ﺭﯾﺨﺖ…..

کاش تمام بودنت سهم من بود و مجبور نبودم در آینده ای که مرا نابود خواهد ساخت تورا با دیگری تقسیم کنم… ای کاش…
عاشقی کنیم وملامت کشیم وخوش باشیم/که درمذهب ما،کافریست رنجیدن
ﺩﻳﮕﺮاحتیاط لازم نیست؛
شکستنی ها شکست…
هر جور مایلید حمل کنید!!
ﺗﻮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔــــــﻮﯾﯽ ﺗﺎ ﻣـــﻦ ﺧﻮﺷــــــحال ﺷﻮﻡ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺣﻤــــــﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺗﺎ ﺗو ﺩﻟﮕﯿــــــﺭ ﻧﺸﻮی
ﺧﯿﺮﻩ ﺧﯿﺮﻩ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻧﮑﻦ …
ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮﺳﮓ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻧﻪ ﻫﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺭﺍﻩ ﺑﯿﺎﻧﺪﺍﺯﯼ ! ﮔﺮﮔﯽ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﺧﻔﺘﻪ
ﺍﺳﺖ. ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ !
ﻣﯽ ﺩﺭﺩ!…
رسیدن هم مثل نرسیدن سخت است……..
وقتی رسیدی باید بمانی…….
باید بسازی…….
باید مدام یادت باشد……
که چقدر زجر کشیدی تا رسیدی…
که ارزویت بوده برسی…..
وقتی رسیدی حواست باشد…..
تمام نشدی……
گفت: فال قهوه، فال تاروت،فال پاسور يا فال شمع؟
گفتم: هر کدام که مرا به “او” برساند…
ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ، ﺩﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻼﻡ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ
ﺍﻫﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﻧﺎﻣﺮﺩﺍ !!!
ﭼﻨﺪ ﺑﻐﺾ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮔﻠﻮ ؟؟؟
ﺑﺎ ﺯﻧﺖ ﺷﻮﺧﯽ ﮐﻦ
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻳﺶ ﺑﭽﺶ
ﺍﺯ ﺩﺳﺘﭙﺨﺘﺶ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﻦ
و ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﻇﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻮ ﺑﺸﻮﺭﯼ
ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻤﯽ ﺁﻳﺪ..
ﺁﺧﺮ ﻣﻴﺪﺍﻧﯽ؟
ﺍﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭﻳﺎﻫﺎﯼ ﺩﻳﺮﻭﺯﺕ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ی ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯﺕ ﺁﻣﺪﻩ!
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ
ﺍﺟﺎﻕ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﮐﻮﺭ ﮐﻮﺭ ﺍﺳﺖ..!
کاش به جای پاکت سیگار ، روی چشم های تو می نوشتند “هشدار” !
ﺭﻭﺯﯼ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ
ﻋﺒﻮﺭﺵ ﺭﺍ ﻣﺮﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺁﻣﺪ . . .
ﺩﺳﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺷﯿﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺷﻌﺮ ﺷﺪ
ﻭ ﻣﺎﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ
ﻗﺮﺹ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﺸﺶ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ
ﺑﺮ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .
پای تو که وسط می آید
هم آغوشی
بی معنا میشود
با تو تا آسمان میروم….!
بلوغ ِ احساسَم
میانِ بازوانِ تو
رویا را؛ حقیقت ِمحض می کند،
بمان!
پروانه های خشكت را وقتی نشانم دادی،

از دوست داشتن بیش از

اندازه تو ترسیدم….✔

چــــــــــــه شـــــــــــــــوری میــــــــــــــــزنـــــــــد دلــــــــــــــــم وقتـــــــــــی در چشـــــــــــــــــم دیــــــــــــــــگران شیـــــــــــــــــریـــــــــــــن میــــــــــــــــــــشـــــــــــوی…
با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند. * آنتونی رابینز *
آنچه بر لوح زمان میماند راه و رسم سفراست رهگذر میگذرد…
کنارم باش ….
باهمان آغوش ….
باهمان مردانگی….
با چهره ای باجذبه واندکی ته ریش….
با فریادهایی ازجنس غیرت برسرم…
بانگاه هایی ازنوع دوست داشتن. …
بادستان پرمهر…
وحتا قهر هایی بابوی منت کشی…
فقط باش …..
من همین بودنت رامیخواهم …..همین
تمام پرندگان شهر از راز من و تو باخبرند…

از روي سيم هاي تلفن جم نميخورند…

گوشي را كه بر ميداري سيم ها گرم ميشوند…

پرندگان به خط ميشوند و همديگر را در آغوش میکشند…!

ﺩﺭﺩ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻗﺘﯽ ….
ﻫﻢ ﺍﺑﺮ ﺑﺎﺷﺪ …..! ﻫﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ !..
ﻫﻢ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ِ ﺧﯿﺲ ﺑﺎﺷﺪ ..
… ﺍﻣـــــﺎ ..
… … ﻧﻪ ﺗـــــﻮ ﺑﺎﺷﯽ ..
ﻧﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺸﺮﺩﻥ ﺑﺎﺷﺪ ..!
ﻧﻪ ﭘﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ..
ﻧﻪ ﻧﮕﺎﻫـــﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻝ ﺯﺩﻥ !!..
آرزو دارم روزهايى كه پيش رو دارى،آغاز روزهايى باشد كه آرزو دارى…
یروز پرسیدمش با بی قراری که جز من کسی رو دوست داری؟ دو چشمش بر هم افتاد از خجالت ، میان گریه هایش گفت آری! پیش طبیب رفتم از شدت درد که با بیماری عشق چه بایدکرد؟ نوشت شش بوسه از بر لب دوتا صبحو دوتا ظهرو دوتا شب
نامت چند حرف بيشتر نیست ,,,,,

اما تمامِ حرف های ناگفتۀ من در این چهار حرف خلاصه میشود

آزادم در کنارِ تو ,,,, سرخوشم با یادِ تو ,,,,,

مجنونم ز دوری تو ,,,,,, آرامم در آغوشِ تو ,,,,,✔

هر چیز را هم که تقصیر من بندازی. .

عاشق شدن من تقصیر توست..

ﺑﺪﻧﻢ ﺳﺮﺩ ﺍﺳﺖ ….
ﮔﻮﻳﺎ ﮐﺴﻲ ﺩﺍﺭﺩ ﺟﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻦ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﮐﺴﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻮﺵ ﻣﻴﮑﻨﺪ
روز که باران می بارد
یک روز که چتـرمان دو نفره شــده
یک روز که همه جا حـسابی خـیـس اسـت
یــک روز که گــونـه هایــت ،از سرماسرخ ِسرخ…
آرام تر از هر چـه تصـورش را کنی
آهــستـه…
می بوسمت …!
ﺑـﯿـﺨـﯿـﺎﻝ ِ ﺣـﺮﻑ ﻫـﺎﯼ ِ ﻣـــَــﺮﺩُﻡ …
ﺑـــﯿـﺎ ﻭ ﻣـﺮﺍ ﺑــﺒـ ــﻮﺱ !
ﺁﻧــﻬﺎ ﭘـﺸـﺖ ِ ﺳــَـﺮِ ﺧــــــُــــــﺪﺍ ﻫـﻢ ﮐـﻪ ﺧــُـﺪﺍﺳـﺖ ﺣــﺮﻑ ﻣـﯽ ﺯﻧـﻨـﺪ … !!!
ﻭﺍﮮ ﺑـﻬـ ﺣـــﺎﻝ ِ ﻣــــﻦ ﻭ ﺗـــــﻮ . . . !
بیا تا با گرمای محبت خانه ها را گرم کنیم که نه هزینه ای دارد نه نیازی به یارانه
مـــــن ، تــــــو …
مقصر ویـــــرگول است.
ایران-ایران خودمون- شیراز
درباره من: نام:بی نام
نام خانوادگی:بی کس
محل تولد:ویرون شهر
تاریخ تولد:یکی ازروزهای بارانی
شماره شناسنامه:عددتنهایی
شغل:منتظر
وضعیت فکری:فقط سوال
جرم:افراط درعاشقی
تاریخ جرم:روزاول خوشی
ساعت جرم:شروع تپش قلب
محل جرم:اشیانه دوست
علت جرم:فقط زندگی
وزن:به سنگینی بغضچندساله
قد:کمترازخاک
رنگ چشم:مشکی
رنگ مو:همرنگ درد
تحصیلات:پایه اخربدبختی
مدت محکومیت:حبس ابد
چراغم:شمع
سقفم:اسمان
کارم:حسرت
یادم:انتظارتو
دردم:فراغ
فریادم:سکوت
ارزویم:دیدارتو
زندگیم:فقط تو
آدرس:کشوردلشکسته-شهرعشق-خیابان تنهایی-چهارراه بدبختی-کوچه غربت-پلاک صفر
ﻧﻪ ﭼﺘﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺩاﺷﺘﻲ…..
ﻧﻪ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ…….
ﻧﻪ ﭼﻣﺪاﻥ ……..
ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺷﺪﻡ……..
اﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﻴﺪاﻧﺴﺘﻢ ﻣﺴﺎﻓﺮي
….
عشقم؟؟؟میشه یه چیزی بهت بگم؟یک شب شمعی روشن کن میان قبرهابگردشایداسم منوپیداکردی بخونش ببین چی نوشته ازغم تومردم حالاخوشحالی؟بگوچه حسی داری؟راحت شدی؟من دیگه نیستم توازادی بروقول بده برام گریه نکنی نبینم چشای خیستوها.برومن تنهایی روبلدم.خودت یادم دادی یادته؟به خواستت رسیدی من دیگه نیستم مگه نگفتی بروببین رفتم جایی که بدون توبایدمیرفتم.مرگ سهم من بودوقتی دلموشکستی.دوستت دارم عشقم هرچندنابودم کردی احساسموله کردی
عاقبت یک روز که نزدیک است، از دنیایی که در آن بی تو مرده ام زنده خواهم شد، به سویت خواهم دوید و تا ابد در آغوشت جان خواهم داد!
اگــــــــــــر با من راه می آمــــــــــــدی

تمــــــــــــام شهر را جــــــــــــاده میكردم

لطفـاً دستگـاه شـوک را خـامـوش کـُن
و لبـانت را ببنـــد
جملـــه هـاي عاشقـــانـه ديگــر فـايـده نـدارد !
عشق ، درونـم مـرد ديگـــر
ديــوانگي را بـــا عـشق تــــراز نکن ..!

عـشـق خــودش آغـــاز ِ ديـــوانگـي ست !!

وقت هایی هست که دلم جز به بودنت رضایت نمیده…
حالا من از کجا بیارمت؟؟؟
گونه هایت خیس است؟

باز با این رفیق نابابت… نامش چه بود ؟

هان ! باران …

باز با “باران” قدم زدی ؟

هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست

برای تنهایی ها

همدم خوبی نیست

برای درد ها

فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکند…

بامن باش..من برايت باران خواهم بود…

من برايت آرامش خواهم بود…

اصلا من برايت خود خودت خواهم بود…

تو فقط دل اين دلشکسته را نشکن…✔

مي دوني؟! ز تمــ ـــوم دنيا یــک نفـــ ــر هست نـــمی خــواهــم برایـــم بمـيرد… مــی خواهــم برایـــم زنــ ــدگي كند
من و تو
ما که نشدیم هیچ…
من
تمام خودم را هم باختم…
نـمـی‌دونـم چـه سـرّی داره!
اسـم کـوچـیـکـم هـزار بـار هـم گـفـتـه شـه..
بـه پـایِ یـه بـار گـفـتـن تـو نـمـی‌ رسـه …
“دوستت دارم” هایت را به کسی نگو
نگه دار برای خودم
من جانم را
برای شنیدنش
کنار گذاشته ام . . .
بانو بکر باش….
ناب, ناب
قصیده ای باش ک فقط او تورا بسراید…
گویند غروب جایی است که آسمان زمین را می بوسد امشب برایت غروب میکنم اسمان من کجایی؟
اون پیراهنی رو که بی توجه درمیاری پرت میکنی اون طرف……
من آرزوی بوییدنشو دارم………!!
ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﻢ ..
ﻧﻪ ﺍﺯ ﭼﻮﺑﺶ ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﺭﺵ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﯽ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ
ﺩﻧﻴﺎ
ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﻏﻤﮕﻴﻨﻲ ﺍﺳﺖ
ﻭﻗﺘﻲ
ﺩﺭ ﻛﻬﻜﺸﺎﻥِ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ
ﺳﻴﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ
ﻛﻪ ﻣﻨﻢ
کیسه کوچک چای تمام عمر دلباخته ی لیوان بود ولی هر بار که حرف دلش رومیزد صداش در آب جوش میسوخت.اما این بار کیسه کوچک با یک تکه نخ در لیوان رفت و حرف دلش رو زد و لیوان سرخ شد✔
هركسي رو مي تونستم دوست داشته باشم اگر دوست داشتن رو از تو شروع نمي كردم✔
عشق عبارت است از وجود يك روح در دو كالبد، عاملي است كه دو تن را مبدل به فرشته واحدي مي كند
گاهی پروانه ها هم ، اشتباه عاشق میشوند ، به جای شمع ، گرد چراغهای بی احساس خیابان می میرند …
ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻡ ﺑﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﺤﯿﻔﻢ ﻭ ﭘﯿﺎﺩﻩ
ﺗﻮﺭﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﻢ ﺷﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﮒ ﺟﺎﺩﻩ
ﻣﻨﻪ ﺳﺮﮔﺮﺩﻭﻧﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﻮﺭﻭ ﺻﺎﺩﻕ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ
ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﻡ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﺗﻮﺭﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ …
ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻖ
ﻣﻦ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡِ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼِ ﺑـﯽ ” ﺗﻮ ”
ﻭﻗﺘــﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡِ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻫﺎ
ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺗﻌﻄﯿــﻞ ﻣـــــﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻭﺩﯾﮕﺮﻫﯿﭻ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔــﯽ
ﻧﻮﯾـﺪ ﺯﻧﺪﮔــﯽ ﻧﻤــﯽ ﺩﻫﺪ ….
ﺍِﻧﮕﺎﺭ ﮐﺮﮐﺮﻩ ﯼ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ
ﺑﺎ ” ﭘﻠﮏ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ”
ﺳﻘﻮﻁ ﮐﺮﺩﻩ ﺍَﺳﺖ ….
كفتى لب تر كن تا دنيا را به بايت بريزم….
حالا جشم تر كرده ام میاى؟؟؟؟
اون حلقه که تو دستته ، طناب اعدام منه

ستاره ی غرق به خون تو سفره ی شام منه
تو اون جا غرق زندگی ، من این جا غرق مردنم
مثل یه دیوونه دارم اشک می ریزم ، جون می کنم
از خونه بیرون می زنم ، طاقت موندن ندارم 
باید بیام ببینمت ، یه هدیه ای برات دارم
چه قدر شلوغه کوچتون ، ببین چه شور و حالیه
اما تو سفره عقدتون ، جای یه چیزی خالیه
مگه می شه تو این لباس ، نبینمت رویای من
فقط بذار نگات کنم ، چیزی نگو ، حرفی نزن
بی دعوت اومدم ببخش ، مهمون ناخونده منم 
خواستم کنار تو باشم ، لحظه ی پرپر زدنم
چیزی برام نمونده که وصلم کنه به این زمین
غیره یه رگ که بعد تو ، پاره می شه فقط همین
چشماتو روی من نبند ، نترس دارم تموم می شم
 رو سفره ی عقدت می خوام گل های قرمز بپاشم
این دم آخر بذار تا نگات کنم یه عالمه
عزیزکم ببخش اگه چشم روشنیم برات کمه
این دم آخرم بذار نگات کنم یه عالمه
 عزیزکم ببخش اگه چشم روشنیم برات کمه

ﻏﺒﻄﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ …
ﺑﻪ ” ﺍﻭ ”
ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ
.
ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﻧﻔﺲ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ .
کاش درکودکی مان میماندیم جایی که تنها تلخی زندگیمان شربت تبمان بود.
صلام اشغم هالط چتورح دلم طنگ شدح واسط بی غرارم چطه؟ میخندی؟
.

.

.

. مگع بی صوادا دل ندارن

ﺳَﺮِ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﻣﺸﺐ ﮐﻪ ﺑَﺮﺁﻳَﺪ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ . . .

ﭼﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﻫﺎ ﮔُﺬﺭ ﮐﺮﺩ و ﮔُﺬﺭ ﻧﮑﺮﺩ ﺧـــــــــــــﻮﺍﺑﯽ . . .

یک گره …
دو گره …
برایت کلاه می بافم!
یک حرف … دو حرف
برایم قصه می بافی !
چه اشتراک جالبی
من سر تو را گرم می کنم
تو دل مرا …!
عشق چيز عجيبي نيست ، عزيز دلم! همين است كه تو دلت بگيرد و من نفسم
کــــــجـا !!؟
همـین جــــاسـت آغــوشِ مـن !
که روزی هـــزار بـــار میــخـوانــمت کـه :
بیــــــــــا…
و تـــو ..
هــر بـــار ..
بــا شیطــنتـی تمـــــــام !
صــــدا نــــازک میـکنــــی ..
و بـــاز هـــم مـی پـــرســـی :
کجــــــــــــــــا !!
ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﮐﻨﯽ …ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﺑﻨﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ … ﺳﻘﻮﻁ ﻣﯿﮑﻨﻢ
به بازار سیاه رفتم برای خرید عشق اما در ابتدای ورودی نوشته بود،توجه توجه حراج عشق.در غرفه ی هوس بازان عشق را به حراج گذاشتند به قیمت نابودی پاک بازان.
ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺍﺟﺒﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻘﻮﻳﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭﻱ                            
                              ﺗﻤﻮﻡ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺨﺸﻴﺪﻡ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺗﻮ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ
من هميشه از آغاز خواندم وتو از پايان،اما دريغ چه فرقی ميکنددرد را از کدام سو بخوانی؟
وقتی دست زنی را عاشقانه میگیری

تازه میفهمی مرد بودن را باید میانِ دستانِ ظریف زن احساس کرد.
مرد که باشی
وقتی سرتو روی سینه اش میزاری
حس میکنی چقدر به زن نیازمندی

و زن چقدر به حس مرد بودنت نیازمندِ

يادم تو را در آغوش…

همين..

می خوای یواشکی ببوسمت اون وقت بگم من نبودم لبم بود. تقصیر این دلم بود!؟؟
آتش زدی به تار و پودم ای عشق / بر هستی و بر بود و نبودم ای عشق
سر خورده و بی چاره و خوارم کردی / من با تو مگر چه کرده بودم ای عشق. . . ؟
بـــﮧ ســـیــــم آخــــر ..
ســـآز مــــے زنـــــم امـشـَــب
بــــﮧ کـــورـے چـشـــم دنیــــا
کـــــﮧ ســــــآز مـخـــآلــف مـے زنــَــد
بـــآ مــَـن ! !

فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے …!

یا …
نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند …!!!
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ …!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم…..!!!

ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﺮﺩ

ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻨﻢ ﻟﺮﺯﻳﺪ!

ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ..

ﻳﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﯼ..

ﻭﺍﺳﻪ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭﻥ……!

آدم بايد يه ” تو “داشته باشه که هروقت از همه چي خسته ونااميد بود
بهش بگه :
مهم اينه که تو هستي ،
بيخيال دنيا
نکند يوسف عمرم رود از مصر خيالت
باز آواره تنهايي چاهم بکني…
بهشت نمیخواهم اگر بخواهی مرا روی زمین ببوسی !
نیازی نیست طرفت بهت بگه :

برو!

همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره!

همین که نپرسه چطوری روزها رو به شب میرسونی!

همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه!

همین که دیگه لا به لای حرفاش دوست دارم نباشه!

و همین که حضور دیگران توی زندگیش پررنگ تر از بودن تو باشه!

هزار بار سنگین تر از کلمه ی “برو” واست معنا پیدا میکنه…!!!

ميگن نمك باعث شوريه، عجيبه تو با اين همه نمك كه داري بازم شيريني!
ﮔﺎﻫﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺷﮏ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ، ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺗﻮ
ﺩﯾﮕﺮ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ,
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺗﻮ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ …
ﻧﻪ …!
ﻣﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ !
ﻫﻤﯿﻦ
دیدن اینکه همسران جوان همدیگر را دوست دارند
جای تعجب نیست،اما قشنگ ترین منظره دیدن زوجهای پیری است
که به هم عشق می ورزند.
همه ی عاشقانه هایت لابلای ورق های خاطره تکرار می شوند.تو به این تکرار عادت می کنیو من در عادتهای تو تکرار می شوم..
میگم بیا کلاغ پَر بازی کنیم؟
روزهای بی تو بودن پَر
فکرِ بی تو بودن پَر
دوست داشتن غیرِتو پَر
رفاقت بدونِ تو پَر
اصلا همه چی پَر
فقط تو نَپَر باشه؟؟
وقتی ” تو در من هر لحظه “” مرور میشوی” چگونه بیخیالت شوم. ” ای خیال خوب من”
ﺧﻮاﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ، ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﻫﺎﯾﻢ را ﺑﺒﺨﺶ ،
ﺑﺪﺧﻠﻘﯽ ﻫﺎﯾﻢ را ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﻦ
ﺑﯽ اﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﻫﺎﯾﻢ را ﺟﺪی ﻧﮕﯿﺮ
در ﻋﻮض ﻣﻦ ﻫﻢ ﺗﻮ را ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻢ ﮐﻪ ﻣﺴﺒﺐ ﻫﻤﻪ ی.
اﯾﻨﻬﺎﯾﯽ
ﻣﻬـــﺮ ﻣﻦ ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪﻥ ﺑﺪﺟﻮﺭﯼ
ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺕ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ..
دلم زیباترین دل هاست امروز / درون این دلم غوغاست امروز
دلم را در طبق بنهاده بودم / دهم آن را به دست یار امروز
ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺮﮒ ﻫﺎﻱ ﺩﻓﺘﺮﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ

ﻗﻠﻤﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪ

ﺩﺳﺘﻢ ﺳﺴﺖ ﺷﺪ

ﭼﻪ ﺳﺮﻣﺸﻘﻲ ﺩﺍﺩﻱ ﺑﻪ ﻣﻦ …؟

ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻣﻲ ﻧﻮﻳﺴﻢ :

” ﺩﻝ ﺩﺍﺩﻥ ﺧﻄﺎﺳﺖ “

عاشق بودن سخته,,,عاشق موندن سختتر
اگر ميشد با بوسه شارژت کنم،اينقدر ميبوسيمت که دائمى بشى
یادت بماند…
تو
یادگار روزهایی هستی…
که نه فراموش میشوند نه تکرار.

سكوت سرد فاصله ها تنم راميلرزاند,,,به ياد روزهايي كه بودنت را ميفهميدم,,كاه ارزو ميكنم,,كاش تورانميديدم تاامروزغم نديدنت رابخورم,,! كاش جشمانم به جشمانت خيره نميشدتاجشمانم براي ان لحظه بهانه بكيرند,,و اشك بريزند,,,
ﺍﯾﻦ ﻣﻬــﺮ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﺪ
ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺩ ﻧﻤﯽ ﺳﭙﺎﺭﻡ !
ﺑﻪ ﻗﺎﺻﺪﮎ ﻫﺎ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﯾﻦ ﻣﻬــﺮ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺘﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎ
ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺍﻭﻝ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻫﻢ ﻣﻌﺎﻭﺿﻪ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ
ﻧﻪ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ …
ﺍﯾﻦ ﻣﻬــﺮ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ، ﺟﺎﻧﻢ ﻭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﻢ ﺟﺎ ﻣﯿﺪﻫﻢ
وقتی تو نیستی بلاتکلیفم مثل گل
آفتابگردان در روزهای ابری
وتورا باز هم مرورمی کنم تاخاموشی ام نشان “فراموشی” ام نباشد.
به نظر من تو این دنیا که ده نفر عاشق یه نفر میشه.و اون یه نفر عاشق یه نفر دیگه….
فقط باید نیم نگاهی،گاهی به بیرون پنجره بنذاره،طرف که عاشقش شد در خفا
باید بره
بره از اینجا…
یه جایی که دست هیچکس جز خدا و مرگ بهش نرسه.
اینجوری حداقل دل هیچکس نمیشکنه.
ﻣﻦ ﺁﺩﻡ ﻧﻤﯿﺸﻮﻡ…

ﻟﺒﺨﻨﺪﺕ ﺧـَـﺮَﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ…

ﻭ…

ﺩﻭﺭﯾﺖ ﺳﮕﻢ !!!

تاذرجهان نباشد هجران عشق عاشقم برعشق نشکن وپیمان عشق
وسعت فاصله ها به امید دیدن تو کوتاه میشود،تو را می ستایم به خاطر قلب پر محبتت!
لحظــــــه هــایَم مـــال تــو ..

بـه قیمتـــِ صـِـفر ” تومــَن”

هَمین کــه

“تـــو” کِنـــار “مــَـن” باشی

ثروتمــندترین انسانـَم .

ميگن آدم براىرسيدن به عشقش بايدازتمام دنيابگذره ولى توكه دنياي مني چه طورى ازت بگذرم؟
فقط دستها…

هزاران بوسه بر دستان خوش صحبتت

دنیا کوچک است.
به اندازه ی چشمهای تو.
به وسعت صدایت، وقتی از دوردستها نام من را به زبان می آوری.
ویا شاید، به اندازه ی دستهایم که خیلی وقت است اینجا، در این سمت کره ی جغرافیایی، جا مانده اند.
ﺩﺳﺘﺎﻧﻤـ ﺭﺁ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ ﻣَﻨــ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥِ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺴﺘﻢ!
ﺣﺮﺍﺭﺗَﻤـ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﻣﯿﺮﺳﺪ!
ﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧـﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﺷَـ ـﺮﻡ ﺍﺳﺘــ
ﯾﺂ ﺗﺼﻮﺭ ﺭﻭﺯﻫﺂﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧَﺒﻮﺩﺗـــ ﺭﺍ ﻟﻤﺴــ ﮐﻨﻤـ !!!؟
سرمایی بودم همیشه!!!
ولی بین خودمان بماند سرمایی میشوم وقتی پای آغوش تو درمیان بیاید…
شهر اراک که از آن بودم بیزار
باور نکردم که کند من را بیدار
دختری در آن شهر به ز همه
عاشقم کردو شدم زار و نزار
دل شیرین غزل از غم فرهاد شکست،شیشه نازک احساس مرا باد شکست،اری ای همسفر خسته شبهای فراق، شاخه بخت من از لحظه ی ایجاد شکست…
گفتم دوستت دارم گفت شارژ بفرستی باورم میشه
آهای ….!!! شما که جفتت رو پیدا کردی…
شما که همدم و هـم نفـس داری….
شما که واسه درد دلت یه آغوش داری که توش آروم میشی….
شما که عشقت پیشته و بی نیازی….
آره با شمام….
یه لحظه رو واسه بوسیدنش از دست نده…
دقیقه های با هم بودن زود میگذره ….
قدرش رو بدون …
که تنها موندن سخت میگذره….
ﺑﻪ ﺻﺪ ﻣﺮﮒ ﺳﺨﺖ
ﺑﻪ ﺻﺪ ﻣﺮﮒ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﻫﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﺪ ﻣﺮﮒ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺍﺭﺯﻧﺪ!
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯾﯽ ﺷﺎﯾﺪ …
… … ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ …
ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ
از زندگیِ یکنواخت از آدم های تکراری حرف های تکراری. نام های تکراری… خسته بود از کل دنیا فقط یک حرف می خواست یک حرف ِ ساده.. یک «میم» ناقابل از سی و دو حرف زیان فارسی یک «میم» مالکیت خالی !!! فقط همین .
♥♡♥♡
„هنوز دروغهایت را در گنجه دارم
گاهی
…باورشان میکنم و باز…
عاشقت می شوم“
به گل گفتم عشق چيست؟ گفت از من خوشبوتر به پروانه گفتم عشق چيست؟ گفت از من زيبا تر به شمع گفتم عشق چيست؟ گفت از من سوزنده تر به عشق گفتم آخر تو چيستي؟ گفت نگاهي بيش نيستم …
ﭼﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ِ ﺑﺰﺭﮒ ِﺗﻮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ،
ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻢ؟
من از چشمانت چیزی نمی خواهم ،

به جز. . .

گاهی

نگاهی

اشتباهی. . . .!

ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺮاﯾﺖ ﻋﺠﯿﺐ اﺳﺖ اﯾﻦ ﻫﻤﻪ آراﻣﺸﻢ …ﺧﻮدﻣﺎﻧﯽ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺑﻪ آﺧﺮ ﮐﻪ ﺑﺮﺳﯽ دﯾﮕﺮ ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ!
بیستون را عشق کند و شهرت اش فرهاد برد
ﺍﻣﺸﺐ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺷﺒﻢ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺷﯿﻤﯽ , ﻓﯿﺰﯾﮏ ,
ﺭﯾﺎﺿﯽ ……
ﺳﺮﻣﺸﻘﻢ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ , ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺁﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻧﻪ ﮐﺒﺮﯼ ﺗﺼﻤﯿﻢ
ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ.
ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺷﺒﻢ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺑﻮﺩ آرزوی سعادت تو
دوست داشتن
درد است نه دردی که

از پای بیفکند دوست داشتن

زخم است زخمی که انسان با دست خویش

بر قلب میزند جریانی تند ودائم تا مقصد دوست داشتن

فریاد همیشگی قلب هاست ودردی است که مرحمش جز درد نیست

سرزمين عشق رشته كوهي است به نام صفاكه اين رشته كوه آبرفتي داردبنام وفاواين آبرفت به پيچي مي رسد به نام وداع به اميداينكه هرگزبه اين پيچ نرسيم
یاد داری . . . ؟

دلِ من تَنگِ دلِ سَنگِ تو بود . . .

یاد داری . . . ؟؟

دلِ من سَنگِ صَبورِ دلِ دلْ سَنگِ تو بود . . .

تمام خوبیهای دنیا به پای کسی که
قلب کوچیکم فقط به خاطر وجود پاکش میزنه
ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ
ﺭﻭﺯﯼ
ﺟﺎﺋﯽ
ﻭﻗﺘﯽ …
ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
ﺑﻪ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺳﯿﺪ !
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ
ﺑﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﭼﺮﺥ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺳﯿﺐ
ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ …
چشم هایت به من آموختن که با آخرین نگاه ،اولین رنج آغاز میشود !
ﺩﻧﻴﺎ ﻳﻪ ﺭﺅﻳﺎ ﻣـے ﺷﻮﺩ . . .

ﻭﻗﺘـے ﺗــــو ﺩﻧﻴﺎﮮ ﻣﻨـے . . .

میــدانــی؟گــاهــی سنــگ دل تــریــن آدم دنیــا هــم کــه بــاشــی یــک لحظـــه یــک آن یــاد کســی روی قفســه ی سینــه ات سنگینــی میکنــد آن لحظـــه بــه طـــور کــامـــلا” غــریــزی نفــس عمیقــی میکشــی تــا سنــگ کــپ نکـنــی
در عمق آرزوی من است که در وجودت خانه ای داشته باشم، حتی به مساحت یک یاد…
ﻧﻔﺴـــــﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﻣﺮﺩﻣﮏ ﭼﺸﻤــــــــــﺎﻡ ﺩﻭ ﺩﻭ ﻣﯿﺰﻧــــﻪ …..
ﺗﺮﺳﯿــــــــــﺪﯼ ؟
ﺧﺴﺘـــــــــﻪ ﺍﯼ ﺷﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩﻡ؟
ﻭ ﻫﺮﺍﺳﻮﻥ ﺷﺒﯿـــــــــﻪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎ ؟
ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻣﺜﻞ ﺩﻗﯿﻘـــــــــﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻋــــــﺖ ﻫﺎ؟
ﺭﺍﺳﺘـــــــــــﯼ ﻗﻮﻝ ﻫــــــﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼـــــــــﻪ ﻗﯿﻤﺘﯽ
ﺑﻪ ﻋﺒــــــــﻮﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻓﺮﻭﺧﺘــــــــﻪ ﺍﯼ ؟
ﻣﻦ ﻫﻨـــــــﻮﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﺴﺘــــــــﺎﺩﻩ ﺍﻡ !!
ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﺒﻮﺩﻧــــــــﺖ ﻣﯿﺰﻧـــــــــﻢ !!!
ﭼﺸﻤﻬﺎﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﭼـــــــــﺮﺕ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﻻﻻﯾﯽ
ﺣﻘﯿـــﻘﺖ !…..
ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻧﺒــــــــــــﻮﺩﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧـــــــــﻢ ﻣﯿﺨﻨــــــــﺪﯼ؟؟؟؟؟؟ !!!!!!
با تو پرشور و نشاطم، تو هیاهوی نگاتم، تو یه اواز قشنگی، من تو اهنگ صداتم، مثل خنده رو لباتم، مثل اشک رو گونه هاتم، تو رو می بوسم انگار، شاعر شعر چشاتم
من تو را با ط مینویسم
طو با همه فرق داری
همه چیزبابهانه آغاز میشود جزعشق،که وقتی می آید تازه بهانه هایش شروع میشود…..
ﻋـﺰﯾـﺰ ﺩﻟـﻢ …
ﭼـﻪ ﺗـﻔـﺎﻭﺗـﯽ ﻣـﯽ ﮐـﻨـﺪ ﺁﻧـﺴـﻮﯼ ﺩﻧـﯿـﺎ ﺑـﺎﺷـﯿـﻢ
ﯾـﺎ ﻓـﻘـﻂ …

ﭼـﻨـﺪ ﮐـﻮﭼـﻪ ﺁﻥ ﻃـﺮﻑ ﺗـﺮ ؟!
ﭘـﺎﯼ ﻋـﺸـﻖ ﮐـﻪ ﺩﺭ ﻣـﯿـﺎﻥ ﺑـﺎﺷـﺪ،
ﺩﻟـﺘـﻨـﮕـﯽ ﺩﻣـﺎﺭ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﻣـﯽ ﺁﻭﺭﺩ !….
ــــــــــــــــــــــــــــــ♥ــــــــــــــــــــــــــــــ♥ــــــــــــــــــــــــــــــ♥ــــــــــــــــــــــــــــــ♥ــــــــــــــــــــــــــــــ♥ــــــــــــــــــــــــــــــ♥ــــــــــــــ برای تو چون میدانم که به یک قلب راضی نیستی…
ای از عشق پاک من همیشه مست
من تورا آسان نیاوردم بدست
گنــــاهش پــــای تو!
به هــــیچ عــــشقـــی
دیــــگر ایـــمان نـــدارم…
کـــــافر شــــده ام…!
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ …
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ …
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﯽ ﺟﻮﺍﺏ …
ﮐﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﯿﭙﺮﺳﻢ …
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻻﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ !.…
با تمام دخترانگی ات، مرد باش!
اگر سراغ نگاهت را گرفتند
بگو که واگذار شده…
بیاخودمان باشیم!
توبگويی،من نگاه کنم
من نگاه کنم،توبخانی!
سپس باهم لبخندبزنیم
براین همه دیوانگی
برای تلافى ازفرداهایی که برای مانیست!
تــــــــــــــــو را

نه عاشقانه ؛

نه عاقلانه ؛

و نه عاجزانه. . . .؛

که تـــــو را

“عـــــــــــــــــــــادلانـــــــه”

در آغـــــوش ميکشــــم. . . .!

عـــــــــــــــــــــــدل مگر نه آن اســـت که ؛

« هر چيز در جای خــودش قــرار بگيــرد » . . . .؟؟

‧٠•◆●♦▶┃ℳ┃◀♦●◆•٠‧

کاش به جای جدایی از تو مردن بودآخه مردن یه لحظه ست اما جدایی ازتو لحظه به لحظه مردنه
نمی دانم , با چه واژه ای تو را صدا کنم . با چه صدایی تو را بخوانم .
من در سکوت تیره ی شب , دنبال واژه ی روشنی هستم
که سال هاست آن را از یاد برده ام .
می خواهم قلبم را به تسخیر محبت بدهم .
می گویند تنها آن زمان است که واژه ی عشق در دل شعله ور می شود .
از تو آينه ساخته بودم
به چه سادگى شکستى
توى کارت مونده بودم
اما ثابت کردى پستى.
پرسید بخاطر کی زنده هستی؟
با اینکه دلم میخواست با تموم وجود داد بزنم، به خاطر تو، بهش گفتم بخاطر هیچکس
پرسید پس بخاطر چی زنده ای؟
با اینکه دلم فریاد میزد که به خاطر تو، با یه بغض غمگین گفتم بخاطر هیچ چیز
ازش پرسیدم تو بخاطر کی زنده ای؟ در حالی
که اشک تو چشماش جمع شده بود، گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ کس زنده اس✔
فقط تو ، یا تو یا هیچ کس / اگه نرسم خدایا ، زندگی بس.
بیشترین قدرت برای آسیب رساندن ب ما،در چنگ آنهایی است ک دوستشان داریم
دست های تو که مال من باشد…
هیچکس…
مرا…
دست کم نخواهد گرفت…
گاهی دوست داشتن اجبار است اما عاشق شدن اجبار نیست از حقیقت های تلخ عاشق شدن خسته ام یه دروغ شیرین بگو…بگو دوست دارم
نگاهت را گذاشتم به حساب همبازي کودکي بودن ,وحرفهايت را به حساب راحت بودنت با من واحساست را به حساب بچگي نميدانستم اين احساس بچگيت روزي مراديوانه تو ميکند که ديگر مانند سرابي براي من.
عزیزم اگه بامنی من همه پیچ وخمه دنیاروبلدم پس گم نمیشم انقدم دوستت دارم که بخاطره توهمه دنیاروگم کنم وتوروپیداکنم اماجدایی به نفع هردومون شدتوآزاردی بجرم رفاقت بامن نخاسم رفاقت بااون وازدست بدی من فقط تحمله قصه هاتون ونداشتم بفهم عزیزه عمو… ..
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻭﺭ ﻧﯿﺴﺖﺩﺭﺩ ﺍﺳــــﺖ . . . ﻧـــــﺰﺩﯾــــﮏ ﺍﺳـــــﺖ . . .
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺟﻮﺏ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺴﺖ. ﺗﺎ ﻟﺠﻦ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﺜﯿﻒ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﻭﻗﺘــﮯ ﻧـــــ ﮧ בﺳﺘــــﮯ ﺑﺮﺍﮮﮔﺮﻓﺘـטּ ﺍﺳﺖَ
ﻧــــ ﮧ ﺁﻏﻮﺷـــﮯ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾــــ ﮧ
ﻧــــ ﮧ ﺷﺎﻧـــ ﮧﺍﯼ ﺑﺮﺍﮮ ﺗﮑﯿــــ ﮧ
ﺍﻧـﺘـﻈــﺎﺭ ﻧـבﺍﺷﺘـــ ﮧ ﺑﺎﺵَ ﺧﻨـבﻩﺍﻡ ﻭﺍﻗﻌـــﮯ ﺑﺎﺷـב
ﺍﯾــטּ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺯﻧـבﻩﺍﻡ ﺗـــﺎ בﯾﮕﺮﺍטּ ﺯﻧـבﮔـــــﮯ ﮐﻨﻨـב !!
عشق یک چرخه است:
وقتی عاشق شوید,صدمه میبینید.
وقتی صدمه دیدید,متنفر میشوید.
وقتی متنفر شدید,سعی میکنید فراموش کنید…
وقتی فراموش کنید,دلتنگ میشوید.
وقتی دلتنگ شدید,دوباره عاشق میشوید…
کاش حوله ای بودم آویزان برمیخ ،تاهرروزصبح قبل ازهمه صورتت رامی بوسیدم.
تموم قلب تو به من نمیرسه ……
همین که به فکرم باشی برای من بسه.
فرقِ مَن با بقیه رو فقط کسى می فهمه
که! فرق داره برام با بقیه…
دلم ميخواهد دست برگردن ابر بهاري بياندازم

و همراهي كنم با او بارش مهرباني را

تا امضا شود سند ثانيه هاي نيك بخت اطلسي ام

و دلم ميخواهد

بوسه اي بر گونه هاي خورشيد خاطره بزنم

تا آتش گيرد در وجودم

هرچيز كه جز تو را به خاطرم مي آورد

تا تنها تو

تك ستاره شب هاي بي كسي ام شوي..!

ای کاش عشق رنگ و بو داشت تا همه می‌ فهمیدند عاشق واقعی کیست.
ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ
ﺩﻭﺭ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﮕﺮﺩﯼ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ
ﭘﻠﮏ ﺁﺭﺯﻭ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ
ﺯﯾﺮ ﺧﺮﻭﺍﺭﻫﺎ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ

ﻫﯿﭻ ﻓﮑﺮ ﺯﻻﻟﯽ
ﻧﺎﭘﺎﮐﯽ ﺍﻟﺘﻬﺎﺏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ
ﺯﻧﺪﮔﻲﮔﻞﺳﺮﺧﻲﺍﺳﺖکه گلبرگهایش خیالی وخارهایش واقعی است.
ما عاشق هم نبودیم! معتاد هم بودیم
اینـجا آسمان آبی دل من است..
کـه گاهی هوایش بهاریسـت و گَهگاهـی هم ابری..
دل من ستاره هایی دارد که شاید چشمک بزنند..
یا پشت ابری قایم شوند..
آسمان آبـی دل من رازی دارد..!
بزرگ اما پنهـــــــان…
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﻲ ﮔﻔﺖ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ. . .

ﺑﭙﺮﺱ ﺗﺎ ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪ؟

طا لب پرواز هستم مقصدم چشمان تو، یاس پرپر گشته ام مرهمش دستان تو، بودنم با بودنت معنای دیگر می دهد ،حال من خوش می شود با این لب خندان تو .
ﮔﺎﻫـــــﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻟـــــﻢ ﻫﻮﺱ ﺷﯿﻄﻨﺖ
ﻣﯿﮑﻨﺪ . …
ﺍﺯ ﻫﻤـــــﺎﻥ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮎ ﺣــــــﺮﻑ ﺗﻮ
ﭘﺸــﺖ ﺑﻨﺪ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮎ ﻣﯿﮕﻮﯾــــﯽ
:” ﻣﮕﻪ ﺩﺳﺘـــــﻢ ﺑﻬــــﺖ ﻧﺮﺳـــــﻪ.
“بودن” و “نبودنت” . . .

ایمانم را به “بهشت” و “جهنم” به یقین می رساند . . .

ﺑﻀﯽ ﻭﻗـﺘـ ـﺂ ﻧـﻪ ﺁﺩﻡ ﺑـﺎ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﺁﺭﻭﻡ
ﻣﯿﺸﻪ
, ﻧـﻪ ﻧﻮﺍﺯﺷﺶ , ﻧـﻪ ﺣﺘﺂ ﻧـﮕـﺎﻫـ ـﺎﯼ
ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﺶ
ﺑﻀﯽ ﻭﻗـﺘـ ـﺂ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺂﻓﯿﻪ ﮎ ﺑـﺎ
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖِ
ﻣَـﺮﺩﻭﻧـﻪ ـَﺶ ﺍَﺧـﻢ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺳﺮﺕ ﺩﺍﺩ
ﺑﺰﻧـﻪ ﺑﮕﻪ
: ” ﭼـﻘـﺪ ﺑـﺖ ﺑـﮕﻢ ﮔﺮﯾـﻪ ﻧـﮑن
میگن با همراه اول هیچ کس تنها نیست
من به همون همراه اولتم حسویم میشه
اون بیشتر از من باتوئه
kashki khabar nadashti divoone y
negatam y moshte khake na chiZ
oftadei b zire patam kashki sedaye ghalbet
nabood sedaye ghalbam kashki
nagofte boodam ta vaghte joon dadan bahatam 🙁
از پشت تپه ها،دریاها،جنگل ها.صدایت میکنم.صدایم بشنو.صدای من آرام تر از صدای نم نم باران بهاریست.
میدونی عاشق شدن یعنی چی?
یعنی اینکه دیگه دوست نداری بخوابی….چون حقیقتی زیبا تر از رویا هات داری….
میگن عشق تویه داستانهاست ولی نمیدونن کی همون عشقه که این داستانها را درست میکنه
وقتی بدانم یک لحظه به یادم هستی تمام عمرم را فدای آن لحظه میکنم___!
عشق بازی دیگران را که میبینم جای بوسه ات روی گونه ام گز گز میکند…!!!
دل فداى دل ديوانه که هر شب برتوست.
واژه هایم رنگ باران دارد وقتی ازتو می نویسم…قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی…
عشق تازمانی که در دلت مونده قشنگ دوست داشتنی.امازمانیکه که برلب بیادفقط توروآشفته میکنه.
كاش چراغ قرمز بودي تا درحسرت سبز شدنت يك عمر نگاهت مي كردم…
.*”**…..**”* .
*. Jat vase .*
*. Hamishe .*
“*. Injas .*”
“*.*”
قهر که می کنی
لبخند نزن
چای تلخ را
در فنجان می ریزند
نه در قندان!
ميگن لبخند ربطي به مرگ نداره…
ولي تو لبخند بزن ببين چطور برات مي ميرم.
روزهای تکراری یکی یکی میایندو میروند,نمیدانم چه روزیست چه ساعتی است چه لحظه ای است,,انگار تاریخ زندگیه من از روزی که رفتی شروع شد,انگار تیک تیک ساعت از روزی که رفتی به صدا امده,انگار تمام شعرها از روزی که رفتی معنا شده اند,انگار از روزی که رفتی برایم لیلی لیلی ومجنون مجنون شده است,,,,انگار از روزی که رفته ای جهان بی صدا شده است,انگار انگار از روزی که رفته ای عاشق,,,عاشق,,,عاشق شده ام
ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ
.
.
.
.
.
.
ﺩﻡ ﺍﺯﻣـــــــﺮﺩﻭﻧگے ﻧﺰﻥ
.
.
.
ﺳﻨﮕﯿﻨﻪ ﺳﺮﻓﻪ ﺍﺕ ﻣﯿﮕــــــﺮﻩ !!!
ﻋﺸﻖ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺷﻔﻘﺖ ﺑﺮ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻫﺮﭼﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺯﺍﺭﺗﺮ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﯿﺰﺍﺭﺗﺮ . . .
پنجره ي چشم تو باز مي شود
پرده كنار مي رود …
روي تاقچه ، گلداني از گل سرخ
پشت پنجره
عشق رو به تو سجده مي كند .
و محبت آن طرف ها
ذكر ” دوستت دارم ” ؛
روي لب ها مي گذارد
ﺩﻳـﮕﺮ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺷﮏ ﻣﻲ ﺭﻳﺰﻡ
ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻲ ﺷﻮﻡ
ﯾﺎ ﺳﻨﮕـ !!!…
ﺧﺪﺍ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺪ ..
ﺍﮔﻪ ﻋﺸﻘﺖ …
ﯾﻬﻮﯾﯽ …ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ
ﺑﮕﻪ ﻧﮕﻮ …
ﺑﮕﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ …
ﺑﮕﻪ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻗﻬﺮﻡ …
ﺑﮕﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ …
ﺑﮕﻪ ﺑﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ …
ﺑﮕﻪ ﺑﺮﻭ ….
ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﺣﺮﻓﻪ ﺯﺑﻮﻧﺸﻪ، ﺣﺮﻑ ﺩﻟﺶ
ﻧﯿﺲ! …
ﺍﻭﻥ ﺩﻟﺶ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺑﻐﻞ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ! …
ﯾﻪ ﺑﻐﻞ ﻣﺤﮑﻢ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ! …
ﯾﻪ ﺑﻐﻞ ﻣﺤﮑﻢ ! …
محبتت مثل سکه افتاده توي قلبم اگه بخواي درش بياري بايد بشکنيش
ميدونی فرق تو با کشتی چيه؟ کشتی به گل ميشينه،تو به دل می شينی.
بدترین چیز اینه که با کسی نباشی ولی همه فکر کنن با خیلیایی
دل به تو دادم فتادم به بند،،،،ای گل براشک خونينم نخند
ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ، ﻫﺮ ﺟﺎ ﻣﯿﺮﻭﯼ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ

ﯾﮑﯽ ﻫﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ

ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﻨﯽ ﻭ ﻣﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﺪﺍﯼ

ﺗﻮﺍﻡ

ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ ، ﻣﻦ ﺷﯿﻔﺘﻪ ﺁﻥ

ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﺗﻮﺍﻡ

ﺑﯿﺎ ؛
ﺍﯾﻦ ﻫــــﻮﺍ ، ﻫـــــﻮﺍﯼ ـ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ
ﺑﺮﺍﯼ …
ﺩ ﻟـ ــﺘـ ــﻨـــﮓ ﺑﻮﺩﻥ …!
ﻣﻦ ﺑﻐــــﺾ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﺡ ـ ﺯﺧﻤﯿﻢ ﻣﯽ
ﺁﻭﺭﻡ !..
ﺗﻮ ﺁﻏــــــﻮﺷﺖ ﺭﺍ …

… ﺑﺎ ﺑــــــﻮﺳﻪ ﻫﺎﯾﺖ …
ﺑﮕــــــــــﺬﺍﺭ ﺩﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﺗــــﻮ
ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻏﯿﺮ ـ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﺎﺷــــﺪ !
ﺑﯿﺎ
مخاطب خاص من!
خاص بودن خاصیت توست!
تو همیشه خاص می مانی، چون سلیقه ی منی …
کدام عاشق تر بودیم؟؟

من که به خاطر عشق دنیایم جهنم شد!!

یا آدم که بهشتش دنیا شد؟؟؟

ﺩﺭ ﺭﻩ ﻣﻨﺰﻝ ﻟﯿﻠﯽ ﮐﻪ ﺧﻄﺮﻫﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ / ﺷﺮﻁ ﺍﻭﻝ ﻗﺪﻡ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺑﺎﺷﯽ !!:-|
با تو بودن را تصویر کردم …
بی تو بودن را ، تجربه !
این بود سهم من از رویا تا واقعیت
ایــ ــنْ رٌوزهــــ ـــا ِ عَجِیبـــــْ ــــ….

اِحْساسِ نِیــ ـــــازِْ جِنْسیـــِ ــــ ٌمِیکٌنم….

حِسْ نِیــ ــازْ بِه کَسی….

اَز جِنْـــسِ اِنْسان….

امروز دلم واسه داشتنت پَر که نه ، پَر پَر می زنه
واسه بودنت و بغل کردنت !
اینکه سَرم رو بذارم روی شونه ات و دستات رو فرو کنے لای موهام
و بگی: مالِ خودمی … ! ♥
بعد ببینی که چه جوری با همین دو سه حرف تو آروم مى شم

امروز دلم خیلے امنیت تو رو مے خواست ! خیلے …!

دلم پیش رخ ناز تو بند است
ندانم قیمت ناز تو چند است
نمایی گر به قلب من نگاهی
به دل گویم که بخت من بلند است.
گاه می توان تمام زندگی را در آغوش گرفت ، فقط کافیست تمام زندگیت یک نفر باشد
من… !
سرشار و خسته است از من کمی “تو” می خواهد و بسیار ما…. !
من “خاطر” ت را ميخواستم نه “خاطره” ات را!
ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ، ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ !
ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﯾﺪ ﻏﻢ ﺭﺍ
ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻫﺪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺭﺍ
ﺑﺒﺎﺭ ﺍﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ! ﺑﺒﺎﺭ !
ﺑﺒﺎﺭ ﺗﺎ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺎﻗﯿﺴﺖ،
ﺑﺒﺎﺭ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﻝ ﺩﺭﯾﻦ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺲ ﻃﻮﻓﺎﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺒﺎﺭ ﺗﺎ ﺧﯿﺲ ﺷﻮﻡ ﺍﺯ ﻏﺮﺑﺖ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ ﺯ ﺩﺭﯾﺎ !
ﺑﺒﺎﺭ ﺗﺎ ﺳﯿﻞ ﺷﻮﻡ، ﺑﺨﺮﻭﺷﻢ، ﺑﺮﻭﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻓﺮﺩﺍ
ﺑﺒﺎﺭ ﺗﺎ ﭼﺸﻢ ﮔﺮﯾﺎﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻃﻠﺴﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺒﻮﺩﺕ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ …
ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻋﺎﺩﺕ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩﺑﺮﺍﯾﻢ …
ﻧﺒﻮﺩﺕ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ …
ﺭﻭﺣﻢ ﻣﯽ ﺁﺯﺍﺭﺩ …
ﻧﺒﻮﺩﺕ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍﺧﻂ ﺧﻄﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ …
ﻧﺒﻮﺩﺕ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ …
ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﮑﻨﺪ …
ﺷﮑﺴﺘﻨﻢ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ …
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻀﻮﺭﺕ …
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻮﺷﺖ
” ﺩﻟﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﻭﺳﺖ
ﺗﻨﺖ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎﺷـﺪ
ﻫﺰﺍﺭ ﺧﻄﺒﻪ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎﺯ
ﻓﺎﺣﺸﮕﯽ ﺳـﺖ “!!!….
ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ :
ﺩﻝ ﺩﺍﺩﮔﯽ ﯾﮏ ﻃﺮﻓﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺁﯾﺪ ﺍﻭ ﺳﻬﻢ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﭘﺲ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺍﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﯾﻢ !
ﻋﯿﺒﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻫﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺷﺮﻑ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﺗــــﻮ ﺭﺳﻴﺪﻡ . . .

ﻓﻘﻂ . . .

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻧَپﺮﻡ . . . !

آن شب؛شب آشنایی ام یادت هست
گفتی تو به من کجاییم یادت هست
من حرف زدم به لهجه ام خندیدی
ای دل! دل روستاییم یادت هست!
من لوس ترین دختر دنیام
وقتی قراره تو نازمو بکشی
چرا متوجه نمی شید؟؟آدما نیاز دارن بغل بشن…درست مثل اینکه آدما نیاز دارن مسواک بزنن که دندوناشون سالم بمونه،آدمی که بغل نشه ، سالم نمی مونه روحش غمگینه…
هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد ؟!
این دو یکی نیست… اشتباه نشود!
عشق همان دوست داشتن نیست
عشق رویائی است و دوست داشتن دنیائی
دوست داشتن با عشق مقایسه نمی شود که اگر بشود
از بین خواهد رفت
ﻫﻮﺍﯾﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻫﻮﺍﯾﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺍﺻﻼ‌ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ
برای شنیدن صدایي ک دوستش داری همین لحظه هم بسیاردیراست.افسوس خواهی خورد زمانی راک آن سوی سیم هاکسی بی احساس میگوید!برقراری ارتباط بامشترک موردنظرمقدورنمیباشد!!
یکی راپرسیدم.عشق غم است یاشادی.انگشت برلب نهادوگفت.انتظار
با چه می توان

عشق را به بند جاودان کشید؟

با کدام بوسه ،با کدام لب؟

در کدام لحظه ،در کدام شب؟

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

ﻋﺎﺩﺕ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ،
ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﺑﮕﻮﯾﻢ …
ﭘﺲ ﺧﺎﮐﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺯﯾﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﺧﻨـﺪﺍﻧﻢ…
ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ
ﻧﻪ ﺩﺭﺩﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﻪ ﻗﻠﺒﯽ …
تقصیر چشمهای توست ، که این طور ، حجله نشین شبهای غربت خاطره اش شده ام

بگذار تاهمیشه ، در صومعه ی چشمانت ، راهبه باشم

من ، این راه رسیدن به نرسیدنت را ، دوست دارم.!

امروز دوباره دلم شکست. . . .
از همان جای قبلی
کاش میشد آخر اسمت نقطه گذاشت تا
دیگر شروع نشوی. . . .
کاش میشد فریاد بزنم “پایان”
دلم خیلی گرفته
اینجا نمی توان به کسی نزدیک شد
آدمها از دور دوست داشتنی ترند. . . . . . .!!
ویــرانه ای بیش نیستــم….

وجـودم حـتی از طـاق های ایــوان مـداین هم ویران تر گشتـه….

امــا….

دلـی دارم!

دلـی کـه بـا یــاد تــو همچــون سـاعـت می تپــد….

دوست داشتن تو چه لذتی دارد…
مثل گفتن :عااااااااااااااااااااااااااااااا در کودکی جلوی پنکه…
در نگاه چشمانت آشناييتى را چنان ديدم
در دستانت گرمايى را چنان لمس کردم
درآغوشت امنيتى را چنان يافتم
ک تا کنون همانندش را نديده بودم…
هیچـــ کســ
ویرانی ام را حســـ نکرد
روز رفتنــــــــت را به خاطــــــــــر داری ؟
کفــــــش هایــــت را بغل کــــــــرده بــــودی..
مبـــــادا صدایـــــش گوش هایـــــم را آزار دهـــــــــد ! ! !
نـــــوک ِ پا ، نـــــوک ِ پا دور شــــدی
از همیـــــن گوشــــهـ کنــــار..
و امــــــــروز
بی ســــــر و صـــــــــدا پیدایـــــت شد
تـــــا بــــه رخ نکشـــــــــی اشتباهاتـــــــــــــم را
ایـــــن بـــــار کفــــش هایـــــت را می دزدم
مبــــــــــادا فکـــــر ِ رفتــــــــــن به ســـــرت بزنــــــــد ..
چه شباهتی دارند عشقهای امروزی به عقربه های ساعت، بی توقف در شوق و تکاپوی بهم رسیدن؛ اما وقتی بهم میرسند از هم میگذرند.
ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﺘﺎﻧﺖ ﺧﺎﺻﯽ ﮔﻔﺖ :ﻟﻄﻔﺎ ﯾﻪ ﺩﻫﻦ ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﺧﻔﻪ ﺷﻮ …
تمام خواسته من یک جمله کوتاه است!
دلی که به تو سپرده ام به غم مسپار
یادکن که عشق نمی پرسه اهل کجایی!فقط میگه توی قلب من زندگی کن
عشق نمی پرسه چرا دور هستی!فقط میگه همیشه بامن هستی
عشق نمیگه دوستم داری؟فقط میگه دوستت دارم
من بهای سنگینی برای عشق نمی پردازم
حتی دسته گلی که بتو هدیه میدهم
از باغچه همسایه می چینم
ﺁﺩﻣـــﻬﺎ ﺯﯾـــﺂﺩ ﻧﻤـــﯽ ﺗﻮﻧـــﻦ ﺍﺯ ﻫـَﻢ ﺩﻭﺭ ﺑﺸــﻦ
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺟـــﺂ ﻣﯿﻤﻮﻧــﻪ ﮐـــﻪ ﻣﺠﺒـــﻮﺭَﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩﻥ ﻭ ﺑَﺮﺵ ﺩﺍﺭَﻥ
ﺳﻌﯽ ﻧﮑُـــﻦ ﺍﺯ ﻣـَـﻦ ﺩﻭﺭ ﺑﺸـــﯽ … ﺩ ِﻟــﺘــــ ﺍﯾﻨﺠــــﺎﺳﺘـــ ﭘﯿﺶ ﻣـَــﻦ
می دانــــــــم. . . .

در دوســـت داشتـنـت ؛

هیــچ مـًَََــرزی نـــــــــــدارم. . . .

ولی رهـــــایت میکنـــــــم. . . .

کـه اگــر بـر گشتــی. . . .

با تـمـــــــام ِِِِ قلبــت برگــــردی. . . .

زیر باران گریه می کردم آرام و بیصدا تو چتر را بالای سرم گرفتی اما همچنان گونه های من خیس از گریه ماند …!
و تو هرگز نفهمیدی که چتر باید بالای دلم باشد نه روی سرم …
گاهی شنیدن صدای قلب کسی که دوستش دارین،زنده ترین موسیقی این عالمه
آسمان دلم دیگر طاقت بی ماه ماندن را ندارد … زود برگرد !
آخــر ِ تــنـــهـــایــی دُنیــاست. . . .

” بــی تو ”

قدم زدن در پایــیـــز. . . . . (︶︿︶)

هر بار که مي‌خواهم به سمتت بيايم…. يادم مي‌افتد ””””دلتنگي” ؛هرگز بهانه ی خوبي براي تکرار يک اشتباه نيست
وقتی به دنبال خودم میگشتم حقیقت را کشف کردم
در حقیقت به عشق رسیدمــ؛ در پی عشق خدا را یافتم …..و در راه خدا به همه چیز ﺭﺳﻴﺪﻡ.
کاش هیچ وقت عاشقش نمیشدم چون هرچه کرداو آشناکرد
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪﻩ ﻫﺎ . . .
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻥ
ﻧﺎﻣــــــﺖ
ﺧﺎﻃﺮﺍﺗــــــﺖ
ﺑﻮﺳــ ـــــﻪ ﻫﺎﯾـــــــﺖ
ﻭ ﻟـــﻤـــــﺲ ﺣـــــﺲ ﺑﻮﺩﻧـــــــﺖ
ﻫﻤـــﻪ ﻭ ﻫﻤـــــﻪ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺳــــــﺮﺩِ ﺑﺎﺩ ﺳﭙــــــﺮﺩﻡ
ﯾــﺎﺩﻡ ﺗــــﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣــــــﻮﺵ ﻋﺰﯾـــﺰ ِ ﺩﻝ …
نگاهم نگران مانده به راهی

تا شاید قاصدکی آیدو

خبر از یار برایم بیاورد…

اما …

باز شب شدو خبری از قاصدک نشد

خبری از آن یار بی وفا نشد

کجا مانده ای قاصدک…؟؟؟

نکند راهت را گم کرده ای…؟؟؟

ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴــــــــــــﺕ !!!!!!ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ
ﮐﻪ ﺧﻮﺑﻢ …..
ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﻨﯿﺪ !!!!….
ﻓﻘﻂ ﺍﺩﺍﯼ ﮐﻮﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻡ ….ﺍﻣﺎ !!!
ﭘُﺮ ﺍﺯ ﺗﺮَﮐﻢ …
ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ،ﻓــــــــــــــﺮﻭ ﺑﺮﯾﺰﻡ !!!!..
آهنگ نفسهایت، پیچ و تاب خوردنه اندام مردانه ات، صدای ضربان قلبت، فشردن دستانت، حرکت زبانت، لمس لبانت، شنیدن اسمم از زبانت، این خواستنی ترین خواسته من است، من تو را در اوج می خواهم…
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ . . .
ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺵ ﺑﮕﺬﺭﻩ ﺍﺳﻤﺶ ﻣﯽ ﺷﻪ ” ﺧﺎﻃﺮﻩ ”
ﺍﮔﻪ ﭘﺪﺭﺕ ﺩﺭﺁﺩ ﺍﺳﻤﺶ ﻣﯽ ﺷﻪ ” ﺗﺠﺮﺑﻪ “
هرگز کاری شگفت‌تراز کشف تو نداشته‌ام،هرگز چیزی مرا این‌گونه،شاد نکرده بودکه در تلألو لبخند تو ماه شدم.گفته بودم چنان دوستت خواهم داشت که معنی دوست داشتن را عوض کنند……!!
مینویسم سرشارازعشق
برای تویی که همیشه
تنهامخاطب خاصّ دل نوشت‌ه‌های ِ منی
برای توکه بخوانی! بدانی!
دوست داشتنت در من بی‌انتهاست(!
میدونی غربت یعنی چی ؟
غربت یعنی از گرمای نفس های کسی که دوستش داری دور باشی..♥
کافی ست حرف تو باشد
هیچ واژه ای
روی پایش بند نمی شود
راهش را می گیرد
و تا دور دست عطرتو
پروانه می شود.
پاهاىت را بگذار اینجا :درست روى قلبم… ببخش مرا چیز دیگرى نداشتم که فرش قدمت کنم… اهسته قدم بردار… تاروپود این فرش قرمز پر از گل احساسم است “”
دوست همه باش و معشوق یکی ؛مهرت را به همه هدیه کن عشفت را به یکی .
هر راهی را که رفته باشم..

هر چقدر هم دور..

کوتاه ترین است برای رسیدن دوباره به تــــــــــــــــــــو..
کافیست که یکبار دیگر صدایم کنی..

♥برمیگردم

ﺧﺪﺍﻳﺎ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ” ﺁﻏﻮﺵ ” ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ “ﺁﺭﺍﻣﻲ …”
دوست دارم زنده باشم تابميرم جاي تو””
دوست دارم توگلي باشي ومن پروانه ات””
آنقدردورت بگردم تابشم ديوانه ات.
Eshgh ra az mahi biyamuz k che bi payan ab ra por az boose haye bi pasokh mikonad…
مگر ميشود باور کرد عاشقانه هايت را
مگر ميشود باور کرد گفتن دوستت دارمهايت را
مگر ميشود باور کرد متنهاى عاشقانه ات را
مگر ميشود باور کرد نگاه هاى عاشقانه ات را
مگر ميشود باور کرد دستهاى گرمت را ک بر سرم ميکشى
وقتى يک شبه تمام پلها را خراب ميکنى و
نفرينم ميکنى
ب جرم اينکه يکبار نخواستم گوش ب حرفت کنم….
نههههههه
تو آن عاشقى نبودى ک ميپنداشتم…
اشتباه از من بود مرا ببخش و برو!!!!!
فـآرسے بـَلد نیست
فـَرآنســﮧ را بهتر مے فـَهـمد !
میـگویَم: دوستـَتـــ دآرم ..
مے گـوید : مـِرسیـــ ـ ـ ـ ـ !!
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﻮﺍ
ﮔﺮﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺳﺮﺩ
ﻣﻦ ﺑـــﻬـــــﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ ﻭ
ﺗــــــــﻮ
ﺩﻫﺎﻧـــﻢ ﺭﺍ ،
ﺑﺎ ﯾﮏ ﺑـــــــﻮ ﺳـــﻪ ﺑﺒﻨﺪ …….
من مست غم عشقم با خنده خمارم کن ، صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن . . .
کاش. . .

این “سکوت ” را میشکستی

نه “خودم” را . . .

✔امروز برایت کادویی خریدم…

✔ یک عینک نو!!!!

✔ آخر تو در اوج نزدیکی هم مرا نمیبینی

ﺩَﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ . . .

ﺍﺯ ﺗــــــــــــــﻮ ﻣـے ﻧﻮﻳﺴﻢ . . .

ﻋَﺠﻴﺐ ﺁﺭﺍﻡ ﻣـے ﺷﻮﻡ . . . !!

ﻫـﺮ ﺷـﺐ ﺍﺯ ﭘُـﺸـﺖ ﺻـﻔـﺤـﻪ ﮐـﻮﭼـﮏ ِ ﻣـﻮﺑـﺎﯾـﻞ . . .
ﺩﺭ ﺁﻏـﻮﺷـﻢ ﻣـﯿـﮕـﯿـﺮﯼ . . .
ﻭ ﻧـﻤـﯿـﺪﺍﻧـﯽ ﮐـﻪ ﭼـﻪ ﺁﺭﺍﻣـﺸـﯿـﺴـﺖ ﻫـﻤـﯿـﻦ ﺁﻏـﻮﺵ
ﺧـﯿـﺎﻟـﯽ !!!
طعم سيب ميدهد لب هايت و من گناهکارترين حوّاي زمينم.بهشت همينجاست ، در آغوش تو با لب هاي ممنوعه ات!
مــن
بــی‌ تــــو
در غریب‌ترین شهر عالمـــم
بــی ‌مــن
تـــو در کجــای جهـانـــی
کــه نـیـسـتـی ؟
میان همهمه برگ های خشک پاییز فقط تو ماندی که هنوز از بهار لبریزی!
روزهاى آخر پاییزت پر از خش خش آرزوهای قشنگ!
انگار دل دیوانه ام آدم بشو نیست..با بودنت خر میشود و از دوریت سگ!!!!!
این عصرهای بارانی
عجـیب بـوی نـفس هـای تـو را می دهـد …!
گـوئـی … تـو اتـفاق می افـتی
و مـن دچـار می شـوم …
تـمام ” مــن” دارد “تـــو” می شـود ….
شاید آن لحظه که با سنگی کوچک بر سنگ مزارم میزنی که بیدارم کنی، بیخبر باشی که به انتظار آمدنت چشم براه و بیدار مانده ام، دوست دارم زمانیکه به دیدارم میایی به یاد خنده هایم، بخندی، چرا که اگه گریان باشی، چگونه با دستانم زیر خاکم، اشک روی گونه هایت را پاک کنم؟
دورمیشوی ازمن بی آنکه بدانی حتی اگرهفت دریاراهم پشت سربگذاری همچنان درقلب من جاداری….
ﺩﻟﯽ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﮐﺪﺭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ،
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺩﻟﯽ ﺑﻪ ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ،ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ . . .
دل سراغ قد و بالای تو را میگیرد “گر تو پیدا نشوی، دل زغمت میمیرد”وقتی ازدیدن و پیدا شدنت مایوسم”ازهمين فاصله ي دور تورا ميبوسم.
لبخندت زیباست؛ بخند خنده نفس كشیدن را برای غصه سخت میكند؛
میخواهم بخندی
تا نفس غصه هایت بند بیاید…
وای دارم آتیش میگیرم دیگه از غصه و غم دلم میخواد بمیرم
وای اگه برگرده پیشم براش پروانه میشم ﺍﺯﺵ ﺟﺪﺍ ﻧﻤﻴﺸﻢ
ﭼﻪ ﺁﺷﻮﺑﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ . . .ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﻢﺑﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﻢ :ﺷﺐ ﺧﻮﺵ
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺷﺎﮐﯿﻢ. ﮐﻪ ﻧﮕﻮ ﻭ ﻧﭙﺮﺱ
ﭘﺎﺷﻮ ﺑﯿﺎ ﺁﺭﻭﻣﻢ ﮐﻦ
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﯽ
ﺑﺎﺷﻪ.. ﺷﺐ ﺧﻮﺵ
! ﺑﻔﻬﻢ
زيباترين افكارم را كه جمع مي كنم…
دسته گلي مي شود
شبيه تو…!
آن قدر باورت دارم که اگر بگويي بارانم……. از صدايت خيس ميشوم!
بوسه های گرم اگر داری

گونه های سردم از آن تو…

اما..

من دلی گرم می خواهم برای وجود یخ زده ام…

چشمانم را باز ميكنم و تو نيستي…اين بيرحمانه ترين اتفاق هر روزم است.
وقتي کسي به عشقش ميگه نفسمي…
يعني نميشه نفسم رو با کسي قسمت کنم,
يعني آدم باش و فقط مال من باش!
يعني چشمات بايد فقط منو ببينه
بفهم لطفا…
دل تنگی قشنگه به خاطرتو،تنهایی قشنگه به انتظارتو،دوستی قشنگه باوجودتو.
ﺩَﻣــَــﺶ ﮔـــَــﺮﻡ …
ﺑـــﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻣــﮯﮔـــﻮﯾـــــﻢــَ…
ﺑـــﻪ ﺷـــﺎﻧـــﮧ ﺍﻣـ ﺯﺩ ﻭﮔــُـﻔــــﺖ :
ﺧــَـﺴــﺘـــﮧ ﺷُــــﺪﮮ …
ﺍﻣــــﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺗــُــﻮ ﺍﺳـــﺘـــﺮﺍﺣــَـﺖ ﮐـــُـﻦ…
ﻣـَــﻦ ﺑـــﻪ ﺟــــﺎﯾـــَـﺖ ﻣـــﮯ ﺑـــﺎﺭَﻡ !!!..
بدبختی اینه که بی معرفتیش رو با تمام وجود ثابت کرده باشه اما تو حتی نتونی”” نبودنش”” رو باورت کنی چه برسه به “”بد”” بودنش…
ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺑﺮﯼ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﺩ
ﭼﺘﺮﺕ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺁﯾﯽ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻏﻤﯽ ﺩﺍﺭﯼ
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯽ ﮐﺮﺍﻥ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ
ﺳﺎﻝ ﻫﺎﺳﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ
ﻫﺮ ﺩﻓﻌﻪ ،
ﺩﺳﺖ ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯽ ﻧﻬﯽ
ﭘﻨﺞ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺍﻡ
ﺑﺪﻝ ﺑﻪ ﭘﻨﺞ ﻣﺎﻫﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ
ﺑﻪ ﮊﺭﻓﺂﺏ ﺭﺍﮐﺪ
ﭼﺸﻤﻬﺎﺕ
ﻣﯽ ﻟﻐﺰﻧﺪ
ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﻨﺪ .
ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ،
ﺑﻪ ﺧﻮﯾﺸﺘﻨﻢ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﯾﮑّﻪ ﺍﻡ ﻭ
ﺗﻮ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ
.
کاش میدانستی انتظاردیدنت چه مجازاتی است،شاید دیگر چشم به راهم نمی گذاشتی.
ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﺎﺷﯽ
ﺁﻓﺮﯾﻦ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺍﺩﻩ !!!
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﺭﺳﻬﺎﯾﺶ
ﻓﻘﻂ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮐﺒﺮﯼ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺧﺘﯽ !…
عشقم بهت عمیق بود اما
قلبم عمیق تر شکسته انگار
چیزی ازت به دل نمیگیریم
راحت برو محکم قدم بردار
یه روزی میرسه که جای خالیمو باهیچ چیز نمیتونی پر کنی

من “خاص ” نبودم …
.
.
فقط …
.
.
عشقم بی ریا بود …
.
.
و عشق بی ریا کیمیاست …!!

درتنهاترین لحظه های تنهایی ام،چشمانم راکه اقیانوسی ست ازعشق ووفا،به تومی بخشم،تاهیچ گاه به احساساتم شک نکنی.
عشق امدو خیمه زد به صحرای دلم
ای وای دلم وای دلم وای دلم
شعر من تحسین ندارد. . . !

همه اش را کپی کرده ام. . . .

از ” چشمان تو. . . . .”

گفـــــت :

_ فال قـهـــوه ؟

_ فال تــاروت ؟

_ فال پـــاسور ؟

يـــــــــا

_ فال شمـــــع ؟

گفتــــــــــــــــــم :

_ هر کـــــدام که “مـــــــــــرا”

بــه ” او ” برســــــانــد. . . .!

و پاييز………

با رنگ پزيده ي بزگهايش……

با خاطرات شيرين و زده اش……

با دردو دل باد و جاده هايش……

با بوسه هاي صورتي لبهايش……..

آمد………….

پايييز با تو آمد……

ﺣﻖ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﭘﻮﻝ ﻧﻴﺴﺖ …
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﻲ ﮐﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻴﺪﺍﺩﻱ ﻭ ﻧﺪﺍﺩﻱ ..
دلم نه عشق آتشین می خواهد

نه ادعاهای بزرگ

نه سکوت تلخ شاعرانه

و نه سیگار…

دلم

یک استکان چای می خواهد و او و چند کلام حرف ساده…

ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﮔﺮﻩ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺩﺭ ﺗﻮ …

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻧﺪ ﺍﻥ ﺑﺎﺯﻡ ﮐﻨﻰ !!!

بدترین فریب عاشق شدنه !چون خودت رو به چیزی متعلق میکنی که میدونی یه روز از دستش میدی !
گاهی باید دستـــاشــو بگیری تو دستت و !
فقط یه جمله بهش بگی…
من واسه یه لحظه بیشتر با تو بودن حاضرم همه دنیام رو بدم…
دیـــــــــــوونه ! دیــــــــــــوونتم♥

مي آيي عاشق ميکني

محومي شوي

تافراموشت مي کنم

دوباره مي آيي

تازه ميکني خاطرات را

محو مي شوي

به راستي که سراب ازتوباثبات تراست!!!

اسمان میبارد,گل میمیرد
تو نه اسمان باش و نه گل
زمین باش تا اسمان بر تو ببارد و گل ز تو روید
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺟﻮﺭ ﮐﻪ ﺑـﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﯽ …
ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻥ مﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ …
ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍَﻧﺪ …
ﻣﻦ !!!! ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﺗﻮﺍَﻡ…..
هر چه دلم رو خالی میکنم باز پر میشود از تو ،
عجب برکتی دارد دوست داشتنت !!!
ﺩﺭﺳﺖ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﺕ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ ؛ ﺩﻝ ﻣﻦ
ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﯾﺦ ﻣﯿﺰﻧﺪ !
ﭼﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺩﻝ ﻣﻦ . .
ﺩﯾﺸﺐ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﺳﺘﺎﺭﻫﺎ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﻣﺪﺍﻡ ﭼﺸﻤﮏ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ، ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯﯾﻨﮑﻪ ﻣﻦ ﭼﻬﺮﻩ ﺗﻮ ﺭﻭ، ﺩﺭ ﺩﻝ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺑﻌﻀﯽ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﮔﻔﺘﻨﯽ ﺳﺖ ؛
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺘﻨﯽ ﺳﺖ ،
ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻡ !
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻡ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﺮﻡ ﺍﻧﮕﺎﺭ ! …
دیوانه منم
بی انکه باشی
بی انکه حست کنم
هنوز هم دوستت دارم بی هیچ بودنی..
اغاز کسی باش که پایان تو باشد.
در روح کسی باش که در جان تو باشد.
بیمار کسی باش که درمان تو باشد.
ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻲ ﻟﺮﺯﻡ… ﻧﻪ ﺍﺯﺳﺮﻣﺎ! ﺍﺯ ﺣﺮﻓﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻗﺎﺏ
ﮐﺮﺩﻱ …
BBC
.
.
CNN
.
.
.
NBC
.
.
.
FAX NEWS
.
.
.
ALJAZAYER
.
.
Al ARABIYE
.
.
.
shabakeye KHABAR .
.
.
.
.
hame taeid kardan ke to azize delami!
دلها خوب صاحب خود را مي شناسند…
دیگه به این شماره نه زنگ بزن نه smsبده,میخوام خطمو گوشیمو بفروشم دلت رو بخرم عزیزم
رنگین کمان ،

خنده ی توست. . . .
وقتی که باران تمام می شود. . .

” تو ”
فقط بخند . . . !

من خودم اشک آسمان را در می آورم !

گاهي هوس ميكنم در آغوشت حل شوم باهمه سرديت هنوز برام گرمترين حس دنيايي
ﺁﻧـــــﻘـَـﺪﺭ ﭘـُﺸــﺘـــِ ﺳـَـﺮَﺕ ﺁﺏ ﺭﯾﺨــﺘــﻤــــ …
ﮐــ ﻩ ﺗَـﻤـﺎﻣـــِ ﮐـﻮﭼـﻪ ﺳـَـﺒـﺰ ﺷـُـﺪ !!!
ﭘـــﺲ ﭼـِـﺮﺍ ﻧـﯿـﺎﻣـﺪﯼ؟؟
گر نیمه شبی مست در آغوش من افتد…چندان به لبش بوسه زنم کز نفس افتد
قـــويترين”” مــ ــرد ”” دنــيا هم که باشي محــــــتاجي

محـــتاج اشـــــکهاي عاشــــــقانه يـــــک ”” زن ””

کـــــه از چشــــــمهاي نگـــــرانش بــــــر روي کوير زخــم هايت بــبارد…

ﺍﺯ ﻫــَﺮ ﮐﻬـ ﺧﺠﺎﻟــَﺖ ﺑﮑﺸــَﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘــَﻮﺍﻧﻢ !
ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻬـ ﻣﯿﮕﻮﯾــَﻢ ﺑﻪ ﺩِﻟـــَﻢ : ﺩِﻟــَﮑﻤـــ .. ﻣـ ـُﺤﺘﺎﺝ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷــ
ﮔﺮﻓﺘـَﻨﺸــ ﻧﺒﺎﺵ …
ﺑﻪ ﺩِﻟــَﺖ ﻣﯿﻤﺂﻧـ ــَﺪ ﻫﺎﺍﺍﺍﺍﺍ
ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﮔﺬﺭ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯾﻪ ﻋﻤﺮﻣﻨﻪ ﭼﻪ ﺑﺎﺗﻮ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺗﻮﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ

همچنین ببینید

سیگار cigarette

ﺍﺯ ﻭﻗﺘﻲ ﺭﻓﺘﻲ ،ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﻛﻨﺞ ﻛﺎﻓﻪ ﺍﻱ ﺩﻟﮕﻴﺮ،ﻟﻢ ﻣﻴﺪﻫﻢ ﺑﺠﺎﻱ ﻟﺐ ﻫﺎﻱ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.