رسم زمانه – 10

شوهرنازه، ننش غازه، شوهرطلا، ننش بلا، شوهربه به، ننش اه اه، شوهربانکه، ننش تانکه، شوهرهلو، ننش لولو… هر هر هر 🙂

شُما ""
گرچه واژه محترمی است….
ولی
"" تو ""
شدن لیاقت میخواهد…
لیاقت…. میفهمی؟!
شک دارم شیطون بتونه تو رو گول بزنه
شیطون باید بیاد پیش تو درس دل شکستن بگیره
شک داشتم که یک نفر میان ماست
نمیدانستم من میان دونفرم
چه قَدر تفاوت میان ایندو بود و نمیدانستم.
شک ندارم همین روزها…
هیچ گرسنه ای باقی نمی ماند…
همه سیر می شوند, از زندگی…
شک ندارم… می ریزد!!
می ریزد بر سرت، آوار حرمتی که دیروز از من شکستی…
شک نکن…
آدمها زمانی از هم دور می شوند…
که به کس دیگری نزدیک می شوند…
شکست آدمی که هنوز خود را پیدا نکرده ولی بدنبال نیمه گمشده خود است حتمی است.
قبل از هر جستجویی، خودمان را پیدا کنیم…
شکست خوردن ناراحتی ندارد. آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد!
شکست عشقی وقتی درد داره که نفهمی چرا ولت کرد
شکستن این دل چقدرقدرت میخواست که پنداشتی توقویترین بودی؟
شکستن دل مثل شکست استخوان میمونه… از بیرون همه چی روبه راهه… اما با هر نفس….. درد است که میکشی….
شکستن دل کسی که عاشق توست کار ساده ایست..
اگر راست میگویی:
دل آن کسی را بشکن که تو عاشقش هستی!
شکسته ام لعنتی
میفهمی؟
اما اشک نمیریزم
پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند
شکسته ام می فهمی؟ 

به انتهای بودنم رسیده ام! اما اشک نمیریزم،
پنهان شدم پشت لبخندی که خیلی درد می کند!
شکسته های دلم را به بازار خدا میبرم. که خدا خود بهای شکسته دلان است
شیر هم که باشی جلو جماعت گاو کم میاری….
شیرجه های نرفته گاهی کوفتگی های عجیبی بجا می گزارند
شیرین ترین حرف:….اما دوست دارم
تلخ ترین حرف :دوست دارم اما….
شیرینی زندگانی بیش از یکبار به کام آدم نمی‌نشیند. اما تلخی‌هایش هر بار تازه ترند، هر بار تازه تر…
شیشه بود منو شکستی
جلو نیا که زخمیت میکنم
شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست
این شقایق با نگاهی سرد پرپر میشود
شیشه نازک احساس مرا دست نزن چندشم می شود از لک انگشت دروغ آنکه احساس مرا می فهمید کو؟! کجا رفت؟!
که احساس مرا خوب فروخت!
شیشه های شکسته تعویض می شوند…
پل های شکسته، تعمیر…
آدم های شکسته، فراموش!!!
شیطان می گوید:
اینان که امروز به من سنگ میزنند
برسند تهران به من زنگ میزنند..!
صبح رفتم تیغ ژیلت فیوژن بخرم؛ فروشنده گفت: بسته چهار تاییش 50 هزار تومن!! هیچی دیگه… رفتم رساله رو ورق زدم ، دیدم نوشته: المَحاسِنُ زینَتُ الرَجُل
صبح میگذره، شب میگذره، بازم صبح میگذره، شب میگذره، توکه نیستی فقط میگذره
صبح که پاشدم واقعا فکر کردم برگشتی, با هیجان پا شدم دیدم نیستی…
فهمیدم فقط یه خواب تکراری دیگه بوده
صبحی که به جای عشق با یک سیگار شروع شود
یک شروع دوباره نیست
امتداد پایان است
برای کسی که دیگر امیدی به ادامه ندارد
صبر فریب است…!
سالهاست که باغوره ها کلنجار میروم، حلوا نمیشوند
صبر کن ای سهراب!
گفته بودی "قایقی خواهم ساخت"
قایقت جا دارد؟
من هم از اهل زمین بیزارم!…
صبر کن سهراب………….
گفته بودی قایقی خواهم ساخت……..
قایقت جا دارد؟
من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم….
صبر کن…
صبر کن عزیزم…
برگرد…
چمدانهایمان اشتباه شده…
دلم را به جای خاطراتت…!!
صبرکردن سخت است وفراموش کردن دردناک
ولی دردناکتر آن است که ندانی باید صبرکرد یا فراموش
صبورانه در انتظار زمان بمان! هر چیز در زمان خودش رخ میدهد… باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند!
صبورتر که میشوم
دنیا…
پر رو تر میشود….!!!
صحرا به صحرا کو به کو
هرجا گذر کردی بگو
پایان عشق بیگانیست
عاشق شدن دیوانگیست
صد بار بدی کردی دیدی ثمرش را خوبی چه بدی داشت نکردی یکبار
صد بار قسم خوردم که نامت را بر زبان نیاورم….
اما افسوس….
که قسمم نام تو بود……
صد سال ره مسجد و میخانه بگیری عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری
بشنو از پیر خرابات تو این پند هر دست که دادی به همان دست یگیری
صدا…
دوربین…
حرکت… باز هم برایم نقش بازی کن…
صدارفت..
تصویررفت..
خاطراتش موند و نرفت..!
صداقت قصه تلخیه که همیشه دل صاف برای خودش تکرار میکنه
صداقت یک هدیه بسیار گران است، آنرا از انسانهای ارزان انتظار نداشته باش
صداقت؟… یادش گرامی…
غیرت؟… به احترامش یک لحظه سکوت…
معرفت؟… یابنده پاداش میگیرد…
صدای مرده را کسی نمیشنود….
شاید من هم مرده باشم…!
صدای هق هق های شبانه ام در هزارتوی الیاف بالش، محو میشود… توکجای این هزارتو هستی که گفتی مرا از آغوشت بیرون نمیکنی؟ بگو به دیدنت بیایم…
صدای چشم را ببین.
صدای قلب را بشنو.
و ما همیشه به چشم میبازیم…
صدای چه کسی گوش هایت را پر کرده بود که وقت رفتن فریاد ها و صدای شکستنم را نشنیدی؟؟؟
صدبار قسم خوردم اسمت را فراموش کنم
افسوس که قسمم نام تو بود
صفحات ساعتم را تیره میکنم تا نبینم لحظات بی تو بودن را….
صندوق صدقات نیست دل من که گاهی سکه ای محبت بیندازی وپیش خودت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کردی
ضرب المثل جدید:
((نه خوردیم نون و گندم، نه دیدیم دست مردم))!
طالع بخت ما را هیچکسی یار نبود/پشت ما را بخدا ذره‌ای دیوار نبود/جاده شانس ما از کودکی هموار نبود.
طبیب اگر خیاط بود
درمان را
هم‌قد ِ دردم می‌دوخت
طرف کتاب نوشته چگونه پولدار شوىم بعد خوش پول چاپ کتابش رو نداره.
طرف یه شکل کشیده کباب سیخ زدم برات!!! یه سوال این بار معناییش دقیقاً کجاس؟
طرف ۶ماهه دماغشو عمل کرده هنوز چسب میزنه! اینا همونان که برچسب تلویزیون و مایکروفرو وپلاستیک صندلی ماشیناشونو نمیکنن…!!!
طناب آور برایم تا بخندیم
بپوشان چشم هایم تا بخندیم
به یاد بچگی ها صندلی را
بکش از زیر پایم تا بخندیم
طناب را به گردنم انداختند. گفتند :آخرین آرزویت؟ گفتم :دیدن عشقم!
گفتند :خسته است، تا صبح برایت طناب بافته
طوری نکنید که طوری شود… که بعضی ها فکر کنند طوری شده….
ظرف زیبایی شکست؛ بندش زدند، 
 ظرف شد اما زیبا نشد…
ظرفیت پشت تکمیل است… لطفا از جلو خنجر بزنید…
رها
عادت ما ادمهاست
سیگار هم که کامش را داد
زیر پا لهش میکنیم…….
عادت ندارم درد دلم را به همه کس بگویم………..
پس خاک میکنمش زیر چهره خندانم تا همه فکر کنن…….
نه دردی دارم نه قلبی
عادت چه طعم تلخی دارد…
وقتی آن را با عشق اشتباه بگیری…
عادت کرده ام نگاه کنم
به آدم هایی که از دور می آیند؛
تا آن زمان که ثابت شود
“ تو ” نیستند!!
عادت ”
ﭼﻪ ﻃﻌﻢ ِﺗﻠﺨﮯ ﺩﺍﺭﺩ..
ﻭﻗﺘﮯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﮕﯿﺮ
عادت!
چه طعم تلخی دارد
وقتی آن را با عشق اشتباه می گیری…
تلخ ترین خاطرات فرهاد هم
شیرین بود
عادتم داده خیال تو که یادم باشد یادم من هم نکنی باز به یادت باشم…
عاشق بودن دل می خواد نه عقل. تودلشو نداشتی عقلتو برداشتی رفتی…
عاشق ترین مرد…
آدم بود
که بهشت را به لبخند حوا فروخت!! دوباره سیب بچین حوا
من خسته ام
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند…
عاشق تمام کلماتی هستم که تو با آن جمله میسازی تا به دروغ بگویی "دوستت دارم"
عاشق خدا باش
تا معشوق خلق گردی!!!
عاشق خنده هاشم… ولی از وقتی ذاتلریه گرفت و عمل کرد دچار بیماری آسم شده، هروقت میخندونمش سرفه های شدیدی میکنه، دیگه نمیخام بخنده…
عاشق خود زندگی باش نه عاشق ظاهرش
عاشق نشو هیچوقت چون نمیتونی تا
ابد عاشق بمونی اونوقته که آهش دامنتو
میگیره.
عاشقان را خوشدلی تقدیر نیست
با چنین تقدیر بد تدبیر نیست
گر چه آب رفته باز آید به جوب
ماهی بیچاره اما مرده بود
عاشقان شهر من چنان کثیفند که :مجنونشان با شیرین میخوابد و فرهادشان با لیلی.
عاشقانه هایی که برایت مینویسم
مثل آن چای هایی هستند که خورده نمیشوند!
یخ میکنند و باید دور ریخت!
فنجانت را بده دوباره پر کنم…
عاشقتم
شاید خیلی مهم نباشه
اما من برای شنیدنش یک عمر صبرکردم…!!! ¡¡¡
عاشقی آوارگی دارد به دل…
عاشقی حس غریبیه تا بخوای باهاش آشنا بشی با خودتم غریبه میشی
عاشقی قماره یادل معشوقت روبردی یازندگیت روباختی!!!
عاغا از من میشنوی عشقتو سفت بچسب مردمو دزد نکن
والا به قرآن
عاقا امان از این دل چرا واسه کسی تنگ میشه که میدونه حتی به فکرش نیس چرا عایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عاقا شمام معتقیدین :بعضیا رو نباید بالا برد، باید بالا اورد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه خداییش؟ معتقدین؟؟؟؟؟؟
عاقا هرچی سعی میکنم برای مخاطب خاصم مرغ عشق شم یارو انگری بردز میشه!!
عاقبت گل دست کوزه گرانیم
عاقبت یک جایی…
یک وقتی…
به قول شازده کوچولو:
دلت اهلی یک نفر می شود…!
عامل بی تفاوت شدن فاصله ی به وجود آمده نیست…
حوصله ی از بین رفته است…
عجب بد دردیست نفهمی!
ما دردهایی داریم که دکترها نمیفهمند
و دکترها اصطلاحاتی دارند که ما نمی فهمیم
عجب خیاط ماهریست این دنیا… دل هیچکس را برایم تنگ ندوخت…
عجب دلم هوای تو را کرده
کاش تصویرت نفس میکشید…
عجب دوره ای ست
"این مکان مجهز به دوربین مدار بسته است "
بشتر تاثیر می گذارد تا
"عالم محضر خداست"
عجب رسمی است پیراهن را من برایش بخرم دیگری از تنش دربیارد..
عجب رسمی باب شده تو این روزگار نباشی بهت میگن بی معرفت باشی بهت میگن آویزون
عجب روزگار غریبیه یکی در آبپاش گلاب دارد یکی در گلاب پاش آب هم ندارد
عجب روزگاریست لالایی اش را ما خواندیم
روی پاهای دیگرای خوابش برد…
عجب روزگاریست، بچه که بودیم از تکلیف میترسیدیم بزرگ که شدیم از بلاتکلیفی
عجب روزگاریه!
قدیما تا کسی مجبور نبود دروغ نمی گفت
اما…
الان تا کسی مجبور نباشه راست نمیگه…! ‬
عجب زمانه ای شده! گذشت هم در گذشت
بابا آب داد دیگر افسانه شد بابا راهم ایزوگام کردند.
سعدی کجایی؟؟؟؟؟
بنی ادم ابزار یکدیگرند.
عجب فرسوده دیواریست دنیا، بمیرد روزگار با خاطراتش…
عجب موجود سخت جانی ست دل! هزار بار تنگ میشود، میشکند، میسوزد، میمیردو باز هم برایت می تپد.
عجیب است این دریا.. همین که غرقش می شوی… پس می زند تو را…!!
درست مثل بعضی از آدم ها…!
عجیب است دریا! غرقش که می شوی پس می زند تورا……
عجیب است نه به پدرم رفتم نه به مادرم! من بر باد رفته ام
عجیب نیست اگر زنی اشک بریزد.
عجیب آنجاست که مردش نتواند لبخند را به لبش بازگرداند…
عجیب هست حتی رفتگر با نفرت نگاهم میکند انگار ریختن برگها هم تصیر من است!
عدالت یعنی این که یکی پول از باباش ارث می بره، یکی کچلی!!!
عده ای را خر می کنند تا کاری رو انجام دهند و عده ای رو شیر؛
مواظب باشید حیوان صفت نشوید؛
بازنده، بازنده است؛
چه درنده چه چرنده…….
عده ای راه را اشتباه آمده اند
جای چاه حمام سر از این دنیا در آورده اند…
عده ای قانون را پیاده می کنند که خود سوار شوند.
عده ای مثل قرص جوشانند اگر در اب بیاندازیشان انقدر کف میکنند که سر میروند اما کافیست کمی صبر کنید انگاه میبینید که از نصف لیوان هم کمترند (دکتر علی شریعتی)
عذاب واقعی یعنی عاشق کسی باشی که عاشق دیگری است
عذرخواهی :در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده می‌شود.
عروس تنهایے ها باش..
نﮧ عروس تטּ هایے کﮧ تنت را فقط
براے یک شب مے خواهنב!!
عروس چیست؟
موجودی که نسلش در حال انقراض است!:|
عزیزم اونی که با دیدنت " کف " میکنه دلستره نه من…. 😐
عزیزم حتے دیگر نمیخواهم آرزویت باشم…
آرزو میڪنم
“او”
آرزوے تو باشد
و
آرزوی او…
“دیگرے”…
عزیزم نه تنها جات خالی نیست; -)
بلکه سر اینکه کی جات بیاد بینشون دعواست!!! :)))
عزیزم هر سوالیُ که نباس بپرسی!
میدونی که جوابِ بعضی اَ سوالآ باعث میشه که بری دهنتُ بشوری.!
عزیزم همیشه میتونی حرمت دیگران رو نگه داری این به شعور طرفت بستگی داره که بفهمه یا……
من لعنتی!
چه آسان ((پایه)) شدم
برای خیالش که ((تخت)) شود!!!
من ماندم و ۱۶ جلد لغتنامه که هیچکدام از واژه هایش مترادف دلتنگی نمیشود کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد، درد دارد
من مانده ام تنهای تنها…..
من مانده ام تنها, میان سیل غم ها
عزیزم
سیل غم ها
من مسئول حرفها و رفتارم هستم؛
اما…. مسئول "برداشت شما" از آنها نیستم…!!!
من معتقدم چیزی آن بیرون حواسش به ما هست, وان چیز دولت است
من مورچه اى را مسخره می کردم ک سالها عاشق یک تفاله ى چایى بود،، خودم را فراموش کردم ک زمانى عاشق آشغالى بودم ک فکر می کردم آدمه.!
من مورچه ای را مسخره می کردم که سالها عاشق یک تفاله چای بود
خودم را فراموش کرده بودم که زمانی عاشق آشغالی شده بودم
که فکر می کردم آدم است
من موندم مگه ما خودمون زبانو فرهنگ نداریم ک رو پرچممون عربی نوشته
خب بنویسن خدا…… خدا. خداس الله خداس گادم خداس
من موندم و تنهایی
تو رفتی و با تن هایی..
من می رم درس بخونم اگه برنگشتم به پدر و مادرم بگید تا آخرین قطره خونی که تو رگاش بود ادای درس خوندنو در آورد
من می روم. تو می مانی با دنیایی از خاطرات… راستی آن روز که دلداده تو شدم یادت هست؟ از آن جا به بعدش را پاک کن.
من میروم. باور کن میروم، اما دلم برای به جهنم گفتن هایت تنگ می شود
من مینویسم
و تو نمیخوانى..!
اما…
مخاطب ک تو باشى
مدیونم اگر ننویسم…
من ندار بودم عروسک قصه هایم پرید
اگر دارا باشی سارا با پای خودش می آید….
من نمی بخشم اگه جای پات
بی جای پام
روی جایی حک بشه
حسین پناهی
من نمیدونم خدایی شعر های عاشقانه ی زیبای استاد فاضل نظری برای چه از نظر بررسان سایت ضعیف است؟
چرا؟
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
به سلامتیهمه دل شکسته ها
من هر روز در تلاشم تا خاطرم بماند… و تو هر شب دعا میکنی که فراموش کنی.
خاطراتمان چه بلاتکلیف اند…
من هر چی عاشقت می شم؛ داری مغرورتر میشی…
من همان آدم پر احساسی هستم که گذر زمان مرا، پر احساس ترین بی احساس عالم کرده است.
من همدردم… تو هم دردی… من با تنهایی… و… تو باچه تن هایی!
من همون موقع که پنجم دبستان تیز هوشان قبول شدم، باید تو اوج، از دنیای درس خداحافظی میکردم…
من همینم..
برای تو حاضر نیستم..
کسی باشم که نیستم
من و ته سیگار و پنجره نیمه باز
ماند ه ایم که کدام یک برای سقوط مناسب تریم؟
من واقعا واسم سواله که……………
هدف خدا از خلقت من یکی چی بود؟
من وتو قصه یک کهنه کتابیم مگه نه
قصه همدیگروخوب فوت آبیم مگه مه
به قطار زندگی مادیگه مشکل برسیم
هرچیم صوت بکشه مادیگه خوابیم مگه نه
من وتو،
یه عکس دونفره،
به این دنیا بدهکاریم.
من وخداوندهرروز صبح فراموش میکنیم… "او" خطاهای من را و"من" لطف اورا؟؟!!
من ودوستم با هم می رفتیم مدرسه. اون ترک تحصیل کرد و رفت ولی من درسمو ادامه دادم…… الان اون پورشه داره من پراید!!!!
من پیش تو داغ گذاشتم رو دستم که بهت خیانت نکنم.
اما تو پیش اون داغ رو دلم گذاشتی و بهم خیانت کردی.
من چسب زدم به تار و پودم یک عمر
خونمرده و زخمی و کبودم یک عمر
حالا که نگاه میکنم، میبینم:
من عاشق کاکتوس بودم یک عمر
من چشمهایم را بستم و تو قایم شدی
من هنوز روزهارو می شمارم..!!!
و تو بیدا نمیشوی..
یا من بازی را بلد نیستم!
یا تو جر زدی..!!!
من کر نیستم, فقط از وقتی صدایت را شنیدم دیگر هیچ صدایی شنیدنی نیست
من کسانی را که دوست داشتم با خنده هایم از دست دادم. پس:
من با خود عهد میبندم که دیگر هرگز نمیخندم
من که از خود خبرم نیست چه قیدی دارم؟
"جمله های خبری"قید مکانی میخواهند!!
من که به هیچ دردی نمیخورم … این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …
من که تصویری ندارم در نگاه هیچکس
آرزو دارم نباشم سدِ راهِ هیچکس
کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من
تا نیفتد در دلم فال سیاهِ هیچ کس
من که حتی لباس تنم به سایقه تو بود
خوب شد رفتی با اون سلیقت
من که در این دنیا گذشتم از هر چه آرزوست دست غم دیگر چه میخواهد از تن تنها ی من
من که فانتزی ندارم اما بدمم نمیاد یه دیسکو تو محل داشتیم!; -)
من که نوشیدم شراب تلخ این دنیای فانی را
ساده دل بودم که من خوردم فریب زندگانی را
من که نیستم؛
بوسه های یواشکی ات را روانه ی که میکنی؟؟!
امانت هایم را نگه دار!
من کی ام دقیقا؟؟؟؟
اونی ک میخاد خار به پات نره؟
یا اونی ک میخاد سر ب تنت نباشه؟
روشنم کن!
من گاهی گریه میکنم، و کسی اهمیت نمیده چرا؟
من گم شده ام…
از یابنده تقاضا میشود همچنان به بی تفاوتی خود ادامه دهد
انگار نه انگار…
من گمان میکردم رفتنت ممکن نیست…
رفتنت ممکن بود… باورش ممکن نیست…
من ی زمانی جز اقلیتهای هندی بودم
آخه ی گاو رو ب عنوان عشق می پرستیدم!!!!!
واقعا کی فکرشو میکرد یه روز خود آجیل مشکل‌ گشا هم بشه مشکل یه ملت؟
واقعانمیفهمیدکه بعضی سوالهای یک خطی راباصدجلدکتاب هم نمیشودپاسخ داد؟!
واقعن خیلی سخته که
دلت گیرکنه به قلاب ماهیگیری که دلش ماهی نمیخواهد و فقط برای تفریح اومده ماهیگیری……..
واقعی بودیم… باورمان نکردند… مجازی شدیم…!
واقعیت ها را هر روز صبح جا میگذارم پشتِ اتاقِ گریم، از بس آدمها واقعی بودنمون رو دوس ندارن!
واژه"نا" کنار امیدم جا خوش کرده است، درست مثل "او" کنار دیگری
واگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی میگشت.
وای از اون روزی که سی دی زندگیمون
رو بذارن تو دستامون و بگن برو نگاه کن.
*
*
*
خدایا میشه بعضی از قسمتاشو پاک کنم؟ 🙁
وای از نیمه شبی که از خواب برخیزم او را بخواهم و…
خود را در آغوش دیگری بیابم….
وای به حال کشوری که صحنه بوسیدن دو عاشق براشون بدتر از صحنه اعدامه
دکتر علی شریعتی
وای به روزی که آرزوت این باشه عکس پروفایلش عوض کنه تا ببینی چه شکلی شده
وبی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد/وبرف ناامیدی بر سرم یکریز میبارد
چگونه بگذرم از عشق از دلبستگی هایم؟ /چگونه میروی بااینکه میدانی چه تنهایم….
وجودت را حس میکنم همین حوالی
سکوت میکنی!
میترسم نباشی…
ورق ورق کن “خاطراتِ” خاک گرفته را…! شاید غبارش “ احساست ” را به سرفه بیندازد…!!…
وسط دعوا یه جمله هست که میتونه داستان رو عوض کنه…!!
" حرف نزن بیا بغلم
وصیت کردم بدنم رادر دوردستهاخاک کنندتانکندمرده اى بی کسیم راب رخم بکشد
وطن یعنی کتیبه در دل سنگ… تمدن، هنر، تاریخ، فرهنگ
وعادت درد سنگینی ست وقتی اوج میگیرد!
به من عادت نکردی
طعم حرفم را نمیفهمی
وعده بهشت به مادران می دهند و بار مشکلات زندگی را بر دوش آنها می اندازند آیا این انصاف است؟
وفا را از ماهی یاد بگیر که وقتی از آب در می آید میمیرد
نه از زنبور که وقتی از گلی خسته می شود به سراغ گلی دیگر می رود
وفا! یعنی اینکه بعد از رفتنت حتی نگذاشتم کسی بفهمد مرا دور زدی…
وفا؟!!
هه..!
سگ گله ام را با گرگ دیدم…
وفاداری یک زن زمانی معلوم میشود که مردش هیچ نداشته باشد
وفاداری یک مرد زمانی معلوم میشود که همه چیز داشته باشد
وفاداری؟
خدا بیامرزتش!
صداقت؟
یادش گرامی باد!
غیرت؟
به احترامش سکوت!
معرفت؟
یابنده پاداش میگیرد…
وقایع زندگی به ۲ صورت میباشد:
اگه خوش بگذره، اسمش خاطره ست….
اگه پدرت بیاد جلو چشت، تجربه ست!
وقت جدایی از ژست پیروزمندانه اش خندم گرفت. گفت اینجوریاست. تو دلم گفتم اقای محترم من خودم خواستم، خودم خواستم که تونستی…
وقت خودکشی ما گرگ هاست…
جنگل بماند برای شما خرگوش ها…
وقت خونه خودت شیشه ایه با سنک خونه ی شیشه ای دیکری رو نشکن
وقتى اسبهاى توانا راهى براى ورود به میدان مسابقه نداشته باشند هر الاغى مى تواند به خط پایان برسد!
"چرچیل"
وقتى با گرگها سروکار داری!!!!! پرواز با عقابها سخت میشودسخت…….!
وقتى به کسى به طورکامل وبدون هیچ شک و تردیدی اعتماد میکنید, درنهایت دونتیجه کلى خواهید داشت :شخصى برای زندگى یا درسى برای زندگى!
وقتى بى بهونه رفتى، صدایى ک ب گوشت رسید، صداى شکستن دل من نبود، صداى شکستن تصویر زیبایى بود که ازت ساخته بودم..
وقتى حرمت ها شکسته میشود…
ببخشید گفتن ها سودى ندارد,
سکوت کن…
وقتى رفت گفت :تو را هم میبرم!
گفتم :کجا?
گفت :از یادم.
وقتى صداى خرد شدنت زیر پاى عابران صدایى دلنشین شد، دیگر فرقى نمى کند برگ سبز کدام درخت بوده اى.
وقتى کاسه اى زیر نیم کاسه است یعنى من به تو فکر میکنم و تو به دیگرى¡! ¡!
وقتي گند زدي به زندگي طرف و رفتي لااقل دهنتو ببند نگو مراقب خودت باش قسمت نشد!
وقتی اشک می ریزم تو را میان اشک هایم میبینم و به همین دلیل اشک هایم را به سرعت پاک می کنم تا کسی تو را نبیند…
وقتی " خواب "؛
برای فرار از " بیداری " باشد!
تمام شده ای….
وقتی "دل" تو "تک" است
همیشه برنده ای
فرقی نمی کند "حکم" چه باشد
تو همیشه "لازمی"…!
وقتی آدم خاطره هاش زیاد میشه، دیوار اتاقش پر از عکس میشه، ولی همیشه دلش برای اون کسی تنگ میشه که نمیتونه عکسشو رو دیوار بزنه!!!
وقتی آشغال چیزی دستمه. دودلم بندازم توی سطل زباله یا بندازم زمین که اشتغال زایی کرده باشم
وقتی ارزش ها عوض میشن..
عوضی ها با ارزش میشن!!…
وقتی از اعدامی که طناب دار را بوسید پرسیدند چرا این کار را کردی؟ گفت :بیچاره این طناب نمی گذارد به زمین بیفتم ولی آدمها بدجوری زمینم زدند.
وقتی از همه ی دنیا ناراحتم، با فکر کردن به تو آروم میشم اما وقتی تو ناراحتم میکنی، همه دنیا هم نمیتونه آرومم کنه…. ♥
وقتی از کسی که دوسش داری خبری نیس، خوشحال باش!
چون حتما حالش خوبه که از یادش رفتی.
وقتی از کنارم رفتی
درست
مثل همان کودکی بودم
که بادکنک هایش را باد برد!
وقتی اشکای عشقت روروی شونه هایت احساس میکنی تازه میفهمی مردبودن درد داره درد…
گاهی خیال می کنم از من بریده ای، بهتر زمن برای دلت برگزیده ای، از من عبور می کنی و دم نمی زنی، تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای!!
گاهی دلم تنگ میشود!
به تمام دلایلی که تو نیستی!
به اجبار آرام میگیرم…
چه اخبار تلخی
گاهی دلم میخواهد بروم…. یک گوشه بنشینم…. پشتم را بکنم به دنیا… پاهایم را بغل کنم و بلند بلند بگویم :من دیگه بازی نمیکنم خسته ام
گاهی دلم میخواهددمپایی هایم راجابه جابپوشم! تاببینم هنوزکسی حواسش به من هست.
گاهی دوست دارم یقه زندگی روبگیرم
زل بزنم توچشاش… بهش بگم :حرف حسابت چیه؟ هان؟
گاهی دِلم
تفریح ناسالم می خواد
مثل فکر کردن به تو!
گاهی رسد غمی به اندازه کوه گاهی رسد خوشی به اندازه دشت این را بدان ای عزیز در سایه کوه باید از دشت گذشت
گاهی سرنوشت انسانها قبل از مرگشان به پایان می رسد…
گاهی سکوت نیز نشانه ی فریاد است
گاهی سکوت همان دروغ است کمی شیک تر و با مسئولیت کمتر!!!
گاهی سکوت…. زیبا ترین حرف است…
گاهی شاپرکی میگیری, خیلی آرام, تا رهایش کنی… 
شاپرک میان دستانت له میشود… 
نیت تو کجا و سرنوشت کجا…
گاهی شاید لازم است از یاد ببریم یاد آنهایی را که با بودنشان بودنمان را به بازی گرفتند!
گاهی شلوغی پیاده رو بهانه خوبی است که دستهای کسی را برای همیشه گم کنی.
گاهی فرار می کنم از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم…….!!!
گاهی فقط باید
لبخند بزنی
و
رد شوی
بگذار فکر کنند
نفهمیدی…
گاهی ماندن به تلخی ِ رفتن است….
وقتی قرار است دل تو جای دیگری باشد…
گاهی نیاز است دکتر به جای تجویز یک مشت قرص برایت "فریاد" تجویز کند….
گاهی وسط یک فکرگاهی وسط یک خیابان سردت میکنندداغت میکنند رگ خوابت رابلدندزمینت میزنند!
گاهی وقت ها "سکوت" بهترین حرف و "نبودن " بهترین حضور است.!!!
گاهی وقتا احساس میکنی یکی پشته دره فالگوش وایستاده…
نگران نباش کسی نیس آدم بیگناه نباید از چیزی بترسه
گاهی وقتا اونقدر خسته میشی که
حوصله توضیح دادنم نداری
میذاری هرجور دوست دارن برداشت کنن
کلا دیگه مهم نیست برات….
گاهی وقتا بعضی آدما انقدر سریع تو زندگیت میان و میرن که حسرت یه دل سیر نگاه کردنشون تا اخر عمر باهات میمونه….
گاهی وقتا به بعضی ها باید گفت :عزیزم، اگه واسم بزرگ شده بودی فقط برای خطای دیدم بوده.
گاهی وقتا بهتره یه خربوست کنه تا اینکه یه بوس خرت کنه
گاهی وقتا توی زندگی،
میرسی به یه جایی که بن بست نیست
اما دیگه…
مقصد نداری…!
گاهی وقتا حس آخرین بیسکویت ته جعبه را دارم.. شکسته… تنها..
عزیزم واسه کسی دو رویی کن که حوصله همون یه روتم داشته باشه
عزیزم یه کم آدم باش… باور کن تو زندگی تنوعم لازمه
عزیزم…
وقتی نبود…
نبودنت همه جا بود…
عشق احساس شگفت انگیزیست…..
درگیرش که شدی…….
یه گوسفند گربه صفت رو صدا میزنی جوجو…..!!!!!!!!!!!!!!
عشق اول
عشق دوم
عشق سوم
عشق چهارم
بس است..
پس عشق اول و اخر کو!!
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق رابه قیمت فرو ریختن دیوار غرور گدایی کنی… آن وقت است که دیگر عشق نیست صدقه است!
عشق بازیست نه بازی که مرا مات کنی
نازنینا دل من صفحه شطرنج که نیست
عشق برای یک مرد فقط صفحه ای از کتابه ولی برای یک زن تموم تاریخ زندگیشه!
عشق حدیث یک نگاه و تنهایی دو قلب است!
عشق دل را پر و مغز را خالی میکند.
عشق دیگر از شفقت بر کنار افتاده است…
هرچه عاشق زار تر معشوق از او بیزار تر…
عشق دیگر تپش قلب ها نیست. صدای فنر تخت هاست…
عشق را باید از بیابان اموخت… که به عشق خورشید از دریا شدن گذشت….
عشق را در پیرزنی دیدم که روز سوم از بغض نبودن شوهر پیرش با نامه ای در دست که دارم میام پیشت از این دنیا رفت….
عشق را گدایی نکنید چیز با ارزش را به گدا نمیدهند
عشق رو نمیشه با یک شاخه گل مقایسه کرد اما میشه با یه شاخه گل اثبات کرد
عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود.
عشق ما از اول هم بر *آب* بود
وقتی تنها یادگارم از تو بطری آب معدنی است
عشق مانند تپه ایست که هر خری از آن بالا میرود
عشق مانند هلال ماه است!
اگر زیاد نشود، کم میشود. /
عشق مایه آسودگیست هر چند پایه فرسودگیست
عشق مثل کشیدن دو سر یک کش میمونه که۲ نفر دارن میکشنش اونوقت اگه یکی ولش کنه دردش واسه کسی میمونه که هنوز اونو سفت نگه داشته
عشق مثل یک عطریه که هیچ جور نمیشه بوشو پنهون کرد… ولی تا وقتی پنهونه بزرگه…
عشق مقدسه و عاشقم اهل خیانت نیس.
پس دیگه این دوستیای خیابونی رو اسم عشق روشون نزارین.
عشق من بیا! قول میدهم که قایقت شوم تو فقط بادبانم باش! بگذار هر چه حرف پشت سرمان میزنند باد هوا شود و دورمان کند از این ادمها
عشق میدونی یعنی چی؟ یعنی اینترنت اکسپلورر از صبح تا شب بهت التماس کنه (plz set me as your default browser) ولی اصلا بهش توجه نکنی و فقط به گوگل کروم بچسبی
عشق های امروز بیشتر آدم رو یاد روباه و زاغک میندازه تا لیلی و مجنون…
عشق و مردانگی یک رگ اعصاب دارد.
عشق واقعی هیچگاه پایانی ندارد حتی اگر عشق جدیدی پیدا کنید و خاطرات شیرین گذشته در ادامه زندگی همیشه همراه شما خواهد بود
عشق وقتی عشقه که طرفت حالیش باشه مگر نه فقط یه سگ دو زدنه پوچه
عشق چیست؟ یه سه حرفی که هر کس گرفتارش شده بدبخت شده.
عشق گاهی می رودآهسته تا عمق نگاه
همنشین خلوت غمگین آه
عشق گاهی شور رستن در گیاه
عشق گاهی غرقه ی خورشید در افسون ماه
عشق یعنی :عبرت روزگار، شلاق زمانه، قصاص زندگی، ولی افسوس که قصاص زندگی رامیبینیم شلاق زمانه را میخوریم ولی عبرت نمیگیریم…….!
عشق یعنی اونی ک دوستش داری بهش نرسی!
اگ برسی ک قدرشو نمیدونی و واست تکراری میشه
عشق یعنی بدونی نمی خوادت بدونی نمیشه ولی نتونی فراموشش کنی
نه خودشو….
نه فکرشو…….
عشق یعنی علاقه ی شدید قلبی
اما بدانید
عاشق شدن
نتیجه اش تنهایی و گریه به خاطر عشقت است
عشق یعنی هزار دلیل واسه رفتنت داری….
اما هنوز دنبال یه بهونه ای که بمونی….
عشق یعنی کنار عشقت باشی ولی باز احساس دلتنگی کنی…
عشق یعنی تموم غرورتو بذاری زیر پاش تا عشقت دستش به آرزو هاش برسه….
عشق ینی یکی پیدا شه دلتو بشکونه بعد با یکی دیگه بره…
عشق یک طرفه؛
قبل از اینکه خودت بفهمی جوونیتو ازت میگیره؛…
عشقای آتیشی زود خاموش می شن مثل آتیشای تند که زود خاکستر می شن….
عشقش بودم….
فقط وقت هایی که عشقش نبود
عشقش شعله ور شده در وجودم…
خدایا بارانت کار ساز نیست…
برای همیشه خاموشم کن خسته ام…
عشقهای امروزی بی نام قابل انتقال به غیر معاف از احساس
عشقی که یک طرفه باشه مفت هم نمی ارزه..
عطرای گرون قیمتو بیخیال
آدم باید بوی اعتماد بده…
😐
عطرها بی رحمترین عناصر زمین اند
بی آنکه بخواهی میبرنت تا قعر خاطراتی که برای فراموشیشان تا پای غرور جنگیده ای…..
عطرها وآهنگها بی رحم ترین عناصر زمینند! بی آنکه بخواهی می برنت تا قعر خاطراتی… که برای فراموشیشان تا پای غرور جنگیدی…
عقیده بعضی ادمها بر مبنای عقده شان شکل می گیرد!
علاوه بر اینکه من و تو ما نشدیم… نصف منم از بین رفت.
علت بروز مشکلات..
نادانی افراد نیست..
بلکه بیشتر دانسته هایی است که..
حقیقت ندارد…
علم روانشناسی می گوید:
وقتی یک نفر خیلی میخندد حتی برای چیزهای احمقانه و پیش پا افتاده بدانید او از درون عمیقأ غمگین است.
عمر من غارت شد و غارتگر از من دور شد
من صبوری کردم و غارتگرم مغرور شد
عمرم گهی به غم و گهی در سفر گذشت، تاریخ زندگیم همه
با درد گذشت، این زندگانی سزای جوانی من نبود
حیف از جوانیم که با درد گذشت…
عمریست به اسم گرگ خطابم میکنند!
ولی…
برای داشتنت حاضرم دندان هایم راباج دهم.
عمریست غم و درد نشانم داده
در آتش سینه اش امانم داده
رنجور ترین درخت باغش هستم
هر بار مرا دیده تکانم داده
عمریه با یه کلید شکسته پشت در خوشی ها جا مانده ام.
عمق فاجعه رو وقتی فهمیدم که دوتا افغانی تو
صف نونوایی داشتند به هم می گفتند:
دیگه ایران جای زندگی نیست!!!!!!
عمیق ترین درد زندگی دل بستن به کسی است که بدانی هرگز به تو تعلق ندارد…..
عمیقترین درد زندگی،
دلبستن به کسی است که بدانی به تو تعلق ندارد…
عکاسایه اعتقادی دارن :
توی عکس، هرچشمی که براق تره. یخی تره. چون نورفلاش دوربین روبیشترمنعکس کرده. پس به چشمای توی عکس هیچکس اعتماد نکن…
عکس دل و جگر سیاه میذارید رو پاکت سیگار که مثلا مارو ترک بدید..
مشتی ما اگه دل و جگرمون نسوخته بود که سمت سیگار نمیرفتیم.
عکست را نگاه میکنم
آخ که این عکس پیر نمیشود اما،
پیرم میکند…!
عکس‌های قشنگ، دلیل بر زیبایی تو نیست…
ساخت دست عکاس است…
درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی.
"خسرو شکیبایی"
عید آمد و رفت اما
نه عیدانه فراوان شد
نه یاری که رمید آمد
عینک خوش بینی زدم..
دیگه هیچی نمیبینم…:- (
عینکی نیستم ولی چشمام مثله ذره بین کار میکنه ادمای کوچیک رو بزرگ میکنه…
غبطه میخورم…
به او که بیشترازمن کنار تو نفس میکشد…
غروب آمده و دلم پرازبهانه شده/دل شکسته وگرفته از زمانه شده.
غروب غم هایت را به هر بهائی خریدارم، مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم…
غرور و کبر بهترین گزینه شیطان برای منحرف کردن است
غرور گفت :غیر ممکن است
تجربه گفت :خطرناک است
عقل گفت :بیهوده است
دل گفت :امتحانش کن
غرورت را بخاطر کسی که دوسش داری بشکن اما دل هیچکس را بخاطر غرورت نشکن
غریبه بود… آشنا شد… دوست شد… برادر شد… عشق شد… زندگی شد… خسته شد… دور شد… آشنا بود… غریبه شد…
غزلم نذر نگاهت، مددی کن، چندیست… مرگ دارد تن خود را به تنم می ساید.
غصه برای خوردن زیاد دارم… تو دیگر برایم لقمه نگیر!!!
غصه مرا خورد وقتی دیدم دست به سینه ایستاده ای و من… تمام راه را برای آغوشت دویدم!
غصه نخور…!
کنار امده ام با نبودنت..!
خیلی که دلم بگیرد مرور میکنم نامردیهایت را در برابر دوست داشتنهایم….
غضنفر میره خرشو بفروشه یک لحظه غفلت میکنه میبینه خره داره پولارو میشماره
غفلت کرده ای مادر…
پشت این قلب عاشق، فرزندت آرام آرام جان میسپارد،
و تو فراموش کردنت را به او نیاموخته بودی…
غلط است این تفکر…!
که بپنداریم زندگی میگذرد
باید به خود بقبولانیم که:
زندگی می ماند…
این من و شما هستیم که میگذریم…
غلط گیر را برمیدارم و تو را ازتمام خاطراتم پاک میکنم… تو غلط اضافی زندگیم بودی…
غم انگیز ترین جمله اینه که با شوق به کسی بگی دوسش داری اما اون با خونسردی بگه منم…………
غم انگیزترین چیزی که دیدم یه دارکوب بودروی یه درخت مصنوعی که برگشت به من گفت :رفیق! درختم درختای قدیم…
غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد…….
غم عالم همه کردی به بارم…
مگر مو لوک مست سر بدارم…
مهارم کردیو دادی به ناکس…
فزودی هر زمان باری به بارم…
غم قفس به کنار آنچه عقاب را پیر می کند پرواز زاغکی بی سر و پاست
غم من از در کنار تو نبودن نیست. غم من همه از مردن در اغوش کسیست که نمیدونم کیست
غم، خوردنی نیست
غم، کشیدنی نیست
غم، داشتنیه
منم غم ندارم. توام غم نداری
اونیکه غم داره حرف نمیزنه که بخواد جمله بسازه.
غمهایی که
چشمهارا خیس نمیکنند…
زودتر
به اسخوان میرسند!
غمگین ترین جای ِ خاطره…
اونجاییه که کم کم احساس میکنی..
چهرهَ ش هم داره از یادت میرِه!!!
غمگین ترین ماجرای زندگی مرگ انسانها نیست بلکه رسیدن به مرحله ای است که دیگه نتوان عشق ورزید
غمگینم مثل عکسی در اعلامیه ترحیم که خنده اش همه را میگریاند!
غمگینم مثل پیرزنی که آخرین سرباز ازجنگ برگشته هم پسرش نیست
غمگینم همانند پیرمردی که با کمانچه اش شاد مینوازد اما با چشمان خیس
غمگینم همانندِ
سربازی که پا بر روی مین گذاشته و جرأت قدم برداشتن ندارد و تمام آرزوهای خود را بر باد رفته میداند
غمگینم
مثل کودکی که تنها آرزویش دیدن پدرش درخواب بود…
غمگینم، مثل دختری که عاشق سرباز دشمن شده است…
غیر شرح نامرادی، معنی دیگر نداشت
درس هر فصلی که خواندیم از کتاب زندگی
غیرت دارم روی خاطراتمان….
تو…..
فقط مرد باش و انکار نکن!
غیرتی شدن ب هارتو پورت کردن و گیر دادن وجاسوسی کردن نیست
غیرت ینی زن مورد علاقت هیچ وقت احساس تنهایی و بی پناهی نکنه
غیرممکن هاروانجام دادن نوعی لذت است.
فآرسی بَلد نیست
فَرآنسه رآ بهتر می فَهمد!
میگویَم :دوستَت دآرم!!
می گوید :مِرسی…!!
فاصله ات را با آدمها نگه دار…
آدم ها یکدفعه, روی ترمز میزنند…
و تو مقصر میشوی…
فاصله ها کسی را از بین نمی برد
نزدیکی های سرد است که انسان را نابود می کند…
فاصله ها…
هیچوقت دوست داشتن
را کمرنگ نمیکنند
بلکه دلتنگی را بیشتر میکنند!
فامیلم داشت باهام حرف میزد من محلش نذاشتم
برگشته میگه :هی میلاد دارم باهات حرف میزنم لگد گل نمیکنم که؟
خدایا مارو با کیا کردی۷۵ میلیون
فدای سرم که عاشقم نیستی…!
چیزی که زیاد است
جا
برای
مردن..
فراموش کردن کسی که دوستش داری مانند به یاد آوردن کسی است که نمیشناسی
فراموش کردنت کار سختی نیست!
کافی است دراز بکشم… 

چشم هایم را ببندم…

و برای همیشه…. 

بمیرم!
فراموشم نکن شاید روزی درگذرگاه
جاده ها از کنارم بگذری وبگویی
این غریبه چقدر شبیه….
فراموشی سخت است، انتظار هم سخت است. اما از همه سخت تر این است که ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی
فردا برای دلجویی دیر است امروز زخم نزن… نزن… لعنتی
فردا صبح…
وقتی چشمای نازتو باز کردی…
به یاد بیار چشمایی رو که امشب هم…
به یاد تو بسته نشد…
فردا نیز روز خداست…..
چه فرداهای که آمدند و رفتند.
امروز را دریاب…..
امروز روز تو و خداست
فردا و دیروز با هم دست به یکی کردند دیروز با خاطراتش مرا فریب داد فردا با وعده هایش مرا خواب کرد وقتی چشم گشودم امروزم گذشته بود
فرداهایی ک هرگز نمیرسند
هم بهانه خوبیست واسه
امیدوار بودن…
فردایک گوشه, چشم هامی بارند
یک گوشه ی دیگر از خوشی سرشارند
نجار, فقط وظیفه اش ساختن است
گهواره و تابوت چه فرقی دارند…!!
فرشته ای از سنگ پرسید چرا مانند خاک از خدا نمی خواهی که از تو انسان بسازد؟ سنگ تبسمی کردو گفت هنوز آنقدر سخت نشدم که مستحق چنین خواسته ای باشم
فرشته ها دیگر سجده نکنید…!
از این انسان چیزی جز تنهایی و بی کسی و غم بدست نمی آید…… f
فرصتاتو سوزوندی… برای بردن من یه کارت شانس بیشتر نداشتی…
دیگه بکش کنار…!
فرق است بین دوست داشتن و داشتن دوست
دوست داشتن امری لحظه ایست
ولی داشتن دوست استمرار لحظه های دوست داشتن است…
فرق بین ما یه دنیاست.. فرق از دروغه تا راست…
فرقی ندارد که یک پسر سیاهو زشتو بی سواد باشی یا یک دانشمند در هر صورت پشت یک ماشین شاسی بلند آقا خوشکله می شوی و مهندس… هه!
فرقی نداره خاطرهایی که باش داشتی چیا بودند… باور کن هیچ فرقی بین بادمجون و عطر یا گل وجود نداره اگر خاطره باشه واست عزیزن.. کاش خاطره ها نبود 🙁
فرقی نمیکند; تقویم"بهار"است یا"زمستان"بی توهیچ زمانی قشنگ نیست…
فرمانده کل نیروی انتظامی گفت :دختران بد حجاب رو ۵۰۰۰۰۰ تومان جریمه میکنیم!… قابل توجه پسرای مجرد, یادتون باشه قبل از ازدواج حتما خلافی بگیرین!!!
فرهنگ مثبت، از خودمان شروع کنیم (۱):
دوست بداریم، بدون حس مالکیت.
فرو افتادن در مقابلِ خدا؛ تنها راه برخاستن است…
فروش ویژه ی مردی و مردونگی همه روزه در سرتاسر شهر!
فریاد میزنم ولی…
گم می شود…
فریاد های من…
در میان…
خنده های تو…
با رقیبم…
فریب آرامش دنیارا نخوریم دنیا هیچ گاه بدون طوفان نبوده است.
آری دنیا جای غریبی است اینجا حتی پسر نوح بودن بی فایده است اگر با نوح نباشی!
فریب زحمت باغبان مخور ای گل
که آب میدهد و گلاب می گیرد…
فریب واژه ها رو نخور، وقتی اولین حرف الفبا سرش کلاه رفته!
فصل عوض می شود!
جای آلو را، خرمالو می‌ گیرد!
جای دلتنگی را دلتنگی
فقر یعنی این که وقتی با زنت میری بیرون‌ مدام بگی موهاتو بپوشون ولی تنها که میری بیرون جلوی پای یک زن دیگر ترمز بزنی
فقط از یه چیز میترسم :وقتی تموم نوشته هایی رو که هرشب با دلتنگی وگریه برات نوشتمودادم تابخونیش……… بالبخندبخونی!!!
فقط تو بیمارستان های ایرانه که
مریض رو بیدار میکنن و میگن:
پاشو قرص خوابتو بخور..!
فقط تو کشور ما اینطوره که یه نفر ده تا شغل داشته باشه،، اما تو هیچ کدوم هم تخصص نداشته باشه.. اصلا یه گندیه..
فقط تورا می خواهم
هی فلانی به خودت نگیر
مرگ را می گویم
فقط توی دلم اینو دارم بگم با هر کی ساختیم، باختیم
فقط دو قدم مانده بود..
تا ب تو برسم..
اگر این خواب لعنتی ادامه میافت..
فقط دوری نیست که آدم رو میسوزونه… بودن و مال تو نبودن دردش بیشتره…
فقط رفت بدون کلامی که بوی اشک دهد… فقط رفت بدون نگاهی که بوی حسرت داشته باشد… فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت"راحت شدم"
فقط زخم ها نیستند که جایشان می ماند… گاه کسی چنان به تنتان نرم دست می کشد که تا ابد جایش روی پوستتان می ماند…
فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است…
کافی ست دلت گیر باشد…
هر روز دلگیر می شوی…
فقط لطفا" قلبم را ندزدید
من عاشق نمیشوم
حتی به قیمت پوسیدن!
فقط من وقتی گریه میکنم خودمم که اشکامو پاک میکنم و به خودم میگم عزیزم گریه نکن یا شمام اینطوریین…؟؟؟
فقط پلی بودم برای عبورت…
فکر تخریب من نباش
به اخر که رسیدی
دست تکان بده
خودم فرو می ریزم…!!!
فقط چند لحظه کنارم بشین، ی رویای کوتاه تنها همین، ته آرزوهای من این شده، ته آرزوهای ما رو ببین!!:' (
فقط یه جوون ایرانیه که 2000 تومن ته جیبش تداره تا گوشی 2 میلیونیشو شارژ کنه!!!!!
فقط یه زن ایرانی میتونه ملکه زیبایی دنیا رو ببینه بعد با غرور بگه: این کجاش خوشگله؟!!!
فقط یک احساس بود
احساسی که شکست، شکست
دیگر حسی برای هیچ احساسی نمانده…
قدیما روزه هامونو با ربنای زیبای استاد شجریان افطار می کردیم… حیف… تمام احساساتمونو کور کردن…
قدیما مردم مار میخوردن دیگه نهایتا افعى میشدن. نمیدونم مارا فرق کردن یا رژیم غذایى مردم….
همه دارن گرگ میشن!!!
قدیما میگفتن هر کس "نونِ" قلبش رو مى خوره…! اما رو راست باشیم این روزا هر چى خوبى کنى، فقط"چوبِ" قلبت رو مى خورى.
قدیما هزار ساعت عشق بود و
یک بوسه یواشکی…
الان هزار ساعت بوسه علنی هست و
دریغ از یه لحظه عشق…
قدیما چشم میذاشتیم تا بعدش بریم تو تاریکی عشق کودکیمون را پیدا کنیم، الان چشم میذاریم تا نبینیم عشق بزرگمون با کی تو تاریکی قایم میشه.
قدیما گنجشک رنگ میکردن, جای قناری می فروختن!!!
حالا هوس رو رنگ میکنن, جای عشق می فروشن…
قدیما گنجشک رو رنگ میکردند
جای قناری میفروختند
اما حالا…….
هوس را رنگ میکنن و
جای عشق میفروشن…
قدیما یادش بخیر دل ها هم آشیون بودند خوشکل ها وعاشقا یکی مهربون بودند! حالا چی :نه آشیونی هست ونه عشق حقیقی!!!!!!! واقعادرد است.
قرار بود دستامون توى دست هم باشه,, اما حرفى از رو دست خوردن نبود!!
قرار ما، اولین پنجشنبه ای که نیستم!
نه گل، نه گلاب، و نه خیرات…
" تو " را میخواهم
که پای هیچ یک از قرارها نیامدی!!!
قرار نبوده تا نم باران زد، دست پاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر‌ بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم!
قراربودتکیه گاه باشی…
نه اینکه گاهی باشی، گاهی نباشی
قرارمان یک مانور کوچک بود!
قرار بود تیر های نگاهت مشقی باشد!
اما ببین…
یک جای سالم بر قلبم نمانده است!!
قرارمون این نبود….. قرار بود برای برقراری هم بکوشیم نه بی قراری….
قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
قرص هایم انگار الزایمر گرفته اند لعنتی ها یادشون رفته خواب اورن یا یاد اور
قرعه کشی تمام شد!! تو به اسم دیگری در آمدی! تقدیر جای خود لا اقل اسم مرا هم
در کیسه ات می انداختی
قسمتی از وجود تو در من رشد کرده و تو خواهی دید تو و من برای همیشه هرگز ازهم جدا نخواهیم شد
قشنگ ترین دیالوگ دنیااونجاست که پدر ژپتو به پینوکیو میگه :پینوکیو چوبی بمان آدمها سنگی اند، دنیایشان قشنگ نیست!
قشنگیه ” لیاقت ” به اینه که
همه نمیتونن داشته باشن!
قصه از آنجا شروع شد که از “عادت کردن” فرار کردیم و به “فرار” عادت!
قصه از آنجایی شروع شد که…
دورم زد کسی که فکر میکردم دورم میکرده..
قصه از روزی شروع شد که از "دلگرمی" تبدیل شدیم به "سرگرمی"
قصه اصحاب کهف یک شوخیست اینجا یک روز که بخوابى همه تو را از یاد میبرند…
قصه جداییمان را به هر که گفتم, حق را به من دادند, ولى انها نمیدانند من حق را نمیخواهم, حق که براى من "تو" نمیشود!!!
قصه ی ما به سررسید.. دلی که پابندتوبود.. ازتووعاشقی برید..
قصیر ما نیست که برسر حرفهایمان نمی مانیم!
مابرروی زمینی زندگی میکنیم که
روزی یکبارخودش را دورمیزند
قط کسی معنی دلتنگی را درک میکند که طعم
وابستگی را چشیده باشد پس به کسی وابسته نشو
که سرانجام ان وابستگی
دلتنگیست…
قطارراهت روبگیروبرو
نه دیگرکوه توان ریزش داردونه دهقان پیراهنی برا بخشش هیچ چیزمثل سابق نیست.
قل هوالله احد…
و هیچکس حس نکرد خدا هم تنهایی اش را فریاد میزند….
قلاده سگ ها را باز کرده ام
امشب در حوالی قلب من پرسه نزن…
قلب ادما جدید مثل باند فرودگاه شده یه ادم می شینه اون یکی می پره.
قلب من از تیغ کسی زخم برداشت که از او انتظار محبت داشتم
قلبت رو شستم، عکس خودم رو با مداد روی آن کشیدم حتی فکرشم نمیکردم پاکن دست تو باشد…..
قلبم بوی کافور می دهد!
شب به شب در آن مرده شورها آرزویی را غسل می دهند و کفن میکنند…!
قلبم را شکست!
به قیمت به دست آوردن کسى که بارها قلبش را شکسته بود…
قلبم را گره زدم به بند کفشم تاهیچ جا هوس ماندن نکند.!
زیر پاهاى خودم له شود بهتر است!!!
قلبم شکست…
سرم رو بالا گرفتم و گفتم…
اشکال نداره، رفع بلا بود…!!!
قلبم گرفت عزیزم از بس که بی وفایی تنگ غروب گم شد الماس آشنایی خواستی ردم کنی تو یک جوری که نفهمم یک لحظه باورم شد که من چقدر نفهمم
قلبها دریچه نفوذند; آنکس که صادقانه نفوذکند; همیشه میماند…
قلقلک می دادند تا بخندد اما کوه بغضش ترکید…
قلم به دست گرفتم که حرف حق بنویسم هر آنچه نتوان گفت بر ورق بنویسم.
قسم به جان قلم خورده ام که نای قلم را به دست گیرم و تا آخرین رمق بنویسم.
قلک بغض هایم را کنارت میشکنم………
این است تمام پس اندازهای من…….
قلیون درس بزرگی بهم داد:
برای کسی بسوز که از نفسش مایه میزاره……….!!!
قهوه ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمیگنجم
قهوه چی، قهوه بیاور
تلخ تلخ
دروغ هایش آنقدر شیرین بود که هنوزهم دلم را میزند
قهوه ی بی کسی هام به اندازهی کافی تلخ است….
دوست ندارم….
باشکر دروغین بودنت….
به خودم بنوشانمش…
قهوه یا کاکائو فرقی نمیکند..
تو کافئین خالصی حتی خیالت خواب را از سرم میپراند!!
قوانین بازی زندگی رو باید بلد باشی
نه واسه اینکه بتونی ببری
فقط واسه اینکه نتونه اول کاری کیش و ماتت کنه همین…..!
قوانین مورفی طنز تیر ۹۲
دقت کردین که هر ۷۵میلیون ایرانی مدعی هستن که ببین با کیا شدیم ۷۵میلیون؟
قول داد تا آخر دنیا بماند،
سر قولش هم ماند،
همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود………..
قول ماندن داده بودی ولی با بهانه هایت دلیل رفتنت را آشکار ساختی
بی وفایی حق من نبود..
قول میدم این دفه خداجون وقتی داری سرنوشتمو برام دیکته می کنی حواسمو جم کنم تا دیگه. اشتباه ننویسم و ورقه های زندگی مو سیاه نکنم
قول و قرارهایمان؟؟؟؟
جایش امن است ……
زیر پاهای تو
قوی ترین آدم ها تنها ترین آدم ها هستند…!
قَبول..
شما با کلاسے
لباساے مارک دار میپوشے
اما اینو بدوטּ گاو هَم پوستش چرم خالصہ
ذات ِ آدم مهمہ!!..
قیافه که مهم نیست!
تیپ هم که مهم نیست…
اخلاقم که همینطور…
مهم پوله…
که اونم ندارم…:|
كاش آدم ها هم طلوع و غروبشان مثل خورشيد شبيه هم بود.
همان طور كه پاك به دنيا مى آمدند ، پاك و بى گناه نيز از دنيا مى رفتند…
كی فكرش ميكرد كه آجيل مشكل گشا، خودش بشه يه مشكل واسه مردم…!!!
لازم نیست بین دونفر حرفی زده بشه…
همین که دستت رو آروم بگیره…
یه فشار کوچیک بده…
همین تموم گفتنی هاست….
لاشه عاشقیم سگ خور نامردی تو
انقدر خون به دلم هست که هارت کند…….
لاشه ی عاشقی ام سگ خور نامردی تو…
لالا لالا بخواب دنیا خسیسه /واسه کمتر کسی خوب مینویسه
یکی چشماش همیشه غرق خندست یکی چشماش تو خوابم خیسه خیسه
لالالالا نخواب دنیا خسیسه واسه کم ادمی خوب مینویسه یکی لبهاش تو خواب هم غرق خندست یکی چشماش تو خوابم خیسه خیسه. (مریم حیدر زاده)
لاله لب تشنه در آغوش گرم خاک سوخت ### آسمانه بی مروت برسر دریا گریست: D
لامصب 3 ماه صبحها زود بیدار میشی عادت نمیکنی، فقط کافیه 3 روز دیر بلند بشی … همچین عادت میکنی که نگو.
لاک غلط گیر را بر می دارم و تو را از تمام خاطراتم پاک می کنم
(تو) غلط اضافی زندگیم بودی…
لاک پشت ها هم عاشق میشوند، ولی تحمل عشق براشون راحت تره….
چون حداقل عشقشون اروم اروم ترکشون میکنه!!!!!!!!!!!!!
لای انگشتانم رابایدانگشتان توپرمیکردبی انصاف… "نه سیگار"
لاین جا زمین است…
محل کودکان بوسه ای…
چه بسیارند کودکانی که به دنیا می ایند که در ابتدا قرار بود فقط یک بوسه باشند…
لب جاده می ایستم
و به دوردست ها نگاه میکنم
شاید,
فقط شاید
دلش تنگ شد
و
برگشت..
لب یار و لب جام و لب کشت/ به جهنم که نمی روم به بهشت
والا
لباس تنگ رو میشه داد به کسی
دل تنگ رو باید چی کار کرد؟
لباس هایش را من میخریدم….. اما….. دکمه هایش را دیکری باز میکرد
لباسا به دو دسته تقسیم می شن :۱ – کثیف ۲ – کثیف ولی قابل پوشیدن!
این قانون واسه پسرا بیشتر کاربرد داره!
لبانت را به صورتم نزدیک نکن….
میترسم شوری اشک هایم نمک گیرت کند…..
لبانم را دوخته ام….
مبادا بگویم دوستت دارم…
که هربار گفتم…
تنهاییم بزرگتر شد…
لبخند تنها انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت…
لبخند میزنم بی دلیل
عشق می ورزم بی تناسب
زندگی میکنم بی خیال
مدتی است…
لبخندبزن! عکاس مدام این جمله راتکرارمیکند. اصلأبرایش مهم نیست که دروجودت یک بهانه برای شادمانی نداری!
لبخندم روی آینه، جا ماند…
لبنیات هر روز گران میشود..
به نظر شما گاوها مسئولند
یا..
مسئولها گاوند؟!
لبهایم آلزایمر گرفته اند…… تومیدانی خنده چیست؟
لبهایم خاموشند ولی ای کاش غوغای درونم را میشنیدی و باور میکردی که *دلتنگم*.
لج می کنم و بد اخلاق میشم!
نه چیزی می بینم نه چیزی می شنوم نه چیزی می گم!
دست خودم که نیست تو که نباشی
زندگی باید به کام من تلخ بشه!

همچنین ببینید

رسم زمانه – 14

کم طاقتی عادت آن روزهایت بود این روزاها برای گرفتن خبری از من عجیب صبور …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.