رسم زمانه – 08

دخترک فقط در موقع نماز چادر می پوشید انگار فقط خدا با او نامحرم است

دختری که تمام دغدغه اش ست کردن رژ لبش با رنگ پیراهنش است،
چه میفهمد از درد دل آن مرد و سیگارش…؟
در آزادی که شکارچی در کمین است پس درود بر قفس
در آغوش خدا گریستم تا نوازشم کند
پرسید
فرزندم پس آدمت کو
اشک هایم را پاک کردم و گفتم
در آغوش حوای
دیگریست
در آغوش من حاضر نبود دستانش را باز کند، در آغوش دیگری کمربندش هم باز کرد…..
در آغوشش عطرش را بو نکش! عطرش در جایی تکرار خواهد شد
بوی تنش را به خاطر بسپار، ولی بوی تنش تکرار نخواهد شد!!!
در آغوشش ک میگرفتم، چشمانش را می بست.
نمیدانم از احساس زیاد بود یا خودش را در آغوش دیگری تصور میکرد…
در اغوش خدا گریستم تا نوازشم کند… گفت فرزندم پس ادمت کو؟؟!!
اشکهایم را پاک کردم وگفتم… دراغوس حوای دیگریست…!!!
در اغوشش عطرش را بو نکش
بوی تنش را بخاطر بسپار
عطرش در جای تکرار خواهد شد
ولی بوی تنش تکرار نخواهد شد
در انتخاب واحد زندگی
دروغ پیش نیاز همه ی درس هاست
در انتظار هیچ کس نیستم
اما….
هنوز وقتی نویز موبایل روی اسپیکر می افتد
دلم می لرزد
شاید تو باشی…..!
در انتهای جاده ی زندگی تابلویی هست به نام دور زدن ممنوع!!
در این حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند بدون تو نفس نمیکشیم اما امروز در آغوش دیگری نفس نفس میزنند.
در این دنیای بی حاصل چرا مغرور میگردی!
سلیمان گر شوی روزی نصیب مور میگردی!
در این دیار بی کسی کسی به در نمی زند/به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
در این روزهای پر از مردم تشنه ی احساس، شاید سه تار زدن، بیشتر از ستاد زدن، رای جمع کند…
در این روزگار تلخ که عمر گل لاله کوتاه است شاید به خاطر عشق و جزا است که میگویند در حریم سلطان عشق ممنوع است…:)
در این زمانه همه بازیگرن، بازیگری عشق رو هم درگیر خود کرده
در این گرانی احساسات را خرج بی احساسی کسی نکن… که انتهایش ورشکستگیست.
در این گیتی به دنبال واژه نباش. حتی کلمات هم فریبمان می دهند.
وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش برود، فاتحه ی کلمات دیگر را باید خواند.
در بازی زندگی یا در مقایسه ایم یا در مسابقه ایم.
در بچگیم دوست داشتم دکتر شم… بعدش مهندس… الان همین که نفس بکشم کافیه دیگه! :دی
در تبلیغ قوی ترین دوربین جهان عکسه لبان بسته یک زن فقط نمایش داده شد والااااااااا
در تمام دنیا ملت یا بی حجابند و یا با حجاب، فقط در ایران است که ملت بد حجابند
در جامعه ما افرادی هستند که تنهادارایشان بول است… (حسین بناهی)
در جایی… سیاره ای وجود دارد که در آن جنگ و جنایت و گرسنگی وجود ندارد همچنین اکسیژن..
در جنگ با تو
من به تنهایی
یک لشکر / شکست خورده ام
در جهانی که نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی
در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد
در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد
آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد
آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد.
در حسرت یک ناله ی مستانه بمردیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد
در حسرت یک عشق صمیمانه بمردیم
ویران شود این دل که معشوق ندارد
در خود فرو رفته ام.
سیگار میکشم.
نگاه مردم به دنبال دود سیگارم
تنها فقط دود را می بینند
نمیدانند من چه میکشم!
در خیال دیگری میرفتی…
ومن چه عاشقانه کاسه ی اب را پشت سرت خالی می کردم
در خیال من بمان اما خودت برو!!
آنکه در رویای من است مرا دوست دارد نه تو…
در دامن این بحر فروزان گهری نیست/چون موج به امید که آغوش گشایم
در دفتر خاطراتم نوشتم عشق زیباست معلم دفترم را دید و گفت این رویاست گفتم معلم تو از عشق چه می دانی گفت در عالم عشق عاشق همیشه تنهاست…
در دل هایت را به هیچکس نگو…. چون یاد میگیرند چگونه دلت را به درد آورند…!
در دنیا دو کور را شناختم :یکی من که غیر از تو هیچ کس را ندیدم، یکی تو که هیچ وقت مرا ندیدی!!
در دنیا هیچ بن بستی وجود ندارد.
یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت
در دنیای ما شغال ها و کفتار ها توبه کردند ٬
لاشخورها ٬ اجساد خاکسپاری میکنند و اما؟؟؟؟
امان از آهوهای تازه به دوران رسیده…
در دنیایی ک گرگها می درند بره ها را، بره بودن حماقت محض است.
پس به خود آی و تو نیز…..!
در دنیایی که پلنگ هاش صورتی اند.. شیرهاش پاکتی اند.. پهلواناش دو پینگی اند.. ایراد مگیر رفاقتهاش ساعتی اند…؟!
در دهستان اصالتهای عشق. میتوان شبنم فروشی ساده بود.
میتوان روی اجاق گرم عاطفه،
چای خوش طعم صفای را دم نمود
و عشق را معنی نمود.
در دو دلهاتا برای کسی بگو که خودش هم سختی کشیده باشه و تو را درک کنه
در ذهن کسانی که پرواز را نمیفهمند هر چه اوج بگیری کوچکتر خواهی شد.
در را بست، اهسته گفت :*خدانگهدارت* و رفت… ادم ها چه راحت مسولیت خودشان را گردن خدا می اندازند…
در رفاقت مراقب ادمهای تازه به دوران رسیده باش هرگز به دیواری که تازه رنگ شده تکیه نکن
در روزهای خوبتان بدانید که همین خاطرات بعدا شمارو دیوانه می کند…!!
در روزگاری که من در حسرت ما شدن با توام
تو به فکر آخرین پک زدن به سیگارتی
در رویاهایت جایی را برایم باز کن، جایی که بشود عشق را مثل بازی های کودکی باور کرد. خسته شدم از بی جایی
در زمانی که وفا قصه برف به تابستان است وصداقت گل نایابی به چه کس باید گفت…. بی تو من تنهاترینم…!!!
در زندگی افرادی هستند مانند قطار شهر بازی که تو از بودن با آنها لذت میبری اما به جایی نمیرسی!!!
در زندگی بایدرفت… یابه دل کسی یاازدل کسی!
در زندگی به هیچ کس اعتماد نکن
آیینه با تمام یک رنگیش
دست چپ و راست را
به تو اشتباه نشان می دهد…
در زندگی دو تراژدی وجود دارد:
این که به آن چه قلبت می خواهد نرسی و این که برسی!
در سرزمینی که نام قبرستان هایش "بهشت"است معلوم می شود مردمانش در جهنم زندگی می کردند….!!!
در سرم کوره ای رزشن است
اما…
قلبم در سینه یخ زده است…
در سقوط هم میتوان پرصلابت، باشکوه و سهمگین بود… این را آبشار میگفت
در سندی معتبر آمده دختران وقتی بیشتر از سه نفر یه جا جمع میشن میتونن حتی رابطه لیلی و مجنون رو هم خراب کنند!
در شهری زندگی می کنم که مردمش سلام نمی دهند اما بسیار گرم خداحافظی می کنند.
در صفحه ذهنت یادداشت کن :اگر هم زمان ۲ خرگوش را تعقیب کنی هر جفتشان را از دست خواهی داد…!!
در طوفان با خدا بودن بهتر ناخدا بودن است…
در طول این چند سال زندگی ام :مردمی را دیدم که برای داشتن ظاهری زیبا، وقت و هزینه زیادی صرف می کردند اما برای داشتن ذهنی زیبا، هیچ…
در طول زندگیم هیچگاه از کسانی که با نظر من موافق بودند چیزی نیاموختم – آندره مالرو
در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند،
و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد…
در عجبم
از سیب خوردنِ مان
که
از آن فقط ” چوبش ” باقی می ماند.
مگر این همه چوب که خوردیم
از یک سیب….. شروع نشد!؟
در غریبی ناله کردم کسی یادم نکرد در قفس جان دادم و صیاد آزادم نکرد ضربه ی سیلی چنان از زندگی سیرم نمود آرزوی مرگ کردم مرگ نیز یادم نکرد
در فکرم قطار سوت میکشد
دلم شور می زند
حس می کنم از دور
دری باز می شود
و "تو" می آیی…!!
در قرض دادن به دوست احتیاط کن. مبادا که هر دو را از دست دهی
در لابه لای دلشوره ها و ترس هایم،
لب پرتگاه ایستاده ام..
میدانم دستم را نمیگیری..
فقط محض رضای خدا.. پرتم نکن
در مدرسه زندگی در کلاس دنیا، سر زنگ املا، یادمان باشد برای محبت تشدید بگذاریم تا نیم نمره از محبت ها کم نشود…
در معصیتم جوان بظاهر پیرم/عمری است که پابند به این زنجیرم/امید نجاتست زیک فضل هزار/هر چند گرفتار به صد تقصیرم
در منی و این همه از من جدا، با منی و دیده ات به سوی غیر.
فروغ
در نانوایی هم صف "یک دانه ای"ها جداست… از جذام هم بدتر است"تنهایی"…
در نگاه کسانی که معنای پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد…
در نگاهم یک غروب سرد بود
سرنوشتم جاده های درد بود
از میان برگ های سبز باغ
قسمت من برگ های زرد بود
در همین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند بدون تو حتی نفس هم نمیتوانم بکشم، ولی امروز در آغوش دیگری نفس نفس میزنند…
در هوس افزون و در علم اندکیم/ سال ها داریم, اما کودکیم
جان رها کردیم ودر فکر تنیم/ تن بمرد و در غم پیراهنیم
در و دیوار اتاقم بوی خون میدهد…
من امشب تمام وابستگی ام به تو را…
به تیغ کشیده ام!!
در وا می شود/در بسته می شود/در هم وابسته می شود/ما که آدمیم
در وفا کس نیست. تمام استادَ
کز وفاش وفا بیاموزم
خودمون. اینا
در پشت تمامی خط های کاغذ خیالت زندگیم عشقم و دلتنگی ام را به بند کشیده ام بخوان و لبخندت را برای آزادی اشان وثیقه بگذار…
در چشمان کسی که پرواز را نمى فهمد هر قدر اوج بگیری، کوچک تر خواهی شد
در کافه
کنج دیوار
رو به روی هم
خوب شد قهوه مان را نخوردیم!
حرفهایمان به اندازه کافی تلخ بود…
در کتیبه های به جا مانده از زمان کوروش زن عریانی دیده نشده. ببینید چه بودیم و چه شده ایم.
در کنارت آرامم وقتی میدانم پیوند بین من و تو راز عشق یک طرفه ام است.
در کودکی در کدام بازی راحت ندادند
که امروز انقدر دیوانه وار تشنه ی
بازی کردن با ادم هایی
در گلستان طبیعتما گل پژمرده ایم رنگ پیری ندیده ایم در جوانی مرده ایم!!!
در گوش نوزادی که مرده به دنیا آمده بود خواندم :آسوده بخواب… تو هیچ چیز را از
دست نداده‌ای!!!
در گوشت زمزمه کردم دوستت دارم
دستم را در موهایت کشیدم و آرام بوسیدمت
تنها وقتی بود که تو را داشتم
راستی آن لحظه چه زیبا خوابیده بودی
در یک اشنایی دوستانه ما باهم دست دادیم،
تو فقط دست دادی و من همه چیزمو از دست دادم
در یکی بود و نبود روزهایم دروغ بزرگی بود که غیر از خدا هیچکس تنها نبود!
درآغوش خدا گریستم تا نوازشم کند، پرسید :فرزندم پس آدمت کو؟!
اشک هایم را پاک کردم و گفتم :درآغوش هوای دیگری هست….
درآغوشه خداگریستم تانوازشم کند، پرسید :فرزندم آدمت کو؟
اشکهایم راپاک کردموگفتم :درآغوش حوای دیگریست.
خدایابامن بمان تامحتاج ماندن خلقت نباشم.
درانتظارتو کاسه ی صبر که هیچ… صبرکاسه هم لبریز شد…!!!
دراین بادی نقش درخت خشک رابازی میکنم نمیدانم منتظربهارباشم یاهیزم شکن.
دراین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند بدون تو نفس نمیکشیم… اما… امروز در آغوش دیگری نفس نفس میزنند
دراین دنیا صبر ایوب هم که داشته باشی یه روزی خسته میشی واز غم ها فریادت به اسمان هفتم میرسد پس بعداز تمام شدن صبر ایوبت خواستن مرگ را فریاد بزن
دراین دنیاهیچکس گرسنه نیست، همه روزی چندوعده گول میخوریم…!
دراین دنیاکه حتی ابرنمیگریدبه حال ما همه ازمن گریزانن توهم بگذرازتنها
دراین دنیای نامردی به دنبال چه میگردی؟ نگردبیهوده میگردی، جوانمردی قدیمی شد رفیقان عهدبشکستن، فقط توماه شبگردی که بی منت جوانمردی
دراین سرزمین جای پای مردمانیست که وقتی تورامیبوسند…
طناب دار تورا میبافند…
مردمانی که صادقانه دروغ میگویند…
دراین فکرم منودانم که هرگزمرایارای رفتن زین قفس نیست، اگرهم مردزندانبان بخواهد
دگرازبهرپروازم نفس نیست.
دربهشت تنها بودن سخت تر از کویر است دکترشریعتی
دربیکران زندگی دوچیز افسونم کرد
آبی آسمان وخدا
آبی آسمان را میبینم و میدانم که نیست
خدارا نمی بینم و میدانم که هست
درتمدنی که نشانی ازوفا نیست دیوانگی ازماست ک دنبال وفاییم ¡¡¡¡
درجواب ابلهان انقدر خاموش موندیم که اخر سر برگشتن گفتن حرف حساب جواب نداره 🙁
درحیرتم ازمرام این مردم پست این طایفه زنده کش مرده پرست تاهست ب ذلت بکشندش ب جفاچون رفت ب عزت ببرندش سردست…..
درخاطر زرد من که صیاد شدید در تک تک نغمه های من یاد شدید اما به سلامتی شنیدم دیشب قید همه را زدید و داماد شدید.
درخت دلتنگ تبر شد وقتی پرنده سیم های برق را ب شاخه های درخت ترجیح داد…
درخت دوستی راباقلب میکارندنه بادست
من توراباقلب دوست دارم نه باحرف.
درختی خشک را مانم به صحرا
که عمری سرکند تنهای تنها
نه بارانی که آرد برگ و باری
نه برقی بسوزد هستی اش را
درخشانترین تاجی که مردم بر سر می نهند، در آتش کوره ها ساخته شده است.
درخیال دیگری میرفت ومن چه عاشقانه کاسه اب پشت سرش خالی میکردم…
درد دارد :تفریق کنی آنکه را که بند بند وجودت را با او جمع زده ای.
درد دارد از نگرانی هزار بار بهش اس ام اس بدی و زنگ بزنی اما جواب بده چته؟؟؟؟؟ دستم بنده
درد دارد سرت به سنگی بخورد که روزی آن را به سینه میزدی.
درد دارد وقتی با نسیمی برود… 
کسی که به خاطرش به طوفان زدی…
درد دارد “امروز”
حرفی برای گفتن نداشته باشی
با کسی که تا “دیروز”
تمام حرف هایت را فقط به او می گفتی…
درد دارد
وقتی با نسیمی برود
آن کس که بخاطرش
به طوفان زده ای!!
درد دارد، امروز، حرفی برای گفتن نداشته باشی با کسی که تا، دیروز، تمام حرف هایت را فقط به او می گفتی….
درد داره مجبور باشی بخندی که کسی اشکاتو نبینه…
درد داره که همیشه اونی که تو خیالته بی خیالته…
درد داره یه نفر بیشتر از خودت دوست داشته باشی ولی اون کارای تو بنظرش
نمیاد که هیچ تازه میگه اگه با من موندی
واسه اینه که بمن عادت کردی!!!
درد دل نمیکنم! زخمی که از عصب بگذرد، دیگر درد ندارد…
درد دلت را به کسی نگو چون یاد میگیرند دلت را ازکجا درد بیاورند…
درد را از هر طرف که بخوانی درد است، بیهوده به دنبال میانبر نباش!
درد رو از هر طرف بخونی میشه درد
ولی درمان رو از آخر بخونی میشه نامرد
مواظب باش برا دردت محتاج نامرد نشی
درد مرا انتخاب کرد… من تورا… تورفتن را… اسوده برو! دلواپس نباش… من ودرد ویادت تاابد باهم هستیم
درد من از چشم هایی بود که به من اشک هدیه میداد وبه دیگری چشمک….
درد من این بود که به من "اشک"هدیه می داد وبه دیگران"چشمک"
درد می کند هنوز جای دوست داشتنت…
دل من آرام بگیر"
او بی تو آرام است"
درد ها فراموش میشوند ولی همدردها هرگز… و من بودن آنهایی را میخواهم که حتی یادشان زندگی را زیباتر میکند… بودنت مرا بس
درد هایم در آغوشی مداوا شد که میدانم وقتی ندارمش بزرگترین دردم میشود…
درد هست…
غم آمده…
سیگار هست…
مشروب هست…
من هم هستم…
منتظریم مرگ هم بیاید… تا جمعمان جمع شود…
درد یعنى سرت ب همون سنگى بخوره که به سینه میزدى…
درد یعنی :مدتی هست که نیست…
درد یعنی اینکه آدم از اون همه آرزوهای کودکی فقط بزرگ بشه…!
درد یعنی غرور مردی که نسبتش با زنش مشخص نیست…!
درد یعنی‌ سرت به همون سنگی‌ بخوره که به سینه میزدی…
درد یک پنجره را پنجره ها می دانند
معنی کور شدن را گره ها میدانند
سخت بالا بروی ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سرسره ها می دانند
درد، آدمها را دگرگون میکند
درد، حرف نیست درد، نام دیگر من است من چگونه خویش را صدا کنم؟
درددل هایت را برای هیچ کس نگو…
یاد می گیرند چطور دلت رابه درد آورند…
دردم این نیست که او عاشق نیست..
دردم این نیست که معشوق من از عشق تهی است…
دردم این است که با این همه سردی من چرا دلبستم…!!!
دردم میگیرد…
وقتی می بینم تو تمام شعر های من بودی،
و من…
جوکی برای خنده هایت…!!
دردم نگفتنی ست
سکوتم شنیدنی ست
میبینی….
عمریست برای تو تحقیر میشوم.
دردم همه این است….
که هم درد ندارم…..!
دردمن چشمانی بود که به من اشک هدیه داد و به دیگران چشمک
دردناک است… لبریزازگفتن باشی، ولی! درهیچ سویت محرمی نباشد…
دردناک ترین جدایی ها آنها هستند که نه کسی گفت چرا و نه کسی فهمید چرا
دردناکترین جدایی ها آنهایی هستند که…
نه کسی گفت چرا…
و نه کسی فهمید چرا…
دردنیایی که خندیدن جرم است، نگاه کردن گناه است، بوسیدن ناپاکست، محبت کردن مزاحمت است به من بگوپس چگونه ثابت کنم دوستت دارم.
دردهای دلم را هیچ وقت کسی نفهمید!!
فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید!!
روزی که در زیر خاک ذره ذره های دلم را به تاراج میبرند…
دردهایم درآغوشی مداواشد… که نمیدانستم وقتی ندارمش بزرگترین دردم خواهد شد….
دردهایم رابه دریا گفتم،
؛ وال ها؛ شنیدند به خشکی زدند…
من دیگر از مرگ ماهی ها میترسم،
وگرنه دردخیانتهارا به دریا میگفتم
درزندگی ازمصیبت های بیشماری رنج بردم که هرگز اتفاق نیفتاد
درس خواندن چقدر دلگیراست دراتاقی ک ازتو خسته شده.
گوش دادن به تیک تاک زمان زل زدن به کتاب بسته شده.
درست اون لحظه ای که فکرمیکنیم ازاین بدترنمیشه بدشانسیهامون تازه شروع میشه
درست مثل سیگار است….
 
"خاطره ها" را میگویم…
 
حال میدهد، ولی از درون میپوساند…..
 
درست وقتی به دست آوردی, ازدست میدهی.
درسته عاشقتم اما نمیخوام ببینمت، چون بعدش تا دیدار بعدی از خود بی خود میشم
درسته قدیمیه ولی حرف دله.
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست،
من در عجبم دوست چرا میشکند.
درسته پول خوشبختی نمیاره ولی نداشتنش بدبختی میاره…
شک ندارم…
درسته که یه روزی فراموش می کنی و یه روز دیگه فراموش می شی ولی اینو بدون فراموش شدگان هرگز فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند…
درسکوت دادگاه سرنوشت/عشق برما حکم سنگینی نوشت/گفته شد دلداده ها از هم جدا/وای بر این حکم و این قانون زشت.
درسینه ام زخم های عمیقی است انگارکسی مراباجاسیگاری اشتباه گرفته!!
درشهری زندگی میکنیم ک مردمش سلام نمیدهند اماگرم خداحافظی میکنند…!
درشهری ک خورشید را به قیمت شمعی نمیخرند، پروانه شدن ینی تباهی..
درصد کمی از انسان ها ۹۰ سال زندگی می کنند
مابقی یک سال را ۹۰ بار تکرار می کنند
درغریبی ناله هاکردم کسی یادم نکرد
درقفس جان دادم وصیادآزادم نکرد
ضربه مردن چنان اززندگی سیرم نمود
آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد
درقمارزندگی عاقبت من باختم بس که تک خال محبت برزمین انداختم (دنیای منM
)
درمن تنهایی نیست درد من زیستن باماهیانیست که فکر حضور دردریا به ذهنشان خطورنکرده است.
درود بر شیرانی که وقت نعره شان گذشته… اما در سکوت با یالهای گردنشان حکومت میکنند…!!!
دروغ است که دل به دل راه داره. ولی درست است که عشق ونفرت دوسر یک رابطه اند
دروغ میگفت شاعر! دیوارمن در همین حوالی ها تا ثریا نرسیده خراب شد بر سرم
دروغ نیست اگر بگویم ک بی تو زنده مانی میکنم نه زندگانی…
دروغایی قشنگی میگفت و منم همچنان لبخند میزدم چون میدونستم لبخند های من دراوردن اشک اونو در پی خواهد داشت.
درونت که جنگ باشد… چه فرقی می کند؟ هر طرف که ببرد…. هر طرف که ببازد… تو پاره پاره ای….
درونم غوغاست…
ساده میشکنم با ۱ تلنگر کوچک.. اینگونه نبودم! اینگونه ام کردند!!
درویشی را دیدم شتابان میدوید، گفتم :درویش کجا؟؟
گفت :مراسم عزا
گفتم :کی مرده؟؟
گفت :معرفت و وفا
درویشی راشتابان دیدم. گفتم درپیش بکجاچنین شتابان? گفت :قبرستون. گفتم چه شده? چه مرده گفت مردونگیووفا.
اونجابودکه آتیش گرفتن.
دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست اما برای ماهی زندگیست… پس برای اونی که عاشقته ماهی باش نه مرغابی…
دریغا که اگر محبت میبود
بشر دیگر نیازی به عدالت نداشت!
دست از پا خطا کنی تعویض می شوی. خیلی ها منتطرند برای یک نیمه هم که شده جای تو بازی کنند…
دست ازپاخطا کنی تعویض میشوی، همین حوالی کسی هست شبیه تو! این است پیام عشق های امروزی…!
دست به صورتم نزن… میترسم بیفتد نگاه خندانی که بر چهره دارم… سیل اشکانم تو را باخود ببرد… باز من بمانم وتنهایی…
دست خودمان نیست که روی حرفهایمان نمیمانیم.! بر روی زمینی ایستاده ایم که هر روز خودش را دور میزند!
دست رو دلم نذار میسوزی بچه… داغ خیلی چیزها بر دلم مانده است!!!
دست روی دلم نگذار…
پا گذاشتی کافیست…!!
دست روی قلبم نگه دار…
میسوزی…!!!
حسرت خیلی چیزها به دلم مانده….
دست سرنوشت را باید قطع کرد..!!!
" او " دزد آرزوهای من است…
دست نزار روی دلم، دستت خونی میشه…
دست هایت که مال من باشد…!
هیچکس…!
مرا…! دست کم نخواهد گرفت…!
دست هایم بوی گل میداد، آنها مرا به جرم گل چیدن گرفتند… ولی هیچوقت به ذهنشان نرسید که من گلی کاشته باشم…
دست هایم را
روی گوشهایم میگذارم
از صدای قلبم
کلافه ام!
باز تو را میخواند…
دست هایم یخ زده از تنهایی…… برایم ها میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دست هر کس را که میگیری برای بلند شدن…
آماده میشود برای سوار شدن…
دستانم بوی گل می داد
مرا گرفتند
به جرم چیدن گل
به کویر تبعیدم کردند
و یک نفر نگفت
شاید گلی کاشته باشد…!
دستت باید بذاری رو شونه ی بعضی ها و بگی؛ نه خوشم اومد!! از اونی که فکر میکردم آشغال تری;) 😉
دستت رو بذار روی قلب*این ساعته عمرته که داره تیک تیک میکنه*جالبه*همونی که بهت زندگی میده*برات شمارش معکوس رو شروع کرده.:((((
دستت که بلرزد اشتباه مینویسی
پایت که بلرزد اشتباه میروی
دلت که بلرزد
وامصیبتا
دستتو بده من
آره رفیق
بزن بریم جحنمی که خالی از آدم باشه
دستم بوی گل میداد
مرا به جرم کندن گل گرفتند
اما هیچ کس فکر نکرد که شاید گلی را کاشته باشم…!
دستم را طرف صورتش بردم دستم راپس زد وگفت :بروگمشو ازخودت مایع بذار
با اشک توچشمام گفتم :میخواستم اشک رو گونه تو پاک کنم………
دستم را گرفتی و گفتی :دستانت چقدر عوض شده است. سری تکان دادم و در دل گفتم :بی انصاف! دستان من تغییری نکرده، تو به دستان دیگری عادت کرده ایی.
دستمال که نه…
تمام زندگی ام زیردرخت البالوگم شده…
دستهای.. مادرم… تنها بالشتی بود که وقتی سر بر آن میگذاشتم کابوس نمی دیدم…
دستهایم خالیند جای خالی دست تو را هیچ دستی برایم پر نمیکند شاملو:
” دَستِ خالی را بایَد بَر سَر کوبید ”
دستو پاهام قفل شد وقتی نگاهم به دستاهیش افتاد که دست های دیگری را میفشرد.
دشمنانت را فراموش کن. تنها کسی که تورا می تواند تو را به خاک سیاه بنشاندیک دوست مورد اعتماد است
دفتر خاطراتمو ورق زدم… دیدم خیلی بخشیدمت خیلی
ولی نفهمیدم چرا تو سر من منت میذاشتی!!!! عجیبه ها
دفتر شعرهایم را سفید میگذارم :"بی کسی"ک نوشتن ندارد، درد دارد
دقت کردید که چقدر خاطرات عجیبند:
گاهی اوقات می خندیم به روزهایی که گریه می کردیم
گاهی اوقات گریه میکنیم به روز هایی که می خندیدیم
دقت کردین زبان انسان هیچ ماهیچه ی قوی نداره؛ اما انقد قدرت داره که میتونه یک نه هزار تا دل رو بشکونه.
دقت کردین قدیما شعر و آهنگ خواننده ها را یک بار می‌شنیدی متوجه میشده چند بار گوش میدادیم تا حفظ کنی اما الان باید چند بار گوش کنی تا متوجه بشی
دقت کردین همیشه تا میای بگی آخی راحت شدما… یه مشکل جدید مرموزانه بهت سلام میکنه!!
دقت کردین یه وقتایی تا آماده می شین که نظرتون رو بگید یهو بحث عوض میشه و ضایع میشی!!!!!
دقت کردین!؟ دل میگه آره، تجربه میگه خفه…!
دقیقا همان روزی که تصمیم داری آدم خوبی بشی سگتر از هر روزت میشی!
دل ام
سکوت میکند،
نگاه ام نه!
دل بستن مثل پرت کردن سنگ تودریاست امادل کندن مثل پیداکردن همون سنگه..
دل بسته به سکه هاى قلک بودیم، دنبال بهانه هاى کوچک بودیم، رویاى بزرگ تر شدن خوب نبود، اى کاش تمام عمر کودک بودیم…
دل به هر کی دادی از سادگی دادی
زندگی تو پای دلدادگی دادی
هر جا که دیدی چراغی پر فروغه
تا بهش رسیدی فهمیدی دروغه
دل تنها عضوی است که با نگاه لمس می شودو
دل تاری است که وقتی بشکند بهتر می نوازد….
دل تنگ که میشوی
دیگر حتی
حوصله ی کبوترانی که به سمتت هم نمی ایند را
نداری…
دل تو اولین روز بهار
دل من آخرین جمعه سال
و چه دورند و چه نزدیک بهم….
دل در دست محبوبی گرفتار
و سر در کوچه باغی بر سر دار
از این بیهوده گردیدن چه حاصل؟
پیاده می شوم، دنیا نگهدار
دل را بد نام نکنیم……
آنچه بعضی ها در سینه دارند کاروانسراست نه دل…….
دل ز خامی ها فریب روی شهلا میخورد ساده دل در زندگی از این و آن پا میخورد در گذر گاه زمان بی دست و پا بودن خطاست توپ چون بی دست و پا گردیده هی پا میخورد
دل شکسته ام…
همچون مادرى که، لباسهاى ورزشى بچه اش بوى سیگار میدهد
دل شکسته ای کنارپنجره سیگارمیکشید، خسته بود… انقدرخسته که یادش رفت بعدازاخرین پک، سیگارش رابه پایین بیاندازد… نه خودش را….
دل شکسته ها نفرین هم بکنند،
گیرا نیست…!
نفرین،
ته دل می خواهد
دل شکسته هم که دیگر
سر و ته ندارد…
دل شیشه ای ات را سنگی کن چرا که آدم ها از بچگی سنگ پرانی را یکی از بازی ها میدانند، نگرانم مبادا سنگ انداخته و دلت را شکسته، بگریزند
دل فقط دل تو… دل من که دل نیست… یا میگیرد یا تنگ می شود یا میشکند…
دل من پر از اندوهه.
بابام نصیحتم میکنه.
بابا من نیاز به شونه دارم نه نصیحت.
دل میبندم به یک حباب، بعد… دل دل میکنم نترکد!
دل نبند که تهش
تلخیه……
دل ها وابسته شدند..
عهد ها خوانده شدند..
پیمان ها بسته شدند..
اما..
هیچ کدام، ماندنی نشدند..
دل های پاک خطا نمیکنند
فقط سادگی میکنند
و امروز سادگی بزرگترین خطای دنیاست
دل کندن از اون همه عشقی که به تو داشتم منو به جایی رسوند که حالا، تو چشمای یکی دیگه زل بزنمو بگم: عاشقمی؟!! خب به درک…!!
دل که بشکنه که دیگه دل نمیشه. وقتی که شکست و بندش کنی میشه سنگ. به فکر انتقام می افته. دیگه هیچ دوستت دارمی رو باور نداره. هیچی رو باور نداره. هیچ
دل، بهترین دروغگویه دنیاست…!
دلت به حاله مرده ها نسوزه نگران زنده ها باش!!
مخصوصا اونایی که بی عشق زندگی میکنن….
دلت درگروکسی باشدوتنت درآغوش دیگری هزاران خطبه هم بخوانند خیانت است…
دلت را به هر کسی نسپار این روزها مردم از سپرده بهره میخواهند
دلت را خوش نکن به این “دوستت دارم”ها…
تمامشان تاریخ مصرف دارند…
دلت را محکم بچسب رفیق…
آدمها انقدر انصاف ندارند که…
زیر باهایت را خالی نکنند!
دلت رابه هیچ کس نسپاراین روزهاازسپرده ات سود می خواهند…
دلت که صاف باشه، منتظر باش…
دهنت هم حتما میشه
دلتنگ دوران کودکیم یادش بخیر قهر میکردیم تا قیامت و لحظه ای بعد قیامت می شد!
دلتنگ شدم…! نمیدانم! شاید برای تو و یا شاید برای دیروزی که با تو سر کردم…
دلتنگ شدن :حس نبودن کسی
است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش را می کند.
دلتنگ که شدی،
پیش ِ من بیا،
کمی غصّه هست
با هم می خوریم
دلتنگ که میشم
(*_ *) چشمامو
(-_ -) میبندم
(? _؟) فکر میکنم
(*_*) (*_*) تو پیشمی
دلتنگ که میشوم به آسمان نگاه میکنم، دلم قرص میشودکه توهم زیر همین سقفی!
دلتنگ کودکیم!
یادش بخیر قهر میکردیم تا قیامت
ولحظه بعد قیامت میشد…
دلتنگم همین! و این نیاز به هیچ زبان شاعرانه ای ندارد.
دلتنگم!
برای او نه،
برای منه قبل از او!
چقدر قشنگ بودم…
دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است!
گاهی فکر میکنی تمام شده، اما یک دفعه همه هستی ت را آتــــــــــــــــــش می زند.
دلتنگی عین یه جای شکستگی روی عینک آدمه!!
هر جا که نگاه میکنی میبینیش!:|
دلتنگی مثل کوفتگی تصادفه! اولش بدنت گرمه و حالیت نیست، یه دفعه دردش شروع میشه و تازه می فهمی چی به سرت اومده.
دلتنگی من تمام نمی شود
همین که فکر کنم من و تو دو نفریم
دلتنگ تر می شوم برای تو…
دلتنگی نه با قلم نوشته میشود،
نه با دکمه ی سرد کیبورد!؟
دلتنگی را با اشک می نویسند!!!!!
دلتنگی پیچیده نیست یک دل/یک اسمان/یک بغض/و آرزوهای ترک خورده! به همین سادگی
دلتنگی یعنی:
دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی
و وانمود کنی داری ساعتتو می بینی
دلتنگی ینی اینکه یکسره فک کنی گوشیت داره ویبره میره
دلتنگی
دلتنگی مانند این است که مادربزرگ بی سوادی هوای بچه هایش راکرده ولی بلد نیست شمارشون رو بگیره……………
دلتنگیم را چگونه بیان کنم…
وقتی قلبم فراتر از واژه های زمین…
برایت تنگ است…
دلدارم؛ دیوانه ی اوست…!!
دلش که می گرفت…
سکوت می کرد…
سکوت که می کرد…
دلم می گرفت…
این بود…
عاشقانه ی بی کلام و یک طرفه ی من…
دلشوره دارم…
میترسم صبح که از خواب بیدار می شوم…
از قاب عکس هم رفته باشی..
از تو بعید نیست…
دلشکسته ای کنار پنجره سیگار میکشید
خسته بود
انقدر خسته که یادش رفت بعد از اخرین پک سیگار را به پایین پرت کند نه خودش را..
دلم آغوش بی دغدغه میخواد
همون امنیت حقیقی و راست
همونجایی که شاهزاده قصه
همیشه دختر فقیرو میخواست…
دلم آغوشی میخواهد… نه زن باشد نه مرد…! خدایا به زمین نمی آیی؟…
دلم استامینوفن دیگری می خواهد می خواهم هورت بکشم دردهایم را در این بی بارانی…
یک لیوان آب دستم می دهی؟؟
این روزها به نرخ ِ روز غُصه می خورم
دلم اصرار دارد فریاد بزند؛ اما… من جلوی دهانش را می گیرم، وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد…
دلم اندکی هوا میخواهد…
اما این بار در سرنگ…
دلم برای عشق میسوزد… این روزها هرکس نام هرزگی خود را عشق گذاشته است، نمی دانند عشق دلداده است نه تن داده…
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم…
می آید..می ماند..و به تنهاییم پایان میدهد!
آمد..رفت..و به زندگی ام پایان داد..!!
دلم تنگ است برای کودکیهایم برای روزهایی که غرق در دنیایی شیرین سر از واژه هایی چون…. تنهایی….. عشق…… غربت…… غم…. و………….. درنمی آوردم
دلم تنگ شده است برای روزهایی ک دلم برای هیچکس تنگ نمیشد…
دلم تنگ صدایی شده است که نمیخواهد بشنومش.
دلم تنگه واسه روزایی که تنها دغدغه ام مشق زنگ ریاضی بود
دلم خواست….
تقدیرَ م نخواست!
دلم خیلی تنگ شده
واس روزایی که…
دلت برام تنگ میشد :- (
دلم خیلی گرفته است.
اینجا نمی توان به آدم ها نزدیک شد. آدم ها از دور دوست داشتنی ترند…
دلم درد می کند… انگار خام بودند خیال هایی که به خوردم داده بودی!
دلم دل نیست، دریا نیست، مرداب است
که موجی هم سراغش را نمی گیرد… نه میل زیستن دارد، نه میمیرد…
دلم را به روی عالم و آدم بسته ام…
مگر "دلبستگی" همین نیست؟
دلم را سخت می شکنی و آسان عذر می خواهی، عادلانه نیست.
دلم را مبتلایت کرده بودم
خودم را خاک پایت کرده بودم
ندانستم که بی مهری وگرنه
همان اول رهایت کرده بودم!
دلم شور می زنه…
می ترسم صبح که از خواب بیدار شدم…
از قاب عکست هم رفته باشی…
از تو بعید نیست
دلم شکسته قلبم پره درده گلومو بغض وگریه خسته کرده اتیشم میزنه شبام ک سرده
دلم عجیب هوای روزهایی را دارد که…
که دلت عجیب برایم تنگ میشد!
دلم می گیرد….
وقتی می بینم او هست…
من هستم….
اما قسمت نیست…!!
دلم میخواد به همینایی که میپرسن چرا ازدواج نکردی بگم با مرام تو یه مرد فرستادی خواستگاری؟
دلم میخواهد آنقدر پرواز کنم تا به سقف آسمان برسم،
آرام و آسوده…
مثله ماهی حوضمان که چند روزیست روی آب است!
دلم میگیرد وقتی میبینم… " او"هست… " من" هم هستم… اما"قسمت"نیست…!!
دلم هوا میخواهد
کمی ارامش. میخواهم نفس بکشم در این دنیای پر از خیانت
دلم هوای تورا که میکند میروم سراغ شعرهایم… این روزها خوب یاد گرفته ام خودرا به کوچه علی چپ بزنم
دلم واسه اول دبستان تنگ شده هر وقت تنها یه گوشه وایمیسادی یکی سریع میمد میگفت با من دوست میشی؟!
دلم واسه اون بدبختی میسوزه که توفقط واسه ازار
من بهش اهمیت میدی…
دلم واسه ماهی قرمزی که عید خریدیم خیلی میسوزه بیچاره بود و نبودش واسه هیشکی مهم نیست.
دلم واسه نسل های بعدمیسوزه….
بایه مشت پدربزرگ ابرو برداشته چیکار میکنن..
نه دروغ میگم؟! نه خداوکیلی دروغ میگم؟؟!!
دلم پر است!!! پرپرپرانقدر که گاهی از گوشه ی چشمم چکه میکند!!!!
دلم که می گیره.. حالم که بد می شه.. به تو فکر می کنم.. همه چی درست می ه..
دلم که میگیرد
باران می بارد
و باران…..
چه هق هق زنانه ای دارد
دلم گاهی میگیرد، گاهی میسوزد، گاهی تنگ میشود و حتی گاهی….. گاهی نه، خیلی وقتها میشکند اما هنوز میتپد!
دلم گرفت از اسمون.. هم از زمین هم از زمون.. تو زندگیم پر از غمه.. دلم گرفته از همه…
دلم گرفته از آدمهایی که….
بافریاد عشق می ورزند…
وباسکوت خیانت میکنن..
دلم گرچه مثل باندفرودگاست امافقط ردچرخای توروش مونده (ی) قربون قلت املاییات بشم
دلم!
دلم گرفته از خودم
خودم اسیر غم شدم
شدم غریب قصه ی خودم…
لعنت به خودم!
دلم…
آغوش ممنوعه ای را میخواهد…
که شرعی بودنش را…
تنها…
من میدانم و…
دلم…
دلمان که میگیرد تاوان لحظه هایی را میدیم که دل بسته بودیم….
دلمون خوشه مدیر فنی شرکت یاهو ایرانیه، اونوقت تو لیست کشوراش ایران +۹۸ نیست
دلها را به تاوان دلم که شکسته شد
میشکنم
گناهش به پای دلی که
دلم را شکست
دلواپسم
دلواپس روزهایی که خدا را فروختم
تا تو را که مفت هم ارزش نداشتی را
بخرم….!!!
دلگیر نشو از ادمها، نیش زدن طبیعتشونه به هوای ابری میگن خراب…
دلگیرم از مرغانی که دانه خوردنشان پیش ما بود
ولی جای دیگر تخم میگذارند
بگزار بروند روزی بوی کباب شدنشان به مشاممان میرسد
دلی دارم بلای عشق و دیده… مصیبت های دنیا رو کشیده..
دلی دارم و دلداری ندارم
غمی دارم و غم خواری ندارم
دل چنان به تنهایی آشنا شد
که دیگر با کسی کاری ندارم
دلی که از بی کسی تنها است هرکس را می تواند تحمل کند.
دلی که بشکنه و کدر شه دیگه شفاف نمیشه…
دلی گفت :آخر چیست عاقبت من؟
عشق فرمود :تا چه بگوید دل من…
عقل نالید :کجا حل شود این مشکل من؟
مرگ خندید :در این خانه ی ویرانه ی من…
دلیل تنهایی من شاید غرور و خودخواهی ام بود اما هیچ وقت نفهمیدم او چرا تنهاست…
دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم، وقتی محبت کردم وتنها شدم. وقتی دوست داشتم وتنهاماندم ودانستم که باید تنها شد وتنها ماند تا خدا رافهمید
دلیل سرگیجه هام چرخش کره ی زمین نیست، تغییر۱۸۰ درجه ای آدماست!!!
دم از مردونگی نزن سنگینه سرفت میگیره…
دم همتون گرم بچه ها همه دل شکسته این
دم گربه هاگرم… بابوکردن میفهمن هرآشغالی ارزش خوردن نداره…
ولی ما تا از یکی نخوریم نمیفهمیم آشغاله!!!
دماغمو عمل کردم
آوردنم خونه، بابام هی میاد تو اتاقم میگه حیف نبود اون گرز دزد ترسون منو دادی رفت؟
دمش گرم……
باران را میگویم…….
به شانه ام زدو گفت:
خسته شدی……….
امروزتواستراحت کن…
من میبارم…….
دمه دنیا گرم که داره ما رو بدون گارانتی سرویس میکنه..
دنبال " مخاطب خاص " نوشته هایم نباشید!
ارزش " خاص بودن " را نداشت….
دنبال بهانه نباش عزیزکم…
چشم که گذاشتم
برو…
و هر وقت خواستی
برگرد…
من تا بی نهایت شمردن می دانم…
دنبال بهانه نگرد عزیزکم! چشم که گذاشتم برو! هر وقت خواستی برگرد! من تا بینهایت شمردن را بلدم…
دنبال تدبیری می گردم تا تو را تغییر دهم
دنبال مخاطب خاص نوشته هایم نباشید…
ارزش خاص بودن رانداشت……
نوشته هایم برای مخاطبی است که دیگرخاص نیست…
دنبال نابودیه کسیم ک یه روز موفقیتش ارزوم بود
دنبال واژه نباش!
کلمات فریبمان مى دهند…
وقتى اولین حرف الفبا کلاه سرش مى رود، فاتحه ى بقیه ى حروف را باید خواند
دنبال ویلچری هستم برای روزگار انگار
پایی برای راه آمدن بامن ندارد ..
دندانم شکست برای سنگ ریزه ای که در غذایم بود.
دردم گرفت نه برای دندانم، برای کم سوء شدن چشمان مادرم.
دنیا برایم تمام شد اما من برای دنیا نه
هنوزم از دستش نقاشی های خستگیم را میکشم…
بازم خستم…
دنیا خیلی بیرحمه، تحدیدم کرده اگه تورو داشته باشم خوشبختی رو ازت میگیره!! ببخش که میرم اخه نمیخوام بهای خوشبختیه من بدبختیه تو باشه
دنیا دنیای ریاضیه…
وقتی‌ عشق را تقسیم میکردند تو خارج قسمت من شدی
دنیا را بغل گرفتم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردهایش شدیم
دنیا سه روز است :دیروز که دیگر برنمیگردد! امروز که چیزی به پایان ان نمانده! فردا که معلوم نیست باشیم یا نباشیم"پس تا هستیم :"یاد هم باشیم
دنیا سوت پایان را بزن صداقت من حریف دروغ های این زمانه نمیشوند
دنیا مدام عوض میشه آدما عوضی تر
دنیا پر از تباهی است نه به خاطر وجود آدم های بد بلکه به خاطر سکوت آدم های خوب.
دنیا پر است از انسانهایی با ظاهر زیبا، که هر روز لباسی نو بر تن میکنند ولی نزدیکشان که میشوی، بوی کهنه گی اندیشه هایشان آزارت میدهد…!
دنیا کثیفه…
با اشک های تو هم تمیز نمیشه…
"مادر"
دنیا که نتوانست مرا شاد کند بس من با رفتن خود از این دنیا او را شاد میکنم
دنیا گلی است که گلبرگ هایش خیالی و خارهایش حقیقی است!
دنیارابغل گرفته ایم گفتندامن است هیچ کاری باماندارد، خوابمان بردبیدارشدیم دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم!
دنیارو در ۸۰ روز دور زدند ما که دیگه جای خود داریم…!
دنیامان
رنگ تکرار گرفته
کمی مزه ی جدید لطفا
کاممان به طعم های تلخ
واکنش نشان نمی دهد
دنیامو باختم…. به کسی که همه دنیام بود…!!!
دنیاپراست ازپلیدی
نه به خاطروجودآدم های بد!
به خاطرسکوت آدم های خوب…
دنیای امروز ما, دنیای روابط آدم ها با آدم ها نیست!!! دنیای روابط نقاب ها با نقاب هاست..!! آدم ها کمتر فرصت می کنندتا سیمای حقیقی یک دیگر را ببینند..!
دنیای امروز من هم قد تن پوشم است
دنیای عجیبى است اینجا!
حتى لبخند را هم مى زنند…
دنیای عجیبی شده است…
برای دروغ هایمان،
خدا را قسم میخوریم،
و به حرف راست که میرسیم؛
می شود جان ِ تو…
دنیای عجیبیست! 
آنهایی که با ما راه نمی آیند، برای دیگران میدوند!!!
دنیای قشنگی نیست آدمهامثل رود خانه ها جاری اند زلال که باشی سنگهایت را میبیند برمیدارند و نشانه میگیرند درست به سمت خودت!!!
دنیای ما پر از دست هائی است که خسته نمی شوند از نگه داشتن نقابها
دنیای مام شده آخرت یزید.. خودمون مصیبتیم فقط گریه کن نداریم!!
دنیای مجازی شلوغ ترین جای دنیاست…
اما
آدماش تنهاترین آدمای دنیان…
دنیای مجازی
شلوغ ترین
سرزمین تنهایی است
با همه کس هستی و
با هیچ کس نیستی…
دهان باز کنى قلاب ها به صلابه ات میکشند
هى. ماهى جان! دریا را فراموش کن، روزى حسرت همین رودخانه به دلت مى ماند…
دهنم پر حرفه….
حیف که نباید با دهن پر حرف زد…
دهه هفتادى یعنی موش ازمایشگاهی اموزش پرورش!
دو تا ادم برفی دو طرف رودخونه عاشق هم میشن اونا به عشق هم اب میشن تا شاید یه جایی از رودخونه به هم برسن
دو خط موازی همدیگ را میبوسند اگر پای عشق درمیان باشد…
تو از فاصله چه میگویی؟؟؟؟؟؟!!!
دوباره تنها شدم. نمی دانم چراباز باآنکه می دانستم آمدنت موقتی است دوباره دلباخته ات شدم
بیا برگردد من به همین چند دقیقه راضیم برگردد….
دوباره من ناراحتم و تو خرسند
هر دو به یک دلیل
و آن اینکه دوباره باورت کردم
دوتا سیگار اخرپاکت رو پشت به پشت بکش…
شاید سیگار آخر کمتر تنهایی بکشه…
دودی که ازدهنم بیرون میاد"دودسیگارنیست….
دلم سوخته…
دور از نفسهایت دق میکنم! برایم بادکنکی باد کن…
دور خود چرخیده ام عمریست
آن قدر که نمی دانم چهار سمت جغرافیا چیست
آن قدر که شک برم داشته، نکند زمین از سرگردانی من است که می گردد
دور شدن از کسانی که دوستشان داریم بی فایده است
زمان به ما ثابت کرده که هیچ جایگزینی برای آنها نخواهیم داشت.
دور نباشد که از دانه ی نفرتی که کاشتید میوه ی خون درو کنید
دور گردنش شال پیچیدند،
سرش کلاه گذاشتند ورفتند…
کسى نفهمیدهمین محبت ها
آدم برفى راآب کرد…!
دورانی بود که مهربونی و محبت خریدار داشت، الان اگه مهربون و با محبت باشی لغب اسکل بهت میدن!
دوررررر بمان!!!!!!!
نزدیکی هیچ سودی ندارد فقط…….
معمولا همه چیز را خراب می کند
دورم پر است از ادم ولی چرا من تنهام و کسی من را درک نمیکند؟؟!
دوره پدارمون هزار ساعت عشق بود و
یک بوسه یواشکی
الان هزار ساعت بوسه علنی
و دریغ از یه لحظه عشق…!
دوره‌ی نان بازو خوردن سرآمد؛ زمانه زمانه‌ی نان با زور خوردن است!
دوری آززمون دلهاست! یا دلتنگ می شوی یا فراموش می کنی، ما که فراموش شده ایم…
دوری آزمون دل هاست…!
یا دلتنگ میشوی
یا
فراموش!!
دوری ز منو ز دوریت می سوزم، نزدیک منی و ز آتشت می سوزم، آخر چه کنم چه خاکی بر سر ریزم، از دیدن و از ندیدنت می سوزم
دوست دارم اگه حتی یه روز از زندگیم مونده بتونم حداقل دل یه کودک سرطانی رو شاد کنم
واسه شادی روح پروفسور وثوق که دل خیلیاشون رو شاد کرد صلوات..
دوست دارم باران ببارد، شیشه بخار کند،
من تمام دلتنگیهایم را رویش ها کنم، با گوشه ی آستینم همه شونو پاک کنم و خلاص!
دوست دارم واژه ایست مقدس. اگر نمیتوانی هرگز این واژه را بر زبان نیاور
دوست داشتن آدمها از دور قشنگه….
دوست داشتن مثل بازی الا کلنگ میمونه، اونی که عاشق تره خودشو میاره پایین تاعشقش ازبالا بودن لذت ببره…… £
دوست داشتن هایم را آنقدر پنهان کردم تا قلبم هم گم شد همراه با کسی که شاید او هم مرا دوست داشت…
دوست داشتن هاے امروزے مادے شده چند روزے که هزینه نکنے تمام عشقت بر باد میره
به همین سادگے….
دوست داشتن کسی که اون تورو دوست نداره مثل این میمونه که یه کاکتوسو بغل کرده باشی هرچی بیشتر فشار بدی بیشتر اذیت میشی
دوست داشتن، صدای چرخاندن کلید است در قفل.
و عشق، باز نشدن آن.
کاری که ما بلدیم باز کردن در است، با لگد…!
دوست عزیز نمیخواهم بعد از مرگم به احترامم یک دقیقه سکوت کنی؛ اکنون که زبانت نیش دارد دهانت را ببند
دوست عزیز!!! اگر خیلی آشغالی, حداقل قابل بازیافت باش!!!
مرسی! 🙂
دوست عزیز!!!
دندون شکستن بهتر از دلشکستنه…
مگه نه؟
دوست مثله لباس میمونه…. به بعضیا میاد به بعضی نمیاددددد… به من یکی که اصلا نمیاد
دوست من حالا اگه عوض شدی اشکال نداره
اما لطفا عوضی نشو….
دوست هم دوست های قدیم اس بهشون میدادی به دو دقیقه نمیکشید جوابتو میدادن
نه الان که باید تک هم بزنی تا جوابتو بدن.
دوستان امید وارم دیگه در مطالب طنز از غضنفر استفاده نکنیم چون یکی از القاب امیرمومنان حضرت علی (ع) می باشد.
دوستان دروغین مانند مه ناپدید میشوند هنگامی ک جهت باد تغیر میکند!!!
دوستان من پس از سن نو جوانی دیگر هیچکس پشت شما را نمی گیرد بجز کسانی که عاشقتان اند, پدر و مادر و معشوقتان. از دستشان ندهید.
دوستان, ظرفیت پشت تکمیل است, لطفا از جلو خنجر بزنید!
دوستای بی معرفت، مثل پنجره های رو به دیوار هستند!!
چطورین پنجره ها؟؟؟؟؟؟؟
دوستت دارم به همان اندازه ای که دوستم نداری……
دوستت دارم را برای هر دویمان فرستادی…… هم من هم او….. این خیانت بود یا عدالت؟…..
دوستت دارم هایت را باور دارم؛؛ درست عین امضای پای نامه هایت؛؛
که میگویی از خون است،،، ولی بوی آب انار میدهد
دوستت دارم. حرفی است با دنیایی از مسوولیت. گفتنش هنر نیست مسوولیت پذیری اش هنر است
دوستت دارم
رازیست که در میان حنجره ام دق میکند وقتی که نیستی
دوستت دارمه عشق با لبخند شروع میشود…
بابوسه ای اوج میگیرد…
وبا گریه ای تمام میشود…
ولی عشق همچنان باقیست….
دوستداشتن کسی که لایق
دوستداشتن نیس اصراف محبت است
دکترعلی شریعتی
دوستم داشت.
مثل اون آهنگ خارجی که همیشه گوش میداد اما چیزی ازش نمیفهمید…
دوستی با هرکه کردم خصم مادرزاد شد
آشیان هرجا گرفتم خانه ی صیاد شد
آن رفیقی را که با خون حگر پروردمش
وقت کشتن بر سر دار آمدو جلاد شد
دوستی گلی است که فقط در دلهای پاک و بی الایش
میروید وتو مفهوم ان گلی
دوستی یک تصادف است
وجدایی یک قانون
امیدوارم هیچ تصادفی
منجر قانون نشود
دولت قراردادی است بین من و شما
و
خود ما، اغلب اشتباه می کنیم.
ديدی هندونه از پشت نيسان ميفته چجوری داغون ميشه؟
اونجوری داغونتم رفیق!
دير آمدی موسی ، دوره ی اعجاز ها گذشته است. عصايت را به چارلی چاپلين هديه کن که کمی بخنديم.
شمس لنگرودی
دَرد اینجاست
که دَرد را نمیشوَد به کسی حالی کرد…
دَرد دارَد وَقتے مَن
عاشقانﮧ هایَم رامینویسَم
و دیگَراטּ یاد عِشقشان می اُفتَند
اما تو
بیخیال…
دُختَرم، اما…
دِلَم مَردانه گرفته…
دخترم، اما…
دلم شاهانه جُرم تو را گَردن گرفته…
دخترم، اما…
دُنبال ِ کَلاغیْ می گردَم،
تا قارقارش رآ به فال ِ نیکْ بگیرَم،
وقتی…
قاصدکها همه لال اند
دچار تناقض عجیبی شده ام…
مرگ حق است…
حق گرفتنی است..!!
خودکشی گناه است!!!
دچار دگرگونی شدم…
اگه حرف دلمو فریاد بزنم همه بیدار میشن…
دچار مرگ عاطفی شده ام!؟؟!
متقاضی باشد، زندگی ام را اهدا میکنم..
دکتر در نسخه ام بنویس<ملاقات ممنوع>> بگذار دلم خوش باشد که تنهاییم دلیل بزشکی دارد
دکتر هم دیوانه شد؛ وقتی چند لحظه از سکوتم را برایش معنا کردم….
دکتر پای نسخه ام بنویس “ممنوع ملاقات”
بگذار تنهاییم دلیل پزشکی داشته باشد . . .
دگمه ها
حرف هایِ زیادی دارند
برایِ گفتن
آنقدر که
دهانِ هر پیراهنی را
می دوزند!
دیالوگ زیبای فیلم زندگی پی:
ببر دوست تو نیست. وقتی به چشماش نگاه میکنی بازتاب احساسات خودت رو توش میبینی نه چیز دیگه ای.
دیالوگ طلایی باباشاه تو قهوه تلخ:
وقتی تو یه رابطه دچار احساسات شدیدشدی بدون خودت نیستی,
خر درونته:)))
دیالوگ ماندگار سریال nice guy
مارو :نه خدایی وجود داره نه بهشتی…
اگه وجود داشت نمیزاشت دنیا به این روز بیفته….
دیالوگ ماندگار یوسف تیموری درخروس :وام های ازدواج تو این زمونه ی زیرتلویزیونیم به زور میکنه ‏
دیدن اینکه یکی جلو روت گریه میکنه خیلی درد آوره!
اما درد آورتر اینه که ندونی چطور آرومش کنی!
دیدن عکس تو شده تمام سهم من از تو…
آنرا هم جیره بندی کرده ام تا مبادا توقعش زیاد شود!
دل است دیگر… ممکن است فردا خودت را از من بخواهد…
دیدى آخرمرا لمس کردى.
ولى چه حیف,
سنگ قبر که احساس ندارد…
دیدی آخر به من زل زدی
دیدی آخر منو لمس کردی
دیدی آخرش همونی شد که من گفتم
فقط ای کاش میشد این سنگ قبر رو بزنم کنار رو بهت بگم….
دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یارترین، سینه را ساختی از عشقش سرشارترین، آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین، چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین
دیدی هرکی ازخونه فرار میکنه خواننده میشه اخه لامصب خونه ی بابات نمی تونستی بخونی اگه همینجوری پیش بره ملت گوش کم میارن این چرت وپرتا رو گوش کنن
دیدی همیشه عکسایی که از یه جاده میکشن آخرش باریک و باریکتر میشه؟ واسه اینه که اون آخرا رو باید تنها بری، تنهای تنها.
دیدی چقد التماست کردم فقط به خاطر این بود که دوستت داشتم وگرنه منم یک آدمم هم غرور دارم هم احساس! اما مهم نیس برو خوش باش عشقم!!
دیر آمدی باران… دیر… من در جائی، در حجم نبودن کسی خشکیدم…
دیر آمدی…
کمی تغییر کرده ام!
برای شناختنم
عکسم را
مچاله کن
دیر باریدی باران دیر…
من مدتهاست در حجم نبودن کسی خشکیده ام
دیر فهمیدم که
باید
سر سری
رد شد و
زندگی کرد
دقت…
د ق ت
می دهد!!!!!!!
دیر کرده ای،…
عقربه ها گیر کرده انددر گلوی من، رد نمیشود
نه زمان! نه آب خوش!
دیرامدی…
کمی تغییرکرده ام…..
برای شناختنم عکسم رامچاله کن
دیرزمانیست که شیطان فریاد میکشد :" آدم نشانم بدهید سجده میکنم"
دیرفهمیدم خیلی دیر….
عزیزم.. گلم… عشقم…..
تکه کلامش بود!!
دیروز آرزو داشتم دست اتفاق را بگیرم تا نیافتد. اما امروز فهمیدم اتفاق هم که بیافتد باز من زندگی خواهم کرد.
دیروز بی تو گذشت گفتم فردا می یاد………
سال ها گذشت و نیامدی این از سادگی من بود یا بی وفایی تو
دیروز در دادگاه دلم مغزم قاضی بود، متهم دلم بود، جرم من عشقم بود، عشق من یار تو بود، ایا حق من اعدام بود؟
دیروز درگوش نوزادی که مرده به دنیا امد..
یواشکی گفتم :بخواب که چیزی از دست ندادی..
دیروز دم از احساس می زدند
کسانیکه امروز…
در آغوش دیگری غلت می زنند
دیروز غذا دل مرغ خوردیم، خیلی واسم جالب بود همه ی دلا، یک رنگو یک شکل بودن… خوشبحاله مرغا.
دیروز میگفتی همین فردا؟ امروز میگویی باشد همین فردا همین فردا؟ ای مانده درویرانه ی رویا امروز رادریاب! این آخرین فردا!!؟؟
دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد…..
در عزایش چه گاو و گوسفند ها سر بریدند
دیروز و فردا هردو نامردن! دیروز با خاطراتش و فردا با وعده هایش. هردو فریبم دادن تا نفهمم امروزم چه گذشت.
دیروز پینوکیو آدم شد و امروز آدم ها پینوکیو!!
بیچاره مادر بزرگ چه بلایی سرش می آید وقتی فردا شنل قرمزی گرگ میشود…
دیروز چک برگشتی است، فردا چک وعده دار ولی امروز نقد نقد است
دیروز
عبور ِتو در کوچه ها وزید
و هنوز، دهان ِپنجره ها باز مانده است…
دیشب اولین باری نبود که لبانم را میبوسید…..
اشک را میگویم
دیشب بعد سالها… 
با تنهایی خود مچ انداختم… 
ناکس چقدر قوی شده… $
دیشب خدا آروم در گوشم گفت دیگه بسه.. بارانم ازاشکهایت خجالت میکشد‎.!!!
دیشب خواب دیدم که برگشتی…
عجب کابوسی بود صبح که بیدار شدم صدقه انداختم، خدا کنه تعبیرش جزء هفتاد نوع بلایی باشد که قرار است دفع شود
دیشب من و خدا قهر کرده بودیم. گوشه ای رفتم ودوقطره اشک ریختم وخوابم برد. صبح که مادرم مرا بیدار کردگفت خواب بودی ندیدی دیشب چقدر باران امد.
دیوار احساس من را،
همه…
کوتاه می پندارند،
اما چه می دانند،
در پس این دیوار کوتاه،
زمینش عمق فراوان دارد…
دیوارهایى که مى سازى هر روز و هر روز بیشتر مى شوند!
لعنتى… آخر من از کجا براى این همه دیوار پنجره پیدا کنم…!؟
دیوانگی شاخ و دم ندارد همین که ساعتها و روزها به فکرو خیال کسی هستی که به فکرت نیست خود نوعی دیوانگیست
دیگر از "وفا"میترسم رفیق… چند روز پیش سگ گله را با گرگى دیدم!

همچنین ببینید

رسم زمانه – 14

کم طاقتی عادت آن روزهایت بود این روزاها برای گرفتن خبری از من عجیب صبور …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.