دلتنگی – 08

کم باش از کمبودنت نترس اونی که اگه کم باشی ولت می کنه همونه که اگه زیاد باشی حیفو میلت می کنه

کمرش را بشکنید
اما غرورش را نشکنید..
مردی که گریه می‌کند
دیگر چیزی برای شکستن ندارد
دست از اذیت کردنش بردارید…
کمی دروغ بگو
<<پینوکیو>>
آینجا آدمها دروغ های شاخ دار میگویند
و دماغ دراز خود را جراحی پلاستیک میکنند…
کمی مهربان تر باش لطفا !…
برای شـانه ام سنگین است این سـرسنگینی ها …
کنارم گذاشتی که تلخم کنی!؟! شرابی شدم ناب حالا خماری ام رو بکش لعنتی
کو چه های قدیمی را تنگ وباریک میساختند تا آدما به هم نزدیکتر شوند
"حتی در یک گذر"
اکنون چقدر آواره ایم در این همه اتوبان پهن…
کودکی ام را دوست داشتم روزهایی که به جای دلم سرزانوهایم زخمی بود..
کودکی که می داند دست های پینه بسته ی پدرش… تن فروشی خواهرش… گریه های مادرش همه از بی پولیست، درمدرسه چگونه بنویسد علم ازثروت بهتراست…!!!
کودکی که میداند دستان پینه بسته پدرش تن فروشی خواهرش وگریه مادرش از بی پولی است چطور در مدرسه بنویسد (علم از ثروت بهتر است)
کودکی گرسنه و بیمار گوشه ی قهوه خانه ای می خفت رادیو باز بود
و گوینده از مضرات پرخوری می گفت
کوله باری از بی تفاوتیهایت روی دوشم سنگینی میکند*
وزنش به جهنم، جواب شانه های تاول زده را چه میدهی!
کوچه های قدیمی را باریک می ساختند تا آدمها موقع عبور از کنار هم
به هم نزدیک تر شوند، اکنون چقدر آواره ایم در این همه اتوبان پهن.
کوچک که بودم تمام دنیا در دست های پدرم بود…
کوچک که بودیم دل درد ها را با یک زبان ناله می کردیم، همه می فهمیدند…
بزرگ که شدیم درد دل ها را به صد زبان می گوییم، کسی نمی فهمد…
کچل شدم چیزی ندیدم…. کجان اونهایی که میگفتن دنیا رو خراب میکنیم اگه یه تا رموت کم بشه????????
کی میگه سخته، خیلی هم خوب آره آسونه!!… زندگی… وقتی یادت بره قانونش
گ اهی
دلم برای زم انی
که نمیشناختمت تنگ می شود
گاه به گاه که دلم پروانه ی چشم تو میشود
پروانه ی چشم دلم خاموش میشود
جزیره
گاه خاطرات خنده دار
ساده ترین بهانه
برای گریستن میشود
گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه دلم بااوست آگاه شوم، این بار دل تنگی را بهانه کردم، فردا را چه کنم…؟
گاه یادم می رود دوستانم را یاد کنم
اما هرگز
یادم نمی رود چقدر دوستشان دارم
گاهى آنقدردلم ازدنیاسیرمیشودک میخواهم تاسقف آسمان پروازکنم ورویش درازبکشم!
آرام وآسوده…
مثل ماهى حوضمان ک چندروزاست روى آب درازکشیده
گاهى لازمه کرکره زندگیمونو بکشیم پایین، یه پارچه سیاه بزنیم رودرش و بنویسیم:
کسى نمرده؛ فقط دلم گرفته…!
گاهی آدم ناخواسته چقدر دلش لک میزنه
واسه پیامکی که نوشته میای آشتی!!!
گاهی آنقدر دلتنگ نبودنت می شوم که یادم می رود "منتظرت" هستم و تو قرار است روزی بیایی…
الهم عجل لولیک الفرج…
گاهی آنقدر دلم از زندگی سیر میشود که میخواهم تا سقف آسمان پرواز کنم و رویش دراز بکشم.. آرام و آسوده.. مثل ماهی حوضمان که چند روزیست روی آب است
گاهی احساس آخرین بیسکوییت باقی مانده در یک ساقه طلایی را دارم..
تنها و شکسته
گاهی ادم دلش میخواد با تمام وجودش از زندگی لذت ببره اما همیشه یه اتفاقی میفته که مانع میشه
خوشی و ناخوشی موقته به هیچ چیز نمیشه عادت کرد
گاهی از خودت بیشترین مایه رو میذاری و دیگران با یه کم زحمت کشیدن بهترین پاداشو میبرن.
اینجاست که آدم حرسش بالا میزنه.
گاهی اوقات دروغ همان کاری را میکند که یک چوب کبریت با انبار باروت میکند…
گاهی اوقات فکر کردن به بعضی ها، ناخودآگاه لبخندی روی لبانت می نشاند
دوست دارم این لبخند های بیگاه… و آن بعضی ها
گاهی اوقات ما بهای هنگفتی را برای هیچ میپردازیم.
گاهی اینکه صبح ها
دلت نمی خواد بیدار بشی
همیشه نشونه ی تنبلی نیست!
خسته ای از زندگی نمی خوای قبول کنی که یک روزِ دیگه شروع شده…
گاهی باید به دور خود یه دیوار تنهایی کشید، نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی، بلکه ببنی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب میکند
گاهی باید تنها قدم زد؛ به اطراف نگاه کرد؛ و زیر لب آرام گفت:
بهتر که نیست!!!
گاهی بایدبه دورخودیک دیوارتنهایی کشید نه برای اینکه دیگران راازخود دورکنی بلکه برای اینکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار راویران میکند
گاهی بدون اینکه دیدگاهتو تغییر بدی باید چشماتو بشوری…
گاهی برای آرامش باید گاو بود…
گاهی به بعضیا باید گفت
اگه برام بزرگ شده بودی
فقط به خاطر خطای دیدم بود
گاهی به سرم میزند بزنم زیر همه چیز و همه چیز!
اما سر که کاره ای نیست… این "دل" است که فرمانروایی میکند…
گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی
حیف از تو که ویرانه ایی آباد نکردی…
گاهی تنهایی یعنی خیلی ها در حدت نیستن….
گاهی تو…
گاهی یاد تو…
گاهی هم غم تو…
آخر این “تو" کار من راتمام می کند…
گاهی دلت از زندگی ات می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودکی ک ب هر بهانه ای ب آغوشی پناه می برد
بزرگ ک باشی بغض های زیادی را باید بیصدا دفن کن
گاهی دلم برای زمانی که نمیشناختمت تنگ میشود…
گاهی دلم می خواهد وقتی بغض می کنم، خدا از آسمان به زمین بیاید، اشکهایم را پاک کند، دستم را بگیرد و بگوید:
« اینجا آدمها اذیتت میکنند؟! بیا بریم…. »
گاهی دلم میخواهد چشمانم را ببندم و دهانم را باز کنم…. امان از این حرمتها که نه میگذارندچشمهایم بسته شوند و نه دهانم باز
گاهی دوست دارم بدون پک زدن، فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد.
شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری از تماشای سوختن من!

گاهی سکوت…
شرافتی دارد… که گفتن ندارد…
گاهی عشق را پشت واژه های خواهر و برادری مخفی می کنیم.
انگار قاعده این دنیاست…
و عمری ست که عشق تنهاست
گاهی فراموشی هم چیز خوبیست!
درداتو
بدبختیاتو
بیچارگی هاتو
فلک زدگیهاتو
از بین میبره میره!
گاهی فقط باید لبخند بزنم و رد شم… بذار فکر کنن نفهمیدم….
گاهی لال می شود آدم
حرف دارد
اما کلمه ندارد…
گاهی مجبورین با بعضی ها موافقت کنین فقط به خاطر اینکه خفه شن!
گاهی نیاز داری به یه رفیق بی منت که تورو واسه خودت بخواد که وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشاش بکه هستم تا تهش…
گاهی نیاز داریم کسی فقط حضور داشته باشد. نه برای اینکه چیزی را درست کند فقط بخاطراینکه احساس کنیم کسی کنارمان هست و به ما اهمیت می دهد..
گاهی وقت ها آنقدر از زندگی خسته می شوم که دلم می خواهدقبل از خواب؛ ساعت را روی "هیچوقت" کوک کنم…!
گاهی وقتا خودم رو بغل می کنم و میگم:
-یادته آغوشش چقدر گرم بود؟
گاهی وقتا خودمو بغل میکنم و میگم:
غصه نخور دیوونه… من ک باهاتم…!!
گاهی وقتا که از زندگی سیرمیشی باید بهش فرصت بدی تاروی دیگشو بهت نشون بده، امتحان کن
گاهی وقتا یکی ناخواسته میاد تو زندگیت پسش میزنی ولی میمونه ی روز ک شد همه زندگیت اون پست میزنه ولی تو میری
گاهی وقتها باید کم باشی تا کمبودت احساس شه
نه اینکه نباشی نبودت عادت شه…!
گاهی وقتها مجبوری  احمق باشی!
روی کاغذ مینویسم
دستهای تو……
وروی ان دست میکشم………!!!
گاهی گمان میکنم شاید منم آن کلاغ آخر قصه که هیچگاه نمی رسم…
گاهی یک جمله ی ساده مثل "خیلی خوبم ممنون"
در جواب یک احوالپرسی ساده
میتواند بزرگترین دروغ دنیا باشد.
گاهی…..
احساس میکنم روی دست خدا مانده ام.
خسته اش کرده ام.
خودش هم نمی داند با من چه کند!!!
گاهی، لایکی، یادی، آهی، نگاهی، پیامی، کوفتی، زهرماری، لنگه کفشی چیزی بفرستید دلمون گرفت
گاهی، وقتی، میگویم حالم خوب است. دوست دارم کسی درچشمانم نگاه کند، کمی چشمانش راتنگ کند وبگوید :راستشوبگو
گر درد داری تحمل کن… روی هم که تلنبار شددیگر نمیفهمی کدام درد از کجاست… کم کم خودش… بی حس میشود!!.
گر ز ازردن من هست غرض مردن من
مردم ازار مکش از پی ازردن من
گرفته تر ز خزان دلم خزانی نیست، ستاره بارتر از چشمم آسمانی نیست.
به غیر تسلیت چشمهای دلسوزت، مرا نیاز تسلی به همزبانی نیست…
گرگ شد آن بره ای که نوازشش میکردم
گرگ هم که باشی… عاشق بره ای خواهی شد
که تو را به علف خوردن وا می دارد…
و رسالت عشق این است:
"شدن آنچه نیستی"…
گریه میکنم,
هر زمان ک تنها میشم, با کوچکترین بهانه ای از چشمانم اشک سرازیر میشه…
کاش تو نبودی
یا کاش من این من نبودم.
گفت :چند سال داری…؟؟؟
گفتم :روزهای غمناک زندگی ام را خط بزنی خردسالم…!!!
گفت اگر دلت جایی گیر کنه, همه زندگیت نخ کش میشه..
بااین حساب
نگآه تو.. خیلی تیز بود….;
گفت بنویس میمانم، نوشتم میروم، این غلط املائی مرا ویران کرد
و حالا باید روزی ۱۰۰ مرتبه از روی تنهائی بنویسم…
گفت سکوت کن کردم.. گفت منتظرباش! منتظرش موندم. گفت صبرکن واسم (الان۸ساله که صبر کردم) به سلامتی انتظارکشیده ها صبورها…
گفتم کجا؟؟؟ گفتا به خون!!!
گفتم:که کی؟؟؟ گفتا کنون!!

گفتم:چرا؟؟؟گفتا:جنون!

گفتم:نرو…خندید ورفت…

گفتند :بخند تا دنیا به روت بخنده
خندیدم حتی به زور…
اما چیزی که من دیدم پوزخند دنیا بود…
باز هم فریبم دادند…
گفته باشم!.!.!
من درد می کشم؛
تو اما…. چشم هایت را ببند!
سخت است بدانم می بینی، و بی خیالی…!
گفته بود من بیخ ریش شم..
ولی… اینبار ریش شو با موم زد. از ریشه کند…
گفته بودم چو بیائی, غم دل با تو بگویم*چه بگویم که غم از دل برود, چون تو بیائی (اللهم عجل لولیک الفرج)
گفتی ما به درد هم نمیخوریم….
اما!!… هرگز ندانستی که من تورا
برای "دردهایم" نمیخواستم!!
گل که میخندد ز طوفان حوادث غافل است / ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت
گلایه ای نیست، غرق شدن در دریا، فرجام لحظه ای بود که بیگداربه آب زدم
گله نکن آدم برفی!! من اگربه تو نزدیکتر شوم، دل سوخته ام آبت میکند…
گمشده این نسل، اعتماد است نه اعتقاد
اما افسوس نه بر اعتماد، اعتقادیست
و نه بر اعتقاد، اعتماد
گناهانم را دوست دارم، بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام، میدانی چرا؟ انها واقعی ترین انتخاب های منند!!!!
گنجشک می خندد به این که چرا من هر روز بدون هیچ انتظاری برایش دانه میریزم و من میگریستم به اینکه حتی گنجشک هم مهربانی من را از سا دگی ام می پندارد
گور بابای اونایی که وقتی خوشن میس کالشونیم وقتی تنها می شن، رفیق فابشون!
گورستان
با تمام حرف و حدیث هایش
تنها راز شادمانه زیستن است. 
گورستان با سکوتش میگوید :
"سخت نگیر! 
زندگی ارزش یک ثانیه اندوه را ندارد. "
گوشه چشمی از نگاه خداوند برای خوشبختی کافیست
تمتم نگاهس را برایت آرزومندم
گوشهایم را میگیرم، چشمانم را میبندم و زبانم را گاز میگیرم ولی حریف افکارم نمیشوم
گویند شکستنی رفع بلاست!!!
ای دل تحمل کن شاید
حکمتی باشد!
گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود و لیک به خون جگر شود
گیتارزندگی همیشه شادنمی نوازد، امادوستش بدارچون غمش هم خاطره می سازد.
ی جایی باید دست ادمارو بکشی نگه شون داری
صورتشون رو میون دستات محکم بگیری بگی :ببین من دوستت دااارم نرو…
ی دل سنگی تو دستم، خیلی دل باهاش شکستم هردفه که دل شکستم تودل دیگه نشستم
ی روز دستم گرفتی تو دستت و گفتی تو گنج منی اون روز با تمام وجود عشق تجربه کردم. نابود شدم وقتی ی روز دست تو دست ی کنج دیگه دیدمت
ی شوهر نداریم, شب که دیر میاد خونه ببینه بیدار منتظرش نشستم دلش بسوزه دیگه دیر نیاد خونه
یا دارم بزنید یا زنده بگورم کنید!
بیگناهم!
اما حوصله ی اثباتش را ندارم…
یا دست از سر خوابهایم بردار…
یا پا از روی قلبم
یا رب به کرم بر من درویش نگر
در من منگر در کرم خویش نگر
هرچند نییم لایق بخشایش تو
بر حال من خسته ی دل ریش نگر
یا مهدی! چه خبر؟!؟!
من که دارم ادعای شیعه گی،
چه بگویم من به جز شرمندگی…؟
یاحضرت دوست :خسته ام….
چه شود به چهره ی زرد من نظری برای خدا کنی….
یاخداااااا
چقد شکست عشقى آخه!!!!
عشق و عاشقى چیه آخه، درس و ورزشو عشقه…
یاد سیلی های مادرم بخیر…
یاد نفرین های مادرم بخیر…
مادرم… یادت بخیر :' (
یادت بخیر
یاد کردن دوست (جرم) نیست، تو یاد کن اگر محکوم شدی "حبسش" با من.
یاد گرفتم دستانم اینبار که یخ کرد دیگر دستانت را نگیرم
آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند
یاد گرفتم.. رنگ چراغ راهنما و جدول ضرب را دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم…. اما در میان مردم گم میشوم…!!!! مردم را بلد نیستم
یادت باشد که خودت یادم دادی عشق را چگونه یاد بگیرم،
اما…. خودت خیلی زود یادت رفت یاد داده هایت را….
یادت باشه از اومدن "هرکسی" تو زندگیت ذوق مرگ نشی، تا وقتی که تنهات گذاشت و رفت، دق مرگ نشی!
یادت باشه
تا زنده ای در برابر کسی که
به خودت علاقه مندش کردی مسئولی
یادت مانند کبریت لای پلک است
که خواب را ازچشمانم میگیرد
یادت هست، خیالت هست، خاطراتت هست
فقط کمی جای تو خالیست، نمی آیی؟
یادته:
گفتی دوست دارم,
گفتم دوست ندارم,
این دروغ به اون دروغ در!!!
یادم باشد به سهراب بگویم ک عشق دیگر تپش قلبها نیست صدای فنر تختهاست!!
یادم نیست چندبارگفتم دوستت دارم. اما خوب به یاد دارم که تو همیشه درجوابم خندیدی. شاید همین روزها برسد غم تنهایی که بر دلت سایه افکند.
یادمان باشد همیشه ذره ای حقیقت پشت فقط یه شوخی بودکمی کنجکاوی پشت همینجوری پرسیدم قدری عصبانیت پشت مهم نیس
وکمی درد پشت اشکالی نداره وجود داره
یادمان باشدبا شکستن پای دیگران، ما بهتر راه نخواهیم رفت…
یادمه که یه روز تو میگفتی هنوز عاشقتم دیوونتم
حالا میگی ازت دیگه خسته شدم کم میارم
دردمو با کی بگم
یارم باش
قرارم باش
چقدر دنیا تاریک است
میترسم
خدایا
کنارم باش
یاس میگه :یک روز خوب میاد……..
واسه بچه های سددرودزن کی یک روز خوب میاد؟؟؟؟؟
یبار طفره نرو حرفامو تا تهش گوش کن، یروز بین ما دوستی صمیمی جوش خورد، اونقد پای تو موندم دیگه طاقتم طاق شد، سر باخت این بازی همه زندگیم آب شد
یعنی دلم میخواد جفت پا برم توصورت کسی که نیم ساعت براش حرف میزنی آخرش میگه :نمیدونم چی بگم، هر طور صلاحته
خو احمق من دارم باهات مشورت میکنم
یعنی…
می شه که بشه خدا جووون!!!!!
یقه ی آسمان را ول کن!!
خدا کاره ای نبود ما از با هم بودن ترسیدیم
یه " فنجان خالی "…؟
را که نگاه میکنم
گلویم به خاطر چای هایی..
که با تو نخورده ام چقدر میسوزد…
یه بچه دیدم که داشت گریه میکرد و می گفت هیچکس با من بازی نمی کنه…
ته دلم گفتم تو بزرگ شو ببین چه بازی هایی که باهات نمی کنن!!!
یه بچه دیدم که داشت گریه میکرد و میگفت :هیشکى با من بازى نمیکنه!
ته دلم گفتم :تو بزرگ شو و ببین چه بازى هایى که باهات نمیکنند…
یه جا خوندم "توی رابطه هاتون گاهی سنگ بندازین تا عمقش براتون مشخص بشه" منم امتحان کردم… هیچی دیگه عمق رابطه ام از عمق سینک ظرف شویی هم کمتر بود!
یه حرفایی هست که ممکنه آدم روش نشه بزنه ولی اگه تو دلت بمونه یه عقده میشه، پس بیا با هم درد دل کنیم هموطن
یه خیابون بشم که
گهگاهی یکمی واسه من قدم بزنی
یه دوست دارم تو مدرسه عین جغد به آدم نگاه میکنه نمیذاره آدم درس بخونه وقتی هم بهش میگی میگه ببند دهنتو حالا بیا به این بفهمون که میخوام درس بخونم!!!
یه رابطه از اونجایی خراب میشه که تو ناراحتش میکنی یکی دیگه آرومش…
یه روز خوب میااااد
که برگ ترحیمیم برسه به دستت
اونوقت توام بگی:
آخی اینم مرد…
یه روز دنیا رو کولمون
حالا فصل رکودمون…
یه روز میاد که ازمون میپرسن:
عمر خود را چگونه گذرانده اید؟
امیدوارم جوابمون این نباشه:
به نام خدا،
متاسفانه بدون یاد خدا…
یه روز
پشیمون میشی
وقتی دیگه کسی
نصف شب،
پشت یک دنیا سیم…
دلش واسه خنده هات نلرزه..
یه روزایی هم دوس داری خودتو ببری, تو کوچه پس کوچه شهر ول کنی, اونوقت گم شه و دیگه نتونه پیدات کنه… بعدش بشی یکی بِدونِ خودت…
یه زد و خورد ساده بود….!!
او جا زد….
من جا خوردم….
یه زمونه ای شده!
اگه برای عشقت کوه هم بکنی به پای فرهاد بودنت نمیذاره!
میذاره به پای کنه بودنت!
یه زن می تونه بهترین دوست یا بدترین دشمنت بشه
فقط بستگی به خودت داره که چطوری باهاش رفتار میکنی
یه سرس از آدما باید شعور و تربیت را از وسایل الکترونی یاد بگیرن! الان موبایل وسینمای خانگی هم روشن که میشن سلام میکنن تازه نوکیا دست هم میده.
یه سری ادما رو نباید بالا برد!
باید بالا اورد!
یه سوال :پدر و مادر گرامی، آیا من ازتون خواستم منو به دنیا بیارین؟ خب یکی از همین بچه های مردمو به دنیا می آوردین تا مایه ی افتخارتون بشه…
یه عمر از روو نمی رفتم، نمیگفتم جدا میشیم، امیدم بوده که روزی به عشقم مبتلا میشی…
یه غمی هست که بچه های آخر بیشتر درکش می کنن
کم و کمتر شدن آدم های سر سفره!
یه مثال کامپیوتری هست که میگه :حال ما اینقدرا هم خوب نیست، فتوشاپه
یه مثل عکاسی هست که میگه
! حال ما اینفدرا هم خوب نیست، فتو شاپه
یه مدته بعد از رفتنش سینه ام خالی شده، احساسم دروغ نمیگه او قلبم را برد
یه مشکل بزرگی دارم توروخدا واسم دعا کنید
نمیخوام عشقمو از دستش بدم…
یه موقع هایی هست دلت میخواد خدا به حرف بیاد و بهت بگه چیکار کن….
کاش اون موقع ها خواستت به حقیقت میپیوست….
یه نفرم نداریم که خودشو همش درگیرمون کنه. ماهم بگیم پسر برو به زندگیت برس.
اونم بگه لامصب زندگی من تویی…
یه نفرو میخوام
محکم بزنه در گوشم
بی هیچ دلیلی
فقط بشکنه این بغض لعنتیو
یه وقتای اونقدرهیچ کس حالی ازت نمی پرسه که آدم شک می کنه نکنه مرده وخودش خبرنداره.
یه وقتایى وقتى میگن 'شب خوش' یعنى نزار با این حال بخوابم…. اینو بفهمین….
یه وقتایی اگه مغزم جلوی دستمو نمی گرفت به جای دست دادن میزدم تو گوش خیلی ها….
یه وقتایی خودمو بغل می کنم و می گم "غصه نخور دیوونه"!
من که باهاتم!!
یه وقتایی دلت می خواد یکی از پشت سر چشماتو بگیره وازت بپرسه :اگه گفتی من کیم؟؟؟
تو هم دستاشو بگیری و بگی :هر کی هستی بمون… خیلی تنهام!!!
یه وقتایی هست که باید لم بدی یه گوشه……..
و جریان زندگیت رو فقط مرور کنی..
بعدشم بگی:
"یه سلامتی خودم که اینقد تحمل داشتم!
یِﮧ وَقتایے בِلِت میسوزه
یِﮧ وَقتایے בِلِت میشڪَنﮧ
یِﮧ وَقتایے בِلِت میگیره
اَما פֿُבا نَڪُنﮧ سِﮧ تاش با هَم اِتِفاق بیُفتﮧ…
یک تلنگر هم کافی بود برای اینکه بشکنم
به حرحال
ممنون از مشتت
یک خط داشت ولی ۷خط بود
یک دوست، یک عشق و یک حس خوب بین دو آدم، هر کدام که باشد فرقی نمیکند، مهم این است که امروز یادم آمد
که تو یکی از آنهایی….
یک روز تشنه مانده ام و رفته ام ز تاب
یادم رسید تشنگی کودک رباب
افطار. شد روی لبم بود زمزمه
کودک چقدر میخورد انهر آب؛ آب
یک روزایی بود که کم بود محبت داشتیم یک روزایی بود که نیاز داشتیم یکی دیوارمون باشه تکیه گاهمون ولی الان فرق کرده از محبت سیر سیرم…
یک روزی همه به خنده های الکی ام گیر میدادند…
حال به سکوت با معنی ام گیر میدهند…
خسته ام از آدمایی که درکی از خستگی هایم ندارند…
یک زندگی دچار حسرت دارد
دلگیر شده از همه نفرت دارد
لطفی کن و باز و بسته اش کن دو سه بار
این پنجره کمبود محبت دارد
یک ساله دیگه (و سالهای دیگه) رو بدون تو گذروندم
اماتو یک سال و (همیشه) رو تو بغلش میگذرونی….
خدایا کو عدالتت؟؟؟؟
یک سوال بی جواب
چکار کنم تا ابد کنارم بمانی؟:(
یک مدتی ک میگذرد آدم توی زندگی خودش ته میکشد و فقط ب وساطت زندگی دیگران زندگی میکند/کارلوس فوبنتس
یک وقت خدانکرده دل دل نکنی
مخلوط شکر زهر هلاهل نکنی
وصلت شیرین، ولی فراقت تلخ است
یک روز به حال خود مراول نکنی
یک پىشنهاد دوستانه:
هیچ وقت عبارت "ترسناک ترىن مکان های دنیا" رو قبل از خواب وقتى که تنهایین سرچ نکنید
یک کلام ختم کلام… به قول قدیمیها ظالم باش سالم باش.. به چشم خودم دیدم که میگم
یکباره بهانه ای به سر خواهم کرد
تن پوش غم از قلب به در خواهم کرد
بر شوق رسیدن تو دل خواهم داد
هم دوش هوای تو سفر خواهم کرد..
‏.
یکرنگ بمان… حتی اگر در دنیایی زندگی میکنی که… مردمش برای پررنگ شدن حاظرند هزار رنگ باشند…
یکی از افتخاراتم اینه به هرکی و هر چی خواستم نرسیدم……
یکی از تفریحات ما دهه شصتیا این بود که میرفتیم جلو پنکه می نشستیم و با انگشت پنکه رو نگه میداشتیم
همچین آدمای خلاقی بودیم ما
یکی از دقدقه های فکریم اینه که وقتی تو حموم آب گرمو وا می کنم
کجای حموم پناه یگیرم که آب سرد اولش نپاشه روم!
یکی از دلیل های که همیشه میخندم اینه که، واقعا دیگه نمیدونم باید واسه چی گریه کنم یا واسه کدوم مشکل. فقط میتونم بگم شکر…!!!
یکی از علایم بیماری سادیسم اینه که میگی میشه یه چیزی بپرسم بعد که گفت چی و اینا؟ میگی هیچی بیخیال.
یکی بهم گفت سیگار نکش تا باهات بمونم، دیگه سیگار نکشیدم، ولی بازم تنهام گذاشت…
حالا بهترین رفیقمم از دست دادم، تنهای تنهاااا…
یکی بود .
لامصب با صد نفر بود…!
به پشتکارش تبریک میگم
یکی بود که می گفت مستی و راستی…؟! او به من می گفت با تو می مانم… در اوج مستی… ولی… مرا تنها گذاشت… در اوج پستi
یکی بیاید دست این خاطره ها را بگیرد ببرد گردش…. کلافه کردند مرا، بس که نق میزنند به جانم….
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس
که او هرگز نمی داند
نگاهش می کنم، شاید
بخواند در نگاه من
که او را دوست می دارم
یکی رو دوست دارم که دوستم نداره این بدترین درده.
یکی روبهی دید بی دست وپای
بهش گفت اینقدر این روزا آدما گرفتارن که به همدیگه هم فکرنمیکنن چه برسه به تو!!!
یکی نیست بتونه این تنهایی و حرفهای نگفته منو بشنوه
یکی نیست به بعضیا بگه ضرب المثل بلد نیستی بکار نبر. اره برقی گذاشتن پشت گردنت؟ نمونش :کافر همه را بکام خود می کشد؟؟؟؟!!!!!!!!
یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسمو اون خوآبه نمیخوام بدونه که وآسه اونه که قلبم اینجوری بی تابه
یکیو دوس دآشتم؛ اونم یکیو دوس داشت؛ هیچی دیگه…
باهاش ازواج کرده و الانم خوشبختن فک کنم…
۱۰۰۰ساله که رفتی!!! نگرانت شدم. موهاتوبادبرده عطرش جامونده پیشم. به یادت که میوفتم نگرانت می شم.
۱۶ :۵۲
آدم برفی نبودم
که به پایت یک شبه آب شوم!
من مو به مو <سفید> شدم…!
۳ تا سوال دارم که دنبال جواباش میگردم :۱ کوه چون سنگ بود تنها شد؟ ۲ یا چون تنها بود سنگ شد؟ ۳ من که نه سنگ بودم نه کوه چرا تنها شدم؟
‏دلم کم ا میخواهد
از آن هایی که دکتر میگوید متاسفم فقط برایش دع ا کنید…!!!
◘ ◘ ◘ ڪبوتر با ڪبوتر،، ◥باز◣ تنهاست[!! ]
♥ خدایا دلم را که هرشب نفس میکشد در هوایت اگرچه شکسته شبی میفرستم برایت♥
♥راض♥ من و تو قسمت هم هستیم.. تو رو خدا واسم دعا کنید
♥ک آش مے ش د…
یک لحظ ه جآیمآن رآبآ هم عوض کنیم…
شآید تُ میفهمیدے چهقدر بے انصآفے.
و من مے فهمی دم چ رآ
✦حالم بهم مےخوره
از اینایے که پشت سَرت واق واق مےکنن
جلوت دُم تکون مےدن ✦
〤… ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ〤
〤ﻣﺜﻞ ﻋﮑﺴﯽ ﺩﺭ〤 
〤ﺍﻋﻼ‌ﻣﯿﻪ ﺗﺮﺣﯿﻢ〤
〤ﮐﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﺵ〤
〤ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺎﻧﺪ〤
ﭘﺸﯿﻤﻮﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﯼ
ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯿﺮﻩ
ﺍﻣﺎ ﭘﺸﯿﻤﻮﻧﯿﻪ ﮐﺎﺭﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﮑﺮﺩﻱ
ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﻋﺬﺍﺑﺖ ﻣﯿﺪه
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻣﻮن زﯾﺎد ﺣﺮف ﻣﯿﺰﻧﻦ
اﺷﻜﺎل ﻧﺪارﻩ
ﺳﮕﻲ ﻛﻪ ﻣﺎرو ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻪ زﯾﺎد واق واق میکنه.
ﮐﺎش ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻧﻔﺮو داﺷﺘﻢ ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺑﻐﺾ ﻣﯿﮑﺮدم ﺑﻐﻠﻢ!… ﻣﯿﮑﺮد و ﻣﯿﮕﻔﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯽ ﻣﯿﮑﺸﻤﺘﺎ
ﮔﺎﻩ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ
ﻧﻪ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺰﺭﮒ
ﺧﻮﺩﺕ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ
ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯿﺎن ﺑﯽ رﺣﻤﯽ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﻨﯽ هم ﺑﺪﻧﯿﺴﺖ! ﻧﮕﺬار روزی ﮐﻪ ﺟﺪا ﺷﺪﯾﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ زدﻩ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺎﺷﯽ..
ﮔﺎﻫﻲ اﻭﻧﻘﺪﺭ اﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍد ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺳﺎﻋﺖ ﮔﻮﺷﻴﻤﻮ ﺭﻭﯼ "ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ" ﮐﻮﮎ ﮐﻨﻢ
ﮔﻔﺘن ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﺧﻮﺑﻪ ﻭﻟﯽ ﺣﺮﺿﺖ ﻋﺒﺎﺳﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎ ﮐﺘﻮﻧﯽ ﻧﭙﻮﺷﯿﺪ :||
ﯾﮑﯽ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﺑﺒﺮﺩ ﮔﺮﺩﺵ…  ﮐﻼ‌ﻓﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﺮﺍ!! ﺑﺲ ﮐﻪ ﻧﻖ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﻢ… ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﺯ ﮔﺬﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ…
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﯼ، ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﻠﻪ ﮐﻨﻢ، ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﻫﯿﯿﯿﯿﺲ… ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ…
ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻘﯿﺮﻣﯽ ﺷﻪ
ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﺣﻘﯿﺮﻣﯽ ﺷﻪ
ﺍﻣﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺯﻭﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﻳﺎ ﺯﺭ ﺩﺍﺭﻩ
ﺣﻘﺎﺭﺕ ﻫﺎﺵ ﻫﻨﺮ ﻣﻴﺸﻪ
ﺁﻩ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ
ﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺎﺣﻞ ﻧﺸﺴﺘﻪ، ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﻨﺪﺍﻧﯿﺪ
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﺩ ﺟﺎﻥ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﻣﺤﻞ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﯼ
ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺍﺣﺴﺎﺳﻢرانمی فروشم; حتی به بالاترین بها! ولی… آنگونه که بخواهم خرج میکنم برای آنهایی که لایق هستند..!
ﺍﺭﺍﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﻣﺚ ﻗﺎﯾﻘﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻃﻮﻓﺎﻥ…
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ، ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﺭﺩ ﻧﻤﯿﺸﯽ، ﺭﺳﻤﺎ ﻣﺤﻮ ﻣﯿﺸﯽ.
ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺯﺍﻧﻮ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ، ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺎﺷﺪ. ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺴﺘﻦ ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﺶ…
ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺮﻧﺞ…
ﻧﻪ ﻣﻐﺮﻭﺭﻡ ﻧﻪ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ…
ﻓﻘﻂ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ…
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ ﺑﯿﺠﺎ!
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻔﻠﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ!
ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﯾﻦ.. ﺍﮔﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺍﺳﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻏﺎﺯ ﻧﻤﯿﺸﺪ.
ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻳﺪﺍﺭﺕ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻤﻴﻜﻨﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻛﻨﺪ ﻭﺧﻮﺍﺏ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ‌ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﯿﺸﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ‌ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﻣﺎﺕ ﻣﯽ
ﻣﺎﻧﯽ!
ﺑﻪ ﮐﺒﺮﻳﺖ ﻧﻴﺎﺯﻱ ﻧﻴﺴﺖ، ﺳﻴﮕﺎﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﻱ ﻟﺒﻢ ﻣﻴﮕﺬﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻫﺎﻳﻢ ﻓﮑﺮ ﻣﻴﮑﻨﻢ…. ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺗﺶ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ…
ﺑﻪ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﺟﺪﻡ!!
ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﺣﺪﻡ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺘﻢ :ﺍﮔﺮ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺮﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﭼﺮﺍ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﻢ؟
ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ :ﺷﺎﯾﺪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﺪ.
ﺑﻪ ﺳﯿ ﻢ ﺁﺧﺮ…
ﺳﺎﺯ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺍﻣﺸ ﺐ!…
ﺑﻪ ﮐﻮﺭﯼ ﭼﺸﻢ ﺩﻧﯿ ﺎ….
ﮐﻪ ﺳﺎﺯ ﻣﺨﺎﻟ ﻒ
ﻣﯿﺰﻧ ﺪ…
ﺑﺎ ﻣﻦ!!!!!!….
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻴِﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﭘُﺴﺖ ﻧﻤﻴﺸﻦ…
ﺑُﻐﺾ ﻣﻴﺸَﻦ…..
ﺑﻪ ﻟﺬﺕﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﻫﯿﭻ ﺁﺩﻣﯽ ﻧﺨﻨﺪﯾﻦ…. ﺷﺎﯾﺪ؛……..ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻨﺎ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﻮﻧﺪﻩ…!!!
ﺑﻮﯼ”ﺧﯿﺎﻧﺖ” ﻣﯿﺪﻫﯽ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺠﺎﯼ ﺑﻤﺎﻥ ﻣیگویی ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ…!
ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮﻋﮑﺴﺖ ﺯﻧﻢ ﺗﺮﺳﻢ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﺶ ﺑﺸﮑﻨﺪ/ﻗﺎﺏ ﻋﮑﺲ ﺗﻮﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺷﯿﺸﻪ ﻋﻤﺮﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮﻣﻮﯾﺖ ﺯﻧﻢ ﺗﺮﺳﻢ ﮐﻪ ﺗﺎﺭﺵ ﺑﺸﮑﻨﺪ/ﺗﺎﺭﻣﻮﯼ ﺗﻮﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺭﯾﺸﻪ ﻋﻤﺮﻣﻦ ﺍست
ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺭﺍﺑﺎ ﮔﻔﺘﻨ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﺬﺭﺍﻧﻢ… ﺑﯿﺨﺒﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮ ﺁﺳﻣ ﺍﻭﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺩﻭﺭ ﻧﻤﯽ‌ﮐﻨﯽ.
ﺗﺎﺳﻒ ﺑﺮﺍﯼ خودم
ﺗﻨﻬﺎﻳﻢ' ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺖ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻨﺪ ﺑﻲ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ
ﺗﻮ ﺧﺎﺹ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﮔﻠﻢ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﺎﺹ ﺑﻮﺩ.
ﺗﻮﺍﻱ ﻣﺎﺩﺭ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻋﻤﺮﻩ ﺩﻟﺖ ﺑﺎﻏﺼﻪ ﺩﻣﺴﺎﺯﻩ
ﻻﻻﻳﻲ ﻫﺎﻱ ﺗﻮ ﺍﻱ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻨﻮﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻨﺪﺍﺯﻩ
ﻗﺪﺭﻣﺎﺩﺭﺍﺗﻮﻧﻮﺑﺪﻭﻧﻴﻦ
ﺗﻮﻱدوره و زمونه ای که یه پسر ۱۶ ساله با ۴۰ کیلو وزن با یه ماشین شاسی بلند، میشه مرد رویاها… 
همون نامرد باشی بهتره…
ﺟﻤﻌﻲ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻏﻢ ﻫﻢ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻳﻢ/ﺩﺭﻓﺼﻞ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﺑﻪ ﺳﺮﻣﻴﺒﺮﺩﻳﻢ/ﭼﻮﻥ ﺳﻴﺮﺷﺪﻳﻢ ﺩﻭﺭﮔﺸﺘﻴﻢ ﺯﻫﻢ/ ﺍﻱ ﻛﺎﺵ ﺩﺭﺁﻥ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﻣﻴﻤﺮﺩﻳﻢ.
ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻬﻮﻉ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﯼ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺬﺷﺘﻪ ات ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎﻭﺭﯼ!!
ﺣﺘﻲکفش هم اگرتنگ باشد زخم میکند… وای به حال "دل" وقتی که تنگ باشد!!!
ﺧﺪا ﺧﻮدش ﻓﻬﻤﯿﺪ ﻣﺮا اﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻠﻖ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ…
ﺧﺪای ﻣﻦ ﻣﯿﺪاﻧﻢ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﯽ
اﻣﺎ دﯾﺪی ﺗﻮ ﻫﻢ ﺟﺎﯾﺰ اﻟﺨﻄﺎ ﻫﺴﺘﯽ
ﺧﺪاﻳﺎ ﻣﻴﺸﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻪ روز ﻧﻘﺶ ﺑﭽﻪ ﭘﻮﻟﺪارا رو ﺑﺪى ﻣﺎ ﻓﻘﻴﺮا ﺑﺎزى ﻛﻨﻴﻢ؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ!!!
ﻗﺮﺍﺭﻡ ﺑﺎﺵ ﻭ ﯾﺎﺭﻡ ﺑﺎﺵ…
ﺟﻬﺎﻥ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ!!!
ﻣﯽﺗﺮﺳﻢ، ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﺎﺵ
ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺩﻳﺎﻟﻮﮔﻤﻮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻡ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﻪ ﻛﻢ ﻭﻗﺖ ﺑﺪﻯ ﻓﻴﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﺭﻭﺍﺯﻧﻮﺑﺨﻮﻧﻢ؟
ﺧﺪﺍﻳﺎتوپناه منی وقتی راه ها باتمام وسعتشان تنگ می شوند.
ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﯼ ﭘﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺸﻤﺎﺭ, ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﯾﺰ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﺍﯾﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺸﻤﺎﺭ, ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺛﺮﻭﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ. (ﮐﻮﺭﺵ ﮐﺒﯿﺮ)
ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﺩﻳﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻴﺮﻭﺩ…
ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺘﻪ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﮔﻞ ﺯﺩﻩ ﺍﻱ ﺭﻭ ﺑﺒﻴﻨﻲ ﮎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺍﺭﺯﻭﺕ ﺭﻭ ﺑﺎﺧﻮﺩﺵ ﻣﻴﺒﺮﻩ
ﺩﯾﺸﺐ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻣُﺮﺩ
ﭼﻪ ﺁﺳﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﯾﻤﺶ
ﻭ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﺯﯾﺎﺭﺗﺶ ﻗﺒﻮﻝ….
ﺩﯾﺸﺐ ﺍﺯ ﺳﻔﺮ ﺭﺳﯿﺪ،
ﻣﮑﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻏﻬﺎیت ﻓﺮﯾﺐ ﺩﺍﺩﯼ
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺣﻤﻖ ﺑﻮﺩ
ﺯﻳﺮ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻦ ﺁﺷﻐﺎﻟﻢ…!!!
ﺩﺭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻭﻓﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ:
ﺩﻝ ﻭﻗﻒ ﺷﻜﺴﺘﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﻣﺮﻧﺞ
ﺩﺳﺖ ﭘﺮ ﻣﻬﺮ ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ…
ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﺪﻧﺎﻡ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﺴﺮﺍﺳﺖ؛
ﻧﻪ ﺩﻟ♥
ﺩﻟ ﻡ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﺳﺘ ﻓﺮﻭﺵ ﺩﻭﺭﻩ ﮔ ﺭﺩ ﻫﻢﮔﺮﯾ ﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ…! ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﻣ ﺮﻭﺭﺧﺎﻃﺮﺍﺗ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻋﯿﻦ ﺁﺗﺶ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺍﺳﺖ…
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻦ ﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ…
ﺍﻣﺎ ﯾﮏ ﺩﻑﻋﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺕﺵ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﻣﯽﺷﻮﺩ..
ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ..
خدایا..!
ﻓﺮﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﻐﺾ ﺭﻭﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻤﯽﻛﻨﺪ..؟
ﺩﻟﻪ ﻣﻦ ﮔﻢ ﺷﺪ ﺍﮔﺮ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﺪ، ﺑﺴﭙﺎﺭﻳﺪ ﺍﻣﺎﻧﺎﺕ ﺭﺿﺎ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯﻃﭙﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻟﻢ ﺑﺒﺮﻳﺪﺵ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺭﺿﺎ.
ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻬﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺍﺭﻩ;
ﺍﻣﺎ…
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ هم ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﻩ…
ﺩﻭﺗﺎ ﺍﺩﻡ ﺑﺮﻓﻲ ﺩﻭﻃﺮﻑ ﺭﻭﺩﺧﻮﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﻣﻴﺸﻦ ﺍﺯﻋﺸﻖ ﻫﻢ ﺍﺏ ﻣﻴﺸﻦ ﺗﺎ ﺷﺎﻳﺪ ﻭﺳﻂ ﺭﻭﺩﺧﻮﻧﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﺮﺳﻨﺪ ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭﻟﻲ ﺍﺯﺷﻮﻥ ﺩﻭﺭﻳﻢ
ﺩﻳﮕﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﻤﻴﺸﻢ ﻗﻮﻝ ﻣﻴﺪﻡ ﺁﺧﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﭘﺎﻫﺎﻡ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﻛﻮﻩ ﻗﺎﻑ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻥ.
ﺭﺳﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﻴﮕﻪ ﺁﺭﻩ ﻭﻟﻲ ﺗﺠﺮﺑﻢ ﻣﻴﮕﻪ ﺧﻔﻪ.
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻋﺠﯿﺒیﺳﺖ… ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻌﺘﺎﺩﻡ، تﻮ ﻣﺮﺍ ﺗرک میکنی…!!
ﺯﺧﻢ ﻫﺎیت را ﭘﻨﻬان ﮐﻦ…. ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺮﺩﻡ! ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﺎ ﻧﻤﮏ ﺷﺪﻥ….
ﺯﻧﺎﻥ..
ﻋﺎﺷﻖ ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺷﺎﻥ…
ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﯼ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺴﺨﯿﺮ ﮐﻨﺪ!
ﺯﻥ ﻣﻌﻨﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ
ﺳﺘﺎره وﻗﺘﯽ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺷﻬﺎب اﻣﺎ دﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﻮال ﺑﯽ ﺟﻮاب
ﺳﺨﺘﻪ ﺑﮕﯽ ﺳﺨﺘﻪ و ﮐﺴﯽ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﺑﮕﻪ ﭼﺮا؟ ﭼﺘﻪ؟ ﭼﯽ ﺳﺨﺘﻪ؟ ﻧﺘﺮس ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ!
ﺳﺨﺘﻪ ﺳﺨﺘﯿﺎﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ دوش ﺑﮑﺸﯽ…
ﺳﺮﮔﺬﺷﺘﻤﺎﻥ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﻮﺩ…
ﻣﺎ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﯾﻢ
ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ…
ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﻨﯽ اﺰ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺍﻣﺸﻢ. ﺧﻮﺩﻣﺎﻧﯽ ﺑﮕﻮﯾﻢ، ﺑﻪ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﺑﺮﺳﯽ ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ.
ﺷﺎﯾﺪ ﻧﺪﻭﻧﻢ ﭼﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ!
ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯽ ﺧوام….!
ﺷﺎﻝ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺮﻣﻢ ﺭﺍ ﺏ ﮔﺮﺩﻥ ﺳﺮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺖ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯ، ﺗﺤﻤﻞ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﺩﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ.
ﺷﻬﺎﻣﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
" ﺳﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ " ﻭ… " ﮔﺮﻡ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ"!…
ﺷﻬﺎﻣﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺑﺪﻭﻥِ " ﺍﺷﮏ "، ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺖ ﺭﺍ ﻣﺮﻭﺭ ﮐﺮﺩن
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ:
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ، ﺑﺪﻭﻥ ﻓﮑﺮ ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻩ…..
ﻋﻮﺽ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻫﻤﺶ ﺍﻭﻧﺎﻳﻰ ﺭﻭﻛﻪ ﺩﻟﻤﻮﻧﻮ ﺷﻜﺴﺘﻦ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻛﻨﻴﻢ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻟﺸﻮﻧﻮ ﺷﻜﺴﺘﻴﻢ ﻃﻠﺐ ﺑﺨﺸﺶ ﻛﻨﻴﻢ.
ﻏﺮﯾﺒﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ…
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ،
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ…
ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺗﻠﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻤﯿﺮﺩ…؟ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ
ﯾﺎ
سیر ﻭ ﺍﺳﯿﺮ…
ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺷﮏ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ ﻧﻮﺍﺯﺷﮕﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺍﺳﺖ. ﭼﻪ ﮐﻨﻢ  ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺯ ﺑﯽ ﺗﻮﺑﻮﺩﻥ، ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺎﻥ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺎﻥ ﻏﺮﺑﺖ…
ﻗﻮﻝ ﻫﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﻮﻧﺪ
ﻛﻠﺠﻴﻨﻲ ﺍﺯ ﺳﺎﺩﻛﻰ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﺑﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﺮ ﻫﻔﺖ ﺳﻴﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ ﻣﻴﻜﺬﺍﺭﻡ
ﺗﺎﻳﺎﺩﻡ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻛﻪ
ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎﺩﻛﻰ ﻫﺎ
ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻣﻴﻨﻢ ﺯﺩ…
ﻣﯿﮕﻦ اگه ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ بدونی ﺧﻮﺍﻫﺮ چقدر ﺑﺎ ارزشه ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﭙﺮﺱ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻧﺪﺍﺭﻩ، اون ﺑﻬﺖ ﻣﯽ‌ﮔﻪ…
ﺁﻫﺎﺍﺍﯼ کسانی که ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺩﺍﺭﯾﺪ، ﻗﺪﺭﺷﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ… ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ 🙁
ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺷﮑﺴﺘﻨﯽ ﺭﻓﻊ ﺑﻼ‌ﺳﺖﺍﯼ ﺩﻝ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯿﺴﺖ …
ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ “ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ”ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻧﮕﻮﯾﺪ…
ﻣﺤﺒﺖ ﮔﺮ ﺷﻮﺩ ﭘﯿﺪﺍ، ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺟﺎﻧﻢ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﻡ
ﻣﺪﺕ ﻫﺎﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ؛ ﻃﻌﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ! ﺷﺎﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ…
ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ..
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺑﺪﯼ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ…
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺗﻮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﻤﻴﺮﻡ
ﻧﮕﻮ ﻓﺮﺩﺍﻱ ﻣﺎ ﺑﺎﻫﻢ ﻳﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ
ﭼﻪ ﻓﺮﻗﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻲ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ؟
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﻴﺴﺖ!
ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺗﻮ ﻭ ﻳﻚ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﺣﺮﻑ…
ﻭ ﺗﺮﺍﺯﻭﻳﻲ ﻛﻪ ﺳﻬﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻌﺮﻫﺎﻳﻢ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﺍﺩ!
ﻛﺎﺵ ﺑﻮﺩﻱ ﻭ ﻣﻲ ﻓﻬﻤﻴﺪﻱ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺘﻨﮕﻲ!
ﻳﻚ ﺁﻩ ﭼﻘﺪﺭ ﻭﺯﻥ ﺩﺍﺭﺩ…
ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﻫﺪﻑ ﺟﻤﻠﮏ ﺍﺯ ﺁﭘﺪﻳﺖ ﺑﺮﻣﺎﻣﻪ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﺩﺭﺩﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻩ ﻧﻪ ﻣﻴﺘﻮﻧﯽ ﺟﻤﻠﮏ ﺑﺬﺍﺭﯼ ﻧﻪ ﻣﻴﺘﻮﻧﯽ ﺟﻤﻠﮑﺎﺗﻮ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﮐﻨﯽ ﺑﺒﻴﻨﯽ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﻧﻪ ﺁﺧﻪ ﺍﯼ ﭼﻪ ﻭﺿﻌﺸﻪ
ﻣﻬﺪﯾﺎ ﮐﻌﺒﻪ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺗﺎﺏ ﺗﻮ ﺑﯿﺘﺎﺏ ﺑﺘﺎﺏ
ﻣﻴﮕﻢ ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺟﻨﺴﺎ ﮔﺮﻭﻧﻪ، ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻳﻴﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﮐﺎﻓﯽ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ!! ﻣﻮﺍﻓﻘﻴﺪ؟؟!!
ﻧﺒﻮﺩﻥهایت آنقدرزیادشده اندکه هررهگذری راشبیه تومی بینم نمی دانم غریبه هاتوشده اندیاتوغریبه
ﻧﺴﻞ “ﻣﺎ ” … … ﺑﺎ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻭ ﺩﻳﺎﺯﭘﺎﻡ ﻭ ﮐﺪﺋﻴﻦ ﻭ
ﭘﺮﻭﻓﻦ،
ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ.. ﺗﺎ ﺑﺎ “ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ”
ﻧﺴﻠﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺻﻠﻦ ﻏﻠﻂﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ |:
والا به خدا
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺁﺷﻨﺎﯾﺎﻥ ﻭﻓﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ
ﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺩﻩ ﻧﻮﺷﺎﻥ ﺻﻔﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ
ﺯ ﻧﺎﻣﺮﺩﻣﯿﻬﺎ ﻧﺮﻧﺠﺪ ﺩﻟﻢ
ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﻫﻢ ﺧﻄﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ
ﻫﺮ روز ﺻﻔﺤﻪ ی ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪﯾﻬﺎ را
زﯾﺮ و رو ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﻣﯿﺪاﻧﻢ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ
ﯾﮏ روز
ﺑﻪ ﻣﻦ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﻧﯿﺎز ﭘﯿﺪا ﻣﯿﮑﻨﯽ…!
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺮﻭﺩ
ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ، ﻫﺮ ﭼﻪ
ﺑﺎﺷﺪ ﺣﺘﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ…
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ :ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﯽ…
ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺖ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ :ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :ﺁﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺑﮕﺬﺭﻩ!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﮔﯿﺮباﺷﻪ، ﮐﻞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﻭ ﻧﺦ ﮐﺶ ﻣﯿﮑﻨﻪ….
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘت…
ﺁﺭﻭﻡ ﺑﮑﺶ ﮐﻨﺎﺭ…
ﻏﻢ انگیز ﺍست اگر ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ…
ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﺳت اگر ﻧﻔﻬﻤﯽ…
ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍﺳت اﮔﺮاﺻﺮﺍﺭﮐﻨﯽ

همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم؛ از عمد ‌. 
راه اشتباه را نباید برگشت ‌!!!

همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم
اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم
مدتیست فکرم درد می کند…
دکترها می گویند :توده ای ازحرفهای ناگفته در سر دارم…
”ما که خودمان یک شاهنامه غصه داریم! گاهی نمیدانم غصه دیگران را هم خوردن همدردیست یا خود آزاری؟!
***** این قاصدک هارو فوت کردم تا بهت بگن همیشه به یادتم
. “روزگار غریبی است”: در این دیار آشنایی نیست، آدمها از هم دور و همه غمگین اند! در اینجا کسی به یاد دیگری نیست، در هوای این “روزگار” نفس می گیرد..
. “مرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمیکنه قدم میزنه” خدایا زمینو یه بار دور زدم ولی باز برگشتم سرجای اول. چرا زمینو گرد آفریدی…؟؟؟
. آرام گفت دلتنگتم چیزی نگفتم،تکرارکردمن نازکردم، بلندترگفت من سکوت کردم، خیال می کردم همیشه هست.امارفت، من ماندم واین غرور لعنتی..
. آزارم ميدهد.به عمد،اما من انقدر خسته ام، آنقدر شكسته ام كه هيچ نميگويم..حتي ديگه رنجيدن هم ازيادم رفته….!
. آمدی بشنوی بمانی آمدی شنیدی، رفتی! حالا سال‌هاست دیگر کسی از لب‌هام نشنیدَه‌ست: “دوستت دارم”
. آنچنان رسم وفا مرد که ترسم روزی / لیلی زنده شود یادی ز مجنون نکند
. آه از این راه محبت که چه بی پایان است با دو منزل که یکی وصل و یکی هجران است!!!
. آه چه دلتنگم من!!!یاد روزایی که دستت تویه دستم بود و حالا نیست دلمو تنگتر میکنه…و حالا از فراز سالها نسیمی سرد نبودنت کنارم رو فریاد میزنه
. ائ كاش تيم احساسم انقدر قوئ بود كه هيچ كس جرات بازئ باان رانداشت،..
. ااي چقدر دلش برام تنگ شده!!
. اتل متل کلاغ پر صبر آدم میاد سر به یادتم حسابی نگو که یاد من پـــر!
. اخه خداجون!قربون بزرگیت!!وفای سگ به چه کارمون میاد یه فکری به حال ادمات میکردی……..!
. ارادت ما به شما مثل ستاره هاست…ممكنه بعضي وقتا ديده نشه اما هميشگيه..
. ارزش بودنت را همیشه ازاندیشه ی یک لحظه نبودنت میتوان فهمید..
. از الفباي عشق فقط “جيم” را ياد گرفتي.
. از اون روز از اونجا از تو به بعد دیگه هیچ چیز مثل قبل نشد که نشد
. از این دنیا که خوشی هاش یه لحظه و غماش یه دنیاست متنفرم.کاش میشد از این دنیا انصراف داد
. از حقیقت های تلخ خسته ام… یک دروغ شیرین بگو… بگو.. بیادم هستی.
. از دستم رفتی.. کاش از دلم هم میرفتی
. از زمانی که میخ نگاهت شده ام… مدام بر سرم میکوبی
. از سرم که بیفتی ، دست و پای غرورت خواهد شکست !!! آن روز درد شکستن را خواهی فهمید … روزی که از چشمت افتادم را به یاد آر….!
. از عشق های این روزا… داستانی به بلندای شنگول و منگول هم نمیتوان نوشت… چه برسد به شیرین و فرهاد!!!
. از وقتی که نیستی خدا میداند چقدر آب به صورتم پاشیده ام… لعنتی… این کابوس انقدر واقعی ست که از خواب بیدار نمیشوم!
. از یک گوشه ی اتاق به گوشه ی دیگر سفر می کند … تمام فاصله اش تا من همیشه همین قدر است … تنهایی !
. ازچشمانت ک افتاده ام,بادستان بی رمقم پاروخواهم زدسیلاب اشکهات را.شایددرپس مژگانت قایقی باشدبرای دل تنهایم‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏
. اشتباهی که همه عمر پشیمانم از آن اعتمادی ست که بر مردم دنیا کردم درچنین دورانی که صداقت گل نایابی ست به چه کس میتوان گفت با تو خوشبخت ترین انسانم؟!!!
. اشک من جاری شد… جای تو خالی بود جـــــــــای تـــــــــو … عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید شعر دلتنگی من سخت گریست
. اشک هایم که سرازیر میشوند دیری نمی پاید که قندیل میبندد…عجب سرد است هوای نبودنت
. اشکی که بی دلیل بیاید ، اشک دلتنگی نیست ،اشک بی کسی است..
. الماس وجودت بر شیشه دلم خطی که کشید که پاک کردنش بدون شکستن ممکن نیست. .
. امشب شبی ست که دریای دل طوفانی ست ناگفته هایم باشد برای شبی دیگر با یک شور دیگر…
. انگشتات را به من قرض بده ، برای شمردن لحظه های نبودنت کم آورده ام…
. او “رفت”. همینـــ… قصـه ام کـوتـاه بـود بـه سـر رسیـد، کـلاغ جـان تـو هـم بـرو شـایـد جـایـی دیگـر قصـه ای زیـبـا منتظـرت باشـد..
. او را هیچوقت آرزو نخواهم کرداو را آن لحظه میخواهم که خودش بیاید,با دل خودش…….نه با آرزوی من
. اون روزا که خودم بودم کوچه پر از ترانه بود چشام یه برق دیگه داشت درختا پر جوانه بود من بودم و بنفشه ها یه پشت بوم یه خاطره دل جوونم می تپید پشت حصار پنجره..
. اونی که وقتی دانشگاه قبول شد بهم خبر داد! ازش پرسیدم من چندمین نفری هستم که با خبر شدم! بهم گفت مگه غیر تو کس دیگه‌ای رو دارم؟ اما حالا……!!!!
. اي غم ، تو که هستي از کجا مي آيي؟ هر دم به هواي دل ما مي آيي باز آي و قدم به روي چشمم بگذار چون اشک به چشمم آشنا مي آيي . .
. اين دنيا عشق هم دارد؟ 
نمي بيني نام مجنون را بيدي گذاشته اند كه سر هر خيابان با باد هر هوسي ميلرزد
. اين روزها حس رفتن هم ندارم چه برسد به برگشتن پس برنگرد
. اين روزها شيرها هم ميخواهند با دمش بازي كني اما با دلش نه……..
. اگر امشب از حوالی دلم گذشتی آهسته رد شو ،دلتنگیمو با هزاران بدبختی خوابانده ام
. اگر خواستي بيايي من همان جايي هستم كه بودم!همان جايي كه رهايم كردي..
. اگر دلت گرفت سکوت کن… این روزها کسی معنای دلتنگی رانمی فهمد
. اگر زندگانی برای باور كردن و دوست داشتن است … من مدت ها باور كرده ام و دوست داشته ام …. مدت ها راست گفته ام و دروغ شنیده ام … حال بس است
. اگر غم دوری بگذارد از غربت نگاه و دستهای نیازی ب آسمان و عشقی نزدیکتر از پیراهن قصه ها خواهم ساخت
. ای اشک ، گرم و آرام ببار بر گونه بیمار من / ای غم ، تو هم لذت ببر از این همه آزار من
. ای بالاترین از تو میخواهم تا بجای پای احتیاج به من بال اشتیاق دهیتا به سمتت پرواز کنم بالهایم گم شده اند..
. ای عشق مرا به شط خون خواهی برد / چون قیس به وادی جنون خواهی برد فرهاد صفت در آرزویی شیرین / دنبال خودت به بیستون خواهی برد . .
. ای کاش احساسی به اسم دلتنگی وجود نداشت که باعث بشه مزاحمت بشم….!
. ایـن روزهـا نـه مـجـالـی بـرای دلـتـنـگـی دارم و نـه حـوصـلـه ات را.. ولـی بـا ایـن هـمـه، گـاه گـاهـی دلـم هـوای تـو را مـیکـنـد . .
. این روز ها دلم میخواهد خرمایی بخورم و فاتحه ایی بخوانم برای روحم… شادیش ارزانی آنهایی که رفتنش را لحظه شماری میکردند..
. این روزا قلبت بد جوری با دل ما تاب میکنه امروز میگه دوستت داره فردا حاشا میکنه 🙂
. این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم همانند توست مرا ” دوست ندارد ” احساس ندارد ! اما هر چه هست ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست
. این روزها که سپری میشوند یاد تو را با خود می برند حسادت میکنم به این روزها که حتی یادی از تورا با خود دارند…
. اﯾﻦ ﺷﺐ ـ ﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﯽ اﻧﺪﯾﺸﻢ ﮐﻪ ﻣﮕﺮ ﻣﻦ ﺗﺮا ﭼﻘﺪر دوﺳﺖ داﺷﺘﻢ … ﮐﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯿﺖ ـ ﺗﻨﻬﺎ آرزوﯾﻢ ـ ﺑﻮد ﺣﺘﯽ، ﺑﺪوﻧﻪ ﻣﻦ
. با نگاهی هرس کن علف های هرز دل تنگی ام را!
. باران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود راه می افتم بدون چتر من بغض میکنم ، آسمان گریه ..
. باز باران اما این بار بی ترانه, گریه های بی بهانه, می خورد بر سقف قلبم, یادم آرد روی ماهت, باورت شاید نباشد که دلم تنگ است برایت
. بازم دلم گرفته تو اين نم نم بارون / چشام خيره به نوره چراغ تو خيابون /خاطرات گذشته منو ميكشه اروم /چه حالي دارم امشب به ياد تو زير بارون :
. بر مستی من حد سزاوار زدند با شک و یقین تهمت بسیار زدند حلاج شدم ولی به کفر سوگند دلتنگ تو بدوم که مرا دار زدند
. برای برگشتنت دعــــــا کافـــــــی نیست! باید وِجــــــــــدان داشته باشی..
. برگهای پاییزی سرشار از شعور درخت اند وخاطرات سه فصل رابر دوش می کشند آرام قدم بگذار… برچهره تکیده آنها این برگها حرمت دارند… درد پاییز درد “دانستن” است
. بغض هايم رابه آسمان سپرده ام!خدابه خيركندباران امشبم را….
. بلندترین شاخه ی درخت یک چیز را میفهماندآن هم تنهایی است . .
. به بعضیا باید گفت یه برنامه بزار دیگه نبینمت…..
. به دروغ گفته ام به خوابم می آیی تا چشمانم دمی پلک بر هم بگذارند
. به دلم ميگويم: آن يوسفي كه برگشت به كنعانش، استثنابود! توغمت رابخور..
. به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تاریک و تنهای خدا مانند دلم تنگ است و من تنها و تاریکم سنگ است دلی که نیست در سنگر عشق
. به زخم هایم می نگری!؟ درد ندارد دیگر!!روزی که رفتی مرگ تمام دردهایم را با خودش برد، مرده ها درد نمیکشند…!از تو خواهشی دارم؛ برنگرد، دیگر زنده ام نکن…!!
. به غیر از اشک تنهایی چیزی تو چشمام نیست جز این سکوت تنهایی کسی همدم درد هام نیست
. به وسعت قلب کوچکم بیادتم شاید کم باشه اما قلب هرکس تمام زندگی اوست
. به وسعت ندیدن نگاهت خسته ام،چگونه بشکنم ثانیه های سنگین دوری ات را..
. به ياد تنهاييم افتادم كه هيچكس سكوتش را نشكست… جز خيال تو… ‎
. به یاد خاطره ات که می افتم باران میبارد نمیدانستم لمس خیالت هم وضو میخواهد
. به یک “هستم” به یک “نترس” به یک “نوازش” به یک “آغوش” به یک “دوستت دارم” خلاصه بگویم به “تو” نیازمندم !
. بهار … و این همه دلتنگی ! نه شاید فرشته ای فصلها را به اشتباه ورق زده باشد
. بهانه هاى دنيا تو را از خاطرم نخواهند برد تو در قلب منى ، نه در دنيا..
. بهم گفتی نفسم به نفس های تو بنده آقامون کجایی پس؟من دیگه نفسم بالا نمیاد بریدم از تنهایی از این اشکهای جدایی بهار زودتر بیا پاییز رو دوست ندارم
. بوی مهربانی میآید کجا ایستاده ای ؟ در مسیر باد !؟
. بی هدف بودن بدترین احساس دنیاست
. بیا از قلمرواَت دفاع کن ، دارند فتحم می کنند غـــم ها …
. بیشتر مواقع پشت جمله “عیب نداره، مهم نیست “ یه دل شکسته خوابیده . .
. تا يادت مي كنم باران مي آيد نميدانستم لمس خيالت هم وضو ميخواهد
. تروریــــــست ترین شخص روی زمین ، آن شخصی است که برای خودشیرینی و برای اثبات اینکه “من هم وجود دارم” دوستش ار در جمعی ضایع کند…… 🙁
. تصویر خاطراتمان را در قاب خالی ذهنم به امید دیدار نگه میدارم
. تقویم روزهایم شکسته و گم است، بی تو چه فرقی میکند امروز چندم است ؟؟؟
. تلخی روزگار به اینه که او ، منو دوست داره و من ، تورو و تو غافل از اینکه بخاطر دوست داشتنت پشت پا به همه چیز زدم !!!!!!!!!!!
. تمام شدن من پایان من نیست… آغاز بی لیاقتی توست
. خدایا: ازعمرمن انچه هست برجای برداروبه عمرلیلی افزای
. خدایـــــــا… چه کسی تو را در”آغوش”میگیرد که اینقدر “آرامــــــــی”
. خزان بنشست و گل با بادها رفت ، چه آسان میشود از یادها رفت
. خسته ام… از تـــــو نوشتن…! کمی از خود می نویسم این “منم” که، دوستت دارم…!
. خواستی دیگر نباشی!!! آفرین چه با اراده…. لعنت به دبستانی که تو از درسهایش فقط “تصمیم کبری” را آموختی……
. خواندی: « زیرِ باران باید رفت » و رفتی. از باران، بدم می‌آید دیگر
. خود بگو از تو کشم نازو تقافل تا کی/طاقتم نیست از این بیش تحمل تا کی..
. خوشبختی من پبدا کردن “تو” از میان این همه ضمیر بود..
. خوشبختی هایم را با عجله در سرنوشتم نوشته بودند بدخط بود…روزگار نتوانست آنها را بخواند
. خيلي سخته كه ببيني يه آهو اسير پنجه هاي يك شير شده ولي تلختر از آون اينه كه ببيني يه شير اسير چشماي يه آهو شده
. خیانت است اما آنقدر که با یادت بودم با خودت نبودم….
. خیلی دردناکه … اینهمه زحمت میکشی ، هفته رو تموم میکنی دوباره یکی دیگه شروع میشه ..! 🙁
. خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه بعدا بگه که هرگز نمیخواد تو رو ببینه
. خیلی ها میگن دوری و دوستی، ولی من میگم سخته زنده بودن وقتی دوری و نیستی!
. دارم به نبودنت عادت می کنم با اینکه خیلی سخت گذشت اما دیگر برنگرد می گویند:ترک عادت موجب مرض است…
. در حصار بی کسی بارها دلم شکست،به یاد کسی که هرگز یادم نکرد
. در عجبم!!! راننده نیستم!! اما هرکس به من میرسد.. مسافر است.
. در عرض یک دقیقه می شود یک نفر را خُرد کرد در یک ساعت می شود کسی را دوست داشت در یک روز می شود عاشق شد ولی یک عمر طول خواهد کشید تا کسی را فراموش کرد !!!
. در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟ تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟ با آنکه ز ما یاد نکردی.. ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
. در ماه مهر بادهای پاییزی بی مهری را با برگ درختان آغاز میکنند . .
. دردفترخاطراتم نوشتم رفيق زیباست ، معلم دفتر را دید گفت این رویاست . گفتم اي معلم از نوازش رفيق چه میدانی ، گفت درعالم رفاقت ، رفيق همیشه تنهاست
. دردناکتر از یه درد نداشتن یه همدرده..
. دردهایم در آغوشی مداوا شد که میدانم وقتی ندارمش بزرگترین دردم میشود..
. درهر ورق زمان نوشته ام به يادت ميمانم ،حتي اگرهزار صفحه ازتو دور باشم
. دعا کن دلم بوی باران بگیرد / و این درد جانسوز درمان بگیرد دعا کن دلم رنگ آیینه گردد / و تنهایی از عشق پایان بگیرد . . .
. دفن میکنی مرا زیر بهمن سرد احساساتت… لحظه ای ک برای دیگری آب میشود دلت…!
. دقایقی تو زندگیم هست که دلم برای تو انقدر تنگ میشه که دلم میخواد تو رو از تو رویاهام بیرون بکشم وتوی دنیای واقعی با تمام وجودم بغلت کنم
. دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
. دل من دیرزمانی است که می پندارد………دوستی نیرنگی است……مثل نیلوفر و ناز
. دل که میگیره دیگه چه فرقی داره هوا آفتابی ِ یا ابری فقط کاش بارون نیاد . .
. دلتنگ که شدی،پیش من بیا…کمی غصه هست باهم میخوریم‏!‏
. دلتنگ که می شوی دیگر انتظار معنا ندارد یک نگاه کمی نامهربان یک وازه کمی دور از انتظار یک لحظه فاصله می شکند بغضت را..
. دلتنگم ! برای کسی که مدتهاست، بی آن که باشد، هـر لحـظه، زنـدگی اش کـرده ام !
. دلتنگم از اين لبخندهاي خشک ، احوال‌پرسي‌ هاي معمولي ! چشمانِ من تصويري از جنسِ تو مي‌خواهد . .
. دلتنگي عين آتش زير خاكستر است گاهي فكر ميكني تمام شده ، اما يك دفعه همه ات را آتش مي زند !!!
. دلتنگی بدنیست یادگاریست از آنهایی که دوستشان داریم….. (و دورند)
. دلتنگی تنها نصیب من بود از تمام زیبایی هایت..
. دلتنگی مثل اتش زیر خاکستر است گاهی فکر میکنی تمام شده است اما یکباره همه چیز را به اتش میکشد
. دلتنگی هایم را به رود اگر گویم می برد با خود ! ترسم از دریا و مرگ ماهی هاست . .
. دلتنگی یعنی: روبروی دریا ایستاده باشی اما… خاطره ی یه خیابون خفه ات کنه!!
. دلم آنقدر تنگ است که می ترسم در هیاهوی اشک هایم دیگر باز نشود
. دلم از ظلمت غم ها گرفته از این بی مهری دنیا گرفته نمی دانم بخندم یا بگریم دلم اندازه دنیا گرفته!
. دلم از نبودنت پُر است آنقدر كه اضافه اش از چشمانم مى چكد!
. دلم برای کسی تنگ است ه با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند…
. دلم برایت تنگ شده ! می خواهم آنقدر اشک بریزم تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود . ولی می ترسم ..
. دلم تنگ است … پرواز ميخواهم؛ تا كجايش را نميدانم؟ از زمین بيزارم ..
. دلم را بر زمین زد و شکست. تکیه هایش را با دستانی جمع میکنم, که روزی بر آن بوسه میزد
. دلم را تهدید کرده ام بهانه ات را نگیرد… وگرنه، میدهم دوباره بسوزانیش..
. دلم رادرغمت كردم زهرويرانه ويرانتر،چوديدم دوست ميدارد،دلت دلهاى ويران را
. دلم ميگيرد…وقتي ميبينم او هست…من هم هستم…اما”قسمت” نيست…!!!!
. دلم یک دنیا تنهایی میخواهد با یه عالمه تو و تمام گوشه کنارهای اغوشت
. دله سبزم را گره زد … و رفت تا به آرزو هایش برسد..
. دور که می شوم “نزدیکتر میآئی”…!! نزدیک که می شوم “دورتر می روی”…!! انگار که این “فاصله” همیشه باید به شکلی رعایت شود ..
. دوری مان برای تو نمی دانم چگونه می گذرد … اما برای من …. ! انگار بر گلویم خنجر گذاشته اند و نمی بُرند …. !!!
. دوری ها برای بعضی افراد دوستی می آفریند و گاه دلتنگی..
. دوستت دارم و نمی گویم! تا غرورم کشد به بیماری. زآنکه میدانم این حقیقت را که دگر دوستم نمیداری..
. ديگه فرصتي براي پيامك نيست دست واژه ها را ميگيرم و بديدنت ميآيم. دلتنگيت در هيچ پيامي نميگنجد
. دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . .
. دیشب تو خواب با بارون مسابقه دادم.اون بارید و من گریه کردم.. باهاش از تو حرف زدم..اون دلتنگ خورشید شده بود و من دلتنگ تو..
. دیگر به دنبالِ همراهِ “اوّل” نیستم. این روزها اولِ راه، همه همراهند. این روزها باید به دنبالِ همراهِ “آخر” گشت..
. دیگر بهار هم سر حالم نمی کند / چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چه کار؟ / وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمی کند . .
. راستش را نگو…! یک عمر دروغ به خوردم دادی و حالا باز هم دورغ بگو مثل سابق….! که ترک عادت موجب مرض است…
. رخ به رخ که شدیم من مات شدم ! و تو چون پادشاهی که از این فتح ها را زیاد دیده است بی اهمیت رد شدی
. رسم زمانه است اگر نرم باشی تو را له میکنند اگر خشک باشی تو را میشکنند .
. رسیده ام به حس برگی که می داند ، باد از هر طرف که بیاید سرانجامش افتادن است . .
. رفیق!
دلتنگ که شدی پیش من بیا…کمی غصه هست…
با هم میخوریم
. روز اول شوخی شوخی جدی شد. شوخی ترین جدی عمرم دوست داشتن تو شد… و جدی ترین شوخی عمرم از ذست دادن تو..
. روزگار نبودنت را برايم ديكته ميكند، و نمره ي من باز ميشود:صفر هيچ وقت نبودنت را ياد نميگيرم..!!!
. روزی می آیی اما آنقدر دیر که چنان رج به رج از تنهایی بافته ام لباسی به تن خویش که تو را یارای پوشاندنم نیست………
. زبان حال یک درخت توت:کودکی که دانه دانه توت های مرا با خود میبرد.حالا برای دیدن من با سنگ هم نمی اید..
. زماني مي گفتن از تو چشماش ميشه فهميد راست ميگه يا دروغ… اما حالا ديگه اينقدر توانمند شدن بعضيا كه با چشمشونم دروغ ميگن
. زمانی “من و تو ” بودیم و “دیگران” در کنارمان حال ” من و تو “هستیم اما “دیگران ” بین مان . .
. زمزمه دلتنگی ام را یه نسیم میسپارم تا به تو برساند همیشه به یادت هستم
. زنده ام هنوز ولی نه به لطف جانی ک مانده،به لطف استخوانهای لجبازی ک روی هم ایستاده اند و کوتاه نمی آیند
. زندگي چقدر تلخ است وقتي تنهاييت سالها از تو بزرگتر باشد!!!
. زندگی تلخ ترین خواب من است خسته ام خسته از این خواب بلند..
. زیبا ترین حس زندگی مرور خاطره های خوب است،پس مرورت میکنم هنگام دلتنگی
. زیباترین گل با اولین باد پرپر میشود ، با وفاترین دوست به مرور زمان بی وفا میشود. این پرپر شدن از گل نیست از طبیعت اس. و این بی وفایی از دوست نیست از روزگار
. ساده میگویم… دلم یک خوب می خواهد نه یک عالیه عالی نه اینکه بهترین باشد دلم یک خوب می خواهد…
. سالهاست در گلو مانده اند! کم کم دارد به بغض هایم خمس تعلق می گیرد…!
. سایبون دل ماهم زیر بارش غم نابود شد!!!هه
. سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست گر در این خلوت بمیرم هیچ کسی آگاه نیست من در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی این رفیق نیمه راهم گاه هست و گاه نیست…
. سخت است كه مي نوش كسي ديگر بود،شمع شب خاموش كسي ديگر بود،با خيال كسي كه دوستش داري،عمري در آغوش كسي ديگر بود..
. سخت است وقتى از بغض، گلو درد میگیرى و همه میگویند، لباس گرم بپوش!
. سخت میترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی او از نژاد جاده باشد و رفتنی آری روزها گذشت ، همان شد ، او رفت ، من شکستم . .
. سخــت است ببـــازی تمــــامــــ احـساس پاکـت را و هنــــوز نفهمـیده باشی اصلــــا دوستـــت داشــت ؟؟؟!!!
. سر راهت که میروی مرا هم جمع کن بگذار دم در… بدجور شکسته ام…!!!
. ســــخــــتــه حرفــــــــم…. رســـــیده وقـــــــت رفــــتـــن …. هـــــرچند مـــــــن از دلـــــت خیــــــلــــی وقــــته رفـــتم..
. ســـــاعت ها دیگـــر برایـــم معنا نــــدارند مــن بـــی تـــــــو . . . بــــا ســـال نوری لحظــــه هایم را می گـــــــذرانم !
. سفري بايد كرد تا به عمق دل يك پيچك تنها كه چرا ، اين چنين سخت به خود مي پيچد ، شايد از راز درونش بشود كشفي كرد، شايد اوهم دلتنگ است؛ شايد..
. سكوت ميكنم، نه اينكه دردى نيست… نه… گلويى نمانده براى فرياد..
. سكوت هميشه نشانه رضايت نيست! شايد كسي دارد خفه مي شود ….. پشت يك بغض
. سلام اي ساکن کوچه هاى تنهايي بن بست!؟ منم غريبه ترين آشنا يادت هست!؟ ماکه در قفسيم خبر از دوست نداريم، دلتنگ دوستيم ولى چاره نداريم..
. سلام به اون اهل دلی که بی ریا و باصفاست/قلب پر از محبتش همیشه بایاد خداست/دور باشه از وجودتون هرچی غم و هرچی بلاست/گفتم سلامی عرض کنم نگي فلاني بي وفاست
. سلامی از دلی تنها/دلی آکنده از غمها/ گهی بی یار گهی با یار/گهی اززندگی بیزار گهی گریان گهی خندان/گهی رنجیده از یاران سلام ای بهتر از باران
. شاید تو آسمون رو دوست نداشته باشی ولی یکی یه آسمون دوست داره. .
. شاید یک روز برسه که از دستم خسته بشی بخوای برای همیشه بری و من بمونم و درد خاطرات … قسمت هیچکس نکند روزگار ، جدایی من از تو را ..

همچنین ببینید

دلتنگی – 03

گاه همه چیز ساده اغاز میشود گاه همه چیز آرام آغاز میشود و گاه همه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.