خیانت

آهای زندگی!
افتخار میدی یکی دو قدم با من راه بیای؟؟!
تو که با بعضیا چهار نعل میتازی…

من سرم را بالا میگیرم…
چون بازی را به کسی باخته ام که با خیانت برده است..
اينقدر خودم و براش کوچيک کردم که فکر نکنه ازش بزرگترم!
افسوس که منو به خاطر کوچيکيم تنها گذاشت!
اعتراف میکنم ب خیانت”…وقتی نبودی با”خیالت”بودم!!!
اون لحظه كه گفتي: يكي بهتر از تورو پيدا كردم
ياد اون روزايي افتادم كه به 100 تا بهتر از تو گفتم من بهترينو دارم…
وقتی مرا در “آغوش”میگرفت چشمانش را می بست..
نمیدانم از احساس زیادش بود یا خودش را در
“آغوش “دیگری تصور میکرد؟!؟!
ابراهــیم نیستمـــ امـــــا کودکـ درونـــــم را قربــــــانیِ کــســی‌ کردمـــ که ارزشــــش کــــمتر از یـــک گوســفنــد بــود…
عیبی ندارد..
گناه خیانت ونبودنت با من را به حساب فرشته نماهای شیطان صفت می گذارم..
تو بی گناهی!
آن روزها که مشترک مورد نظر بودی….
هیچوقت در دسترس نبودی….
چه برسد الان….

که نه مشترکی……

و نه مورد نظر …!

اﮔﻪ ﺩﯾﺪﮮ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻠﺖ ﺑﺂﻫﺂﺕ ﺭﺁﻩ ﻧــﻤﯿﺂﺩ ؛
.
. ﺷڪ ﻧڪﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ . . .
ﭼﻮטּ ﺩﺁﺭﻩ ﺑﺂ ﯾڪﮯ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﻬﺂﺭ ﻧﻌﻞ ﻣـﮯ ﺗﺂﺯﻩ !..
من که تو را وقت رفتن بخدا سپردمت،پس کنار او چه میکنی؟
به هيج کس اعتماد کامل نداشته باش يک درخت هر چقدر راست قامت باشد شاخه هاي کج هم دارد.
چقدرسخته تازه بخوای
به یه نفرتکیه کنی اماوقتی به خودت میای میبینی تنهایی وپشتت وخالی کرده رفته….
چرا وقتي عشقت ولت ميكنه خودتو ناراحت ميكني؟اون بايد ناراحت باشه كه نتونسته معرفتش رو ثابت كنه
آنکس را که دوست داشتم آدم با گذشتی بود،از من هم گذشت
آنقَـــــدر غَــــرق دَر آهنگـــِ صِدایش بودَمــــ

کهــــ نَدیدَمــــ تنـــهـــامـــــ

وَ صِـــــدایِ بــــاد است کــهـــ بهـــ مَن میگویـــَد

او دِلَـــش بـــا دیگریـــست…

تــــــو کُـــجـــایِ کـــــــاری…

بایست و تماشا کن!

کسی را که برای ماندنت دست به دعا برداشته بود

امروز برای رفتنت نذر کرده است . . .

امروز كسي را ديدم رنگ چشمانت را با خود ميبرد،و از مدل راه رفتنت تقليد ميكرد،گويي از پشت حسي مرا به سمتش مي خواند،تازه موهايش شبيه به تو بود!راستش…حال آن لحظه من ديگر نيازي به گفتن ندارد!
چقد ساده و بی خیال رفت…، اون که میگفت منو میشناسه!
آرزو دارم شبي عاشق شوي،آرزو دارم بفهمي درد را،تلخي برخوردهاي سرد را/ميرسد روزي كه بي من سركني،ميرسد روزي كه مرگ عشق راباوركني /
سگي را خون دل دادم که بامن آشنا گردد/

نميدانستم که سگ خون ميخورد و خونخوار ميگردد/

سگم را روي ناداني با رفيقم آشنا کردم/

هم اکنون آن دو يارند و من مثل سگ پشيمانم/

خيانت واژه تلخيست که از يادم نخواهد رفت…

rafti bashe harfi nadaram be KHODA azat ye soak daram javab bede dige karit nadaram dalilesh chi bod ke kheili rahat vase raftanat dige nadashti tagat Vagan Mano tarkam kardi bi cheshmo ro Yani sabr nakardi be hamin zodi to dabe kardi
این دردش از همه دردا بدتره که یک روز بفهمی کسی که دل به دلش دادی دلش جایی گیره…..
من برعکس تو به هیچکس خیانت نکردم جز خودم، آری، پایبند بودن به خیانت تو… خیانت به خودم بود…
همه ي دردم اين است که مدتي هس که نيس..ميدونم ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﺗﻠﺨﯿه؟
ﺍﻣﺎ
ﻋﺸﻘﻢ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺍﯾﻨﺪ
آمـــد امـــا در نگاهــش آن نوازش ها ‌نبــــــود…

چشــم خواب آلـودش را مســتی و رویــا ‌نـــبود …

لـب همــان لـب بود اما بوسـه اش گرمــی ‌نـداشـت ‌…

دل همــان دل بود اما مســت و بی پـروا ‌نبــــود‌ …✔

اینکه یه نفر بهت خیانت میکنه درد نداره !
دردش اینجاست واسه اینکه بهش خیانت نکنی. . .
خیلی موقعیتهای بهتری رو بخاطرش میزاری کنار. . .!
هی تواشتباه متوجه شدی!گفته بودم لب ترکنی برات میمیرم اما نه به قیمت اینکه لب هایت رابالب های دیگری ترکنی…
این روزها بُرد با کسی ست که بی رحم باشد
از دلتــــ که مایه بگذاری
ســوخـــــته ای. . .
ما که رفتیم ولی به اونی که پیششی بگو “عاشقتم” تیکه کلامته
آغوشت را هر گونه مايلي برايش باز کن ،

سد ها به اندازي آغوششان به دريا خيانت مي کنند…

شنيده بودم آدما توى خواب حرف ميزنند. ولى نشنيده بودم با تلفون حرف بزنند. آخه گفتى شب خوش و باى. ولى بعدش گفت لطفا منتظر بمانيد….
ﺗﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ …
ﺗﺎ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﻮﯾﻢ …

ﻣﻦ ، ﺗﻮ ﻭ ﺭﻗﯿﺒﻢ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﻗﯿﺪ ﺗﻮ

ﺗﻮ ﺍﺯ ﻗﯿﺪ ﺧﯿﺎﻧﺖ

ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻗﯿﺪ ﻣﻦ…

بخاطرت من سربازی اضافه خوردم
بین سیمای خاردار فرارمیکردم
دفعه آخرروسرم ماشه کشیدم
وقتی توبرجک توروبا لباس عروسی دیدم
توکه گفتی بروسربازی بپات میمونم
تا آخر عمر چشم برات میمونم
تاصبح به عشق تو وامیستادم خبردار
همینکه برگشتم گفتی خدانگهدار
وقتی داشتی میرفتی گفتی دیگه هیچوقت نمیتونی یکی مثل من رو پیدا کنی اما الان دارم به این فکر میکنم اونی که کنارته…
واقعا بهتر از منه که پیداش کردی???
چہ کسے میگوید ما با ھم تفاھم نداشتیم.ما ھردویمان عاشق بودیم!
من عاشق او…
او ھم عاشق او.
آخر قصه ما را همان اول لو دادند.
همان جایی که گفتند:
یکی بود ، یکی نبود.
لعنت به اون کسی که راه به راه اس ام اس های عاشقونه بهش دادم،ولی اون این اس ام اس ها رو برا یکی دیگه ارسال کرد…
لعنت به اون کسی که واسه رفتنش گریه کردم،رفت به دوستاش گفت،خندیدن…
لعنت به اونی که تمام حرفامو با بغض براش نوشتم، ولی با خنده خوند…
لعنت به اون کسی که بهش زنگ میزدم تا صداشو بشنوم،ولی اون قطع میکرد تا صدای یکی دیگه رو بشنوه…
لعنت به اون کسی که به خاطرش روانی شدم و کلی افسردگی گرفتم،آخرش بهم گفت:
» تو یه آدَمِ اَفسُردِه و رَوانی هستی….به همین خاطر دیگه نمیخوام باهات باشم »
لَعْنَتْ ….
با
او که حرف می زنی
حرصم را در می آوری
لابد فردا
دستهایش را می گیری
تا
چشم هایم را دربیاوری
از
تو
هیچ چیز بعید نیست
ضربه ای که تو به من زدی شیطان به خدا نزد!!!
شیطان صادق بود و سجده نکرد. اما تو سجده کردی و خیانت!!!
: خدایا…کفشهایت کو؟؟؟میخواهم آنها را بردارم تا تو هم مثل بی وفایان هوس رفتن بسرت نزند…
تقصیر آدمها نیست که روی حرف هایشان نمی مانند؛ما بر روی زمینی زندگی میکنیم که هر روز خودش را دور میزند
ﺍﯾــــﻦ ﻫـــــﻢ
ﻋـــﺎﻗــﺒﺖ ﭼـــﺸــﻢ ﺑـــﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﺸــــﺴﺘــــﻦ …
ﺩﯾﮕــــﺮ ﻧﯿـــــــــﺎ …
ﺧـــــــﯿﺎﻧـــــﺖ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ …
ﭼِـــــﺸﻢ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻫــــــــﻢ ﺩﻝ ﺑﺴـــﺘﻨﺪ…
انقدر زيبا عاشق او شده اي كه آدم لذت ميبرد از اين همه خيانت!روزي هم اينگونه عاشق من بــــودي؟؟؟؟!
قرار نيست که هميشه من خوش باشم …
ديروز من خوش بودم از اينکه در کنارت بودم …
امروز ديگري خوش است براي با تو بودن …
و فردا يکي ديگر…
از تلاش دست نکش عزيزم که چشم ملتي به توست …
تو مي توني …
ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﻬﺎ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﻣﺎﻧﺪﻧﻬﺎ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺗﺮﺩﯾﺪﻫﺎ ﻧﯿﺮﻧﮕﻬﺎ ﺷﮑﻬﺎ ﺧﯿﺎﻧﺘﻬﺎ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﮐﻤﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻭﺍﺯﺍﯾﻦ ﻣﺮﮒ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ ﻭﺭﻭﯾﺎﻫﺎ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ …. ﺩﻟﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
چه ساده باور کردم بال بال زدن هایت را میان بازوانم….
نمیدانستم تمرین پریدن است به هوای دیگری…
غمام زياد بود…تسكينم بودے…با رفتنت دليل مردنم شدے…تازہ ميفھمم من واست يہ تمرين بودم واسہ رابطت با اون پسرہ ديگہ..
بدترین روز

روزی هستش که ادم منتظر جواب بله کسی باشه که چند وقته عاشقشه

ولی دقیقا همون روز با یه کس دیگه ببینتش و …

برا همه عاشقا متاسفم

زورق شکسته وجودم را

در ساحل نگاهت

به گل نشانده ام

افسوس

زورق شکسته هم

در ساحل بی مهریت

غرق می شود

به نام عشق جسمت را لگد ماله بوسه های هوس آلودشان میکنند و به نام عشق فراموشت میکنند آنهایی که بر دیگری عاشق تر از تو هستند…
به نام نجابت باید سکوت کنی و بنام صبر باید از درون ویران شوی.
تقصیر هیچ کس نیست که قانون غیرتشان را قلم غریزه امضا کرده.
ابراهیم نیستم اما…
کودک درونم را قربانی کسی کردم که.. ارزشش کمتر از گوسفند بود..
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺗﻮﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﯾﺪﻧﺪ
ﻭ ﻣﻦ ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺑﺴﺘﻤﺸﺎﻥ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ :
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ !
ﺍﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺰﻧﺪ …
لعنت…
شب ها پنجره باز اتاقت مرا زجر میدهد وقتی من با تلفن از تو میپرسم که بیداری ولی تو جواب میدهی که
نه من خوابم
آن یار که آشنای خود کرد مرا ،بیگانه شد آنچنان که نشناخت مرا ،دربازی عشق من نبردم اورا ،او برد مرا و رایگان باخت مرا
آفت گرفته است خرمني که،هرروز سرش*وعده* ميدادي…!!!
ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭﺍﮊﻩ ﯼ ﺗﻠﺨﯽ ﺳﺖ ، ﺣﻘﯿﻘﺘﯽ ﺯﻫﺮﺁﮔﯿﻦ ،
ﻓﺮﻭﺩ ﺩﺷﻨﻪ، ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ، ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮﻩ ﯼ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻣﻬﺎ ،
ﻫﺮﮔﺰ ﺗﺒﺮﺋﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ﺁﻧﮑﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﺍ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﻦ ﻗﻠﺐ ﺁﻫﻨﮕﯿﻦ ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ
ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﮋﻣﺮﺩ
مـَن …بـا تـمـام ِ کـنـار “او” بـودن هـايـت کـنـار مـے آيـَم . .مـحـض ِ رضـاے خـدا …حـداقّـل دسـت از سـر خـواب هـايـَم بـردار…لـعـنـتـے . . .
صدام مياد….الو….الو….عزيزم.
صداتو ندارم…الو…الو…
وقطع ميکني قبلا اين کار را وقتي با من بودي ميکردي با ديگران!!!
احساس ديگران بودن بهم دست داده.
زمانی رسیده که تمام عاشقانه هایم برای تو
در یک جمله خلاصه می شود
برو گمشو لطفا!!!
هنوز دارم میگم دوستت دارم تو فکر میکنی دیگری را
من بجز تو عاشق کی میشم باز باورم نداری باز میگی برا اون مناسبم اسن اون کی هس که من خبر ندارم
عاشق بودم
و بزرگترین آرزویم خوشی اش بود. . .
چه خود خواهانه ترکش کردم
برای رسیدن به آرزویم!!!
“سردم است… . . . ”

تو در آغوش گرم اویی و میخوانی ،

هیچوقت نمیفهمی
برای نوشتن همین دوکلمه
چه سرمایی را گذراندم. . . . .. . !

نميخواهم جاي دستهاي آلوده اي که هر روز
هزاران تن را به آغوش ميکشد روي تنم
خاطره شود….
لياقت ميخواهد (( ما )) شدن
لياقت ميخواهد ((شريک)) شدن
تو خوش باش به همين با هم بودنهاي امروزت
من خوشم به خلوت تنهاييم
تو بخند به امروزت
من ميخندم به فرداهايت!!!!
عزیزم گفتنت واسه چیست وقتی که دلت با دیگریست
اين کوزه چو من عاشق زاري بودست
دربند سر ذلف نگاري بودست
اين دسته که بر گردن او ميبيني
دستيست که بر گردن ياري بودست
دستش را میگیری!
من می مانم
و یک پیاده رو…
که آهسته شروع به مردن می کند
آنقدرمیگفت:دورت بگردم دورم میگشت که یکدفعه به خودم آمدم دیدم دورم زده رفته….این رسمه عاشقیست؟آره توبگو؟
آخر کی…؟!
کی باشد و کی باشد و کی؟!
من باشم و وی باشد و می!
من گه لب وی بوسم و وی گه لب می…
من مست ز وی باشم و وی مست ز می!
من خیانت نکردم…!!شکایت نکن!!!
وقتی تو جای خالی دادی او مرا در آغوشش گرفت!!
بدترین لحظه وقیه که عاشقانه ای رو که براش فرستادی بفرسته واسه یکی دیگه….
اوج بدبختی…
یعنی ی عمرتلاش کنی شاه بشی بعدبفهمی بی بی دلت دلداده ی سربازه!
گفتی خیالت تخت….
و من چه ساده لوحانه خیالم را تختی کردم برای عشق بازی تو با دیگری
امروز معلم گفت: دو خط موازی هیچوقت بهم نمیرسند،مگر یکی از آنها خودرا بشکند!!گفتم من که خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم ؟آه سردی کشید و گفت شاید اوهم به سوی خط دیگری شکسته باشد
ﺍﯾﻨﻢ ﯽﮑﯾ ﺍﺯ ﺷﻌﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺁﻟﺒﻮﻡ ﺁﺧﺮﯾﻦ
ﺷﮑﺴﺖ …
ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ
ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ … ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ … ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﺧﺪﺍ ***** ﭼﻄﻮﺭ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ
ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺪﺵ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺖ ** ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ
ﻋﺸﻖ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ ﻗﻠﺐ ﻣﻨﻮ ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﻗﻠﺒﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﯽ ﺻﺪﺍﺱ*** ﻋﺎﺷﻖ
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﭼﺸﺎﺵ ﻫﻤﺶ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﺱ
ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻫﺪﻑ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ
ﺛﻤﺮ ***********ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﻧﺒﻮﺩ‘ ﻋﺸﻘﺶ ﺷﺪﻩ ﯾﺎﺭﻩ ﺩﮔﺮ
ﻃﻔﻠﯽ ﺩﻟﻢ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺍﻭﻥ ﻃﻌﻢ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻭ ﭼﺸﯿﺪ ****** ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺱ
ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺧﻂ ﺭﺳﯿﺪ
” تو”
اگر ماندنی بودی با یکی از ” قبلی ها” مانده بودی
روی یه کاغذ بی خط
حرفای خسته به نوبت
توی سرزمین نامت، حرف”ت”کرده قیامت
“ت”مثل تو
مثل تردید
“ت”مثل آخر طاقت
مثل تنهایی
مثل تب
مثل، آخر”خیانت”..
*دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت:* *او یقینا پی معشوق خودش می آید!* *پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:* *مطمأنا که پشیمان شده برمیگرد!* *عشق قربانی مظلوم غرور هست هنوز*
به هر دویمان گفتی دوستت دارم،،،
خیانتـــــ میکردی یا رعایت عدالتــــــــ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ! ! !
به قدر هرچه گل دیدم مرا آزار کردی تو، خیانت را در دلم دوباره تکرار کردی تو، عجب دیوانه بودم من که بستم دل به چشمانت و کار قلب این دیوانه را دشوار کردی تو، چقدر از التماسم پیش مردم آبرویم رفت، چقدر این چشم هارا پیش مردم خوار کردی تو، شنیدم بارها با دیگران بودی، ولیکن حیف، شهامت مال هر کس نیست پس انکار کردی تو، چقدر اشعار زیبایی برایم خواندی و گفتی و بازی با دل بیمار من بسیار کردی تو، شبی که دیدمت با دیگری در کوچه جا خوردی، و ناچار این طلوع تازه را اقرار کردی تو، دلم می خواست عکست پیش من باشد نشد، زیرا مرا در دادن هر چه که بود اجبار کردی تو، نمی بایست نفرین آخرین پیمان ما باشد، مرا اما به این کار غلط ناچار کردی تو، دلم را دیگر از هرچه نگاه و آرزو کندم، تمام پنجره های مرا دیوار کردی تو چه حسنی داشت درد این شکست تلخ می دانم، مرا از خواب عشق و عاشقی بیدار کردی تو
درباره احساست سخن نگو، اگر واقعا وجود ندارد

هرگز دستی را نگیر وقتی قصد شکستن قلبش را داری
هرگز نگو برای همیشه وقتی می دانی که جدا می شوی
هرگز به چشمانی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری
به کسی نگو که تنها اوست وقتی در فکرت به او خیانت میکنی

چقدر سخته مجبور بشی دست سردت رو تو دست یکی دیگه بزاری…
که بهش هیچ حسی نداری…
تا فقط به اون لعنتی ثابت کنی که منم میتونم…
لامصب یاد بگیر…..
اگه کسی بهت گفت:دوستت دارم
لزوما به این معنی نیست که کس دیگه ای رو دوست نداره……
وقتى دير رسيدم و تورا با ديگرى ديدم

فهميدم

گاهى هرگز نرسيدن بهتر از دير رسيدن است…✔

اي که از کوچه معشوقه ما ميگذري

خوب منم از کوچه معشوقه تو ميگذرم

بی معرفت تو اون کسی بودی که اومدی زیر چترم نه برای همراهی با من بلکه فقط برای اینکه خیس نشی بارون که بند اومد ، رفتی که رفتی . . .|-|
پسری که عشقش رو به طمع ثروت فروخ نصیبش یه حسرت همیشگیه…
ﺁﻥ ﺩﺭﺧــــ ــﺖِ ﻣﻤــــﻨﻮﻋـ ـﻪ ﻛﻪ ﻣﮯ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟
ﻣﮯ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺷﺘﺒــــﺎﻩ ﺣـــَـــــــــــﻮﺍ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﻢ…
ﺩﻧﻴﺎﮮ ﺑﻌﺪﮮ ﺟﻬﻨﻢ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﺷـــد،ﺍﺯ خيانتِ ﺗـــــﻮ ﺗﻠﺦ ﺗﺮ ﻧخواهد بود
هرشب بغلت میخوابم
باهات حرف میزنم
میبوسمت
بهت میگم دوست دارم تو بهم میگی عاشقمی
باهم دعوا میکنیم، ولی زود آشتی میکنیم
صبح میشه تو توی رختخوابت پیشش هستی!
مُشکـِـل از مَـنــ نیســتــ

مُشکـِـل از قــواعـد دَستــوری اســتــ

همیشــه بعــد از تــو ، او مــی آیــد وســط …

سراغم را از كلاغ بام خانه ات مگير،
كه حقيقت بودنم را به تكه پنيـــری می فروشد.!.!.!.!
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻗﺸــــــﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﺣﺲ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯿﻪ ؟ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻫﻤـــــﻮﻥ ﺑﻼﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺭﺩﻩ، ﺳـــــﺮﺵ ﺁﻭﺭﺩ …
تقصير بركها نيست..آدمها همينند،،،نفس بدهي له ات ميكنند!
بدترین حالت تنهایی زمانیه که
بدونی اونی که تورو تنها گذاشته
تنها نیست. . .
اگه عشقت
یهویی
بی دلیل..
بگه نمیخوامت..
بگه باهات قهرم.
بگه دوستت ندارم
بگه بسه دیگه..
بگه برو..
همه اینا حرفه زبونشه، حرف دلش نیس…
اون دلش فقط یه بغل میخواد..
یه بغل محکم عاشقانه..
یه
بغل
محکم!
اینبار از راه حل تو این مسئله را حل کردم و بالاخره فهمیدم که جواب محبت از راه حل تو خیانت است !
عشقهای این زمانه همین است، زود می آید و زود هم میگذرد،
تا عشـــق تو آمد در قلبم تو رفتی،
تا آمدم بگویم نرو رفته بودی،
فکــــــر میکــــردم در قلب تو محکومـــــم به حبس ابد، به یکباره جا خوردم وقتی زندانبان بر سرم فریاد زد هی… تو آزادی!
و صدای گامهای غریبه ای که به سلول من می آمد!!
كـاش مي دانستم
دست هاي گـــرم چه كسي
تـو را از مــــن گــــرفت
هرچه ها میکنم
گرم نمیشود خاطرم
بوی تعفن خیانت از دهانم میآید
هــــــــــا….
خاطر من و
خیال تو و
خیل خیانت …
ديگر از*وفا* ميترسم;
چند روزپيش سگ گله را با گرگي ديدم
شاید یه روزی قیافه عشقم از یادم بره
ولی اونیکه عشقمو ازم گرفت هرگز…
ﮐﻨــﺎﺭﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﺗﺎ ﮐـــﯽ ؟! …ﺗﺎ ﻭﻗﺘـــﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺣﺘــﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﻧﺪ ! !ﺍﺯ ﭘﯿﺸــﺖ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ؛ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﻭﺯ ؟ …ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴــﯽ ﺟﺎﯾﺖ ﺁﻣﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺗﺎ ﭼﻪ ﻣﻮﻗﻊ !؟ ﺗﺎ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳــﺖ ﺩﺍﺷـﺘﻦ ﭘﯿــﺪﺍ کنند… ……ﻣﯿﮕﻮﯾــﻨﺪ : ﻋﺎﺷــﻘﺖ ﻫﺴــﺘﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪﻧﻪ.. !ﻓﻘﻂ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺑــــــﺎﺯﯼﺑﺎ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺸﻮﺩ .. !!!ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎﻫــﻢ ﺑﻮﺩﻥ .
بـعـضـی آدمـا . . .

خـودشـونـا بـه زور وارد زنـدگـی و دنـیـات مـیـکـنـن

تـا بـخـوای بـه خـودت بـجُـنـبـی . . . مـیـبـیـنـی

شـده هـمـه دنـیـات . . .

اونـوقـت ِ کـه دیـگـه کـار از کـار گـذشـتـه

تـمـام عـاشـقـانـه هـات مـیـشـه اون . . .

و درد داره . . .

وقـتـی کـه . . . بـفـهـمـی

شـبـهـایـی کـه تـ ـو تـشـنـه آغـوشـش بـودی . . .

کـسـی دیـگـه آروم در آغـوشـش خـواب بـود !

روزهـای کـه تـ ـو بـی تـاب عـطـر تـنـش بـودی . . .

عـطـر تـن کـسـی دیـگـه رو بـو مـیـکـشـیـده !

روزهـا کـه تـ ـو فـقـط بـه فـکـر اون تـمـام خـیـابـان هـا را قـدم مـیـزدی . . .

اون جـای پـای کـسـی دیـگـه را دنـبـال مـیـکـرده !

و درد داره . . .

ایـنـکـه بـفـهـمـی . . .

دیـگـه جـایـی نـداری کـنـارش . . .

چـون کـسـی دیـگـه جـاتـو بـراش پـر کـرده

ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺣﻖ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ، ﺍﻣﺎﻧﺼﻴﺐ ﻛﺴﻲ ﻣﻴﺸﻮﺩﻛﻪ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﺍﺳﺖ
در شبی غمگین تر از من قصه رفتن سرودی
تا که چشمم را گشودم از کنارم رفته بودی
ای دریغا دل سپردن به عشق تو بیهوده بود
وعده ها و خنده های تو به نیرنگ الوده بود
ب اوبگویید دیشب خواب بدی دیدم درخواب من دست دیگری رانگیر . . .حرمت نگه دار . .لعنتی
طناب را به گردنم انداختند . گفتند : آخرین آرزویت ؟

گفتم : دیدن عشقم

گفتند : خسته است ، تا صبح برایت طناب بافته . . .

نگو بار گران بودیم و رفتیم نگو نامهربان بودیم و رفتیم آخه اینها دلیل محکمی نیست بگو با دیگران بودیم و رفتیم
اونی ڪ الان دارے
פֿـُودتو  واسش جر میدے
بوی عطرشـ ـم سلیقه ے رفیقمـــه
פֿـواستم بدوَלּـی
اگه ميتونه مثل من هر کارى با دلت کنه … اگه ميتونه مثل من بدجورى عاشقت کنه … اگه ميتونه مثل من وقتى که اروم ندارى يه تکيه گاه امن بشه سر روى شونش بذارى … ميرم تا خوشبخت شى گلم ، ميرم تا خوشبخت شى گلم … اگه ميتونه از منم نزديکتر بهت بشه اگه ميتونه مثل من بدجورى عاشقت بشه … اگه ميتونه مثل من دنيا رو زيرو کنه بين تموم آدما فقط تو رو آرزو کنه … ميرم تا خوشبخت شى گلم ميرم تا خوشبخت شى گلم … اصلا نفهميدى که من چه جورى رفتم بى صدا به اون که پيشته نه ، سپردمت دست خدا … همراه اشک تو چشام لبخندى بر لبم نشست فدا شدم خوشبخت بشى با اينکه قلب من شکست … الهى خوشبخت شى گلم …
میدونی همه ی خیانت ها تو عشق از کجا شروع میشه؟
از زمانی که وقتی ناراحتی یکی دیگه ارومش میکنه
همه دردم این بود
عشقش بودم وقتایی که عشقش نبود . . . !
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر نبود
یا رب آیینه ی حسن تو چه جوهر دارد
که در او آه مرا قوت تاثیر نبود
سر ز حسرت به در میکده‌ها برگردم
چون شناسای تو در صومعه یک پیر نبود
من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم
هیچ لایق ترم از حلقه زنجیر نبود
نازنینتر ز قدت در چمن حسن نرست
خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبود
تا مگر همچو صبا باز به زلف تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگیر نبود
آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود
آیتی بود ز عذاب اندوه حافظ بی تو
که بر هیچ کسش حاجت تفسیر نبود
او دو زن دارد
یکی در تختخوابش می خوابد
دیگری در بستر رویاهایش

او دو زن دارد
که او را دوست دارند
یکی در کنارش پیر میشود
دیگری جوانی اش را به او هدیه میدهد
و میگذرد

او دو زن دارد
یکی در قلب خانه اش
دیگری در خانۀ قلبش .

اگر دیدی مردی با یک زن همچون پرنسسی رفتار کرد بدان در دامان ملکه پرورش یافته است
آمدم بودی!
اما مثل قبل نبودی!!!
رفتم…
ﺗﻮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﯽ ﺳﻬﻢ ﻣﺎ ﺷﺪ …
ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺗﺒﺎﻫﯽ
ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺼﯿﺒﺖ
ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺷﮑﺴﺖ ﻭ
ﺍﺯ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺧﯿﺎﻧﺖ
رد نگـــــــــــــاهت را نگــــــــــرفتم نمـــــــی خواستم بـــبــیــنـــــم چشمهـــــــــــــــایت بــه چشم هــــــای دیگـــری امیــــــــــــد بسته اند.
امروز دیدمت خسته بودی اگه اشتباه نکنم دل شکسته بودی دیگه دوستم نداری می دونم حتما به دیگری دل بسته بودی
دستهایت را هرطور که میخواهی باز کن
دکمه هایت را..
در را..
سدها به اندازه ی آغوششان به دریا
خیانت می کنند..!
چه تفاهمی…؟
هر دو”دل”دادیم…
من به تو…
تو به او…
هر دو میمیرم…؟
من برای تو…
تو برای او…
هر دو ترس از جدایی داریم…؟
من برای رسیدن به تو…
تو برای رسیدن به او…
لباس سفید تنته
دستای اونم تو دستاته
اما جواب دلتو چی میخای بدی
همون دلی که میخاست همیشه مال من و فقط من باشه
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ
ﻋﻄـــﺮﺕ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﯽ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺗﻨـــﺖ،
ﺑﻮﯼ ﮐﺜﯿﻒ ﺧﯿـــﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﻫﺪ
سرفه هاى ادم دل شكسته صداى خرده شيشه ميدهد….
ديگه آب از سرم گذشت

وقتي رفتي با ديگري

ولي در آب چشمانم غرق شدم ..

آخر بازیست…!سک سک!پیدایش کردم آنجاست در آغوش او…!
روزی جایت را خواهند گرفت !!!! همانگونه که تو جای مرا به دیگری بخشیدی …!
ازتوکودکانه سوال کردم:منم بازی میدی؟وتوماهرانه بازیم دادی..جوریکه هنوزدنیادورسرم در دوران است..
آنروز كه دلم پيش دلت بود گرو دامان مرا سخت گرفتي كه نرو اكنون كه دلت به ديگري شد مايل كفش كج من راست نمودي كه برو..
حرفش را ساده گفت :
من لایق تو نیستم …!
اما نمیدانم خواست لیاقتم را به من یاداوری کند
یا خیانت خودش را توجیح !؟

عزیزکم آلبوم عکس هایت روز به روز زیاد میشود
عکس های دو نفره
اما تنها فرقشان این است که
بازیگر مردش عوض میشود…
کارم را تمام خواهد کرد یک روز!
نه بی بهانه رفتنت
نه انتظار برگشتنت
تنها “تصور بی وقفه ی تو کنار او” کارم را تمام میکند یک روز!!! “آرام”
1ruz 1ki 2nyaye to mishe!
1ruz to 2nyaye 1ki mishi!
1ruz 2nyaye to male 1ki dge mishe!
1ruzam bedune inke befahmi 2nyaye 1ki dge shodi!
2nyaye ajibie!!!
ﺍﻭنـــــــــ ﻟـــــﺤــﻈﻪ ﮐــــﻪ ﮔﻔـــــﺘﯽ : ﯾـــــکے ﺑﻬــــﺘﺮ ﺍﺯ ﺗـــــﻮﺭﻭ ﭘﯿــــﺪﺍ ﮐــــﺮﺩﻡ …
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﯾــــﺎﺩ ﺍﻭنــــــ ﺭﻭﺯﺍﯾـــــے ﺍﻓـــــﺘﺎﺩﻡ ﮐـــﻪ ﺑــــﻪ ﺻــــﺪ ﺗــــﺎ ﺑﻬـــﺘﺮ ﺍﺯ ﺗـــﻮ ﮔـــــﻔﺘﻢ ﻣـــــﻦ
ﺑـــﻬﺘﺮﯾـــﻨﻮ ﺩﺍﺭمــــــ
ﭼﻪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻗﺸﻨﮕﻲ؛
ﺗﻬﻴﻪ ﻛﻨﻨﺪﻩ : ﺩﻭﺳﺘﻢ
ﻛﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻥ : ﻋﺸﻘﻢ . .
بزرگ ترین نامردی دنیا این است
که یکی راوابسته ی خود کنی
وبدون هیچ دلیلی وخبری
بزاری بری از زندگیش
باورم نمیشود

ساده تر از آب آتشم زد

geryeam migirad….
vaghti mibinam on ke hame donyaye man bod..
menate digarira mikeshad….
اگر کلید قلبی رو نداری قفلش نکن , اگر خداحافظی در راه است سلام نکن , اگر دستی را گرفتی رهایش نکن ….
گـُمـــــٰٰـان کــــردم قصــــدت از آبی که پشـــت ِِِِ سَـــرَم ریـختی ایـــــــن بود . . . . ؛

کــــــــــه ؛

« به سـلامََـت بـَـرگـََََــردَم » . . . .

امـــــــــــــــــٰٰـا نــــََــه . . . .

قصـْـــدَت ؛

« پــاک کــردن ِِِِ ردپـــایـََـم » بـــــود. . . .

خواستی راه برگشت را گُـم کنــم . . . .

تــــــُـــــــــــــــــــــو . . . .

هــــــــــوای دیـگــــری در سـَــر داشتــی. . . .

بعضی وقت ها …
چنان کیشت می کنند …
که سال های سال مات می مانی …!!
دیـــــــروز دمــــــ از احساســـــــ می زدنـــــــد

کسانیــــــــــ که امـــــــروز . . .

در آغوشــــــ دیــــگری غلتـــــــــــ می زننـــــد.

اندر دل بي وفا غم و ماتم باد
آنرا كه وفا نيست از عالم كم باد
ديدي كسي جز غم مرا ياد نكرد
كه هزاران آفرين بر غم باد…
بوی گندخیانت تمام شهر را گرفته !
مردهای چشم چران
زن های خائن
دخترهای شــ ــهـ ـو تــ ــی
و پسرهای شــ ـهــ ـو تـــ ـی تر!
… پس چه شد … ؟
چیدن یک سیـبـــــــ ـ و اینهمه تقـــاص ؟
بیچاره آدمــــــــــ . . . بیچاره آدمیتــــــــ .
با من بودی ولی معنای با توبودن رادیگری فهمید
دلم خوش بود که يارم باوفابود/کمي اززندگيش ازآن مابود/ولي افسوس که فکرماغلط بود/که زنگ تفريحش احساس مابود
..تودنیای منی اما
به دنیا اعتباری نیست…
زماني نفسش بودم… امابعدشدم عامل تنكي نفسش…رفت دنبال تازه نفس!!!
عزیزم!!!
این روزها می گذرد و هم چنان راه فراموش کردن من برایت می شود:
خوابیدن با دیگری…
شک نکن!!
این روزها, حتی به خوابت هم نمی آیم…
زمانی‌فهمیدم دنیا دوروزه که گفتی تا آخر دنیا باهاتم….!
هي بي وفا شانه هايت مثل بالش مسافرخانه اي است كه سرهاي زيادي را تكيه گاه بوده است….
دردم میگیرد…
وقتی می بینم تو تمام شعر های من بودی،
و من…
جوکی برای خنده هایت…!!
زانوهایم را به آغوش کشیده بودم زمانی که توبرای آغوش دیگری زانو زده بودی ..
nabudam kard….
vaqti manu be yeki dg tarjih dad…
vaqti manu ba yeki dg avaz kard…
vaqti zire tamame harfash zad….
vaqti asheqanehamo pas zad…
vaqti……..
nabudam kard……
بند بند تنم باز میشد. . .
وقتی از غریبه ها میشنیدم. . .
که چطور بند بند لباست را
برای شان باز می کردی. . .
*می دانی !؟ به رویت نیاوردم از همان زمانی كه جای “تو “به “من ” گفتی :” شما
فهمیدم
*پای ” او ” در میان است
ميسوخت “تمام ديشب”رانخوابيدم..وبالاى سرش باکهنه اى خيس بيدار ماندم…فکر کردم”تب”کرده،نمیدانستم حرارت تنش از این است که تمام”دیروز”در آغوش دیگری بود…
میدونی کی از خدا میخوام بمیرم….?

وقتی که جسمت تو اختیاره منه
فکرت تو اسارته یکی دیگه….

امشبــــــ از اون شباستــــــ……
از اون شبایی که دلم می خواد هیچ وقت نباشنـــــ……
از اون شبایی که خاطره یه دوستی……
تا صبح دیووونتـــــــ میکنه……
متنفرم…..
از امشبــــ……
امشب از اون شباستــــــ…
in avakher digar javabe telefon rs ham nemidad…
moshtarake morede nazar dar aghoshe digarist….
اي ﻛﺎش ﺗﯿﻢ اﺣﺴﺎﺳﻢ اﻧﻘﺪر ﻗﻮي ﺑﻮد ﻛﻪ ﻫﯿﭻ ﻛﺲ ﺟﺮات ﺑﺎزي ﺑﺎ آن را ﻧﺪاﺷﺖ…
ما از آنچه که تو با ما کردی گذشتیم، تو برو با دیگری وای بحال دیگری….
امروز معلم عشقم گفت دو خط موازی هیچوقت بهم نمیرسن مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند …
گفتم من که خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم ؟؟؟
لبخند تلخی زد و گفت شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته شده باشد !!!
شاه با سرباز فرقی نمی کند. . .
چشمایت حریف ندارند. . .
استاد بزرگ دلرنج. . .
او…
خیانت می کند…
وبعد…
فریاد میزند تنهایم…!
متنفرم ؛
از این تصمیم گرفتن های یک طرفه ،از این “رفتن های به خاطر خودت” از این آدم هایی که “به نام من” و”به کام خود” عمل میکنند … !!!
کسانی سالها زیر یک سقف میخوابند اما هیچگاه به عقد هم در نیامده اند.
 و کسانی از هم طلاق می گیرند اما همیشه با همسر مجازی خود می خوابند ! 
خیانت را نمی توان با سند و شناسنامه سنجید. 
خیانت در قلبها رخ میدهد…!
اگر زنی را نیافته‌ای که با رفتنش
نابود شوی
تمام زندگی‌ات را باخته‌ای
این را
منی می‌گویم
که روزهایم را زنی برده است جایی دور
پیچیده دور گیسوانش
آویخته بر گردن
سنجاق کرده روی سینه
یا ریخته پای گلدان‌هایش
باقی را هم گذاشته توی کمد
برای روز مبادا

♡♡ ♥

از روزی کـه تـو را بـا دیـگـری دیـدم….
تـردیـد رهـایـم نمـی کـنـد…..!!!
مـانـنـد کـسـی کـه….
مـدام اسـتـخـاره مـی کـنـد….تـا…..
خـوب بـیـایـد….!!
زدي تيري به قلبم رد نکردم،جدايي را تو کردي من نکردم…
انگار حرفهایمان هر روز باید تکرار شود تا که به یادمان بماندانگار تقدیر
مان نوشته شده به پای هم ولی دلم شکسته در راه توانگار لحظه
اشنایی ما همین دیروز بود که دست در دست هم گذاشتیم وعاشقانه لب درقلب
هم ونهادیم و تقدیر را چه بازی هادادیم وقتی که خودمان خواستیم سرنوشتمان را
بسازیم.ولی افسوس دستهایم را رها کردی در کویرخشکیده.افسوس که قدم بر قلبم
گذاشتی وگذر کردی ازنگاهم
اینک امروز امده است .چرخ چرخید ورق برگشت خورد،عشقمان سکوت کرد و اکنون تقدیر،مارابازیچه خودقرارداده است تورا در
ان سوی وما در سوی دیگرو فاصله رسیدن را هر روز دیرو دیر تر می کند.تورا
در اسمان می بینم و خودم را در زمین،به تماشا نشسته ام فلک را،ای ستاره
من چشمکم زن تا تورا بیابم تقدیم به عشقی که به معشوقش نرسیده
دوستت دارم
اگه یه نفر بهمون خیانت کنه ازش متنفر میشیم اما اگه یه نفر به خاطر ما به یه نفر دیگه خیانت کنه عاشقش میشیم… خیلی جالبه!!!
من به او نگاه میکردم و او به ساعت…
او قرار داشت و من بی قراری
ﮔﺮﺩﻧﻢ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺍﺯ ﺑﺲ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯽ
ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺖ ﺭﺍ
ﺧﯿﺎﻧﺘﺖ ﺭﺍ
ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮﯼ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺭﺍ
اولا فکر می کردم من تنها کلید خوشبختی هستم

که به در قلب تو خوردم !

اما الان که نگاه می کنم می بینم

قلب تو به هر کلیدی می خوره

اگر زنی مردشما رو دزدید هیچ انتقامی بهتراز این نیست بگذارید نگهش دارد چون مردان واقعی دزدیده نمی شوند
” ﺗـــﻮ ” ﺑــــﻪ ﻣـﻦ ﭘﺸـﺖ ڪﺮבﮮ
ﻭ ﻧﻤﯿـבﺍﻧﺴـــﺘــﮯ
ڪــﻪ ﻣـﻦ
ﻫـﺮﮔـﺰ . . .
ﭘﺸـﺘـﺖ ﺭﺍ ﺧــﺎﻟــﮯ ﻧﻤﯿــڪﻨـﻢ !
ديوانـ ـ ــه كسـ ـ ــي اسـ ـت كه معشـ ـ ــوق را در مجـ ـ ــاورت آغـ ـ ــــوش ديگـ ـ ــري ببينـ ـ ــد و بـ ـ ــاز برايـ ـش بنويسـ ـ ــد !مـ ـن اگـ ـرديوانـ ـ ــه نبـ ـ ــودم ،اينجـ ـ ــا نبـ ـ ــودم !ميـ ـان ايـ ـن همـ ـ ـه دل سـ ـ ــنگ …مثـ ـ ــل تـ ـ ــو …!
قانون طبيعت است:كسي كه راحت تو رو ميذاره زير پاش و ميره،دو قدم جلوتر زير پاي كسي ديگه اي له ميشه…!
آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود
چشم خواب آلودش را مستى و رويا نبود
لب همان لب بود اما بوسه اش گرمى نداشت
دل همان دل بود اما مست و بى پروا نبود..
ﻫﺮﭼﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﮔﺮﻡ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﺧﺎﻃﺮﻡ
ﺑﻮﯼ ﺗﻌﻔﻦ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﺍﺯ ﺩﻫﺎﻧﻢ ﻣﯿﺂﯾﺪ
ﻫــــــــــﺎ ….
ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﻭ
ﺧﯿﺎﻝ ﺗﻮ ﻭ
ﺧﯿﻞ ﺧﻴﺎﻧﺖ …
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
امشب بازهم درمقابل بی رحمی هایت سکوت میکنم /
امشب بازهم درمقابل اخم هایت لبخندمیزنم/
تاکی ادامه دهیم؟کافی نیست؟/
جدایی برای من مرگ است/
برای توچیست؟ ارزو
امشب باران بی رحمانه بردل دریامیزند/
مثل سکوت توکه زخم میزند بردلم/
میروم بیصدا ارام بالبخند
شایدلحظه اخر بشیمان شوی؟
کنارم نشسته ای گمان نمیکنم
تودلت جای دیگریست
توبامن حرف میزنی
گمان نمیکنم آخر لحن تو جور دیگریست
تومال منی گمان نمیکنم
آخر دستان تودردستان دیگریست….
بالش خودم را ترجیح میدهم ، چرا که شانه های امروزی مث بالشهای مسافرخانه اند….
خوب میدانم سرهای زیادی را تکیه گاه بوده اند.
عاقبت ساده لوحیم کار دستم داد
تورا در خیابان که دستت در دست دیگری بود دیدم
اه که چه بی اندازه من ساده بودم وقتی که آرام درگوشم زمزمه میکردی من تو را دوست دارم و تا آخر عمر با تو خواهم ماند.

با نوای کدوم لالایی، وجدانت رو خوابوندی که اینجوری بی خیال منی؟
اول تو آف شو. . .

نه اول تو آف شو. . .

واى بر اين عاشقانه های اینترنت. . .

که من مدتهاست آف شدم و تو هنوز آنى. . ✔

آرام تر تکانش دهید…
مرگ مغزی شده…
باید زودتر دفن شود…
چیزی برای اهدا هم ندارد…

احساسم است…
تا همین دیروز زنده بود…
خودم دیدم کسی لهش کرد و رفت…

لعنت به عشقی که میدونه دوسش داری،با کلی صبر و مکافات بهش میرسی بعد بهت میگه داداش
لعنت به عشقی که قبول میکنی داداشش باشی بعد اون از دوست پسرش برات بگه…
لعنت به عشقی که براش بهترین آرزوها رو میکنی،میدونه دوست داشتنه تو یه چیز دیگست ولی میره با یکی
ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ..
ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﻢ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ..
ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺍﺷﮑﻬﺎﯼ ﻓﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ…
انكه دستس را اينقدر محكم كرفته اى ديروز عاشق من بود….
دستانت را خسته نكن…
محكم يا ارام….
فردا تو هم تنهايى…
آنان که عشق من را به بهانه ی عشق دیگر گم کردند !
باشد که این بهانه سایه نفرینی باشد بر خط به خط کتاب زندگیتان.
آﺩﻣﺎﯼ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻋﺎﺷﻖ میشن… ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﻭﺯ ﻣﯿﺪﻥ… ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻬﺖ میگن ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻥ… ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ… ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺗﻨﻬﺎﺕ میزارن… ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺸﻦ, ﺳﺎﮐﺖ میشن، ﭼﯿﺰﯼ نمیگن، ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺮﻥ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ هیچوقت ﺑﺮ نمیگردن!!!
هــیس !

میخـواهَم بــِشنَوَم عـآشــِقانه هایـَش را

کـه درگوشـَش زمـزمـه میکـُند

و بـه یاد بیاوَرم روزی را که

هـمین هارا در گـوشَم زمزمه میکـَرد !!

آنقدر از خوبیهایت گفتم که وقتی سراغت را میگیرند شرم دارم که بگویم تنهایم گذاشت و رفت…
از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم
سیلی هم صحبتی از موج خوردن سخت نیست
صخره ام هر قدر بی مهری کنی می ایستم
تا نگویی اشک های شمع ازکم طاقتی است
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم
چون شکست آیینه، حیرت صد برابر می شود
بی سبب خود را شکستم تا بیننم کیستم
زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می زیستم
امروز دلم خیلی گرفته میدونی چرا؟؟؟؟ عاشق یکی شدم که نمیدونه عاشقشم درضمن امروز اومده جلوی من میگه عاشق پسر خالم شدم!!!! دوبار اومدم خودکشی کنم ولی دیدم ارزش نداره که به خاطرش برم جهنم!! ولی هرچه سعی میکنم نمی تونم از ذهنم بیرونش کنم!!
به من گفت مثل برادرمی ولی چند شب بعد دیدم گوشیش زنگ خوردو. فهمیدیم یک برادر دیگه ای هم داره.
هیچ هم نگران حال من نباش!

که گفته مثل تو برایم پیدا نمیشود؟؟؟؟

اتفاقا
این روزها
هرچه که زیاد است

“خائن”. . .

احساس میکنم بازی رو بد به توباختم!!!

حواست هست!!!کجای کاری!!!

من یارت بودم نه حریفت!!!

ﻋﺸﻖ ﺍﻭﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﭘﺎﮎ ﺑﻤﻮﻧﯽ ،
ﻋﺸﻖ ﺍﻭﻧﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﮑﻨﯽ..
عشق من بگو که اشتباه شده اون تو نیستی با یکی دیگه تو که اهل بی وفایی نبودی …
اعتماد کردی ؟
خیانت دیدی؟
درد داشت ؟
تنها شدی؟
این اشتباه دوباره تکرار نکن….
نگو این با بقیه فرق داره …..
اینم یکیه عین بقیه…
ﻋﺸـــﻖ ﻣﻦ ﺑﻴــﺎ ﻭ ﺍﯾــﻦ ﺩﻡ ﺁﺧــﺮﯼ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﺑﺎﺵ !!!…
ﺍﻭﻥ ﻧـــﻘﺎﺏ ﻭ ﺍﺯ ﭼﻬﺮﺕ ﺑﺮﺩﺍﺭ …
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ …
ﯾﮏ ﻋُــــــﻤــــــﺭ ….
ﮐــــــﺪﻭﻡ ﺣﻴﻮﻭﻥِ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﻤﺎﻳﻲ ﺭﻭ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪﻡ …
ﻣـــﺮﺩﻭﻧﮕــــﯽ ﮐــــﻦ ﻭ ﺑــــﺮﺩﺍﺭ…كاش هيچ وقت عشقتون بهتون خيانت نكنه….
مـُُــسـَََـکــِِــــن ٍٍ هـََــــر شــَــب ِِِِ

تــــــــو شُــده . . . .

“آغـــــــــــــــــــــــوش او” . . . .

مــََََــــــــــــن امــــــــا. . . .؛

“استــــــــامـیـنـــــوفـِِِِــــــــن”. . . .

تف به ذاتت….
بهت اس ام دادم تو بغلش بودی و وقتی خوندی و اون گفت کیه….
گفتی ایرانسله
این اواخر دیگر جواب تلفن هایم را هم نمیداد

مشترک مورد نظر”در آغوش دیگریست”. . .
(·_·)

یادش بخیر من بودم و تو ، او بود و دیگری…این روزها تویی و او ، من مانده ام و خدا …
همیشه هرکه را دوست داری میرود با دیگری این رسم عاشقانه هاست تنهایی
امروز از مخاطب خاصم جدا شدم.اشتباه خیلی بزرگی رو مرتکب شد.نیاز به همدردی دارم.اونا که موافق جداییم هستن لایک کنن لطفا روحیه بگیرم:-/
عذاب وجدان نگیر من حلالت کردم
برو دستاشو بگیر من حلالت کردم
تو خیانت کردی من حلالت کردم
بهش عادت کردی من حلالت کردم
من حلالت کردم. من حلالت کردم
دستات تو دسته اونه
“فرهاد” بی وفای من ، هرجا میخواهی باش ، آرزوی من این است که قلب “شیرین” دیگر را نشکنی
از سگ هم کمترم که حتی
هر روز سگت را در آغوش میگیری
و برایش وقت میگذاری
من سیل اشک زار زدم
یک نیم نگاه نکردی
تمام پنجره های شهررابه سنگ خواهم بست اگرغروب رابادیگری به تماشابنشینی.
فکر میکردم رفتنت فاجعه است!عمق بدبختی و درد و رنج…حالا فهمیده ام که عاشق دیگری شدنت فاجعه است!که درد دارد لامذهب!که میسوزاند و خاکستر میکند…که تمام گذشته و خاطرات و باور های من از عشق رابه باد میدهد!که مدام از خود می پرسم مگر یک آدم چندبار عاشق می شود
تلخ ترین چیز روزگار اینه که تو چشم بزاری،من قایم شم، اما تو کسی دیگری رو پیدا کنی.
Rooye delaye adama hargez hesabi va nakon/az dar nashod az panjere zoori khodet ro ja nakon/in adamaye shahre ma,bazigaraye ghabelan/be vaghteshun yavashaki roo ghalbe ham pa mizaran/
نمیدانم خوابهایت را با کی شریک میشوی¡اما هنوزشریک تمام بیخوابی های منی…¥
انگیزه کودکیم بوسیدن گلهای مریم بودوبس
حیف از همه رویای من اوبادیگری رفتودلم بادستش شکست
هرشب من اوراتنهایی در خیالم به آغوش میکشم ولی اوهر شبدرآغوش دیگری حتی خیال من به ذهنش خطورنمیکند…
این روزها
تمام زندگی آدم ها دارد بو میگیرد . . .
بوی دلبستگی های پنـــــــــهانی !
بوی خیانت …
ﮔﻔﺖﺍﻭﻥﻛﻴﻪ؟ﮔﻔﺘﻢهمه وجودم،گفت بهت خيانت ميكنه گفتم ميدونم،گفت اشكتو درمياره، گفتم ميدونم گفت دلتو بيقرار وتنهات ميزاره ،گفتم ميدونم، گفت پس چرا دوستش دارى؟ گفتم اين تنها چيزيه كه نميدونم
آه … که چه سخت است…
.
.
من برای تو بمیرم…
.
.
و تو برای دیگری…!!!
گمـــــــــان می کـــــردم وقتــــــــی نبــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــاشم

دلـــــت می گیــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــرد

1 روز

1 ماه

1 سال

از رفتنــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــم می گذرد . . .

چه خیـــــال ِ بیهوده ایـــــــ

وقــــتی دلت با دیگریســــــــت …

ای آسمان ! باور مکن ، کاین پیکر محزون منم
من نیستم ! من نیستم !
رفت عمر من ، از دست من
این عمر مست و پست من
یک عمر با بخت بدش بگریستم ، بگریستم
لیک عمر پای اندر گلم
باری نپرسید از دلم
من چیستم ؟ من کیستم ؟
*از روی ﮐﯿﻨﻪ ﻧﯿﺴﺖ اﮔﺮ ﺧﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ات ﻣﯽ زﻧﻨﺪ !ا . . . … اﯾﻦ ﻣﺮدﻣﺎن ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺷﺮط ﭼﺎﻗﻮ دل ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
من +تو=من نه اشتباه نکن من و تو ما نمیشویم….قبل از من به او گفتی ما….
این روزها عشق ها یا 1طرفس یا 3طرفه!!
دلش … دل نبود …

لامصب ژله بود …

واسه همه می لرزید …

انـقـضای خــاص بــودنـت بـه پـایـان رسـیـد…

دیـگـه بـه تــو فکـر نـمـیـکـنـم

گـنـاه اســت!!

چـشم داشتـن بـه مال غـریـبـه ها …

toffffffff be kasi ke man nafaseSh boOodam..ama alan seda nafas nafas zanesh az toOo baghale yeki dg miad..
از ما كه گذشت ! ولي به ديگري موقتي بودنت را گوشزد كن تا از همان اول فكري به حال جاي خاليت كند!
درخیابان دلم زیر رگبار نورباران نعون
پرسه با موسیقی وشعرفروغ
میروم آهسته سوی بدرودتو وآغوش سرد اشک وآه
اشکبارانم ولی دردلم مغرورترازصدای کوچه های بی کسی
این دلیل ازهردلیلی بهتراست
توهوسباز ودلت دربی کسی باهرکسیست…
آسودگی خیالت جای تحسین دارد……

چقدر راحت دلها را میشکنی!

اما !!

آیا به عواقبش هم اندیشیده ای؟

اینجا دنبال یه پیام عاشقانه میگشتم واسه نامزدم. خیلی گشتم پیدا نکردم. همه پیاما توش نفرت بود به جای عشق.
چرا اسمشو گذاشتین پیامکهای عاشقانه؟؟
به خدا آدم دلش میگیره
عشق انگار شده خیانت و دلتنگی واسه ما…

ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ” ﻏــــﺮﻭﺭﻡ ” ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ …
ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ” ﭘﯿﭽﯿـــﺪﮔﯽ ﺍﻡ ” ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ …
ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺻﺮﺍﺣﺘــــﻢ ” ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ……
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗــــﻢ …
ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﺜﻞ ﺑﻘﯿﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺮﻭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻫﻤﺎﻥ ” ﺑﻘﯿـــﻪ” …
ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﻦ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ” ﻋﺸـــﻖ” ﺍﺳﺖ … ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺧﻄﺎ ﮐﻨﯽ
ﺗﺎ ﺗﻠـــﺦ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﻠـــﺦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﭽﺸﺎﻧﺪ …
ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﯽ “ﺧــــﺎﺹ ” ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻧﺸﻮ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺩﻭﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻫﻢ ” ﺩﺭﻭ” ﺍﺕ … !!!!
دردناک است
دردناک است دوست بداری
و گمان کنی دوستت دارند
حال آنکه
او یگانه هستی تو باشد و
تو یکی از هزاران لذت او…
فریب خوردم،فریب دوست دارم هایش
حالا من ماندم با خیال او ولی او رفت پی دیگری
به امید اینکه عشقت نمیفهمه بی وفایی نکن…!! تویی که نمیفهمی..!! اون بالاخره میفهمه…!!!!
چقد دردناکه با چشای طوفانی رفتن یارتو با عشق جدید نظاره کنی و با بغض گلوت تبریک بگی و هی سعی کنی اشکت نریزه ولی دست آخر مجبور شی خودتو بین همهمه ها گم کنی که رسوا نشی و اون بره تا بدون تو زندگی جدیدشو شروع کنه انگار نه انگار که تو هم یه روز تنها عشقش بودی که بب تو نمیتونست نفس بکشه…
لعنت به من، لعنت به تو، لعنت به ما و عشقمون!!!
تف بیاد بهت دنیا….
آرامــــش يعنـــي ؛
هر وقت قهر کردي ،
مطمئن باشي بجز تو ، هيچکس جاتو نميگيره..
روزی
؛
مخاطب تمام جملاتت من بودم
نمی دانی…
چه درد سختی است خلع مقام شدن…
نمی دانی…
چه سخت تر است دیدن ترفیع گرفتن دیگری
ایرادی ندارد این شبها که من تورا آه میکشم تو در آغوش دیگری نفس عمیق بکش تا دیوانه ترش کنی…!!!
زمان ته نشین میکند،حل نمی کند…
عشق بازی رو خوب تقسیم کردی ..
عشق با او بازی با من .!
“تو” جا زدی … ؛

“من” جا خوردم … ؛

“او” جا گرفت …

همین یک جابجایی ،

جانم را گرفت …

گاهی وقتا زانو هایم
را در آغوش گرفته ام
تو نامرد
زانو زده اى برای دیگری …
آهای!
با شما هستم!
دکان مرگفروشی را بلدید؟!
عشق ناخوانده ای در دل دارم که باید از او پذیرایی کنم.
هرچه عصاره ی مرگ باشد می خرم…
به ازای بهایش هم ته مانده ی جانم را می دهم…چیز دیگری ندارم.
به چشم حقارت نگاهم نکنید؛
روزی مالک دلهای زیادی بودم
روزگار سرم کلاه گذاشت و اموالم را برد…
هر چقدرعطرت را عوض کنی
باز هم تنت…
بوی کثیفِ خیانت می دهد…
لعنتى..
زمستان برایش ژاکت بافتم،
نکندسرما طاقتش راببرد…
چه میدانستم درآغوش دیگری….
گرماکلافه اش میکند.!!!
اوني كه وقتي دانشگاه قبول شد بهم خبر داد!
ازش پرسيدم من چندمين نفري هستم كه با خبر شدم!
بهم گفت مگه غير تو كس ديگه‌اي رو دارم؟
اما حالا…کو؟؟؟کجاست….!!!!✔
به تاوان دل شکسته ام هزاران دل خواهم شکست گناهش پایه کسی که دلم را شکست؛؛؛!!!
این روزا به تنها چیزی که شک دارم ، ” اعتماد ” است !
شاید قانـــون دنیا همین باشد ……
تو صاحب ِ آرزویـــــم باشی کــه ِ شیرینــی تعبیرش برای دیگــــــریست
ﺗﺎ ﺩﻭﺑــــﺎﺭﻩ ﺩﯾﺪﻧﺘــــــــــــ …
ﺍﯾﻦ ﺗﺨﺘــــــــــــ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﺧﻮﺍﻫــــﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ
ﺧﯿﺎﻧﺘــــــــــــ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺗــــﻮ
ﺳــــﺮ ﺑﺮ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﻟﺘــــــــــــ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ….
.
.
Raze del ba kas nagoftam chon nadaram mahrami, harke ra mahram shemordam aghebat rosva shodam:-(
Raze del ba ab goftam ta nagoyad ba kasi,aghebat verde zabane mahiye darya shodam!
آخـ ـرش یـ ـا از غـ ـم نـ ـبـ ـودنـ ـت مـ ـیـ ـمـ ـیـرم

یـــا از غـ ـم بـ ـودنـ ـت

بــا او…

سالها احساسم راگفتم تاروزی احساس نکنی فراموشت کردم.غافل ازأینکه توحرفهای من را به کس دیگر میگفتی!!ومن….
درآغوشه خداگریستم تانوازشم کند، پرسید :فرزندم آدمت کو؟
اشکهایم راپاک کردموگفتم :درآغوش حوای دیگریست.
خدایابامن بمان تامحتاج ماندن خلقت نباشم.
سوکوت کردم تا دلت برایم تنگ شود قافل از این که فراموش میشوم…
آهای با تو ام مخاطــــــــــــب خــــــــــــاص

فـــــاسد بـــودن به تـــــن فـــــروشی نیستــ . . .

به فـــــروختن خـــــاطرات قدیمی ،

به بهـــــای ورود یکــ تــــازه وارد استــ . . .!!

ای تو… به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم، زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر خیانتت را✔
روزی در خزان، پرستویی دیدم در حال مهاجرت. به اوگفتم: چون به دیار دوست می روی به او بگو دوستش دارم و منتظرش می مانم . بهار سال بعد پرستو نفس زنان آمد و گفت: دوستش بدار ولی منتظرش نمان…
اگه یه روزی یکی بهت گفت عاشقتم.سریع ازش بپرس تا ساعت چند؟؟؟
بنام اونکه دختراروافریدتااغوش پسرای نامردخالی نمونه…
“او”دست در دست دیگری،
من درحال نوازش دلی که،سخت گرفته است از”او”
مدام به دل تکرارمیکنم;”نترس دلم،خوبم،آن دستها به هیچکس وفاندارند..!”
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﺩﺧﺘﺮ/ﭘﺴﺮ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺷﺪﻩ ﯼ ﺍﻧﺪﻭﻫﻢ، ﯾﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﮔﻠﯽ ﻫﺮﺯﻩ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﻮﻫﻢ

ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺁﺩﻣﮏ ﭼﻮﺑﯽ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﺷﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻻ‌ﯾﻖ ﺁﺗﺶ ﺯﺩﻧﯽ

به اعتماد هیچ شانه ای اشک نریز و به اعتبار هر اشکی شانه نباش که روزگار روزگار دروغ است
اهای نیمکت ها بیهوده نشسته اید ،ان که باید میامد،رفت …
آدمايي که عشقشونومثل کانال تلويزيون عوض ميکنند…..آخرش بايدبشينن برفک تماشاکنند….!
ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯿﺸﻪ …
ﻣﻨﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ..
ﺣﺎﻻ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺷﻮﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ …
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯼ ..
ﻟﻌﻨﺘﯽ …✘
گفت اگه ترکم کنی خواهم مرد،منم واسه اینکه امتحانش کنم ترکش کردم واورادرآغوش دیگری دیدم!عجب مرگ دلپذیری..
ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺼﯿﺤﺖ
ﺍﻭﻧﯿﮑﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺗﻨﻬﺎﺕ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺗﻨﻬﺎﺕ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ
ﺍﻭﻧﯿﮑﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺯﻡ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ
ﺍﻭﻧﯿﮑﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﯿﻖ ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺯﻡ ﻭﺳﻂ ﺭﺍﻩ ﺭﻫﺎﺕ
ﻣﯽ ﮐﻨﻪ
… ﺍﻭﻧﯿﮑﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﻓﺘﻪ .
ﺩﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﻧﺰﺍﺭ ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻪ
ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻬﺶ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﮑﻦ
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ …
ای کاش جای این همه دیوار و سنگ¤آینه بود و آب و کمی پنجره (قیصر امین پور)
تمام زندگی ام را میدهم که برگردی
و همین که برگشتی بگویم:
“دیگر نمی خواهمت گ م ش و”
روز مرگت روز خاکسپاری ات نیست!
روزیست ک ….
یارت را با یارش ببینی ….عشقت را با عشقش! بشکنی آرام و بی صدا….
دم نزنی….
بشینی و در خلوتت سالهای عاشقی ات را روز به روز “زنده به گور کنی”
امروز دلم شکست اما تیکه ها از هم جدا نشد چون دلم خانه کسی هست که نمی خوام بی خانه شود زمستان در راه هست
خیلی سختــــه
تـــ ــــــو با ” بُغض ” بنویســــی
و
اون با ” خـــــــــنده ” بخونه…!!
 
✖درد داره وقتی نمیدوم کدوم لعنتـــــــــی جای منو تو دلت گرفته…!!!
 
✖…ومن در اوج خواســـــــتن تنها می مانم!!
زندكي شايد همين باشد فريب ساده اي از طرف عزيزي كه زندكي راجزبراي او…
سخت است اتفاقي را انتظاربكشي ك خودت هم بداني درراه نيست!
دلم…
براي خودت سوخت…
وقتي “شما” صدايم كردي…
آنقدر سبزی درخاطرم………
که هزاران خزان, برگی از يادت را زرد نميکند.
برایــ خیانتـــ
هـــــزار راه هــســــتـــ اما هـیــــچــ کـــــــدامــــ
به انـــــدازه تـــــــظـاهـــــر
به دوستــــ داشتنــ کــثـــیــفــ نـیـســـتـــ …
میگفتن با هر دست بدی با همونم پس میگیری.!
پس تکلیف اونی که بخاطر عشقش حتی دستم نمیده اما خیانت میبینه چیه!؟؟
من ب قلبم افتخارمیکنم
با آن بازی شد، زخمی شد، به آن خیانت شد، سوخت وشکست اما……….
به طریقی هنوزکار میکند.
دیروز
نام تورا
بر بازویی
که سر برآن نهاده بودی
خالکوبی کردم
امروز
خالکوبی نامت را
بر بازوان تمام شهر می بینم!
مرگ هم مثل توست عطرمیزندتنش رابرهنه میکند….درآغوش همه میخوابدجزآنکه درانتظاراونشسته…
راهش را هم تقسیم کرد! رفتنش به من رسید رسیدنش به “دیگری”…
من ،
اینجا ،

” تنها ” . . . . . .

تو ،
آنجا ،

با ” تن ها “. . . !

اورفت”
.
.
.
و این خود
شعر بلندی است …
آمدم تو را ببرم..،
نيامدي..،
باختم….””
آن قدر خون به دلم هست که هارَت بکند،لاشه ی عاشقیم سگ خور نامردی تو…
جای بوسه های تو رو لبم خالی نیست…
هااااا….بوی تعفن از دهانم می آید…
من و ” او ” خیلِ خیانت و سکوتْ
به احترام سکوت یک دقیقه بمیریم…
از کنارم رد شد….
بی محلی اش آزارم نداد اما اذیت شدم
وقتی که گفت ندیدمت!
به گل آفتاب گردان گفتند:چرا شبها سرت را پایین می اندازی؟گفت:ستاره ها چشمک میزنند نمیخواهم به خورشید خیانت کنم.
بازيچه شدن كم بود ناروزدنت هم امد
با اين همه خيانت با چ ب سر داري…
من صرف تو شدم تا “ما” شویم …. ولی تو “شما” شدی.
پارسال با او زیر بارون راه میرفتم…
امسال راه رفتن او را با دیگری
زیر “”باران اشکهایم”” دیدم…
شاید پارسال اشکهای کس دیگه ای بود!
آنكه دستش را اينقدر محكم گرفته اي
ديروز عاشــــــق من بود !
دستانت را خسته نكن
محـــــكم يا آرام
فردا تو هم تنهـــــــــايي !
آﺧـــَﺮ ِ ﺑـــﺎﺯﯼ ﺳﺖ !…
ﺳــــُﻚ ﺳـــــُﻚ !!….
ﭘـــــﯿﺪﺍﯾـــــَﺕ ﻛــــﺮﺩَﻡ !!!…
ﺁﻧﺠــــﺎ !!!!…
ﺩَﺭﺁﻏـــﻮﺵ ِ ﺍﻭ !!!!!….
من و تو ما… حالا تو و اون شما… منم به سلامت… یادت نره.
برای با او و اوووهــ ـــا بودن چه بی طاقتی
اول من را تمام کن . . !
تـــــــــــظاهر به دوســـــــــــت داشــــــــتن کثـــــــیف ترین خیانته.
درمیان شلوغی شهر. . .

به دنبال کسی میگشتم
که با دلش دلم رانوازش کند. . .

غافل از اینکه دراین شهرشلوغ. . .

سالهاست که دلها شیشه های شکسته ای بودند که هم زمان بانوازش دلم دلـــــــــــــم را زخمی کردند

امروز مرا بخوان که فردا دیر است/این خواب عجیب ما به چه تعبیر است/فردا که ببینمت دیگرعشقی نیست/فردا دل من از این آشنایی سیر است
آدم با گذشتی بود …….از من هم گذشت……..
هر دو به هم خيانت ميکرديم…! من شبها با گريه ميخوابيدم و تو…. با غريبه…!!!!!!
آهای غریبه!!!
روی کسی دست گذاشتی که همه دنیای منه!
بی وجدان، انقدر راحت عزیزم صدایش نکن!!…
زیباترین زن دنیا هم که باشے و یا باوفاترین مرد دنیا هم که باشے ممکن است خیانت ببینے خوے بعضے آدمها همین است حیوان صفتند
واست رابطه نیز گذشت
من توانستم بفهمم که هیچ عشقی در این قلب ها جز هوس نیست.
بابرم نمیشود مرا به هوس خودش فروخت
عجیب روزگاریست
دنیا رابرسرم کوبید باخیانتش ؟چی برایش کم گذاشتم خودم هم نمیدانم !یکی بهش بگه آخه نامرد اون چی داشت که من نداشتم من که تو را پرستش میکردم
ديگه بايد قبول کرد… سرسری رد شو و زندگی کن..!!
“دقت” دق ”” ت میدهد
دست در دست ديكري از كنارمن كذشتي
خدا دلتو بشكنه ك دل منو شكستي
ﻣﻦ ﺑﻪ ﻗﻠﺒﻢ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺎ ﺍﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﺷﺪﻩ ..
ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ،
ﺑﻪ ﺍﻧﺨﯿﺎﻧﺖ ﺷﺪﻩ،ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻭﺷﮑﺴﺘﻪ،
ﺍﻣﺎﺑﻄﺮﯾﻘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺩﻡ ﻫﺎ ﻣﺮﺯﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ . ﻣﺮﺯ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ
ﻣﺮﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ
ﻣﺮﺯ ﮐﻼﻡ
ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺯ ﺭﺍ ﺗﻌﯿﻦ ﮐﻨﯿﺪﻭﻫﻤﯿﺸﻬﯿﮏ ﻗﺪﻡ ﻋﻘﺒﺘﺮ ﺑﯿﺎﺳﺘﯿﺪ
نابود شدم ان لحظه که دستان تو را در دست دیگری دیدم……………:::::!
آدمت میشدم اگر،
با هر سیبی وسوسه نمیشدی…!
همه گفتن:عشقت داره بهت خیانت می کنه!گفتم:می دونم!گفتن:این یعنی دوستت ندارهاااا!گفتم: می دونم!گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشی !… گفتم:می دونم!گفتند:پس چرا ولش نمی کنی..؟!گفتم:این تنها چیزیه که نمی دونم
tasliyat ghalbe saboram dige on Doset nadare
sahme on ye Eshghe tazast sahmeto TANABE DARE………
به کجا میروی تو
بگو بدانم
نگران نباش
میدانم تنها نمیروی
رمقی هم در پاهایم نمانده که آنجا بیایم
تقصیـــــرما نیست.خیانت را معلـــــم یادمان داد…
آنجا که گفت: جـــــای خالـــــی را پـــــرکنید!
اه….
این من چقدر زبان نفهم است!
بفهم دیگر….
او کس دیگری را دوست دارد….
دلم ثانیه به ثانیه منتظر خبری بد بود نمیدانم چرا ولی دلهره آرامم نمیگذاشت چند روز بود که از تو خبر نداشتم با دستانه لرزان شماره ات را گرفتم..بوق…بوق…الو!!نفسم سر جایش ایستاد دختری پشت خط با لوندی حرف میزد دید ساکتم بلند گفت عشقم نگفته بودی خطت مزاحم داره…و قطع کرد و من ماندم و سوال های بی جواب…و.سر درد های ناتمام
دنیا رو می بینی ؟
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره …
ولی محبت خیانت میاره !!
ای کاش تو دنیا چیزی به اسم خیانت وجود نداشت.
خدایا صدامو می شنوی…
با دل شکسته و چشم گریون دارم می گم…
ای کاش…
میبینی خدا؟؟
داشتیم بازی میکردیم اون رفت چشم گذاشت من رفتم قایم شدم اما اون بجای من یکی دیگه رو پیدا کرد و من برای همیشه گم شدم.
سختی کشیدن بی تو و تحمل درد بی تو بودن برای چند وقت بهتر از کنارت بودن و دیدنه خیانت هایت است…
تا دوباره دیدنت این رختخواب را وارونه خواهم خوابید
خیانت است به تو
سربر کنار خیالت نهادن
******
نمیدانم مقصر منم یا تو….نمیدانم تو را نفرین کنم یا خودم را یا دوستم….اخه از رو اعتمادی که به تو داشتم خودم شمارش و بهت دادم….
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﮔﻠﻪ ﻧﮑﻦ .…… ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺟﺎﺧﺎﻟﯽ
ﺩﺍﺩﯼ ﺍﻭ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺨﻮﺭﻡ…………….
آن گاه که در کنار تـــــو بود

فرشتـــه اش می خواندی

حــــــــــالا که در کنار دیگریست

ف ا ح ش ه

روی لجن های ته جوب رو سفید کردی

بالاخره جسد اونایی که میگفتن
برات میمیرم پیدا شد…!!!
در آغوش دیگری
جان داده بودند. . .
من از روزی که دل بستم به چشمان تو می دیدم
که چشمان تو می افتند دنبال دلی دیگر
چہ سادہ لوحانہ بال بال زدن ھایت میان بازوانم راباورکردہ بودم!نمیدانستم تمرین پریدن بہ ھواے دیگریست!
آمده بودم (تو) را ببینم…
(شما) را دیدم….!!!
چیزی نو بیاور
حرف تازه ای بزن
حالم را بر هم مزن
تو دوستت دارم را به همه می گویی.
دلمو چه آسون شکسته
که میگه به من دل نبسته
دل من یه گوشه نشسته
دیگه نمیتونه مسته
منو اون ارزون فروخته
به یکی چشماشو دوخته
دل من بدجوری سوخته
منو ارزون فروخته
همه میگویند 13 عددی نحس است
اما من میگویم عامل نحسی 1 و 3 هستند نه 13
عشقهای امروزی یا 1 طرفه اند یا 3 طرفه..
چشـم ديـدنـش را نــدارم ؛
زني کـه هـر روز…
در گوشم تکـرار مي کـند…. :
The Mobile Set is Off
صدفم،بستر خالی یک تنهایست وتو چون مروارید گردن آویز کسان دگری.
اين روزها از هواى تو بويى به مشامم ميرسد
نکند بوى خيانت جايش را به عطر خوشت داده باشد…✔
پيراهنش را من خريده بودم امروز ديدمش با همان پيراهن و کسي ک سليقه اش را تحسين ميکند.
از همه زندگیم به خاطرت گذشتم
وقتی رسیدم بهت
فهمیدم انگار به دنبال نفر بعدی رفته ای
من اضافیم
ای کاش!
نقشه ایران ب جای گربه شبیه سگ بود!
تا مردمش ب جای اینهمه خیانت،با وفا بودند
من ، تو : ما یادت هست ؟ ولی تمام شد حالا چی ؟ تو ، او : شما من هم به سلامت
دختر نمیدانست چه راهی را انتخاب کند…

.

.

پدرش اخرین حرفش را زده بود…..

او باید بین ثروت پدر و عشق بی پول خود ، یکی را انتخاب می کرد.
.

.

او پسر بی پول را انتخاب کرد….

ولی حالا درمانده و خجالت زده راه خانه پدر را درپیش گرفته.

پسر او را بدون ثروت پدر نمی خواست

ﻗﻠــــــﺐ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺳـــﻼﻡ …
ﻟﻄﻔــﺎ ﺧﻔﻪ ﺷـــﻮ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮﯼ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﺧﺎﻟــﺖ ﻧــــﮑﻦ !
ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﯽ ﯾﺎ ﭼﯽ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ …
ﺍﮔﺮ ﻫــﻢ ﺧـــﺴﺘﻪ ﺷـﺪﯼ ﺍﺟﺒــــﺎﺭﯼ ﻧﯿﺴـﺖ ﺑﻪ ﮐــﺎﺭ ﮐﺮﺩﻧــــﺖ !
ﺑﻪ ﺟﻬــﻨـﻢ ﺩﯾـﮕـﻪ ﮐــﺎﺭ ﻧــﮑﻦ …!
ﺗﻮ ﻫــﻢ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑـﺮﯼ ﭘﯿﺶ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ..
ﺧـﺴـﺘﻪ ﺷــﺪﻡ ﺍﺯﺕ ﻣﯿـﻔـﻬـﻤﯽ ﺧﺴـﺘﻪ ﺷــﺪﻡ …
ﺗﻮ ﮐــﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻗﻠﺐ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺑﺸﮑﻨﯽ …
ﺗﻮ ﮐــﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﯽ …
ﺗﻮ ﮐــﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﻨﯽ …
ﺗﻮ ﮐــﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺑﯽ …
ﺗﻮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ …
ﺗﻮﯼ ﺳﯿﻨﻢ ﮔﻨﺪﯾﺪﯼ ﺑﺪﺑﺨﺖ …
ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺑﻠﺪﯼ ﺧﻮﻥ ﭘـﻤﭙﺎﮊ ﮐﻨﯽ !!
ﺑﺮﺍﯼ ﺧـﻮﺩﻡ ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﻤﭽـﯿﻦ ﻗﻠﺒﯽ …
ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﺑﺪﻩ ﻟﻌﻨﺘﯽ !
ﺍﻩ ﺧﺴﺘﻢ ﮐﺮﺩﯼ
CheshmGozashtamoRafti!!
” Ta Hamisheh Shemordan Rasmesh Nabood “
دلم از نرگس بیمار تو بیمار تر است / چاره کن درد کسی کز همه ناچار تر است گر تو به او وعده دیدار ندادی امشب / پس چرا دیده من از همه بیدار تر است . . . ؟
باعشق به من,به من خيانت کردى
دل دادم وتو رد امانت کردى
رفتى و چه آسوده از من دل کندى
هر دو قلمت خرد اگر بگردى…✔
سرفه می کنم…سرفه های خشک، سرفه های سرد
خشک تر از چشمام، سرد تر از دستام
عُق می زنم…با حس بوی “دوست داشتن”
عُق می زنم…با حس بوی “رابطه”
بالا میارم…عشق خونی بالا میارم
با هر بار لمس سوزن روی رگ هام،
“نفرت” به قلبم تزریق میشه
سرطانِ “کینه” گرفتم…
من هاری گرفتم،
با بوسیدن یه سگ ولگرد
تو یه شب بارونی
بالا میارم…جنونِ آغشته به سرفه های خونیم رو
از دور و برم دور شید
بوی گند “خیانت” پیچیده
باید سر به نیست بشم
مُسری شده دردی که می کشم
این روزا پر طرفدارترین بازی
نزد ادما بازی با احساسات است …..!
مُشتـرک مـورد نظــر

خَــط را فـــروختـــه استـــ…!

تــــو را هـم همینطــور!

گـوشی را بگـذار و بـــــــــــرو✔

در عشق. . . .
اشتباه من اینجا بود….
هرجا رنجیدم لبخند زدم….
فکر کرد درد ندارد سنگین تر زد ضربه را. . . !
آغوش من سرزمین تو بود؛ کاش قدری عرقِ میهن پرستی داشتی وطن فروش!
چه قدر بد است!

من اینجا بی تو میسوزم. . . .

تو آنجا با او میسازی . . .

بیاوتمام لمس های دستهایت راازتنم پاک کن…نه تو نه..توبوی تعفن خیانت میدهی من پاکیم رامیخواهم
آرزوي “خيلي”ها بودم اما اسير “قدرنشناسي” يک نفر شدم…
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده_رو بازوهای یه نفر آروم خابیده_عاشق تازه و اتاق تازه میخاد_درگیر جون گرفتنه ارزوهاشه_عروسک من چشماتو وا کن وقتی که شب شد اونوقت لالا کن_عروسک من منو نمیخاد_تو بغل اون لالایی میخواد
بﻌﻀﯿﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻋﻘﺮﺑﻪ ﺳﺎﻋﺘﻦ 😐
ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺗﯿﮏ ﻣﯿﺰﻧﻦ 😐 😐
روزگاريست همه عرض بدن ميخواهند/همه از دوست فقط چشم و دهن ميخواهند/ديو هستند ولي مثل پري مي‌پوشند/گرگ‌هايي كه لباس پدري مي‌پوشند/آنچه ديدند به مقياس نظر مي‌سنجند/عشق‌ را همه با دور كمر مي‌سنجند/خب طبيعي ست كه يك روزه به پايان برسد/ عشق‌هايي كه سر پيچ خيابان برسد/
پاکت هم دلش شکست…باورنمیکردبه جای نامه کارت عروسی آورده باشد.
تركت مي كنم

تا هر سه راحت شويم …

من ، تو و رقيبم(خيانت) …

من از قيد تو
او از قید من و تو از قید خیانت …

من که میدانم بودنت در گرو نبودن دیگریست
مادرش رویم رامیبوسید…
مادرم رویش را میبوسید…
دستانش را به دستم دادند…
اومیگریست ومن میخندیدم…
…حالااو میخنددومن میگریم…
دستانش دردستان هزاران دیگریست
رسم اوفقط هرزگیست….
“سالها ب انتظارمینشینم تا كسی رابیابم كه آغوشش طعم بی كسی دهد نه هر،كسی.”
بعضی ها؛ آدمها را مثل سیگار میبینند… به بازی میگیرند؛ می کشند؛ لذت میبرند؛ دود میکنند؛ و بعد از اندک رمانی…. سیگاری دیگر…
اگه يه نفر بهمون خيانت كنه ازش متنفر ميشيم اما اگه يه نفر بخاطر ما به يه نفر ديگه خيانت كنهه عاشقش مي شيم …
خيلي جالبه نه؟!!
نــــه تـــو رفـــــتي نــــه مـــــن !
تــمام ايــن تنهـــــايي هــا بــه خاطر آمـــدن يك
غـــريبـــه بــــود
مي داني ‌ !؟ به رويت نياوردم ‌ !
از همان زماني كه جاي ‌ تو ‌ به ‌ من ‌ گفتي : ‌ شما ‌
فهميدم
پاي ‌ او ‌ در ميان است
به هرکس از سرمحبت میکنم جانم فدا،،، مثل عقرب نیش میزند نمیدانم چرا
وقتی کاسه ای زیرنیم کاسه هست؛ یعنی من به او فکر می کنم ؛ او به دیگری.
سر سفره شام یادم که به دروغ هایت می افتدبغض میکنم اشک در چشمانم حلقه میزند همه متعجب نگاهم میکنند لبخند میزنمو میگویم چقدر داغ بود
دستشو گرفتم و آوردم پیش خدا گفتم من همینو میخوام…گفت بهتراز اینو

واست کنار گذاشتم پامو کوبیدم زمین

گفتم من فقط و فقط همینو میخوام آروم زیر لب گفت آخه قولشو به یکی

دیگه دادم!…

شيشه نازک احساس مرا دست نزن…
چندشم ميشود از لک انگشت دروغ
آن که ميگفت احساس مرا ميفهمد
کو؟کجارفت؟که احساس مرا خوب فروخت…
انقدرپیش این وان ازخوبی هایش تعریف کرده بودم که وقتی سراغش رامیگیرندشرم دارم که بگویم:تنهایم گذاشت
میدونم واست سخته عزیزم اماتومیتونی سخترازاین وتحمل کردی یادت رفته؟تعنه هاش،خیانتاش،حرفاش ،زخم زبوناش تومیتونی دله ساده ی من میتونی بزاریش کنار…میدونم میتونی دلکم
نمي بخشمت به خاطر تمام خنده هايي که از صورتم گرفتي ، به خاطر تمام غم هايي که بر صورتم نشاندي ، نمي بخشمت به خاطر دلي که برايم شکستي ، به خاطر احساسي که برايم پر پر کردي ، نمي بخشمت به خاطر زخمي که با خيانت بر وجودم تا ابد نشاندي . . .
من اينجا در انتظار تو ام تو در ناکجا آباد پي عشق بازي هايت شنيدي :گهي زين به پشت و گهي پشت به زين ؟؟؟ورق که برگشت حال و روزت ديدني است…
تلخ ترين حقيقت عمرت اينه كه وقتي دلتنگ آغوشش ميشي،يادت بياد الان آغوشش مال يكي ديگه شده…
بیخودی اینهمه ادکلن
بر تن خود نزن
تن تو بوی گند خیانت میدهد
اى کاش دنيا آدماى خائن و دروغگو را خيلى زود رسوا ميکرد ,
قبل اينکه دلت رسواى بازيشون شده باشه .
از زندگـــــی کسی حذف شدم ؛

کــــه برای داشتنش

خیلی ها را

از زندگــــــی ام حذف کرده بودم . . . . . . .

من هنوزم عاشقانه دوستت دارم با اینکه میدانم در خیالت هم جایی ندارم و تو هر روز بیشتر در “او” غرق میشوی.
///
ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﺎﺯﮎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﻧﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺭﺍ ” ﺁﺭﺩﯼ ” . . .
ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ” ﮔﺮﮒ ” ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺷﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ؟!
///
دستآتو تو دستآی اون دیدم
.هرچی که گفتی من شنیدم
.کآشکی که اون نآمرد ازم سربود
.کآشکی یه چیزش ازم بهتربود
دستآتت تو دستآش بمیری ای کآش
چشمات تو چشمآش بمیری ای کآش
عذاب وجدان یعنی

وسط خنده ها و خوشی هات

یهو یاد داغونیه دلی که با دست تو داغون شد

داغونت کنه…

بهتون قول میدم
اگه یه سرچ توی گذشته یِ آدمای “بی احساس” بزنی جایِ پایِ یه آدم “خائنُ ” می‌بینی !!!
به او گفتم با من میمانی،گفت خیالت تخت…
نمیدانستم خیالم تختی شده برای هوس بازی او با دیگران…
پاسخ من برای خیانت تو، خیانت نیست!
خداحافظ است…✔
یکی “بهتر از من”
پیدا کرد!!
در حالی که”به صد تا بهتر از او”
گفتم:
“یکی” دارم….!!
shab shod va gol aftabgardan be donbal khorshid migasht nagahan setarey cheshmak zad gol sarash ra paen andakht….!
ari gola hich vaght khiyanat nemikonan!
مـــــیـــگـــفـــت وقــــــتــــــی ازت دورم بیشتر عاشقت میشم…
دور شد….
دور شد….
منم به خیال عشق بیشتر مانعش نشدم….
إنقد دور شد که منو,عشق منو از یاد برد….
و وقتی دستشو تو دستای عشق جدید دیدم….
روزي به من گفت اگرمرا با غريبه اي ببيند شهررا به آتش ميکشد,ولي امروز حاضر نيست کبريتي روشن کند تا ببيند کجا هستم
این روزهـا ..

همهـ ادعا دارن طعم خیانت را چشیدهـ انـد ..

همهـ ادعا دارن کهـ بـدی را بهـ چشم دیدهـ انـد ..

همهـ ادعا دارنـ کهـ تنــهایی را کشیدهـ انـد ..

پـس کیـست کـهـ این دنیـا را بهـ گنــــد کشیدهـ استـ؟!
شایـد منم … !!!✔

تمام مزرعه رامترسک هاخوردند!
بیچاره کلاغ ها
زیربارتهمت سیاه شدند.
این روزهاکسی ازثابتش استفاده نمیکنه،همه اعتباری میخواهندوقابل تعویض!
همراه راعرض میکنم…
این روزها جای خالی تو را با عروسکی پر میکنم که؛مثل توست مرا دوست ندارد احساس ندارد اما هرچه هست دل شکستن بلد نیست
بازنگرد ازین سفر، دیگر از تو چیزى جز دروغ وخیانت در من باقى نمانده………
بگذار باقى عمر در ابهام بمانم؛ نگذار منفور تر از این شود، چهره ى بى نقاب تو…….
با عشق باريدم،اما چه حيف با چتر امدي…!
فریاد فریاد فریاد
انقدردلم برای کسی که عاشقش هستم میتپد
ولی اون بعدچندسال هم آغوشی بامن
الان درآغوش دیگریست
فهمیدم نبایددوست داشتن روابرازکرد
اگه نمیگفتم عاشقتم هیچ وقت ترکم نمیکرد
ولی بازمیگم دوست دارم شایدبرگردی
ﺍﯾﻨﮑﻪ یک ﻧﻔﺮ ﺑﻬﺖ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ
ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺩﺭﺩﺵ ﺍﻳﻨﺠﺎﺳﺖ
ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻬﺶ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻧﻜﻨﯽ
ﺧﻴﻠﯽ ﻣﻮﻗﻌﻴﺘﻬﺎﯼ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮﺵ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ ﮐﻨﺎﺭ !….
شیشه دلم نازک شده حتی بایک نفس تو ترک بر می دارد بعد تو به من می گویی دلتنگ دیگری شدی. چقدر ساده فرو می ریزم و نمی بینی!!!
اين اواخرديگر جواب تلفن راهم نميداد…مشترك موردنظر درآغوش ديگري بود
دیروز با اول شخص بوده ای …
امروز با سوم شخص …
چه راحت با اشخاص رابطه داری.
روزگاری ” دل ” سپردن هادلیل عشق بود !
اینک اما ,دل بریدن ها , گواهی ” دیگر ” است …
ای کاش برای رسیدن به عشق از روی قلبهای شکسته رد نمیشدیم…!
از سر نوشت پرسیدم :با انانکه مارا بازی گرفتن چه کنم؟

انگشت بر لبانم گذاشت و گفت: بسپارش به ما که هیچ احدی از سر نوشت خویش

خبر ندارد…….!!

انروز که خودم را برايش ميشکستم ميدانستم…
از کاسه شکسته اب نخواهد خورد!!!
روم به جای دگرو دل دهم به یار دگر/ دلم هوای دگر داردو دیار دگر
آدمها وقتى از هم دور مي شوند
که دارند به کس ديگرى نزديک مى شوند .
شک نکن
باورکن آسان نیست اسم”احساست” را “عشقت” را بگذاری
تجربه
آنان که غرور مرا له میکنند:آنان که کاخ آرزوهایم را ویران میکنند،آنان که شمع خوشبختی ام را خاموش میکنند;میخواهم بدانم دستانشان را به سوی کدام آسمان دراز میکنند تا برای خوشبختی خود دعا کنند……….؟؟؟
دیروز که نبودی چشم هایم باز پشت سرت دروغ میگفتند،تهمت میزدند…
میگفتند با دیگری دیدن تو را…
برگرد،بیا و دست دروغ هایشان را رو کن…
یکدفعه دیدی گولشان را خوردم و وقتی برمیگردی دیگر تمام شده ام…
ﭼﻪ ﮐﺴﮯ ﻣﮯﺩﺍﻧﺪ
ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻣﺖ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﻳﮏ ﻫﻤﺎﻏﻮﺷﮯ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺑﺮﺩ
ﻭﻗﺘﮯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺸﺮﺩﮔﯽ ﺭﻭﺣﻢ ﺩﺭ ﮐﺎﻟﺒﺪﺑﯽ ﺟﺎﻧﻢ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﮯ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﮯﮐﺮﺩﻡ
ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﯼ
و ﻣﻦ
ﺩﺭ ﺁﻏﻮش ﻣﺮﮒ
ﮐﺎﺵ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﺍﺑﺪﯼ ﻧﻴﺴﺖ
ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﻡ
ﻫﻨﻮﺯﻫﻢ ﻋﻄﺮ ﻧﻔﺴﻬﺎﻳﺖ ﺩﺭ ﺭﮔﻬﺎﻳﻢ ﺟﺎﺭی ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺁﺳﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ
ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ
ﻗﻔﺴﮯ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺑﻮﺩ
ﺍﻣﺎ ﭨﻮﻫﺮﺩﻡ ﻭﺍﮊﻩ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﻫﺮﺯﮔﮯﻫﺎﻳﺖ
ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻣﻴﮑﺮﺩﯼ

عکست در فال قهوه ام…
نامت بر لبم…
یادت در جانم…
داغت بر تقدیرم…
و جسمت در کنار دیگریست…
عجب حکایتی دارد روزگار…
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ دﯾﺮوز ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺑﺪون ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﻢ
امروز تو بغل يکي ديگه نفس نفس ميزنه…
che taghdire badist…..
man inja bi to misazam….to onja ba on misazi….
من از شکسته عاشقانه باز میگردم، جایی که واژه های درونم جان باخته اند، جایی که بر مزار آرزوهایم اشک میریزم و اما تو از یک عشق تازه لبریزی!
کرم زشت بود پیله بست پروانه شد , زیبا شد رفت حکایت توست که با من اوج گرفتی و شدی مال دیگری!
اگه کسی توی چشمات نگاه کرد و دلت لرزید عجله نکن چون ممکنه یه روز کاری با دلت بکنه که چشمات بلرزند.
دستم را گرفتی و گفتی:دستانت چقدر عوض شده است. سری تکان دادم و در دل گفتم: بی انصاف! دستان من تغییری نکرده،تو به دستان دیگری عادت کرده ایی.
این روزها از حوالیِ تو ، بوهایی به مشامم می رسد
نکندبوی خیانت جایش را به عطر خوشت داده باشد …
اگر در دل کسی جا نگرفتی نگران نباش دل او برات تنگ نیست دل او پر است از روزگار جای تورو ندارد
چه بیرحمانه
خبر “ما” شدنشون رو بهم داد…
ﻣَـــﻦ ﺳَــﺮﻣــ ﺭﺍ ﺑــﺎﻻ ﻣﯿﮕﯿـــﺮﻣــ !
ﭼــــﻮﻧــ ﺑــــﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺑِــﻪ ﮐﺴــﯽ ﺑــــــﺎﺧﺘـــﻤــ ﮐِــــﻪ ﺑـــﺎ
ﺧﯿــــﺎﻧـﺖ ﺑـُـــﺮﺩﻩ ﺑــــﻮﺩ
برای مراقبت ازتو زمین راب آتیش کشیدم ندانسته ازاینکه تودرفکرفریب من بودی…
عشق هایی کز پی رنگی بود،عشق نبود عاقبت ننگی بود
khoshali k delamo shekasti??????
bedun ey nazanin anche shekasti tasvire zibaye khodat bud k dar delam sakhte budi!
ِ بودنتـــ در كنار ِ او…
و درد ِ نبودنتـــ در كنار ِ منــ …
چگونهـــ هضمـــ كنمـــ…
چگونهـــ هضمـــ كنمـــ و خاطراتمـــ را نبارمـــ…؟!
گفته بودي :يا تو يا هيچکس ولي من ساده انگار فراموش کرده بودم
که اين روزها هيچکس هم براي خودش کسيست. کسي حتي مهم تر از من✔
ایــ ـن روزا همـ ــه میگـ ــن ..
هـ ــوا چقـ ــدر دو نفـ ـره هسـ ـت …
امـ ـا مشـ ـکل اینجـ ـاسـت کـ ـه رابطـ ـه هـ ـا سـ ـه نفـ ـره هسـ ـت !!
ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ،
ﺑﺎﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ،
ﺑﻪ ﮐﻔﺮﻡ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻡ
ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ،
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ،
ﺍﻣﺎ…
ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ !!!
دیگر به خوابم هم نمی آید،درکش میکنم همخوابی بادیگری تمام وقتش راگرفته!
اهای اونی که گفتی خاطرمو خیلی می خوای پس چی شد چرا ازم خسته شدی؟ تو که
گفتی به خاطر تو از همه می گذرم پس چرا ازمن گذشتی؟
🙂
:))
اره راس می گه این رسمه روزگار بهانه خوبی بود
ﭼــﻪ ﺑﯿـﻬــﻮﺩﻩ ﺍﺧﺘــﺮﺍﻉ ﺷـُـﺪ … » ﺳـَﻢ « !
» ﺷﮑـﻨــﺠـﻪ « !
» ﺗـﯿــــﻎ « ،
» ﭼــﻮﺑــﻪ ﺩﺍﺭ « ،
ﻭ ﺍﻣـﺜـﺎﻝِ ﺍﯾـــﻦ ﻫـــﺎ . . .
ﻭﻗـﺘــﯽ ﯾـﮏ ﺧــﺎﻃِــﺮﻩ ﻣـﯽ ﺗــﻮﺍﻧــﺪ :
ﻧﻔـﺴـﺖ ﺭﺍ ﺑﻨـﺪ ﺑﯿـﺎﻭﺭﺩ ﺯﻣﯿـﻦ ﮔﯿـﺮﺕ ﮐﻨـﺪ
ﺗُـــﺮﺍ ﺑــﻪ ﮔـﺮﯾــﻪ ﺑﯿـﻨــﺪﺍﺯﺩ
ﺧـﻮﻧـَﺖ ﺭﺍ ﺑــﻪ ﺟـﻮﺵ ﺑـﯿــﺎﻭﺭﺩ ﻭ . . .
ﻣـﯽ ﺷﻨـﻮﯼ ؟ ﺍﯾـﻦ ﺳﮑــﻮﺕ ﻫـﻮﻟــﻨــﺎﮎ ﺭﺍ …؟
ﻗـَــﻠـﺒَـــﻢ ﺍﺯ ﮐـﺎﺭ ﺍﻓـﺘــــﺎﺩ
ﻭﻗـﺘـــﯽ ﯾـــﺎﺩﻡ ﺁﻣـــﺪ :
ﭼـــﻪ ﺁﺳـﺎﻥ ﺑـﺎ ﺩﯾـﮕـــﺮﯼ ﺑـﻮﺩﯼ ؛
ﻭﻗـﺘـــﯽ ﻣـــﻦ
ﺩﯾـﮕـــﺮ ﺑــﺎ ﺗـــﻮ ﻧﺒــــﻮﺩَﻡ . .
مخاطب خاص نَـــدارم

تو مُخاطب نَبودی کـِ خاص بـِشی
خاص بودی کـ مُخاطب شُدی
آهای با تواُم مُخاطب خاص
فاسِـد بودَن بــِ تَن فروشی نیست
بــِ فروختــَن خاطراتــِ قَدیمیــِ
بـــِ بَهای ورود یک تازه وارده

وای به روزگاری که :
شرعا درخانه ای باشی و وحلقه ای به دست …
اما قلبا در فکر کسی باشی و از فکرش مست
اونکه رفت بایدبرود اصراربر ماندنش بی فایده است

چون روزی حتما میرود…

از درختان جنگل پرسيدند شما بااین عظمت چراازتکه آهنی به نام تبر میرنجیدگفتند:رنجش مااز تبرنیست ازدسته ی آن است که از جنس خود ماست.
براش نامه اومده بود
همه میدونستن سالهاست منتظر نامه اس
نامه رو بهش دادن
نخونده مچالش کرد و بلند خندید که من منتظر هیچی نیستم…من یه ادم رها و ازادم و غم و غصه هیچی رو ندارم…
همه دور و برشو خالی کردن و تنهاش گذاشتن.فورا نامه رو باز کرد.
نخونده داشت اشک میریخت.
انگاری میدونست چی توش نوشته
توی اون نامه نوشته بود:سلام…بیخود منتظر نباش….من یه زندگی جدید دارم که تو اصلا توش جایی نداری….
ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺧﻄﺸﻮ
ﺗﻮ ﺭﻭ
ﻭﻗﺎﺭﻭ
ﻧﺠﺎﺑﺘﺘﻮ
ﺍﺣﺴﺎﺳﺘﻮ
ﻋﺸﻘﺘﻮ
ﻭﺟﻮﺩﺗﻮ …
ﺑﻪ ﯾﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﺮﺥ،ﺑﻪ ﯾﻪ ﭘﻮﻝ ﺗﻮ ﺟﯿﺐ، ﺑﻪ ﯾﻪ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺁﺭﺍﯾﺶ
ﻏﻠﯿﻆ ﻭ ﺑﻪ ﯾﻪ ﻋﺸﻮﻩ ﮔﺮﯼ ﻓﺮﻭﺧﺖ …
ﻗﻄﻊ ﮐﻦ
ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﺑﻐﻞ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺲ …
سردی دستانم تنها یادگار عشقمان بود وقتی ک دیگری را به من ترجیح دادی
همیشه وقتی بایکی راستی ودوستش داری به خاطر یکی دیگه تنهات میذاره.
ﺧــﺎﻃــﺮﺍﺗﺖ ﻣــﻮﻧﺪﻩ ﺍﻳـﻨﺠﺎ
ﺍﻣــﺎ ﺁﺭﻭﻣَــﻢ ﻧﮑـــــﺮﺩﻩ
ﺑِـﺨﺪﺍ ﺩﻟـــﺘﻨﮕﻴـﺎﻣﻮ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﻫﻢ ﮐــﻢ ﻧﮑـــﺮﺩﻩ
ﺣـــﺘﯽ ﻭﺍﺳـﻪ ی ﻳﻪ ﻟﺤﻈـﻪ ﺟﺎﯼ ﭘﺎﻫـــﺎﺕ ﮔــﻢ ﻧﻤــﻴﺸﻪ
ﻫـــﺭﭼﯽ ﮐــِ ﺳﺮﻡ ﺷﻠـــﻮﻍ ﺷﺪ
ﺟــﺎﯼ ﺧﺎﻟـــﻴﺖ ﭘـــﺮ ﻧﻤﻴــــﺸـــــﻪ….
برگهاي پاييزي وقتي ميدانند درخت شوق برگهاي تازه درسر دارد…ناخودآگاه سقوط ميکنند.
دوست داشتن را با تمام وجود يادش دادم…

ولي او رفت..

و امتحانش را به ديگري پس داد..

شما هم داشتيد از اين شــاگــردهـــا ؟

دوست دارم بمیرم..
فقط برای اینکه از اسرار پشت پرده خبردار بشم.
اونوقت
روحم خواهد دید با کیا بوده وچه خیانتهایی بمن کرده.
وقتي گفت برو،،پرسيدم چرا،،مگه چي شده،، من.كه عشقت بودم وهستم،گفت برو.نميخوام ديگه،، فقط ميخوام.تنهاباشم،،2روزبعدفهميدم باعشق تازه اش داره ميتازه،،،آره تنهايي اسم شخص هست اينروزها نه اسم.خلوت ونه اسم.سكوت،،،
بعضی وقتا دوست دارم “بمیرم”
وقتایی که “جسمت” با منه
اما فکرت با “یکی” دیگه
Raze del ba kasi nagoftam chon nadaram marhami harke ra marham shomordam agebat rosva shodam,raze del ba ab goftam ta naguyad ba kasi agebat verde zabane mahi darya shodam
ديشب كه باران آمد…ميخواستم سراغت رابگيرم…اماخوب ميدانستم اين بارهم كه پيدات كنم….باززيرچتر ديگراني….
ازمن پرسیدتومال منی؟گفتم آره مال خودخودتم.هرکاری دلت می خوادباهام بکن….گفت:هرکاری گفتم اره..تنهام گذاشت ورفت
وقتي از دوريه تو زانو هايم را به آغوش كشيده بودم تو براي آغوش ديگري زانو زده بودي..
رُخ به رُخ که شدیم
من مات شدم… !
و تو چون پادشاهی که
از اینگونه فتح ها را زیاد دیده است
بی اهمیت ، رد شدی.
آغوش کسی رو دوس دارم….

آغوش کسی رو دوس دارم که . . .

که بوی”” بی کسی “”بدهد . ..

نه بوی هرکسی…

از کفشهایش خوشم امد…
بهانه خوبی برایش شد…
گفت بپوش و برو…!
میخواهم بدانم…
زیر نگاه های عاشقش چه میکنی؟
من..!
من چی؟ یادت هست؟
او…
بی آن که بخواهم تمام شد.
همانطور که بی آن که بخواهم
تمام من شده بود!
اى کاش ادما اونقدر خودشونو ميشناختند ک ميفهميدن وقتى دل کسى رو ميشکنن اولين چيزى ک اسيب ميبينه روح خودشونه…
گفتم بیا,گفت پاهایم یخ زده,رفتم به پایش سوختم,گرم شد و رفت به سوی دیگری…
آهای نیمکت هاااا
بیخودنشسته اید…
اانکه باید می آمد…
رفته
استعداد عجيبي در شکستن داري.قلب،غرور،پيمان!استعداد عجيبي در نشستن دارم.به پاي تو،به اميد تو،در انتظار تو…
بعد از خيانت تو هيچكس در ديده أم وفادار نماند!
حتي اشك به چشمان!
——————————-
پچ پچ دوستت دارمهای تو در گوش او به گوشم میرسد !
بازیچــه ام یا باز بچــه فرضم کرده ای ؟!
آنقَـدر خَــــستـه امـ
کِــه حـــاضـِــرمـ
سـَــرم را روی تِکــه سَنگــی
بگـذارمـ و بِخــوابـمـ
امــــا
بــِـه دیــوار وجــودتــ
کــِه بـــارهــــا بَـر سَــرمـ آوار شُـد
تِکیـــه نَـدهَـمـ . . ✔
آسان نیست!دنیایت کسی باشد…ک دنیایت را روی سرت خراب کرده…!
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺠﺎﯼ ﮔﺮﺑﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﮓ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺑﺎﻭﻓﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﺑﺎﺩ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻣﺪ
ﻣﺮﺍ ﭘﯿﭽﺎﻧﺪ

ﺭﻓﺖ
یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند
جلوی ویترین یک مغازه می ایستند
دختر:وای چه پالتوی زیبایی
پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟
وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده
پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟
فروشنده:360 هزار تومان
پسر: باشه میخرمش
دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟
پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش
چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند
دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری
پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:
مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم
بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن
پسر:عزیزم من رو دوست داری؟
دختر: آره
پسر: چقدر؟
دختر: خیلی
پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟
دختر: خوب معلومه نه
یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرم
دست دختر را میگیرد
فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق
چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند
فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی
دختر ناگهان دست و پایش را گم میکند
پسر وا میرود
دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد
چشمان پسر پر از اشک میشود
رو به دختر می ایستدو میگویید :
او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خریدیم
دختر سرش را پایین می اندازد
پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی
ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیم و همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی چقدر ساده بودم
روزات اونقده تاریکن که خودتم گم کردی
باهام بد کردی اما من ازت میخوام که برگردی
چه شبها با خودمکه روزی عاشقت میشه
جوابم رو تو خوب دادی منو سوزوندی از ریشه
صداتم تو گوش من میپیچه
آخه یه رور تسکین دلم بود
همه رویای من تنها تو بودی
میدونستی دلم به دلت بود
قآتِـل شدن اینقدام سخت نیست؛
همینکه از دِلِـت بیـرونش کُنـی،کُشتیش…
daem gofti khiyalat takht man vafadaram….
va man che sadelohane khiyalam ra takhti kardam baraye eshgh baziye to ba digari…
ازديروزهابه دنبالت دويدم،به اميدديدارت به امروزرسيدم،ولي افسوس!افسوس كه توبه فرداهاسفركردي!
دوست دارم رو هم برای من می‌نوشت هم برای او.نمیدانم خیانت میکردی یا عدالت
چی بگم از کجا بگم, دردمو با کیا بگم
بهتره که دم نزنم, حرفی از عشقم نزنم
از عشقی که گم شد و رفت, عاشق مردم شد و رفت
عشقی که بی فروغ نبود, برای من دروغ نبود
اعتماد،پنجره ی کلبه ی احساس من است!
و چه زیبا سنگسارش کردی!
ای کاش هیچگاه در آغوشت نمیگرفتم،
آنگاه که گفتی: بوی ادکلن تو مرا به یاد دیگری می اندازد . . .
ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺐ ,
ﺷﺐ ﻧﯿﺴﺖ ,
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺭﻭﺯﻩ ,
ﮐﻤﯽ ﺗﺎﺭﯾﮑﺘﺮ ,
ﺳﺎﮐﺖ ﺗﺮ ,
ﻭ ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺗﺮ ,
ﻻﺷﻪ ﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺍﻡ ﺳﮓ ﺧﻮﺭ ﻧﺎﻣﺮﺩﯾﻪ ﺗﻮ ,
ﺩﻧﯿـــﺎ ﺍﮔـــﻪ ﻣﺮﺩﻭﻧﮕﯽ ﺳـــﺮﺵ ﻣـــﯿﺸـــﺪ ﻛـــﻪ ﺍﺳـــﻤـــﺶ ﺩﺧﺘـــﺮﻭﻧـــﻪ ﻧـــﺒـــﻮﺩ…
لعنتی…
لیلی…
به قصه ی خود بازگرد ..!
اینجا مجنون با همه ی لیلی ها محرم است ..
به جز لیلی خودش..!
عشق هنگامی مرد که خیانت ونامردی زیر تابوت صداقت را گرفته بودند و آن طرف ترمعرفت برای خودش سوت میزد و میرفت…
ایـن شــعرهـــا
بـــرونــد بــه جــهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام…
که قــــلبت…
زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند…
از”جان دادن “هم سخت تراست 
این “خنده های مصنوعی”..!
امروز به “آنهایی” می اندیشم
که روی شانه هایم گریه کردند. . .
و نوبت “من” که شد
دیگر نبودند
باید به بعضی ها گفت …
عقده های حقارتِ از بچگی تا حالاتو, با خراب کردن زندگی ِ یکی دیگه جبران نکن…!!!
روزهایـــ ـم با بغـــ ـض…
وشبهایـــ ـم با هق هق صبح میــ ـشه…
ایــ ـن بود آن زندگے رویایے که قرار بــ ـود باهــ ـم بسازیــ ـم عشــ ـق بے وفای من؟؟؟
آنروز که گفتی “باران بهانه بود که زیر چترم تا انتهای کوچه بیایی
کاش نه باران بند می آمد نه کوچه انتها داشت”
را یادت هست؟
تابستان بود!
حالا. . .
باران بند نمی آید..
این کوچه انگار تمام شدنی نیست..
چتر هم از من!
تو اما . . .
کاش مرد بودی پای حرفت میماندی!
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ٬
ﭼﻮﻥ ﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻟﺒﺎﻧﺖ ٬
ﺩﻭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ ﺭﻓﺖ …

ﻧﻤﯽ
ﺩﺍﻧﻢ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ
ﺧﺎﮐﺴﺘﺮﻫﺎﯼ ﺳﻮﺧﺘﻪ ٬
ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺩ
ﺧﯿﺎﻧﺘﯽ ؟؟؟
گفته بودى عشقمو پاى هوس نميبرى گفتى تو اغوش کسى نفس نفس نميزنى اما صداى نعرهات به گوش اسمون رسيد
بـــــــدترین کـــــــاری که یه نفــــــر می تــــــونه با دلــــــت بکنــــــه اینــــــــه کــــــــه باعــــــــث بشــــــه . . . دیگـــــــــه ذوق نکنــــــی از بــــــودن هیچـــــــکس.
ابرغصه توصدامو، برفای روی موهامو،
گریه های هرشبم رو فقط عکس تو میدونه
نه قدمهات مال من بود، نه حریم گرم دستات
قبوله، بازی روباختم، من باشاه توشدم مات
از درد دوست نداشتن هایت گفتم
خیانت را تجویز کردند
گویا این آسان ترین راه عاشقی است …
او رفت
طبق قانــون وداع
یک بار فقط به شیشه پنجره زد…….
تجسم زیبایی بود
من در نگاه او ولی او در نگاه دیگران
من عاشق او او عاشق همه…..
دل ها را میشکنم به تاوان دلم که شکسته شد،گناهش پای کسی که دلم را شکست …
اینکه در آغوش توست
زمانی آرزویم بود
عزیزم بود
ولی حالا…
حرفی نیست…
فقط هوایش را داشته باش!
اما بازیچه اش نشو
مثل من…
بــعضي ها ؛
آنــقدر به ديــگران وفـادارند که به خــودشان خيانت ميــکنند…!
سخت است می نوش کسی دیگر بود
شمع شب خاموش کسی دیگر بود
با یاد کسی که دوستش می داری
یک عمر در آغوش کسی دیگر بود
یه روزی ، من بـودم نفسش

ولی بعد شدم عامل تنگی نفسش

رفت سراغ یه نفس تـازه !!✔

اين روزها اگر كسي بهت گفت عاشقتم!!!!!!
بهش بگو تا ساعت چند¿¿¿¿
عشق يا هوس؟
پول خطش رو از من ميگيره,به اون زنگ ميزنه,با ديگري تفريح ميره و باديگران خلوت مي كنه…
خيانت يا جنايت؟؟
اگر”او” برای “تو” ساخته شده! “من” برای “تو” ویران شده ام!!!
دلم را فرش زیر پایت کردم …
اما تو روی آن میدوی تا به او برسی
آن روز که می شکستم، می دانستم که از کاسه شکسته آب نخواهی خورد…
من فقط نگاه کردم…
همه را حس کردی. همه را چشیدی. همه ی آنچه “می خواستی” همین بود.
لبخند زدی…دست گرفتی…آغوش گشودی…لب نهادی و…
من فقط نگاه کردم.
تو را با آن “دیگری”
دستهایت را به من دادی و قلبت را به دیگری چه رسمیست دوستی ما …
عیبی ندارد !

این روزها که من آه می کشم،

تو هم بکش !

در کنار او . . .
نفس های عمیقت را . . . !

“آهسته ” بیـــــــــا

چیزی هم ننویس

” Like ” هم نزن

همان ك بخوانی برایم بس است

من ب ” بی‌محلی های تو ”
“عادت دارم”…!!✔

آهای… لیلی
به قصه ی خودت برگرد!
اینجا
مجنون به همه ی لیلی ها “محرم” است
هيسسسسس!همه ساكت عشقم تو بغل يكي ديگه خابيده،خوش بحالش چقد راحته!من بالشتمو عوض ميكنم بد خاب ميشم اون چه راحت منو عوض كرد
اگه سکه دو رو داره
اسیر دست بازاره
نه مهری داره تو کارش
نه عشقی داره بازارش
تو که سکه نبودی یار بودی
به ظاهر عاشق و غم خوار بودی
منم ساده دل و عاشق
تو هم افسون گر و مکار بودی
اشکاتو با دستت خودت پاک کن که همه رهگذرن.
به اینکه راحت دروغ میگویی عادت کرده ام
ولی…. دلم میسوزه
وقتی برای اثبات دروغت…
میگی….
به جون تو که دوستت دارم!!!
درون کوچه ی قلبم چه غمگينانه ميپيچد

صداي تو که ميگفتی بجز تو دل نميبندم

فريب وعده هايت را ندانستم ولی اکنون

بياد وعده های تو ميان گريه ميخندم….

ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻦ دارم ﻣﯿﺮم ﭼﻘﺪر اﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ دﻟﮕﯿﺮﻩ

ﮔﻨﺎﻫﯽ ﮔﺮدن ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﻤﺶ ﺗﻘﺼﯿﺮﻩ ﺗﻘﺪﯾﺮﻩ

ﭘﺮ از ﺑﻐﻀﻢ ﭘﺮ از ﮔﺮﯾﻪ ﭘﺮ از ﺗﻠﺨﯽ و ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ

ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻦ دارم ﻣﯽ رمﻣﻨﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯽ

ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻦ اﮔﻪ دﺳﺘﺎم ﺑﻪ دﺳﺘﺎی ﺗﻮ ﻋﺎدت ﮐﺮد

ﺑﺒﯿﻦ دﻧﯿﺎی ﻋﺎﺷﻖ ﮐﺶ ﺑﻪ ﻣﺎ دو ﺗﺎ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮد

ﮐﻼف آرزوﻫﺎم و ﭼﺮا ﻫﯿﺸﮑﯽ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﻓﻪ

ﺑﺮای ﻣﺎ دو ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﺟﺪاﯾﯽ دور از اﺣﺴﺎﺳﻪ

ﺗﻮ روﯾﺎی ﻣﻨﯽ اﻣﺎ ﻣﻦ از ﮐﺎﺑﻮس ﻟﺒﺮﯾﺰم

ﭼﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺑﺎری ﭼﻪ ﻣﻈﻠﻮﻣﺎﻧﻪ ﻣﯽ رﯾﺰم

ﻧﮕﺎم ﮐﻦ ﻟﺤﻈﻪ رﻓﺘﻦ ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻪ اﯾﻦ ﻫﻢ آﻏﻮﺷﯽ

ﭼﻪ وﺣﺸﺘﻨﺎﮐﻪ دل ﮐﻨﺪن ﭼﻘﺪر ﺳﺨﺘﻪ ﻓﺮاﻣﻮﺷﯽ

معلومه/بهش احساس پیدا کردی/معلومه/نمی خوای پیشم برگردی
میدونم که منو بردی از یادت/میدونی هنوزم قلبم میخوادت
همیشه خنده هات یادمه/جای من کی باهات هم قدمه
چی شدش چی اومد به سرم/نمیتونم تو رو از یاد ببرم
انگار ميدان است!!!

دلم را ميگويم!

هركه مي آيد دورش ميزند…!

مشترک موردنظرخطشو
تورو
وقارو
نجابتتو
احساستو
عشقتو
وجودتو
به یه چهارچرخ به یه پول توجیب بغل به یه مانتوکوتاه
وآرایش غلیظ وبه یه عشوه گری فروخت!
قطع کن مشترک موردنظرت توبغل یکی دیگس.
ﻣﺮﺩ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻣﻦ ﺑﻔﻬﻢ
ﺑﻔﻬﻢ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﺮﺯﻩ ﺑﻮﺩ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ
ﻧﻪ ﺗﻦ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
روزی آمد پیشم/ لبخندی زد و گفت/ بیا با هم باشیم آخه من خیلی تنهام/ بهش لبخندی زدمو گفتم باشه/ یه روز اومد پیشم گفت می خوام برم یه جای دور/ تو هم بیا آخه من خیلی تنهام/ بهش لبخند زدمو گفتم باشه/ روزی نامه ای داد/ نوشته بود من اینجا/ با یکی آشنا شدم/ آخه اینجا خیلی تنهام/ براش لبخند کشیدم و گفتم/ خیلی خوبه آخه منم تنهام/ روز دیگر نامه ای داد/ نوشته بود/ من می خوام با این دوستم تا ابد باشم/ آخه من خیلی تنهام/ براش یه لبخند کشیدم و نوشتم خیلی خوبه/ ولی تنها چیزی که خوشحالم می کنه اینه که اون دیگه تنها نیست و اون نمی دونه که من هنوزم تنهای تنهام
آنكه دستش را اينقدر محكم گرفته اي…
ديروز عاشق من بود…دستانت را خسته نكن…
محكم يا آرام…فردا تو هم تنهايی
آن یار که عهد دوست داری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت که بعد از این به خوابم بینی
پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست
اونایی که نه از اومدن کسی ذوق زده میشن
نه کسی از کنارشون بره حوصله دارن نازشو بخرن که برگرده
اینا بی احساس نیستن
اینا بی معرفت و نامرد نیستن
اینا یه روزی عاشقترین بودن
اما یه کسایی وارد زندگیشون شدن،گند زدن به باورهاشون،اعتمادشون به احساسشون و….رفتن
شب هایم درد دارند…
وقتی ندانم…
چراغ اتاقت را کدام “لعنتی” خاموش میکند…
من موندم و تنها با غمت….در اغوش کی خوابیده ای ….
سرفه هايم صداى خرده شيشه ميدهد، به گمانم چيزي در درونم شکسته است…
تشبیه تو ساده اما میشد آن وقت که کنار من ما بودی نه که با بودن او آنهایی…
ابرها ميبارند اما انسانها عاشق “ستاره ها” ميشوند…! اين اوج نامرديست آن همه اشك را به چشمكي فروختن…
.…ﭼﻪ ﺧﻮش ﺧﯿﺎل ﺑﻮدم

.……ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮدم در ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﻣﺤﮑﻮﻣﻢ

!!ﺑﻪ ﺣﺒﺲ اﺑﺪ

..…ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎرﻩ ﺟﺎ ﺧﻮردم

.…وﻗﺘﯽ زﻧﺪاﻧﺒﺎن ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎرﻩ ﺑﺮ ﺳﺮم ﻓﺮﯾﺎد زد

…ﻫﯽ……

.…ﺗﻮ

.…!آزادی

!!!..…و ﺻﺪای ﮔﺎم ﻫﺎی ﻏﺮﯾﺒﻪ ای ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻠﻮل ﻣﻦ ﻣﯽ آﻣﺪ

می گویی بی خیالت شوم…
خُب لَعنَتی…
تُو بی خیآل او شُو!!!
قاتل تر از ان هایی که ادم می کشند کسانی هستند که در عشق خیانت می کنند و اعتماد می کشند…
از خواندن عاشقانه هایت لذت می بردم

تا زمانیكه
.
.
.

فقط برای “من” بودند

اما اینك كه عاشقانه هایت را برای “همه” می فرستی

دیگر. . .

جذابیتشان را ازدست داده اند. . .

او
زیرِ همه چیز زد
و
من
فقط زیرِ گریه…
بـه نام وفـا ; بـه نام معرفتــــعشقتان دور باداز لکــه سیاه خیـانتــــ !
دستهایت را بوسه میزدم که بدانی عاشقت هستم..نمیدانستم بوسه به دستانی میزدم که من را پس میزنند..
آنقدر زندگی بیرحمه که وقتی فهمید زندگیم شدی زندگیمو گرفت.
an kas ke dad bar bad aramo taghatam ra
ey vai agar nadanad ghadre mohabatam ra
شیشه ﻧﺎزک اﺣﺴﺎس ﻣﺮا دﺳﺖ ﻧﺰن

!!!… ﭼِﻨﺪﺷﻢ ﻣﯽ ﺷﻮد از ﻟﮑ اﻧﮕﺸﺖ دروغ

.… آن ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﮐﻪ اﺣﺴﺎس ﻣﺮا ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ

ﮐﻮ ﮐﺠﺎ رﻓﺖ ﮐﻪ اﺣﺴﺎس ﻣﺮا ﺧﻮب ﻓﺮوﺧﺖ

دزدیــدنِ نگــاه ِ تــو
از چشــمان ِ تــو
لــذت بخــش اســت!
گــویــی تیــله ای
از چشــمم بــه دلــم مــی افتــد!
بـــانـــو!
بــا مــردی کــه تیــله هــای
بسیــار دارد،
مــی آیــی؟
يادت مياد شبا مىگفتى پيشم بودى کاش اما حالا بوى اونو ميدى همين ديشب بودى باش اينا تقصيره تو نيست از بخت بده من که تو اغوش يکى ديگه دستو پا مبزنى
شیرین شیرین تر آنقدر شیرین که دلش را زدم تمام محبتهایم…
او راحت ازمن گذشت..
اگرخدا هم ازاو راحت بگذرد
قیامت را من ب پا میکنم..
اعــــــــــتراف به خــــــــیانت . .
وقاحـــــت است نه صـــــــداقت !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

ایــــــن را بــــفــــــــهــــــــم
نفهــــــــــــــــــــــــــم ……

چشمانم شاهد خیانتش بود. در خلوت خود آرام شکستم!!
او همان کسی بود که میگفت :مهتاب من! در کنار تو از ظلمت هیچ شبی بیم ندارم.
دیشب او را دست در دست فانوسی دیدم..
شاید لیاقتش همان فانوس بود!
درست زمانی که سرت جای دیگری گرم است ؛ دل من همینجا یخ میزند !
چه فاصله زیادی است از سر تو تا دل من . .
اﻭﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﻳﻜﻲ ﺑﻬﺘﺮ اﺯ ﺗﻮﭘﻴﺪاﻛﺮﺩﻡ ﻳﺎﺩﺭﻭﺯاﻳﻲ اﻓﺘﺎﺩﻡ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﻧﻔﺮﺑﻬﺘﺮ اﺯ اﻭﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮﻳﻨﻮ ﺩاﺭﻡ.
آھــــآے نیمکت ھآ بیہـــودھ نشستہ اید…
آنکہ بآید مے آمد
رفت!
میدانم که یک روز پشیمان میشوی از اینکه دلم رو شکستی و مرا فروختی و فراموش کردی،مرا به کسی فروختی که چند ماه نیست او را میشناسی،نمیدانم چه بگویم فقط بدان که این چند ماه نه شب دارم نه روز،خدا میداند تو در چه خیالی هستی،خیال من فقط تویی هرچند که مرا فروختی،پشیمانی تو در آن روز فقط مرا بیشتر آزار میدهد،پشیمانی تو برای یک مرده چه فایده ای دارد؟
افسانه ها را رها کن
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که عشق را می بلعند …
تو اگر نباشی……..
دیگری جایت را پر میکند!!
به همین سادگی.!!!
میخواهم بدانم.توهم دریارامیبینی.یادم میکنی.حتی زمانی که دراغوش او روبه دریاایستاده ای.
.دل شما کاروانسرا نیست ، نگذارید دیگران وسط دل شما ، خستگی رابطه های قبلیشان را در کنند …
ازکدام غم بسوزم…ازبي وفايي عزيزم…ازبي اعتنايهاي او….ازدل سنگش.

ازاينکه فراموش کرده يه زماني ميگفت نفسش هستم…عسلش هستم…عشقش هستم…. يا..ازقفل دستان اوباديگري…….يا
ازموهاي سپيدشده ازفراق او.ازخستگي پاهايم…يابي ابرويي نزدسنگ فرشهاي کوچه وپس کوچه هاي خسته شهر ازقدمهايم…ياازخورشيدي که ازصبح تاشب به ارامي به من ونتيجه بي حاصلم بانگراني مينگريست….ياازچشمان هميشه خيسم ياازنگاه تمسخراميز مردم…همان بهترکه همه بگوين طفلي ديوانست…دست خودش نيست….خدا شفايش بده…اري چه خوب شدخدا ديوانگي راافريدوالا بااين همه رسوايي چه ميکردم. ولي راستي…مگرنميگين خوش به حال ديوونه….ولي چرامن حالم خوش نيست

من با تنهایی!!!
تو با چه تن هایی؟؟؟ 🙂
تنها دلیل افتادن من از چشمانت…
جاذبه رقیب بود، نه زمین!
بالش خودم را ترجيح ميدهم… شانه هايت مانند بالش های مسافر خانه است… خوب ميدانم سرهای زيادی را تكيه گاه بوده است…
به تو دیگر نتوان اندیشید..
به تو دیگر نتوان بست امید..
به تو دیگر نتوان گفت گلم..
که تو دیگر گل نازه همه ای
ای کاش یاد بگیریم
واسه خالی کردن خودمون
کسی رو لبریز نکنیم …!
آری…
اینقدر آسوده خاطری را دوست داشتی که همچو منی نمیتوانست در خاطرت جای گیرد …
T
دلواپسی من از نیامدنت نیست!

می ترسم

در پس این دل دل زدن ها

بیایی

و دلخواه تو نباشم…

همه روخط زدم تابه عشقم برسم،غافل ازاينكه خودم ،خط زده عشقم بودم تابه عشقش برسه!!!
آخر قصه را بردار و با خودت ببرهمان یکی‌ بود و یکی‌ نبودهمان گنبد کبودرا برای من بگذاردر فکر شروعی دوباره اممن بودم و هنوز کس دیگری نبود..
فرقی نمیکند کنارم باشی یا نه وقتی خیالت همبستر دیگریست…از این بودنهایت بیزارم
*تو به من گفتی از این عشق حضرکن
ساعتی چند بر این آب نظرکن
آب آیینه عشق گذران است
توکه امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا… که دلت با دگران است… *
حتی فریدون مشیری هم نمیدانست نگاهم براو. حکاکی بر قلبم بود
چون نقشعای فرهاد بر بیستون…
چه تقدیر بدیست!!!! من اینجا بی تو می سوزم،،، و تو آنجا با او می سازی…..!!!
دیگر در آغوشت نمی آیم….نه اشتباه نکن….هنوز هم دیوانه وار دوستت دارم…اما دیوانه میشم وقتی در آغوشت بوی بیگانه ها را می فهمم…
راحت خوابیده ای در حالی که من تیکه های غرورم را از ته دلم جمع می کنم. سلامم را به شاهزاده رویاهایت برسان…
میدونی بازی روزگار چیه؟؟؟؟؟
من چشم بذارم دنبالت بگردم
اما تو بری یکی دیگه رو پیدا کنی!!!!
برایش ازحصارعشق هزارکلبه ساختم…
هزارکلبه دورتردلی اجاره کردورفت:-(
به نیوتن بگویید :هر عملی را عکس العملی نیست… وگرنه این همه عاشقانه های من بی جواب نمیماند.
آخه من بد نبودم آخه چى شد خداىا,
اىن رسم عاشقى بود ؟؟که من باشم براش بمىرم تو روم بگه دىگه نمىخوام.
آخه چى شد اون همه ؟؟ دوستت دارما کجا رفت ؟؟؟؟؟
عىب نداره خداىا ولى حقمه باز خىانت ؟؟
این چه رسمیست؟؟؟
پیراهنش را من برایش خریدم،دیگری از تنش درآورد
ﭼﺮﺍ ﻫﻤﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﻧﻔﺮ ﺳﻮﻡ؟ ﺍﻭﻥ ﺗﻘﺼﯿﺮﯼ
ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﻧﯿﮑﻪ ﺑﻪ ﻧﻔﺮ ﺳﻮﻡ ﭼﺮﺍﻍ ﺳﺒﺰ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩ
ﺑﻠﻪ …….
آنکه دستش را اینقدر محکم گرفته ای
دیروز عاشق من بود. . .
دستانت را خسته نکن
محکم یا آرام. . .
فردا تو هم تنهایی. . .
من…تو…ما…یادته؟ تمام شد…
حالا تو…او…شما…من هم به سلامت…
بعضيا مرگ مغزى شدن انگار … ﻫﺮ روز ﻗﻠﺒﺸﻮن رو اﻫﺪا ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ …
بیچاره آسمان …

دلش به خورشیدى خوش است که هر روز دورش میزند . . .

عزیزم چه زیبـا اجرا میکنـی
خط به خط تمام گفتــــه هایم را
خواســـته هایم را
امـــــا
برای دیگری!
امدی ولی خیلی دیر….دیگر با خیاله تو ولی در آغوشه دیگری خوابیدن عادت کرده ام….از راه آمده برگرد….
اومرابه هیچی فروخت…ومن هنوز برسرآنم که تارمویش رابه عالمی نفروشم!!!
احساس ميكنم بازي رابد باختم حواست هست من يارت بودم نه حريفت…
کاش برایت هزاران نفر بودم تا به هرخیانتی که میکردی باز هم من دستهایت را میگرفتم…
چه چشمهای نجیبی داشت زیبای من
ولی حیف نجابت آغوشش را با هرکسی تقسیم میکرد…
با هر کى ساختيم عاقبت سوختيم……….
سکسکه ام گرفته بودگفتم مرا بترسان دستانم
رارهاکردی”نفسم” بندآمد…!!
قلب من ب تیغ کسانی زخم برداشت…
که از آنها انتظارمحبت داشتم نه خیانت
شاگرد از استادش پرسىد:عشق چىست؟استاد در جواب گفت”به گندم زار برو وپر خوشه ترىن شاخه را بىاور.اما در هنگام عبور از گندم زار,به ىاد داشته باش که نمى توانى به عقب بر گردى وخوشه بچىنى!”شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتى طولانى برگشت.استاد پرسىد چه آوردى؟وشاگرد با حسرت جواب داد”هىچ,هرچه جلو مىرفتم,خوشه هاى پر پشت تر مى دىدم وبه امىد پىدا کردنپر پشت ترىن تا انتهاى گندم زار رفتم”استاد گفت:عشق ىعنى همىن
“تو”

آزارت به مورچه هم نمی رسید

پس چطور به قتل رساندی؟

این همه خاطره را ؟!!!!

فکر میکردم در قلب تو محکومم به حبس ابد !! به یکباره جا خوردم . . . . وقتی زندان بان بر سرم فریاد زد: هی . . . تو آزادی ! و صدای گامهای غریبه ای که به سلول من می آمد !! . . .
هدیه ای که برای تولد من آورده بود یک تابلو بود که با خط درشت رویش نوشته بود : زندگی پوچ و بی معناست ، در صورتی که او همیشه به من می گفت : تو تموم زندگی منی !
مدام میگفت خیالت تخت…من وفادارم…ومن چه ساده لوحانه خیالم راتخت کردم برای عشق بازی اوبادیگری…!
این روزها هوا خیلی غبار آلود است؛ گرگ را از سگ نمی توان تشخیص داد! هنگامی گرگ را می شناسیم؛ که دریده شده ایم.
نفس هایت در اغوش او..از این راه دور هم..ازارم میدهد..لعنتی..کمتر نفس نفس بزن…
آسمون اشكاتو پاك كن آدما وفا ندارن،واسه رفتن وشكستن پشت هم بهونه ميارن
مــی دانی … !؟ به رویت نیاوردم ..
از همان زمانی که جای تو به من گفتی : ” شما
فهمیدم
پای او در میان است …
چشماى نازت قسمت کى شد شب گريه هاى من چى پس حالا که من نيستم با کى هم اغوشى لالاى هاتو واسه اونم ميخونى
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﻭ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ …
ﻭ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﯾﻢ
ﻫﺮ ﺩﻟﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ .
ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ
ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ
ﺍﺯ ﺫﻫﻨﺖ
ﺍﺯ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﺖ
ﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺳﺖ ﺭﺍ …
ﺑﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ
ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺻﺪﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺍﯾﺴﺖ
ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻧﺖ
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﮔﻠﻮﻟﻪ
ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
آرزویم تاحدودی برآورده شد
خواستم سپید بخت باشم
آدم برفی شدم….✔
انقدر مرا از رفتنت نترسان
قرار نیست تا ابد با هم بمانیم
روزی همه رفتنی اند
ماندن به پای کسی معرفت میخواهد نه بهانه
بلند میگویم : رفتی به درررررک ؛ لیاقت ماندن نداشتی !
ﺩﻝ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﻧﺒﺎﺵ ﺩﻻ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﯼ ﺩﯾﮕﻪ
ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺮﮒ ﺑﺎﺷﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ
ﺳﻬﻢ ﺩﻟﺖ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﯿﻪ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺣﻤﺎﻗﺖ
كاش سرزمينم بجاي گربه،شكل سگ بود
تا مردمش بجاي خيانت كمي باوفابودند…
او را بوسه زد

مرا

“مهر باطل شد”

انگار حرف”ر” هميشه اضافه است

به هر کس گفتم درکم کند دکم کرد.

بعد از مدت ها دیدمش !!
دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن…
خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم…
تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم : بی معرفت !
دستای من تغییر نکرده… دستات به دستای اون عادت کرده…
گفت: دوستت دارم…از کجا باید میدانستم او را به یاد دیگری می اندازم..
او راحت از من گذشت!
اگر خدا هم از او راحت بگذرد
قیامت به پا میکنم…!!
بازویم هر قدر یارا داشت یاران را گرفت چون فشاندم آستین در دست جز مارم نبود
عجب شب های نحسی ست.
من و سیگار با هم تا صبح درد و دل میکنیم و او
در اغوش عشقش با ناز آرامش خوابیده است.
خوشبحالش !
میبخشمت..واسه اشکایی که من میریختمو لبخندات با اون..شبایی که خوابم نمیبرد از گریه..تو با فکرش میخوابیدی..میبخشمت..اما..یه روزی..ی جایی..بدجوری یادم میوفتی ..شک نکن..
به هر انکه بی احساس عاشق و بی دلیل رها میکنند،گر ما بگذریم هم خدا نگذرد.✔
مـــی گـــذارم و مـــی روم
نــه اینکـــه دوستـــت نداشتـــه باشـــم
چـــون از نخــــودی بــــودن متنفــــــرم ..
ازم پرسید:من رو بیشتر دوست داری یا زندگیت رو؟
گفتم زندگیم رو قهر کردو رفت ولی ای کاش میدونست که تمام زندگیم بوده
پاره ی تنم به تن دیگری رفت عادتم راکه همه میدانند کسر شأن دارد برای من لباسی که برتن دیگری بوده بپوشم دیگرنمیخواهمش…
گفته بودم لب تر کن تا برایت بمیرم اما نگفته بودم لبهایت را با لب های دیگری تر کن
شب من با عاشفانه های او به خواب می پیوست
و
من غافل که شب او با عاشقانه های دیگری…
هرگاه باران می آید
از هرجایی سراغت را می گیرم
غافل از آنکه
تو باز زیر چتر دیگرانی
ادمى که همیشه میگفتی :

برو من همیشه پشتت هستم

ولی هیچ وقت…

فکر اون خنجری که پشتت قایم کرده بودی رو نمی کردم !✔

ازاينكه به همون بي وفايي بشه ميترسيم اماازبي وفاي به ديكران نميترسيم
امروز گریه ی دوستم رو دیدم… با گریه بهم میگفت من رفتم سربازی مرد شم بیام کنارش
ولی… وقتی برگشتم… دیدم عشقم زن شده…
یک روز…
حسرت خواهی خورد…
روزی که در آ غو ش دیــگری…
با فکر کردن به من…
آرام می شوی…
در همین حوالی کسانی بودند که می‌گفتند بدون تو نفس نمی‌کشیم اما امروز در آغوش دیگران نفس نفس میزنند
این من هستم که وفادار خواهم ماند ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند!

این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم

دستانت در دستهایم است
امافکرت پیش دیگران
قلبم درگرو توست
اماقلب توپیش دیگران
هرلحظه ازسکوتت رنج بردم
هرلحظه به من بانامهربانی هایت ظلم کردی
چراقصه ی عشق برایم اینگونه تلخ است
چرا ی لحظه عشقم را نمیبینی
اين كه عادلانه نيست… من مدام دست تو رابگيرم تو مدام مرا دست كم بگيري
کلمات هم بازيچه ى من وتو شده اند،
من براى تو مينويسم ،
تو براى او ميخوانى ……..
بلاخــره

حرفهــــايـي كــه ميخـواستـــم را

از زبــانـــت شنيـــدم

تنهـــا فــرقــش ايـن بـــود

مخــاطبـــــت ديگـــــر

مــــن نبــــــــودم . . .

همیشه میگفت خیالت تخت به توخیانت نخواهم کردومن عاشقانه باورش داشتم غافل ازاینکه خیالم تختی بودبرای عشق بازیه اوبادیگری.
اگر با تو وفا کردم تا به امروز * بدان هستم نادم از کارم هر روز *چون که برای دیگری بی قراری * به جای من دست دیگری در دست داری*
دلگیرترین لحظه وقتیه که بفهمی اونیکه شده زندگیت تورو فقط تجربه کرده!
آره میدونم تو آنقدر عاشق بودی که وقتی رفتی هدیه هایم را پس نیاوردی و گفتی میخوام به یادگاری از عشقه اول و آخرم داشته باشم…ولی من چند وقت بعد اونا رو دسته یکی دیگه دیدم…
آهای غریبه؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
صدایی بود که سالها بعد شنیدم
چه صدای گرم و آشنایی بود،فریاد میزد ببخش مرا دیر رسیدم تو سهم آغوش من بودی نه آغوش خاک.
آهای نیمکت ها…
بیهوده نشسته اید…
آنکه باید می آمد رفت…
دستات تو دست اونه
خدامیدونه دارم میشم دیونه
از دست این زمونه دلم خونه
قلبم شکسته خدا
چرا عشقم شد ازمن جدا
دارم میمیرم من بی صدا
زن ظريفه است نه ضعيفه.ضعيف اون مرديه که نميتونه يک ساعت چشم و دلشو نگه داره.
عجب ای دل غافل اوبرای بودنم هم بهانه اوردتابروم!!!
از مادرم شنیدم شیرش را حلالم نمیکند اگر ب ناحق ظلمی ب کسی کنم…
تو ک قلبم را ویران کردی با عشقت؛
مادرت ب تو چه گفته بود!!!!!
ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺑﻪ ﺗﻮﯼ ﻧﺎﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎﺏ ﺑﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﺭﻓﯿﻖ ﺩﺭﺍﻣﺪﯼ. ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﺮﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ  ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻡ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩ
ﻧﻤﯿﺒﺨﺸﻤﺖ
behesh goftam ba man mimani?goft khiyalat takht ..nemidanestam khialam takhti shode baraye havas baziash ba digaran
چقدر سخته عشقت بگه از يكي متنفره و عاشقته بعد ببينشيش بااونيكه ازش متنفر بود ريخته رو هم و بهت ميگه ميخوام تنها باشم
ای کاش وفا می بود .تا چنین بی وفایی پیش نمی گرفت
الهی قلب غم اتش بگیرد/سیاهی دق کند ماتم بمیرد/الهی تا رفیق هست وزمان هست/کسی یادتو را از من نگیرد.
به هیچکس دراین دنیاوابسته نباش حتی سایه ات چون هنگام تاریکی توراترک می کند جه برسه به ادمها.!
من با کناری ات کنار نمی ایم! کنار می روم…
انقدردلم پرکه جای برای عاشق شدن نمونده
درد دارد …

اﯾﻦ ﺷﺒﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪاﻧﻢ ﭼﺮاغ اﺗﺎﻗﺖ را ﮐﺪام ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺧﺎﻣﻮش ﻣﯿﮑﻨﺪ …

عاشقش بودم، دل من را شکست
او نمک خورد و نمکدان را شکست
حال، او هست لایقِ آنچه که هست
لایقِ بودن با آدمهای پَست
من هم مست از مِی و سیگار بدست
پُر زِ خاکستر شده این قاب عکس.. راستی عکسمان را یادت هست؟؟
این یکی به دست من خواهد شکست…!
مرا که قمار کردي! گذشت…………… کاش لااقل بازي را ياد مي گرفتي!
شُمـــاره عوضی نبود…صِـدا اِشتبــــاه نبود

صدا همـــــان صدا بود

چیــــز ِ دیگـــری اِنگار عــــوض شده بود

چیــــزی شبیـــه دِل…

تـو
براي مدت ِ طولاني
مرا گول زدي و با ديگري, شراب نوشيدي
و من
براي مدت ِ طولاني
خود را گول زدم
و با “خـــودَم” قهوه نوشيدم√
ﺍﯾـﻦ ﺑـﯽ ﺗــﻔـاﻭﺗـﯿﻬـا … .ﺍﯾــﻦ ﺑـﯽ ﺧــَـﺒــَﺮﯼ ﻫـا … .ﮔــﺂﻫﯽ ﺩﯾــﺪاﺭ ﺍﺯﺳــَـﺮ ﺍﺟـﺒـاﺭ … .ﻧــَـﺒـﻮﺩَﻥ ﻫ ـــ ا … .ﻧـَـﺪﯾــﺪَﻥ ﻫـ ـــــ ا … .”””خیانَتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هـ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ا”””… .ﯾــَـﻌـﻨـﯽ ﺑــُـﺮﻭ ! … ….. .وای که من ﭼـِـﻘـَـﺪﺭﺧِــنگم
از مــــــــن نــــــرنج مــــــن نه مــــغــــرورم و نــــــه بی احساس فقـــــــط دل خسته ام از اعتمادهای بيـجــــــــا …╰╮
او کجاست ؟
گسی که عشق پاکم را فدای اش کردم. اوکجاست؟شاید یقین داشت می بخشمش ,که اینقدر ساده قلب مرا به بیگانه فروخت..
آه خدایا…
چقدر دردناک است نگاهت را به کسی دادن که نگاهش
تنها چیزی را که نگاه نمی کند….
نگاه تواست
همین حوالی … کسانی هستند که تا دیروز میگفتند ! بدون تو نفس هم حتی نمی توانم بکشم . . . و اما امروز . . . در بغل دیگری نفس نفس میزنند
بگو چی بین ما بوده سر عشقت چی آوردی؟
اونم حرفاتو باور کرد واسه اونم قسم خوردی؟
منو یادت میاد یا نه؟همون که عاشقش بودی
چقد راحت یکی دیگه جامو پر کرد به این زودی؟
من فکر کردم قلب تو مانند خانه ایست ک تنها عاشق آن خانه من هستم ولی افسوس فهمیدم قلب تو مانند هتلی است ک من یکی از مسافران آن هستم
شک کرده بودم کسی بین ماست… اما نمیدانستم خودم بین او و دیگری ام
چترت را جا گذاشته ای . . .

روزهای بارانی راه می افتم توی کوچه ها،
بی چتر نمانی . . .

یادم می آید،
زیر چتر دیگرانی . . .

دقیقا وقتی تو اوج دلتنگی بودم پیامک دادیوگفتی دلت برام تنگ شده دستام از شوق شروع به لرزیدن کرد اما یادم اومد دیگه ماله من نیستی دیگه عاشقانه هات برای یکی دیگس…دیگه آغوش محکمت جای یکی دیگس یاده اینا که افتادم تمام شوقم به ناراحتی تبدیل شد و جواب دادم دیگه دیره نفسش…
اگر بار گران بودیم رفتیم
اگر نا مهربان بودیم رفتیم
…………
نگو بار گران بودیم رفتیم. . .
اخه اینا دلیل محکمی نیس
بگو با دیگران بودیم و رفتیم….
shayad agar tanham nemizashti.hal dar in ghorbat nabodam…
عجب دنیای عجیبیه…
من اونو دوست دارم اونم کسی دیگه رو…
بعد میریم یه کنجی و دادمیزنیم خدایا…
چرا اخه… چرامن !!؟بعدمیشنوی که یکی هم بودکه مارو دوست داشت!!
واقعا اینطوری نیست
چقدرسخته کسی که دوسش داری بهت خیانت کنه بعدبراش پیام عاشقونه بدی اون جواب بده عشق عاشقی چیه تنوع زیاده
فرو ريختم انگاه که دانستم دلت کسي را دوست داشت که من نبودم
رسم زمونه : تو چشم میذاری من قایم میشم ………اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی
حداقل درخواب های من دستش رانگیر
حرمت نگهدارلعنتی
وقتی دیر می آیی ؛دلم هزار جا نمی رود یک جا می رود آن هم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خانه ی رقیب!!
وقتی تو با همه میخوابیدی!!!من ساده با فکر تو میخوابیدم
ما ازهم جدا شديم،ولي من ازباتو بودن خيلي چيزها ياد گرفتم!!
ياد گرفتم
ميتوان هر روز لاف عاشقي زد
وقتي عاشق نيستي..
ياد گرفتم
ديگر براي هيچكس غرورم را زير پا نگذارم
ياد گرفتم
گريه هاي هيچكس را باور نكنم
ياد گرفتم
بايد كه مرد عمل بود و بجاي تهديد خيانت كرد
ياد گرفتم
به خاطركسي که دوسش داري بايد دورغ بگي
ياد گرفتم
به هيچكس فرصت جبران ندهم
لاشـــه ی عشقت
خواهد گــَندید
وقتــی
طبق عادتـــــِ همیشــه
تقدیمش میکنــی
به غیــــر
چرا فکر مي کني اون بهـت خيانت کـرده ؟!
اين تويي کـه بـا انتخاب کـردن و دوست داشتن کسـي که لياقـتتو نداره به خودت خـيانت کردي . . .
هیــــــــــــس!آرام تـر بــاشید. . .عشقــم در آغـوش کسی خوابیـــده…
آنکه میگفت منم بهر تو غم خوار ترین چ دل آزار ترین شد چ دل آزار ترین…..
آن روز که دلت پیش دلم بود گرو/دستانه مرا سخت فشردی که نرو/حالا که دلت با دگری بند است /کفشهای مرا جفت نمودی که برو؟
سلام به نازنینی که دیروز عاشقی مان را بیش از غرورش دوست داشت!
و امروز که غرورش را بیش از من دوست دارد….
midani?!be royat nayavardam!!
az haman zami ke jaye to be man gofti shoma,fahmidam paye Oo dar mian ast.
(hossein panahi)
cheghad sakhte oni k fekr mikardi doret migarde,doret mizade…
اين روزا هرکى منو ميبينه ميگه وااااى چقدر لاغر شدى
رمز موفقيتت چيه؟
من فقط لبخند ميزنم و ميگم بازيچه شدن…✔
این بار که عاشــق شــدم دوســـتت دارم رو اصــلأ به زبــون نــمیــآرم قربون صدقه رفتن که هیــچـی !نگرانیامــم بـــروز نــمیـدم وقتی حالش خوب نبود باهاش صحبت نمیکنمو آرومش نمیکنم،بجاش میگم برو یه دوش بگیر بهتر میشی..باهــاش زیاد بیرون نمیرم تا اگه جدا شدیم خیابونای شهر عذابم ندن به چشماش خیره نمیشم تا دلم گیر چشماش نشن سعی میکنم وقتی داره خودشو برام لوس میکنه بحثُ عوض کنم تا صداش که یادم اومد دیوونه نشم وقتی خواست قسم بخوره که تنهام نمیذاره،انگشتمو میذارم رو لبش و میگم لازم نیست قسم بخوری ،حرمت خدارو نشکون خلاصه اصن بهش گیر نمیدم و پاپیچه کاراش نمیشم انگار ن انگارمن تجربه کردم تاوان اعتماد به بعضیا یه عمر پشیمونیه…
مشــکل از تـــو نـــبــود از مـــن بـــود!

بـــا کــــســی حــــــرف مـــی زدم که ســـــمعک هایش

را پـــیــــش دیــــگـــــری جــا گـــذاشتـــــه بــــــود…

با دلی عاشق و تبدار کجا میرفتی
در شب حادثه با یار کجا میرفتی
شک ندارم که تو از کار خودت می خندی
پسر ساده ی ناچار …کجا میرفتی
باز هم قول و قراری و عزیزی تازه
باتوام بی غم و بی عار کجا میرفتی
جان تو دست خودم نیست ولی می پرسم
ساعت نه ،شب دیدار ،کجا میرفتی ؟!
***
آمدی باز و بیا …سنگ صبورت هستم
دردودل کن که تو اینبار کجا میرفتی !!
امـــروز از کسی شنـــیدم

که با او بودی

راســت و دروغــش پای خودش

اما خودمانیم ..

از خیانت خسته نشدی ..؟✔

آهای تـــــــــــو!تویـــــی

که وقتی نگـــــاهـــــت

میکنم نگــــاهــــت را

ازمن میدزدی!زمانـــی

تمـــــــام وســـــــــعت

نگاهت مــــــــــــــال

مــــــــــــن بـــــــــــود

می فــــــــــهمی.♥

روزی میرسه که همه آدما خودشونو میکشن… نه با تیغ رگشونو نمیزنن
قید احساسشونو میزنن.!
dele man tange kasist k b deltangie man mikhandad!
آینه پرسیدچرادیرکرده است؟نکندعشق دیگری اورااسیرکرده است؟خندیدم وگفتم:اوعشق من است فقط دقایقی تاخیرکرده است خندیدبه سادگیم اینه وگفت:احساس پاک تورازنجیرکرده است.گفتم ازعشق من چنین مگوگفت:منتظرنباش اوبرای همیشه دیرکرده است.
اخر بازی است…
سک سک،..
پیدایت کردم…
در اغوش او!
لعنتی!
دست کم…
بین شعرهای من،
دستش را نگیر!!!
بی انصاف،
مردم دارند این شعر ها را میخوانند…!
آنــقــدر زیبـــا عاشق او شده
کـــه آدم لـــذت مــــی بــرد از ایـــن هـــمــه خــیـــانــت !
روزی هــم اینگــونــــه عـــاشـــق من بــود .
یـــادش نیس لــعــنــتــی ….
آرامتر تكانش دهید… مـرگ مغزی شده…بــایــد زودتـر دفن شـود… چیــزی بـرای اهــدا هــم نــدارد…!احسـاسـم است…تــا همین دیــــــروز زنـــــده بـــود…خـــودم دیدم…كســی لهش ــرد و رفت.
شمع کج اخر بسوزدپرده فانوس را
قوم بی غیرت چه داند قیمت ناموس را
تکیه بر دیوار کردم
خاک بر پشتم نشست
دوستی با هرکه کردم
عاقبت قلبم شکست
آهای!! انقد با تنها گذاشتنم با من بازی نکن…
بخوام باهات بازی کنم میشی شهر بازی!
دیوانه ام …
ولی نه انقدر که خیالت را بر دست و پایم زنجیر کردی
یاد گرفتم وقتی کسی میگوید :
بیا دوست معمولی باشیم…
یعنی بمون تو آب نمک تاهر وقت حوصلم سر رفت بازم باهات سر گرم بشم
سردش بود دلم رابرایش سوزاندم” گرمش که شد:باخاکسترش نوشت خداحافظ !
آرامش یعنی:
هر وقت قهر کنی مطمئن باشی کسی جات رو نمیگیره!!!
ان زمان که خبر مرگ مرا میشنوی //
روی خندان تورا کاشکی میدیم
آن که برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت. . . .

به همه عالمش از من نتوانند خرید. . . .

“سعدی”

اگر میدانستند با تو در رویاهایم تا کجا پیش رفته ام…
سنگسارم میکردند…
اوﻟﺶ ﺷﯿﺮﯾﻨﻪ

اوﻟﺶ ﻋﺸﻖ ﺳﺮزدﻩ ﻣﯿﺎد ﺗﻮ دﻟﺖ

…اﻣﺎ

اﺧﺮش ﺗﻠﺦ

آﺧﺮش ﺗﻤﻮم ﻫﺴﺘﯽ ات رو ازت ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺗﺎ از دﻟﺖ دﺳﺖ ﺑﺮدارﻩ

آرامم…مثل مزرعه ای که تمام محصولش راملخ هاخورده انددیگرنگران داس هانیستم..
رفاقتها بوے خیـــ ـانت میدن نه نگو توے قیافـــت دیدم!!!
یکے راست حسینے بهم بگــ ـه که معنے
رفیقو کیا فهمیدن؟؟؟
اے کاااااش که بتونم دلیل نامردیا رو بدونم…
تا دونفر باهم آشنــ ـا کردیم تیم شدن که بعــ ـد منو بکوبن زمین …
قلبــــتو…
عشقـــ ـتو…
حستــ ـو…
وقتــ ـتو..
هزیــ ـنه کن که آخــ ـرم بره با ی نفر دیگه تنهایــ ـے بشه نصیبمون.. .
زندگیــ ـت ی جزیره بود قدم زدم در مسیــــ ـر توکه با لبخنــ ـد بهم بگے همه اینا وظیــ ـفه بود؟؟؟
آرام ام….میدانم که قلب و جسمت ماله من است…اما دیگر هیجان ندارم….میدانم آغوشت جای خیلی ها بوده…
اهاى برگ گل ياس دلم بدجورى تنهاست شدم قربونيه عشق توى بازى احساس ازاون روزى که رفته دلم غرق تمناست شدم مست نگاهش نشستم سر راهش شدم هر چى که ميخواست حقيقتو سرا بش شدم بازى چيه دست همه قول قرارش…بعد از بعداز اليکا هيچى ديگه نمونده باقى اون رفته منو کاشته تو اين باغ اقاقى بعد از اليکا هيچى ديگه برام نمونده اون بارفتنش گل خونه عشقو سوزونده
انگارحرف (ر) اضافه است… هرکه را گفتم درکم کن > دکم کرد…
متنفرم از عشق هایی که مثه حلقه هایی دود قلیون اول بزرگ میشه و بعد محو…
.!!! شنیده ام که سرت جای دیگری گرم است….؟مزاحمت نمیشوم …فقط بدان حرارت سرگرمی هایت قلبم را میسوزاند.
“ابراهیم”نیستم اماغرورم راقربانی کسی کردم
که ارزش”گوسفند”نداشت…
عطرتنت روی پیراهنم مانده…
امروزبوییدمش عمیق،عمیق!
باهرنفس بغضم راسنگین ترکردم!وبه یاد آوردم که دیگر،تنت سهم دیگری ست …وغمت سهم من!
تــــا دوبـــــاره دیــــ❤ــــدنــــت . . .

ایــــن تخـــ❤ـــــت خـواب را وارونـــــه خواهـــــم خوابیــــــد!

خیانــــت اســــت به تـــــ❤ــــو ..

ســـــر بر ڪنار “خیالـــ❤ـــت” گذاشـــــتن !✔

شب شده بود، گل آفتاب گردان داشت دنبال خورشید میگشت که یهو یک ستاره بهش چشمک زد، اما گل آفتابگردان سرش رو آرام آورد پایین، میدونی چرا؟! آخه گلها هیچوقت خیانت نمیکنن واسه همینه که گل آفتابگردان همیشه شبها سرش پایینه
تشنه آبیم، اما چای مینوشیم…. گل رز توی دستمونه، چشم به گل نرگس داریم…
دورا دور عاشقت شدم

دورا دور نگرانت بودم

دورا دور عشق ورزیدم

و حال

عاشق شدن و عشق ورزیدنت

به دیگری را

دورا دور می بینم

و از همین دورا دور. . .

می میرم. . .

انکس که بيشتر سخن از اعتماد و وفا مياورد بيشتر از اعتمادي که بهش داري به عشق و حقيقت ان خيانت ميکند.
آخ عشقم! چه زیبا اجرا می کنی خط به خط خواسته هایم را، منتها برای دیگری…
del be abie aseman bedahi,be hame eshgh ra neshan bedahi,bad dar rahe dos jan bedahi,dostat asheghe zanat bashad
من چرک نویس احساسات تو نیستم !
“دوستت دارم” هایت را جای دیگری تمرین کن !
مرا مجنون لیلایی ست که روزش بامن است وشبش با دیگری…
ازخداحافظی های اشک وکاسه آب و دلتنگی خیلی وقته که گذشته، امروز هرکس بادیگری می رود و همه چیز تمام میشود،به همین سادگی…
آهاى تویى که جاى منو گرفتی!!!

یادت باشه….
خیلی ترشک و پاستیل دوست داره …
هی بهش نگو این کارو کن ؛اون کارو کن, عصبی میشه ….
وقتی مریضه حالشو بپرس دوس داره بدونه نگرانشی …
چیزی را تكرار نكن بدش میاد , نصیحتش نكنی ی وقتا دوس نداره ….
خسته که باشه صداش دیوونت میكنه یا وقتی از خواب پا میشه …
كارتون خیلی دوست داره ی وقت مسخرش نكنی كودك درونش زندست …
تا شب بخیر نگفته نخواب، سعی کن زودتر از اون صبح بخیر بگی….
خیلی درس خونه وقتاشو زیاد نگیر….
اون بعضی موقع ها دلش میگیره هرچی گفت بگو چشم….
آهـــــــای….
اون همه چیزِ من بود ؛

حق ندارى اذیتش کنیا …!!!

آی مردم عاشقش نشوید!

من به اندازه ی تمامتان برایش عاشقی کردم . . . . .

نماند . . . !

پاهایم برهنه است!! کفشهایم را کسی برداشت که قراربودسالهابامن”بماند”
انقدر دلم سردو گرم شد که اخر ترک برداشت
وقتی به جای بمون میگی:
“هرجور راحتی”بوی “خیانت”میدی.
شب شکست ، پيمان شکست ، عهدي شکست ، قلبي شکست
از شکست هر شکستي بر دلم آهي نشست . . .
بیا برای یکبار هم که شده…معکوس عمل کنیم؛ من عاشق دیگری میشوم تو درد بکش…. من جلویت با او سبز میشوم تو بمیر…. من در آغوش او نفس نفس میزنم تو هق هق کن… فکر کنم اینجوری بفهمی چی میکشم…. البته بعید میدونم…
سخته منتظر بشی کارش تموم شه که بتونه باتو باشه ولی وقتی تموم شد، تو دلت بگی کاشکی کار داشت!لااقل اون موقع واسه نبودنش دلیلی بود
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺑﻤﺎﻥ ، ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﻫﺮ ﻃﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ ؛
ﺑــــﻮﯼ ﺧﯿــﺎﻧﺖ ﻣﯿــﺪﻫــﯽ !!
اعتصاب خنده
یک شکنجه در کنج
ضربه ی کشنده
منطق عفونی
روی میز تحریر استکان خونی
زود فراموشت شد
قصه های تکرار
زیر تیغ انکار
یادته که گفتی وقت گریه هات من
میشینم کنارت میزنم باهات زار
امروز اما من
زار و بی قرارم
تو بخند بااون یار
انقد خودمو براش کوچیک کردم که فکرنکنه ازش بزرگترم…افسوس که منو بخاطر کوچیکیم تنها گذاشت
منو فروخت…
به امید یک سکوی پرتاب!!
اما مونده تا بفمهه،
اون تا ابد بدهکار دلش شد…
ازسرد بودنم نرنج سرد شده ام تا تو در كنارم نسوزي
سوختم خاکسترم را باد برد بهترین یارم مرا راحت از یاد برد
ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯼ
ﺩﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺩ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯼ
ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﭼﻪ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺯ ﻣﻦ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﯼ
ﻫﺮ ﺩﻭ ﻗﻠﻤﺖ ﺧﻮﺭﺩ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ !! …
هرکه رادیدم خیانت کردورفت،هرکه بامن بودیارمن نبود، هرکه آمد بردلــــم زخمی گذاشت خود ندانستم ازاین غمهـــــا چه سود؟؟؟
اینقدر می گفت دورت بگردم و دورم گشت که وقتی به خودم اومدم دیدم دورم زده رفته ..
سخت است میان هق هق شبانه ات..نفس کم بیاوری..!! و او به عشق جدیدش بگوید ” نفس ” !
تنت که پیش من باشدو دلت در آغوش دیگری..
هزار صیغیه ی محرمیت بخوانند باز هم هرزگیست!
ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ،ﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﻫﻮﺱ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻱ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ ،ﺧﻨﺠﺮ ﺧﻴﺎﻧﺘﻲ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺘﻢ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﻡ ،ﻣﻲ ﺑﻮﺳﻤﺶ ،ﺻﻴﻘﻠﻲ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ،ﺍﻧﺪﮐﻲ ﻧﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﻭﻳﺶ ،ﻧﻮﺍﺯﺷﺶ ﮐﺮﺩﻩ ،ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮ ﺳﺮﺟﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺭﻡ ،ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻟﻌﻨﺘﻲ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ ،” ﺧﻴﺎﻟﺶ ﺗﺨﺖ ” …ﻣﻦ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﻫﻨﻮﺯ ، ﺑﻪ ﺧﻨﺠﺮﺵ ﻫﻢ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﻡ
آن چشمها هنوز رهایم نمی کنند
فکری به حال دغدغه هایم نمی کننذ

آن چشمهای آبی دریایی ات هنوز

از ساحل سکوت رهایم نمی کنند

من دفتری پر از غزلم،از ترانه ام

لب هایت عاشقانه هجایم نمی کنند

آواز گام های غزل ساز تو چرا

از انحنای کوچه صدایم نمی کند

من زخمیه هزار زبان تغزلم

آن دستهای گرم دوایم نمی کنند

آن خاطرات گم شده در ذهن بادها

یک لحظه بی تو از تو جدایم نمی کنند

آن چشمها که عامل ویرانی من است

یک قطره گریه نیز برایم نمی کنند

آن چشمها هنوز رهایم نممی کنند

فکری به حال دغدغه هایم نمی کنند

آن چشمهای آبی دریایی ات هنوز

یک قطره گریه نیز برایم نمی کنند

پهنای باند اینترنت هرچی بیشتر میشه محبتا کمترو وبی وفایی وخیانتا بیشتر..
دستهایم را بگیر بودنت را در کنارم حس نمیکنم

بفشار دست هایم ر ا شاید گرمی دستهایت به وجودم

گرمای زندگی بخشد

چه سرد و بی روح است دستت انگار قلبت با من نیست

آری ..

دست های بدون تپش قلبت را نمیخواهم …

الحق که غمت از تو وفا دار تر است…… . :-((
و چه عاشقانه برایت نوشتم به روی شیشه خیس انتظار

“سالهایی که نبودی باز هم دوستت داشتم”

و چه سرد جوابم را دادی:

“ببخشید شما”

آب.کاسه.قرآن همه رابرای بدرقه ات آورده بودم تازودتربرگردی… چه میدانستم اوجلوی پایت اسفنددودمیکند.
ریشه ی عشق عاشقی خیلی بزرگ شده اما ریشه اصلی عشق که وفا دار بودن بهشه خیلی خیلی کوچیک کم جون شده
دروغ گفتن ………………
از هر خیانت بدتر است
چه کسی میگه ماباهم تفاهم نداشتیم؟ماهردوعاشق بودیم!من عاشق او اوهم عاشق او!
از من نرنج
من نه مغرورم و نه
بی احساس
فقط
خسته ام خسته از
اعتماد بی جا
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻧﯿﺎﻣـﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺳــﺖ ﺑﻪ ﺧــﯿﺎﻧـــﺖ ﺯﺩﻡ …
ﭘﺎﺗـــﻮﻕِِِِ ﻣﺎﻥ ﻫﻤــﺎﻥ ﺟــﺎﯼ ﻫﻤﯿﺸــــﮕﯿـــــ ﺍﺳﺖ ..
ﺑﺎ * ﺧﯿﺎﻟــــﺘـــــ *ﺩﺳﺘـــ ﺑﻪ ﯾﮑـــــﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ;
ﺍﻭ ﻣـــﺮﺍ ﻣﯽ ﺑــﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺬﺷــــﺘﻪ
ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾــﺶ ﺧــﺎﻃِــ ـ ـ ـ ـــﺮﻩ ﻣﯽ ﺑﺎﻓــــﻢ ….
ﻓـــﺎﻝ ﻗﻬــــﻮﻩ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﻭ ﻧــﻔــــﺮﯾﻦ ﻣﯿﮑﻨﺪ !
ﻧﻤﯿـــﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ …
ﻣﻦ ﻣﯽ ﻧﻮﺷــــــﻢ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯿــــــــ ِ ﺧﻮﺩﺗــــــــــ ! ..
ﻋـــــــﺸﻖِ ﺑـﮯ ﺻﺪﺍﻗﺖ . . .

—ﺧﻴﺎﻧﺖ— ﺍﺳﺖ . . . !!!

اسمشو تقدیر نذار
جدایی تقصیر تو بود
همیشه یکی کم میاره
این دفعه نوبت تو بود
اگه دوباره دیدمت
شرمنده از خودت نباش
زندگی اینه عزیزم
یکی میره یکی میاد

واسه همینه بعد تو به کسی دل ندادم
آره به قول تو من یه احمق سادم

زود باورم میشه وقتی هر کی هرچی میگه…

تو  ولی بدون میگذره این روزا یه روزیکه
تقاص قلبه خورده منو پس میدی یه جوریکه

دنبالم میگردی ولی منو نمیبینی دیگه…

من به یه جایی میرسم
 که واسه لحظه دیدنم
باید سرو دست بشکونی
میخوای از نو شروع کنی
من توی قله هام ولی
متاسفم عزیزم نمیتونی…

بدباختن یعنی یه عمرتلاش کنی شاه بشی امابعدبفهمی بی بی دلت عاشق سربازه!
دستشو بگیر بیخیال من خوشبحال اون
بد به حال من
دوری ازچشات واسیه دو
روز زندگیمو سوخت آخ دلم بسوز
آدم است دیگر
احمق است
گاهی دلش تنگ می شود
حتی برای اینکه نیمه شب یواشکی
شماره ات را بگیرد و بشنود:
مشترک مورد نظر شما در حال مکالمه با مشترك مورد نظر خودش است!!
آدم است دیگر
احمق است
دلش تنگ می شود…
ای کاش. . . ای کاش. . .

کسی بیاید. . .

که وقت رفتن. . .

نرود. . .

همین. . .✔

ﭼﻘﺪﺭﺳﺨﺘﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭﺑﺸﯽ ﺩﺳﺖ ﺳﺮﺩﺕ ﺭﻭﺗﻮﺩﺳﺖ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ
ﺑﺰﺍﺭﯼ،
ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ …
ﺗﺎﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺘﺖ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ،
ﮐﻪ ﻣﻨﻢ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ
دست های اورا کـــــــه گرفتـــــی

دیگـــر به مـــن نگاه نکن ….

نگاه تـــو …

بیشتـــر از دیـــدن دستهایتان آتشـــم میـــــــزنــــــد ….

چـه کـــــــرده ای بــا مــن ..!!؟

کـه ایـن روزهــــــا ،

تــــو را

فـقــط بـه انـدازه ی یـک اشتبــاه

مـی شنـاسـم!!!

لعنت به این شبهایی که نمی دانم چراغ اتاقت را کدام لعنتی خاموش می کند.
باشد!
مردها بی وفا…
مرد ها چنین، مرد ها چنان!
ولی یک بار با خودت صادق باش بانو
نام کامل تمام آنهایی که بوسیده ای را
به خاطر داری؟!!!
“لبخندش” رو تقسيم كرد
خنده اش ب من رسيد
و لبهايش به ديگري :””(
همه جا پر شده دهنت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
من میگم حق دارند
چون دوست داشتن های ما بو دارد
بوی سواستفاده
بوی خیانت
بوی دروغ میدهد
لبخندهايت را بزن، جانانه نگاهش كن، عاشقانه هايت را بگو برايش، فقط آن لباسي كه من دوست داشتم را برايش نپوش…
عشق آن نیست
که دراوج دوست داشتن وفاداربمانی عشق آن است که دراوج اختلاف خیانت نکنی
شك نكن به تاوان دلم كه شكسته شد دلها را ميشكنم گناهش پاي دلي كه دلم را شكست…
احمَـقــ استــ …گاهی دِلشــ تنـگــ می شَود…حَتی بَرای اینـکه نیمه شَبــ

یَواشکی شــماره اتــ را بگــیرَد صِــدایتــ را بشــنَود :
مُشترکــ مورد نَظر شُما در حالــِ مُکالمه با مُشترك مورد نَظر خودشــ استــ

ن سرم رابالا میگیرم…چون به کسى باختم که باخیانت برده بود!
نمـي پـرسم ” چـرا ؟ ” ” چـگونه ؟ ” ”
از چـه زمـانـي ؟ ” ” بـه چـه کـسي ؟ ” ”
بـراي چـه ؟ ” ” کجـا ؟ ”
فـقط مي پـرسـم ، منـو ” چـــــند ” فـروخـتـي♥
از چشم هیچ کسی نمیشود خواند که دوستتان دارد یا نه…! بس که برای نفر قبلی گریه کرده,حالت چشمانش عوض شده… /
چه روزهايي بود
روزهايي که تو به من خيانت مي کردي
ومن
حتي به خاطراتمان وفادار بودم.
بچه كه بوديم بستني مان راگازميزدند قيامت برپاميكرديم،چه بيهوده بزرگ شديم، روحمان را گازميزنند… ميخنديم
تنت در بغل كسی و دلت پيش دیگری هزار خطبه هم بخوانند خیانت است‎…
“تک پرم”نماندی…! خیالے نیست!
دیگری پرپرت میکند… شکے نیست…
ازدرد و دلت فقط درد سهم من شد و دلت سهم دیگری…
دردسترس نباشی بهتره ازاینه که من پشته خطیت باشمو تو با اون فک بزنی
درد من چشماني بود، كه به من اشك هديه ميداد و به ديگران چشمك…!
عشق یعنی احساس زن حامله و پا به ماهی که حتی چیزی واسه خوردن تو خونه نداشت و به زور بچه ی دوسالشو سیر میکنه و میخوابونه و خودش هم لباس شوهرشو که اضافه کاری مونده رو تو بغلش میبوسه و میفشاره غافل از اینکه شوهرش دوست دختر جدیدش به آغوش کشیده!!!
با من قرار می گذاشتی
و کنار دیگری
آرام
قرار می گرفتی

و برای من بی قراری می کردی
آخرش کدام بازیچه بودیم؟
من یا او؟
::روز مرگت، روز به خاک سپاری ات نیست!روزیست که، یارت را با یارش ببینی، و عشقت را با عشقش!بشکنی،آرام و بی صدا…و، دم نزنی!بنشینی و در خلوتت، سالهای عاشقی ات را، روز به روز، زنده به گور کنی!!
اين روزها برد باکسى است که بى رحم باشد…

از دلت که مايه بگذارى …

سوخته اى…✔

کاغذي بر ميدارم و دنيايم را نقاشي ميکنم
اين گوشه من
آن گوشه من
اطراف من
کاغذي بر ميدارم و دنيايت را نقاشي ميکنم
آن گوشه تو با
دیگری… !!
هـــِ …
مثل رابطه بین ما
این کاغذ هم حیفِ سطل زباله شد …
درخیابان دلم زمزمه ها بارانیست
خاطرت درنظرم حاصل صدویرانیست
عاشقی راچه کنم باکه بگویم زه دلم
که تورفتی زدلم بادگری ودل من اینجا نیست
مزرعه که درو شد
کلاغ هم رفت…
بیچاره مترسک،احســـــــاسش را به کسی سپرده بود
که برای نیــــــــــــازش “تنهاییش”را پر کرده بود….
آری هردوی ما خیانت کردیم…
من شب ها با گریه میخوابیدم وتو…
با دیگری……..
آخــــــرش نفهمیدم… دستـــــ من نمکــ نداشتــ؟ یا تــــو نمکــــنشــــناس بودی.
وقتى ک گريه هام ب هق هق تبديل شده بود؛کجا بودى؟
در آغوش او؟؟؟؟
NaMak Bar zakhMaM Napash…
YadaT bashad:
IN NaMakha ra az Sare SofreYe dele MaN bardashTiii…
من – تــو = تــو + اون
به همین راحتی !!
دردناک ترین قسمت یه رابطه عاشقانه اونجاست ک ی روزبدونی ت—و فقط گزینه ی روزمباداشی.
اگر کسی خوبی های تو را فراموش کرد، تو خوب بودن رافراموش نکن(کورش کبیر..)
روزي كه دلم پيش دلت بودگرو،دستان مرا سخت فشردي كه نرو، روزي كه دلت گري مايل شد، كفشان مرا جفت نمودي كه برو
من آغوش آن غریبه را دوست دارم . . . .

بوی خیانت می دهد

ولی

برای خوشحالی توست . . .
مگر نه؟ . . . .

ازم ﭘﺮﺳﯿﺪ :ﺗﻮ ﻣﺎل ﻣﻨﻲ؟ ﮔﻔﺘﻢ:آرﻩ ﻣﺎل ﺧﻮد ﺧﻮدﺗﻢ. ﻫﺮ ﻛﺎري دﻟﺖ ﻣﻲ ﺧﻮاد ﺑﺎﻫﺎم ﺑﻜﻦ. ﮔﻔﺖ :ﻫﺮ ﻛﺎري؟ ﮔﻔﺘﻢ آرﻩ. ………… ﺗﻨﻬﺎم ﮔﺬاﺷﺖ و ..رﻓﺖ
انـقده حالــم خــراب کـه اگـه …به کســی چیــزی بگـــم از رازم …بدون اینــکه خــودم خواسته باشــم …تـــورو از چشــــم همـــــــه میـــــندازم … !!
با هر که از سر مهر و محبت کردم جان خویش را فدا؛
مثل عقرب نیشم زد ولی نمیدانم چرا…!؟
از خودم بیزارم دارم خیانت میکنم به تو و او…قلبم هر شب کنارت میخوابد….جسمم در آغوشش….
اسم هر دویمان را در گینس ثبت میکنند ! تو در دروغ گفتن رکورد زدی … من در باور کردن … !!!✔
بی خود منتظر خداحافظی من نباش؟؟
من هر که را به خدا سپردم سر از آغوش دیگری در آورد…
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺟﻨﺲ ﺑﺎﺷﯽ …! ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﺎﺷﻦ !
ﺑﺎﯾﺪ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻛﻨﯽ ! … ﺗﺎ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﺎﺷﻦ !
ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﯽ …! ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﻓﻜﺮﺕ ﺑﺎﺷﻦ !
ﺑﺎﯾﺪ ﻫﯽ ﺭﻧﮓ ﻋﻮﺽ ﻛﻨﯽ …!ﺗﺎ ﺩﻭﺳِﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ !
ﺍﮔﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﯼ ! ﺍﮔﻪ ﺑﺎﻭﻓﺎﯾﯽ ! ﺍﮔﻪ ﯾﻚ ﺭﻧﮕﯽ …! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ !
ازم پرسيدى :مرا بيشتر دوست دارى يا زندگى…
در جوابت گفتم زندگى…
رفتى…
اما ندانستى زندگيم تو بودى…
در کشور ما شاهی بود برای سرگرمی خود بازی ساخت که 2 نفر بر روی سنگ ترازو بروند و هرکس که وزنش کمتر بود کشته شود.از بخت بدم من و یارم روبروی هم افتادیم.برای اینکه یارم زنده بماند 10 روز غذا نخوردم.روز مسابقه من خود را سبک گرفتم غافل از اینکه یارم به پاهایش وزنه بسته بود.
هیچی سختترازاین نیست فکرکنی نفسِِ عشقت هستی بعد از یه سال بیاد بگه یکیو پیدا کردم اکسیژن بیشتری بهم میده لطفا برو از زندگیم
بی انصاف پس ریه های من چی؟
رهايم کردى چرا که …

برهنگى ات را نجويدم…

بوسه هايت را ندريدم…

وطعم گس گناه را نچشيدم…

رهايم کردى چون…

عشق ورزيدم…✔

عزیزم چه زیبـا اجرا میکنـی
خط به خط تمام گفتــــه هایم را
خواســـته هایم را
هه !!!!!
امـــــا
برای دیگری!
از هیچ چیز به اندازه سوسک متنفر نبودم
تا تو آمدی !
اینکه نباشه سخته…
اینکه باهات حرف نزنه سخته….
اینکه براش مهم نباشی سخته….
اینکه به احساست اهمیت نده سخته…..
اینکه بی تفاوته سخته…..
ولی میدونی سختتر از اینا چیه؟؟؟؟
اینکه بفهمی عاشق بهترین دوستته و دایم جلوت باهم باشن تو هیچکاری نتونی بکنی جز اینکه فقط لبخند بزنی…………..
از همان زمانی که مرا “گلم” صدا کرد… فهمیدم چقدر “عمرم” برایش کوتاه است!
امروز معلم عشق گفت:
دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند!
مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند.
گفتم :من خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم؟
لبخند تلخی زد و گفت:
شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد…….!!
از وقتی تو رو با دیگری دیدم،
از وقتی که تنهام گذاشتی و رفتی،
هرشب یه چشمم اشکه و اون یکی خون…
تازه بعد از مدتها پشیمون برگشتی و بهم میگی
همه چی تقصیر تو بود؟
خدایا آدم باید به اینا چی بگه؟
اون موقع که من در حسرت آغوش تو بودم
تو توی آغوش دیگری نفس نفس میزدی…
اون شبایی که من زانوهامو به جای تو بغل میکردم
تو به خاطر هوس جلوی دیگری زانو زده بودی!
جوابت رو چی بدم؟ بجز “هررررری” چی میتونم بگم؟
امروز دلتنگم برای دیروز…که با دروغ با من بودی ولی بودی….
ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﮐﺎﺷﺘﻢ
ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ
ﺧﻴﺎﻧﺖ
ﺗﮑﺮﺍﺭ
ﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﻧﻔﺮﺕ . …
ای قلب من بارانی ات کردند و رفتند
کنج قفس زندانی ات کردند و رفتند
در سایه های شب تو را تنها نوشتند
سرشار سرگردانی ات کردند و رفتند
احساس پاکت را همه تکفیر کردند
محکومِ بی ایمانی ات کردند و رفتند
هرشب تورا دعوت به بزم تازه کردند
در بزمشان قربانی ات کردند و رفتند
زخمی که رستم از شَغاد قصه اش خورد
مبنای این ویرانی ات کردند و رفتند.
دل من تنها بود …
دل تو اما نه …
آفرین بر دل پر مشغله ات …
کز سر لطف با دلم بازی کرد ….
روز اول گل سرخی برايم آوردی
گفتی برای هميشه دوستت دارم. . . .

روز دوم گل زردی برایم آوردی
گفتی دوستت ندارم. . . .

روز سوم گل سفيدی برايم آوردی ؛
سر قبرم گذاشتی ؛
و گفتی مرا ببخش ؛
فقط يک شوخی بود. . . .

اعترافــــ میکنم که هرگز به بودنت در کنار دیگری حســــادت نکردم!!!
مـــ♥ــــن آن لحظه ها را مردم✘
آخه بی معرفت
فکر میکردم مردم حیا ندارن
حسودا دل ندارن
اما تو
تویی که یه عمر
یه عمر با من عهد بستی
تو چرا بی وفا شدی
ﺍﻣـــﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺷﻨـــﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ
ﺍﻭ ﺑﻮﺩ

ﺭﺍﺳــﺖ ﻭ ﺩﺭﻭﻏــﺶ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ
ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻧﯿﻢ …
ﺍﺯ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪﯼ ..؟ !!!
majnon……….hamishe mard nist.Gahi majnon dokhtaraki tanhast k rozegari leyliye kasi bod…
اومرابه هیچ داد…..
من ساده هنوزبرسرآنم که تارمویش را به عالمی ندهم
دلـــم برای تــو بیـــشتر از خودم مــی ســوزه .. فـــکر مــی کـنی ” فلانی ” به انـــدازه ی مـــن دوســـتت خواهـــد داشـــت?
شنیدم تازگی ها بایکی آشناشدی
میگن خیلی دوسش داری
چه راحت بی وفا شدی
این رسمش نیست ای نارفیق اینجوری قالم بذاری
اینو بدون که عاقبت یه جایی تو کم میاری
این حقم نیست دیدنت با دیگری
با کسی که دنیامه با کسی که تسکینه
وقتی که باتوبودم
این حقم نیست حقم نیست گریه وبی تو بودن
هردومون خیانت کردیم:
من شب ها با گریه می خوابیدم
وتو…
باغریبه!
بدجور با دلم بازی میكنی!
شب هایم درد دارند.وقتی ندانم چراغ اتاقت راكدام لعنتی خاموش میكند..!
Sabz..zard..qermez..
mandeam kodam sib ra bardaram!
miveforush puzkhandi zado goft..
“tardid nakon”
hameye sibha..tu zardand….!
.ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺒﺨﺸﻢ
ﮐﻪ ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺩﻥ ، ﻧﺒﻮﺩﯼ !
ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺪﻥ ، ﻧﺪﯾﺪﯼ !
ﻭﻗﺖ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩﯼ !
ﻭﻗﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ !
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﺒﺨﺸﻢ
ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ، ﻫﻤﻪ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
اول جای خالیت حس میشه بعد پاک می‌شی بعد فراموش میشی بعد هم یک خاطره میشی چه با خداحافظی…… چه بی‌خداحافظی….
شبى پرسيدمش با بيقرارى…ک غير از من کسى را دوست دارى؟؟؟…دو چشمش از خجالت برهم افتاد…ميان اشک چشمش گفت:آرى!
در کوچه های تنهایی به او برخوردم

گفت کیستی؟ گفتم دیوانه

گفت هم سفرم شو؟

گفتم تو را با دیوانه چکار؟

گفت تنهایم و همسفر می خواهم پس دستم گیر
با هم همسفر شدیم در سرزمین عشق

در راه با کسی دیگر اشنا شد و گفت من میروم همسفر

گفتم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفت تو دیوانه ای بیش نیستی

خنده ای تلخ کردم و گفتم

( دیوانه هم صاحب وخدایی دارد)

یادش بخیر…
یه زمانی به من میگفت:
نفسمی…
ولی حالا…
دستگاه اکسیژن شده برای دیگران…
برای خيانت
هــــزار راه هــســــت!
اما
هـيــچ کــــدام به انـــدازه تــــظـــاهـــر به دوستداشتن
کــثـيــف نـيـســـت
اے کاش انسانہا همانقدر ک از ارتفاع میترسند
کمے هم از پستے هراس داشتند
هنوزم عیدها برایت فال میگیرم …بیچاره حافظ نمیداند تو باکس دیگری رفته ای….مدام دلداریم میدهد…
از چه کسی یاد گرفتی
عهد شکنی را
عهد شکستنت عالیست
دل شکستنت هم همینطور
فقط کاش رو قلب دیوونت امتحانش نمیکردی…
دستهایش بامن.. چشمهایش درخیابان.. ودلش؟ 
این یکی را دیگرنمیخواهم بدانم…
ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﮔﺮ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ,,, ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑـﺎﺵ ﮐــﻪ ﺑِـﮕــــﯽ ﺧـﯿﺎﻧــﺖ ﮐـﺮﺩﻡ ﻧـﮕـﻮ ﺗــــﻮ ﺑـَـــﺪ ﺑــــــﻮﺩﯼ!!!
ﺑـﮕﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻫـﻮﺱ ﮐـﺜﯿﻔـﺖ ﺑـﻮﺩ ﻟـﻌﻨـﺘﯽ
ﺑﮕـﻮ ﺍﺯ ﺑﯽ ﻟـﯿﺎﻗـﺘــــ ــﯿَـﺖ ﺑـﻮﺩ
بیا یک شب جاهایمان را عوض کنیم
من معشوقه می شوم و تو عاشق باش…
من خیانت میکنم و تو فراموش کن
سخته نه ؟
هنوز براى دلخوشى. . .

حلقتو تو دست ميکنم. . .

فراموشم کردى ولى. . .

فراموشت نميکنم. . .

چرا عصاى دست من. . .

پاى منو عليل کرد. . .

جلو چشام عشق منو. . .

هم آغوش رقيب کرد. .

نزدیکتر می آیی
و مرا محکم در آغوش میگیری،
رهایم کن عزیزم،
آغوشت بوی خیانت میدهد
من به این بو شدیدا حساسم،
هر وقت مرا این گونه بغل میکنی
حساسیتش چشم هایم را میسوزاند،
این همه تظاهر لازم نیست!
عشقت را چشیده ام…
مزه ی کشک میدهد
ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﺧﻴﺎﻧﺖ، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺳﺮ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ.
سخته… تنها دلخوشيت 1نفر باشه انوقت اون دلخوشيش 1نفر ديگه باشه
عشق های امروزی معاف از احساس می باشند و قابل انتقال به غیر بی نام
باران همیشه می بارد…اما مردم ستاره را بیشتر دوست داند…
نامردیه اون همه اشک رو به ی چشمک فروختی…
اگر همزمان دو خرگوش را تعقیب کنی ، هر جفتشان را از دست خواهی داد
ham be man gofti dostat daram ,ham be digari,nemidanam in karat edalat bod ya khiyanat …
این روزها
تمام زندگی آدم ها دارد بو میگیرد . . .
بوی دلبستگی های پنـــــــــهانی !
“بوی خیانت …
آرزویم اینست ””چشمانت برای کسی که معنی نگاهت رانمیفهمد گریان نشود
چقد دوستت داشتم !ای خداگاهی یادم می افتدکه بخاطر دوست داشتنت؛چه زجرها که تحمل نکردم!و بازهم خیانت کن—-
ﺳﺎﺩﮔﯽ …
ﺳﺎﺩﮔﯽ
ﻭﺑﺎﺯﻡ ﺳﺎﺩﮔﯽ
ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ
ﺩﺭﻭﻍ
ﺧﯿﺎﻧﺖ
ﭼﻘﺪ ﺳﺨﺘﻪ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺖ ﺑﺎﺯﯼ ﺷﻪ
ﭼﻘﺪ ﺳﺨﺘﻪ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﺜﻞ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺑﻮﺩﯼ
ﭼﻘﺪ ﺳﺨﺘﻪ ﯽﮑﯾ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ …
ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﻭﻏﯽ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﻭﻏﯽ
ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺩﺭﻭﻏﯽ
ﻓﮏ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﻣﺘﺤﺮﮐﻢ
ﺑﻪ ﯽﮐ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﺮﺩ
ﺑﻪ …ﯽﮐ
ﺗﯿﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺷﮑﻮﻧﺪﯼ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺳﺨﺘﻪ
ﮐﺎﺵ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻬﻢ ﻧﻤﯿﮕﻔﺘﯽ ﺩﻭﺳﻢ ﺩﺍﺭﯼ
ﮐﺎﺵ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪﻣﺖ
ﮐﺎﺵ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻧﻤﯿﺸﺪﻡ
ﮐﺎﺵ ﺯﻭﺩ ﺗﺮ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭﺧﻼﺹ ﺷﻢ
ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﻡ ﺑﺨﻨﺪﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻨﺎ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﺩﻟﻤﻪ
ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ
ﻏﺮﻭﺭﯼ ﮐﻪ ﻟﻪ ﺷﺪﻩ
ﺩﺍﻏﻮﻧﻢ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺩﺍﻏﻮﻥ
ﺑﻪ ﺁﺧﺮ ﺧﻂ ﺭﺳﯿﺪﻡ
روزگارم راسیاه کرده اندآنوقت میگویندشب است!خنده دارنیست؟ اینجا تاپیراهنت راسیاه نبینندباورنمیکنند چیزی رااز دست داده ای، وقتی دلت رامیشکنندحتما بایدسیاه بپوشی تا باورکنند دلت شکسته است.
تـ ـو دسـ ـت در دسـ ـت دیـ ـگـ ـری . . .
مـ ـن در حـ ـال نـ ـوازش ِ دلـ ـی کـ ـه سـ ـخـ ـت گـ ـرفـ ـتـ ـه اسـ ـت از تـ ـو . . .
مـ ـدام بـ ـر او تـ ـکـ ـرار مـ ـی کـ ـنـ ـم کـ ـه نـ ـتـ ـرس عـ ـزیـ ـز دل. . .
آن دسـ ـت هـ ـا بـ ـه هـ ـیـ ـچ کـ ـس وفـ ـا نـ ـدارنـ ـد…
از الـفــبای عـشـق فـقـط “جـیــم” رآ خـوب یــاد گـرفـتـی !
روزی میرسد که دلم دیگر تورا نمیخواهد ..روزی میرسد که سوختن را دیگر تحمل نمیکند ..و جلوت می ایستد و میگوید هی لعنتی بس کن دوستت دارم را به من میگویی و تنت را در اغوش دیگری میگذاری ..تا کی دورغ ..تا کی خیانت
من به یادت بودم
اما تو بی احساس
به منو احساسم
تو خیانت کردی باز
یادم از یادت رفت
بی صدا قلبم مرد
من شدم تنها تر
خاطراتت رو غم برد
بی هوس عاشق بود
این دل بیچارم
از هوس تو رفتی
من هنوز بیمارم
بی خداحافظ بود
رفتنت از پیشم
بی صداتر میشم
دور میشی من
به تو مدیونم من
عشقو یادم دادی
عاشقت بودم من
تو به بادم دادی…
من که نیستم؛
بوسه های یواشکی ات را روانه ی که میکنی؟؟!
امانت هایم را نگه دار!
به چه میخندی تو؟
به مفهوم غم انگیز جدایی؟
به چه چیز؟
به شکست دل من؟
یا به پیروزی خویش؟
به چه میخندی تو؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟
یا به افسونگری چشمانت! که مرا سوخت و خاکستر کرد!
به چه میخندی تو؟
به دل ساده ی من میخندی،که دگر تا به ابد نیز بفکر خود نیست؟
خنده دار است،بخند.
این روزها هر گی منو میبینه میگه : وای خوش به حالت چقدر لاغر شدی . رمز موفقیتت چی بوده ؟!
من فقط لبخند میزنم و تو دلم میگم : بازیچه شدن !
از عجايب عشق همين است،تنها همان آغوشي آرامت ميکند که دلت را شکست..!
قاتل هستي
اگر…
بدنت در دست كسيست..
و فكرت پيش ديگري
هم جسمت را كشته اي

و هم روحت را

من و تو شباهت های متفاوتی با هم داریم: هر دو شکستیم تو قلب مرا, من غرورم را…
هر دو رقصیدیم تو با دیگری من با سازهای تو…
هر دو بازی کردیم : تو با من , من با سرنوشت…
و در آخر هر دو پی بردیم تو به حماقت من , من به پست بودن تو…
آری این شباهت های مختلف هر روز آشکارتر می شود!!!!
همیشه بهت میگفتم بهم خیانت نکنی..؟؟
تو میگفتی خیالت تخت نمیکنم..
منم خیالمو تختی کردم برای عشق باری تو با دیگری…
براي نجابت چشمانت …
براي پاکي قلبت …
براي صداقت حرفهايت …
براي زيبايي خيره کننده ات …
و حتي
براي موهايت …
براي لبانت …
براي اندامت …
ديگر شعر نميگويم …!
فقط از حماقتت مينويسم که تمام عاشقانه هايم را با لبخندي مصنوعي مسخره کردي√
مـــــــــــــن اینجــــــــا بــــــــــی تــــــــــــــــــو “مــــــــــــی سوزم” و تــــــــــــــو آنجــــــــــــا بــــــا او “مـــی سازی” بین مـــــــــا یکــــــــــ حرف فــــــــــــــــاصله است.♥
چه آشوبيست در دلم
وقتي نمي دانم
در
نبودنم …
به
بودن ِ
چه كسي فكر مي كني … !
او…همیشه قدرش را میدانستم…او همیشه به من کمک میکرد..حتی کمکم کرد تا زودتربه فروش برسم …عجب چوب حراجی به من زد…
تخیل کن…مرادر آغوش او.
ک لبانش را به هرم لبانم گذاشته و پیچک شده بر اندامم..
تخیل کن بوسه های عاشقانه را تا سحر و عطش لذت یکی شدن را ک من تخیل کردم تورا و سوختم..
ک هر شب با این تخیل کابوس دیدم..حالا نوبت توست تخیل کن مرا در آغوش ملتهب او..و ببین خیانت چه طعمی دارد؛حتی فکرش را هم نمیکردی..!!
کی عاشقتر بود… تو که رفتی تا به زندگیش برسی… یا من که موندم تا به زندگیت برسی…
آآآی میشود پایت را برداری؟؟؟؟ اینکه لگد کردی تمام داراییه من بود؛ دلم!!
اون اشکایی ک برام ریختی اون غیرتت اون دوست دارم گفتنت فک میکردم مال منه فقط اما انگار جزو عادت بود
تو ک دوسم نداشتی چرا بام اینکاروکردی لعنتی چرا
آهای تویی که میگی من لیاقته عشقم نداشتم ک رهاشدم…..ببینم توکه لیاقتشوداری به کجامیرسی…..عزیزم من مثه توحسودنیسم خوشبخت بشی کنارش…..
بهتره نداشته باشیش!
تا اینکه داشته باشی و ندونی با چند نفر شریکی!!
آروم بخواب……
کنار وجدانِ نداشته ات بخواب…..
خسته ای ……
حتماً…..!
امروز هم..
“هم آغوشی” زیاد داشتی…..
عاشق بی وفا و دروغگوی من……!!
لبانت شیرین تربودروزی اماحالاتلخ ترشده بودوطعم داشت….توجلف شده ای یااورژمارک دارمیزند….
دنیایه مجازی ﺟﺎﯾﯿﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺧﻮﺑﯽ؟؟
ﻣﯿﮕﯽ ﺧﻮﺑﻢ ﻣﺮﺳﯽ ………..ﺍﻣﺎ “” ﺍﻭﻥ ﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﺗﻮ
ﺑﺒﯿﻨﻪ !!!….. ﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﭼﺸﺎﯼ ﺧﯿﺲ ﺗﻮ ﺑﺒﯿﻨﻪ !!…… ﻧﻪ
ﺩﺳﺘﺎﯼ ﻟﺮﺯﻭﻧﺘﻮ ………… ﺣﺘﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﺘﻮ ﺣﺲ
ﮐﻨﻪ …………… ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯽﮑﯾ ﺩﯾﮕﻪ
ﭼﺖ ﮐﻨﻪ …………………. ﻋﺠﺐ ﺟﺎﯼ …… ﺍﯾﻦ ﺟﺎ
یه روز بهــم گفتی هر وقت خواستی گریه کنی
بـــرو زیر بارون که نکنه نا مـــردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده
گفتم: اگه بارون نبود چی؟
گفتی : اگه چشمای قشنگه تو بباره آسمــونم گریش میگیره
گفتم:یه خواهش دارم هروقت آسمون چشمام خواست بباره تنهــام نذار
گفتی: چشم
حالا امروز من دارم گریــه میکنم اما آسمون نمیباره
توهم اون دور دورا ایستــادی و بهــم میخنــــدی…
به آدم اعتباری نیست…
آدم حتی به خدا هم خیانت کرد
0 روي ســـنــــــگـــ قـــــبــــــرم بــــــــــــــــــــــــزرگ بــنــــويــســــيــــــد …تــــا حــــالا کـــجــــــــا بــــــــودي؟ بــــــــراي گـــــــريـــه آمــــــــــــــدي ؟  
اگرشيري درنده دربرابرت باشدبهترازآنست كه سگي خائن پشت سرت باشد…
زندگیم را به اشکهای کسی باختم که امروز به گریه هایم می خندد…!!!
بدترین درد !اینکه بفمهمی، کسی که تو به خاطرش خیلی خواسته هاتو کنار گذاشتی و بیشترازهمه دوستش داشتی ،
بهت خیانت کنه یا تنهات بزاره!!
خدا کنه هیچ وقت خیانت نبینی..
ﺯﺍﯾﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎ
ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﺎ
ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﻣﺎﻧﺪﻧﻬﺎ
ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺗﺮﺩﯾﺪﻫﺎ
ﻧﯿﺮﻧﮕﻬﺎ
ﺷﮑﻬﺎ
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻫﺎ
ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﮐﻤﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﻭ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﻣﺮﮒ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎ
ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ
ﺩﻟﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
براي خيانت ، هزار راه هست !
اما هيچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثيف نيست !
یادته می گفتی نفستم ؟
چی شد بند اومدم؟؟
زدی تو کار تنفس مصنوعی اونم دهن به دهن با غریبه !!
ﻫﻮﺳﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ
“ﻫﻮﺱ ”
ﺻﺪ ﺷﺮﻑ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﻋﺸﻘﯽ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﮐﻪ ﺭﯾﺎﮐﺎﺭﺍﻧﻪ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ…
از سرت هم زیاد بودم….!
این را از انتخاب های بعدیت و قبلیت فهمیدم….
بــرای دیـگران خـودت را آرام ورق بـزن ..

چـون وقتـی تـمام شـوی رهـایت می کـنند..

این روزا عادت همه رفتن و دل شکستنه
درد تموم آدما پای کسی نشتنه
وقـــــــتی گــــــــفتی میخوام بــــــــرم
جز سکــــــــــــوت کـــــــاری نکردم!!!
چون میدونستم کسی دیـــــــگه دله تــــــــــو رو برده
اوج لذت اونجاست که نصفه شب وقتی توانتهای نا امیدیت آخرین نگاهتو به گوشیت میکنی وسایلنت میکنی که بابغض بخوابی بعدیه پیام ازش بیادکه نوشته”دلم گرفته یه چیزی بگو فقط تومیتونی ارومم کنی “
آهای دختری که خیانت دوست پسرتو تحمل میکنی چون نمیخوای هر دقیقه با یکی باشی آهای پسری که عاشق دوست دخترت هستی و به بقیه دخترا نگاه نمی کنی. آهای زنی که واسه بچه هات چشاتو روی بی وجدانی های شوهرت بستی. و آهای مردی که زنت رو دوست داری و زنای دیگرو بی خیالی! آره دقیقا با خودتم! تو واسه من از هر چیزی توی این دنیا مقدس تری و حاضرم از همینجا جلوی پاهات بلندشم و سر تعظیم فرود بیارم!
شرمنده می کند فرزند را، دعای خیر مادر
در کنج خانه ی سالمندان…
كاش گفته بودي
موج نگاهت از درياي هوس برميخيزد
تا تن به تو بسپارم
نه دل!
مرا ديوانه ناميدند…
به جرم دلدادگي هايم،
به حكم سادگي هايم،
مرا نشان يكديگر دادند و خنديدند!!!
مرا بيمار دانستند…
براي صداقت در حمايت هايم،
نجابت در رفاقت هايم،
نسخه تزوير را برايم تجويز كردن✔
از چوپان پیری پرسیدن چه خبر … ؟
با لحن تلخی گـفت : گــــــــرگ شد آن بره ای که نوازشش میکردم … !
از دیگران بریدم تا مهربان بمانی……..نامهربان تو رفتی با دیگران بمانی؟؟؟؟؟؟؟؟
::خیلی سخته که عشقت رو با کس دیگه ای ببینی بعد بهش اس ام اس بدی کجایی ؟بگه تو قلبتم . . . !::
اونی که عاشقی رو یاد من داده داره میره،نمیدونه کسی بجای من واسش نمیمیره
آخه کی فکرشو میکرد یه روزی خسته شه ازم،داره میره دیگه نفس نمیکشم
یادش نمونده که میگفت باهام میمونه تاابد،دلم تموم غصه هاشو مینویسه خط به خط
حالا سیاه شده از اسم اون دوباره یک صفحه،میمیرم از نبودنش تمومه کارم ایندفعه
قلبتو عشقتو حستو وقتتو هزینه کن که آخر هم بره با یکی دیگه تنهایی بشه نصیبمون
من اگردخترنفرین شده ی اندوهم
یاکه ازنسل گلی هرزه میان کوهم
توام آن ادمک چوبی پیمان شکنی
که فقط لایق آتش زدنس
آدمها کنارت هستند؛

تا کی؟

تا وقتی که به تو احتیاج دارند،

و از پیشت میروند یک روز؛

کدام روز؟

وقتی کسی جایت آمد،

و دوستت دارند؛

تا چه موقع؟

تا موقعه ای که کسی دیگر را برای دوست داشتن پیدا کنند،

می گویند عاشقت هستند برای همیشه؛

نه…

فقط تا وقتی که نوبت بازی با تو تمام شود؛

واین است بازی با هم بودن!

سپردی منو دست کی
که انقدر دلت قرصه و با دیگری در حال خندیدنی
میدانی هر شب در آغوش دردم
ولی من میدانم جایت خوب است
پشتت گرم …
فکر می کنند از دوریش خوش حالم!
نمیدانند که دارم قهقهه میزنم تا صدای عشق بازی اش را با دیگری نشنوم…
به خیانت که فکر میکنم…ساکت میشوم…بی صدای.بی صدا می شوم…و ان گونه نگاه به عکسهایت میکنم .که انگار اخرین نیستم
bakhtam ….
tamame donyayi ke man baraye to sakhte budam va to baraye digari…
چقدر سخته یکی بهت بگه گل باش بچینمت! بعد یه عمر بهت بگه برو نمیخوام ببینمت★
تموم لحظه هایی که سرگرمیت بودم..

زندگیم بودی….

لعنتي…

دلم مجسمه نیست…حس دارد…میفهمد…حساس است….اگر احساست قشنگ نیست….اگر حرف هایت قرار است مثل الان بوی خیانت بدهد….برو…تنهایی ام لیاقتش بیشتر است…
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺗﻮ ؛
ﺻﺪ ﺷﺮﻑ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻓﮑﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ !….
سخت ترین عذاب وقتیه که به خاطرش توو روی خیلیا وایسی ولی انقد بیمعرفت باشه که تنهات بذاره و تو بمونی و اون خیلیا که هر روز با چشماشوون به تمسخر بگیرنت
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺑﺎﺷﯽ ﭼﻮﻥ ﻃﻌﻢ ﻋﺬﺍﺑﻪ ﺧﯿﺎﻧﺘﻮ ﭼﺸﯿﺪﯼ
اخر خطـ زندگیم یعنی الان…
الان که اگه برگردے هم دیگر نمیخواهمت…برگرد و خوش باش با همونایے که وقت نبودنم باهاشون خوش بودے…
اره من سنگ شدم اینــ ـجا کنار بغــ ـض و گریـ ـه هاے هرشبـ ـم…
دیـــ ـگه…
نمیـــ
خوا
مـــت…✘

♥。loveless。♥

بهم خیانت کردی….ازت متنفر میشوم…او بخاطر تو به عشقش خیانت کرد…داری عاشقش میشوی ….چه جالب
اشتباه من املایی بود، من فقط او را همدرد نوشتم، گویا او هم، درد بود…
بودنش رانميخواهم وقتي فکرش روحش وتمام احساسش پيش ديگريست..جسمش هم ارزاني خودش
آتیش گرفتم وقتی فریاد میزد:من اورامیخوام گمشو.
من دیگر “م” مالکیتت را گذاشتم کنار

شب به خیر عزیز ش ! . . . .

شنیده ام عاشق کسی شده ای ک ادعا میکند دوستت دارد اما با دیگریست،دیدی خدایی هم درکار بود؟
چقدرسخته كه وقتي يكي عاشقانه دنبالته وقتي كه قبول ميكني راشو بكشه وبره پشت سرش هم نگاه نكنه.كه چي؟ يعني اينكه تونستم يكي ديگه رو هم عاشق خودم كنم.
ما که رفتیم حالا تو میمونی وعشق جدید،میدونم چند روز دیگه میشنوم جدا شدید.
رفیق…!
به یاد روزهاییم که چه رفیقانه از تو و رفاقتمان برایش تعریف میکردم
آنقدر که…
عاشق تو شد و مرا ترک کرد…
دسته تو توو دسته من بود دلت اما جای دیگه
تو خودت خبر نداری اما چشمات اینو میگه…
آنقدرغرق در آهنگ صدايت بودم که نديدم تنهام!واين صداى باداست که ميگويد:اودلش باديگريست،توکجاى کارى!
ازم پرسيد :تو مال منی؟ گفتم:آره!مال خود خودتم. هر كاري دلت مي خواد باهام بكن. گفت:هر كاري؟ گفتم:آره. …………
تنهام گذاشت و رفت
چه سخت است که ببینى که کسى که یک عمرعاشقش بوده اى به وسیله تو به عشقش دست پیدا کند
زمستان شرمسار است . . .

از سردی نگاه تو . . .

اون لحظه که گفتی یکی بهتر از تورو پیدا کردم، یاد اون روزایی افتادم که به صدتا بهتر از تو گفتم، من بهترینو دارم…!
ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﺗﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩﯼ
ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﯾﺎ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ ﯾﺎ ﺣﻤﺎﻡ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯿﻔﻬﻢ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﺯﯾﺮ ﺗﻨﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﯼ ﺗﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﺷﻮﺩ !
ﺟﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ
اشک هایم با حسرت میریزند ،که چرا بخاطر یک بی وفا با ما بی وفایی میکنی ….
آری آن روز ها که از صبح تا شب
از شب تا نیمه شب
به دنبال یک دقیقه بودن تو بودم
سرگردان تر از همه چیز
آن که یک لحظه هم مرا تنها نمیگذاشت
چرا حتی جوابم را هم نمیدهد
باید میفهمیدم
دیگر تنها نیستی
اما این بار نه با من
با دیگری
ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻋﺸﻖ ﻓﺮﯾﺒﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ . . .
ﻭﺑﺎ ﺗﻬﻤﺘﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺭﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . . .
ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ . . . ؟؟؟ !!
ﺩﺭﻭﻍ ﺍﻭ ﺭﺍ . . . ؟؟
ﯾﺎ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﺮﺍ . . . ؟؟
بعــد از مــدّت هــا دیــدمش !
دستـامـو گـرفت و گفــت : چقـدر دستـات تغـیـیر کـردن !!
خـودمـو کنـترل کـردم و فــقط لبخــندی زدم….
تــو دلــم گریـه کــردمـ و گفــتم : بـیمعـرفـت !!
دستــای ِ من تغــیـیر نکــردن…
دستــات بـه دستــای ِ اون عـــادت کـــردن !!!
ترکت ميکنم تا هرسه راحت شويم
من تو رقيبم
من از قيدتو
اوازقيدمن
توازقيدخيانت…✔
هرگاه از شدت تنهایی ،به سرم هوس اعتمادی دوباره می زند ،خنجر خیانتی را که در پشتم فرو رفته در می آورم ،می بوسمش ،صیقلی عاشقانه ،اندکی نمک به رویش ،نوازشش کرده ،دوباره بر سرجایش می گذارم ،از قول من به آن لعنتی بگویید ،” خیالش تخت ” …من دیوانه هنوز ، به خنجرش هم وفادارم
دستهای من در دستت بود ….
من از کجا میفهمیدم ، چشمهایت را که میبندی با دیگری هستی.. ؟
بعضی از آدما از اول دورنگ نیستند مثل تخم مرغ میمونند وقتی میشکنند دو رنگ میشن@
مرا دلسنگ خطاب نکن!!
دل من سنگ نبود !
دل من تنگت بود اما وقتی،
دل تو تنگ یکی دیگر شد
دل من هم سنگ شد
برای عشق گريه کن اما کسی را به خاطر عشق به گريه نينداز
با عشق بازی کن اما هرگز کسی را با عشق بازی نده
من عاشقانه دوستش دارم
و او عاقلانه طردم مي كند
منطق او، حتي از حماقت من هم احمقانه تر است
عشق را ازعنکبوت یادگرفتم که شکاراش روباندپیچی کرده بودبرای عشق اش که هرگزنیامد
چه خوش خیال بودم
که همیشه فکرمی کردم در قلب تو محکومم به حبس ابد!!
یکباره جا خوردم …
وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد:
هی…تو…آزادی…!
وصدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد!
رقیب من !

تو می دآنی

آن نــآزنین یارت

ــ عشق نآفرجآم من ــ

هر نیمهـ شب در خوآب من پرسهـ می زند ؟!

کهـ هر شب سر همآن قرآر همیشگی

می آید و من از ترس خیــآنت از خوآب می پرم ؟!

کاش یکی پیدا شه همین کارو که با من کردی رو با خودت بکنه.چه حالی میده گریه هاتو ببینم
اگــــــرمـیـخـواهــــــی بــــــه مــــــن تـکـیــــــه کـنــــــی ,
تـکـیــــــه کــــــن …
فـقـــــط بــــــدان کــــــه مــــــن ,
دیــــــواری تــــــرک خــــــورده ام …!!
تـحـمـــــل تـکـیـــــه دارم
امــــــا ضــربـــــه را نـــــــه ..
مشترک موردنظر من مشترک مورد نظرخیلی ها بود همان بهتر که در دسترس نباشد
ز بد عهدی چنان بیگانه شد ان بی وفا با من

که شد بیگانه با هر کس که گردید اشنا با من

کاش آخر هر خیانتی به عشق به همان اندازه شروعش شیرین باشد.
دستاشو سفت نگیر لعنتی….
اونم یکی مث منه!!!
بودم
دیدم
بادیگری شادتری
رفتم!!!
همین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند:”بدون تو حتی نفس هم نمیتوانم بکشم” و امروز در آغوش دیگری نفس نفس میزنند…!!
بزرگترىن متهم تارىه کسى ست که ندونه قلبش واسه کى مىزنه…….
عاشق يک بار به دنيا مياد اما سه بار ميميره ، وقتي يارشو با کسي مي بينه ، وقتي بفهمه اون دوستش نداره ، وقتي بفهمه هيچ وقت به اون ميرسه .
شاید بعد رفتنت من هم بروم اما رفتن من با رفتن تو فرق میکند تو به اغوش دیگری من به سینه خاک …
بغض دارم! آروم نيستم !دلم براش تنگ شده… حوصله هیچکسوندارم! امابياد لحظه اى میوفتم که اون همه
بيقراريهامو ديد
چشاشو بست و باديگرى رفت

ﺗﺮﮎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ….
ﺗﺎ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﻧﮑﻨﯽ ﺑﺮﺍﯼ ….
ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻦ
ﺧﺎﻟﺼﺎﻧﻪ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻥ
ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩﻥ ….
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻢ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ !!!!…
ﻭ ﭼﻪ ﺣﺲ ﭘﻮﭼﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﭙﻨﺪﺍﺷﺘﻢ … ﻻﯾﻖ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ …
ﭼﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﻟﻮﺣﺎﻧﻪ
ﺑﺎﻝ ﺑﺎﻝ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﻭﺍﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ
ﺗﻤﺮﯾﻦ ﭘﺮﯾﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﺖ …
آخه چگونه گم شدی. . .

در شهری که تمام خیابان هایش را. . .

باهم قدم زدیم. . .✔

شاکی نیستم
خودم آرزو کردم به هر چی بوست داری برسی…
آرزویم برآورده شد…
به او رسیدی…
بدترين کاري که ما با آدمها مي کنيم اينه که
يه دنيا پر از خاطره براشون مي سازيم
و بعد
توي اين دنيا
تنها رهاشون مي کنيم
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ …
ﺩﻟﻢ ﯾﮏ ﺁﻣﺪﻥ ﻣﯿـــــﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺭﻓﺘﻨﯽ !
ﻭ ﯾـــﮏ ﻫﻤﺪﻡ ؛ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﺪﺍﻧﺪ … !
زخمی بود؛؛؛؛؛
درمانش که کردم،زخمی ام کرد و رفت.
من تو رو هر روز میبینم اما فقط در خواب. در خوابی که حتی مال من هم نیستی! و باز غریبه ها بر من غلبه کردند. حتی در خواب!
سخت است تحمــــل کسی که
اوایل طور دیگـری بود …
ادم ها وقتی ازهم دور میشن که دارن به کس دیگه ای نزدیک میشن…
چه سخته وقتي تو هق هق گريه هات نفس كم بياري و عشقت به يكي ديگه بگه نفس
“دست ازپاخطاکني تعويض ميشي،همين حوالي کسي شبيه توست”،اين است جواب عشق هاي امروزي…
ازپشت دردشديدي احساس كردم برگشتم ديدم عشقم بايه خنجر فروكرده درپشتم وايساده،نكاش كردم وبهم گفت ببخشي،ببخشي، باخودم گفتم شايدپاش پيچ خورده و اتفاقي شده،،وبعديه لحظه گفت ببخشي كه اونجاكه ميخواستم خنجر فرونرفت،،آره عشقم خنجرش رو ازپشت زد ورفت،،،،،،،،،،،
أنکه ویران شده ازیارمرامیفهمد.آنکه تنهاشده بسیارمرامیفهمد.آنچنان ازغم دنیافروریخته ام که فقط ریزش آوارمرامیفهمد
ﭼﻪ ﺳﺨﺘـــﻪ ﺑﻪ ﮐﺴـــﯽ ﮐــﻪ ﺩﻭﺳﺘــﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺑـــﺎﻝ ﻭ ﭘــــﺮ ﺑــــﺪﯼ ﺍﻣـــﺎ
ﻭﻗﺘـــﯽ ﭘــــﺮﯾﺪ ﻭﺍﺳـــﻪ ﯾﮑـــﯽ ﺩﯾﮕــــﻪ ﺑﭙــــﺮﻩ…
چه بارونی ، من و حال پریشونی
درست وفتی که داغونم ،
تودستاشو گرفتی میری مهمونی
چه بارونی ، دلم میلرزه وقتی که تو با اونی
منو میبینی و میخندی بی انصاف…
پادشاهی درسرزمینی سنتی را به راه انداخته بود ،برروی ترازو دونفر راقرار میداد هر کدام سبک تر بود را میکشت ،از بخت بد من با یارم قرعه افتاد .یک هفته غذا نخوردم ،وبروی ترازو خودم را سبک کردم تا یارم زنده بماند غافل ازین که یارم به پاهش وزنه بسته بود تا خودش زنده بماند …….
اون موقع که بهم کفتی برو یکی بهترازتوروپیدا کردم یاد اون زمانی افتادم که به100 تا بهتر ازتوگفتم من بهترینو دارم
یادش بخیر یه زمانی ب من میگفت عروسکم حالا میدونم چرا میگفت چون باهام خیلی بازی کرد !؟ دلم شکسته بدجور ! یه زمانی کنارش ک بودم همه غمام از بین میرفت ولی حالا چی شده معشوقه یکی دیگه و من ک عروسکش بودم رو پرت کرد میدونم یه روزی این بلا سره خودشم میاد
آرزویم این است : آرزویت ساکن کوچه ی بن بست نباشد هرگز
تـک تـک ثـانيـــه هـايـي ک ِ داشتـي خيـانـت ميکــردي رو
قـلـب ِ مـَن حـِس کـــرد …
هيـچ ميـدونـي چقـد سختـه که از درون بسـوزي و دَم نــزنـــي√
از هیچـــی نتـرس

فقـط از این بتــرس که وقتــــی ناراحتــم میکنـی ،

یکــی پیـدا شه که آرومـــــم کنـه !

از درد ِِِِ دوســـــت نـــــداشتن هــــــايت گفتــــــــم. . . .

خيــــــــــــــــانــت را تجـــــويـز کردند. . . .

گويــــــــا ايـــــــن ؛

آســـــان تـــــــــــرين راه ِِِِ عــــــاشقـــــــــــــــی ست . . . .

ღ‧٠•◆●♦▶┃ℳ┃◀♦●◆•٠‧ღ

گفتی دوسم داری نداشتی
گفتی همیشه باهمی نبودی
گفتی تنها نمیزارم گذاشتی
گفتی جز من کسی نداری داشتی
گفتی درکت می کنم نکردی
گفتی خیانت نمی کنی کردی
اخه تو خود بگو من با چه بهونی پیشه تو برگردم.
تلخ ترین چیز اینه که شب تو بغلش باشی و برات عاشقانه بگه و بهت امید بده صبح که پاشدی بفهمی خواب بوده و اون تو اغوشه کسه دیگس
من مانده ام، ضمائر که تمام شود ، با چه کسی هم آغوش خواهی شد؟
زياد فرقی نکرده… خودِخودشه
فقط اونی که داره باهاش قدم ميزنه” من ” نيستم …!
Hamishe hame tuye bon bast zendegi barmigardan sorage eshge avvaleshun amma che sakhte un ruzi ke eshg avvalet rafte bashe sorage eshge avvalesh
ای کاش یکی بیاید

که وقت رفتن

نرود. . . . .

من Remove شدم
از زندگی کسی که برای بودنش، برای داشتنش؛
خیلی ها رو در زندگیم Block کردم…
از زندگی، از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خودِ بی شکیب و بی یار خسته ام
تنها و دلگرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام…
اگه دست از پا خطا کني تعويض ميشي. اين حوالي کسي هست بهتر از تو…
اين است پيام عاشقانه اين روزها.
مثـل ِ اين صدا خفـــه کن ها ميمونه
که ميـذارن سر هفت تيـــــــــر !
خيانت رو ميگم …
بي صــــدا مي کشتت …
می گویند : گشتم نبود…
اما من صادقانه می گویم که گشتم یافتم با من بود اما مال من نبود…
عـــشـــق مـــن. . .

دســـتِ کـــم. . .

بـــين شـــعرهـــاي مـــن. . .

دستـــش را نگـــير. . .

بــــــي انـــــــــصاف!

مــــــردم دارنــــــد اين شـــعرها را مــــــي خــــــوانــــــند..

بر سنگ مزارم بنويسيد : در زندگي بارها بالهايم را گشودم تا همچون پرنده اي سبک بال به پرواز در آيم, اما هربار شکارچي حقيري قلبم را نشانه گرفت و بر زمينم کوفت…

شايد مرگ پاياني بر اين پرواز شکست گونه باشد و آغاز رهايي…

به ندرت پیدا میشن آدمایی که بهشون محبت کنی و بعدش پشیمون نشی !
فکر نمی کردم انقد گرون قیمت باشم..!
پول لازم بود؛ منو فروخت..!!
تحریم بهش فشار آورد.
ساده میام
ساده میری
ساده دل اومدم
و تو چه ساده از دلم گذشتی
من؛ همه حرف هایی که پشت سرت بود را به جان “خریدم”؛
تو؛ همه ی من را به یک حرف “فروختی”…؛
به وحشی ترین حیوان اگه محبت کنی جواب محبت میده
نمیدونم چرا بعضی آدمها محبت میبینن وحشی میشن
تنها گرگ ها نیستند که لباس میش میپوشند!؟!؟!؟
گاهی پرستو هاهم لباس مرغ عشق بر تن دارند…
عاشق که شدی کوچ میکنند….
سیب را همسایه دادو سیلی را مادرم…

….هردو من را دوستدارند ولی من سیب را

در صـِفـــــــر مُـطلـَــــق ذُوب مـْـــــی شـــَــــــــوَم

وَقَتــــــــی ْ. . . .

بـِـــــه کَـفـــشْ هــــــــٰـایـَـت ْ

کـِنـــــــٰـار

کَفـش هــــــــایـَش ْ

فـِکــــــــــر میْ کُنـَـــــــم ْ. . . .

قرعه کشی تمام شد…
تو به اسم کس دیگری در آمدی…
تقدیر جای خود…
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی…!
لبهایش مزه زهرمار میداد،وقتی مال من نبود و خیال میکرد نمیدانم!هه…
دلتنگشم, اونم دلتنگه,ولی دلش برا یکی دیگه تنگه…
درکش میکنم, آنه هم دردیم …
کاش اونی که هر شب بهم میگفت شبت شیک با اون آدم شیک شب های شیکی داشته باشه….
شبش شیک….
زن به خاطر طبیعتش ضعیفه…
اما در مقابل سختیا بیشتر از یه مرد تحمل داره…
تنها چیزی که زن رو از پا در میاره، توخالی از آب در اومدن مردشه…
ﺣﺮﻓﺶ را ﺳﺎدﻩ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻻﯾﻖ ﺗﻮ ! ﻧﯿﺴﺘﻢ اﻣﺎ ﻧﻤﯿﺪاﻧﻢ ﺧﻮاﺳﺖ ﻟﯿﺎﻗﺘﻢ را ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎداوری ﮐﻨﺪ ﯾﺎ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺧﻮدش را ﺗﻮﺟﯿﺢ !؟
عاشقم عاشق کسی که عاشقی نمی دونه دلم برااونه اونم برا کسی دیگه
برگشته ای اما
برای من
برگشت خورده ای..
نمی خواهم آغوش راکه
بوی گند دروغ وخیانت می دهد.
اخه بى انصاف ترکم کردى تنهايم به درک يه جورى ارومش ميکنم ديگه چرا هر روز دستشو ميگيرى ميارى جلوم قربون صدقش ميرى منم ادمم بزار حداقل فقط خاطراتت زجرم بده ديگه عشق بازيت با اونو طناب دارم نکن ديگه طاقت ديدن اونو ندارم به خدا
آﻧــﻘــﺪﺭ ﺯﯾﺒـــﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﮐـــﻪ ﺁﺩﻡ ﻟـــﺬﺕ ﻣــــﯽ ﺑــﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﯾـــﻦ
ﻫـــﻤــﻪ ﺧــﯿـــﺎﻧــﺖ !
ﺭﻭﺯﯼ ﻫــﻢ ﺍﯾﻨﮕــﻮﻧــــﻪ ﻋـــﺎﺷـــﻖ ﻣﻦ
ﺑــﻮﺩﯼ . . .
ﯾـــﺎﺩﺕ ﻫــﺴــﺖ ﻟــﻌــﻨــﺘــﯽ ؟؟؟
لیلای من بمان!
دیگر سبویی برای شکستن
نیست.
اینجا دیرگاهی ست
که
افسانه ها منسوخ اند
و مجنون ها عاشق
شیرین…
هی لعنتی…
بیاباهم بازی کنیم تو بسته های سیگارم را بشمار من هم شماره های غریبه گوشیتو…
آشنا‌ها می‌آیند
با تو آشنا می‌‌شوند
دستت را به دوستی می‌‌فشارند
با توخودمانی میشوند
آشنا‌ها با دوستان تو آشنا میشوند
با نزدیک‌ترین دوستانِ تو خودمانی ترآشناتر می‌‌شوند
نزدیک‌ترین دوستت را به آغوش می فشارند
آشناها غریبه میشوند
دستِ تو را برایِ بار آخر می فشارند
با نزدیکترین دوستِ تو برای همیشه می‌‌روند
اغوش کسی را میخواهم…

که بوی بی کسی بدهد. . .

نه بوی هر کسی. . .✔

اسمم را گفتم
مرا نشناخت
عینکم را برداشتم
مرا نشناخت
حالا مطمئنم
اگر پوست صورتم را هم کنار بزنم
باز مرا نخواهد شناخت
او دیگر عوض شده است
و چشم هایش
مال خودش نیست
پاهای شخصى گناهکار
او را در خیابان می گرداند…✔
لبخندش را تقسيم كرد‌
خنده اش به من رسيد؛ لبهايش به ديگري!
*ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ…

ﺑﺎ ﻓﺮﺽ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ…

…..

ﺣﺮﺍﻣﺶ ﺑﺎﺩ

ﺁﻧﮑﻪ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩ ﺟﺎﯼ ﻣﺮﺍ..*

به هر کس دل سپردم بي وفا شد چو پابندش شدم از من جدا شد نمي دانم از اول بي وفا بود يا من نازش کشيدم بي وفا شد .
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻫﺎ ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﺳﮑﻮﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ.. ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺳﻮﺍﻝ..ﻓﺮﻭﺩﺍﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﻐﺾ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ
ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ؟؟
ﺑـﺪ ﺧـﻠﻘﻲ ﻫـﺎﻳﺖ ﺑـﺎ ﻣـﻦ ﻗـﺮﺍﺭﻫﺎﻱ ﻋــﺎﺷـﻘﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺑـﺎ ﺩﻳـﮕﺮﻱ….
از مـن گـذشت..
آنقدر آرام و بی صـدا ..
که هیچ وجدانی بیـدار نـشد✔
بخوان و با اون بخند. . .

ولى من با گريه نوشتم. . .

تو هَمیـــشه میگفتـــــی :

مـــــــن ، یه تار مُوی تو را به هیچ کَس نمیــــــدَهم!

اینقَدر تار های مویِ مَن را به این و آن دادی تا کَچَــــل شدم!

حـــــــالا دســـــت از سر کچلم بردار…✔

inja zamin ast,zamin gerd ast,toi ke mara dor zadi!
farda be khodam khahi resid halo rozat didanist!
امروز دیگه نسبت به تو حسی ندارم،بخوای میگم دوست دارم، اما ندارم…..
زندگی شاید همین باشد،یک فریب ساده وکوچک آن هم از دست کسی که تو دنیا را جز بااو وجز برای او نمیخواهـــــ ـــی.
سخته که ببینی شریک زندگیت به یکی دیگه میگه عزیزم دوست دارم و تو بی صدا فریاد بزنی…………..
رقیبم برد! میدونی چرا؟؟؟
چون من جونم رو براش گذاشتم ولی ون تنش رو…
امروز هم به سر آمد و باز نیامدی! و چه بی خیال از کنار خیال هایم گذشتی و چه بی وفا از این همه وفا دل بریدی! مرا که شاهزاده ی هزار و یک شبت بودم، ساده از قصه ی رویا هایت بیرون زدی و سایه نشین غصه هایم کردی! بهانه نگیر که همه ی بهانه هایم را پی بهانه روانه کرده ام.
راستی… هنوز هم تنها دلیل دلتنگی هایم هستی… ولی نه…دیگر نیستی!
چقدر سخته عشقت بهت بگه تا آخرين غروب دنيا باتوميمونم بعد تا طلوع نشده ازپيشت بره پيشه اونيكه يه زمان ميگفت ازش متنفره
افسوس که بشکست دلم آنکس که قبله‌گاهم بود
زین روزگار بی وفایی با من یار گرماگرم نگاهم بود
زیر باران زیر فانوس شب در این مهتاب
با اشک خود ترانه بی‌وفایی گویم ز مهتاب …✔
برایش سنگ تمام گذاشتم اما افسوس نمی دانستم که با همان سنگ ها سنگسارم می کند…
شنیده‌ ام دنیا خیلی کوچک است….

شنیده ام دل ها خیلی بزرگند….

شنیده ام دل شکستن هنر نیست ، دل شکن خواب ندارد….

تنها این را نشنیده ام :

این شبها چه حالی داری؟

شب ها چگونه؟

چگونه و با چه خیالی سر بر بالین میگذاری؟

نیوتون رو بی خیال شو هیچ عملی عکس العملی نداره وگرنه وفای مرا خیانت نبود…
آه ای رقیب بی رحم عشق منو ربودی//آه ای یار بی وفا به یاد من نبودی**حالا داری با عشقت زندگیتو میسازی//غافل از اینکه اینجا قلب شکستی
فـــــاحشه بـــودن به تـــــن فـــــروشی نیستــ
به فـــــروختن خـــــاطرات قدیمی،
به بهـــــای ورود یکــ تــــازه وارد استــ …

همچنین ببینید

عاشقانه ۶

میدانم که راه خانه هایمان ازشمال آسمان تاجنوب زمین ادامه دارد اما وقتی من تورا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.