قهر و آشتی

تسلیم نشو
توروخدا یه کم دیگه فقط یه کم
نباز نباز که آبروت میره
عشقم فقط کمی طاقت بیار …

بى تو دنىا بر سرم اوار شد .بىن ما هر پنجره دىوار شد.
درد ما در بودن ما رىشه داشت.
رفتن و مردن علاج کار شد.
هر که روزى نوش دارو مى نمود .
بر لب ما نىش زهر مار شد.
عاقبت با حىله سودا گران ،
عشق هم کالاى هر بازار شد.
آب ىکجا مانده ام درىا کجاست،
مىروم بس زندگى تکرار شد..
این روزها ،هیچ اتفاقی نمی افتد،تو رفته ای…
واین بزرگترین حادثه ی روزهای نیامده ی من است بى وفا…
اگه احساس به خاموشی مطلق برسد/بازهم عاطفه ای هست میان من و تو.
برام بمون ، بهونه باش برای دل سپردن
نزار که آرزوم بشه یه روز بی تو مردن
باید تو رو پیدا کنم

شاید هنوزم دیر نیست

تو ساده دل کندی ولی

تقدیر بی تقصیر نیست.

♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥

امــــــــروز با همه ی دنـیــــــــا
قهــــــرم …

امــــــا …

تــــــــــو صدایــــــم کــن …

بـــــــــــه خــــــــــــدا

بـرمـی گـــــــــــــردم !!!✔

ای که مدت هاست با من نیستی من همانم که تو با من زیستی رنجهایم را شنیدی باز هم عاقبت گفتی غریبه کیستی؟
بیا…
در کوچه شهریور، انتهای خیابان تابستان
منتظر قدم هایت هستم…
بیا…
تا با هم بودنمان را به رخ پاییز بکشم…
بیا تا که دلتنگی هایم برگ ها را به مرگ وادار نکند…
بیا…
بهترين حس زنده بودن: اميد رسيدن به معشوق حتى براى يك لحظه با هم بودن
ببخش منو که باعث عذاب وجدانت شدم
ببخش منو که بچگی کردم و خواهانت شدم
ببخش که التماس من می لرزونه دل تو رو
ببخش که میخوام بدونم هر لحظه ای حال تو رو
تو رو خدا ببخش اگه غرورم و جا می ذارم
وقتی که اسم تو میاد رو همه چی پا میذارم
عزیز من ببخش اگه فراموشت نمی کنم
ببخش که تو خیالمم حتی بوست نمی کنم
ببخش که نیمه های شب فاصله رو داد میزنم
ببخش که توی خوابمم اسمت و فریاد میزنم
ببخش که دست من هنوز لایق دستات نشده
راستی بدون که قلب من دلخور از حرفات نشده
گرچه سکوت بلندترین فریاد عالم است.ولی گوشم دیگر طاقت فریادهای تو را ندارد,لطفا کمی با من حرف بزن.
برایم کــَـف زدند

در آغوشـَـم گرفتند

تایید و تشویقــَـم کردند .. که آخــر فرامــ.ــوشت کــردم

دیگر تا ابـ.َـد بر لـَـبانم لبخنــدی تــَـصنعـی مهمـان است

اما بیــن ِ خــودمـان باشــد ،

هنــوز تنهــ.ــا دلـبـَـرکــَـم تــ…ُــو هسـتــی✔

به اندازه همه ستاره ها که می درخشند ……

با وسعتی از نور که می پراکنند……

که در آسمان آبی می درخشند ……دلم ….

دلم هوای دیدن اسمانی را دارد که تو در آن ……

که تو در زیر آن نفس می کشی……

قدم می زنی ……

بــی معــرفت !

دارمــ در دریــای اشــکـ هایــمـ

غــرق مـی شومــ …

بــر نمیگــردی ؟

میــترسم خــاطــراتـت را فـ ـراموش کــنم …!

به من چیزی بگو شاید

هنوزم فرصتی باشه

هنوزم بین ما شاید یه حس تازه بیدا شه

یه راهی رو به من وا کن

تو این بیراهه ی بنبست

یه کاری کب برای ما

اگر مایی هنوزم هست

به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم

من از احساس شک کردن

به احساس تو بیزارم

برگرد!!
خود را از آدم های تکراری اطرافت رها کن! میدانم تو هم خسته ای! شاید اینجا به زیبایی جایی که تو هستی نباشد! شاید تاریک و سرد باشد اما بدان اینجا کسی انتظارت را میکشد که اگر برگردی دنیا را برایت گلستان میکند!
“عشق”…
باز هم “عشق”…
بیا”شینش” مال تو…
من تمام احساسم را”عق” میزنم…
بااینکه درحوالی چشمم ندارمت…اماهمیشه کنج دلم دوست دارمت!
بی تو چه حواس پرت شده ام كسي اسمم را میپرسد نام تو را میگويم !!!
باخودت چه فکر کرده اى…!!

ابراهیم که نیستم میگذاری میروی…

این آتش نبودنت بر من گلستان نخواهد شد…✔

بنویس با خط الماس رو تن نازک شیشه که بدون نور چشمات شب من سحر نمیشه
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺗﻤﻮﻡ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻡ ﺑﻮﯼ ﻏﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ
ﺭﻧﮕﺶ ﻣﺸﮑﯿﻪ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺲ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ
ﺍﻣﺮﻩ ﻋﺎﺩﯾﻪ
ﺣﺘﯽ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺣﺲ ﮏﯾ ﻟﺤﻈﻪ ﻧﺒﻮﺩﺕ ﻣﻨﻮ ﺗﺎ ﺍﻭﺝ
ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻣﯿﺒﺮﻩ
ﺗﻮ ﺭﻭ ﺟﻮﻥ ﻣﻦ ﻭ ﻫﺮﭼﯽ ﻋﺎﺷﻘﻪ ﻧﺮﻭ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺭﺍﻩ ﻭ ﻃﯽ ﮐﻨﻢ
اگر دهکده ای بسوزد همه دودش را میبینند؛ امااگر قلبی بسوزد هیچکس حتی شعله اش رانمیبیند ؛پس میسوزم به عشق کسی که هیچوقت سوختنم را ندید .
با خودم عهد بستم که بار دیگر تو را دیدم بگویم از “تو دلگیرم”
ولی باز تو را دیدم و گفتم
بی تو می میرم.
خيلي دور هم بروي، نقطه نمي شوي. سه نقطه ميشوي در شعرهايم‌
ﺑــــــﺮﮔﺮﺩ …

ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺭﻭﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺗــــــﻮ ﻫﯿﭽـــﮑﺲ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ…

ﺣﺘﯽ ” ﻏـــــــــبار…”

اﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﻫﻢ
ﺷﺒﯿﻪ ﺗـــــــﻮ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﻨﺪ !!!
به تو بیشتر از چشمانم اعتماد داشتم!
و تو بارها گفتی تا همیشه میمانی…
حالا اما. . .
چگونه چشمانم را باور کنم که میبینند رفتنت را . . .
این بـــار کــــه آمدی دستانت را روی قلبم بـــگذار
تـــــا بفهمی این دل با دیدن تــو نمی تپد …میلـرزد.
بردی ازیادم
دادی بر بادم
بایادت شادم دل به تو دادم
سوزمو از سوز نگاهت هنوز چشمم هست چشم براهت هنوز
چه شد آن همه پیمان که از آن لب خندان بشنیدمو هرگز نشد خبری از آن
10عدد کوچکی است
اما چقدر بزرگ می شود
وقتی 10سال بعد به هم میرسیم
که دیگر نه تو آرزوی منی
ونهمن رویای تو…
برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
تو بمان و دگران وای به حال دگران
شهریار*
بیا ای نگار من
بیا ای هستی من
بیا ای بی وفای من
و امشب را فقط امشب
برای خاطر آن لحظه های درد
کنار بستر تاریک من ، شب زنده داری کن
که من امشب برای حرمت عشقی
که ویران شد
برایت قصه ها دارم
تو امشب آخرین اشکم بروی گونه می بینی
و امشب آخرین اندوه من مهمان توست
بیا نامهربان
اگر بگویم وجودت گرمی بخش زندگیم نیست دروغ گفته‌ام،
اما چگونه می‌توانم اینطور آرام و صبور به انتظارت بنشینم وقتی نمی‌دانم پس از طلوع آفتاب
کدامین روز به دیدارم خواهی آمد♥
به تقویم نگاه میکردم
روزهای آخر مهـر ماه…
نیامدی و نماندی برایم، مهربانم؛
این مهــر هم
خانه ام از عطر تو خالی بود…
ﺍﻣــــــــﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﻧـﯿــــــــﺎ ﻗﻬــــــﺮﻡ …
ﺍﻣــــــﺎ …
ﺗــــــــــﻮ ﺻﺪﺍﯾــــــﻢ ﮐــﻦ …
ﺑـﺮﻣـﯽ ﮔـــــــــــــﺮﺩﻡ ♥!!!
بعضی وقتها به خاطر خودتم که شده باید به بعضی ها بگی برو….
موندنش که آرومت نکرد شاید رفتنش آرامشت و برگردونه…
روزی گله کردم من از عالم مستی/توهم به دل گرفتی دل منوشکستی/من ازمستی نوشتم ولی قلب تو رنجید/توقهرکردی قهرت مصیبت شدوبارید/پشیمون وخستم اگه عهدی شکستم/آخه مست توهستم اگه مجرم و مستم…
برای دیدن تو چشم میکند گدایی / به خدا که این گدایی ندهم به پادشاهی
با محبت قلبهایمان گل عشق را کاشتیم ٬ و با داس های دستهامان از ریشه بریدیمشان و شکایت از خشکسالی احساس می کنیم
با اينكه ازم دوري اما هر وقت دستمو ميزارم رو قلبم، ميبينم سر جاتي!
این روزها. . .

دلتنگ که نه !

محتاج صدای تواًم. . .

باور کن. . .

این یکی دیگر شعر نیست✔

بهانه گیری هایت را به جان می خرم…
تو قول بده عشقم را به بازی نگیری..
باز هم شب شدو و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
امشب درانتظار یک شب به خیر تا صبح بیدار خواهم ماند اما تو چشماهای زیبایت را به رویاها بسپار…. شب به خیر
برگرد
برگرد بی تو بغض فضا وا نمی شود
یک شاخه یاس عاطفه پیدا نمی شود
در صفحه دلم تو نوشتی صبور باش
قلبم غبار دارد و معنا نمی شود
بی تو شکست و پنجره رو به آسمان
غم در حریم آبی دل جا نمی شود
دریای تو پناه نگاه شکسته است
هر دل که مثل قلب تو دریا نمی شود
می خواستم بچینم از آن سوی دل گلی
اما بدون تو که گلی وا نمیشود
دردیست انتظار که درمان آن تویی
این درد تلخ بی تو مداوا نمی شود
زیباترین گلی که پسندیده ام تویی
گل مثل چشمهای تو زیبا نمی شود
شبنم گل نگاه مرا باز شسته است
دل در کنار یاد تو تنها نمی شود
گلدان یاس بی تو شکست و غریب شد
گلدان بدون عشق شکوفا نمی شود
باران کویر روح مرا می برد به اوج
اما دلم بدون تو شیدا نمی شود
رفتی و بی تو نام شکفتن غریب شد
دیگر طلوع مهر هویدا نمی شود
رویای من همیشه به یاد تو سبز بود
رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود
رفتی و دل میان گلستان غریب ماند
دیگر بهار محو تماشا نمی شود
یک قاصدک کنار من آمد کمی نشست
گفتم که صبح این شب یلدا نمی شود
چه کرده ای با من که این روزها تــــو رافقط به اندازه ی یک اشتباه می شناسم ؟!؟!؟
بيا باز فريب بخوريم
تو فريب حرفهاي مرا و
من فريب نگاه تو را
مگر زندگي چه ميخواد به ما بدهد
كه تو از من چشم برداري و
من نگويم
كه دوستت دارم
“شهاب مقربين”
اگر روزی برگشتی از سر راهت برایم یک ”” بغض ”” خوب بگیر. . . .

بغض من که بغض نیست. . . !

هر شب پشت پنجره خیره به باران روی شیشه می شکند. . . .

باتومیشه صدهزارنامه نوشت باتومیشه خیمه زدتوشهرعشق ولی افسوی نمیذاره سرنوشت
بخیالم که تو با من دیگه از همه جدایی
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی
این دیگه یه التماسه من میخام بیای بمونی
من تو چه بیکسیم وقتی تکیه مون به باده
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﺷﺘﯽ:…. ﻣﻦ ﺁﺧﻪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻟﺎﻣﺼﺐ؟؟ 😐
تمام می شوم شبی… فکرش را بکنی! یک روز می آیی و می بینی نه من هستم نه این کلمات…
تا پنجره باز است ، پرده فرصت رقصیدن دارد …..!
تنهایم مگذار …
بی تو با خاطره هایت چه کنم، ای مهربان….
ﻫــــﻮﺍ ﺭﺍ ﻫــــــﺮ ﭼــــﻘــﺪﺭ ﻧﻔـــــﺲ ﺑــﮑــﺸـــﯽ
ﺑـــﺎﺯ ﻫــــــﻢ ﺑـــﺮﺍﯼ ﮐــﺸﯿـــﺪﻧﺶ ﺑـــﺎﻝ ﺑـــﺎﻝ
ﻣﯿﺰﻧﯽ …
ﻣــﺜـــﻞ ﺗـــــــــــــﻮ …
ﮐـــﻪ ﻫـــﺮ ﭼــــﻘﺪﺭ ﮐـــﻪ ﺑــﺎﺷــﯽ …
ﺑــﺎﺯ ﺑــﺎﯾﺪ ﺑـــﺎﺷﯽ !
ﻣـﯿـﻔﻬــﻤﯽ ﭼـــــﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾــــﻢ؟؟!!!
ﺑـــــــــــــﻮﺩﻧـــﺖ ﻣﻬــــــــــــﻢ ﺍﺳـــﺖ !!!..
…منو ببخش اگه پاکم……منم ببخش اگه دوس دارم ساده و بی شیله پیله باشم…..منو ببخش اگه تو اولین اخرین نفری واسه من……منو ببخش اگه نمیتونم مثه اکثر پسرا ننگ باشم….منو ببخش اگه نمیتونم بهت خیانت کنم….منو ببخش اگه نمیتونم بعضی احساساتتو از پشت گوشی براورده کنم……منو ببخش اگه دور زدن و مخ زدن تو مرامم نیس…..منو ببخش اگه بهت پیشنهاد بد نمیدم…..منو ببخش ببخش ببخش ببخش بخاطر کمبود هایی که دارم و دس خودم نبوده منو ببخش بخاطر کم لطفیام……منو ببخش اگه تورو میخوام تا پای مرگ….منو ببخش اگه همیشه واست وقت داشتم……منو ببخش اگه همیشه دلتنگتم…..منو ببخش اگه شبا با یادت اشک میریزم….منو ببخش اگه تحملم برات سخت شده…..منو ببخش اگه همیشه خوبم…منو ببخش اگه عاشقتم….منو ببخش اگه گاهی مجبور میشی بهم فک کنی……منو ببخش اگه یادم بغضو میاره تو گلوت….منو ببخش اگه تنهام گذاشتی و رفتی….منو ببخش اگه واست می میرم….منو ببخش اگه تنها کسم توییی…
…منو ببخش اگه بازم میخوام منتظرت بمونم….
بعضی از حقایق خیلی ساده است ؛

ولی درکش خیلی پیچیده و سخته ….

مثل کنار اومدن با این جمله : خب دوستت نداره دیگه زور که نیست

به دیدارم بیا …… دو ضربه بر درب تنهایم بکوب
و به سرزمین من قدم بگذار
من از کلام و سنگ ام
من از گیاه و روشنی ام
و هزار سالاست
که دل تنگ توام
به دیدارم بیا
برای تو می میرم.تو وانمود کن تب کرده ای .. همین کافی است….
بگو هنوز از پشت پنجره ها
نگاهم میکنی
هنوز برای امدنم دعا میکنی
که یک روز
بین این فاصله ها پل میزنی
که یک روز
تمام ورق های گذشته را بر میزنی
بگو این بار اگر برگردم
مرا “ماه من” صدا میزنی؟
بگو برگرد
برمیگردم
بیا تمامش کنیم همه چیز را .. که نه من سد راه تو باشم نه تو مجبور به ماندن..نگران نباش.. قول میدهم کسی جای تو را نمیگیرد..اما فراموشم کن..بخند تو که مقصر نبودی..من این بازی را شروع کردم خودم هم تمامش میکنم.. میدانی..گاهی نرسیدن زیبا ترین پایان یک عاشقانه است..””بیا به هم نرسیم.””
با خود عهد کردم که تو را دیدم بگویم از تو دلگیرم …… ولی باز تو را دیدیم و گفتم بی تو میمیرم
تـمـام شـد . . .
بـه جـز ايـن اشـکـها ،
بـراي بـاخـتـن ،
ديـگر چـيـزي نـدارم…
تا بـريـزم بـه پـايـت، مـــي مــــانـــي…؟
برگشتنت
همانقدر محال است
که خیال میکردم رفتنت.
بیا نقش بازی کنیم من در آغوش توطلب بوسه میکنم تو هم بی هوا در من هیچ شو …بگذار یک سکانس با هم بودن هم اجرا کرده باشیم…
یادت هست ، خیالت هست ، خاطراتت هست ، فقط کمی جای تو خالیست ، نمی آیی؟
.
بر نیمکت اولین قرارمان. . .
جای تو نشسته ام. . .
تا جای خودم خالی باشد !!!
بر درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی
گفتمت نامهــــــــــربانی دم زحاشا میزدی
دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا سحر
کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی….
دل تنگم…نیستی…هیچکس مرا به وجد نمی آورد…تنها خنده ای محو روی لبانم نقاشی شده تا کسی حال دلم را نفهمد…بی تو اوضاعه من خراب تر آن است که فکر میکردم….بی رحم نباش…برگرد
بعــ ـد رفتنت همش به خودم میگفتم نمیتونے برمیگردی…
چه دلخوش بودم به این دلخوشیه احمقانه!
گاهے اونقدر بد میبینی از سرنوشت که دلت دیگه واست دل نمیشه…
برنگشتے …
من موندمو یه دنیا بغض…
راستے بعد تو بازم ادمم که بتونم عاشق شم؟؟؟
اصلا زندگے میکنم؟
یا فقط نفس میکشم….
به جای دسته گلی که فردابرمزارم میگذاری،امروزباشاخه گلی کوچک یادم کن،به جای سیل اشکی که فرداروی قبرم میریزی باتبسمی شادم کن….!
تلخ باش امانرو… بغض کن امانباز… خشک شوامانریز… دیرکن امابیا…
ای اسم تو کلام من تو مرهم درد منی
چرا به عشق پاک من به خنده طعنه می زنی
به من نخند برای من مقدسی
مثل نیایش سحر مرا که خسته تو ام
به اوج زندگی ببر
لحظه ی با تو بودن رایت خواستن من
صدای التماسم همیشه از تو گفتن
برای من عزیزی مثل نفس کشیدن
تمام انتظارم همیشه با تو بودن
اینکه صدایت میکنم و نمیشنوی یک بحث جداست…
و اینکه بشنوی و جواب ندی یک بحث جدا نیست, یک دنیایه جداست…
تا صبح

پهلو به پهلو می شوم

تا شب

این درو آن در می زنم

شاید کمبودت فراموشم شود

لحظه به لحظه بدتر میشود

جستجو می کنم نبودنت را……..

باز هم پستچی پیر نامه ها را نیاورد.
نمیدانم باید خانه را عوض کنم یا پستچی را؟
تو هر روز برایم نامه مینویسی … مگر نه؟
اینــبآر هَم کـــنآر بکش ..
محـضِـ رضــــآیِ خـُــدا کـِ نـہ …!
محضِـ رضـــآیِ دِلَتش …
بیمارستانم دکتر گفته:اگه نفست نیاد میمیری اس زدم بگم ًنفسمً نمیای!!
بـرو!
ترس ازهیچ چیزندارم…!
وقتي كه یقین دارم بيشتر از من هیچکس دوستت نخواهد داشت…
بيشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد…
برو!
ترس برای چه؟؟؟
وقتی میدانم یک روز تف می اندازی به روی تمام آنهایی که به خاطرشان من را از دست دادی!
افتاده ام ميان دو خط…

ماندنم درد دارد…

رفتنم توان ميخواهد…

و من توان درد ندارم…✔

از تو.گذشتم…به همان محکمی که پای داشتنت مانده بودم…
ﺑِﺒﻴـــــــــــــﻦ . . .

ﭼﻪ ﺯﻭﺩ ﺩﻳــــــر ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . .

ﺗﺎ ﺩﻳــــــﺮ ﻧﺸُﺪﻩ ﺑَﺮﮔﺮﺩ . . .

برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !
تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر …
برو با یک « من» دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ !
بذار دستاتو تو دستام… نرو از لحظه هام بیرون
نگو دنیای قلب من برای تو شده زندون
نمیتونی بری وایسا! من اینجا عاشقت هستم
همیشه رفتنت سخته… بمون من دل بهت بستم
ﻣـﻦ ﺭﻓـﺘﻢ ﻭ ﺗـﻮ ﻓـﻘـﻂ ﮔـﻔـﺘﻲ ﺑـﺮﻭ ﺑـﻪ …
ﻣـﺪﺕ ﻫـﺎﺳﺖ ﮐـﻪ ﺑـﻲ ﺗـﺎﺑـﻢ
ﺑـﻲ ﺗـﺎﺏ ِ ﺑـﺎﺯﮔـﺸـﺘﺖ
ﻭ ﮐﻠـﺎﻡ ﺁﺧـﺮﺕ
ﺭﺍﺳـﺘﻲ
“ ﺑـﻪ ﺳـﻼﻣـﺖ” ﺑـﻮﺩ
ﻳـﺎ “ ﺑـﻪ ﺟـﻬـﻨــﻢ ” ؟
ﻫــــﺮ ﺭﺍﻫـــﯽ ﺭﺍ ﮐــــﻪ ﺭﻓـــﺘــﻪ ﺑـــﺎﺷــــﻢ …
ﻫــــﺮ ﭼـــﻘــــﺪﺭ ﻫــــﻢ ﺩﻭﺭﺗــــﺮ
ﮐـﻮﺗــﺎﻩ ﺗــﺮﯾــﻦ ﺍﺳــﺖ ﺑــﺮﺍﯼ ﺭﺳــﯿﺪﻥِ ﺩﻭﺑــﺎﺭﻩ
ﺑــﻪ ﺗــﻮ
ﮐـــﺎﻓــــﯽ ﺳــــﺖ ﮐـــﻪ ﯾــﮑــﺒـــﺎﺭ ﺩﯾــــﮕـــﺮ
ﻧــــﺎﻣـــﻢ ﺭﺍ ﺻـــﺪﺍ ﺑـــﺰﻧـــﯽ
ﺑـــﺮ ﻣــــﯽ ﮔـــــﺮﺩﻡ
به باغم ياسمن بودى چه ميشد ؟
عروس اين چمن بودى چه ميشد ؟
چرا چون باد رفتى از کنارم ؟
هميشه مال من بودى چه ميشد ؟
تمام اسم های تو موبایلم رو به اسم تو تغییر دادم!حالا هر روز بهم زنگ میزنی،یکبار هم نه، چند بار،تازه تغییر صداهم میدی!من که میدونم تو هم دلت تنگ منه…
این روزها انگار می آیی، انگار قرار است که بیایی

بیرون از ذهن من و دستان خدا

قرار است بیایی و رنگ بدهی این بی رنگی مرا

زنگ بدهی این بی صدایی مرا

قرار است وقتی آمدی من این درد را یادم برود

خط بکشم روی هر چه سردرد است….

قرار است همه آنچه را گذشت پاک کنم

خط پر رنگ بکشم دور تو که بمانی مهم برای خودم!

قرار است آمدی بگویم این زندگی که گذاشتی و بخشیدی زیاد است

بعد دوباره پسش بدهم به خودت که ببخشی به خدا!

ته فنجان قهوه ام عکس کفش های توست …
فقط نمیدانم می آیی؟!!!…….یا میروی؟!!!!
بعـد از تـو دگـر هستـي مـا پـا نگـرفتــ ،بعـد از تـو کسـي در دل مـا جـانگـرفتــ ،در کلبـه تنـهايـي خـود پـوسيـدم ،بعـد از تـو کسـي سـراغـي از مـا نگـرفتــ . . .
بی”تو”
 حتی
 باران هم…
بوی تشنگی میدهد…”
آنگاه ک پر از بغضم
آنگاه ک پر از فريادهاى خفه
آنگاه ک شانه اى ميخواهم خالى

آيا مي آيى ک مرحمى باشى بر اين دل سودا زده؟؟؟

بیــا…

در کوچه شهریور ، انتهای خیابان تابستان

منتظر قــدم هایت هستم…

بیــا…

تا با هم بودنمان را به رخ پاییــز بکشم…

بیــا تا که دلتنگی هایم بــرگ ها را به مرگ وادار نکند…

بیــا…

اگه گفتی چرا بی من راحت رفتی چون دوسم نداشتی
ولی من بی تو نمی تونم حتی نفس راحت بکشم.
از چشمانم افتادی
همان جا که دست تو رو شد، از گوشه ی چشمم سر خوردی …
به سلامت اما . . . . .اینگونه خداحافظی نمی کنند
اﻱ ﺩﻝ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺵ و ﺑﺴﻮﻱ ﺩﻳﮕﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻧﺪﻭﺯ ﺩﻳﮕﻪ اﻭﻥ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻧﻤﻴﺎﺩ
شنیدم بوسه پلی است میان قهرواشتی ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ هی قهرکنیم هی اشتی! /
به من گفتي هر موقع ميام بيرون خدا خدا ميکنم که ببينمت
ديدي؟چرا سرت رو آنقدر پايين انداخته بودي؟
نميتوني به چشمام نگاه کني آره
ولي من هر بار که ميام بيرون خدا خدا ميکنم که نبينمت چون قلبم درد ميکنه چشمام اذيتم ميکنن تمام بدنم ميلرزه به ياد آن همه خاطره
بي معرفت هنوزم عاشقتم
ترا از دور مي بوسم به چشمي تر خداحافظ
مرا باور نکردي مي روم ديگر خداحافظ
مرا لايق نديدي تا بپرسي حال و روزم را
برو با ديگران اي بي وفا دلبر خداحافظ..✔
بااين دستاي سردم الاهي دورت بگردم.بااين قلب پوردردم الاهي دورت بگردم.الانكه دارم ميگردم راهبفتي برمي گردم
برگرد. . . .
داری میری بدبخت !!!!
از یادم
ﮐﺎش ﻣﯿﺸﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰاﯾﯽ رو ﻫﻢ ﺗﻮ ﯾﺎد ﺑﮕﯿﺮی ﺳﺎدﻩ اذﯾﺖ ﻧﮑﺮدن ﺳﺎدﻩ رد ﻧﺸﺪن ﺳﺎدﻩ ﻧﺨﻮاﺳﺘﻦ …وﺳﺎدﻩ وﻟﺶ ﮐﻦ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺲ !!!!ﺗﻮ ﮐﻪ ﺳﺎدﻩ ﯾﺎد ﻧﻤﯿﮕﯿﺮی
بجز دستت ندارم يار ديگر
بجز آينه بازى کار ديگر
چو بستى چشم را آينه بشکست
نگاهم کن فقط يک بار ديگر
به چه مي خندي اي شمع به شب تيره خآموشم به خدامردم ازاين حسرت که چرانيست دراغوشم
برهوتیست دلم بی تو…
و دستانت گرمی بخش
بارور می شود حتی نمک…
گر بپاشی بر زخمهایم
بیاباهم قراربگذاریم که هیچگاه باهم قراری نگذاریم…
بگذاراتفاق بیفتد…
اینطوربهتراست…من هرلحظه منتظراتفاق باشم…!!!
هراتفاق نابی که بهانه ای باشد…
برای رساندن….
من به تو!!!
این روزها حس میکنم جایى را تنگ کرده ام! جایى در قلب تو براى آمدن دیگرى.
بانو …
مرد نبوده ای تا بدانی
سرت بر روی بازوانم …
امنیت تو نیست …
آرامش من است …
بی قرارم امشب …

دلم آغوشت را میخواهد،

تا در آن آرام و رام گوش کنم به صدای قلبت.

و زندگی کنم در هوای نفس هایت،

و عاشق تر شوم.

و نفس هایم به شماره بیفتند

و بیقرار تر شوم…

دلم میخواهد باز

تو باشی

و من

همین و بس…

به دنبال تو تا هر جا بتوانم میگردم
میگردم و میگردم
تا شاید روزی
یا تو را پیدا کنم
یا در خاک کویت فدا شوم
باز هم سرم گیج می رود…

دستانم می لرزد…

و دلم چه بی تابانه می تپد…!

گمان می کنم…

باز تو داری…

می آیی..

ای کاش فردا که از خواب بیدار می شدم زندگی رنگ دیگری به خود می گرفت .

رنگ رویاهایم.♥

برو بی وفا…! حیف اون بوسه ها که خرج تو کردم…
ایـنּ روزهآ (او) نــہ (تـ ـ ـ ــو) است نــہ (شُمــ ـ ـــآ)

:(او)یـے ست که رفتـــہ است و روے ج جُــدآیــےنشستــہ است✔

ﻣﻌﻨﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻝ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﻣﻦ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﻢ ﺑﮕﻮ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺁﻥ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﺍﺯ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻡ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪﻡ ﺯ ﺧﻮﯾﺶ
ﭼﺎﺭﻩ ﯼ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺍﮔﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﭼﯿﺴﺖ . . . ؟ 
ای مثل روز آمدنت روشن،این روزها که می گذرد هر روز در انتظار آمدنت هستم اما با من بگو که آیا من نیز در روزگار آمدنت هستم؟؟؟…
ته فنجون فالم دنبال اسمتو میگشتم،تورادیدم اما صدافسوس که درحال رفتن بودی
بَدتریـــن دَرد
مُــردَن نیست
دل بَــستن به کسیــه که

کــنــآرت نیستـــ …

بعضي وقتا نبايد ب فکر رفت ک بعدها چه خواهد شد… بايد خيلي رک بهش بگي برو به درک
بــــــرگـــــرد
و زمـــــان را غــــافـــــلـــگيـــــر کـــــــــن
مــــــن بـــا تـــک تـــک ثـــانــــيــــه هـــا شــــرط بــــســــتــه ام✔
با من از بودن بگو
گوشم را پر کرده
ﻫـﯿـﺂﻫـﻮـےِ ﻧــﹷـﺒﻮدﻧـﺘـــ ـــ ـ
اینجا زمین است…
قیمت یک عشق تا عشق دیگر یک قهر ساده است…
به سراغ مـــن اگر می آیی٬تنــد و آهســته چه فرقی دارد؟؟؟تــــــو به هر جور دلت خواست بـــــیا !… …مثل سهراب دگر……جنس تنهایی من چینــی نیست٬که ترک برداردمثل آهــــن شده چینی نازک تنهایی مــــنتـــــو فقط . .زود بیا!!!!
بر من نیستی،جانا،کجایی
بهر هر جایی که هستی
جان مایی..
ﺷﺎل ﮔﺮدن ﮔﺮﻣﻢ را ﺑﻪ ﮔﺮدن ﺳﺮد اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺖ ﺑﯿﻨﺪاز

ﺗﺤﻤﻞ اﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺮدی اﺣﺴﺎس ﺳﺨﺖ اﺳﺖ

بدون آنکه ماری در کار باشد؛ مزه ی “زهر مار” را میچشم!  وقتی نیستی
این اخره رویاست که می خوام باتوباشم،هرلحظه شب و روز تو اغوش تو باشم،این اخره عشقه که چشمات روبرومه،باتو همه دنیا همه چی خوبه خوبه
اینقد به گوشیم خیره شدم که شاید ازت خبری بشنوم ولی افسوس که بی رحمی
بخشيدن کسى آسان است!!
اما اينکه دوباره بتوان به آن اعتماد کرد ؛
داستان کاملا متفاوتى ااست…
ایجاد تغئیرات بزرگ زندگی

تا حدی ترسناک است.

اما می دانید حتی ترسناک تر

از آن چیست؟

حسرت.

بيا..!!
اين چه رفتنى است…
نگاهت…
دستهايت…
هوايت…
همه جا مانده اند در تبسم هايم…
بيا..!!
بى تو…
هيچ کدوم از اينها بوى خوشبختى نميدهند…
بيا..!!
ببين…
هواى وحشيانه ات…
مرا ،رام نگاهت…
وبى تاب دستهايت کرده…
بيا..!!
بمان…
نرو…✔
باید حواسم را بیشتر جمع کنم
آن قدر جاذبه داری
که تا بند افکارم را شل می کنم
تنهایم می گذارند
دور تو جمع می شوند!
بیا کلاغ پر بازی کنیم ،روزهای بی تو بودن پر،فکر بی تو بودن پر،دوست داشتن کسی جز تو پر،عشق کسی جز تو تو سرم پر ،فقط خواهش می کنم تو نپر
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دل بر ما به که دوصد دلبرما
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
بی محلی بی وفایی بی تفاوت تا به کی
زخم و آتش بر دلم خواهی زد اما تا به کی
به شوق آنکه بيايي ببينمت يکبار،چقدربي تونشستم کناراين ديوار،شبيه سقف ترک خورده زيربارش اشک،هزارمرتبه درخويش گشته ام آوار،به آيه آيه چشمان توسوگند،که ازنگاه توهرگزنميشوم بيزار،به جزتوهيچکس آرامشم نخاهدداد،بيادوباره قدم روي چشم من بگذار…
برو باشد ولي من هم خدا و عالمي دارم،
من از دنيا گله مندم که از مهر تو کم دارم،
ببين يک خواهشي دارم مرا در خود کمي حل کن،
نگو رفتم خداحافظ کمي ديگر معطل کن
بهانه هاي دنيا تو را از يادم نخواهد برد،
من تو را در قلبم دارم
نه در دنيا…
به جای سیل اشکهای که فردا سر مزارم میریزی،
امروز با لبخندی کوتاه یادم کن…
به جای دست گل های که فردا رو سنگ قبرم میزاری،
امروز با شاخه گلی شادم کن…
به جای متن های تسلیتی که فردا بر سر مزارم مینویسی،
امروز با پیغامی خوشحالم کن…
.
.
اری من امروز به تو نیاز دارم نه فردا….
بهشون بگو بخدا بدونت میمیرم ی ثانیه خودمو زنده نمیذارم.تورم نمیذارم
ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﻣﻮ ﺗﻮ ﻧﺪﯾﺪﯼ
ﻫﺮ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﺸﻨﯿﺪﯼ
ﻣﻦ ﮐﺪﻭﻡ ﻋﻬﺪ ﺭﻭ ﺷﮑﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻧﻤﯽ ﺩﯼ ؟!
بَهآنہ ے تُو
دِلَم چِہ کُودکآنِہ بَهآنہ ے تُو رآ میگیرَد
اما تُو بُزرگانِہ بِہ دِل نَگیر
فَقَط بِگو :کُودک است دیگَر….
گاهی گاه گاهی آدم ناخواسته چقدر دلش لک میزند واسه پیامکی که نوشته : میای آشتی
به بعضیا باید بگی :

عزیزم حتی اگه “خدا” خودش بیاد پایین واسه تضمینت

یا شیطانو بفرسته واسه به گردن گرفتن تقصیرت ،

دیگه فایده نداره !

“خراب شد تصویرت”

تنها چيزى كه از فردا ميدانم اين است كه خدا قبل ازخورشيد بيدار است.ازاو میخواهم که قبل از همه درکنار تو باشدو راه را برایت هموار کند

فردایت سپید
اینبار اگر پرسیدی چرا به دنبالت می آیم..?
چون تکه ای از چیزی را که شکستی به پایت رفته….
راه میروی…
درد میکـــــــشم….
از تـو چـه پنهــانـ
گــاهۓ برایـم آنقـدر خواستنـۓ مۓ شوۓ
کـه شـروع مۓ کنم
بـه شمــارش تکـ تکـ ثانیـه ها
براۓ یکـ بار دیگـر رسیـدن
بـه بوۓ تنتــ …
پیشانی اَت بُقعه ی هَمیشــه اَمن یاد ِ من استـ …
می بوسَمش شایـــد از پُشت این ضَریـح حــاجت رَوا شومـــ !!!
اگه يه روزدلم رو شکستى فداى سرت فقط باکفش بيا که خرده هاش توى پات نره
بی تو نه شعر می چسبد .. نه مرور خاطره نه سیگار… من دلم آغوش میخواهد.. میفهمی؟؟؟؟
چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نا زنین / جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین

حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم / طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین ♥

بمون یا برو .. چه فرقی می کنه..؟
دروغ که به میون بیاد .. گرمی دستات .. آغوش گرمت .. هیچکدوم امن نیست ..
این چند ماه
که منتظرت بودم
به اندازۀ چند سال نگذشت
به اندازۀ همین چند ماه گذشت
اما فهمیدم
ماه یعنی چه
روز یعنی چه
لحظه یعنی چه…

بی اختیار گریه میکنم بی تو…
شاید هوای دلم هنوز دربهار به سرمی برد.
تــ ـ ـ ـــو برمی‌گردی

و زنــ ـ ـ ــد گـ ـ ـ ـــی را از جایی‌که پاره شده

دوباره به‌هم می‌دوزیم.

در صندوقِ خاطره‌ها هنوز

نخ برای بخیه زدن هستـــــــــ…!

بركرد و زمان را غافلكير كن…
من با تك تك ثانيه ها شرط بسته ام
برایم فرقی نمی كند

که این شهر لعنتی

چقدر ساختمان و خانه و خیابان دارد

وقتی که “تو” در این شهر نباشی

من….

برج زهرمارم…!!!

احمقانه ترین، مضحک ترین، ودروغین ترین
بهانه برای پایان دادن به یک رابطه این جمله است:
“عزیزم تو خیلی خوبی، من لیاقت تو رو ندارم
تنها دلیل زندگی، با یه غمی دوست دارم
داغ دلم تازه میشه؛ اسمتو وقتی میارم
وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر
مگه نگفتم چشاتو از چشم من هیچوقت نگیر…..
ﺍﺯ ﺩﻭﺭﻳﺖ ﭼﻪ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﻣﻴﺴﻮﺯﻡ، ﻙ ﺣﺘﻲ ﺍﺷﻜﻬﺎﻳﻢ ﺍﺯ ﻋﻬﺪﻩ ﺧﺎﻣﻮﺵ
ﻛﺮﺩﻧﺶ ﺑﺮﻧﻤﻲ ﺍﻳﻨﺪ
بیا و برگرد عشقم
تـــو به رَفتـــَنــَت ادآمه بــده ..!!!!!
ایــن اشــکهـآ ،
رَبــطی بــه تـُـو نَــدارَد …
برگشتن به رابطه ای که از بین رفته”
مثل…..
.
.

خوردن داروی تاریخ گذشته است که به جای اینکه حالتو خوب کنه”
بلایی سرت میاره که آرزو کنی دوباره برگردی به همون درد همیشگیت”

با کابوس های نیامدنت…چه خواهد کردیوسفی که ادعای تعبیر خواب داشت…؟!
به کدامین گناه از بهشت آغوشت رانده شدم؟؟؟؟؟؟
من که حتی وسوسه ی سیب نداشتم . .
بیا
مرا
به خودت بسپار!
.
هر وقت
مرا
به خدا سپردی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گریه امانم را برید …..
.
ﺁﻏﻮﺷﺘﻮ ﺑﻪ ﺭﻭﻡ ﻧﺒﻨﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺩﻕ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﭩﻞ ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺍﻭﻝ ﻋﺎﺷﻘﯿﻢ
ﮬﻖ ﮬﻖ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﮬﯿﺸﮑﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺟﺰ ﺗﻮ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻨﻪ ﺩﻟﺨﻮﺷﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ
ﻧﺎﺧﻮﺷﯽ ﺣﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﮐﻨﻪ
باید نباشم
نباشم تا آبروی احساس برای همیشه نرفته باشد….
هر وقت فهمیدی هر مرد سبیل داری من نمیشود
بگو
برخواهم گشت….”
بـــه خــدا تـــرک بـــرداشتــه دلــــــــم !
از بــس کــه تــو گـــرم و ســردش کــردی …
ﺁﻏﻮﺵِ ﺗــــــــــﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ ….
ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼِ ﺧﺴﺘـــــــــﮕﯽ ﻧـــــــــﯿﺴﺖ ..
ﻭ ﺗـــــــــﭙﺶِ ﻫﺎﯼِ ﻗــــــــــﻠﺒﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻻﻻﯾﯽِ ﮐــــــــﻮﺩﮐﺎﻧﻪ
ﺍﻡ ……..
ﮐــــــــﻨﺎﺭﻡ ﺑـــــــــــﻤﺎﻥ ….
ﻣـــــــــﯿﺨﻮﺍﻩﻡ ..
ﺻـــــــﺒﺢ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ
ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩِ ﺗــــــــﻮ …
ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﺩ .. !!
بیا باهم خانه ای بسازیم
بی هیچ دری به بیرون
تنها دریچه ای کافیست
تا به خیابان نگاه کنیم و بخندیم
به این زندانی های سرگردان…
🙂
باراني که روي اين شهر مي بارد
يک شب
روي استانبول نيز خواهد باريد
همين طور روي لندن
پراگ
و يا باکو
هر کجا باشي
يک شب
به ياد نخستين ديدار
دل تو نيز خواهد شکست
مثل دل من
زير باراني از ابر خاطره ها مي بارد
(زخمها) مثل قهر ها خوب ميشن با آشتی، اما خوب شدن با(مثل روز اول شدن) خيلي فرق ميكنه!
بازگشته ام

با کوله باری از شعر های ناگفته….

تنها اینجا

مکان امن عاشقانه های من است ….

ﻣﺜﻞ ﻗﺎﻟﯽ ﻧﯿﻤﻪ ﺗﻤﺎﻡ
ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ
ﯾﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ، ﯾﺎ ﺑﺸﮑﺎﻓﻢ
ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﻣﯽﺍﻓﺘﻢ
دیدی بعضی وقتا میشه با عشقت بحثت میشه بعد یه چند ساعتی از دسته هم دلخورین گوشیتو از خودت دور نمیکنی منتظری که اون پیام بده بهت وای که چقد لذت بخشه وقتی بهت پیام بده بگه معذرت میخوام بعد بگه بیا آشتی کنیم بعد تو بهش پیام بدی بگی منم معذرت می خوام عشقم …
تن تو ظهر تابستونو بیادم میاره
رنگ چشمهای تو بارونو بیادم میاره
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو بیادم میاره

من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه

تلخ است ولی:

من

هنوز هم به عشق ””تو””

چشم توی چشم کسی نمی شوم . . .
(︶︿︶)

به شوق دیدارت چه آب و جارویی راه انداخته اند چشمها و مژه هایم…
بعضی وقتا از دستت عصبانی میشم بدون هییییچ دلیلی، ولی وقتی بیشتر نگا میکنم میبینم غیر از تو هیچ کسیو ندارم، میخواستم کنارم بودی تا با تمام وجودم بغلت میکردم…
ﻧﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﺸﯿﻢ ﻣﺜﻞ ﻗﺪﯾﻢ
ﻧﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﯿﻢ
ﻧﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﻧﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺜﻞ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﯿﻢ
ﻧﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﺮﯾﻢ ﺗﻮ ﻗﺼﻪ ﻫﺎ
ﻧﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﯿﻢ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ
باز منم …

اینجا

تهی ،

خالی ،

تنها

با یک دل شکسته

باز تو نیستی

و من …

شاید در باورت مرده باشم

از این سرزمین رها می شوم

تنها یک خاطر از من می ماند

چشم همیشه در انتظارم

در آغوش نگاهت ….

این دل که میداند بی تو نمی ماند

مردم چه میدانند قلبم ز چه مینالد

قدرم نمیدانی با من نمی مانی

با من بیا یارم تنها تو را دارم

ایــــــن اشکــــــــ هــــا از قلبیستــــــــ که شبیــــــه دخترکـــــــــے لجبـــــــاز
فقطـــ تــــو را مے خواهـــد و از بـــــازے با خاطراتـــــ ــــــ خستهـــ شـــــــده . . .
این به دور از انصاف است که تو چنین زیبا باشی و من چنین عاشق زیبایی…
برگرد…
بیا در خزان آرزوهایم کمی قدم بزن،دلم برای راه رفتنت تنگ شده است!
دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر
چو دیدم دوست میدارد دلت دلهای ویران را√
ای که سنگی بر دل من می زنی چشم دل واکن که خود را نشکنی
آنقدر از قهر و آشتی هایت گفتم که دیگر خودم هم خسته شده ام…
بچه نیستی که دنبالت بیایم این بار خودت برگرد…
بغل می گیرم عکساتوشایداروم شه اغوشم،لباسی رو که دوست داشتی برای ایینه می پوشم بغل می گیرم عکساتوشایداروم شه اغوشم،لباسی رو که دوست داشتی برای ایینه می پوشم
به سراغ من اگر ميايى دگر آهسته نيا,چندوقتيست كه از سنگ شده چينى نازك تنهايى من…
اگر یک شب برم بودی, چه میشد★
چو گل تاج سرم بودی, چه میشد★
خوشم با قهر و نازت دلبر من★
شبی در بسترم بودی, چه میشد★
☆s☆
اگه بری میشی اسم پسرم…
اگه بمونی میشی باباش.
ﻣﯽ‌ﺩﻭﻧﻢ ﺩﻟﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘُﺮﻩ .. ﻣﯽ‌ﺩﻭﻧﻢ ﭼﻪ ﺯﺟﺮﯼ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽ‌ﮐﺸﯽ 
ﻫمه ﺯﻧـﺪﮔﯿﺖ‌ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ .. ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﻟﺨﻮﺭ ﺑﺸﯽ 

ﻣﻦ‌ﻭ ﺑﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺪﯼ‌ﻫﺎﻡ ﺑﺒﺨﺶ .. ﮐﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺩﻡ ﺯﺩﻡ 
ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﻤﻮﻧﯽ، ﺑﺴﻮﺯﯼ ﺑﻪ ﭘﺎﻡ .. ﻣﻦِ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺯﯾﺮ ﺣﺮﻓﻢ ﺯﺩﻡ 

ﭼﺸﺎﺗﻮ ﻧﺪﯾﺪﻡ، ﺍﺯﺕ ﺩﻝ ﺑﺮﯾﺪﻡ 
ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﻣﻮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﻡ 

ﭘُﺮ ﺍﺯ ﺑﻐﺾ ﻭ ﺩﺭﺩﯼ، ﭼﻘﺪﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﯼ 
ﻣﯽ‌ﺗﺮﺳﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﯼ 

ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﺻﻼ‌ً ﭼﺮﺍ ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ .. ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺭﺩ ﺷﺪﻡ 
ﯾﻪ ﻋﻤﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺟﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ .. ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺪ ﺷﺪﻡ 

ﻫﻤﻮﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﻧﯿﺎﻡ‌ﻭ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﮐﺮﺩ .. ﯾﻪ ﺣﺴﯽ ﭼﺸﺎﻡ‌ﻭ ﺭﻭ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺑﺴﺖ 
ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺩﻝ ﺑُﺮﯾﺪ … ﺩﻟﺖ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻝ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺷﮑﺴﺖ

ای کــاش یا بـــــــــــودی ،

یـــــا اصـــلا نبودی !!!

ایـــــن که هســـتی

و کنــــارم نیســــتی …

دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد ”

بفــــــهم دیوانه …!!

احساس غربت ميکنم وقتي کنارم نيستي / با اشک خلوت ميکنم وقتي کنارم نيستي

تصوير زيباي تو را کنج دلم چسبانده ام / او را زيارت مي کنم وقتي کنارم نيستي

اینجاصدای پازیاد میشنوم امـــا … هـیچكدامـــ تـــــــو نیستی”دلـــــم”خوش كردهـ خودش را بهـ این كهـ شاید ” پا برهـنهـ بیایی…
به خوابهایم سرک نکش وقتی در لحظات بیداریم حضور نداری…
بازم میگم نرو
چون میدونم بهتر از تو برام پیدا نمیشه
دل شکسته و داغون خریدار نداره
بااینکه میدونم دلت با من یکی نیست,با اینکه میبینم به رفتن مبتلایی,چشمامومیبندم که میمونی کنارم,بااینکه میدونم کنارمن کجایی؟
با اینکه تو،از من دل بریدی.
زود رفتیو.اشکامو ندیدی.
با اینکه،هیچ وقت درکم نکردی.
هیچ موقع از دردم کم نکردی.
اما برام سخته این جدایی.
دلتنگتم،این روزا کجایی.
نمیدونی همه کس منی،تو نفس منی،برگرد کنارم.
بیاهو حرف دلتو بزن،اما نگو به من دوست ندارم.
بخدا بی تو اینجا،دیوونه میشم،دیگه برگردیو بمونی پیشم.
شاید منم بی تقصیر نبودم،تو قهر تو بی تاثیر نبودم.
غیر از خودت هیچکی رو نداشتم،شاید یکم واست کم گذاشتم،اما هنوز عشقت روبرومه،بی عشق تو کار من تمومه.
نمیدونی همه کس منی،تو نفس منی،برگرد کنارم.
بیاهو حرف دلتو بزن،اما نگو به من دوست ندارم.
بخدا بی تو اینجا،دیوونه میشم،دیگه برگردیو بمونی پیشم.
ای وای در این دارِ فنا ، خستگی ما…
چیزی نَبُوَد جز غمِ دلبستگی ما…!
ای عشق … بیا ببین با من چه کردی … هنوز دارم در تبت میسوزم و در نبودنت غرق میشوم…
این زندگی به یک “تو” نیاز دارد ، خواهش میکنم پیدا شو …
برنگرد جانم، دیگر کسی منتظرت نیست…
ایــــــــــن دیگــــــــــــه یــه التماســـــــــــــــه…

مــــــــن میخــــــــوام بیـــــــای بمونــــــــــــی…!.!

براى پريدن لازم نيست،پرنده باشم،همين که تو بخندى
بال در مى آورم .
تــفـــال مـــیـــزنـــــم ؛

بی فایده است !

غـــــزل ِ حـــا فــــظ هـــــم

جـــــای نـــــقــــطـــه چـــیـــن هـــای مُـــدام ِ تــــــو را

پُـــــــر نــمـــیــــکــنـــد

. . .

باید جشن بگیرم اشکهایم دوباره بامن آشتی کردند…
بیا آنقدر وحشیانه به هم عشق بورزیم
که هیچ انسان متمدنی شجاعت این را نداشته باشد
که به حریممان نزدیک شود !
من از آدمها می ترسم . . .✔
برو اي دوست برو برو اي دخترپالان محبت بردوش ديده بر ديده من مفکن و نازم مفروش به خدا سيرم سير به سيرم از عشق دو پهلوي تو پست تف بران دامان نا پاکي که تورا پروردست
باور کن!!
بی تو
کنار این همه خاطره نشستن ” دل ” میخواهد…

ای گل سرخو سفیدو ارغوانی فراموشم نکن تا میتوانی:-*ج
تابستان هم آمد
باز هم تو نيامدی
راستی
چرافصلها به هر قيمتی می آيند
اما تو نه؟!!
ﻣﺎﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﮔﺎﻫﯽ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﻧﺮﻭ . . . !

ﻧَﺬﺍﺭ ﺑِﮔﻦ ﻋﺸﻖ ﻳﻌﻨـے ﺣﺴﺮﺕ . . .

اگر دل بستی بی خیال نشو
اگر دل کندی دیگه الکی فکر نکن
هستی بمون
رفتی فراموش کن
اما هیچ وقت بد نکن
تردیدی نیست که تو هرروز همیشه از من فاصله میگیری
ولی بپذیر که وقتی تمام دنیا مال من است به هرآنجا که بروی باز هم تودر دنیایی منی
تمام آدمها،
اگر ” تو “…
هیچکدامشان نباشی!
فقط مرا تنهاتر میکنند…
آنکه گریان به سرخاک من آمد چوشمع*کاش در زندگی ازخاک مرا بر می داشت
دستت رو قلبم بذار از تهه قلبت بگو دوباره عاشقت شدم چشم دنیا رو میبندم تو فقط منو نگاه کن نفسهای خسته تو تو هوای خسته دلم رها کن سرنوشتمو عوض کن که عمرمو بهت میدم مدتی که نبودی که ببینی چه کشیدم
با من راه بيا….
براي تو
از بيراهه هاي زيادي گذشته ام….
ﻗﻬﺮ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ…

ﺑﯽ ﺣﻮﺍﺱ ﺗﺮﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ…

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ
ﺩﺳﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﻮﯼ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ…

ﺑﺸﻘﺎﺏ ﻏﺬﺍﯼ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ…

ای که دور از منی و یاد منی…
بـا خبـر باش که دنیـای منی….
شــادیت شادی من….
غصه ات غصه ی من….
قلب من خـانــه ی تو….
خانه ی تو قبله ی من….
تقصيرمن نيست
راه خانه ات از حافظه كفش هايم پاك نمي شود..!
بامن ازبودن بگو…

گوشم راكركرده هياهوي نبودنت!

ﻧﺎﻟﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ ﮐﺎﺭِ ﻗﻠﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺟﺰ ﻏﻢ ﺩﻭﺭﯼِ ﺗﻮ ﻏﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﻧﮕﻮ ! ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐِﺸﻢ ﻣﻦ؟
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﻡ ! ﺩﺳﺖِ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ !
باران` تکراری `نمیشود `هر` وقت `بیاید دوست `داشتنی` است` {تو` برای `من` بارانی}
بی اختیارچشمانم خیس میشود،کسی میگوید شاید حساسیت فصلی باشد!اری،من بی تو به تمام فصل ها حساسیت دارم…
برای بازگشتت شمع ها را روشن نگاه میدارم پس تا نامت در دل جاریست بازگرد.
ببین!
تو جاودانه شدی
این قلب برای تو می تپد
این دست ها تنت را
به حافظه ی جانش سپرده
این نگاه رد آمدنت را
از ته خیابان می گیرد هر روز
این قلم برای تو
می چرخد هنوز
در دلم شاعری
همچو شمع شعله می کشد
پروانه ی نارنجی من!
هر قطره که می چکم
یک شعر به دامنت می افتد
بزن به موهات
و راه بیفت
می خواهم آمدنت را
قاب کنم.
ای دلبر من تا غم واوست تورم/
محراب به یاد خم ابروی شما نیست/
برایـ ـــم مهم نیسـ ـــت چه میشـــود؛
به همــــه ی باورهـ ـــایم سوگنـ ـــد
هیچ چیـ ـــزی برایــ ــم مهـ ـــم نیسـ ــت!
فراموشـ ــت نمیکنـ ـــم
یک کـ ـــلام
و این یعنـ ـــی
نهایـ ـــت خوشـ ــبختی!!
این شبها نوازش آرام دست هایی مرا خواب میکند، نمیدانم تو در رویا مرا میکاوی یا او در واقعیت مرا کشف میکند…
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم
ﻫﺮ ﺭﺍﻫﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺩﻭﺭﺗﺮ ، ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ
ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺗﻮ،
ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺎﻣﻢ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯽ ، ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ
ﺑﻐﺾ ﯾﻌﻨﯽ :
.
.
.
.
.
ﻧﺮﻭووووووووووو………
ﺑﻔﻬﻢ . . . .♥♡
بيا و عاشقانه سلام کن
و بعد براي هميشه برو …
دلگير نخواهم شد
ديگر به ديدارهاي ناگهاني…
دوست داشتنهاي موقتي…
و رفتنهاي بي خداحافظي
عادت کرده ام …
بـــرگــــرد
میخوام تـــلـــافــــی کــــنـــم
مــــن هــــم قـــصـــد لــــه کــــردنــــــت رو دارم
امـــا نــه مـــثـــل تــــــو
نـــــــه زیــــــر پـــــــــا
بـــــلــــــکــــه در آغـــــــوشــــــم
بــــرگــــــرد
ببین !
غرورم را زیر پاهایت انداختم اما. . .
من ترسو نیستم. . .
ترس را با نبودنت یادم نده. . .
به خدا سخت نیست !!
همه ی بودنم برای لحظه های تو. . .
میدانم جایم خالی نخواهد شد. . .
فقط
فقط بگذار هوایمان باهم بماند !!!
بــنـد دلــــــم کـه پــاره مـــی شــود
دلـــم بــهـانـه ات را مــی گـــیـرد
هــر چــه مـــی کشم هــم از ســر ایــن بــنـد دلـــم هـــسـت
بــه نــبـودنــت اعــتـراض نـمــی کــنـم
بــنـد دلــــم را خــواب هــایــی پــاره مــی کــنـند
که بــهـانـه ات را به دلـــم مــی انــدازد
بــاور کــن بــه نــبـودنـت اعــتـراضـی نــدارم . .
رو سر بنه ببالین تنها مرا رها کن
ترک, من, خراب , دردمند, مبتلا کن
ماییم و موج سودا , شب تابه صبح تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
ای کاش …به جای تمام آنهایی که هستند،تو بودی!
به جای تمام آنهایی که می آیند و می روند تو می آمدی و دیگر نمی رفتی!
ای کاش …تنها ، تو بودی!
وقتی اینجا حتی لبخندهایشان به خاطر نبودن توست نگاه هایشان جای خالی تو را نشانه گرفته اند و صداهایشان که به گوش میرسد در غیاب ندای توست بیا…که این جای خالی جز با توپر نمی شود…
بهترین توصیف من در فراقت :
خندهایم زجر آور است …
بازامشب چشمهایم سخت زندانی شده
سرزمین قصه های عشق بارانی شده
مهربان!بارفتنت دورازنگاه آفتاب
کوچه های بی کسی گویی چراغانی شده!
تمام زندگی من شدی
اماهیچ کجای زندگی ام نیستی….بیاعزیزکم
این بودن ونبودنت,نابودم میکند

بهترين لحظه، لحظه ايست كه فكر كني فراموشت كردم، بعد 1 اس ام اس از طرف من بياد كه توش نوشته ((ميميرم برات))
برو ای غریبه بامن،دیگه دستاتو نمی خوام.من خودم یه دنیا دردم،زخم حرفاتو نمی خوام. یادته بهت می گفتم یروزی تنها می مونی،دارم از شهر تو میرم تاکه قدرمو بدونی…
به آسمان نگاه کن حتی اگر دور باشی مهتاب نگاهمان را به هم گره خواهد زد….
بی انصاف !
این گره با یک نگاه تو باز میشد!
تمام دندانهایم درد میکند..
به روي زندگي دو خط زرد مي كشم
و چشم عاشق تو را كه گريه كرد مي كشم
تو رفتي و بدون تو كسي نگفت با خودش
كه من بدون چشم تو چقدر درد مي كشم✔
ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮد!
ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻩ!
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﻏﺮﻕ ﺷﻮﻡ!
ﻫﻮﺍﯼ ﺩﻟﻢ ﺑﺎﺭﻧﯽ ﺳﺖ…
ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺮﻭ..!
ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﮕﺬﺍﺭ!
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ،
ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺳﺮﭘﻨﺎﻫﻢ ﺷﻮﯼ!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻧﺘﻬﺎ..،
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﺐ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻭ ﺳﻮﺕ ﻭ ﮐﻮﺭ…،
ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺎﻧﺪﻧﻢ ﻫﺴﺘﯽ!
ﻭ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ!
باورم نمیشه اما دیگه نیستی چه کنم اره نیستی منم تنها نشستم با خودم با خودم میگم خواب وخیال مگه میشه تو نباشی نه نه همش خواب وخیال…
اگر بار دیگر خورشید نگاهت بتابد از باران اشک هایم برایت رنگین کمان خواهم ساخت…
اگه دلم دل نبود ببخش
ولی خودت هزار بار شکسته بودیش
الهی فدات شم ببخش اگه صدای شکستنش گوشت رو اذیت کرد
بی آنکه بخواهم آمدی. . .

بی آنکه بدانم ماندی. . .

گــــــــل من بمان. . .

که ماندنت را. . .

سخت دوست دارم. . .

باور کن از نبودنت. . .

ميـــــــترســـــــم. . .✔

باخودم عهدبستم باردیگرتورا دیدم،بگویم ازتودلگیرم ولی بازتورادیدم گفتم بی تو میمیرم
باید ببینمت! چرا که روی نوار قلبی ام پیوسته نام تو بود و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام تو را تجویز کرده است.
بخشش ار بزرگ تر هاست
پس ببخشا ای قناری این دل شکسته ی مارا
اگه مثل گنجشك رو قلبم بشينى قول ميدم قلبمو از تپيدن نگه دارم تا نپرى.
بـــــــــــــی منطــق ترین عضو بـد نـــــــم

چشمهـــــــــایم اند

مــــی بیننـــــد ڪـه دیــــگر دوستـــــم نـداری

امــــا هنـــوز تشنــه دیدنت هستند . . .

بودم بودند بود ولی در آخر چرا تو نبودی
با تمام عشقم سمتت آمدم برایت کافے نبودم!!
اما این را ب د ا ن من در می ان مردان هوس آلود این
شهر فقط یک پسر ساده ام فقط هم ین….
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﺪﻥ ِ ﺗﻮ
ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﺭﯼ ﺳﺖ …
ﭘﺮﯾﺪﻩ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺗﻨﮓ، ﻣﺎﻫﯽ ﮐﻮﭼﮏ
ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﺗﺮﯼ ﺳﺖ !
بی توبودن کارمن نیس تادلت نرفته برگرد
این روزها دلم غریبی میکند…
دلم، دلی را میخواهد که برایش دل باشد، عشق باشد، مهر باشد…
دلم تنها یک دل میخواهد…
همین
اگر ديوانگى نيست پس چيست؟؟؟؟ وقتى در اين دنيا به اين بزرگى…… دلت فقط هواى يک نفر را ميکند…..!!!
روزهای خوب باهم بودنمان گذشت
دلم تنگ است برای آن لحظه های شیرین با هم بودنمان !
دلم برای گرفتن آن دستان مهربانت ، بوسه بر روی گونه زیبایت تنگ شده است…
کاش دوباره آن روزهای شیرین عاشقی مان تکرار می شد.
ای نشسته درخیال من، فراموشم مكنبا فراموشی و تنهایی، هم آغوشم مكنزندگانی می كنم چون شعله با خود سوختنزنده ام با سوز و ساز خویش، خاموشم مكنمی تراود تا شراب بوسه از جام لبتاز شراب تلخ تنهایی قدح نوشم مكندودم و از شعله دارم دامنی رنگین به باراین شرر از من مگیر از نو سیاه پوشم مكنچون صبا در جستجو خود به هر سویم مكشهمچو گیسوی سیاهت خانه بر دوشم مكناین دل درد آشنا را در شرار غم بسوزهر چه می خواهی بكن اما فراموشم مكن
بعد از تو در شبان تیره و تار من ،
دیگر چگونه ماه
آوازهای طرح جاری نورش را ،
تکرار می کند
بعد از تو ، من چگونه ،
این آتش نهفته به جان را ،
خاموش می کنم ؟
این سینه سوز درد نهان را
بعد از تو من چگونه فراموش می کنم ؟

من با امید ِ مهر ِ تو پیوسته زیستم
بعد از تو ،
این مباد ،
که بعد از تو نیستم

بعد از تو آفتاب سیاه است
دیگر مرا به خلوت خاص تو راه نیست
بعد از تو
در آسمان زندگی ام مهر و ماه نیست

بعد از من آسمان آبی ست

با من رفت و آمد نکن
رفتن فعل قشنگی نیست…
با من فقط راه بیا
بیا…
رویاهامو قد تن پوشه تو میبافم.
چشمامو از جاده بردار.
از جاده های بی نشونه کلافم.
بیا…
منو بگیر از این پنجره های خاموش.
منو ببر به روزای خوش.
ننو ببر به لحظه های گرمه اغوش.
ای اندوه ترانه ها.این بغض نبودنت.هرواژه همراهمه.
ای هم خاطره ی قدیم.ابرای صدتا بهار همواره تو نگاهمه.
باز چشمامو میبندم و تو گریه میخندمو میگم تو میای یروز.
باز…دلتنگ تو میشمو میخوام تورو پیشمو.من عاشقتم هنوز.
برو خوشبخت شی عزیزم

….
…..
خیلی عاشق تو بودم…!
بی تو مهتاب شبی…….
نّه
بی تو آن کوچه دگر ماه ندارد…؛؛
اینجاصدای پازیادمی شنوم

اما ….

هیچ کدام تو نیستی

“دلم”

خوش کرده خودش رابه این فکر که شاید “پابرهنه بیایی”✔

بفهـــــــــــم لعنتـــــی !
دارد نــــاز تـــــو را میکشــــد
دختــــــري کـــه از غـــرور خورشـــید هـــم بــه گــرد پایــــش نمـی رســــد . .
بی تو من چیستم؟
ابر اندوه…
بی تو برگ پاییزم در پنجه ی باد
بی تو اشکم…
دردم…
آهم…
آشیان برده ز یاد
مرغ درمانده به شب گمراهم
بی تو خاکستر سردم
خاموش…
نتپد دیگر در سینه ی من دل با شوق…
نه مرا بر لب بانگ شادی نه خروش…
با تو چون سرو استوارم از باد …
همچو قاصدکان رقصانم…شاد
با تو خورشید،نورش را می تاباند تا آن سوی تاریکی ها
با تو آن غنچه ی سرمست…
آن آواز خوش بلبلکان می شوم.
آری بی تو هیچ و با تو من،من می شوم.
ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺭﯼ
ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ …
ﺗﻨﻬﺎ ﻫﻤﯿﻦ ۲ ﮐﻠﻤﻪ :
ﺑﺮﮔـــــــﺮﺩ ..…… ﺩﻟﺘﻨــــــــﮕﻢ ….
ﺑﺮﮔﺮﺩ …..
تمام اثاث خانه ام را فروختم جز یک صندلی

شاید روزی که بر میگردی خسته باشی…

اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش
توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش
برگ ازدرخت خسته میشود،،پاییزبهانه است
بی تکلم تکرار گام تو را پلک میزنم نزدیک تر بیا که از عشق به تو نزدیک تر منم.
بهش بگید اینجا یکی منتظره عبور شه

بهش بگید اینجا یکی دیوونه ی غرورشه

بهش بگید اگه نیاد یه نفر اینجا میمیره

بهش بگید یکی داره از دوریش اتیش میگیره

بگید از اون روزی که رفت دلم گرفتس واسه نبودنش

بهش بگید بی معرفت یکی میمیره واسه اون صدات

برو با خيال راحت…
من رازهايت رادر گوشه ي ذهنم دفن کردم.
ترساندن از فاش کردن رازت فقط رفتنت را ب تاخير مي اندازد اگر رفتنت را منتفي ميکرد حتما اين کار را ميکردم.
بی تو زندگیم تیره و تاره تو نیستی زندگیم مثل گیتار بدون تازه
بگو با من چه كردى مهربانم , كه ابرى شد تمام آسمانم , بيا آتش بزن خاکسترم کن بدون تو نمیخواهم بمانم….
برای 1 ثانیه عاشقم باش…

من باتری ساعتم را در میآورم لعنتی!!!

با یک کلیک دوباره نگاهت را دراغوش میکشم..
این عصرتکنولوژی،عصرغریبیست…
نگاهت را دارم..خندهایت را دارم..اما بوی عطرتت را چه کنم؟
گرمی اغوشت را چه کنم؟درکدامین دنیا هوایمان را دارند؟
اینجا،اسمانش ابری است وخاکستری..
دلم اسمان ابی میخواهد!دلم خورشیدنگاهت رامیخواهد،
من بیقرارپخش زنده نگاهت هستم!
ای کاش یا بودی،
یا از اول نبودی!!!
این که هستی
و کنارم نیستی…
” دیوانه ام میکند ”
بفهم بی انصاف…!
تصمیم گرفته ای که دیگر نیایی؟؟
افرین چه تصمیم با اراده ایی…..
لعنت به دبستانی که از درس هایش فقط تصمیم کبری را اموخته ای……
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد………
بازگشتی در کار نیست …
یک بار که برود
برای همه ی عمر … رفته‌ است …
حتی اگر برگردد
باز هم دیگر او نیست…
بيا با من مدارا کن
که من مجنونم و مستم
اگر از عاشقي پرسي
بدان دل تنگ آن هستم
بيا با من مدارا کن
که دل غمگين و جان خستم
اگر از درد من پرسي
بدان لب را فرو بستم
بيا از غم شکايت کن
که من همدرد تو هستم
بيا شکوه از دل کن
که من نازک دلي خستم
جدايي را حکايت کن
که من زخمي آن هستم
اگر از زخم دل پرسي
برايش مرحمي هستم
ایستاده ام …

بگذار سرنوشت راهش را برود

من،

همین جا،

کنار قول هایت،

درست روبه روی دوست داشتنت

و در عمق نبودنت،

محکم ایستاده ام !!

آنقـــدر محـــال شـده ای
کـه دیگـــر تــــو را . . .
آرزو هــم نمیکـــنم .
تمام دنیا لرزان شده اند…

قلم در دستم

صدا درون حنجره ام

اشک روی گونه ام

قلب درون سینه ام

و حتی این واژه ها روی کاغذ…

به تمام این لرزهای عاشقانه ام قسم

هنوز بی صدا دچارم

به لرزی

که رفتنت در جانم انداخت…

روزهایی که برای خواسته هایش تن میدادی
من برای خواسته هایت جان میدادم
تنت ارزانیش….
جانم را پس بده
این روزها دلم خیلی میگیرد همش خودم را با خیال اینکه پاییز دلگیر است…آرام میکنم! اما دلم که خوب می داند پاییز بهانه است…دلم تورا می خواهد:-(
اون خط قرمزی که زیر لبت میکشی، دور منم بکش…!!!
تقویم روزهایـــــمـ شکسته و گــــُ ــــم است
“بی تـــــ ــو” چه فـَــرقی میکند امروز چــندمـ استـــــ ؟!
بی من نرو…
به خیالت که به آبادی رسیدی
نه…
چراغی که درسیاهی میدرخشدچشم گرگ است…
برگرد با برگشتن از فاصله دورم کن
یه خاطره بامن باش یه گریه مرورم کن…
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست…در عفو لذتی است که در انتقام نیست
ﻣﯿﺪﺍﻧﯿـــــ … ؟
ﻫﻤــﻪ ﺭﺁ ﺍﻣﺘﺤـﺎﻧــ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻣـ !…
ﻗﺮﺻـ ﺧﻮﺁﺑــ ﻭ ﻣﺴﮑﻦ ﺭﻭﺁﻧﺸﻨﺎﺳـ
ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺂﯼ ﺯﻭﺭﮐﯽ …
ﻫﻨﺬﻓﺮﯼ ﺗﻮﯾــ ﮔﻮﺵ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ …
ﺳﯿﮕــــــﺎﺭ ﻭ ﻣﺸـــــﺮﻭﺏ …
ﺩﻭﺳﺘــــــﺂﻥ ﺟﺪﯾﺪ …
ﺩﻝ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺣـــــﺮﻓﻬـﺂ ﺣﺎﻟـﯿﺶ ﻧﻤﯿﺸـﻮﺩ !
ﻓﻘــــﻄــــ ﺁﻏﻮﺷﺘــــــ ﺭﺁ ﻣﯿﺨــــﻮﺍﻫﻤـ …
ﺑﺮﮔـــــــــﺮﺩ ….
به دستانت محتاجم ..
نه برای سردی هوا!
برای سردی این فاصله ها که
تمام هستی ام را منجمد کرده است !
از تو متنفرم!
حتی اگر اندازه تمام ستاره های آسمان دوستم داشته باشی…
برایت آرزوی مرگ نمیکنم چون …
باید بمانی و خوشبختی من و بدبختی خودت را ببینی!!!
منتظر آن روز هستم!
مانند روزی که رفتی و گفتی…
دیگر باز نمی گردی!!!
باز منو البوم عکسات،گریه هاوشب اخر
بازمیخوای بری عزیزشی اخه از اینم عزیزتر؟
بس نبود انقد ک رفتی ماهاروشکنجه کردی
هردفعه میری ومیگی بازدوباره برمیگیردی
برق چشمای قشنگت گفت باید دیوونه ترشم
دل زده ب سیم اخرمیگه عازم سفرشم
اماجزچشمای نازت من ک جایروندارم
لااقل نرو،بذارمن اب و اسپندوبیارم
بیخودی به خودت زحمت نده!
این بذرهای تنفر که در دلم می کاری
هرگز جوانه نخواهد زد…
باز باران باريد، خيس شد خاطره ها
مرحبا بر دل ابري هوا
هركجا هستي باش، آسمانت آبي و تمام دلت از غصه ي دنيا خالي
ای که دور از من و در قلب منی
دوست دارم که بدانی همه دنیای منی*
تمام خواسته ام در اين شب ها…

فقط يک چيز است…

براى يک بار…فقط يک بار…

شنيدن صداى تو…✔

ببین هیچ انتظاری نیست
نشد که تو دل تو جا شم..
اما باور بکن نازم
که من محتاج محتاجم…
گاهی آدم ناخواسته چقدر دلش لک میزنه
واسه اس ام اسي که نوشته “میــــــــای آشتــــــــی” …
اگرصدامو می شنوی،دیگه ازم جدانشو،دنیا بهم وفا نکرد ،تودیگه بی وفانشو!
ای کاش دوباره صبح بشه
دوباره مهمونت کنم
با گفتن صحبت بخیر
گلها رو قربونت کنم
اگه در دلتو زدم باز نکنی
مجبورم یا در را بشکنم
یا از پنجره بیام
تو میدانی من بی صبرم
فقط جای من آن جاست
بي تودرخلوت دل، چشم به راهت دارم.
چه كنم دست خودم نيست كه دوستت دارم.
این بی تفآوتیهآ
این بی خَبَری هآ
گآهی دیدآر از سَر اجبآر
نَبودَن هآ… نَدیدَن هآ
یَعنی بُرو
گآهی چِقَدر خِنگ میشویم…
تمام دلم را آب و جارو کردم

و سالها

پای ایوان چوبی خاطراتت نشستم

تا شاید دوباره

در مسیر سبزهای خیره ام

قرار بگیری

و آنقدر نشستم

که موهایم مثل دندان هایم سفید شد!

راستی امروز

باز هم

ایوان چوبی مادربزرگ سراغ تو را می گرفت!

اگر واسه تو دلگرمی نبودم

ولی در حد سرگرمی که بودم

بی انصافی نکن تغییر کردی

منو از زنده بودن سیر کردی

ولی باز به تو حسی خاص دارم

عزیزم خب منم احساس دارم

از عشقت بی رمق شد تارو پودم

منو برگردون اون جایی که بودم

اینبار پخته تر شده ام. فقط قهر میکنم.بدون هیچ صدایی و فریادی.
همه بر گلویشان بغض می نشیند و من بر قلبم.
و اینگونه است که هیچ اشکی از چشمان نمی آید‌‌ از روزی که عهد کرده ام از درون قلبم و ذهنم چیزی بر کسی نگویم.
تاپ و تاپ قلبم و فشاری که نمی گذارد زندگی کنم.گاهی می اندیشم مرا روز اسایش کی خواهد آمد.
باش……….

آنگاه كه تو در كنارم نيستي …

شب يا روز

كدام يك بهتر است؟

چه بگويم

اما ميدانم كه :

هر دو بي ارزشند

آنگاه كه تو در كنارم نيستي .

بهم میگفت چشات خیلی قشنگ !میگفت میخوام عکسه چشاتو بکشم اما نمیدونم چی شد رفته که بکشه تاالان هنوز نیمده! حتما مداد رنگه چشامو پیدا نکرده روش نمیشه برگرده
به بدرقه ام نیا!
میروم کمی بمیرم…
تنها که شدی
نامم را آتش بزن،
قول می دهم به خاطرت زنده شوم…
ﻫﯽ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﯼ ﻣﻦ !
ﺑﺒﺨﺶ …. ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﻏﺮ ﺯﺩﻡ !
ﺑﺒﺨﺶ … ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺣﺴﻮﺩﯼ ﮐﺮﺩﻡ !
ﺑﺒﺨﺶ …. ﺍﮔﻪ ﺷﺒﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﺁﺭﻭﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯾﺎﯼ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﻦ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪ !
ﺑﺒﺨﺶ …. ﺑﺒﺨﺶ ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﮕﯿﺮ ﺑﻮﺩﻧﻢ !
ﺑﺒﺨﺶ …
ﻣﻨﻢ ﻣﯿﺒﺨﺸﻢ .. ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺍﺭﺯﻭﻧﯽ ﺗﻮ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﮐﺮﺩ !
ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻭ .. ﺣﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺳﻤﻢ ﺑﺨﺸﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻭﻥ
بي تو نه حرفى مي چسبد
نه مرور خاطره
نه هيچ…

من دلم آغوش مي خواهد
مي فهمــــــــــــــــــي…✔

اﻣﯿﺪوارم اﻣﺸﺐ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﺑﯽ ﺳﻔﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ دﻧﯿﺎی، روﯾﺎﻫﺎﻋﺰﯾﺰﺗﺮﯾﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮدی ﺑﻪ اﻧﺘﻈﺎرت ﺑﯿﺪار ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ… ﺷﺒﺖ ﺑﺨﯿﺮ
مگذارزنبورهای قهر بین من وتوکندو بسازند
که قلب سفت مرا گزندی نیست
از نیش زنبور ها بخاطر خودت می گویم
که دلت نازک تراز بال سنجاقک هاست
بى هوا نفس کشیدن سخت است…
اى هواى دل من
من تمام دل خود را کندم.
بىهوا نفس کشیدن سخت است
بغل وا کن که می آیم
به آغوشت ولی خسته
بغل وا کن
بغل وا کن
بغل واکن که می آیم
ز راهی دور که میدانی
ز راهی سخت و جانفرسا که میدانی
بغل واکن که می آیم
به آغوشت ولی خسته
بغل واکن که می آیم زراهی دور که میدانی
زراهی سخت و جانفرسا که میدانی
كه میدانی
که میدانی
بغل واکن
بغل واکن

شاعر : احمد نظری زاده

بذرغم رو تو دلم کاشت. . .

دست تو… نداره احساس. . .

اين سلام …عليک نداره…!!؟

عيب نداره… منو نشناس. . .

تا ابد از تو ميخونم . . .

تا تو برگردى دوباره. . .

نذار اين حسرت دورى. . .

جونمو به لب بياره. . .✔

تا کى دل من چشم به در داشته باشد/اى کاش کسى از تو خبر داشته باشد/آن باد که آغشته به بوى نفس توست/از کوچه ى ما کاش گذر داشته باشد.
این شب ها که نیستی….
قرارمان باشد پای تابیدن های ماه….
حواسم هست که تو هم همان ماهی را می بینی
که من می بینم اینجا… بدون تو….
قرارمان باشد با ماه…
برساند نگاهم را به نگاهت…
بی کم و کاست…
بی تو
روزگارم را سیاهی ول نمیکند
موی سرم را سپیدی…
بیهوده انتظار تو را دارم
دانم دگر تو بازنخواهی گشت
هر چند
اینجا بهشت شاد خدایان است
بی تو برای من
این سرزمین غم زده زندان است
باران که می بارد ،

تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم ؛

من تنها نیستم ،

تنها منتظرم … !!

برگرد عشق بى پايان من…✔

برو بانو
بگذار بیدار شوم.
خیال تو را به دوش کشیدن خرج دارد..
باران که می بارد.
تمام شهر پر از فریاد من است..
که می گویم..
من تنها نیستم..
تنها منتظرم!
“تنها” (کیکاووس یاکیده)
باورکن تا آخر “خط” میرفتم،
اگر سر راهم “نقطه” نمیگذاشتی.
اگرصداموميشنوي ديگه ازم جدانشو،دنيابهم وفانكرد،توديگه بي وفانشو! اگرصداموميشنوي ديگه ازم جدانشو،دنيابهم وفانكرد،توديگه بي وفانشو!
این را بدان اگردرقلبی جای گرفتی وعاطفه ای را به بازی عشق درآوردی،تا ابد در قلبی که دوستت دارد زنده خواهی ماند.
بیا و مهربونی کن
نذار تا سینه پرپر شم
تونستم آسمون باشم
نتونستم کبوتر شم
خرابم..خالیم..سردم
خزونم..خسته ام..زردم
به من فرصت بده میخوام
به دوران تو برگردم
به من فرصت بده شاید
از اول عشقو بشناسم
دله لبریز احساست
دله لبریز احساسم
به تن کن پیرهنه دریا
هم از آب و هم آبی باش
بیا در قحطی خورشید
شب ها آفتابی باش
بیا آغوشتو وا کن
به روی دست های من
بیا هم گریه ی عاشق
طلسم بغضمو بشکن
بزن سرمشق چشماتو
که رفتن خشک و دلخیسه
بذار این عاشق شاعر
یه شعر تازه بنویسه
بگیر از دسته من داسو
بده اون بوته ی یاسو
بیا بگردو برگردون
به روز اوله سازو
ببارید ابرها بر من
که من محتاج بارونم
من اینجا تشنه درقحطی
نماز عشق میخونم
ﺑﮑﺶ ﺑﯿﺮون ﺧﺎﻃﺮاﺗﺖ رو از ﺗﻮی آﻫﻨﮕﻬﺎی ﻣﺤﺒﻮﺑﻢ …ﻣﯿﺨﻮاﻫﻢ ﺑﺎ اﻋﺼﺎب راﺣﺖ ﮔﻮﺷﺸﺎن ﮐﻨﻢ !!
ﺍﮔﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﻟﺖ ﺷﮑﻮﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺍﮔﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺗﻮ ﻧﻤﻮﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺍﮔﻪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺍﮔﻪ ﺣﺲ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺍﮔﻪ ﻋﻬﺪﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﻦ ﺯﺩﻡ ﺷﮑﺴﺘﻢ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺸﺪﻡ ﺷﺮﯾﮏ ﻏﻤﻬﺎﺕ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺍﮔﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺪﯼ ﺑﯽ ﻣﻦ ﺗﻮﯼ ﻏﻤﻬﺎﺕ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺸﺪﻡ ﻣﺮﺣﻢ ﺩﺭﺩﺍﺕ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﻋﺸﻘﻢ ﮐﻢ ﻣﯿﺎﺭﻡ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ
تقصير تو نيست
من خواستني نيستم که اينگونه مرا رها ميکني
از امروز هرشبم گریست .با یه حس عذاب اور شبو. روزام یکی میشن با این قرص های خواب اور
اگه بری…من خواه یا ناخواه میمیرم
آخه هر آدمی بدون نفسش خفه میشه
اختراع تلفن بزرگترین خیانت به بشریت بود
خداحافظی باید رو در رو باشد
گاهی اوقات اشک ها ، آدم ها را بیدار میکنند ..
لعنت بر خداحافظی های تلفنی
تنــــها چنـد قدم مـــانده بود برســــم به تـــــــو….
اگر این خــواب لعنتــی دیــشب ادامــه داشــت.♥
ﯾﮏ ﺭﻭﺡ ﭘﺮﺍﺯ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ … ﺑﺮﮔﺮﺩ !
ﯾﮏ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘــﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ … ﺑﺮﮔﺮﺩ !
ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺭﻓﺘﻨﺖ ” ﻣــــــﻦ ” ﺑﻮﺩﻡ
ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫــﺶ ﮐﻮﺩﮐــﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩ !!!
بہ کہ گویم غم خویش؛
بہ سکوت شب سرد؛
بہ گل پرپر یاس؛
اے سراپا ھمہ ناز
دوریت راچہ کنم؟
ببين غمگين،
ببين دلتنگ ديدارم…
ببين
خوابم نمي آيد،
بيدارم…
نگفتم تا کنون، اما کنون بشنو:
تورا بيش از همه کس دوست ميدارم
باورت گر بشود یا نشود حرفی نیست اما…
نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست
يادش بخير روزايي كه گل ياست بودم،يادش بخير قديما هوش و هواست بودم،حالا ازم رنجيدي گفتي ازم بريدي،ديگه تو قهري با من جوابمو نميدي،بگو مگه دوستم نداشتي چرا تنهام گذاشتي،ديگه بسه برگرد كنارم عزيزم آشتي آشتي
اینجا یک مرد
دور از دوستت دارم های تو
جان به جان آفرین
تسلیم کرد!
اما
نوشدارو اینبار
پس از مرگ سهراب
اثر دارد!
تو برگرد…
بیا وقتی برای عشق هورا میکشد احساس
بروی اجتماع بغض حسرت گاز اشک اور بیندازیم
بیا با خود بیندیشیم
اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند
اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید
اگر یک روز شقایق مرد
تکلیف دل ما چیست؟؟
و من احساس سرخی میکنم چندیست
ومن از چند شبنم پیشتر خوابم
نزول عشق را دیدم
چرا بعضی برای عشق دلهاشان نمی لرزد
چرا بعضی نمیدانند که این دنیا به تار موی یک عاشق نمی ارزد
چرا بعضی تمام فکرشان ذکر است
ودر ان ذکر هم یاد خدا خالیست…؟؟
از کودکي يادمان داده اند جاي خالي را با مورد مناسب پر کنيم… موردي مناسب جاي خالي ات پيدا نميکنم… زودتر برگرد تا وقت تمام نشده
باید تو رو ببینم ولی اخه چجوری،اخه چرا تو از چشای من اینقده دوری،این همه دوری…
بی تو تنها گریه کردم تو شبای بی ستاره
انتظار تو کشیدم تا که برگردی دوباره
در غروب رفتنت ، لحظه هایم را شکستم
زیر بارون جدایی با خیال تو نشستم
پشت شیشه روز و شب ، دل به بارون می سپارم
من برای گریه هام ، چشمه ها رو کم می یارم
انتظار با تو بودن منو از پا درمیاره
ترس از این دارم که بی تو ، تا ابد چشام بباره
.
بیا برگرد و ببین چه کردم با دلم تماشا کن عمق قلبم را ،دلم را به عمق دره ی کندم
ای ابرها نبارید!

من دریا را به پایش ریختم……

برنگشت!

اگه بمونی مشکلاتمون حل میشه
همه چی اینجا مثل روز اول میشه
اگه تو مثل سابقا عاشق من بودی
برت میگردونم جایی که قبلن بودی
ایــــــن روزها …

هـــــــر نفـــس ،

درد اســـت که میکشـــم !!!

ای کــاش یا بـــــــــــودی ،

یـــــا اصـــلا نبودی !!!

ایـــــن که هســـتی

و کنــــارم نیســــتی …

دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد..

باشد تو رفتی و مرا تنهایم گذاشتی…
اما چرا چرا…
انگاراین چرایی ها هم توان پرسیدن ندارند
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺑﺒﯿﻦ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺧﺮﺍﺑﻢ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺑﺒﯿﻦ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﺒﺎﺩﻡ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﺎﻡ ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﮐﻪ ﺯﺩﯼ ﺗﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺭﯾﺸﻪ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﺩﻡ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯽ ﺗﻮ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ
residi?negaran man nabash.. residam… be jayi ke fekrash ra nemikardam!!!
برای قامت سبزت, بهار خواهم دوخت
هزار بانگ وجنون را به تار خواهم دوخت
به شوق آمدنت در کویر تنهایی
به چشمان دلم انتظار خواهم دوخت
اگه مثل اشك تو چشام باشي واسه موندنت تااخر عمرم گريه نمي كنم.
بياو همو دوست داشته باشيم حيفه زير ي سقف باشيم و دلت را جاي ديگر جا گذاشته باشي يا دلت را بياور يا برو کنار دلت
به تو اصرار میکنم , برگرد
به خوب بودنت اقرار میکنم برگرد
کنار پنجره می ایستم. اسمت را هزار مرتبه تکرار میکنم برگرد
میان این همه عابر , میان این همه دست
ببین فقط به تو اصرار میکنم برگرد
تمام عاشقی ام را ,بهانه خوبم
تو فکر میکنی انکار میکنم? برگرد
من ام …. و این همه تنهایی و شکستن ها
به بی کسی خود اقرار میکنم برگرد
ﻫﺮﺟﻮﺭ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﻤﻮﻥ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺳﺎﺯﺵ
ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻫﺮﺑﺎﺭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻤﻢ ﻧﺮﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﺶ
ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺑﺎ ﺯﺧﻢ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮ ﺷﺪﻥ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺗﺴﮑﯿﻨﻢ
ﻧﮑﻦ
ﺗﻨﻬﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮ ﺍﺯ
ﺍﯾﻨﻢ ﻧﮑﻦ …
اگه پاي عشقت هدر رفتم سوختم پات اگه پر حرف دلم لبامو به هم دوخت اينه ناراحتي نداره درخت پير باغچمون داره هنوز نفس ميكشه ب اميد ديدن بهار بعدي !!!!
تراشکار ماهری شدم بسکه تو نیامدی و من برای دلم بهانه تراشیدم!
بی تو بودن کار من نیست، تا دلت نرفته برگرد
مهم نیست کی مقصر است
باور کن مهم اینست که یادمان باشد عمرمان کوتاه است
در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم
تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهرآمیز یک عمر را چند لحظه بگوییم
پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻤــﺎﻥ، ﺁﻧﺎﻥ ﮐـﻪ ﺭﻓـﺘـﻨـﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻃﺎﻗـﺖ ﺁﻭﺭﺩﻡ؛ ” ﺗﻮ ” ﻧﺒﻮﺩﯼ …
با همه چشم انتظارى با پىامت دلخوشم،
اى قرار بى قرارى ساحل آرامشم
گاهگاهى پر بزن تا خلوت تنهاىى ام،
تا ببىنى در فراقت من چه رنجى مىکشم.
برگرد!
نگاه کن!!!
اشتباه برده ای….دل من رابه جای خاطراتت…
بى توىک روز در اىن فاصله ها خواهم مرد
اگریادت کنم دیوانه می شم
فراموشت کنم بیگانه می شم
اگرترکت کنم می میرم ازغم
فراموشت کنم می پاشم ازهم
این روزها دلتنگ که نه !
محتاج صدای تواًم
باور کن این یکی دیگر شعر نیست …!
این روزها هوای تو رو ندارم..
دارم خفه میشم بی هوای تو
ارزوهایم مرد
همه احساسم مرد
بی توازهم پاشید
سقف رویایی این خانه ی خیس
روزی از دست می روم… و تو سوگوار خاطراتم می شوی…!
تمامـِ خَندهـ هایمـ رآ نــذر کردهـ امـ کهـ گریه امـ نگیــــرَد،

امـ ـآ شَبـ ــها..

وآی اَز شَبــ هآ…!

هَوایــــِ آغوشتـــْـ دیوانه امـ میکُنـ ــد،

و مَنــــ دَر اَشکــــْ غَـ ــرقــــ می شَوَمــــــ…!

اگه واست مثل شمع ذره ذره آب بشم” قول میدی منوقطره قطره تودلت جاکنی”
ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎﻡ، ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺗﺎﺭﯾﮑﻪ ﻓﺮﺩﺍﻡ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﻦ ﯾﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺟﻮﻧﻢ، ﻧﺮﻭ ﺗﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﻮﻧﻢ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺲ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺬﺍﺭﻡ
وقتی که با من قهر کردی گفتی دیگر تورا لمس نخواهم کرد.
ﺩﯾﺪﯼ ﺁﺧﺮ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩﯼ ؟
ﻭﻟﯽ ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻣﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﺩ ! .
اینجا صدای پا زیاد می شنوم…!
اما هیچکدام تو نیستی…!
دلم؛ خوش کرده خودش را به این فکر؛
که شاید؛ پابرهنه بیایی…
به خداسپردمت به خدایی که هیچ وقت نخواست تورابه من بسپارد.
تصويرچشمانت رادركنار لبخندت در قاب خاطره هايم به اميدديدارت نگه ميدارم
احساس غربت ميكنم وقتي كنارم نيستي،بااشك خلوت ميكنم وقتي كنارم نيستي،تصويرزيباي تورا
دركنج دل چسبانده ام او
رازيارت ميكنم وقتي كنارم نيستي.
تماشایت میکنم
تو دور میشوی
جاده هم باریک و باریک تر
و من
خوشحال
که تا چند قدم دیگر
جاده تمام میشود
و تو بر میگردی
منتظر میمانم
تا غروبی دیگر
نه جاده تمام میشود
نه تو بر میگردی
به همین آسانی
.
.
.
دیگه نمیخوام از من دور باشی
همه دنیا رو میدم یه هر چی دارمو میدم
تو رو زندانی میکنم بین بازوهام
تا ابد
باروﻥ ﻧﻤﯿﺒﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﯾﺮ ﺩﺭﺩ
ﺑﺎﻧﻮﯼ ﺷﺒﻨﻢ ﭘﻮﺵ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩ
ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﺑﺎﻧﻮﯼ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﮔﻞ ﺭﻭ ﺩﺍﻣﻨﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ
ﺗﻌﺒﯿﺮ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ
ﺩﻝ ﺗﻨﮓ ﺩﻝ ﺗﻨﮕﻢ ﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﻢ
ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ ﺍﻣﺸﺐ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺑﻢ
تمام سهم من از عشق تو شد این جمله…….تلفن همراه مشترک مورد نظر شما خاموش میباشدthe mobile
set is off
برای یک ماه
نبودنت را سکوت می کنم . . .
سحر با یک عکس . . .
افطار با یک خاطره . . .
اینجا صدای پازیاد میشنوم…!
اما هیچکدام تو نیستی…!
دلم…
خوش کرده خودش را به این فکر که شاید…
پا برهنه بیایی!!!
بى مرام دیگـر خـاطـره هـا

کفـافــ تنهـایـی هــایـمـ را نمـیدهنـد

برگرد!!!✔

بهترين پيام دنيا: يا بمان و اميد فردايم باش، يا ديروزم را برگردان و برو!
اینجاکنارمن…
کنارمن که نه…
درون سینه ام دلیست که…
شهره ی شهراست به بهانه گیری…
مدام بهانه ات رامیگیرد…
مدام هوایت رابرسرش دارد…
ومدام خیالت رازنده کرده وزندگانی اش میکند…
به دنبال چه پاياني خلاف جاده ايستادي؟

چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادي؟

چرا بايد به تنهايي دوباره بي تو برگردم؟

کجاي جاده بد بودم کجاي جاده بد کردم؟

بي وفا!!
ايـن روزهـا نـه مـجـالـي
بـراي دلـتـنـگـي دارم
و نـه حـوصـلـه ات را..
ولـي بـا ايـن هـمـه،
گـاه گـاهـي دلـم هـواي تـو را مـيكـنـد
با هم که باشیم
قانون طبیعت را هم نقض می‌کنیم!
می‌خواهم شروع با هم بودنمان
همانند طلوع خورشید باشد،
اما بی غروب…
بذار عمرم به اميدت سر شه تا يه ذره خستگى هام در شه عطشه خواستنتو ازم نگير تا دلم بسوزه خاکستر شه … آخه حتى فکرشم نميکنم روزگار من از اين بهتر شه …
اگر همیشه ازت طلبکارم
چون تنها سرمایه زندگیمی
این روزا به شدت در خود احساس نیاز میکنم
احساس نیاز به کسی از جنس آدم…
به من گفتی پر از آینده باشم / تو رفتی همچنان در خنده باشم
تو دریای منی ، من ماهی تو / جدا از تو نباید زنده باشم . . .
به خیال كدامین آرزو

نگاهت را، كه معنای تمام شب هایم بود

از من گرفتی؟

كدامین آرزو؟؟

تو از هر نزديکي به من نزديکتري ،
دوري و فاصله فقط براي کساني معني داره که دلهاشون از همديگه دوره !
به خدا خسته از آن زخم زبانت شده ام
بی خیال تو و ابروی کمانت شده ام
اشکم از دیده فرو ریخت و رسوایم کرد
حرف آخر ، تو کجایی ؟ نگرانت شده ام !
برای دیدن چشمانت برای لمس دستانت برای با تو بودن تا قیامت صبر خواهم کرد فرقی نمی کند امروز باشد یا در فرداها یقین در من موج می زند که روزی با تو خواهم بود
اگه نخوای با من باشی، من میجنگم تا بدستت بیارم.
بچه ها، عاشقا
نا امید نشید، واسه بدست آوردن کسی که دوست داری تا میتونی تلاش کن. تا اگه ی وقت خدایی نکرده از دست دادیش پشیمون نشی داداش گلم، خواهرم
نا امید نباش ، آدما در گذر زمان عوض میشن
بازنده منم که در را باز می گذارم شاید که بازگردی ؛ دزد هم که بیاید چیز مهمی برای بردن نمی یابد !
مهم من بودم که تو بردی …
بی تو من ، با بهار می میرم

بی تو ، من با هر برگ پاییزی می افتم

اما…………..

با تو ، من با بهار می رویم

در هر شکوفه میشکفم ودر عطر گل یاس ها پخش می شوم

پس با من بمان ، ای همه بهانه بودنم

به جه مشغول كنم ديده و دل را كه مدام
دل تو را مي طلبد ديده تو را مي جويد
باهمه چشم انتظاري، باپيامت دلخوشم،اي قراربيقراري،ساحل آرامشم،گاه گاهي پربزن تاخلوت تنهاييم،تا ببيني درفراقت من چه رنجي ميكشم.
ای سراپا همه ناز،رفتنت را بخدا آمدنی نیست دگر،تو نخواهی آمد،بی جهت منتظر معجزه ام.
برایم کف زدند. . .
در آغوشم گرفتند. . .
آفرین گفتند. . .
که بالاخره فراموشت کردم، و تا ابد لبخندی تصنعی بر لبانم مهمان است. . . .

بین خودمان بماند!!
هنوز هم عاشقت هستم. . .!

بمن تکیه کن!من تمام هستی ام رادامنی میکنم تا توسرت را برآن نهی!تمام روحم را اغوشی میسازم تا تودران ازهراس بیاسایی!تمام نیرویی را ک دردوست داشتن دارم دستی میکنم تا چهره وگیسویت رانوازش کنم!تمام بودن خود را زانویی میکنم تا بران ب خواب روی!خود را تمام خود را ب تو میسپارم تاهرچ بخواهی از ان بیاشامی،ازان برگیری،هرچ بخواهی ازان بسازی،هرگونه بخواهی،باشم!از این لحظه مرا داشته باش
بانو
عزیز دل که باشی،از عزیز مصر هم عزیزتری…
با تو بودن ارزویم بود ..
اما ..
با رفتنت مرا ناخواسته به زندگی در شرایط سخت فرا خواندی ..
ای معنای انتظار یک لحظه بایست،دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست،یک لحظه بایست و یک جمله بگو:تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست؟
به شوق خلوتی دگر که روبراه کرده ای
تمام هستی مرا شکنجه گاه کرده ای
چه روز ها که از غمت به شکوه لب گشوده ام و نا امید گفته ام که اشتباه کرده ای
چه بار ها که گفته ام به قاب عکس کهنه ات
دل مرا شکسته ای! ببین! گناه کرده ای
ولی تو باز بی صدا ،درون قاب عکس خودفقط سکوت کرده ای ،
فقط نگاه کرده ای
برای دوباره آمدنش دعا نکن ،
شاید وقتی آمد؛همانی نباشد که رفته بود
فقط بادوستان مي توان قهركرد
غريبه ها كه نازكش نيستند
از اتش روزگار چنان دهانم سوخت که حتی اب یخ را هم فوت میکنم. تو نباشی نمیشه
از دختری که همه چیزشو به پات گذاشت….
بخاطر خوشی تو ازهمه خوشیاش گذشت…
وقت خداحافظی انتظار نداشته باش واست آرزوی خوشبختی کنه!.
برگرد …

اجازه ندادم کسي جايت. بنشيند …

حتي غبار

باران که می زند….

همه چیز تازه می شود…

حتی داغ نبودم تو…..!!!

باز امدی ای جان من جانها فدای جان تو.
از خواستنـــــــــــــــت که نه…

از نداشتنــــــــــــــــت

بــــــــــدجـــــــــورخسته شده ام به خـــــــــــدا ✔

با هم بودنمان همیشه ماندنی است
گیرم که نباشم ………
گیرم که نباشی……….
خاطره ها را نمیشود آنکار
این روزا نبودنت واسه من یکم سخته
همه چی به هم ریخته آره ، رو هم رفته
حالم زیاد خوش نیست راستی حال تو چطوره
اینجا ثانیه ها هنوزم یاد تو می کنه
زیادی خوب بودم با تو شاید فراموشی داری
فکر نکن نفهمیده بودم که 2 تا گوشی داری
حالا شدم مثل خودت دیگه عاشق نیستم
واسه بودن با تو تنهای سابق نیستم
تمام روزهایی که
بی تو زندگی کرده ام
روزهایی ست که
زندگی نکرده ام…
به دلم گفتم آن یوسفی که به کنعان برگشت استثنابود…
تو “غمت” رابخور…
بعضی ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﺬﺍﺭ ﺑﺮﻡ…
ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﺮﻡ ﮔﺮﺩﻭﻥ…
ﯾﻌﻨﯽ : ﺳﻔﺖ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﻦ .. ﻭ
ﺳﺮﻣﻮ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﭽﺴﺒﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺕ ﻭ
ﺑﮕــــــــــﻮ :
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﮐﻮﻓﺖ…
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺯﻫﺮ ﻣﺎﺭ…
ﺑﯿﺨﻮﺩ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﯿﮕﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ !!!
ﺩﻓﻌﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺎﺷﻪ ها !!!
باز باران میبارد من زیر باران انتظار یار ولی یار منتظر فردی دگر باران نبار که انتظارم را نابود ساختی و تنم از سیلی ات صورتم را خورد کرد
تـــو بـرو …
مــــن هــم بـرایِ اینــکه راحـت بــروی می گـویــم:
” بــاشـد … بــرو … خــیــالی نیـــسـت!!! ”
امـّـا
کیسـت که نــدانــد…
بی تـــو
تــنـهـا چیـزی که هـسـت…
خیـالِ تـوست…
به شقايق سوگند که تو برخواهي گشت

من به اين معجزه ايمان دارم …

” منتظر بايد بود تا زمستان برود، غنچه ها گل بکنند … “

به انتظاردیدنت..
به لحظه ی رسیدنت..
دل داره پرپرمیزنه..
بهانه می تراشی و مرا عذاب می دهی به روح بی قرار من تو اضطراب می دهی
دلم پر از گلایه ها ، تنم اسیر درد و خون ولی تو قهر با دلم برای لحظه ی مکن
بی معرفت دارم در دریای اشکم غرق میشوم بر نمیگردی???
میترسم خاطراتت فراموشم شود…
تنهایى راه رفتن سخت نیست …! ولى وقتى ما این همه راهو با هم رفتیم ،تنهایى برگشتن خیلــــــــى ســــختــــــــــــه
بیا آشتی کنیم
تو

يک حس کشنده ی لذت بخشی

و داغ

مثل ليسيدن عسل از لبه ی شکسته ی ليوان

با کامی تلخ

از جويدن هزار بسته ته سيگار

بيا آخرين پک را به من بزن

من هم دود ميشوم همين روزها…

“پنجره خیال ”

تا خانه چشمانت راهی نیست ، وقتی که نگاهت را از من دریغ میکنی … چه بگویم

وقتی که نه تنها چشم هایت را ، بلکه دریچه قلبت را برویم بسته ای …

اما…

بدان همیشه پشت پنجره “خیالم” برای چشمهایت چون چلچراغی میدرخشد…

بگذار در وجود تو گم شوم و تودر جستجوی من آهسته مرا بخوانی…

و مرا در قلبت پیدا کنی!!!

ای ماه من بیا که تنهای تنها شده ام
غریب وبی کس جدای از تن ها شده ام
بیا که آسمان شبم تاریک است
همدم سایه های تاریک غم ها شده ام
بانوای کدوم لالایی وجدانتوخوابوندی که این جوری بی خیال منی?
باور کن
ساده نیست گذشتن از کسی که گذشته ات را ساخته…
اشک و خاطراتي مبهم از گذشته و احساسي که جا ماند در کوچه هاي خيس سادگي ام، فرصت با تو بودن توهمي شيرين بود…

چقدر سخت است که با آشناترينت غريبه باشي! قول ميدهم بعد از اين همه عبور کبود، قدر خلوتهايم را بدانم.

بگو چه مخدري بود،در بودنت..كه اين همه نبودنت را..درد ميكشم…
ﻣﻦ ﻭ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﻭ ﺷﺐ ﻭ ﻫﻮﺍﻱ ﻋﺎﻟﻲ/ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺟﺎﻱ ﺗﻮ ﺧﺎﻟﻲ/ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﭘﺮﺷﺪﻩ ﺑﺎﺯﺗﻮ ﺍﻳﻦﺣﻮﺍﻟﻲ/ ﻣﺎﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺗﻮ ﺧﻮﺷﻴم ﺗﻮ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﻲ؟
بــه حتــم،
تــو در راهــی!
چــه آب و جــارويــي بــه راه انــداختــه انــد،
بــاد و بــاران .
به من رحم کن من دلم نازکه ,
به حدی که باگریه عاشق شدم,
تاهرجای دنیابری شک نکن ,
باید باز برگردی پیش خودم ,
به جایی رسیدم که حس میکنم ,
نفس کشیدن برام ســـــخت نیست,
تو اونقدر وابسته بودی به من ,
که جز من کسی باتو خوشبخت نیست…
برای چک کردن ایمیل‌هایم…هر روز…شماره تلفن تو را تایپ می‌کنم…من پس‌ورد‌هایم را عوض نکرده‌ام!…هنوز…شماره تلفن تو…با من حرف می‌زند…بی آن که جایی…صدا کند…زنگ بزند
بیا اینجا صداقت میفروشم / برای تو محبت میفروشم / بیا بهر نگاهی از تو ای دوست / دلم را زیر قیمت به تو میفروشم
ﻣﮕﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ؟
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﻔﺘﻢ”ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ” ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺗﻠﺦ ﺷﺪ؟
ﺑﺮﻭ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ
ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺳﺮﺍﻏﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮ!
ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻢ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺖ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ
ﻭ ﺩﻟﯿﻞ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎﺷﻮﻡ
بيادرفصل تنهايى بهارلحظه هايم باش دراين پاييز دلتنگي توتنهاآشنايم باش؟
برگرد و تمام دنيا را غافلگير كن من حتى با خدا هم شرط بسته ام
بيخودي متاسف نباش
توآمده بودي كه بروي
اصــــــــــــــــــــــــــــــــلا
توچه ميداني چه ترسي است ترس از كوچه بعد از خداحافظيت✔
زندگی بی امید،همنفس مرگ است،پس هرگاه امید کسی شدی،ناامیدش نکن
بیا!
فقط میخواهم شادیهایم را با تو قسمت کنم؛
من غصه هایم را با هر که شریک شدم غمگین ترم کرد!!!
باورم نمیشه دستات
توی دست من نباشن
رو در و دیوار خونه
گرد تنهایی بپاشه
تو همونی که می گفتی تو دنیا
هیچ کی مثل من پیدا نمیشه
تو همونی که می گفتی قلبم
مال تو باشه واسه همیشه
بی تو
زندگی من
داستان پرنده ای است
که پروازرادوست دارد
و بالی ندارد
ﺗﻮ ﻣﻘﺼﺮﯼ، ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ” ﻣﻦِ ﺳﺎﺑﻖ ” ﻧﯿﺴﺘﻢ

ﭘـﺲ

ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ “ﻣـﻦ” ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﻧﮑﻦ !

ﻣﻦ

ﻫﻤـﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﺭﮔﯿـﺮ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﻮﺩﯼ

ﯾـﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ؟

ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧـﻢ

ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻮﯼِ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﺑﺪﻫﻢ …

بی تو
حتی باران هم
بوی تشنگی می دهد.
با یک عالمه فاصلـــه ازخودم
انتظــــار دارم به تو برسم !
از اول هم آرزوهـــــایم محــــال بودند ..
تنها بهانه بودنم ماندن تو بود !!تو بودی که امید می دادی به دل نا امیدم !
تو بودی که می ساختی قصر خوشبختی را در شهر متروک قلبم !
تو بودی که لحظات را برایم شیرین می کردی !
تو بودی تمامی بودنم …حال نیستی !!!
و من مثل پرستوی عاشق هجرت میکنم!
“از قلب یخ بسته عشق تو”می دانم
به سمتت بر نمی گردم
حتی اگر
تمام دور برگردان ها
خانه تو را
نشانم دهند
برو…
منتظر خداحافظی من نباش…
چون هرکه را به خدا سپردم سر از اغوش دیگری دراورد…
باز خیال تو مرا برداشت…به کجا میبرد؟ نمیدانم….!
باهمه چيزكنارامده ام جز باورجمله آخرتو…
چيزي بينمون نمونده…..!!!
بیا قرار بگذاریم که . . .

هیچ وقت با هم قراری نداشته باشیم !

بگذار همیشه اتفاق بیافتد !

این طور بهتر است من هر لحظه منتظر اتفاقم !

منتظر ِ یک اتفاق که ” تــــو ” را به ” مـن ” برساند.

ببین گوش کن :فرقی نمیکنه من و تو متولد کدوم برج سالیم ،مهم اینه که اگه تو نباشی من همیشه برج زهرمارم . . .
احساس سوختن به تماشا نمي شود آتش بگير تا که بداني چه مي کشم . . .
به عکست نگاه میکنم…
آخ که این عکس پیر نمی شود…
اما پیرم میکند…..!
@حرف دل@
دوستان پیامکیم:
عشق زنگیم،برای رسیدن ب خلوت خودش،بدجور روی من خط کشید وخودش به تنهایی رفت سرخط
دلم شکست….
براى برگشتنش دعا کنيد
این جا درقلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست…به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم،مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد؟مگر میشود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم؟بگو معنی تمرین چیست؟بریدن از چه چیز را تمرین کنم؟بریدن از خودم را؟مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از منی؟از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم،همه میدانند که دوری تو روحم را می آزارد.تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه های بی کسی ام باشد.نگاهت را از چشمم برندار مرا از من نگیر..
بودن چه مصیبت بزرگی ست
کاش کسی مرا از شاخه ی بودن می چید…
” بـَـد نـیـسـتـَـمــ ـ ”
در احــوالـــ ـپـُــرســـی هــای روزانــــ ه
مـَـعـنــی ِ ” خــوبــَــمــــ ـ ” نـمــی دهــَــد ….
حـَـتــی مــَـعــنــی ِ ایـنــکــ ه ” بــَـد هـَـسـتــَـمـــ ـ ” هــَـمـــ نــمــی دهــَـد !!
لــامـَـذهــَـبــــــ ؛ بــَـرزخــی سـتــــ بــَــرای خــودَشــــــ ــ ـ …
به نیت بوسیدن دوباره ات می آیم
به نیت دیداری نو
تا فراموش کنیم
تلخی روزهای بی هم بودن را….✔
ببین دلخوری ؟ باش
عصبانی ؟ باش….
قهری؟ باش…
اما حق نداری روتو از من برگردونی و با من حرف نزنی!!!!!
آخه مگه من جز تو کيو دارم عشقَم ؟!
برای نیــامدنــت
دلیل محکــم دســت ُ پــا کن
آنــقدر محکــم
کــه وقتی چوب لای چــرخ زبانــت می گــذارم ،
و ا ژ ه
هایـــت
لنــگ نزننــد ..
برای دیدار توشد دلم اکنون لبریز.
کاسه صبرم زین فراغ شد سرریز.
درحسرت توچشمانم منتظر است.
برای یاریم جان محمدت برخیز.
این روزها
تمام دلخوشیم یک چیز است
اینکه حداقل
آسمانمان یکیست۰
بيا بچين اين حرفو كنار ھم,يہ راہ حل بگو بہ من كہ كنارتم,يہ توجيھے كن يہ بھونہ بگو با چشم گريون ھر شب بہ يادتم….
╯▅╰╱▔▔▔▔▔▔▔╲╯╯☼
▕▕╱╱╱╱╱╱╱╱╱╲╲╭╭
▕▕╱╱╱╱╱╱╱╱┛▂╲╲╭
╱▂▂▂▂▂▂╱╱┏▕╋▏╲╲
▔▏▂┗┓▂▕▔┛▂┏▔▂▕▔
▕▕╋▏▕╋▏▏▕┏▏▕╋▏▏
▕┓▔┗┓▔┏▏▕┗▏┓▔┏▏
▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔

این خونه…
بی تو!
هيیچ صفایی نداره!!!

تخت خواب دو نفره تضمینی برای باهم بودن نیست……
هم سقف لحظه های من:…..

قبل از رفتن به خیابان های شلوغ….قلبت را در جیب چپ پیراهنم بگذار..!!!

این دلِ بی‌صاحب
کُلنگی شده‌ است انگار
کاش بیایی
بکوبیم، از نو بسازیم.
برگرد . . .

این دل هرچه تنگ تر شود…

جای خودت تنگ تر میشود…✔

برو
آهسته و آرام نه
ناگهان برو
مثل گلوله از تفنگ
که تا بخواهم بفهم
خون قلبم پاشیده باشد به دیوار!
اگر تو بخواهى دور مى ايستم، همچون آخرين چراغ خيابان!
اما… 
 روشن…!
برای تو …..
آیاسزای من خارشدن است؟ من که ازگل نازکــــــتر به تونگفتم..
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺭ ﺗﻔﺮﻗﻪ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﯼ
ﺗﻖ ﺗﻖ ﮔﺎﻡ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺳﻨﮓ ﭼﻪ ﺁﻭﺍﯼ ﺧﻮﺷﯿﺴﺖ
ﮐﺎﺵ ﺍﯾﻦ
ﮐﺎﺵ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﺪﻧﺖ
ﺗﺎ ﺍﺑﺪﯾﺖ ﻣﯿﺮﻓﺖ
بیآ غریبگی نکن…
بیآ!
یک زمآنی مآل من بودی…!
باران که می باردهمه چیزتازه میشودحتی داغ نبودن تو.
ﻣﻦ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﻨﻢ؟ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻢ
ﺑﺪﻭﻥ ﻓﻜﺮ ﺗﻮ ﻧﻔﺲ ﺑﻜﺸﻢ؟ﻣﻦ
ﺩﻟﺴﻮﺯ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ.
ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮﺭﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ.
ﺗﻮ ﻛﻪ ﺑﺎﺷﻲ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺳﻴﺎﻩ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺳﻔﻴﺪ ﺳﻔﻴﺪ ﻣﻲ
ﺷﻮﺩ. ﺳﻔﻴﺪﺗﺮﻳﻦ ﺟﻬﻨﻢ ﺩﻧﻴﺎ
برایم مثل بهار می مانی
آمدنت را همیشه تحویل می گیرم …
برو…
نترس ,رازهايت را گوشه ذهنم دفن کردم حتي رفتنت هم باعث برملا کردن رازهايت نميشود.
برو باخيال راحت…
از امشب آخرین حرف غزل را زود پیدا کن
بیا و دست های سرد من را زودتر ها کن
شبیه عابری در کوچه های ماه تنهایم
بیا و با زلال اشک های من مدارا کن
بهار قاصدک هایم تو را در باد میخوانم
دل فریادهایم را به روی سایه ها وا کن
من هر شب در خیالم واژه ها را شعر میخوانم
بیا و واژه های شعر هایم را تو زیبا کن
به روی بال ققنوس نگاهم آتشی برپاست
حضورت را برای چشم هایم خوب نجوا کن
تو می آیی و من آرامشت را بوسه می خواهم
نیاز عشق و احساس مرا امشب تو معنا کن
اخم هاي تو
بالاترين لذت دنياست
اي بهانه تمام لوس شدن هاي من..
اگه دنبال خرابه می گردی تا ناراحتی هاتو توش خالی کنی..
دل من خرابه وجودته!!!
تاهمه ی فرداها
تا انتهای همه ی جاده های تاریکـِ زندگی
تا اعماق اقیانوس دلتنگی
تابرگ ریزان اقاقیا
تاهمیشه ام … منتظرت خواهم ماند
تا بیایی
بیایی و بگویم که پشیمانم از نبودنت
تادوباره دستانم با وجود نفس ها ی تو گرم شود
تادوستت دارم هایم را با وجود تو
عاشقانه رها کنم
ای بالا ترین آرزوی من
تنها یاد لبخندت برایم کافیست.
عاشقتم
باران می بارد، بدون چتر زیر باران قدم می زنم…

در زیر باران اشک می ریزم،

تا تو نبینی

اشک هایی را که در پس غرورم سالها نریخته ام.

اگر در راه عشق گناهى داشته باشم نياز به زندان نيست حسرت ديدار تو كافيست.
به نام کسی که جدایی رو آفرید تا قدر باهم بودنو بدونیم.

خیلی سخته بعد از چند سال تازه بفهمی که دوست داشتنش دروغ

بوده ولی بازم بهت بگه دوست دارم. خیلی سخته طعم واقعی مرگو

بچشی ولی صبح که چشماتو باز میکنی ببینی بازم نمردیو یه روزدیگه

رو باید بازم با خاطره هاش شروع کنی, ولی اون دیگه پیشت نیست,

پیشت نیست ولی انگار هر لحظه کنارت ولی تو پیش اون بودیو

هیچوقت ندیدت, این مثل اون میمونه, تو رو گریه بندازه تو اونوبخندونی

ولی اون یکی دیگه رو خوشحال کنه. خیلی سخته بهت بگه دوست

دارم ولی نمیخوامت, میگن با یادش باید زندگی کنی ولی تا کی

خوابشو ببینی, میگن ناامید نشو آخه درد ناامیدی رو نکشیدن چون

ناامیدی و تنهایی و گریه تنهاهدیه هایی بوده که اون بهت داده ولی تو

تموم زندگیتو بهش دادی. خیلی سخته بهش دل ببندیو دلتو بشکونه,

تو هم میتونستی دلشو بشکونی ولی اینکارو نکردی چون خیلی

دوسش داشتی. خیلی سخته بزرگترین آرزوت مرگ باشه ولی اون

بتونه با یار تازه رسیدش خیلی راحت زندگی کنه بعد کل ثروتت که

عشقت بوده با کاخ آرزوهاتو یکجا خراب کنه, اونوقت زیر آوار بی مهری

و تنهایی از فقر محبت و دوست داشتن تا آخر عمر بشینی و زار زار

گریه کنی. خیلی سخته آرزوت کسی باشه که از این و اون بشنوی

براش هیچ اهمیتی نداشتی, حالا دیگه آرزوی نبودنتو میکنه. خیلی

سخته وقتی یادت میاد که حتی با شنیدن اسمش اونقدر خوشحال

میشدی که دوست داشتی داد بزنی ولی حالا با دیدنشم چیزی جز

عذاب نصیبت نمیشه چون اون دیگه واسه تو نیست. خیلی سخته بعد

از چند وقت که میبینیش اشک تو چشمات حلقه بزنه ولی اشکات

فقط واسه خودت مهم باشند. خیلی سخته جرات هر کاری رو داشته

باشی به امید اینکه کوه پشتته ولی وقتی یرگردی و پشتتو نگاه کنی

ببینی یه عمر پشتت به دره بوده, حالا اون دیگه عشقش یه نفر دیگه

هست اصلا تو براش مهم نیستی, اصلا رسم بازیه قایم موشک زمونه

اینه, تو چشم میذاری و من قایم میشم ولی تو یکی دیگه رو پیدا

میکنی.

بعد از دو سال تحقیر ورنج و عذاب , با اینکه میدونم چه ادمی هستیو الانم با یکی دیگه خوش و خرمی هنوزم چشم ب راهتم و دوست دارم ک ببینمت. ;(((
هنوزم عاشقتم ;((
روزى بودنم آرزو میشود… اما من دیگرنیستم. آن روز، جاى من خوب است و حال تو خراب… و به گمانم آن روز نزدیک است….
به دنبال تو می آیم، غزال تشنه صحرا
نگاهت را نکن پنهان دگر از چشمهای ما
از آن روزی که چشمان توخفتند مجنونم
برای من صفا دیگر ندارد ایل بی لیلا
ازاتاق خاطراتمـــ. . .

بوی حلوا بلند شده استـــــــــــ. . .

آرام فاتحه ای بخوان. . .

شاید خدا گذشته امـــ را
بیامــــرزد. . .!✔

اگه ىه روز دىدى همه ى درخت هاى کوچه رو برىدن اصلا ناراحت نشو,چون هنوزهم من هستم تا به من تکىه کنى
برگرد هوا سرد است برگرد جاده بی راهه است بمان
بمان این خانه خانه توست بغض من برگرد بمان در گلویم….
ﻣﺮﺍ ﺍﺳﯿﺮ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
ﻣﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪﺕ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ
ﺩﻭﺭ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﻣﻐﻮﻝ ﻫﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
**ﺑﺨﻨﺪ **
با تومسیردریارو طی کردم،بی تو تو مسیر برگشت غرق شدم
نجاتم نمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ﺻﺪا ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺗﻮ را !!! اﯾﻦ ﺟﺎﻧﯽﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﺟﺎﻧﻢ را ﻣﯿﮕﯿﺮد !!! ﻧﺰن اﯾﻦ ﺣﺮف ﻫﺎ را … دل ﻣﻦ ﺟﻨﺒﻪ ﻧﺪارد ، وﻗﺘﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ دﻣﺎر از روزﮔﺎرم در ﻣﯿﺎورد .
تا چشم کار می کند جای تو خالیست…
دلم برای لمس نگاهت سخت بی تاب شده…
کجایی نور چشم من… روحم خمار نبودنت است…
بیا و دلم را به حضورت روشن کن 🙁
به حرمت تمام عاشقانه ها

بمان و عاشقی کن…

شاید حال دلم خوب شود…

کسی چه می داند!!!!

ای چراغ دل تاریکم از این خانه مرو، آشنای تو منم بر در بیگانه مرو ، شمع من باش و بمان نور ز تو اشک ز من ، جانفشان تو منم در بر پروانه مرو ، سوختی جان مرا آه مکن، اشک مریز، از بر عاشق دلداده غریبانه مرو…
برگرد . . .

من خسته ام از زخم زبان تمام مردم
من دلگیرم از فال حافظ که از نیامدنت خبر داد
من تنها هستم از تمام سیگارهای که نصفه کشیدم بفهم
من مانند غروب دلگیر جمعه ام در انتظار یار

من یعنی ما منفی تو
من یعنی آهنگ تکراری ولی دلنشین
من یعنی شیشه به آخر رسیده مشروب

تو یعنی تنها کسی که در زندگی از صمیم دل دوستش دارم…✔

به دیدارم بیا هر شب

در این تاریکی تنها و تاریک خدا مانند.

دلم تنگ است.

بیا ای روشن ،ای روشن تر از لبخند.

شبم را روز کن

در زیر سرپوش سیاهی ها،دلم تنگ است.

♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥

ایستاده ام به انتظار…
پشت قاب همان پنجره ای که وقت دلتنگیمان به دیدنم می امدی…
باغبان به گل هایش دلخوش است.شاعربه شعرهایش،دریا به ماهی هایش ومن….به ساعت برگشتن تو!!!
ایـــن روزهـــا چـــقـــدر دلـــم هـــوای آن روزهــــــا را کــــــرده. . . .
تمام خنده هایم را نذر کرده ام…

تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت…

دلتنگی ام را به باد می سپارد…

کاش زودتر برگردى…✔

به پات موندم و تا ابد مىمونم
نه واسه اىنکه بهترىنى وفادار ى
ىا بهم اهمیت مىدى تنها دلیلم عشق اشتباهم
به تو.. من اىن اشتباه رو دوست دارم
این روزها حالم خوش نیست…!
اوضاع تغییری نکرده است من زیاده خواه شده ام…!
با اینکه دیدنت محال است دیدنت را طلب میکنم
خواسته بزرگیست میدانم….!!!
با گفتن يك”عزيزم جايت خاليست”.نه جاى من پر ميشود ونه ازعمق شادي هايت كمتر……فقط دلخوش مي شوم كه هنوز بود و نبودم برايت مهم است.
ای کاش دنیاساعت بود ومن وتو عقربه هاش بودیم تاهرساعت یک باربهم میرسیدیم
وقتي که نيستي
همه چيز تنگ ميشود
نفسم…
دنيايم…
دلــم…
اتاقم…
زندگيم…
برگرد بى انصاف…
برگرد……….✔
ببخش امانت دار خوبی نبودم

دلی که داده بودی شکست….

بارانِ سربی میشود
وقتی نیستی میریزد بر سرم
خاطراتـــــتــــــ . . .
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺮﻭﯼ؟
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ؟
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻣﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﺖ ﺩﻫﻢ ..
ﺑﺮﻭ ﻭ ﻫﺮﻛﺲ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼـــﺮﺍ؟
ﺑﮕﻮ ﻟﺠﻮﺝ ﺑﻮﺩ !
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﺮﺳﺨﺘﺎﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩ ..
ﺑﮕﻮ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ !
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ..
ﺑﮕﻮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻰ ﮔﻔﺖ!
ﻣﻰ ﮔﻔﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻢ ﻧﻜﺮﺩﻯ ..
ﺑﮕﻮ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﻮﺩ !
ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻫﺎ، ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺧﻢ ﻫﺎﯾﻢ، ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ
ﺯﺩ ..
ﺑﮕﻮ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ !
ﻧـﺨـﻮﺍﺳـﺖ ﻛـﺴـﻰ ﺟـﺰ ﻣـﻦ ﺩﺭ ﺩﻟــﺶ ﺧـﺎﻧـﻪ ﻛـﻨـﺪ. . . ! (︶︿︶)
روی هر قله ای باشی
برای من هدف میشی
بگردی دور دنیا رو
بازم با من طرف میشی
تـــو که نباشی …
” بهشـــــــت ” هم
برود به
” جهنـــــــــم ” …
با هیچ بارانی ردپایت از کوچه های قلبم پاک نمی شود.
بيا باران را دعوت کنيم ، به جشن دلتنگي رازقي
بيا دوباره عادت کنيم ، به بغض غريبانه عاشقي
به گریه،گریه های غمگانه
هوایت را دلم کرده بهانه!
گرفته مه،فضای کوچه ها را!
نشسته گرد غم،بر روی دنیا
برایت واژه ها هم سوگوارند
پیام تازه ای،حرفی ندارند
چه دلتنگم چه دلتنگم چه دلتنگ!
تو معنای سفر بودی،گذشتی
اسیر این توقف ها نگشتی
تو مثل رود پیوستی به دریا
رها کردی به دشت تشنه ما!
به جز ””حضور تو”” هیچ چیز این جهان بیکران را جدی نگرفتم. . . .

حتی عشق را. . . .!

“حسین پناهی”

احمقانه ترین کار دنیا را من کردم…
گفتم: خداحافظ
عاشقانه ترین کار دنیا را تو کردی…
گفتی: هرچی تو بگی…
ﺑﻤﻮﻥ ﺑﮕﻮ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ ، ﺩﻧﻴﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻏﻤﻪ / ﺗﻤﻮﻡ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺗﻮﺋﻲ ،
ﺗﻮ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺧﻤﺎﺕ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ
این روزها که جرات دیوانگی کم است
بگذار باز هم به تو برگردم !
بگذار دست کم ، گاهی تو را به خواب ببینم !
بگذار در خیال تو باشم !
بگذار . . .
بگذریـم ! . . .
به سراغ من اگر می آیی دگر آسوده بیا
چند وقتی ست که فولاد شده چینی نازک تنهایی من
بامن بمان آنان که رفتنشان راطاقت آوردم تودرمیانشان نبودی
احساس میکنم دیگ دوسم نداری چه قدر بی ارزش میشم وقتی همه صدا کردن هایت جانم بعدش از ته دل بود ولی الان … هیچکدامشان از ته دل نیست برگرد همونی شو ک بودی مهربان عاشق
اخ امون ازدل من چجوری تب کرده واسه دلت امون ازروری که هزار تیکه هم بشم بی فایدس
تمام عشق تو را قطار جدايى روى ريل سرنوشتم برد…

ولى هنوز گل يادت، اينجا گوشه اى از قلبم منتظر برگشتنت است…

من هر روز يادت را با اشکهايم آب ميدهم…

کو دهقان فداکار احساس هايت!!؟✔

تمام این آدم ها

اگر “تو”♥
هیچکدامشان نباشی
فقط مرا تنها تر میکنند . . . ! (︶︿︶)

بــــــــاز پایــــــیـــــز شـــــــــد

آنـــــــــجا را نمیــــــــدانم
امــــــــا اینجـــــــــا

هــــــــوا عجـــــــیب ســــــــرد اســــــــت

دســـــــتــانم یــــــــخ…..

دســـــــــت تــــــــو را نــــــدارم هیـــــــــــــــچ!

نفـــــــــس هـــــم نــــــــدارم که

“هـــــــــــــــا”

کنــــــم…

به پای هم پیر شدیم…….
منو خیال تو….!!!!
به من برگردون حسی که
گرفتی از دلم نا گه
دارم شک میکنم حتی
ما باهم بوده ایم یا نه
یه کاری کن منه مُرده
دوباره زنده شم در تو
عزیزم کار سختی نیست
فقط یک لحظه پیدا شو
بهانه هایت ک بنی اسرائیلی میشود
بی پناه ترین کودک فلسطینی زمین میشوم وجایی درست درمقابل چشمان بی تفاوتت،تمام خودم را ب رگبار میبندم!!! ✘♡
آهاى لعنتى من اسباب بازى نيستم ک هر وقت خواستى بياى باهام بازى کنى و بعد بندازيم گوشه اتاق.
این شعر آبی می نشیند روی کاشی
وقتی که معشوق غزل هایم تو باشی
برگرد…
شاید شعر آرامش بگیرد
چیزی نمانده واژه را از هم بپاشی
.
بدترین حسرتی که در زندگی میخورم
از کارهای خطایی که مرتکب شده ام ، نیست…
بلکه از این است که…چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته انجام داده ام …
برگرد
یادت را جا گزاشتی نمیخواهم عمری به این امید باشم که برای بردنش بازمیگردی
بالاخره اومدی! عزیزم، همون حرفایی رو که مدتها بود انتظارشو میکشیدم زدی………… موقع ی رفتن سنگ قبرم از اشکهات خیس بود…….
بگمانم. پسچی حواس پرت نامه هایت را به خانه همسایه می اندازد وگرنه محال است فراموشم کرده باشی!
برنگرد، که بر نمی گردی تو هیچوقت، نمی خواهمم داشته باشمت، نترس فقط بیا، در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت، دلم برای راه رفتنت تنگ شده است…✔
دلم بامشت دیگران ککش هم نمیگزد؛
اما اخم “تو” خردش میکند،چه برسد ب قهر و نبودنت…..
بیا حواس تقدیر را پرت کنیم!
تو صدایش کن و من دزدانه فاصله ها را بر میدارم…
ﻧـــَـــــﺮﻭ…
ﻣﻦ ﻫﻨــــــــﻮﺯ ﺗﻤــــﺎم ﻋﺎﺷﻘــــﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳــــﻢ ﺭﺍ ﺑـــﻪ ﭘﺎﻳــــﺖ ﻧﺮﻳـــﺨﺘﻪ ﺍﻡ…
ﻫﻨـــــﻮﺯ ﻃﻌــــﻢ ﺷﻴـــﺮﻳﻦ ﺯﻧﺪﮔـــﯽ ﺭﺍ ﮐﻨــــﺎﺭﺕ ﻧﭽﺸـــــﻴﺪﻩ ﺍﻡ…
ﮐﻨـــــــﺎﺭﺕ ﺷﺒـــﯽ ﺭﺍ ﺑـــــﻪ ﻓـــﺮﺩﺍ
ﻧﺮﺳــــﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ…
ﻧَــــــــــــﺮﻭ…
ﺯﻭﺩ ﺍﺳـــﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻳــــﺮﺍﻧﯽ ﻗﺼـــــﺮ ﺭﺅﻳــــﺎﻫﺎﻳـــــﻢ…
ﺧﻴــــــــــــﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺍﺳﺖ…
ﻧَــــــــــــــــــــــــــــــﺮﻭ….
ﻣﯽ ﮔـــــــﻢ ﺧـــﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
ﮐﻪ ﺗـــﻮ ﭼﺸﻢ ﺗـَـــــــــﺮ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﮕـــــــــﯽ: ﮐﺠــﺎ؟
ﻣﮕﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺗﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻣــﺪﻥ ﻭ ﺭﻓﺘــــﻦ ؟
ﮐﻪ ﺳﻔﺖ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑــﮕــــــﯽ: ﻫﯿﭻ ﺭﻓﺘــﻨﯽ ﺗــــــــــﻮ
ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ

ﻫﻤﯿﻦ ﺟـﺎ ، ” ﺑﻪ ﺩﻟﺖ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﻨﯽ” ، ﺟﺎﺗﻪ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﺁﺧـــــــــﺮِ ﺳﺮﺵ ﻣﺤﮑــــــــــﻢ ﺑﮕﯽ : ﺷـﯿﺮ ﻓــَﻬﻢ ﺷــُﺪ؟؟
ﻭ ﻣَـــﻦ، ﺩﻝ ﺿﻌﻔﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ
ﻣﺤﮑﻤﺖ . . !.
به دنبالت می آیم. . .

حتی اگر سهمم. . .

قدم گذاشتن درجای پاهایت باشد✔

به سلطان حقيقتها فراموشت نخواهم کرد، تو تنها شعله اي هستي که خاموشت نخواهم کرد.
باید ببینمت !
چرا که روی نوار قلبی ام
پیوسته نام تو بود
و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام . . .
تو را تجویز کرده است ! ! !
بیا ، تا دیر نشده .
آهای تو …
توی این روزهای بارونی فکری به حال جای خالیت کردی ؟؟؟
بدون من هوا سرده…
الان گرمی نمیفهمی.
اگر ديدي دلي تنها نشسته
ميان رنج و غمها تك نشسته
نگو آن دل چرا تنها نشسته
بدان كه دوريت او را شكسته
بيا با پاييز امسال
مثل هرسال عكس بگيريم
چيزى تا چله نمونده
شب يلدا ما بدون هم ميميرم!!!
برو
ترس از هیچ چیز ندارم،
وقتی یقین دارم
بیشتر از من کسی دوستت نخواهد داشت…
ترس برای چی؟
وقتی یقین دارم
یک روز
تف میندازی به روی تمام اعتقاداتی که بخاطرشان منو از دست دادی..
بی تابم ودل برای دیدار تو تنگ است-تقصیر دلم نیست،مرام تو قشنگ است!
اگه یه روزی بری از پیشم
بدون تو بخدا دیوونه میشم . . .
تورو میخام بیشتر از جونم
میدونی همیشه من پیش تو میمونم . . .
هرجای دنیا باشی سایه به سایه من پا به پاتم
کسی جاتو توی قلبم نمیگیره،تا ابد عاشقونه من باهاتم . . .
ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ !
ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺁﻏﻮﺷﻢ ﺩﭼﺎﺭ ﺗﻮﺭﻡ ﺷﺪﻩ !
ﺗﺎ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺍﻧﻘﻼ‌ﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺑﺮﮔﺮﺩ …
ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻗﺎﺏ ﻋﮑﺲ ﻫﺎﯾﺖ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ !
ﺗﺎ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺎﺧﺒﺮ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺑﺮﮔﺮﺩ …
برایِ من این ساعت‌ها جورِ خاصی‌ می گذرند
نمی‌دانی
هیچکس نمی‌داند
پشت نبودن‌های تو
زمان چه بی‌رحمانه نبضش میزند
تیک
تیک
تیک
نیست
نیست
نیست
بعد از تو
هیچ چیز آنقدر تکان دهنده نیست
که حالی‌‌ام شود
تو هرگز نبوده ای
تمرینِ تحملی کشنده است
نیتِ فراموش کردن
هزار بار تکرار می کنم
نبود
نبود
نبود
باز یک نفر در درونم لج می‌کند
و دلش می‌خواهد که تو بوده باشی‌
خدااای من !!!!
حتی نوشتنش هم غمگین ترم می‌کند
تو … دیگر … نیستی
تـــو برمی گردی و زندگی را از جایی که پاره شده دوباره به هم می دوزیم
در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هستـــــــــ…!.
به خیالت نمیفهمم،
یواشکی مرا در خاطرت مرور میکنی؟!
کاش تو مغرور نبودی،
کاش….
برو تو ب رفتن عادت داری و من به موندن
برو
برو اي خوب من هم بغض دريا شو خداحافظ
برو با بي كسي هايت هم آوا شو خداحافظ
تو را با من نميخواهم كه ما معنا كنم ديگر
برو با يك من ديگر بمان ما شو خداحافظ
براي بودن با تو غرورم پايمال شد تو هم اندكي احساس بگذار مساوي كه نمي شويم حداقل به من نزديكتر شو✔
بدجور ے دلتنگتم…
تورو خدا برگرد…
بی تو پوچم…
برگرد
ﻳﮏ ﺭﻭﺡ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺑﻬــﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ…
ﺑــــــــــﺮﮔﺮﺩ…

ﻳﮏ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﻋـــــﺎﺷﻘﺎﻧــــﻪ ﺩﺍﺭﻡ…
ﺑـــــــــﺮﮔﺮﺩ…

ﺑﺎﺍﻳﻨﮑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﻣﻦ ﺑــﻮﺩﻡ…

ﻳﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﮐــــــﻮﺩﻛـــﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑـــــــــﺮگرد…

بی تو من فقط به یک چیز رسیدم
…….آخـــــــــــــرخـــــــــــــــط……
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺭﻭ ؛
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺒﺨﺸﯽ !
ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ ،
ﺑﺎﺯﻡ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺑﺎﺷﻦ
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ

ﻗﻠﺒﻤﻮ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ

ﻗﺪﺭﻣﻮ ﺗﻮ ﻧﺪﻭﻧﺴﺘﯽ

ﮐﺎﺷﮑﯽ ﺍﯾﻨﻮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ

ﮐﺎﺷﮑﯽ ﺍﯾﻨﻮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ..ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ.

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ.. ﻓﻘﻂ ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﻧﮑﻦ.

ﺣﺴﺮﺕ ﻃﻌﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻭﺭﻡ

ﭼﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻧﻤﻮﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ

ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﻣ

ﭼﯽ ﻣﯿﺸﺪ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﯾﮕﻪ

ﻫﻤﺪﻡ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻦ ﺑﺸﯽ

ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﯾﺸﻮﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺒﺘﻼ

ﻧﺸﯽ.. ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺒﺘﻼ ﻧﺸﯽ

ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ

ﻧﺪﺍﺭﻩ

ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺩ ﻣﻦ ﻫﻮﺍﯼ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ

ﻧﺪﺍﺭﻩ

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ.

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﻘﻂ ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﻧﮑﻦ.

آهاى لعنتى ميدونى بى کسى يعنى چه؟؟ ميدونى اشک چيه؟؟ برو ولى ميشينم ب اميد اينکه برگردى و بگى: آرى ميدونم يعنى چه….
اگر چه خسته از رهم ولی برای دیدنت
به بال شوق یاد تو سوار میشوم بیا
اینبار مرا دست خودت بسپار
هروقت که مرا دست خدا سپردی
گریه امانم را برید…
تا کي بي وفا تا کي آخر چقدر صبر کنم؛اي خدا تا کي
نرو تنهام با اين زخم بي کسي-چي کار کنم با اين همه دل واپسي
ميري و دور ميشي خيلي آروم-بي فکر اين که بي تو من تنهام
تاکي بي وفا تا کي
اخر چقدر صبر کنم
ای خدا
تاکی
خسته شدم

اي خدا تا کي

برای همه ی کارهایت هم که دلیـل بیاوری،
ـ موجه نیست…
این روزهایی که نیستی،
حتـی اگر گواهی پزشکی هم بیاوری…
همان غیبـت غیـر موجـه است برای دل مـن!
ای نازنین جواب معمای من تویی

تنها چراغ روشن شبهای من تویی

وفتی دلم گرفت از انبوه ابرها

احساس آفتابی دنیای من تویی

برایش نوشتم نگذار سادگی‌ کودکانه من به بلوغ زودرس برسد …
نگذار صداقتم زود بمیرد
برایش نوشتم
کسی‌ این نامه را برایت مینویسد که هنوز شبیه خودش است …
بازگرد تا دیر نشده
برایش نوشتم جواب نمیخواهم عزیزم … برگرد ..
هنوز حس ما گرم است … برگرد …
بهانه که نميخواهد..بي تو هر شبم بارانيست.. ﭼﻪ ﺗﻠﺦ ﺍﺳﺖ ﻗﺼﻪ ﯼ
ﻗﺴﻤﺖ ….
ﺁﻧﻬﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺻﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ
ﻭ ﺣﻀﻮﺭ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯿﺸﻮﺩ !
ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻭ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ
ﺣﻀﻮﺭ ..
بیا
باران باش
پر از تکرار،
که من
از خلاصه دیدنت
سخت دلگیرم…

دستهایم خالی است،
خالی از حجم نوازشگر عشق
چشمهایم خالی است،
خالی از سایه سنگین نگاهی عاشق
مگذار دستان من آن اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد
تو بیا
تو بمان با من
تنها تو بمان
اخلاقم گنده؟ب خودم مربوطه
غرورم ازحد گذشته؟ب خودم مربوطه
تمام زندگيم خودخواهانس؟زندگى خودمه
ازعدهاى متنفرم؟بازم ب خودم مربوطه
دوس دارم تنهاباشم؟حس خودمه
ميخام عاشق بشم؟دل خودمه
صداى خنده هام ازحدعادى بلندتره؟خوشحالى خودمه
بايه تلنگرب هق هق ميافتم؟دردخودمه
پاچه همه روميگيرم؟اعصاب خودمه
حالم ازبعضيابهم ميخوره؟حالت تهوع خودمه
دلم ميخاداينجورى باشم مجبورب تحمل نيستم مهم نيس ازبيرون چطورب نظرميام کسايى ک درونم روميبينن برام کافيه!اونايى هم ک ازروظاهرم قضاوت ميکنن حرفى ندارم همون بيرون بمونن براشون کافيه!!!!!
من فقط براى خودم هستم!!!!صبور,عجول,سنگين,مغرور,!راهت رابگيروبرو حوالى من توقف ممنوع است……!!!
دوریت این خونرو ویرونه تر کرد تنهام نذار منو دیوونه برگرد چطور دلت میاد یادم نباشی بی من کی قدرتو میدونه برگرد.
ارزش “بودنت” را هميشه از انديشه” يک لحظه” نبودنت ميتوان فهميد!!
افتادن همه جورش درد داره
چه از بلندی …!!!
چه از چشم …!!!
ترکم مکن

حتی برای ساعتی

که دلتنگی چون بارانی

به آوارم فرو خواهد ریخت

و غبار

چون هاله ای.

جای پایت به شنها امیدم می دهد

و مژگانت آرامشم.

عزیزترین !

ترکم مکن حتی برای ثانیه ای .

وقتی تو نیستی

سرگردان سرگشته این سوال مداومم

که باز خواهی گشت آیا؟

از تو متنفرم حتی اگر اندازه تمام ستاره های آسمان هم دوستم داشته باشی.
بی تو تقویم روزهایم شکسته و گم است
تو نباشی چه فرقی می کند امروز چندم است
بی تو
تنهاییم را پک می زنم
تا ریه هایم زندگی را کم بیاورد
و شرعی ترین خودکشی را تجربه کنم!!.
به شوخى گفتم ديگه نميخواهمت
خنديد و رفت!
فهميدم شوخى من حرف دلش بود.
اگه جای منم بودی …
اکه اینهمه بدی دیده بودی ،
از کسی که دوسش داری ،
تو هم دیوونه میشدی
شوخـــی که نیست …!!!
امروز بیای بگی :
عاشق شدی…
فرداش بیای بگی : دیگه خسته شدی
یه بار، دوبار، سه بار
دیگه خسته شدم آخهـ چقدر باید تو رو من ببخشمت
از خواب پريدم!
چشمانم پر از اشكك بود…
بلند شدم و رفتم دنبال يادگاري از تو…
عطرت بود كه روي پيراهنم جامانده بود.
سركشيدم,بوي نبودنت را….
تو آنسوی ریل , من این سو
هر بار که دستم را بسویت دراز کردم
قطاری از میان ما رد شد …..!
بعضيا رو بايد يهو از زندگيت حذف كني
مثل كندن چسب زخم ( ‌‌:‌‌:‌‌:‌‌[‌‌ ‌‌]‌‌:‌‌:‌‌:‌‌) از رو پوست
كه يهو ميكنيش و خلاص ميشي✔
بااینکه رفتی وباهام نموندی… ولی، یه حسی بهم میگه که تو هم گاهی دلت برای من، برای روزهایی که باهم داشتیم تنگ میشه!
آرامش یعنی :
هر وقت قهر کردی ؛ مطمئن باشی که تا آشتی کنی هیچ کسی جاتو نمی گیره …
آنروز كه يكديگر را يافتيم “يافتن مان”هنر نبود
هنراين است كه همديگر را “گم”نكنيم!
از پرسید چقد دوسم داری بهش گفتم:اندازه یه کف دست
نه یه سرانگشت بازم نه
یه سرسوزن(ناراحت میشه)
اندازه یه تار مو (گریه میکنه)
اندازه یه اتم
(داره میره)
تو چشاش نگاه میکنم و میگم حتی اندازه یه اتتم نذاشتی که دوست نداشته باشم.
ﻧــــﺮﻭ !
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺪﺗﺮﯾــטּ ﻭ ﺳﺨﺘـﺮﯾــטּ ﺍِﻟﺘﻤــﺂﺱِ ﺩُﻧﯿـــــﺂ
“کاشکی گاهی وقتا خدا از پشت اون ابر ها میومد بیرون
و گوشم رو محکم می گرفت و داد می زد که
آهـــــــــــــــــای !!!
بگیر بشین سر جات
اينقده غر نزن…
… …همینه که هست!
بعد یک چشمک می زد و آروم توی گوشم می گفت
همچی درست میشه…
برو ای دوست برو .برو ای دختر پالانه محبت بر دوش دیده بر دیده ی من مفکن و نازت مفروش…من دگر سیرم سیر بخدا سیرم از این عشق دو پهلوی تو پست تف بران دامن پستی که تو را پروردست !.کم بگو جای تو کو .مال تو کو .بردیه زر کهنه ی رقاصیه وحشی صفت زنگه ی خر ….
باران هر وقت بیاید زیباست ، تو برای من بارانی ……
بی تو حتی بهانه ای برای فال گرفتن ندارم…
میبینی با رفتنت حتی کوچکترین دلخوشی ها را هم از دنیای کوچک من گرفته ای
باران نبار…نبارلعنتی!یارم بادیگری بیرون است.سرمامیخورد!!
به تاریکی نگاه میکنی از وحشت به خود میلرزی و مرا در کنار خود از یاد میبری!
به تو عادت دارم

مثل پروانه به آتش
مثل عابد به عبادت..
و تو هرلحظه که از من دوری
من به ویرانگری فاصله می اندیشم..
در کتاب احساس واژه ی فاصله یک فاجعه معنا شده است.
ما توانایی آن را داریم که به این فاجعه پایان بخشیم……

روزهای با تو بودن گذشت و رفت ، هر چه بینمان بود تمام شد و رفت ، عشقت را به خاک سپردم و قلبت را فراموش ، اما هنوز آتش غم رفتنت در دلم نشده خاموش!

میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم

*بعد تو زندگی رو میخوام چیکار؟
*فصل سرسبز دلم سر اومده

*خورشید از بخت بدم کرده غروب
*خنده به چهره من نیومده

*چجوری کنار بیام با غم دوریت؟
*چرا سر اومده کاسه صبوری؟

*طوری که هیچکی نفهمه گذاشتی رفتی
*گفتی اینم نه اونی که فک میکردی

*بعد چند سال میتونم که فراموشت کنم؟
*شعله عشق تو رو تو سینه خاموشش کنم؟

*بعد عمری انتظار چطور فراموشت کنم؟
*قلبمو بگو چجوری یه شبه آرومش کنم؟

بیا و عاشقانه سلام کن
و بعد برای همیشه برو…
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی…
دوست داشتنهای موقتی…
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام…
دلم آهسته شبها به یادت میبارد
دلم آهسته روزها به شوقت می تازد
دلم ناامید شده از این راه بارانی بی پایان
تو رو خدا یه قدم هم تو بردار
بدون تومىترسم ازاين تنهاى دلگيرازاين روزوشباى سردازاين دنياى قافلگيربدون تودرگيرم حتى فکرم پريشونه تموم زندگيم حتى بدون تونفسگيره بدون تودلم تنگه حتى قلبم مثل سنگه بيابرگردبمون پيشم بى تودنيام چه بىرنگه
ﻓﻘﻂ ﯾﮑﺒﺎﺭ ، ﺣﺘﯽ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ
ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻮ :
” ﭘﺸﯿﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﯽ ”
ﻓﻘﻂ ﯾﮑﺒﺎﺭ ، ﺣﺘﯽ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﺯﻧﯽ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﻔﺲ
ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻟﻌﻨﺘﯽ !
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺷﺒﻬﺎﯾﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺍﺳﺖ .
ﻧﺠﺎﺗﻢ ﺑﺪﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻐﺾ ﻫﺎﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ .
ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ …
تو آنجا ، من اينجا ، نيمکت هاي دنيا را چه بد چيده اند !
بعد از”خداحافظى” برنگرد و عقب را نگاه نکن….

بعد دردسری میشود این “آخرین نگاه”

باد آورده را باد میبرد …اما!!
اما تویی که با پاهای خودت آمده بودی چرا؟؟؟؟؟
ای کاش پرده می فهمید!!!
تا پنجره باز است فرصت رقصیدن دارد…
و باد همه فرصت اوست…
از آن شب که میان اس ام اس هایمان خوابت برد سالها میگذرد

من هنوز منتظرم ازخواب بیدارشوی….✔

اگه مثه گنجیشک میشدی و روی قلبم مینشستی، بهت قول میدادم قلبمو از حرکت نگهدارم تا نپری…!♥
برگرد و از “اول” برو…!
چشمانم پر از “اشک” بود….
”واضح” ندیدمت!
باران ببار…

ببار که شاید بعد از بارشِ تو به یادش

رنگین کــمانــی در دلــم برپـا شود!

بیا مگذار و سکوتی تلخ از نیامدنت ، بند بند حصار دل را به حصارت خود در آورد و مرور خاطرات گذشته
دلم را سرزنش کند! بیا و مگذار یکرنگی و عشق و رفاقتمان پشت سایه های خاکستری نیامدنت گم
شود و گلهای آرزوهایمان را خزان به یغما ببرد.
بــــــــوی رفــــــــتــــن مـــــیـــــدهــــی…

عـــــــطـــر تــــــــــازه ای خــــریـــده ای؟؟؟

بگذار زمانه از حسادت بتركد ؛ انگشتان من چه به انگشتان تو مي آيند….
آنها را از من نگير….✔
تا رسیدن به طلوعت تا به کی صبر کنم؟
چقدر ثانیه ها رو بکشم قبر کنم؟
ای کاش بودی ومی دیدی که چشمانم چطور درانتظارتوست…
ای کاش بودی والتماس دستانم رامی دیدی که به سوی تو درازشده وبافریادی بی صداتورابه سوی خود می خواند…
واشکهایم در بدرقه راهت همچوآبی است که مسافررابدرقه می کند ودرانتظارمی نشیند…
آری این منم که ازدوریت دیگر تاب وتوان حرف زدن ندارم…
برگردکه دیگر جانی برایم نمانده…
برگرد!!!
ببین ، این اسمش دله !
اگر قرار بود که بفهمه که فاصله یعنی چی
اگه قرار بود که بفهمه که نمیشه. . .
میشد مغز !
دله. . . نمی فهمه. . .!
خواستم اطلاع بدم…..
تلخ بودن را دوست دارم وقتی گلویم بغض نبودنت را بیرون میریزد،سخت است غمگین باشی اما ابری برای باریدن نداشته باشی
منتظر طلوعتم رفیق
برگرد
این روزها آن قدر سر به زیر شده ای
که دیگر مرا نمی بینی
نکند من خیلی سر به هوا بودم وقتی تو را دیدم….
ببخش مرا كه براي نگاهت كافي نبوده ام
ببخش اگر دستانم ،
براي نگاه داشتنت كوچك بود
ببخش مرا اگر در قلبم جا شدي
و ديگر براي هيچ جا نبود
اكنون كه مرده ام مرا ببخش
اكنون كه عاشقم مرا ببخش
ببخش مرا به خاطر تمام لبخند هايت كه عاشقم كرد
و به خاطر تمام اشكهايم كه گرفتارت كرد
ببخش اگر آنقدر با تو هم درد شدم تا درد هايت زياد شد
اكنون كه ديگر نيستم مرا ببخش!
اكنون كه از ياد برد ه اي با تو زيسته ام مرا ببخش
مرا ببخش اگر نامت را زياد مي خواندم
و يا اگر زياد در پيش تو مي ماندم
آنقدر كه حوصله ات را سر ميبردم ..
اكنون كه نمي خندم مرا ببخش …
اكنون كه ديگر هيچگاه اشكي ندارم مرا ببخش!!
روزگاری بدی شده!
حتی با افزودنی های غیر مجاز هم اعتباری به ماندگاری بعضی عشق ها نیست…!!!
باز هم امشب زیر لب صدایت میکنم

اشک میریزم دو چشمم را فدایت میکنم

درنگاه خسته ات دنبال حرفی تازه ام

هرچه میخواهی بگو

من هم دعایت میکنم.♥#♡

اینجوریا که پیداس قصد نداری راه بیای
بخاطر عشقمون یخورده کوتاه بیای
معلومه که نمیخوای بادله من بسازی
این رسم عاشقی نیس این شده بچه بازی
هروز بایه بهونه میگی میزارم میرم
فک میکنی توبری منم بیتو میمیرم
دوس نداری بمونی جلوتونمیگیرم
از اون روزی كه تو رفتی/چشام دریایی از خونه/وجودم خسته و تنها/دلم داغونه داغونه.
اگر روزی روزگاری بهم رسیدیم, نمیدونم کجا ولی با هم میمیریم…..
تمام دنيا هم بكويند تو مال من نيستى…
باز هم اين دل زبان نفهم بهانه ات را ميكيرد…
تمام شب نمیخوابم خدایا
تاکه شایداوراببینم به رویا
بگوبه من ای بهترینم
که تاکی چشم به راحت من بمونم
این روزها مردم سرم را گرم می کنند
اما دلم را فقط تو گرم می کردی
لباس های گرم تنم را جان می دهند
اما تو به روح من جان داده بودی
چشمانم همه چیز را زشت می بیند
اما تو چشم مرا به زیبایی ها عادت داده بودی
حالا کجایی؟؟؟
دلم روحم و چشمانم به یکباره تو را می خوانند
کجایی. . .
دل واسه دیدنت پر می کشید…بی تو بی محلی می کرد به هرچی که می دید… بی تو، توزمستون یخ زده بی تو… ولی فدای خنده هات هرچی کشید..
ﺗﺮﻛﻢ ﻧﻜﻦ ﻣﻦ ﺑﻲ ﺗﻮ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ.
ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻛﻴﻤﻮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺪﻳﻮﻧﻢ
ﻣﻦ ﺑﻲ ﺗﻮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺪﻱ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﻦ ﺑﻲ ﺗﻮ… ﻣﻦ ﺑﻲ ﺗﻮ…
ﻣﻦ ﺑﻲ ﺗﻮ ﺣﺮﻓﺸﻢ ﻧﺰﻥ ﺟﻮﻧﻢ
به آغوشم این روزها ، یک “تو” بدهکارم
برگرد ، از بدهکار بودن بیزارم …
بیا قایم باشک !

من چشم میگذارم . تو برو قایم شو

من چشم باز میکنم . اما جان من این بار پیدا شو ..
( ︶؛ _ ؛︶ )

دستم به نوشتن نمی رود
این روزها بدجور دلتنگم…
لطفا مرا ببخشید!
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﭘَﺮ
ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺑﯽ ﺗﻮ ﭘﺮ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﻡ ﭘﺮ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﭘﺮ
ﺟﺰ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﭘﺮ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﻧﭙﺮ
از يه جايي به بعد
آدم ديگه دوس نداره همه چي درست بشه
دوس داره همه چي تمام بشه !!!✔
بعضی وقت ها خداحافظ
یعنی :نذار برم
یعنی :برم گردون
یعنی :سفت بغلم کن.. و
سرمو محکم بچسبون به سینه ات و
بگو:
خداحافظ و کوفت
خداحافظ و زهر مار
بیخود کردی میگی
خداحافظ
دفعه آخرت باشه
مال خودمی…
بی خوابی شب هایم را به چه تعبیر کنم که شب آرامش نگاه تو را برایم زمزمه می کند.آرام بخواب که من بی قرارم، بیدارم تا تو آرام بخوابی…
ایستاده است

تا صبح

چشم به راه بوسه ایی

که نفرستادی

بیچاره دلم…✔

بهت گفتم خدانگهدار عزیزم
اما, به امید دیدار نشنیدم♘
این روزها
هر نفس،
درد است که میکشم!!!
درد نبودنت
ای کاش یا بودی
یا اصلا نبودی!!!
این که هستی
و کنارم نیستی
دیوانه ام میکند
بفهم بی انصاف!
بیا ای همنشین سرد پاییز
به آواهای شب هایم درآمیز
بیا ای رنگ مهتاب بلورین
تو شعر تازه ای در من برانگیز
اینگونه بی تو زیستن سخت عذاب میدهد قلب کوچکم را…
به خدایت بگو جهنم را تو آفریدی… نه او…
بی تو ترک برداشته ام
به هر بهانه ای دلم میشکند.
اینجا مـــــــن هستم !!

نیــــــــمکتی چوبی وچتــــری که بسته است …!

دلم تنـــــــگ نیست …

تنـــــــــها منتظر بـــــارانم …

که قــــــطره هایش بهانه ای باشد برای نمناک بودن لحظــــــه هایم …

و … اثبـــــات بی گناهی چـــــــشمانم …!

بیا آخرین پک را به من بزن

من هم دود میشوم همین روزها✔

تا ﺣﺎﻻ ﺷﺪﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺯﻧﮓ ﯾﺎ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑﺎﺷﯽ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯﺵ ﻧﺸﻪ
ﺯﻝ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﻋﮑﺴﺶ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯽ ﯾﺎ ﻋﮑﺴﺸﻮ ﺑﺒﯿﻨﯽ
ﯾﻬﻮ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﺕ ﺧﯿﺲ ﺷﻪ؟؟
tamame geryehayam zire sare tost

bidar sho mikhaham bardaramo bebaram

تنهــا یكــ حرف مـرا آزار میـدهــد ..

حتــی یك كلمـه هم نمیشــود !

تنهـا یك حــرف مـرا هر روز غمگیــن تـر میكنــد ..

تنهــا یك … “ن” ….

كه در ابتــدای “بودنـت” نشســته است…..✔

ای به مژگانه دوچشمت آرزویه دیدار باد .نگذر از ما تا بفهمی لایقه گفتار باد
برو ای دوست برو، برو ای دختر پالان محبت بر دوش،دیده بر دیده ی من مفکن و نازت مفروش،من دگر سیرم سیر، ب خدا سیرم از این عشق دو پهلوی تو پست،توف بران دامنپستی ک تودا پروردست،کم بگو جاه تو کو،مال تو کو برده ی زر،کهنه رقاصه ی وحشی صفت زنگیه خر،گر طلا نیست مرا،تخم طلا مردم من،زاده ی رنجمو پرورده ی دامان شرف،دل من چون دل تو صحنه ی دلقک ها نیست،دیده ام مسخره ی خنده ی چشمک ها نیست،دل من ای زن بدبخت هوس پرور پست،شعله اتش شیرین شکن فرهاد است. حیف از این قلب، تز این طرب پرور درد. ک ب فرمان تو تسلیم تو جانی کردم.حیف از ان عمر ک با سوز و شراری جان سوز پایمال هوسی هرزه و آنی کردم. در عوض با من شوریده چه کردی نامرد؟ دل ب من دادی نیست؟ صحبت دل مون این لانه ی شهوت دل نیست هان بگیر این دلت از سینه فکندم ب در، ببرش تحفه ز بهر پدرت گرگ پدر
اینقد میشینم تا شاید پیدا شی
برگردی و بازم مال خودم باشی
اینجا بعد از تو هر روز بارونه
حس و حالم داغونه
اثری بعد از تو از من نمی مونه
قلبمو نبودن تو می سوزونه
کی مثل من قدر اشکاتو میدونه
بیا برگرد به این خونه
دلم بدجور برای تو
برای حرفهایت
درد دلهایت
صدای گریه هایت
تنگ شده است
عزیزم برگرد تا دوباره جان بگیرم
و منی که اینک خسته از زندگی ام نفس بگیرم
تاکورنگشته دیدگانم توبیا
تامورنخورده استخوانم توبیا
گرآمدی و ندیدی ازمن چیزی
ازبهرتماشای مزارم توبیا
تمامي نیمکت های پارک دو نفره اند خیالی نیست روی چمن می نشینم تابیایی..
تو ازم جون بخواه
من که به تو نه نمیگم
حتی یه لحظتو به کل دنیا نمیدم
منو تنها نذار قربون اون چشات بشم
بیا تنهام نذار فدای اون دلت بشم
آخه دوستت دارم
هرچی میخوای همون میشم
بیا پیشم بمون
هرچی میخوای همون میشم
آخه من بدون تو یه لحظه آروم ندارم
آخه من بدون تو همش دارم کم میارم
بیا تنهام نذار من دیگه طاقت ندارم
دیگه بهت قول میدم
گلم واست کم نذارم
بهترینم
من از این دنیای بی تو بودن بیزارم، دنیایی که بی تو، برایم جهنمی بیش نیست
خسته ام از روزهای تکراری و دغدغه های به تو رسیدن
هیچ کدام از این دلخوشی ها برایم کافی نیست
کوله بارم را بسته ام
میخواهم از این دنیای واهی و پوچ سفر کنم
چشمانم را می بندم
راهی که پیداست بسیار طولانیست اما من به پایانش امید دارم
آن سو بهشت باید منتظرم باشد
آری
دنیای باتو بودن یک دنیای دیگر است
من به خود ایمان دارم
روزی به تو خواهم رسید
تنهام ودرانتظاره تو…چه میشوداگربیای وبگویی میخاهمت باتمام گناهانت…باتمام خطاهایت…بگویی من هم خسته ام ازبی توبودن….بگویی زندگی بی توبرایه من هم بی معنیست..دستان سردم رافشاردهی وقلبم ازبودنت گرم شود…انجاست ک دنیایه کوچکم راتقدیمت میکنم ای همه ی داروندارم…
برگرد 
يادت راجاگذاشتي…
نمیخواهم عمري به اين اميدباشم كه براي بردنش بازميگردي..
برگردوتمام دنياراغافلگيركن من حتي باخداهم شرط بسته ام.
بخشندگی را از گل بیاموز
حتی ته کفشی که لگدمالش میکند
خوش بو میکند
بايد اسطوره ميشدم

دل کندن از کوه کندن آسان تر نـــــــــــبود !!!

با تو سخن میگویم ای تک سوار عشق
تا کی میگویی ز این دنیا ی پر پیچ و هراس؟
دیگر بس است
شیون و ناله ز هجران یار، دخمه ی مشکی و افسار دار
نرسد هیچ کدام به فریادم …
دانی تو چرا؟؟؟؟ هه!
ز بس غم دارم و غم خوارم………….
تحمل میکنم نبودنت را،تاب میاورم رفتن را،تحمل میکنم فراموش شدنم را،باور میکنم اما!!!فراموش کردنت دیگر کار من نیست!!!
bodanam dar hasrate khastanat tamom shod…
dir amadi…
ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﺗﻮ
ﺩﺷﻤﻨﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﺑﯽ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﺷﺎﯾﺪ
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ
ﺑﯽ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺳﺮ ﮐﻨﻢ
بالاخره یه روز تموم میشن
یا نفس های من، یا روزهای بدون تو….

ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ برای قهر
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺭﻭﺯ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ
ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ
ﺑﯿﺎ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ ﻣﻦ ﺳﺮ ﮐﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻭ
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ
بی تفاوت باش ..
به جهنم ! مگر دریا مُرد از بی‌ بارانی ؟!
ترس من از نبودن ابدی ات دنیا را به آخر رسانده!
و تو چه میدانی چه حالی دارد
ایستادن روی لبه ی آخر دنیا!؟
بیا یک خط زیر قانون خط های موازی بنویسیم :
“دو خط موازی هیچوقت به هم نمی رسند اما این دلیل نمی شود همدیگر را دوست نداشته باشند .
از این همه احساس
یک عالمه حسرت به من دادی
وخود
دربی نگاهی یک آینه
پنهان شدی
میدانی چرا قاصدک را دوست دارم؟
چون نه از تو
بلکه از امید آمدنت
خبرمی آورد
ایــن روزهـــا خیلــی چیـزهـــا دست من نیست…
.
.
.
.
.
مثلا..
.
.
.
.
.
.
دست هایت✔
باورم نمیشه اونی که خودش منووو انتخاب کرده بود. حالا دیگه منووو نمیخواد.
دلم خییییلیییی براش تنگ میشه. برا صداش. برا حرفاش….
ای خدااااا
کاش دنیا دکمه بازگشت داشت…
ازارم میدهی …به عمد…اما من انقدر خسته ام،انقدر شکسته ام که هیچ نمی گویم…حتی دیگر رنجیدن هم از یادم رفته است…
بــآ مـَن از بـودن بـگـــو …
گـوشــم را کــَـر کـرده….
هـیـآهـوـےِ نــَـبودنـتـــ ـــ ـ
تمام ماهي ها فرار ميکنند
تنها ، منم که مي مانم
و دلم را به قلابت بَند ميکنم
سال هاست ….
… و تو ، فراموش کرده اي ، مرا بالا بکشي …!!!
تا آمدنت زیر باران خواهم ایستاد…….
به وسعت نديدن نگاهت خسته ام چگونه بشکنم ثانيه هاى سخت دوريت را
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ
ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻗﻬﺮ ﻧﮑﻦ
ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﻭ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺣﺮﻓﺎﺷﻮ ﺑﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺑﺰﻧﻪ ….
برای من این ساعت هــا جــور خاصی میگذرنــــد..
نمی دانــی !
هیچ کس نمی دانــد !
پشت نبودن هـــای تــو زمان چـــه بی رحمانه نبضش می زند
بيقرار هيچ قراري نبوده ام…
مگر قراري ک با تو داشتم
و هرگز نيامدي…
تنها
نشسته ام. . جايت اين وسط ….روی نقطه چين هاخاليست برگرد تنهايم نگذار با تنهاييم

:(:(:(:S:(:(:(

بی ﺍﻧﺼﺎﻑ … ﻣﯽ ﺁﯾﯽ … ﻣﯽ ﺭﻭﯼ … ﻭ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺳﻼﻡ …
ﻭﮔﺎﻫﯽ ﯾﮏ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ …
ﻧﻪ , ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﻧﯿﺴﺖ …ﻣﻦ ﻭ ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﻋﺸﻖ …. ﺗﻮ ﻭ ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎ
ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ
اگه این اسمش بهارهه و قراره که از تو خبری از تو نیاره نمیخوامش
اگه این اسمش بهارهه و قراره بیشتر از ابرای اون دو تا چشمه من بباره نمیخوامش
عیدو بی تو نمیخوام
رختای نو نمیخوام
سال تحویل که هیچ
دنیا رو بی تو نمیخوام
تهــی شــده ام از تـــو ایـــن روزهـــا انــقـلابـــ مـی کــنم صبـــوری
را…
بچه كه بودم ميدونستم هروقت گم شدم بايد سرجام ميموندم تا پيدام كنند،حالا مدت هاست ايستاده ام و منتظرم پيدام كنند!!!
بر شیشه های مه گرفته اتوبوس نوشتم،

مثلاً مهربانی دستهای تو
با موهای من….

کاش دستهایت نزدیک من بود.

ﺑﻬﺖ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ
ﺍﻳﻨﮑﻪ ﭼﻘﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﻬﺖ ﻣﻲ ﮔﻢ
ﺑﻲ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻢ ﻣﻴﺎﺭﻡ
ﺑﻬﺖ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺗﺎﺣﺎﻻ
ﮐﻪ ﺑﺪﺟﻮﺭﻱ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ
ﺑﻬﺖ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﻬﺖ ﻣﻲ ﮔﻢ
ﺩﺍﺭﻱ ﮐﺠﺎ ﻫﺎ ﻣﻲ ﮐﺸﻲ
ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻭ
ﻗﺸﻨﮓ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﻣﻦ
ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﺍﺯ ﭘﻴﺸﻢ ﻧﺮﻭ
ﺑﻬﺖ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ
ﺍﻳﻨﮑﻪ ﭼﻘﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺍﻳﻨﮑﻪ ﭼﻘﺪ ﺁﺭﺯﻭﻣﻪ
ﭘﻴﺶ ﭼﺸﺎﺕ ﮐﻢ ﻧﻴﺎﺭﻡ
ﺩﻟﻢ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﻲ
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻡ ﺗﻮ ﺭﻭ
ﻭﻗﺘﻲ ﻣﻲ ﮔﻢ ﺑﻤﻮﻥ , ﺑﻤﻮﻥ
ﻭﻗﺘﻲ ﻣﻲ ﮔﻢ ﻧﺮﻭ , ﻧﺮﻭ
زمستان ک میشود همه دوست دارند گرم شوند، اما من از خدا خواسته ام سردم کند؛ این بار از تو…مثل تو…شاید راحت تر بخدا بسپارمت!!!
بیا قراری بگذاریم و تو نیا…

همان دلهره ی رسیدن تا آنجا مرا از خوشی خواهد کشت

این قرار اخر است..
دیگر بیقرارت نمیشوم….
احســـاس نبـــودن تـــو ,

دلتنگـــی نیســـت !

نفـــس تنگیســـت ،

نفـــس تنگـــی …

اگه يه روز رفتي و برنگشتي بهت قول نميدم منتظرت ميمونم اما ازت يه خواهش دارم وقتي اومدي يه شاخه گل رو قبرم بزاري
باز هم هوا سرد شده
و دل من بازهم بی تو زمستان های سرد را سپری می کند
در پس آن نگاه های سرد و سوزان
سکوت تو دارد می کشد مرا
حرفی بزن حداقل کلمه ای یا صدایی
چرا فقط نگاهم می کنی؟؟؟
کاش معنی نگاه ها کلمه می شد و بر لبانمان جاری می شد
تا دیگر هیچ عشق و تنفری ناگفته نماند…!
اگر در رفاقت گناه کرده باشیم…
نیاز به زندان نیست…
همین حسرت دیدار کافی ست…
بیا، مرو ز کنارم، بیا که می میرم
نکن مرا به غریبی رها که می میرم
توان کشمکشم نیست بی تو با ایام
برونم آور از این ماجرا که می میرم
نه قول هم سفری تا همیشه ام دادی؟
قرار خویش منه زیر پا که می میرم
•عباد•
بروترس ازهیچ چیزندارم وقتی یقین دارم بیشترازمن هیچکس دوستت نخواهدداشت بیشترازمن کسی طاقت خیانت هایت رانخواهدداشت.بروترس!!!ترس برای چه؟؟وقتی میدانم یک روز تف می اندازی به روی تمام چیزهایی که به خاطرشان من راازدست دادی…♥
آهـآی تـو ک رفتی؛
آره عزیزم باتوام!
برگرد..
برگرد درو ببند،بعدبروگمشـو
باد اورده را باد میبرد اما تو که با پای خودت امده بودی!!!
از خانه ای که نساختیم ویرانه ای باقیست
که دیوار ندارد عکس تو را…
بگذریم!
اما الان دنبال خودت نگرد
تو با منی
زیر آوار…!
این روزها قدم که میزنم ، منحرف میشوم به سمت چپ !!!
در قلب من چیزی سنگینی می کند مدام …
جای تو خوب است ؟؟؟
من او را پیدا کرده ام،من تو راپیدا کرده ام،بیهوده به دنبال او میگشتم،من او را داشتم ونمی دانستم همیشه قیمتی ترین چیزها آن هایی نیستند که در دوردست ها به دنبالشان میگردیم،گاهی همه هستی درکنار ماست.کم سویی ازچشم هاست که مارا به بیراهه میکشاند!
پشیمانم،پشیمان….!
»بیراهه هایی که رفتیم به گذشته بسپار.
وگذشته را به باد.
راه زندگی هیچ کس رو به گذشته نبوده است.
زندگی رو به فرداست که ادامه دارد،نه دیروز!»
برگرد…
تمام روز و شب با بیقراری به شوق روی تو بیدار هستم

اگرچه بی غرورم زنده اما به شوق لحظۀ دیدار هستم !

بعضیها زود میرنجن,زود قهر میکنن,زود میرن,زودیم برمیگردن,اما بعضیها دیر میرنجن,دیر قهر میکنن,دیر میرن,ولی دیگه هیچوقت برنمیگردن… /
ﺑﯿﺎ ﺑﺎﻫــ ـﻢ
ﺭﻓـ ـﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﻣﺜﻼ …
ﻭﻗﺘے ﻣﯿﺎے
ﺩﻳﮕﻪ ﻧـــ ـﺮﻭ…
باشــ ـه??
اینروزها دیگر بی تو
حکمم تبعید است
تبعید از رؤیاهایم..!
برگشتن روزای خوب
قصه بوی پیرهنت
این که چشام پس بدی
حتی دیگه اومدنت…
به من کمک نمیکنه!!!
اینو تو موخت فرو کن اسمت نمی مونه یادم
من که گفتم باختم چرا منو بازی دادن؟
من رو پای خودمم اگه فراموش بشم
به جاش حرفای دلمو همه شبا گوش میدن…
این فاصله ها که بین مابسیارند..
ازبودن ما کنار هم بیزارند..
یک روز به دیدنت,
می آیم اما اگر این..
فاصله ها بگذارند…!؟
این روزها که نیستی تاهوایم را داشته باشی
چقدر دلم هوایت را میکند,;;,
بیهوده به ماندنم اصرار می کنی
مثل رودی که زیر پل جاری است
خواهم رفت
دلی که شکست
پیـراهـنی پشت و رو نیست
که برگـردد…
ز تـو بـه کـجـا شـکـایـت کـنـم ؟

ایـنـجـا هـمـه طـرفـدار تــو هـسـتـنـد …

جــســمــم

روحــم

قــلــبــم

دردناکترین انتظار
انتظاریه که قهر میکنی اما دلت رو با خودت نمیبری
با هر مسج با هر تلفن با هر صدا بر میگردی
که شاید اون غرور لعنتیش رو کنار بذاره
و برای یکبارم شده ببینی
چقدر برات ارزش قائله
چقدر دوستت داره
چقدر برای ادامه رابطه تلاش میکنه
اما امان از وقتی که بفهمی
اونقدر که اون برات مهم بوده
تو براش مهم نبودی…
ﻧﯿﺎﯾﯽ
ﺑﻬﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ
ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎ ﺑﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﻏﻢْ ﺑﺎﺩ .
ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ؛ ﺍﻣﺎ
ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍَﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﭼﺎﺭﻩ ﻫﺎ؟ !
دوباره برگرد، ببین که من بزرگ شدم
شاید کمی دیر، اما شدم
دوباره برگرد ببین که عاشق شدم،
شاید کمی دیر، اما شدم
دوباره برگرد تا نقطه سر خط باشیم،
نه پایان دو خط موازی…
تبعید یعنی
سردی وُ غربتی مملو
دور از دست های ِگرم ِتو…
تمام زندگیم با تو به انتظار گذشت چقدر لحظه آمدنت را دوست دارم چقدر انتظار آمدنت زیباست اگه بدونم تک ستاره قلبت هستم حاضرم تا ابد انتظار آمدنت را بکشم من این انتظار را با دنیا عوض نمیکنم
bodanet pisham hadese nabod fajee bod
این روزها
دیگر رگها هم بی اعتبار شده اند!
بریده که می شوند
باز هیچ اتفاقی نمی افتد!
تلخ است..
اما هنوز هم،
دارم بدون تو
نفس می کشم…!
به دعا نویس گفتم : جوری بنویس که حتما
بیاید…!
نه او پرسید : چه کسی؟
نه من گرفتم : مرگ…
برگرد

و نگاه کن

از من چه ساخته ای!

ویرانه ای

از پوست و استخوان . . .

ومشتی شعر عاشقانه

این عاقبت کسی ست که

چشمان خیس تو را دید . . .✔

برو
ترس از هیـــچ چیـــز نـــدارم
وقتی یقیـن دارم بیشـتر از مـن
کســی دوستـت نخـــــــواهد داشت
بیشتر از من کسی طاقت کم محـلی هایـت را نـدارد
بُـــــــــــــرو !!!!
ترس بــرای چه؟؟
وقتی می دانم یکــ روز تُف مــی اندازی به روی تمـــام آنهایی کـــه
به خاطرشــــان من را از دست دادی . .
بگذار آن باشم که با تو در کوهسار گام بر می دارد، بگذار کسی باشم که بی دغدغه با او سخن می گویی، بگذار کسی باشم که در غم، سوی او می آیی، بگذار کسی باشم که در شادی با او می خندی.
با تو همه دنیا میشه بهشت ، با تو هزار قصه میشه نوشت ولی افسوس نمی گزاره سرنوشت
به خاطر یافتن مقصر ، زندگی ات را تلخ و سیاه نکن.

بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای میماند

خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند♥

بيااي بهترين درمان قلبم/مداواكن غم پنهان قلبم /قسم برخالق دلهاي عاشق/توهستي اخرين سلطان قلبم…
بدون تـــــــــــــــو مدتهاست ک ديگر خوش نميگذرد
فقط ميگذرد……!
اینجاکنارمن غوغاییست…
نبودنت عجیب کولی بازی درمی آورد…
واین من…
این من بیچاره…
عجیب حریفش نمیشودکه نمیشود…!!!
باران امشب تا میتوانی ببار ، نه چتر باخود برد ” نه بارانی اش را !!!!
ببار شاید از درد سرما باز هم برگشت ………
بی حضورت لحظه هایم شکلاتی شده……..زیادی خالص…….تلخ تلخ!!
بوي رفتن ميدهي…!
عطر تازه اي خريده اي…!؟
باورش سخت است

ولی

با آن همه آزرده خاطری. . . .

هنوز هم خاطرت را می خواهم. . . . .

ببين دلخوري، باش عصباني هستي، باش قهري، باش هرچي مي‌خواي باشي، باش !
ولي حق نداري با من حرف نزني، فــَهميــدي؟

یادش بخیر…….✔

ﺑﺮﮔﺮﺩ ﺑﺎﻧﻮ
ﺷﻌﺮﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ
ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺗﻮ، ﺑﻮﺩﻥ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ..
ﺑﺮﮔﺮﺩ ﺑﺎﻧﻮ
ﻧﮕﺬﺍﺭ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﻢ ﯾﺘﯿﻢ ﺷﻮﻧﺪ..،
ﺷﻌﺮﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ..
ﺑﺮﮔﺮﺩ ﺑﺎﻧﻮ
ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ،
ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﮊﻩ ﺑﻪ ﻭﺍﮊﻩ
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﺩ ﺯﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ….
ای کاش می آمدی…
تا در اقیانوس چشمان سیاه تو
ماهی های رنگ به رنگ خاطره هایم را باز یابم
و تو…
قصه گذشته ها را زمزمه کنی
از آن زیبایی ها،از جویبار کوچکی که با زمزمه
عاشقانه می گذشت
از شبنم های پاک که بر چهره گل بوسه می زدند
از آن درخت کهنسال که بر پیکرش نام تو بود
از شب دیرپای عاشقان….
ای کاش می آمدی…
تا بار دیگر بگویم همه چیز در چشم تو زیباست
در اقیانوس چشمان سیاه تو….
بلاتكلیفم
به اینكه قهري هنوز؟!
دلخوري هنوز؟!
دلتنگم میشوي هنوز؟!
برایت مهمم هنوز؟!
این سوالها را من هر روز در دلم از تو می پرسم…
بلاتكلیفم میان دو كلمه آره یا نه ؟
اما فقط میدانم که می خواهمت
هـنـــــــــــــــــــــــوز….!✔
بی ” تــــــــو

هر شب

از خوابهایـــم

صدای گریه می آید … !

بـا خـیـال راحـتـــ دلــم را مـیـشـکـنـی
آخـر مـیـدانـی مـن دیـوانـه تر از آنـم کـه به ایـن عـشـق بگـویم خـداحـافـظـــ ـ ـ
اینباکس موبایلم هرروزپیامی جدید از دوستام،فامیل،ایرانسل یاهمراه اول،تبلیغات.،حتی پیام اشتباه ازهمه…
همه جز..
تو
با هر قدمی که دور شدی روحم خراشی خورد ، حالا با هر نسیمی درونم میسوزد .
ادم زودباوری هستم اما هیچگاه نبودنت را باور نکردم۰۰۰
دیروزت گذشت دیشبت
گذشت امروزت گذشت
در این فکرم آیا در میان
این همه گذشت از من هم
خواهی گذشت…..؟
ﺑﮕــــــــﺬﺍﺭ …ﺗﻮﯼ ﻫﻤﯿــﻦ ﯾـﮑـــــــــ ﺟﻤﻠــﻪ …

ﺩﻭﺑـــﺎﺭﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿـــﻢ !…

ﻣــﻦ ﻧﺎﻣـﺖ ﺭﺍ ﺻـــــــــــــــﺪﺍ ﻣــﯽ ﮐـﻨـــﻢ !…

ﺗـــﻮ ﺑـﮕـــﻮ :
ﺟــــــــــــــــــــــــﺎﻧــﻢ . . !.

باز یــکـی بـود یـــکـی نـبـود
یـه عـــاشـقـی بـود یـه روز
بـهـتـ مـیـگـفـتـ دوسـتـ داره
اخـکـه دوسـتـ داره ، هـنـوز…
برای یک لحظه هم شده برگرد شاید دلی را شاد کنید برگرد که من منتظرم برگرد
تاکی بامن برطبل جنگ میزنی… }سالهاست به تودل باخته ام….
این روزها هوای مرا نداری ،
خفه نمیشوی ؟ بی هوای من !
از آنسوى تنهايى/ازآنسوى بغض/ازآنسوى باران/
کسى صدايم ميکند…
تـــــــــــــــــوبگو…
بــــــــــــــــــروم يابمــــــــــــــانم…؟✔
اجبارنىست دوست بدارى مرا…
عشقى که رنگ ترحم شود “صادقانه” نىست…
بيا و عاشقم باش،ميشود؟
ميشود دليل خنده هايت باشم؟
ميشود سراسيمه به سراغم بيايي بعد بگويي،ببخشيد خانوم!ميشود برايتان مرد؟
و من بگويم:ببخشيد آقا نميشود!
نااميدي را در چشمانت ببينم،دستم را به پشتم قفل كنم،سرم را كج،نگاهت كنم،بگويم:آخر شما بايد زندگي من باشيد!
ميشود شيطنت هايم را بفهمي؟ميشود باشي و بيخيال نبودن ها باشم؟ميشود نفسم باشيد؟!
تمـام ِ راه هارو وا3 رسیــدن بـه تـو امتحــان کردَم …
تو ایـن راه پیر شدَم !
نمــی خوای یه تـَقـَلـُب برســونی عشقم ؟
تبعـید آدمـ بهــانـه داشتــ ،
یکــ سیـبــ !
امــــا مـن
هنـــوز نـمیـدانــم چـــرا
بــی بهـــانـه از قلــبتــ تبعیــد شــدمـ !
به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم …
یک ویرگول میگذارم ،
این هم امیدیست ، شاید که برگردی …
اتل متل جدایی، دلم میگه کجایی؟
دوست دارم خدایی، بس که تو بی وفایی
تلخ ترین زمان….
“انتظار” است….!!!
اگر قرار است دیگر نیاید منتظر نمی مانم
ازو یاد گرفتم تاوان اشتباه را دونگی حساب کنم
بى انصاف اىن گره با ىک نگاه تو باز مىشد
تمام دندانهاىم درد مىکند
بی وفا…
آرامش ظاهرم گمراهت نکند!!!
آشفته تر از این حرفا هستم…
باز باران باريد,خيس شد خاطره ها,مرحبا بر دل ابرى هوا,هر کجا هستى باش,اسمانت ابى و تمام دلت از غصه خالى.
به قول خودت، شبهای نبودنت هیچ کدام به تلخی دیشب نبود
که بودی و نبودی!!!
باکدام لالايي وجدانت را خواباندی؟ …که ..اين چنين بي خيال من شدي!!
بی وفا ! برگرد ببین
آیینه،
عکس تو را قاب کرده…
مرا نشان نمی دهد …

آخرین کلمات ورودی

https://sms ir24 org/قهر-و-آشتی/

همچنین ببینید

سکوت و خاموشی Silence

اگر سر خاکم امدی و دیدی,به احترامت بلند نشدم از سکوتم بفهم که خاک پایت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.