عاشقانه – 22

دیگه ته مونده‌های سیگارم را دور نمی‌ریزم….. شاید فردا که من نباشم….. از روی همینا بفهمی چقد دوست داشتم…..!!!!

دیگه دست من نیست،
بستگی داره به تو…
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی، لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی!
دیگه عاشقانه ای ندارم… عشقی هم ندارم
اما…
بازم عاشقانه میخونم…
دردش از دردی که لحظه رفتنش کشیدم هم بدتره.
دیگه فرقی نداره فاصله های بینمون
من هنوز عاشقتم تا ته خط با دل و جون..
دیگه نیستی تا حتی توخیالمم توبغلت غرق بشم… د آخه لعنتی موقع رفتنتم بهم نگفتی ازت متنفرم..
دﻟﻡ ﮐﻤی…
ﻧﻪ!
ﺩﺭﻭﻍ ﭼﺮﺍ…؟!
ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﻫﺪ!
ذهن را درگیر با عشقی خیالی کرد و رفت / جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت / چون رمیدن های آهو ناز کردن های او / چشم و دستان مرا حالی به حالی کرد و رفت.  
ذیذن روی تو و دادن جان مطلب ماست
پرده بردار زرخسار که جان بر لب ماست
بت روی تو پرستیم و ملامت شنویم
بت پرستی اگر اینست که این مذهب ماست
رابطه‌ ها در دو حالت قشنگ میشن:
اول :پیدا کردن شباهت‌ها
دوم :احترام گذاشتن به تفاوت ها
راحت ا
ز من گذشت…
اگر خدا هم, راحت از او بگذرد…
قیامت را…
من به پا میکنم!!!
عاشقانه حقیقت تلخ تنهایی جدایی
۸
راحت بگم..
سنگ شده ام.. سنگ را که میشناسی.. جنسش خوب است نمیشکند
اما…
اما خرد میشود
راز خوشبختی من در این است که بدانم تو دلیل خوشبختی من هستی!!
راز دل دادن دل گرفتن است وگرنه یکی" دو دل" مانده و یکی "بی دل"
رازدل باکس نگفتم چون ندارم محرمی
هرکه را محرم شمردم عاقبت رسواشدم
راز دل باآب گفتم تا نگویید با کسی
عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم.
رازعشق ورزیدن به هرچیز درک این جمله است :شاید از دست برود (دکتر شریعتی)
راستش را بگو !!! وقتی دستم را گرفتی ، کدام خط دستم را دستکاری کردی که سرنوشتم از سر نوشته شد ؟
راستش رابخواهی..
رفتن او هیچ تکانی به زندگیم نداد!!؟
من هنوز مست قدم میزنم و سیگارمیکشم…
راهی رفتن است و بس، به جستجوی هم نفس
می‌بردش به آسمان، عشق رهایی از قفس
راهیه یه کوله راهم کوله بار عشقو بستم دیگه از خودم بریدم دیگه از آینهء خستم تویی کعبهء وجودم دور چشمهء تو گشتم نکنه دلم گلایه باید از تو میگذشتم.
رخت عاشقی ات را
به کدامین
اویز اویخته ای؟؟
مدتهاست
که من
اینجا
در استانه عبور تو
عریانم
رد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید
من روزی در این دنیا بودم.
خدایا می شود استعفا دهم؟!
کم آورده ام…!
رزوی ریاضی
:عرضسلام+طولاعمر+ارتفاع سلامتی=مساحت وجود نازنینت،،!!
رسم روزگار همین است زورش را به رخ آدمهای خسته میکشد.
رسم عاشق نیست با یه دل دو دلبر داشتن
رسم عشاق جگر خسته نياز است نياز خوي خوبان ستم پيشه عتاب است عتاب
رسیده ام به حس برگی که می داند،
باد از هر طرف که بیاید، سرانجامش افتادن است…
رسیدی مثل یک مرهم به داد زخم دیرینه
به داد چشم بیداری که خواب خوش نمیبینه…
رفاقت را جای عشق در دلم سپردم تا با یاد دوست از درد هیچ عشقی نسوزم.
رفاقت مثل برگ درخته وقتی از درخت کنده میشه باز به پاش میفته… برگتم رفیق
رفاقت، فقط رفاقت موجای دریا که هیچوقت پشت هموخالی نمیکنن.
موجتم دریای من
رفت بدون خدا حافظی…
شاید می دانست بی او حتی نمی خواهم خدا هم نگهدارم باشد…
رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد. مابه قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم.
رفت و آمد…. رفت و آمد… اینقد رفت و آمد که از یاد برد چیزی به نام ماندن هست
رفت و فقط یه سوال برام موند که دوست داشتم ازش بپرسم:
جایی بود که بتونه بیشتر آزارم بده و بعد با خودش بگه این بارو به خاطر خوبیهاش بهش رحم کنم…
رفت…………
تا
قَطرِه هایِ دلتنگی
که سالها جا خوش کرده بودن..
از پناهگاهِ چشمانم خارِج شوند
رفتم برات ساعت بخرم ولی هرچه گشتم هیچ ساعتی مثل ساعت هایی که باهم بودیم قشنگ نبود…
رفتم ساعت بخرم اما ساعتى به قشنکى اون ساعت هایى که کنار هم بودیم نداشت…
رفتم که داغ بوسه پر حسرت تو را
با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که ناتمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته ها به خود آبرو دهم…
رفتن برای تو رهایی بود
برای من غم سخت جدایی بود.
رفتن بهانة نمیخواهد!
همین که بهانه های ماندن تمام شد.
کافیس!
رفتن دل میخواد جرات میخواد همت میخواد اگه بخوای وارد دل کسی بشی هرکس این دلو جرات را داشته باشه برنده یک عشق واقعی است پس همت به خرج بده ای ای ای همسفر
رفتن دلیل نبودن نیست
در اسمان تو پرواز میکنم
خدا کنه این جمله رو فقط به من گفته باشه..
رفتن دلیل نمیخواهد، همین که بهانه ای برای ماندن نباشد کافی است…
رفتنت آنقدرها هم که فکر میکنی
فاجعه نیست!!!
من مثل بیدهای مجنون ایستاده می میرم…
رفتنت اتفاقِ خاصی نبود! بارِ اولت نیست…
رفتنت باور من نیست هنوز.. 
ونخواهم سپرد
دل به دنیای خیالت هرگز… 
من تورا میخواهم
و همین یعنی بغض…
رفتنت نمکی بود بر تمام زخمهایم باکدامین دردم بسازم همه میگویند کجاست آنکه سنگش رابه سینه میزدی برگردوهمه را غافل گیرکن من سرتو باخداهم شرط بستم…
رفتنت…
موسیقی غمناکی ست
که از نگاهم می شود خواند
تمام خطوط ذهنم
حامل توست…
رفتنت
آن قدرها که فکر می کنی
فاجعه نیست
من مثل بیدهای مجنون ایستاده می میرم…
رفتنت، نبودنت، نامردیت… هیچکوم نه اذیتم کرد و نه واسم سوال شد؛ فقط یه بغض داره خفم میکنه… چه جوری نگات کرد که منو تنها گذاشتی…؟!
رفتنش اگرمرانکشد خاطراتش خواهدگشت
رفته بودم دلش را به‌دست آورم، دلم را از دست دادم…
رفتی بی انکه مرابه خدا بسپاری…. نمیدانم خدا را ازیادبرده ای یا مرا?!
رفتی سفرتنهاشدم، همبسترغم هاشدم، از درد تو ای بی وفا، قطره بودم دریا شدم
رفتی من غریب و تنها بی تو مجنونم و رسوا تو بیا ای نازنینم تو امید بده به فردام
رفتی نگفتی شاید عاشق بود دلش میشکنه، شکوندی و رفتی، ولی من هنوزم به احترام عشقم سکوت میکنم
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
بااشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد
وابستگی ام را به تو باور کردم..
رفتی پیش از آنکه باران ببارد…
رفتی… آفرین، درود….. چه اراده ای لعنت بر دبستانی که در آن تنها تو درس تصمیم گیری اش را آموختی…!
رفیق :این همسرته؟؟
پسر :نه!!
رفیق :پس کیه؟؟
پسر :زندیگیمه!!!!!!!!!!
رفیق خوب پزشک زندگیست اگه پزشک خوبی باشی
تا اخر عمر مریضتم رفیق…
رفیق همیشگی تنهایی هام…. گوشیم
رفیق هیچ میدونی اکسیژینی؟ هر وقت میخوام چند لحظه بی خیالت شم نفسم میگیره
رفیق! معامله فسخ شد، درقبال دنیا… یک تارمویت راخواستند… ندادم.
تقدیم به تنهاعشق زندگیم. ع
رفیق!
دلتنگ که شدی پیش من بیا…
کمی غصه هست… باهم میخوریم…!!!
رقیب را باور ندارم، چون هیچکس مثل من براى او نمیشود!
رنگ زرد چهره من/نه ازان است که غم دارم و غصه/بلکه من دختر پاییزمو زردی همه ی حسن من است
رنگ زندگی
شاید رنگ مورد علاقه تو نباشم
اما می دانم روزی
برای کامل کردن نقشی زندگیت
به من نیاز پیدا خواهی کرد
رنگین کمان همیشه بعد از باران می آید … کاش همیشه چشمانم بارانی باشد رنگین کمان من ، شاید تو بیایی
رو برگ یک گلابی/با یک مداد آبی/هزار دفعه نوشتم/دوست دارم حسابی
رو به جهنم !!! چون فقط تو هستی که میتونی جهنم رو بهشت کنی !
روا بود که چنین بی حساب دل ببری؟ /مکن که مظلمه ی خلق را جزایی هست…
روبه روی تونهم بلکه دل آرام شود.
چکنم هرچه کنم حل نشودمشکل من…
روح پدرم شاد ک میگفت ب استاد
فرزند مرا هیچ بجز عشق میاموز
روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش در دامن سکوت به تلخی گریستم نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم…
روز بی تورابه هرجان کندنی میتوان دوام آورد….
اماانصاف کن باشبی که پراز یادتواست چه کنم؟
روز توی آغوش غروب مرده بود نازگل من گویا خوابش برده بود
تا اومد اقرار کنه دوستم داره دفتر روزگار ورق خرده بود
روز را خورشید می سازد و روزگار را ما
ما را قلب زنده نگه میدارد و قلب را عشق
پس روزگار را عاشقانه بساز و عشق را عاقلانه….
روز ها رفت ولی یاد تو کمرنگ نگشت سال ها رفت و دل ساده ی من سنگ نگشت ذهن من بستر صد خاطره با یاد تو شد یادت از صفحه ی این خاطره کمرنگ نگشت
روز ها فرق ندارند چه شنبه باشد چه دوشنبه و چه چهار شنبه منتظرت هستم آقای ندیده
روز هاى سختى رو میگذرانم
وقتى که نیستى همه چیز تنگ میشود…
نفسم…
دنیایم…
دلم…
روز ی می رسد که با لبخند تو بیدار می شوم…
این روز هر زمان که می خواهد باشد!
فقط باشد!!!….
روزا که بیدارم… از روز بیذارم… وقتی که میخوابم… بیدار بیدارم
هرشب که دلتنگم… هرشب که غنگینم… میخوابمو خواب چشماتو میبینم….
روزهآیی که میدیدَمت
نَفَسم میگرِفت
حالا که نیستی دِلَم میگیرَد
بَرگَرد….
تَحَمُل ِ اولی آسآن تَر است.
روزهآیے ڪﮧ مے دیدَمت نَفَسم میگِرفت…
حآلآ ڪﮧ نیستے دِلَم مے گیرَد…
بَرگَرد، .. تَحَمُل اولے آسآטּ تَر است…!!
روزها به سرعت میگذرند و من همچنان در حسرت دیدار تو هستم… کاش میشد روزها را متوقف کرد.
روزها دور از این، در بهاری غمگین، در غروبی دلگیر، ما به هم دل بستیم. تو برای دل من، من برای دل تو…
روزها…
ساعت ها…
دقیقه ها…
وحتی لحظه ها…
تنها برای رسیدن به یک چیز سپری میشوند
رسیدن به رویایی از جنسِ تو….
روزها، شب ها وسال ها سپری می شوند اما…
تو همان خوب دیروزی!
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو مى چکد
اگر باران بند بیایید ازین خانه مى روم
روزهای انتظار
چه عاشقانه مرا می شکند
و تو چه سرد از من عبور می کنی
روزهای با تو بودن گذشت و رفت، هر چه بینمان بود تمام شد و رفت،
عشقت را به خاک سپردم و قلبت را فراموش، اما هنوز آتش غم رفتنت در دلم نشده خاموش!
روزهای تعطیل سخت میگذرد..
چون میدانم وقت داری به من بیندیشی
اما…
نمی اندیشی
روزهای دور از تو بودن را نخواهم شمرد تا همیشه بگویم همین دیروز بود
روزهای سختی رو میگذرونم!!
وقتی که نیستی همه چیز تنگ میشود
نفسم، دنیام، دلم!
روزهای ندیدن دوستم را با ساعت شنی اندازه میگیرم….
یک صحرا گذشته است.
روزهایت با او چگونه میگذرد که با من نمیگذشت؟؟؟
روزهایت را برای کسی بسوزان که بدانی هر لحظه نبودنت اورا میسوزاند…
روزهایم سردرگم اند!
کاش می دانستند
آخر این راهها به تو می رسد
یا نه؟!!!
روزهایی ک میبینمت نفسم میگیرد… وروزهایی ک نیستی دلم… اماتوباش…! تحمل اولی آسان تر است…
روزهایی که بی تو میگذرد
گرچه با یاد توست ثانیه هایش
ارزو باز میکشد فریاد
در کنار تو میگذشت، ای کاش
روزهایی که تورا میبینم… نفسم میگیرد..
وروزهایی که نیستی…
دلم…!!
اما تو باش..
تحمل اولی اسان تر است.
روزهایی که دلم شکسته بود یادحرف های پدر ژپتو به پینوکیو افتادم که می گفت:
پینوکیو! چوبی بمان! آدمها سنگی اند، دنیایشان قشنگ نیست!
روزهایی که می بینمت ، نفسم می گیرد و روزهایی که نیستی دلم … اما تو باش ! تحمل اولی آسان تر است
روزگار زود فراموش کند خاطره ها را
تو فراموش نکن آنچه میان من و توست…
روزگار غریبیست نازنین
امروز غربت برایم آرزوست
روزگار……
میخندی….!؟
کمی حرمت نگه دار
مگرنمیبینی سیاه پوش ارزوهایم هستم……
روزگارا تواگر سخت به من میگیری. باخبرباش پژمردن من اسان نیست گرچه دلگیرتراز دیروزم اما باور دارم دل خوشیها کم نیست پس زندگی باید کرد..
روزگارت خوش… زندگیت آروم… اى کسیکه ک هم ناخوشم کردى هم بیقرار…
روزگارم مانند قلیان شد… 
تاکه طعم داشتم بامن بودند؛ ازطعم که افتادم گفتن :سوخت،،، بریم…!
روزگارمیخندی….. کمی حرمت نگه دارمگرنمی بیبی سیاهپوش آرزوهایم هستم
روزگارنبودنت را برایم دیکته میکند و نمره من باز می شود صفر، هنوز نبودنت رایاد نگرفتم!
روزگاری هم اگر دیوانه ات بودم.. "گذشت"
روزی از دل پرسیدند چه موقعی شادی گفت هر وقت که عزیزی مرا یاد کند.
روزی تمام دنیا تو را خواهند شناخت…. بس که من!
از تو میگویم و از تو مینویسم.
روزی ز لپ یار کردم بوسی/گفت هم بی ادب و هم لوسی/گفتم گناهم چیست کردم بوسی/گفت لب رو
ول کردی لپ میبوسی
روزی مجنون را پای محکمه ی عدل بردند گفتند توبه کن گفت :خدایا عاشقم؛ عاشقترم کن.
روزی مخاطب تمام جملاتت بودم، نمیدانی چقدر سخت است ازل مقام شدن، ودیدن ترفیع گرفتن دیگری…
روزی می رسد که با لبخند تو بیدار می شوم…
این روز هر زمان که می خواهد باشد…
فقط باشد
روزی که دلت پیش دلم بود گرو
دستان مرا سخت فشردی که نرو
حالا که دلت به دیگری مایل گشت
کفشان مرا جفت نمودی که برو.
روزی که فلک از تو بریده است مرا
کس با لب پر خنده ندیده است مرا
آنقدر غم عشق تو در دل دارم
من دانم و آنکه آفریده است مرا
روزی گفت :اگر مرا با غریبه ایی ببیند شهر را به اتیش میکشد.. ولی امروز حاضر نیست کبریتی روشن کند تا ببیند کجا هستم…..
روزی گفتی شبی کنم دلشادت**وز بند غمان خود کنم ازادت**دیدی که از ان روز چه شب ها بگذشت**وز گفته ی خود نیامد یادت؟
رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری…
روی برگ نوشتم که… دوستت دارم.. ولی تو مثل بز خوردیش
روی تمام گلبرگ های دنیا نوشتم که تورا دوست دارم
ولی تومثل. بزهمه ی آنها راخوردی
روی تنم سرد گرمای وجودت خالیست تا بگیری دستانم را….
ببری تا اوج نیاز، نیازی از جنس عشق
مرا همین بس که با تو باشم
روی جعبه ی دلم نوشتم:
دیگر احتیاط لازم نیست، شکستنی ها شکست. هر جور مایلید حمل کنید!
روی خرابه ترین خرابه های این دنیای خراب شده با خط خرابم نوشتم :خرابتم!!!
روی سنگ قبرم بنویس اینجا مجال گریه نیست… هرکی میخواست گریه کنه بهش بگو اون دیگه نیست
روی سنگ نوشتم که دوست دارم همون سنگ بخوره توی سرت که این چیزا حالیت نمیشه!!
روی قبرم اسمم را حک نخواهم کرد… شمعت ارزانی خودت…
روی قلبم نوشتم ورود ممنوع عشق آمد گفت بی سوادم…
روی ماهت گر ز چشم بیقرارم غایب است،
یاد زیبایت همیشه در دل من حاضر است.
روی کارت برایش نوشتم “به امید فردای بهتر”…
دو هفته بعد شنیدم ازدواج کرده؛ تازه فهمیدم آن روز “الف” فردا را یادم رفته بود…
رویا….
یا بمان و امید فردایم باش،
یا دیروزم را برگردان برو….
رویاهایت را براورده می کند
انکس که اسمانی را می گریاند تا گلی بخندد
رویاهایم را امشب میگذارم پشت در، بیچاره رفتگر، چه بار سنگینی دارد.
رویاهایم را قد تنپوش تو دوخته ام
بیا،
وقتش شده تنی به رویاهایم بزنیم…
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
رویای من تشنگیت را آب خواهم شد و بی خوابیت را خواب زخم هایت را مرحم و بی تابیت را تاب تنها بگو که می مانی
رویایی بود به نام با هم بودن…
روحش شاد یادش گرامی….
رگمو بخاطرش زدم
از کنارم رد شد و گفت :فقر چه کارایی با آدم میکنه
ریتم خنده هایت را دوست دارم
تو بین تمام این آدم ها
در این کره خاکی
تافته جدا بافته ای
لبخند بزن عشق من….!
ریسمان به آسمان می بندم و به زمین می آورمش تا که نگویی دیگر : “آسمان به زمین نمی آید اگر نیایم …”
ز جداییمان برای هرکسی که گفتم…. حق را به من داد! اما…. اینها نمی دانند من حق را نمیخواهم، حق که برای من" تو" نمی شود
ز درد عشق تو با کسی حکایتی که نکردم…
چرا جفای تو کم شد؟!
شکایتی که نکردم…
ز دنیای واقعی و نامردیاش! پناه آوردیم به دنیای_مجازی! غافل از این که آسمون، همون آسمونه….
ز دودیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
ز من پنهان نکن چشمان ماهت را، ز صدنقاش بهترمیکشم ناز نگاهت را
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
زافسون نگاهت عاقبت افسانه خواهم شد
بیاد چشمهایت عاقبت همدم پیمانه خواهم شد
زتک درختم سوخت بگذارجنگل بسوزد.
زخال گوشه ی ابروی یار می ترسم
از این ستاره ی دنباله دار می ترسم
زخم نمی زنی به من که مبتلا ترم کنی
از همه توبه می کنم بلکه تو باورم کنی
زخمهایم به طعنه می گویند. دوستانت چقدر با نمک اند…
زخمی که شدی ببخش و یاد بگیر…
کاکتوس را نوازش نمیکنند…!
زدی تو گوشه ابروم نگو دلت نمیاد
فاز پشیمونی نگیر اصا بهت نمیاد
زدیدارت اگر دورم دلیل بی وفایی نیست
وفا آنست که نامت را همیشه زیر لب دارم
زشراب عشقت که از آن همیشه مستم
گل من تو را نه امروزبلکه همه عمر می پرستم
زل زدن به دیوار
موسیقی‌ و گیتار
سیگار بعد چایی و چایی بعد سیگار..
زلالترین شبنم شادی را بر لبانت آرزو دارم، نه برای امروز، برای هر روزت.
زلالی قلبت ارزانی دیگران من این احساس آبکی را نمیخواهم!
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی. چرا عاقل کند کاری که باز ارد پشیمانی. ها چراااااا?
زمان آرام می گذرد ومن تنها با یادت نشسته ام دنیا هم بگذرد من از یادت نمی گذرم…..
زمانهایی هست که تمام عاشقانه ها هم میتوانند خلاصه شوند در یک عبارت :(به درک)
زمانی "من و تو" بودیم و "دیگران" در کنارمان حال "من و تو" هستیم اما "دیگران" بین مان
زمانی شعر می‌گفتم برای غربت باران ولی حالا خودم
تنهاترم
تنهاتر از باران
زمرگم نمی ترسم اگر دنیا سرم ریزد! ز
این ترسم که بعد من گلم را دیگری بوسد
زمستان نیست
دلتنگی توست که به لرزه انداخته چهار ستون دلم را
زمستون زیر ابراست همین ابر های تیره، همین روزاست که اونم با من گریش بگیره
پر از روزای بی تو پر از روزای سردم میدونی چندتا پاییز, بهارو گریه کردم
زمستون و روزای برفیش واسم سرد نیستن تا وقتی که خاطرات گرمت همراهمه…
زمونه ازم پرسيد كيو بيشتر از همه دوست داري؟
من راجبه تو هيچي بهش نگفتم،
آخه رسمه زمونه اينه كه هر كي رودوست داري ازت ميگيره.
زمین ساکت زمان اروم. داداشم اسمون خوابه. ستارهاش رفته از اینجا یه جای دیگه میتابه
زمین های بهشت هم تَرَک دارند این را زمانی فهمیدم که کَف پای تَرَک خورده مادرم را دیدم
زمین گرد است تویی که مرا دور زدی فردا به خودم خواهی رسید… حالو روزت دیدنی است!!!
زن بازتابی از رفتارِ مَردش است. اگر شما زنی را تا نقطۀ جنون دوست بدارید، او هم به همان مجنون تبدیل خواهد شد. برد پیت همسر آنجلینا جولی
زن زندگیست ومرد امنیت
وچه خوب میشودوقتی مردی تمام مردانگیش را خرج امنیت زندگیش کند
وچه زیبا میشود وقتی زنی تمام زندگیش راخرج غرور امنیتش کند..
زن نیستم اگر زنانه به پای عشقت نایستم من از قبیله (زلیخا) امدم انقدر عشقت را جار میزنم تا خدا برایم کف بزند….
زن که باشى، عاشق شوى “چشم سفید” خطابت مى کنند!
راست مى گویند، چشمانم سفید شد به جاده هایى که؛ تو مسافر هیچکدام نبودى…
زنانگی ات مرا از پای درآورد..
آنقدر که به مرد بودنم شک کردم..
تمام تنهاییم را میریزم به پایت..
زنانگی ات را از آن من کن….!..
زندگانی معنی لبخند توست.. خنده هایت بی نهایت دیدنیست
زندگش شهد گل است و زنبور زمان میخوردش و آنچه میماند عسل خاطره هاست
زندگى زنده بودن و نفس کشیدن نیست, زندگى قانون باورهاست پس باور کن به یادتم.
زندگى"باور"دعاهای قشنگ است، برایت دعاهای قشنگ میکنم، آنهارا "باور"کن..
زندگی عشق است
عشق افسانه نیست
آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست
عشق آن نیست که کنارش باشی
عشق آن است که به یادش باشی
زندگی ام بسته به تار مویت
آنقدر زندگی ام را پشت گوش نیانداز…
زندگی اگر هزار بار دیگر بود… بار دیگر تو, بار دیگر تو, بار دیگر تو
زندگی برایم معنی پیدا میکند… من من دنیا رو با چشمای تو شناختم و آرامش رو فقط در چشمان مهربان تو پیدا کردم پس از من نگیر آن دو مروارید درخشانم را
زندگی بسیارغم انگیز است. هنگامی که آن که دوستش داریم وتا دیروز نفسمان بود. الان برای دیگران نفس نفس میزند.
زندگی بی تو زهر تلخی ست برای مردن بی آغاز…
و تو جام شرابی برای مستی بی پایان…
زندگی تعداد نفس ها نیست، تعداد لبخندهای کسانی است که یادی از ما میکنند
زندگی تعداد نفسها نیست، لبخندهای کسی است که دوستش داری.
زندگی تکرارِ زخمِ کهنه دیروز نیست
بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن…
عاشقانه 
زندگی جیره ی مختصری ست…
مثل یک فنجان چای…
و…
کنارش عشق است…
مثل یک حبه قند
"سهراب سپهری"
زندگی را اشکی بیش نمیدانم پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم
دوستت دارم
زندگی را تو بساز نه بدان ساز که سازند و تو پذیری بی حرف
زندگی یعنی جنگ
تو بجنگ
زندگی یعنی عشق
تو بدان عشق بورز
زندگی را جهنم می دانم روزی که در خیالم نباشی….
زندگی رو سرتاسر لذت میابم وقتی میبینم یکی هست که بهم احساس ارامش میده! ❤❤❤
زندگی زیباترمیشوداگربدانی دردنیای فراموشی هابه یادتند
زندگی زیباست ای زیبا پسند، زنده اندیشان به زیبایی رسند. آنچنان زیباست این بی بازگشت، کز برایش میتوان از جان گذشت.
زندگی زیباست حتی اگر کور باشی.
خوش اهنگ است حتی اگر کر باشی.
اما بی ارزش است! اگر ثانیه ای عاشق نباشی.
زندگی زیباست، که گاه خاطره ای در میان خاطره ها،
خاطره ی خاطره ها می گردد…
زندگی سخته می دونم اما سختی سنگ با حرارت نرم می شه پس با حرارت عشق سختی زندگی را نرم کن
زندگی سه تا پیچ داره…
تولد…. عشق…. مرگ
سر پیچ دوم منتظر باش تا پیچ سوم همراهیت میکنم….
زندگی سه لحظه اش زیباست دیدن تو خندیدن تو بوسیدن تو‎ ‎… ‎ ‎
زندگی سوختن وساختن است بی جهت تجربه آموختن است
زندگی شبیه شعریست
قافیه هایش با من، ‌ تو ‌ فقط همیشه ردیف باش.
زندگی شراب تلخی
است که همه محکوم
به نوشیدن ان هستیم پس مینوشیم
به سلامتی آنکه دوستش داریم‎. ‎
زندگی شوق رسیدن به همان فردائیست که نخواهد آمد، تو نه در دیروزی و نه در فردایی، ظرف امروز پر از بودن توست زندگی را دریاب.
زندگی صفحه هنرمندی ماست پیوسته هنرمند باشیم
زندگی عشق است :عشق افسانه نیست….. ان که عشق را افرید دیوانه نیست…. عشق ان نیست که کنارش باشی…. عشق ان است که یادش باشی….
زندگی عین گیتاره گاهی غمگین میزنه گاهی شاد امیدوارم که گیتار زندگییت همیشه باباکرم بزنه..
زندگی مث مردابه… شاید زیبا نباشه ولی میشه توش نیلوفری مثل تو پیدا کرد
زندگی مثل بازی حکم است. مهم نیست دست خوبی نداری، مهم اینه که یار خوبی داشته باشی. اینجوری شاید بازی باخته رو ببری
زندگی مثل پیانو است دکمه های سیاه برای غم ها دکمه های سفید برای شادی ها اما زمانی میتوان اهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید وسیاه را با هم فشار دهیم
زندگی میدان مسابقه جهت برد وباخت نیست زندگی میدان عشق است جهت عاشق موندن پس عاشق باش تا زنده ای چه عشق ادمی چه عشق الهی
زندگی ها خوشگل شده ولی خوشمزه نیست
زندگی پایکوبی واژگان است، یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایی متفاوت.
زندگی کوتاه تر از آن است که دوست داشتن را برای لحظه آخر بگذاریم…..
زندگی یعنی بخند هرچند غمگینی.ببخش هرچند مسکینی.فراموش کن هرچند دلگیری..
زندگی یعنی عشق، عشق یعنی غم، غم یعنی من، من یعنی تو، تویعنی تمام هستی من.
زندگی یعنی لطافت گم شدن در نرمی عشق
می توان هر لحظه و هر جا عاشق دلداده بود
زندگی یعنی چکیدن همچوشمع ازگرمی عشق
زندگی یعنی لطافت گم شدن درنرمی عشق
زندگی یعنی دویدن بی امان دروادی عشق
رفتن وآخررسیدن بر آبادی عشق
زندگی یک نفس است. آن نفس هم برای یک هم نفس است. تا نفسی بانفسی هم نفس است. آن یک نفس از برای یک عمر بس است.
زندگی ۳ چیز بیشتر نیست :۱. به اجبار به دنیا آمدن. ۲. با غم زیستن. ۳. با آرزو مردن……
زندگی…
از جایی شروع می شود که بی هوا بوسیده شوی
زندگیم درگیراتفاقات جالبیست. صبرکنید…
زندگیم خط خطی شده است…
نخندید! شایدبرای شماهم اتفاق بافتد!
زندگیم را در کشتی کاغذی به نا خدایی سپردم که هرگز به دریا نرفته بود
زنگ زدم میگم عزیزم امروز خبریت نیست..
میگه اخه تو طرح زووج وفرد سرت نمیشه؟
زنی‌ عاشقت شد زنی‌ از سرزمینِ عجایب، تو را عجیب ساده، عجیب صادقانه دوست داشت، زنی‌ که در نبودن تو سخت می گرید، تو باید مرد خوشبختی‌ بوده باشی‌…
زوار ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ را
ﻫﺮ روز اﺷﺘﯿﺎﻗﯽ دوﺑﺂرﻩ اﺳﺖ…
روی از ﻣﻦ برﻣﮕﺮدان,
دﻟﻢ، ﻃﻮاف ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ
ﻗﺒﻠﻪ ﮔﺎﻩ ﻣﻦ!
زود سهم تو بود که زود عاشقم شدی، دیر سهم من بود که دیر فهمیدم، گفتم :بمون، نموندی، دیر عاشقت شدم، زود فراموشت شدم، تا همیشه موندم، تا همیشه رفتی.
زيباي و براي همكلاسيهات… ديوونه گي يه حس تكراري شده… استادان و همكلاسيهات كه هيچ… باتو يه دانشگاه سيگاري شده..
زیاد طول نمی کشد تا بفهمی
ورود به هر رابطه ای
نمی تواند تنهایی هایت را پر کند
زیبا است که ببینیم کسی لبخند می زندو زیباتر اینکه بدانی خودت باعث لبخندش شده ای ..
زیبا ترین حس زندگی مرور خاطره های خوب است، پس مرورت میکنم هنگام دلتنگی.
زیبا ترین لحظه. مطلق به لحظه ایست که چاییتان در کنار هم یخ کرده است…
زیباتر از آنی که بگویم زیبایم پس باتمام وجودم واز ته قلبم، برای مهربانی وصداقتت می گویم ای عزیزدوستت دارم
زیباترین آغازم را با تو تجربه کردم….. پس تا زیباترین پایانم با تو می مانم
زیباترین اتفاق
اشکی بود
که چون من
از چشم ِ تو افتاد
زیباترین ثانیه های زنده بودنم رو وقف عشق ورزیدن به تنها عشقم "ارزو" میکنم.
زیباترین حس زندگی مرور خاطره های خوب است مرورت میکنم هنگامی ک دلتنگم
زیباترین روزهاراشایسته ات می دانم زیرا اندیشه ات جزبه زیبایی نمی اندیشد
زیباترین فاصله ها دلیل بودن هر لحظه ی عشق به توست!!
زیباترین لباسى که
می تواند زن را بپوشاند
آغوش مردیست که دوستش دارد!
زیباترین مکان برای حضور، بودن در افکار کسی است…
زیباترین نگاه‌ها :نگاه پدر و مادر به فرزند- نگاه خورشید به زمین- باران به خاک- پروانه به گل و باشکوه‌ترین آن عاشق به معشوق
زیباترین یادداشت روی در یخچال:
قهر بسه وقتی اومدم خونه بغلم کن کصافط
زیباترین‏ ‏اهنگ‏ ‏زندگیم‏ ‏صدای‏ ‏تپش‏ ‏قلب‏ ‏توست‏ ‏
دوستت‏ ‏دارررررررم‏ ‏
زیباست یادت… 
ببین اگر خودت بودى، 
چه غوغایى میکردى!!
زیبایی اندام مرد، در داشتن کمری است که سرش می رود اما خم نمیشود!!
زیبایی زندگی اینه!
بی خبر دعات کنن
نبینی نگات کنن ندونی
دوستت بدارند…
زیر باران بیقراری چشمهایم
با چتری از وجود او
آهسته قدم نزن
حسرت روزهایه بارانی را نمیخوری،
اینجا همیشه هوا بارانیست
زیر باران راه می روم آغشته میشوم به بودن باران هم، طعم لبهای تو را می دهد.
زیر باران رفتن بهانه بود… شانه به شانه راه رفتنت را دوست میداشتم…!!!
زیر بارون گریه کن
تا من اشکت را نبینم.
زیر قطره های باران نوازشت، آرام میشوم!
از کجا آمده ای؟
بوی تنت بارانیست…!
زیر پای نگاهم
نگرانی سبز شد
بس که
در انتظارت
چشم به راه ماندم
زیرخودم خط کشیدم که مهم شوم'فکر
کردند غلط املایی ام پاکم کردند…!
زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع / در ذهن به جز تو آفریدن ممنون
غیر از تو ورود دیگران در قلبم / عمرا، ابدا، هیچ، اکیدا ممنوع
س فهمیدی تصادف کردم؟ بذاربرات بگم کجا؟ توجاده چشات، اتوبان نگات، خوردم ب خوبیات، چپ کردم واسه صفات، قربون وفات. عزت زیاد!
ساحل دلت را به خدا بسپار خودش قشنگ ترین قایق را برایت میفرستد.
ساختم, شکستن.. باز ساختم, شکستن.. از نو ساختم, شکستنم.. دیگه حسش نی.. تو خرآبه نشستم آواز میخونم
ساده اتفاق افتاد..
تو با برقِ نگاهت به من خندیدی و
دلم رسمِ تپیدن از یاد برد.
ساده بودم که تورا ساده تصور کردم / بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم
آشنا با همه ی پنجره های شهرم / چون تورا پشت همین پنجره ها گم کردم
ساده بگم: دلم تنگِ کسی هست… که دیگه نیست
ساده دل کندن راحته اگه عاشق عشقت باشی ولی اگه اونم عاشقت باشه مصیبته. چون اونم تو رو میخواد ولی تو خیالت به اینا نیست
ساده دوستم داشته باش..
خود را در گیر پیچ وخم زندگی نکن..
من تو را همین جور ساده دوست دارم… ♥
ساده میام ساده میری ساده دل اومدم و تو چه ساده از دلم گذشتی
ساده میگویم همیشه در "خاطرم" هستی…
ساده نوشتن را چون ساده زیستن دوست دارم، پس ساده می نویسم دوستت دارم.
سادگی مرا ببین! نگران خیس شدن پاهایش بودم، آن زمان که آب از سر من گذشته بود!!!
ساز گل های دلم آهنگ توست
حس نکردی یک نفر دلتنگ توست
بوی یوسف میدهد پیراهنت
پیر کنعانم برای دیدنت
ساعت عشق به سر میکوبد…
که زمان رفت نیامد یارت…
کفتمش ساعت دیوانه بخواب…
تا نگاهم ندهد آزارت…
ساعت ها به ساعت می نگرم…
مسابقه گذاشته اند عقربه ها،
هر چه غمت بیشتر باشد
از سرعت خود می کاهند!
ساعت ها را بگذارید بخوابندبیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست….
ساعت چیست :اختراع غریبیست که مدام جای خالیت را به رخ دلتنگیهایم میکشد….
ساعت چیست؟
اختراع عجیبی که مدام جای خالیتو به رخ دلتنگی هام پیوست!!
ساعت
به وقت بی محلی تو تنظیم است
کاش می شد
به جای عقربه ها
دست های تو را جلو کشید
ساعتها به این می‌ اندیشم که چرا زنده ام هنوز؟ مگر نگفته بودم که بی تو می‌ میرم؟ خدا یادش رفته است مرا بکشد یا تو قرار است برگردی؟
ساقه با ریشه خود حس غریبی دارد باغ امسال چه پاییز عجیبی دارد ریشه کم اب شده ست مثل کویری تشنه شاید از جای دگر مزرعه سیراب شده ست
سال بی تو، تحویل خودش…
سال من خیلی وقته تحویل شده.. دقیقا" از وقتی که… ♥ تو ♥ وارد زندگیم شدی
سال ها بعد…. من درکنار زنی زندگی میکنم که شاید من مرد رویاهاش باشم، اما اون هیچ وقت زن روها ی من نمیشه… چون، رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی….
سال ها پرسیدم از خودم کیستم؟
آتشم؟ شورم؟ شرارم؟ چیستم؟
دیدمش امروز و دانستم کنون او به جز من
من به جز او نیستم…
سالها پیش مرا به بهانه آنچه رفتار کودکانه می پنداشت؛ نه عشق! تنهایم گذاشت. اما هنوز و بعد از سالها گاه گاهی دلم برایش بزرگانه تنگ می شود…
سالهاست دیگر زبان سرخ ، سر سبز را بر باد نمی دهد.

حال با زبان سبز ، دل سرخ را آتش می زنند ..

سالهاست گذشته ام از خویش..
یادم بخیر..،!
سالگرد ازدواج
روز تولد
و…
وقتی تاریخ زنده ام، جغرافیای چشمان توست
دیگر نیازی به یادآوری مناسبت ها ندارم.
ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوند…………………………………… چه تلخ است قصه عادت
سایه ی توام به هر کجا روی
سر نهاده ام به زیر پای تو
چون تو در جهان نجسته ام هنوز
تا که بر گزینمش به جای تو
سبد قلبم را پر خواهم کرد از عطر تنت،
تا که یادم باشد روزی اینجابودی…
نزدیک تر از من به خودم…!
سبدی هست در اندیشه من. که پراز گل بدهم هدیه به تو. غافل از آنکه تو خود ناب تری. جهانگل بخورد غبطه به تو که تو خود ذات گلی
سبز بودن عادت توست، ببخش که زردم!
ستاره آسمون نقش زمینه
خودم انگشتر و یارم نگینه
خداوندا نگهدار نگین باش
که یار اول و آخر همینه
ستاره ای بدرخشید ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد (حافظ)
ستاره در آسمان نقش زمینه
خودم انگشتر و یارم نگینه
خداوندا نگینم را نگهدار
که یار آخر و اول همینه
ستاره در هوا الف و میم است
که یاری همیشه نگین است
خداوندا نگینه را نگاه کو
که یاری اول و آخرین است
ستاره دیده فرو بست و آرمید بیاشراب نور به رگهای شب دوید بیاز بس به دامن شب اشک انتظارم ریختگل سپیده شکفت وسحر دمید بیا
ستایش یعنی این حسی که دارم، نمیتونم تورو تنها بزارم
سحر می آید و در دل غمینم
غمین تر آدم روی زمینم
اگر گهواره شب، واکند روز
کجا خسبم که در خوابت ببینم
"سیاوش کسرایی"
سحر گاهان سر سجاده ی عشق اگر از خاطرت رد شد خیال من
دعایم کن
سخت است ببازی تمام "احساست" را و هنوز نفهمیده باشی "اصلا دوستت داشت"!!
سخت است که می نوش کس دیگر بود
شمع شب خاموش کس دیگر بود
با یاد کسی که دوستش میداری
یک عمر در اغوش کس دیگر بود
سخت است!
فراموش کردن کسی که،
با او همه چیز و همه کس را
فراموش میکردم.
سخت دلم تنگ شده است برای گریه در آغوشی….
کیست که کمی هم مرا درک کند؟
سخت می ترسم ازینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی
تو از نژاد جاده باشی و رفتنی
روزها بگذرد
همان شود
تو بروی. من بشکنم…
سختترین نوع عشق نه اونکه که عشقت تنهات بذاره نه اونه کخ تورو پس بزنه..
سخت ترین نوع عشق اونه که خودتم نخوای باور کنی عاشق طرف شدی..
سخته به قربون چشاش بری تورویا..
قدم قدم گریه کنی کنار دریا..
سخته همش توفکرباشی شاید بخوادت..
خاطرهات ورق ورق بیاد به یادت..
سخته مجبور باشی احساست رو برای کسی که دوستش داری توضیح بدی تا باورش کنه و سخت تر از اون اینه که وقتی توضیح هم میدی باورش نمیکنه, چون اون احساسش مثل تو نیست!
سخته ولی می تونم بی تو دوم بیارم با این ک بعد چشمات سیاه روزگارم
سخته ولی می تونم بگذرم از نگاهت بگذرم از کنارت از چشمای سیاه…
سر از کار چشمات کسی در نیاورد
که هر کی تو رو خواست یه روزی بد آورد
برای دل من واسه جسم خستم منی که غرورو تو چشمات شکستم
سر انگشتانم که می سوزد،
یعنی وقت نوشتن از توست؛
بیا در خیالم آرام بنشین،
می خواهم صدای نفس هایت را بشنوم…!
سر به زیر دل شکسته نازنینم…
اگه سادست واسه تو گذشتن از من…
مرثیه سر کن برای رفتن من…
آخه مرگه واسه من از تو گذشتن
سر به گوشم بگذار و ارام بگو: دوستت دارم!
از چه میترسی؟!
فردا دوباره میتوانی انکار کنی…
سر من گرم خودش بود تو نگذاشتى اش/تو به اىن هروله ى هرشبه واداشتى اش
سر میز شام یادت که می افتم بغض میکنم، اشک در چشمانم حلقه میزند
و همه با تعجب نگاهم میکنند
لبخندی میزنم و میگویم :چقدر داغ بود…!!!
سر میزارم به بیابون…
چاره ای نیست…
وقتی تو نیستی و شانه ات نیست…
سر چشمه عمر آدم یک نفس است آن یک نفس هم فدای تو همنفس****
سراب شد تمام آن آرزوهایی که برای تو داشتم،
برای خودم…
کاش نباشد آرزویی که رنگ بالفعل به خود نمی گیرد
سراز کاره چشمات کسی درنیاورد…..
که هرکی تورو خواست یه روزی بدآورد
سراغم را نمیگیری
چه شد افتادم از چشمت
منم فانوس لبخندت
غرورت گریه ات خشمت
اسیرم خسته ام سیرم
مرا دریاب میمیرم
سرانجام سر می‌رسه اون ماهی که تو عاشق من میشی! اون، ماهِ سیزدهمِ ساله!
سرانجام یک عشق نا فرجام!
یکی بود ویکی نابود…
سراپااگرزردوافسرده ام… واین دل به پاییز بسپرده ام… چوگلدان خالی لب پنجره… پرازخاطرات ترک خورده ام!!
سراپای تو را نازم که از سر تا به پا نازی!
تو را دارم که مینازم. تواز بهر چه مى نازی؟
سربه روی شانه های مهربانت میگذارم..
عقده ی دل می گشاید گریه ی بی اختیارم..
سلامتی اون دختری که اگه هزار دفعه هم قهر کنه..
دلش نمیاد یه نفر دیگه رو جایگزین عشقش کنه..
سلامتی اون پسری که به عشقش گفت اگه یه روزی پیش یه دختر غیر از تو بخوابم روزیه که دارم واسه دخترمون لالایى میگم
سلامتی با ارزش ترین پول دنیا (تومن). چون هم تو هستی توش، هم من.; -)
سلامتی خودمون !

که همیشه اونی شدیم که بقیه می خوان ….

ولی هیشکی ؛

اونی نشد که ما می خواستیم … !!!

سلامتی دختری که زنگ زد به دوست پسرش..
رفت پشت خطی 🙁
خیلی شیک تلفنو قطع کرد زنگ زد به اون یکی دوست پسرش:))
سلامتی
خودم
خودت
خودش
سلامت هرچه عاشقه
سلامی از دلی تنها
دلی آکنده از غمها
گهی بی بار، گهی بی یار
گهی از عاشقی بیزار
گهی گریان، گهی خندان
گهی رنجیده از یاران..
سلامی کن ! به خداحافظیت قسم دلم برایت تنگ شده!

سمت مرا از آب بپرسید.
دریا همیشه منتظر عاشقانه هاست.
سنگن ترین غروب من لحظه ی بی تو بودن است اگر ماندم که می آیم به سویت اگرمردم فدای تار مویت.
سنگی که طاقت ضربه های تیشه را ندارد تندیسی زیبا نخواهد شد اززخم تیشه خسته نشو که وجودت شایسته تندیسی زیباست
سنگین است "تکلیف" بی تو بودن،
تو آسوده بخواب!
من مشق گریه هایم مانده…
سنگین, سنگین بر دوش میکشیم بار,
دیگران را به جای همراهی کردنشان؛
انچه شماعشق می نامید دیوانگی ست, کوته و بس.
عشق ما نیازمندرهاییست.
سه آرزوی قشنگ عاشقانه:
بی من نباشی
بی تو نباشم
بی هم نباشیم…
سه ثانیه وقت داری یا فدام شی یا فدات شم.
۱، ۲، ۳ دیر اومدی فدات شدم
سه سازنده اکسیر عشق:
۱-توجه
۲-محبت
۳-تشکر و قدردانی
سه شاخه گل برات میفرستم: 1-یکی از طرف خداوند که نگهدارت باشه. 2- دومی ازطرف دلمه که دوستت داره3-سومی از طرف چشامه که دلتنگ دیدارت شده.
سه شرط ادم رو عزیز میکنه:
دنبال چی میگردی؟ بدون شرط عزیزی..
سه پیام از کوروش بزرگ:
اگر کلید دری را نداری قفلش نکن…
اگر کسی را دوست نداری خردش نکن…
و اگر دستی را گرفتی هرگز رهایش نکن…
سه چیز تو قلب منه :خدا. مادرم. پدرم
اوه یادم رفت تورو بگم آخه تو ضربان قلبمی
سه کبریت روشن می کنم:
اولی برای دیدن چشمانت
دومی برای دیدن لبانت
سومی برای دیدن صورتت
بعد هم تاریکی تاهرچه دیده ام بیاد بیاورم
سهراب میگه :زندگى جیره ى مختصرى ست, مثل یک فنجان چاى/وکنارش عشق است, مثل یک حبه ى قند/زندگى را باعشق, نوش جان باید کرد…
سهم “من” از “تو” عشق نیست ، ذوق نیست ، اشتیاق نیست ، همان دلتنگی بی پایانی ست که روزها دیوانه ام می کند
سیگارم را دود میکنم…
شاید نبودنت در آن محو شود….
سیگاری برایم روشن کن، بین لبهایم بگذار، دورشو از من پرازباروتم
شاد بودنت را در کف دستانم می نویسم
تا وقت دعا اولین خواسته ام از خدا
باشد
شادی اول شب خنده توست
دل من تا سحرش بنده توست
همه دم فکر تو و دیدن توست
آرزویش همه بوییدن و بوسیدن توست!!!
شادی را باور کن.
تار و پود غم را با دشت عشق پر پر کن.
شادی هایم هدیه به تو…
اندک بودنش را خرده مگیر… این تمام سهم من از روزگار است…
شادی, پروانه ای است که نمیتوانی آنرا شکار کنی. باید آرام باشی تا روی شانه ات بنشیند,
شانه هایت پر از پروانه
شانه ات کو؟؟؟ دنیایم باز به هم ریخته… بی معرفت
شانه هایم دیگر توانایی نگه داشتن این همه درد را ندارد… صبر کنید یکی یکی نوبت به شما هم میرسد
شانه ی چوبی به دست من عصای معجزه است / نیل موهای تورا باید به تدبیری گذشت…
شاه‌توت‌ها… شیرین
گیلاس‌ها… شیرین
اما هیچکدام…
کندوی لب‌های تو… نمی‌شود!
شاکی یه روزگار منم تموم این شهر متهم یه حادثه چندساعت با من میادقدم قدم زخما دهن وامیکنن وقتی دل ازدشنه پره دست منوبگیرکه پام رو خون عشقم می سره
شاید آدمها همیشه نگویند که چه احساسی به شما دارند، اما رفتارشان بجای آنها سخن خواهد گفت.
شاید اتم نامِ دیگرِ توست!
کوچکترین واحدِ سازنده ی هستیِ من…
شاید اگر خیال پردازی رکورد محسوب میشد من الان با خیال تو رکورد دار گینس بودم!
شاید این بار آخره لحظه ها داره می گذره تازه شو تا یادت نره/ پیدا کن شبو مثل من گوشه ای واسه گم شدن ماه من اگه عاشقی عاشقا گاهی گم میشن
شاید با گفتنش، "نه" بشنوم , اما با نگفتن هیچوقت به تو نمی رسم.
پس "دوستت دارم".
شاید بین من و تو ارتباطی نیست ولی عاشقت میمونم خیالی نیست
شاید تنها کسی نبودم که دوستت داشتم ، اما کسی بودم که تنها تو را دوست داشتم
شاید تکراری باشم
اما شک نکن تکرار نمیشوم!!!
شاید خدا هم روزی عاشق شود.. دوست دارم به عشقش نرسد..!!! آنگاه حالش دیدن دارد..
شاید در نبودنت دیگران"سرم"را گرم کنند اما "دلم"را هرگز…
شاید درهای رابطه بسته باشد
اما از دیوار دلت بالا می روم
شاید دل من از چوب است مثل قصه ی پینوکیو محبوب است اماچه دماغی داره بیچاره از بس که نوشته حال من خوب اشت
شاید روزی عاشقم بشی که مرده باشم. به امید همون روز دوست دارم بمیرم.
شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی
اما حالا که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا باش
شاید قبلا اشکها بخاطر نبود محبت بود
اما حالا!!!!
چون عادت به بی مهری کرده ایم
محبت که میبینیم
اشک میریزیم
شاید نتونم اولین عشقت باشم ولی کاش بتونم آخرین عشقت باشم!
شاید کسی رو که با تو خندیده فراموش کنی… اما کسی رو که با تو اشک ریخته هرگز!
شاید یک روزی… یک جایی… بی تفاوت از کنار من بگذریوبگویی… این غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود…..
شاید…
و شاید سال ها بعد…
بی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگوییم…
آن غربیه…
چقدر شبیه خاطراتم بود..!
شایدان روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کردخبرازدل پردردگل یاس نداشت….
شایدتقدیرروی پیشانیم نوشته باشد
"همیشه فاصله ای هست"فقط توگاهی برایم'بخند'
آنوقت تقدیرم رامیبوسم وکنارمیگذارم…
شایدیه روزی، یه کسی، یه جایی، یکی چشم انتظارت باشه. پس به خاطراونم که شده مواظب خوبی هات باش. شاید……
شب

آغازِ داستانِ غم انگیزی ست

که پایان اَش

ارتباطِ مستقیمی

با چشمانِ “تو” دارد،

لطفا

زودتر

بیدار شو !

شب آرام میگذرد من تنها بایادتو نشسته ام…
اما اگرشب هم بگذرد من ازیاد تو نمیگذرم…!! "
شب آرام میگذردمن تنهابایادتونشسته ام اگرشب هم بگذردمن ازیادتونمیگذرم.
شب از جایی شرووع میشه، که تو چشماتُ میبندی!
شب است و در به در کوچه های پر دردم /فقیر خسته به دنبال گم شده ام می گردم
اسیر ظلمتم ای ماه پس کجا ماندی/که من به اعتبار تو فانوس نیاوردم
شب بدون تو چگونه میتواند بخیر بگذرد که انقدر ساده میگویی شب بخیر!؟!؟
شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهد آمد… بیدار باش.. من باسبدی پراز بوسه می آیم.. و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت میکارم… تابدانی دوست دارم
شب بود و شبگردی بارون و باد
رد شدم و چشمام به چشماش افتاد…
شب بود. ستاره می زد چشمکش را. به او زل زده بودم. ابر ها آمدند. ستاره گریه اش گرفت.
شب تا صبح بیدارم
خیلی دوسش دارم
غیر ممکنه از این عاشقی دست بردارم
نمیخوام تنها شم
شب را با من در این تاریکی قدم بزن..
نترس،
به ماه گفته ام امشبی را مهتابی کند…
شب روشنی ناب تورامیبیند
آرامش مهتاب تورامیبیند
تعبیر دوعالم چه زلال است اینجا
بیداری من خواب تورامیبیند
شب عاشق به بلندی مثل یلداست
شب عاشق تاهمیشه به امید صبح فرداست.
شب مهتاب مهتابم نیامد
نسستم تا سحر خوابم نیامد
نشستم تا دم صبح قیامت
قیامت آمد و یارم نیامد.
شب نیست که چشمم آرزومند تو نیست، وین جان برلب رسیده دربند تو نیست، گرتودگری به جای من بگزینی، من عهدتونشکنم که مانندتونیست
شب ها آمدند و روزها سپری شدند و تو…
همان خوب دیروزی…
شب ها به وقت خواب از طرف من،
وجدانت را ببوس اگر بیدار بود!
شب ها که نمی گذاری بخوابم…
لااقل عطرت را به نسیم صبح نسپار…
شب هایم پر شده از خوابهایی که…
در بیداری انتظارشان را میکشم…!
شب و روز من یکی بود
گریه هام از بی کسی بود
دستای تورو میخواستم
اینجا جات خیلی خالی بود
شب و روزت را در هم کوب…
تار سازت را ببوس…
تکیه نکن…
روزی خواهد رسید که خودت میمانی و خودت….
عشق را بدنام نکن…
شب و هر شب یه دل سیر خالی از بغض تو میشم خاطراتتو بغل میگیریم آخ که جات خالی پیشم
شب چه حکایت قشنگیست آدمو وادار میکنه به فکر کردن به اونایی که دوستشون داریم. خواستم بدونی بفکرتم
شب که میشه به عشق تو غزل غزل صدا می‌شم. ترانه خون قصه تمام عاشقا می‌شم.
شب گم شده در سیاهی چشمانت
شد رود ستاره راهی چشمانت
قربان نگاه تو که اقیانوسی
افتاده به تور ماهی چشمانت

شب. بغض. بارون. دلتنگی…
چه بی معنا بود قبل تو
و حال چه آزار دهنده اند وقتی تو هستی ولی دوری از من…
شبا به یاد تو همش خوابای رنگی میبینم
روزا با تو زندگی رو پر از قشنگی میبینم…..
شبا تا صبح بیدارم، خوابم نمیبره، منتظر میمونم عکست چشماشو ببنده بعد بخوابم
شبات ستاره بارون، چشات بدون بارون / بدون که من همیشه، به یادتم فراوون…
شبانه روی دوشش تکیه می کرد
برایش از جدایی شکوه می کرد
تک و تنها میان دشت و جالیز
مترسک بی کلاغش گریه می کرد
شبانه های بی تو
یعنی حضور گریه
با من نبودن تو
یعنی وفوره گریه…..
شبها اتاقم ماه ندارد، چشمانت راقرض می دهی تاصبح؟
شبها خوابم نمی برد از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبم ، بی انصاف محکم زدی جایش مانده است
شبها فانوس دلت را روشن بگذار تا فرشته ها راه کلبه پاکی را گم نکنند
شبهاى مهتابى //بر قلبم مى تابى //تو ماه آسمانم //اى شعر خوشبختى, در شبهاى سختى //تو یى آرام جانم…
شبهای اینجا آنقدر دلگیر است که سوت قطارهای نیمه شب هر آدمی رو وسوسه میکند که برود و هیچ وقت بر نگردد
شبهای هست که دلتنگی بر خستگی غلبه میکنه و نتیجش میشه بی خوابی…
عین هر شب من تنها…
شبی از سوز دل گفتم قلم را بیار بنویس غم های دلم را گفتا برو عاشق ندارم طاقت این همه غم را
شبی شراب خوردم
مستی مرا در بر گرفت
دوریت آمد سراغم
هستی ام آتش گرفت
شبی مجنون به لیلی گفت که ای یار بی همتا
تورا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد
شبی نیست که آهم به ثریا نرسد
از چشم ترم آب به دریا نرسد
میمیرم از این غصه که آیا روزی
دیدار به دیدارت رسد یا نرسد
شبی که نباشی هوا سرد است و دلگیر
پیش بینی هوا شناسی به درک
او هواشناس است و
من عاشق!
شبیه مه شده بودی نه می شد در اغوشت گرفت و نه ان سوی تو را دید تنها می شد در تو گم شد که شدم
شبیه همه ی کارهای غیر ارادی ست
به تو فکر کردن؛
مثل نفس کشیدن، مثل تپیدن دل
اگر جلواش را بگیرم
مُرده ام!
شبیه پونه ها
کناره های دلم
ازدحام کرده ای
و من همچون چشمه ای
که باید از تو بگذرم…
شجاعت یعنی دوست داشتن کسی که ممکن است
هیچگاه
سهم تو نباشد………
شخصی از معلم خود پرسید چگونه دو خط موازی به یکدیگر میرسند؟
معلم در پاسخ گفت هر وقت یکی خود را برای دیگری بشکند.
شدم معادله چند مجهولی این روزها هیچکس مرا نمیفهمد
شده ام سنگ صبور روزگار…..
دارد تمام غم های دیرینه اش را یک جا به خوردم می دهد…
شراب هم به مستی أم حسادت میکند… آنگاه که خماریک لحظه دیدن تومیشوم..
شرط عشق آنست که دلت آغوش بخواهد، نه تنت.
شرمنده ام که بی تونفس میکشم هنوز…
شرمنده میکنی که….. گاهی در خواب به من سر میزنی
شروع=قلبم
نوع مسیر=sms
هدف=دوستى
طول=بىنهایت
مقصد=قلبت
امضا=I LOVE YOU
شعبده نیست!
اصلن دَست مَن نیست.
چال کِه می افتد گونِه اَت،
بوسِه خودش بروز می کند…
شعر ردیف و قافیه نمیخواهد
بوی آغوش تو هر دیوانه ای را شاعر میکند…
شعر که میخوانم، چشمانت را نبند. تو که میدانی، حافظه ی خوبی ندارم…!
شعر…
صدای نفس های توست!
وقتی سر بر سینه ام میگذاری
و کلمات
گورشان را گم میکنند!
شعرعاشقانه حیف نون به نامزدش! تو خوشگلی مثل پری! اما کثافت و خری! اگرچه توخیلی انی! همیشه درقلب منی! دوستت دارم کثافت! ر… یدم تو اون قیافت
شعرکه میخوانم چشمانت رانبند, توکه میدانى حافظه ى خوبى ندارم…
شغل شریفى است: سوختن براى او که حتى لحظه اى برایت تب نکرد! نه؟
شغل شریفیست "سوختن" براى کسى ک حتى لحظه ایى برایت "تب" نکرد…
شغل شریفیست
سوختن
برای او که لحظه ای برایت تب نکرد
و همچنین ماندن به پای او که لحظه ای دلش برایت لک نزد
شما می دانید آیا….. "بعدا" چندم تقویم است؟؟؟؟؟؟ قرار دارم…..
شما هم مثل منید هر وقت میخوای خوب باشیو با صداقت، بدترین میشی
چه رسمیه 🙁
شما… یادگار روزهایى هستى که نه فراموش میشن، نه تکرار!
شماره عوضی نبود…
صدا اشتباه نبود…
صدا همان صدا بود…
چیزی دیگر انگار عوض شده بود…
چیزی شبیه دل…
شمع ای شمع به چه میخندی؟
به شب تیره ی خاموشم
به خدا مردم از این حسرت
که چرا نیست در اغوشم
شمعی روشن کردم
حوالی ِ همین روزها،
که زودتر بیایی،
میگویند؛
دعایٍ دیوانگان هم،
مستجاب میشود…
شنيدي كه دانشمندا گفتن انسان بدون غذا يك هفته و بدون آب تا سه روز زنده ميمونه؟ميخوام برم بهشون بگم من بدون تو يك دقيقه هم نميتونم زنده بمونم
شنیدم آدم شدی ناراحت شدم
تحقیق کردم دیدم شایعس تو همون فرشته ای
شنیدم وقتی که میرفتی, رد پایت را پاک میکردی.
بی خیال! من دنبال دلت بودم وقتی دلت با من نیست, برو خوش باش, چه فرقی میکند کجا باشی….!
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتیست که از روزگار هجران گفت
شنیده بود که لذتی در گذشت هست…
از من گذشت و رفت
لعنت به این واژه ها
که مثل هم خوانده می شوند…
شنیدی آرزویه اکثربازیگرای مشهورچیه :اینکه سرصحنه ی بازی بمیرن
بازیگرنیستم, مشهورم همین طور
ولی آرزودارم سرصحنه ی عشق توبمیرم
شهامت میخواهد
دوست داشتنِ کسی که
شاید… هیچ وقت… هیچ زمان
سهم تو نخواهد شد…..
شهرزاده قصه گوی من ابرا همه سنگی شدن /چکاوکای زخمی مون اسیر دلتنگی شدن
شور شراب عشق تو آن نفسم رود زسر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو…….
شوکوفهای صورتی فدای مهربونیات یه دل
که بیشتر ندارم اونم فدای خوبیات.
شَب که میشَود!!!
نَبودَن هایَت را زیر بالشَم میگذارَم
و شُجاعَت خود را زیر سوال میبَرَم
دَوام می آورَم تا فَردا…
شک نکن…..!
آینده ای "خواهم ساخت" که…..
گذشته ام جلو یش " زانو بزند "…..!!!
" شک نکن "!!!!
شکارچی قابلی بود وتیرانداز خوبی، تیر نگاهش را بردلم نشاند آری شکارش شدم ولی افسوس او دنبال شکار بزرگتری بود.
شکایت میکنم از غم چو مجنون
دلی دارم پر از درد و پر از خون
شکست عهد من و گفت هرچه بودگذشت.. به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت.. بهاربود و تو بودی و عشق بود و امید.. بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت
شکستن قلب یه مرد مثل شکستن پارچ شیشه ای است که اینو فقط عاشقا درک میکنند.
شکستن یک دل چقدر قدرت میخواست که خیال کردی قوی ترینی…
شکستن
خرد کردن
سوزاندن
خاکسترکردن
به باد دادن…
از هر انگشتت یک هنر می بارد…!
شکستی باز هم من را شکستی
بلورینی و اهن را شکستی
تو باید میشکستی، من شکستم
تو قانون شکستن را شکستی
شکسپیر میگه :فراموش کن چیزی رو که نمیتونی به دست بیاری ولی به دست بیار چیزی رو که نمیتونی فراموش کنی.
شیرین باش تا دلها تو را بخواهند
تلخی تو را از دلها میراند و وقتی تنها شدی دیگر طعم شیرینی زندگی را نخواهی چشید

همچنین ببینید

عاشقانه – 30

شده ام بت پرست تو قسم به چشمون مست تو به کنج میخونه روز و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.