قرض، حلقه اسارتي است كه به دست خود بر گردن خود مي افكنيم.
قمارباز اگه نگه به جهنم که باختم قمارباز نیست….كار كردن خوب است، اما زندگي كردن را فراموش مكن.كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.كسي را كه خوابيده است، مي توان بيدار كرد، اما كسي كه خودش را به خواب زده نمي توان بيدار كرد.((مثل اروپايي))كسي كه حرف مي زند مي كارد و آن كه گوش مي دهد درو مي كند.((مثل آرژانتيني))كسي كه خوب فكر مي كند لازم نيست زياد فكر كند.كسي كه در برابر مورچه ناتوان است، بيهوده به جنگ فيل مي رود.كسي كه قدرت را با پول بخرد، عدالت را هم به پول مي فروشد.كسي كه همه ي راه ها را مي جويد، همه را از دست مي دهد.((مثل ايرلندي))كسي كه وجدانش پاك باشد، زود خوابش مي برد.كسي كه يك تپه پول دارد، يك كوه دوست دارد.((مثل فنلاندي))كسي كه يكبار مي دزدد، هميشه مي دزدد.كسي كه پاروزني بداند، هميشه جايي در قايق پيدا مي كند.كسي كه پند ارزان را رد كند، طولي نمي كشد كه پشيماني را با بهاي زيادي خريداري خواهد كرد.كفش گشاد كه پوشيدي، منتظر زمين خوردن هم باش.كمرنگ ترين جوهر بهتر از قوي ترين حافظه است.كوتاهترين فاصله بين دو نفر، لبخند است.((مثل))لشگر گوسفنداني را كه يك شير هدايت مي كند مي تواند بر لشگر شيراني كه يك گوسفند هدايت مي كند پيروز شود. ((مثل قديمي))مادام كه از رودخانه بيرون نيامده اي، سر به سر تمساح مگذار.ماهي و مهمان دو روز اول خوب هستند، از روز سوم بو مي گيرند.مرد براي آسايش، زن مي گيرد و زن به دليل كنجكاوي شوهر مي كند.مرد حكيم خرده نگيرد بر آينه.مرد نیک، صدای وجدان را می شنود. ضرب المثل اسپانیایی
مردان در اوقات خوشبختي نسبت به ساير افراد همدردي نشان مي دهند و زنان در اوقات بدبختي.مردم هميشه به سخنان مرد پولدار گوش مي دهند.مردي که براي «پول» زن مي گيرد به نوکري مي رود.مردگان بهترين مشاورانند.((مثل لاتين))مردی که گشاده رو نباشد، نباید مغازه باز کند. (مثل چینی)
موش تو لونه اش نمی ره، میگه :پیف پیف بو میده
موفقيت براي اشخاص كم ظرفيت مقدمه ي گستاخي است.ميمون هرگز ميمون ديگري را مسخره نمي كند.ميهمان روز اول زر باشد، روز دوم نقره، روز سوم آهن، روز چهارم سفال و روز پنجم خاكستر كه در كوچه ريزند.میخواهی عزیز شوی یا دور شو یا کور شو.میگویند دل به دل راه داره پس چرا… وقتی دلم راشکستی دلت نشکست؟؟
نابرده رنج گنج، پنج، شیش، هفت، هشت………………………:) 🙂 🙂
نبودن آزادي از زيادي اش بهتر است.((مثل روسي))نمی دونم چرا ضرب المثل گاو نه من شیر وکه می شنوم یاد مردا می افتم خودمم نمی دونم چرا؟؟؟؟؟
نه در تعريف مردم شركت كن و نه در تحقير ديگران.((مثل اندونزي))نوکه اومدبه بازار کهنه شد دل آزار
Out with the old, in with the new
نگارش انديشه ها، سرمايه ي آينده است.نگارش اندیشه ها، سرمایه آینده است. ضرب المثل اسپانیائی
هر كس مي تواند خودكشي كند، اما هر فردي لياقت ندارد زندگي كند.((مثل يوناني))هر وقت ماهی را از آب بگیری تازه اس. نه بابا ماهی هر وقت از آب بگیری میمیره. مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ والا………
هر چه باشد باز نامش "مسند" است
گر زیانش ده بود، سودش صد است!
پروین اعتصامی
هركس كتاب را به امانت (عاريه) داد، يك دستش را بايد بريد و هركس پس بدهد، هر دو دستش را.هرچقدر عطرت رو عوض کنی بازهم تنت بوی کثیف خیانت میدهد عزیز لعنتی ام!!!
هرچه قفس تنگتر باشد، آزادي شيرين تر به نظر مي رسد!هرگز خطاهایتان را بیش از حد بزرگ نکنید، این کار را بهترین دوستانتان بدون هیچ چشم داشتی برایتان انجام میدهند.
همسايه ات را دوست بدار، اما ديوار مابين خود را از بين نبريد.هميشه بوي عطر به آن دستي كه گل هديه مي دهد باقي خواهد ماند.هميشه حق با كسي نيست كه بهتر سخن مي گويد.هنگام ازدواج بيشتر با گوشهايت مشورت کن تا با چشمهايت.هيچ كس را وادار به دو كار نكن: جنگيدن و زن گرفتن.((مثل عربي))هيچ وقت به اندازه زماني كه سر و كارمان با احمق است، نياز به هوش زياد نداريم.وقت جوانی به خود میگفتم شیر، شیر است اگرچه پیر باشد؛
وچون هنگام پیری رسید دانستم پیر، پیر است اگرچه شیر باشد…
وقتي كمتر سزاوارم به من عشق بورز كه آن زمان نيازمندترم.وقتي كه آش از آسمان مي بارد، گدا قاشق ندارد.((مثل دانماركي))وقتی با یه آدم احمق بحث می کنی، انگار دو تا احمق دارند با هم بحث می کنند.يك احمق از كار خود بيشتر سر در مي آورد تا يك عاقل از كار غير.يك ديوانه سنگي به چاه مي اندازد كه صد عاقل نمي توانند بيرون آورند.يك ساعت بامداد بهتر از دو ساعت شب است.يك نفر نمي تواند در آن واحد در دو قايق پارو بزند.يكي را محترم شمردن و ديگري را تحقير كردن، نشانه مردانگي نيست.يک پرنده در دست، بهتر از دو پرنده در شاخ و برگ.پلي كه خنده را به گريه مي پيوندد زياد دراز نيست.((مثل امريكايي))پهلوان روي تشك مسابقه، پهلوان نمي شود، بلكه روي تشك، ديگران از پهلواني او باخبر مي شوند.((ضرب المثل))پول و افتخار را در يك بسته نتوان جست.پیشونی
ما رو کجا میشونی…..
چاقو دسته خودش را نمي برد.چاه مکن بحر کسی :خسته میشی…… ضرب المثل شیرازی
کاش همه ی ادم ها اپدیت شوند
کسانی که به پشتکار خود اعتماد دارند، ارزشی برای شانس قایل نیستند. مثل ژاپنی
کفش گشاد که پوشیدی منتظر زمین خوردن باش.
ضرب المثل چینی
کلمات حباب آبند و اعمال قطره طلا. ضرب المثل شرقی
کمرنگ ترین جوهر بهتر از قوی ترین حافظه است. (مثل چینی)
گدا هر قدر گردنش را كج تر نگاه دارد، بيشتر دروغ مي گويد.((مثل اسكاتلندي))گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی یا انقدر صبر کن که زیر پات علف سبز شه!
به حرف کدومش گوش کنیم
گريه كردن هم دل خوش مي خواهد.گفتمش با غم هجران چه کنم؟
گفت :بسوز
گفتمش چاره ی این سوز بگو
گفت :بساز
ی ضرب المثل هست ک میگه :دریا یکرنگ است و ماهیها رنگارنگ
ی قانونی هست ک میگه :شب قبل کنکور هیچی نخون؛ ب مغزت مهلت بده اون چیزایی ک تو یک سال نخوندی یادت بیاد
یه مثل المانی هست که میگه….. گاهی دوروغ همان کار را میکند که یک چوب با انبار باروط میکند
یه مثل هندی :ریشه تمام نزاعها سه چیزند :زر زن زمین
یک دروغ تبدیل به راست می شود وقتی که انسان باورش کند.ﯾﻪ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻨﺒﻞ ﻫﺎ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻪ:
ﺁﺩﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺭﻭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﻪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺷﺐ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ: D
ﺑﺮﺍﻧﮑﺎﺭﺩﺳﻮﺍﺭﯼ ﺩﻭﻻ ﺩﻭﻻ ﻧﻤﯿﺸﻪ
آب از سرش گذشت
کارش درست نیست و بالا خره موفق نمی شود
آب از او گرم نمیشهنباید به او امیدوار باشیم
آب به آب شدناز جایی به جای دیگر رفتن
آب در جوی داشتنغنی و ثروتمند بودن
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیمیعنی به آزرویمان رسیدیم و خبر نداریم و دنبالش هستیم .
آب در گوش کسی کردنکلک زدن و فریب دادن
آب را زیر هفت طبقه زمین می بیندباهوش و زرنگ بودن
آب زیر پوستش افتادهچاق و چله شده
آب نمی بینه ولی شناگر ماهریهفرصتی به دست نمی آره ولی امکانش باشد از دستش بر می آید و ارزشی هم بر دیگری قائل نیست
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجبزمانی گفته می شود که کسی از مشکلات زیاد نترسد
آب که سر بالابره , قورباغه ابوعطا می خونهکسی که به مرادش برسد خوشحال و شاد شود و خودش را گم کند
آبشان از یک جوی نرودبه هیچ وجه با هم موافق نیستند
آبی که در یک جا مونده می گندهزیاد در یک مکان ماندن مساوی با بی ارزش شدن
آتش با آتش خاموش نشودیعنی اگر کسی عصبانی شد با خشم آرام نمی شود
آدم تا کوچکی نکنه به بزرگی نمیرسهبرای رسیدن به مرتبه عالی باید از رتبه های پایین گذشت
آدم خوش معامله شریک مال دیگرانهخوش حساب باش تا همه قبولت داشته باشند
آدم ناشی سرنارا از سر گشاد میزنهکسی که کاری را می خواهد انجام بدهد ولی بلد نیست
آدم هزار کاره کم مایه استکسی که مشغول یک کار نشود و هر بار یک کار دیگر انجام دهد , سر انجام بی کار و بی ارزش می شود.
آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنهمواظب باش که آسیب نبینی
آشپز که دو تا شد آش یا شور میشه یا بیمزهکاری که دو تا رئیس داشته باشد آن کار سرانجام درستی ندارد.
آفتابه خرج لحیمهارزش درست شدن نداره
آفتابه لگن هفت دست , شام و ناهار هیچیجایی که همه امکانات باشد , ولی از عمل خبری نباشد
آنقدر مار خورده افعی شدهتجربه های زیاد اندوختن و هوشیار شدن
اجاره نشین خوش نشینهکسی که خونه ندارد و اجاره نشین است در هر جایی که خوشش آمد زندگی می کند
ادب بزرگترین سرمایه استبالاترین ثروت و دارایی کسی ادب اوست
از بی کفنی زنده ایمخیلی بدبخت و بیچاره ایم
از خرس موی کندن غنیمتهاز کسی که پولداره و خسیس , پول جزیی گرفتن حساب است
از مردی تا نامردی یک قدم استیک لغزش کوچک مردی را بی حرکت کند
از هرچه بدم آمد بر سرم آمداز چیزی که نمی خواستم همان برایم پیش آمد
اسب را گم کرده پی نعلش می گرددکار اصلی را رها کردن و به حاشیه پرداختن
الکی خوش استخوشحالیش به درد نمی خورد
انگشت کوچک فلانی هم نمی شوددر مقایسه خیلی اختلاف است
انگور خوب نصیب شغال می شودچیز با ارزش , نصیب شخص بی لیاقت شود.
او را با صد من شکر هم نمی توان خورددر موردی گفته می شود که کسی فیافه زننده و تلخی داشته باشد
اول بچش بعد بگو بی نمکهبا عجله قضاوت نکن.
اگر خواهی اندوهگین نباشی , حسود مباشحسادت باعث غم و غصه می شود
اگر مردن نبود آدم آدم را می خوردموقعی گفته می شود که حرص و ولع انسان , افسار گسیخته شود
با همه بلی با من هم بلیبا همه کلک با من هم کلک
با پا راه بری کفش پاره می شه , با سر کلاهیعنی هر کاری خرج دارد
با کسی که علی گفت عمر نمی گویدبا کسی که دوست شد دشمنی نمی کند
باد در کلاه افکندنمغرور و متکبر شدن
بادنجان بم آفت نداردکنایه از این است که یک أدم زشت خو دیرتر می میرد
بامی از بام ما کوتاهتر ندیدهاز ما مظلومتر کسی را گیر نیاورده
باید گذاشت در کوزه آبش را خورددیگه نباید فکر آن را کرد
برادری برابریدو برادر سهم برابر دارند
برای شیطان پاپوش می دوزدخیلی مزور و حیله گر است
برای من آب ندارد برای تو هم نان نداردیعنی نفعی برای هیچکدام نیست
برای کسی بمیر که برات تب کنهبرای کسی ناراحت باش که به دردت بخورد
برهنه آمدیم و برهنه خواهیم رفتوقتی متولد شدیم چیزی با خود نیاوردیم , وقتی هم مردیم چیزی با خود نمی بریم
بزک نمیر بهار میاید کمبزه با خیار می یادوعده سر خرمن به کسی دادن
بنام ما , به کام تومثل مادری که به نام بچه اش چیزی بخورد
بند را آب بردهمه سرمایه را از دست داد
به شتر مرغ گفتند بار ببر , گفت مرغمگفتند بپر , گفت شترم
در مورد افراد بهانه جو می گویند
به ماه میگه تو در نیا من در میامبرای کسانی گفته می شود که از خود خیلی تعریف می کنند
به مرغشان کیش نمی شه گفتبرای کسانی می گویند که خودخواه و مغرور باشند
به هرکجا که روی آسمان هم همین رنگ است کاری که در جا فرقی نکند به گوش خر یاسین خواندنبرای کسی که پند و اندرز فایده نداشته باشد
بچه سر راهی برداشتم پسرم شود آقا بالا سرم شدکاری کردم که به نفعم شود به ضررم شد.
بی ابر باران کردنخیلی بهانه جویی کردن
بیلش هزار من آب بر می داردیعنی دارای اعتبار است
تا ابله در جهان است مفلس در نمی مانداز نادانی دیگران سود بردند
تا به آب نزنی شنا گر نمی شویتا دست به کار نزنی آن را یاد نمی گیری
تا گوساله گاو شود دل مادرش آب شودتا زمانی که پسر مثل پدر گردد جگرها خون شود
تابستون پدر یتیمونهیعنی در فصل تابسان مردم فقیر و بی لباس ناراحت نیستن
ترمزش را بپیچعصبانی مشو
تنت را چرب کنخودت را آماده هرگونه کار سخت و دشواری بکن
تو بگی ف من میگم فرح زادموقعی گفته می شود که کسی بخواهد از هوش خود تعریف کند
توبه گرگ مرگ استکسی که دست از عادتش برندارد
توی دعوا نان و حلوا خیر نمی کنندتوی شلوغی کسی به فکر کسی نیست
تکیه بر آب کردنبه چیزی بی پایه تکیه داشتن .
جایی رفت که عرب نی انداختکنایه از این است که بازگشتی ندارد
جایی نمی خوابه که آب زیرش برهبرای افراد زیرک گفته می شود
جنگ زرگریجنگ و جدال دروغین که برای گول زدن باشد
جهود بازی در آوردنیعنی سرو صدا و بی ابرویی کردن
جهود دعاش را آوردهوقتی کسی پیش دیگران محبوب می شود
جوانی است و هزار چم و خمآراستن برای جوانان زیبنده است
جیبش را تار عنکبوت گرفته استمواقعی گفته می شود که کسی بی پول باشد
حرامزادگی مایه نمی خواهددروغ گویی و تزویر چیزی است که همه کس از آن با خبر است
حرف حساب جواب ندارهدرست گفتن مسئله ای در باره حق کسی
حرف خود تو کجا شنیدی ؟ اونجا که حرفمردمو شنیدی
هرکس غیبت شمار را در جمع بکند , بدان که غیبت دیگری را به شما خواهد گفت .
حرف راست را باید از بچه شنیدصحبت درست را که کودک می گوید صحیح است
حرفهات مفت , کفشهات جفتدر مورد شخصی گفته می شود که از پیروز شده نهایی و خود در آینده خیلی صحبت می کند
حوض نساخته , قورباغه پیدا شددر مورد کسی است که کاری برای جائی انجام نداده ولی برای آنجا می خواهد رئیس و مدیر انتخاب کند
حیف از آنها که مردند و آواز تو را نشنیدندبه شوخی گفته می شود که آواز تو زشت و زننده است
حیف از طلا که خرج مطلا کند کسیپول و هزینه زیادی صرف کسی شود که کاره ایی از آب در نیاید
خار را در چشم دیگران می بینه و تیر را در چشم خودش نمی بینهدر مورد همه کس به غیبت و تهمت می پردازد
خانه اگر پر از دشمن باشد بهتره تا خالی باشداگر خانه خالی باشد یا در آن افراد کم باشند مورد حمله دزدان شود
خدا نجار نیست اما در و تخته رو خوب بهم میندازهدر موردی گفته می شود که دو همسایه و یا زن و شوهر با هم جور باشند
خر که جو دید کاه نمی خورهدر مورد کسانی گفته می شود که بهره فراوان ببرند با بهره کم نسازند
خر گچ کش روز جمعه از کوه سنگی می یارهفرد بدبخت برای او همیشه کار است حتی روز جمعه
خرس در کوه بوعلی سیناستکسی که سواد کم دارد , در برابر بیسوادان می شود گفت که او دانشمند روزگار است
خود را به موش مردگی زدندر مورد کسانی گفته می شود که برای انجام کاری دچار ضعف می شوند.
خوشا چاهی که آب از خود برآرددر مورد کسانی است که خودشان از خود جوهری دارند.
داغ شکم از داغ عزیزان بدتر استدر مورد کودکانی گفته می شود که برای خوردنی سخت می گریند
دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسددر مورد کسانی گفته می شود که از دانایی و هوشیاری زیاد سئوال می کنند و آدم نادان نمی داند و نمی پرسد
در جنگ حلوا پخش نمی کنندطبیعت جنگ ,جنگیدن است
در خانه ات را ببند , همسایه ات را دزد نکنمواظب مالت باش تا به کسی تهمت دزدی نزنی
در هفت آسمان یک ستاره نداردبرای کسی گفته می شود که بی چیز است
در همیشه به یک پاشنه نمی گردهدنیا این جور نمی ماند
در کوزه بگذار آبش را بخورکاری که می خواهی بکنی ارزش ندارد
درخت هرچه بارش بیشتر سرش پایین ترهر کس رتبه و دانش فزونی یابد افتاده تر می شود
دستم نمک نداره (یا ) دستم بی نمک استبه هر کس خوبی کنه جای آن بدی می بینه
دل دادن و قلوه گرفتنمنظور آن است که آنقدر محو در سخنان کس شدن و شیفته او گشتن
ده انگشت را خداوند برابر نیافریدهمنظور این است که میان اشخاص با هم اختلافی است
دهنش آستر داردبه کسی گفته می شود که خوراکیهای خیلی داغ را به راحتی بخورد
دو مغز در یک پوست بودنمنظور بسیار متحد و رفیق بودن است
دود چراغ خوردنرنج و تلاش فراوان کشیدن برای تحصیل علم
دودش به چشم خودت می رودمجازات و سختی کار نصیب خود خواهد شد.
دیگران کاشتن ما خوردیم , ما می کاریم دیگران بخورندمنظور استفاده رساندن به همدیگر است
ذکر عیش نصف عیش استگفتن سخنانی که باعث خوشحالی شود نزدیک به انجام دادن آن عمل است که باعث سرور و خوشی می شود
ذکر کدورت , کدورت می آوردتکرار حرفهایی که در گذشته باعث ناراحتی شده رابطه دوباره را بهم می زند
راه دویده کفش دریدهزحمت بیهوده کشیدن و ضرر کردن
راه نفسشو بستمیعنی کسی را در منگنه و فشار قرار دادم
راهبر باش نه راه برمنظور در زندگی طوری راهنمایی کن که راه گشا باشد نه باعث انحراف و بن بست شود
رخت دو جاری را در یک تشت نمیشه شستکنایه از رقابت زنهای دو برادر است
رستم است و یک دست اسلحهدر مورد کسانی گفته می شود که با یک دست لباس فخر بفروشند
رفتنم با خودم , امدم با خداوقتی که از زمان بازگشت اطلاع نداشته باشد
روده بزرگه , روده کوچکه رو خوردوقتی که انسان خیلی گرسنه باشد
روز بهار هفت بار نهارکنایه از اینست که در فصل بهار اشتها زیاد می شود
روزه بی نماز , عروس بی جهاز , قورمه بی پیازدر مورد کاری گفته می شود که از اول تا آخرش ناقص است
روزه خوردنش را دیده ام , اما نماز کردنش را ندیده امعمل بدش را دیده ایم ولی عمل خوبش را ندیده ایم
روزه شک دار گرفتنکنایه از اینست که کسی در مورد انجام کاری یقین نداشته باشد
روی تشک پر قو خوابیدهیعنی جایش راحت و خیالش آسوده است
ریش ما دست اونهکنایه از اینست که اختیار ما دست کس دیگری است .
ریشه اش را ملخ خوردهنشانه از تنبلی و کاهلی است
زبان خر را خلج میدونهبه شوخی هنگامی به دو نفر گفته می شود که با اخلاق و کردار و گفتار همدیگر آشنا هستند
زبان گزیده بدتر از مار گزیده استیعنی حرف ناخوشایندی ممکن است هرگز فراموش نشود ولی زخم مار , ممکن است التیام یابد
زبان گوشت است و به هر طرف که بچرخانی می چرخدزمانی گفته می شود که شخصی دروغ و بی منطق صحبت کند
زخم خوب میشه ولی جاش می مونهکنایه از اینست که هر کاری اثر خود را تا ابد بجا می گذارد
زدیم و نگرفتکسی که خود را به خطربیاندازد و نتیجه ای نداشته باشد
زمانه با تو نسازد تو با زمانه بسازبا صبر و حوصله با اتفاقات پیش بینی نشده روبرو شدن
زمستان رفت و روسیاهی به ذغال ماندبدون اینکه موثر باشد خودکار دست به نتیجه مثبت می رسد
زن راضی , مرد راضی گور پدر قاضیبدین منظور است که در هر صورت با هم دیگر تفاهم دارند و احتیاجی به نظر دیگران ندارند
زنگوله پای تابوتبه فرزند کسانی گفته می شود که پدرش پیر باشد و او متولد شود
زیر آب کسی را زدنکسی را نزد دیگری بی اعتبار کردن
زیر دمش سست استخیلی تنبل و بی عرضه است
زیر شالش قرصهمنظور مال و ثروت زیاد دارد
سازشان با هم کوک نیستاختلاف بین شان زیاد است و به توافق نمی رسند
سال به دوازده ماه , ما می بینیم یکدفعه هم تو ببیندر مواردی گفته می شود که کسی پر از عیب باشد ولی یک عیب کوچک کسی را به رخش بکشد
سال به سال دریغ از پارسالمنظور سالها ی جدید بدتر از سالهایی است که گذشته است
سالها بی قمقمه مشق کردهمنظور کسی در کاری با تجربه و وارد باشد
سالها می گذره تا شنبه به نوروز بیفتهمنظور این است که کسی برای انجام کاری فرصت را از دست بدهد و باز منتظر فرصت دیگر شود
سبزی پاک کردنیعنی چاپلوسی و تملق گوئی
سبیلش آویزان شدناز نا امیدی ناراحت شدن
سبیلش را دود دادیعنی نهایت تنبیه را انجام داد
ستاره را بالای سر خود نمی تواند دیدمنظور به کسی است که بی نهایت حسود و خود پسند است
سخاوت پس از ادای وام استیعنی وقتی عمل شایسته ای انجام دهی نیکوکار هستی
سخن نیکو صیاد دلهاستبدین منظور است , که با حرفهای درست دوست های بیشتری پیدا می کنی
سر بزرگ بلای بزرگ داردکار بزرگ خطر و مسئولیت بیشتری دارد
سر به صحرا گذاشتکسی که از خانه و کاشانه فرار کند تا آسوده شود
سر بی صاحب می تراشدیعنی بدون اجازه کسی در مورد او تصمیم می گیرد
سر حلیم روغن می رودصبح خیلی زود سر کاری رفتن
سر در سر چیزی کردنبر سر هدفی جان خود را دادن
سر را با پنبه می بردمنظور کسی است که با زبان خوش کس دیگر را گرفتار مشکل کند
سر قبری گریه کن که مرده توش باشدبه معنی این است که کسی را نصیحت کن که پند پذیر باشد
سر و ته یک کرباسیمیعنی همه یک جور و یک شکل هستیم
سر که هوا رفت پائین رو نمی بیندزمانی که کسی به درجه بالائی رسید توجهی به زیر دستانش نکند
سر کیسه را شل کن همه دنبالت میانمنظور خرج کردن و احسان دادن است که نیازمندان برای گرفتن آن جمع می شوند
سرش از خودش نیستیعنی بسیار سخاوتمند و بخشنده می باشد
سرش به تنش زیادی می کندکسی که سراغ خطر بزرگی می رود
سرش به کلاش می ارزهیعنی شخص با احترامی است
سرش را پیراهنش هم نمی داندمنظور به کسی که خیلی تو دار و رازش را کسی نداند
سرگنده اش زیر لحاف استیعنی قسمت بزرگ کار هنوز تمام نشده
سری از هم جدا هستندیعنی با هم خیلی مهربان و با محبت هستند
سنگ به در بسته می خوردیعنی همه بدبختیها به سر بیچارگان می آید
سنگ مفت , گنجشک مفتکاری که سرمایه نخواهد واحتمال سود بردن هم داشته باشد
سوسکه از دیوار بالا می رفت مادرش می گفت , قربون دست و پای بلوریتکنایه از لوس و ناز کردن فرزند وندیدن عیب و اشکال او
سگ باش کوچک خانه مباشبدین معنی است که معمولا کوچکتر خانه بیشتر دستورات را انجام میدهد
سگ را که چاق کنند هار میشهکنایه از این است که اگر آدم پستی را حمایت کنند به روی حامی خود پنجه می زند
سگ زرد برادر شغال استیعنی دو نفر در بدی کم و کسری از هم نداشته باشند
سیخم و میخم , اطاق بیخممنظور پابرجا و غیر قابل تغییر هستم
سیر به پیاز میگه پیف پیف چقدر بو می دیکنایه به کسی است که خود پر از عیب واشکال بزرگ باشد ولی عیب و
اشکال کوچک دیگران را بزرگ جلوه دهد
سیلی نقد به از حلوای نسیه استمنظور آنست که هر چه نقد بدست بیاید بهتر از چیزیست که هر چند بیشتر باشد ولی دیر بدست بیاید
شاخ بر آوردنرسوا شدن
شتر با بارش گم شدکنایه از بی سامانی و درهم بر هم بودن اوضاع خبر می دهد
شتر در خواب بیند پنبه دانه ؟کنایه از آدمی است که آرزوهای دور و درازی داشته باشد
شتر سواری دولا دولا نمیشهکار بزرگ را نمی توان پنهان کرد
شترها را نعل می کردند , کبک هم پایش را بلند کردیعنی آدم معمولی خود را هم طراز بزرگان بداند
شده کلاف سر در گممنظور کسی که راه و رسم زندگی را گم کرده باشد
شریک اگر خوب بود , خدا هم شریک می گرفتمنظور در کار شراکت همیشه اختلاف هست
شریک دزد و رفیق قافلهکنایه از دوروئی و نیزنگ بازی است
شمر , جلودارش نمیشهیعنی بسیار آدم شروری است
شمشیرش به ابر می رسدکنایه از توانمندی کسی باشد
شنونده باید عاقل باشدیعنی هر حرفی قابل قبول نیست . مگر انکه با ترازوی عقل سنجیده شود
شکم از عزا در آوردنپس از مدتی گرسنگی و نخوردن یک وعده غذا حسابی و سیر خوردن
شکم گشنه , آروغ فندقیبا دست خالی می خواهد کارهای بزرگ انجام دهد
شیر مرغ و جان آدمهر چیز خوردنی را به خاطر آوردن
شیشه عمرش پیش منهیعنی هر وقت خواسته باشم می توانم او را از پای در بیاورم
شیطون پیش اون باید درس بخونه و چیز یاد بگیرهیعنی در شیطان بازی دوز و کلک استاد همه است .
شیطونی از چشماش می بارهمنظور از ظاهرش پیداست که انسان شیطانی است
شیله پیله تو کارش نیستمنظور آدم درستکار و بی ریاست
صابونش بجامه کسی خوردنیعنی ضرر و زیانش به او هم رسیده
صبر , کلید کارهاستیعنی عجله نمودن در کارها اصلآ جایز نیست
صبر کوتاه خدا سی سالهیعنی خدا دیر گیر است ولی سخت گیر است
صد تا دوست کمه و یک دشمن زیادیعنی حتی از یک دشمن نیز غافل نباش
صد تا چاقو بسازه , یکیش دسته ندارهیعنی هیچوقت به حرفش اعتماد نکن , بسیار دروغگو و پشت هم انداز است
صد رحمت به کفن دزد اولیدر موردی گفته می شود که دومی بدتر از اولی باشد
صد موش را یک گربه بس استمنظور سیاهی لشگر اصلآ به کار نمی آید , بلکه کاردانی و تیز هوشی ملاک است
صلاح مملکت خویش خسروان دانندمنظور آنست که با وجود حقیقت آنچه را که خود صلاح می دانی انجام بده
ضامن را جای ضامن نگیرندمنظور آنست که کسی اگر اشتباهی کرد باید مکافات آنرا نیز بدهد
ضرب , ضرب اولمنظور آنست که در مبارزه آن کسی برنده است که ضربه اول را زده باشد
ضرب خورده جراحهیعنی حکیم واقعی کسی است که اون زخم سر خودش آمده باشد
ضرر تلخهیعنی ضرر و زیان حتی اگر خیلی کم هم باشد با این حال ناراحت کننده است
طاس اگر نیک نشیند , همه کس نراد استدر مورد گفته می شود که اگر کسی اقبال خوبی داشته باشد در هر کاری موفق است
طاقت دیدن مهمان نداشت , خونه رو ول کردمنظور آنست که به کاری دست زد که از کار اول بدتر بود
طاقتم طاق شدبیش از این تحمل ندارم , صبرم تمام شده است
طبل تو خالیستفقط داد و فریاد می زند و گرنه چیزی بارش نیست
طشت از بام افتادیعنی پیش همه رسوا شدی
طشت طلا رو سرت بگیر و برویعنی راه بسیار امنی است
طلا که پاکه , چه منتش به خاکهیعنی چیز خوب اصلآ به تعریف کردن احتیاج ندارد
طوطی وار یاد گرفتنیعنی بدون این که معنی اش را بداند این حرف را زده است
ظالم پای دیوار خودشو می کنهیعنی ستمگر با کارهایی که انجام می دهد باعث سرنگونی خودش می شود
ظاهر و باطنش یکی استیعنی مردی ساده , بی ریا و یکدل است
ظلم عاقبت ندارهبالاخره روزی ستمدیدگان حق خود را از ستمگران می گیرند
عاقبت به خیر شدهاگر چه رنجهای زیاد کشیده است ولی بالاخره موفق شد
عروس که به ما رسید , شب کوتاه شدهنگام کامروایی , وسیله ناکامی فراهم شد
عزیر کرده پدر و مادر , آخرش حمال می شهتوجه زیاد مانع آموختن هنری به کسی می گردد
عشق پیری گر بجنبد سر به رسوائی زندهر چیزی باید به موقعه خودش انجام شود
عطایش را به لقایش بخشیدمیعنی دیگر هرگز حاضر نیستم او را ببینم
عقل من به این کار قد نمی دههرچه فکر می کنم راه مناسبی برای آن پیدا نمی کنم
عقلش پاره سنگ ور میدارهاز عقل سلیمی برخوردار نیست
عقلش گرد استعقل درست و حسابی ندارد
علف به دهان بزی باید شیرین بیاددر موردی گفته می شود که دختر یا پسری برای ازدواج اظهار علاقه می کنند ولی یکی از آنها احیانآ زشت است
علی موند و حوضشبالاخره تنهای تنها شد
عیسی بافته و مریم رشته استکاری که بصورت زیبائی انجام شده باشد
عینک سواد نمی آرهبکار بردن وسیله دلیل توانایی کسی نیست
غاز می چرونهخیلی خیلی بیکار است
غفلت موجب پشیمانی استیعنی اگر فرصت مناسبی داشته باشی و از ان استفاده نکردی بعدآ پشیمان می شوی
غلام دوزاری استیعنی بنده و اسیر پول و مال است
غلیان بکشیم یا خجالتبرای تعارف وقتی کسی غلیانی بر کس دیگری می آورد این ضرب المثل را گویند
غوره فشردنیعنی گریه کردن
غوره نشده مویز شده استبه کودکانی گفته می شود که دوست دارند با بزرگتر از خودشان معاشرت کنند
غول بی شاخ و دممنظور به کسی است که هیکلی بزرگ داشته ولی نادان باشد
غیضی از فیضیمنظور از بخشش کسی ناراحت بودن
فارسی شکر است ترکی هنر استمنظور شیرینی زبان فارسی و ترکی را بیان کردن
فارسی گو گرچه تازی خوشتر استیعنی با زبانی صحبت کن که برای من قابل درک باشد
فال بد بر زبان بد باشیعنی فال بد به دل راه دادن از بدی دل می باشد
فردا هم روز خداستیعنی اجبار نیست که همه کارها را امروز بکنید
فعلآ آبش تو جوبهیعنی فعلآ در وضعیت خوبی بسر می برد
فقط دست بگیر داره , دست بده ندارهمنظور دستش همیشه برای گرفتن دراز می شود نه دادن
فقط مرده است که سخن نمی گویدیعنی راز خود را پیش هر کس نگو
فلانی اجاق کورهمنظور از کسی است که بچه دار نمی شود
فکر نان کن که خربزه آب استیعنی در فکر کارهای درست و حسابی باشید نه بی خودی
فیل خوابی می بیند و فیلبان خوابی ؟مانند هر کسی به فکر خویشه , کوسه به فکر ریشه
قاتل بپای خود پای دار میرهیعنی قاتل بالاخره خودش را گیر می اندازد
قاشق ندارد آش بخوردکنایه از شخص بینهایت تهیدست است و وسیله لازم در اختیار ندارد
قافیه را پاک باختهبه دلایلی دیگر تحمل کارهای مشکل را ندارد
قانع بنشین و هر چه داری بپسندمنظور آنست که قناعت را پیشه کن و از آنچه داری راضی باش
قبا تنگ آمدهکار خیلی سخت شده است
قبای بعد از عید برای گل منار خوبهمنظور چیزی است که بموقع حاضر نباشد و نتواند فایده ای برساند دیگر لازم نیست
قدر زر , زرگر شناسد قدر گوهر گوهریارزش هر چیز را خبره آن می داند نه دیگران
قدر نان گرسنه می داندارزش چیزی وقتی معلوم می شود که به آن احتیاج باشد
قدش مثل میخ طویله پای خروس می مونهکنایه از کسی است که بصورت غیر طبیعی کوتاه باشد
قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتمبه افرادی گفته می شود که فقط بخاطر پول و سور چرانی , دوستی می ورزند
قرض عروسی را خدا می دهدبرای تشویق در جهت امر ازدواج گویند.
قرض که رسید به صد تومن هر شب بخور قیمه پلواین مثل را به طنز به مردم مقروض می گویند و کنایه از بی فکری و بی خیالی است
قشونی که رئیس نداره حالش بهتر از این نمیشهیعنی بدون رهبری در هر کاری نتیجه مطلوب حاصل نمی شود
قصاص در این دنیاستیعنی هر کس نتیجه اعمال خود را در زندگی خود می بیند
قیافه اش چهارده شاهی می خواد تا یکشاهییعنی از حد معمول بد قیافه تر است
لاف در غربت و سر و صدا در بازار مسگرهاکنایه از تشخیص صحت یا تمیز آن از یکدیگر بس مشکل است
لاف کار اجلاف استهنر باید از عمل باشد نه از روی خود ستانی
لایق هر سر نباشد افسریهر کس شایسته ارتقا مقام یا احراز شخصیتی در جامعه نمی باشد
لب بود که دندون اومدمواقعی گفته می شود که شخصی در کاری بر دیگری برتری داشته باشد
لبش را تو گذاشتنتمام یا قسمتی از سخن را بیان نکردن و یا مطلب را درز گرفتن
لش لش راه می ره و بیکار می گردهیعنی بدون توجه به وضعیت خود بیکاری را پیشه خود ساخته است
لق لق زبون گرفتهیعنی اختیار از دستش خارج شده و هر چه به زبان می آید می گوید
لقمه بزرگتر از دهن گلو را می گیرهیعنی از ظرفیت خود پیشتر رفتن عاقبت بدی در انتظار است
لقمه را از پشت سر دهان گذاشتنیعنی از مسیر واقعی و کوتاه نرفتن
لنگ حمام را هر کس ساعتی می بندهمنظور آنست که بهر چیز موقت نباید دل بست
لنگه کفش کهنه در بیابون نعمت خداستیعنی اینکه هر چیزی در جای خود مصرف دارد و از آن نمی توان و نباید صرفنظر کرد
لنگی را بر هواری پوشیدنبا زیرکی و زرنگی عیبی را مخفی داشتن
لگد به گور حاتم زدهکنایه از بخل و کینه است
ما این وسط بد شده ایمیعنی تمام تقصیر ها متوجه ما شد د رحالیکه با هم آشتی نموده اند
مادر زنت دوستت داشتبموقع آمدی همه چیز آماده است برای تو
مادر عاشق بیعار استهر چه فرزند به مادر علاقه ای نداشته باشد ولی از مهر مادر کاسته نمی شود
مار خفته را نمی زنندخفته و غافل را اذیت کردن از جوانمردی نیست
مار خیلی از پونه خوشش میاد دم لونه شم سبز می شهمواقعی گفته می شود که کسی از کسی بیزار باشد و شخص مورد تنفر مرتب خودش را بدون دلیل عزیز کند
مار هر کجا کج بره , توی لونه خودش راست می رهکنایه از اینست که هر آدم ناجور با خانواده خودش ناجور نیست
مار گرفتار و روزگار درازاز بابت دشمن خطرناک برا ی مدت طولانی خیال ما راحت است
مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید می ترسههر بدی که ان سان ببیند او را محتاط تر می کند
مار گیر را آخرش مار می کشهکار شر آخرش دامن شخص شرور را می گیرد
ماست مالی کردنکنایه از پنهان کردن حقیقت است
مال خودت را محکم نگهدار , همسایه را دزد نکندر مورد اشخاص حریص و مفتخوار می گویند
مال دنیا به دنیا می ماند و بسچون در نهایت همه چیز به جا میماند زیاده طلبی مردود می باشد
ماچت نبود موچت نبود گاز گرفتن چه بود ؟یعنی اگر کار خوبی نمی توانی انجام بدهی دیگر چرا سراغ کار بد می روی ؟
مثل باران رحمت استمنظور آنست که بسیار بخشنده است و بدرد دیگران می رسد
مثل ترازو که دو کفه دارد , او هم دوسر استیعنی بین آن دو نفر شباهت کاملی وجود دارد
مثل ترقه از جای می پردیعنی خیلی زود عصبانی می شود و کاسه صبرش لبریز می گردد
مثل خر تو گل واموندهیعنی نه راه پس دارد نه راه پیش در نتیجه حیران مانده که چکار کند
مثل دو بیگانه با هم معامله کنید و مثل دو برادر با هم رفتارو باین ترتیب هیچگاه اختلافی بین شما پیش نخواهد آمد که محتاج بداوری دیگران باشد
مثل سگ پای همه را گاز می گیردیعنی که رعایت آشنا و غریبه را نمی کند و همه رابه
یک چشم نگاه می کند
مثل سیب زمینی بی رگهکنایه از کسی است که هیچ حرفی یا عملی برای او ناخوشایند نیست
مثل فیل همیشه باید تو سرش زدمنظور آنست که برای حرکت احتیاج به محرک دارد
مثل قاشق نشسته وسط حرف می دوهیعنی حرف مرا یکباره قطع می کند
مثل مار خوش خط و خالظاهری اراسته وخوب , و باطنی زشت و پلید
مثل پفک بادش میخوابهیعنی زود از قدرت می افتد
مثل پوست خر کلفت استیعنی نا ملایمات کمتر در او اثر می گذارد
مثل کدو کله اش صافهیعنی سر بی موئی دارد و از این راه جلب توجه می کند
هر کس خر شد ما پالانیمتغییر و تحول روسا برای ما زیانی ندارد
هر که بامش بیش , برفش بیشترهر کس ثروتمند تر است گرفتار تر است
هر که تنها به قاضی رود راضی باز آیدهر آنکس که رود تنها بقاضی
زقاضی خرم آید گشته راضی
هربان باشدیعنی هر کس درد و غم را بهتر احساس کند بیادش می ماند
هشتش گرو نه استخیلی فقیر و تهیدست است
هم از توبره می خوره , هم از آخوردر مورد افراد دورو و منافق گفته می شود
هم فاله هم تماشادر موردی گفته می شود که یک کار دو سود داشته باشد
همه سرو ته یک کرباسیمراحتی نیست نه در مرگ و نه در نیستی ما . کفن و جامه همه از سر یک کرباسند
هنوز دهنش بوی شیر می دهجوان و بی تجربه است
هیچ مرده ای را به این پاکی نشسته بودبا همه بد اخلاق بوده و این برای اولین بار است که با کسی خوش رفتاری کند
هیچکس نمیگه ماست من ترشههمه خود را بی عیب می دانند
وارد معرکه شدی دیگر کار از کار گذشتهیعنی چون خودت را به این کار آلوده ساختی دیگر راه بازگشتی وجود ندارد
واسش تره هم خورد نمی کنهیعنی از او نمی ترسه و به حرف او اعتنائی نمی کنه
واسه همه ننه است واسه خودش زن بابایعنی برای دیگران دلسوزی می کند در حالیکه خودش بیشتر نیازمند به دلسوزی است
وای به روزی که بگندد نمکمقصود روزی است که کسی که به حال ما رسیدگی می کرده خودش مرتکب خطائی گردد که از آن براحتی نتوان گذشت
وجود یکی است ولی شکم دوتاستیعنی دو نفر هر چقدر به یکدیگر نزدیک باشند و تفاهم داشته باشند باز هم از هم جدا هستند
ورق اکنون بکلی برگشتهیعنی اوضاع بکلی دگرگون شده است
وفا را نگهدار و سر را بدهیعنی وفاداری زمانی معلوم می شود که حتی از جان خود در راه دوستی بگذری
وقت نداره سرشو بخارونهمنظور آنست که گرفتار است و به رفع کوچکترین خواست خود هم اهمیتی نمی دهد
وقتی به غلط کردن افتاد دیگه ولش کنیعنی زمانیکه متوجه اشتباه خود شد دیگر او را آزاد بگذار
پاشنه دهن را کشیدنناسزا و دشنام زیاد گفتن
پای خر یک بار به چاله می رودمثل کسی که یک با اشتباه کند
پدر و مادر میوه نایابندفرزند پیدا می شود ولی پدر و مادر پیدا نمی شود
پشت دست را داغ کردندیگر کاری را انجام ندادن
پشت و روش معلوم نیستیعنی ظاهر و باطنش یکی نیست , منافق است
پول علف خرس استدارایی و مال و منال را به هر کسی که بخواهد نباید داد
پول نداده , میان لحاف خوابیدهبی سرمایه شریک مال مردم می شود و بیشترین سود را هم می خواهد
پی خر می گردد که نعلش را بکندزیاده طلبی و سود جویی بیش از حد
پیاده شو با هم راه برویمدر مورد کسی گفته می شود که خیلی مغرور و متکبر شده باشد
پیاز هم خودش را داخل میوه ها کردهآدم نادرست و ناشی خود را با اهل فن مساوی بداند
پیش توپچی ترقه در می کندموقعی گفته می شود که شخص حقیری پیش مرد فاضلی اظهار وجود کند
پیشانی پلنگ خاریدنیعنی کار سخت انجام دادن
چادر قلعه زن استچادر پوشش و حفاظ برای زن است
چرا توپچی نشدی ؟به مزاح به کسی اطلاق می شود که از صدای کوچک بترسد
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام استاول به خودش رسیدن بعدآ به دیگری
چشم بازار را در آوردنخرید جالب نکردن .
چشم بسته غیب می گویدبرای شوخی به کسی گفته می شود که از موضوع روشن و واضح خبر می دهد.
چشمش محک استبا نگاه کردن از سرانجام مسئله با خبر می شود.
چشمش هزار کار می کنه که ابروش نمی دونهخیلی زیرک و موذی است
چند کلمه از مادر عروس بشنوبرای تحقیر کردن صحبت کردن کسی آورده می شود
کار نکرده مزد نداردوقتی عمل انجام نشده توقع پاداش بیهوده نداشته باش
کار کردیم بسر آمد , رنج بردیم ببر آمد دست جستیم خبر آمدمنظور آن است که با وجود تلاش زیاد نتوانستیم آنچه را می خواستیم بدست آوریم
کاردش بزنی خونش در نمی آیدنهایت خشمگین بودن
کاری بکن بهر ثواب , نه سیخ بسوزه نه کبابباید انصاف را رعایت کرد
کافر همه را به کیش خود پنداردهر کس دیگری را مانند آنچه در درون خود می گذرد می داند
کالبد مردان همه یکیستمردمان بزرگ همه مثل هم هستند
کاه را در چشم مردم می بینه,کوه را در چشم خودش نمی بینهیعنی کارهای خودش را نمی بینه ولی کارهای دیگران را خوب می بینه
کبکش خروس می خونهکنایه از خوشحالی بی حد و حصر است
کجا خوشه ؟ آنجا که دل خوشهیعنی خوش بودن شخص ارتباط به ظواهر ندارد.
کدام گور او را تن می گیردبالاترین درجه گناهکاری
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت منیعنی کسی به آدم کمک نمی کند مگر خود آدم
کسب بازو قوت جان و تن استاین نشانه اهمیت کسب و تاثیر آن در جامعه می باشد
کسی را در قبر دیگری نمی گذارندرفتار و کردار هر کس مربوط به خود اوست
کسی که اینو نمی دونه فقط خواجه شیرازیهیعنی انیکه همه از موضوع آگاهند
کف دستم را بو نکرده بودمغیب نمی دانستم
کفگیرش به ته دیگر خوردهچیزی در بساط ندارد
کلاغ قرمز دیدیم اما سفره اونو نهیعنی مهمن شدن بر او از جمله محالاتست
کلاغها هم واست سیاه پوشیده اندمنظور آنست که همه با تو اظهار همدردی می کنند
کلاهتو سفت بگیر که ورش ندارنیعنی خیلی مراقب خودت باش که دیگران آسیبی بتو نرسانند
کلفتی نون را بگیر و نازکی کار رادر کار کردن میزان درآمد را بسنج و سادگی کار را در نظر بگیر
کله اش باد دارهیعنی حرفهای بزرگ می زند و فکرهای خطرناکی در سر دارد
کله گنجشکی خوردهخیلی پر حرف است
کنگر خورده لنگر انداختهمنظور آنست که در حال حاضر خیال رفتن ندارد
کوتوله همانقدر که روی زمینه همونقدر هم زیر زمینهمنظور بیان تیز هوشی و فهم قد کوتاههاست
کوری دخترش هیچ , داماد خوشگل هم می خوادمواقعی گفته می شود که کسی بدون داشتن توجه به وضع خود توقع بیش از اندازه از دیگران دارد
کی مرده و کی زندهیعنی از عمر خود خبر نداریم ونمی توانیم زمان آن را پیش بینی کنیم
گاو نر هزار جریب به تخمشکنایه از انست که مرد از زیادی کار در صورتیکه در حد توانایی او باشد ترس ندارد
گاو نه من شیردهکسی که خدمتی می کند ولی با کوچکترین آزار خدمت خود را پایمال می کند
گاو پیشانی سفید استهمه کس و در همه جا او را می شناسند
گاومان زائیده استضرری متوجه ما شده
گدا داند که ممسک کیستکنایه از آنست که خبره بهتر از حال و روز هر کس و هر چیز مطلع است
گدا را که رو دادی , قوم و خویش می شودمنظور آنست که مهربانی و محبت افراد را متوقع می سازد
گذشته آئینه آینده استمنظور استفاده از پند و اندرز درباره کارهائی است که بعدآ باید انجام پذیرد
گربه از نعل افکندنفریب و دغل را ترک گفتن
گربه را اگر در اطاق حبس کنی پنجه بروت می زنهاگر بزرگتری در کارها نسبت به کوچکتر خیلی سخت گیری کند بالاخره مورد اهانت قرار می گیرد
گربه را دم حجله باید کشتیعنی از اول باید از هر کس زهر چشم گرفت و اوست که از اول باید حساب کار خود را بکند
گرسنگی را چه دیدیآدم گرسنه برای رفع احتیاج ممکن است به هر کاری دست بزند
گرمی را مردی ساز و مردی را گرمیکنایه از آنست که هر چیز را در خور شخصیت آن در نظر باید گرفت
گرگ در لباس میشدر مورد افراد متظاهر گفته می شود که گرچه ظاهری فریبنده دارد ولی قلبآ سعی در نابودی تو دارد
گفت حاجی خونه است گفت نه , گفت اگر بود هم چیزی نمی دادکنایه از کسی است که هیچگاه خیرش به کسی نمی رسد
گفت خونه قاضی عروسی است , گفت بتوچه . گفت مرا هم دعوت کرده اند , گفت بمن چهمنظور آنست که در کار دیگران بیهوده دخالت نکنیم
گل کمیاب عمرش هم کمهمقصود از دست رفتن بی موقع کسی است که عمر طبیعی او بسیار کوتاه بوده است
گوش خواباندم تا ببینم روزگار چه می شهمنظور آنست که فعلآ اوضاع مساعد نیست منتظر فرصت می باشم
گویی پی آتش آمده استنیامده می خواهد برود
گیسش را توی آسیا سفید نکردهسرد و گرم روزگار چشیده و با تجربه است
یا بخور یا بفکر خوردن باشیعنی بکاری اقدام کن یا در صدد انجام آن باش
یا خر میرد یا صاحب یا دنیا می ماند بی صاحبیعنی بهر حال آرزوی یکی براورده می شود
یا رضای دوست باید یا هوای خویشتنمانند یا خر می خوای یا خرما
یا زنگی زنگ باش یا رومی رومبر یک عقیده پا برجا باش
یا کوچه گردی یا خانه داریدر مورد زنانی گفته می شود که هیچوقت در خانه نمی مانند
یار را باید امتحان کرد تا پشیمانی نباشدیعنی در انتخاب دوست باید دقت کرد که امتحان خود را به خوبی داده باشد
یارو آسمان و ریسمان را بهم می بافهکنایه از کسی است که حرفهای بی سر و ته می زند و استدلال او پایه و اساس ندارد
یارو را پی نخود سیاه فرستادنبه بهانه ای او را از میدان خارج کردن
یه سال بخور نون و تره صد سال بخور نون و کرهمدتی تحمل سختیها را در اثر قناعت کن تا سالهای خوبی را در پیش داشته باشی
یه وقت از سوراخ سوزن تو میره یه وقت از دروازه تو نمیرههر لحظه یک جور است
یه پاپاسی تو جیبش نیست می خواد شمس العماره رو بخرهدر مورد اشخاص بی مایه و پر ادعا می گویند
یه کلاغ و چهل کلاغبه دروغ یک خبری پخش کردن
یک ارزن از دستش نمیریزهخیلی خسیس است
یک بار جسی ملخک , دوبار جسی ملخک آخر بدستی ملخکدر مورد گفته می شود که کسی کار خطائی کند و ا زمکافات سرنوشت در امان بماند و بر خطای دیگری شجاع شود
یک جو از عقلت کم کن هر کاری دلت می خواد بکنیعنی در عالم دیوانگی کسی از تو توقعی ندارد که کارها را درست انجام دهی
یک حمام خرابه چند تا جامه دار می خوادیعنی اینجا چند نفر صاحب اختیار است
یک روده راست در شکم نداشتنبه شوخی , همیشه دروغ گفتن
یک من رفتم صد من آمدماحترام مرا در آنجا نگاه نداشتند
یک میبره یکی می دوزهدر موردی گفته می شود که دو نفر با هم در کاری زبان بازی کنند
یک نون ا زخونه قاضی در اومد سگش هم همراهش بودیعنی که بی علت به ما محبت نکردند و از این کار منظور بخصوصی داشته اند
یک پا پیش و یک پا پس بگذاشتنیعنی بین دو راهی بودن
یک پیرهن از او بیشتر پاره کرده اممنظور آنست که بیشتر از او صاحب تجربه می باشم
یک گل از صد گلش شکفته بودندر اوج جوانی بودن
یکدل نه صد دل عاشق شدهیعنی با دیدن او از خود بی خود شده
یکدم نشد که بی سر خر زندگی کنیمهمیشه مزاحم داشتن
یکی به نعل میزنه یکی به میخهر دو طرف را مراعات می کند
یکی را توی ده راه نمی دادند سراغ خونه کد خدا را می گرفت؟در موردی بکار می رود که کسی را به کار جزئی قبول نکنند و او ادعای بیشتری داشته باشد
یکیتان من باشید یکیتان نیم منیک طرف کوتاه آمدن و گذشت کردن