آن لـب کـه بوسه زد جد مطهّرش / نوشیده جام زهر از دست همسرش
پـای جنـازهاش دل در محـن نشست / تیر از کفن گذشت بر آن بدن نشست . . .
ای شررهای غمت گشته شمع حرمت / دشمنت هــم نبــود ناامیـد از کرمتتـو جگـر پـاره زهرایی و پاره جگری / بعد زهـرا و علـی از همه مظلومتری . . .
بس که پر بود دلش از غم و رنج و محن / طشت خون هم جگرش سوزد از داغ حسنهمه در غربت آن نور دو عین گریه کنید / باید از داغ حسن مثل حسین گریه کنید . . .
جگر صبر کباب بود از صبر حسن / گریه ممنوع بود بر سر قبر حسننه فقط شعلة داغش زده آتش به دلم / قبر بی شمع و چراغش زده آتش به دلم . . .
خون دلی که بود عمری به جان او / امشــب عــزا گـرفت در آشیان اواز یـار ناسپاس مزد وفا گرفت / با زهر جانگداز آخر شفا گرفت . . .
در سوگ نبی جهان سیه می پوشددر سینه، دل از داغ حسن می جوشد
از ماتم هشتمین امام معصوم
هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد . . .
روز رنج و محن است، رخت ماتم به تن است / همگی گریه کنید که عزای حسن استبه خدا بر همه تا روز جزا معلوم است / که حسن در وطنش مثل علی مظلوم است . . .
روز عزای مسلمین است / در ناله جبریل امین استمدینه شده غرق سوگ و ماتم / بهر مجتبی و نبی اکرم
روزه بود و افطار ز آب آتشین کرد / داغ ماتم او عالمی غمین کردریخت دل خون شده اندر برش / شاهد خون های دلش خواهرش
شهادت کریم آل طاها تسلیت باد
روزی که شرار ظلم افروخته شد / یک بار دگر حاصل دین سوخته شداز بعد شهادتش حسن را از تیر / تابوت و تن و کفن به هم دوخته شد . . .
ماهیان گریه کنید که حسن مظلوم است / غربتش از حرم خلوتش معلوم استمه چراغ حرم و مرغ سحر زائر او / نرسد دست کسی بر حرم و حائر او . . .
مدینه مات از داغ حسن بود / طشتی پر از خون باغ حسن بوداز پاره های دل، غم او را بخوانید / وز صلح او تفسیر عاشورا بخوانید . . .
من جگر پاره زهرایم و پاره جگرم / همه را یارم و خود از همه مظلومترمخانـهام قتلگـه و یـار ستمگر قاتل / سوخته از شرر زهر، ز پا تا به سرم
مهمان علی شد با قلب کبابش / غربتش نمایان از قبر خرابشخدای ما به جانِ غم نصیبش / روزی ما کن حرم غریبش . . .
کشتند امام مجتبی را / زیبا گل خیرالنسا راندارد زائر آن قبر خرابش / مزار در میان آفتابش