عاشقانه – 07

تو خندیدی و من به لبان پر خنده تو که می خندید به من خیره شدم….

تو خوشحالی و من غمگین غمگین،
تو پر داری و من سنگیـن سنگیـن،
همـیـشه فـرق من با تو همین است
تو بالایی و من پایین پایینـ
تو در من آن تب گرمی كه ابم میكند كم كم/ نگاهت نیز چون مستی خرابم میكند كم كم
تو در یاد منی اما یادت بی من است دست من در دست توست اما فکرت جای دیگریست در پی عشقی شیرین بودم ناگاه عقلم یخ زد آتشی که در دلم به پا کردی مستم کرد
تو دريايي و من موجي اسيرم…كه مي خواهم در آغوشت بميرم… بيا درياي من آغوش بر كش…نمي خواهم جدا از تو بميرم
تو ساده گذشتی نه از من… نه از خودت… از معصومیت عشقمون
تو سکوت شب تنها شدم،اسیر قفس غمها شدم،امروز هم بی تو گذشت ،باز منتظر فردا شدم.
تو صبح باش ! من تمام شب های تاریخ را تاب می آورم !
تو عشقای امروزی دو چیزو از دخترا نباید قبول کرد : 1. دوست دارم 2. گریه های پشیمونی
تو فراموش مكن آنچه ميان من و توست،گر چه دنيا فراموشگه خاطره هاست
تو فقط بگو می آیی… صندلی کنار من، طاقت اش زیاد است…!!!
تو فقط شاد باش تمام غم هايت را من گريه ميكنم…
تو فکر نکن سکوت من ذکر فراموشی توست بدون که هرلحظه دلم در همه جا به یاد توست
تو قصه های بچگیامون فرشته ها همه زن بودن. از وقتی شناختمت…. فهمیدم،بعضی فرشته ها میتونن زن نباشن… مرد باشن…مرد…
تو قلب منو کشتی ورفتی،اما میدونم که حتما یه روز برمیگردی. چون همیشه قاتل به محل جنایت بر می گرده!
تو كه 1 گوشه ي چشمت غم عالم ببرد حيف باشد كه تو باشي و مرا غم ببرد
تو كه با آينه و آب
رفاقت داري
بوی عطر صداقت داري
به اندازه ي يك گل سرخ
اصالت داري…
تو كه ميگفتي تا اخر دنيا باهامي… حالاميفهمم چراهمه ميگن دنيا2روزه…
تو لحظه های داغونی فقط یه نفر آرومت کنه ….اونم کسی که داغونت کرده…..!!!!
تو لحن خنده هات جا واسه غم نبود من عاشقت شدم، دست خودم نبود این خونه روشنه، اما چراغی نیست دنیام عوض شده، این اتفاقی نیست
تو مثل رود سرشاري، دلت درياست ميدانم.
پر از احساس باراني، و اين زيباست ميدانم.
دعايم كن،
كه قلبت چشمه جوشان خوبيهاست ميدانم..
تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو مثل سایبان امیدی برای یک دل خسته
تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده یاسی و مثل غربت یک غم
تو مثل من زخم زبون خوردي…. اوني كه ميخواستي باهات بد كرد… دستاي عشق تازشو چسبيد…. دستاي لرزون تو رو ول كرد…..
تو مر جانی تو درجانی تومرواریدغلتانی اگرقلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی
تو مرا فریاد کن ای هم نفس / این منم آواره ی فریاد تو
این فضا با بوی تو آغشته است / آسمانم پر شده از یاد تو
تو مرا میفهمی من تو را میخواهم و همین ساده ترین قصه یک انسان است تو مرا میخوانی من تو را ناب ترین شعر زمان میدانم و تو هم میدانی تا ابد در دل من میمانی
تو مرا گناهكار پنداشتي ! اما من فقط اسراف مي كنم در دوست داشتنت و خدا؛ اسراف كنندگان عاشق را دوست دارد…
تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود گر نشود ، حرفی نیست اما نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست
تو مرجانى و در جانى تو مرواريد غلطانى ، اگر قلبم صدف باشد ميان آن تو پنهانى
تو منتظر یک قطاری ، قطاری که تو را به دور دست ها میبرد تو میدانی تو را به کجا میبرد اما مطمئن نیستی اما مهم نیست چون ما با هم خواهیم بود.
تو موضوع اس ام اس ها عاشقی و دلتنگی از هم جدان واسم سؤاله مگه میشه آدم عاشق باشه و دلتنگ نباشه حتی وقتی کنارمی در هر آنی که پلک میزنم دلتنگت میشم ヅ هویج シ
تو مپندار که از عشق تو دل برگیرم/ ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم/ بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری/ من کفن پاره کنم عشق تو از سر گیرم..
تو می سازی، دیوار به دیوار… منی را که روزی باز، ویرانش میکنند… آجر به آجر…
تو میدانی از مرگ نمترسم، فقط، حیف است، هزار سال بخوابم و خواب تو را نبینم . . .
تو میدانی که من دوستت دارم ، اینقدر خودت را به کوچه علی چپ نزن ، گم میشوی و این شهر آنقدر شلوغ است که شاید دیگر نتوانم پیدایت کنم
تو میروی.. من نمی ایم رو که برمی گردانم دلم را میبینم که همراه تو می اید…
تو ناخداى عشقى،من ساحلى غريبم/لنگر بزن مسافر،من خاك هر رفيقم…
تو نباشی لحظه ها بیهوده است 
درپس لبخند هایم گریه است
 تو نباشی غم اسیرم می کند 
دوریت هرلحظه پیرم میکند
تو نباشی و نمانی دل من مبماند دل من عهد شکن نیست خدا میداند.
تو نيز به احساست بياموز، ” نفس نكشد ”
چرا كه هواى دلها آلوده ست…
اينجا فاصله ى يك عشق تا عشق بعدى
” يك نخ سيگار ” است!
تو هر رابطه ای گاز دادی و طرفتو دور زدی… بلدی یکمم ترمز بگیری پیشش وایسی؟؟♥
تو هم اين روزها اين شايعه را باور كرده اي كه من بي تو ميميرم!!!
عادت ما آدمهاست…
تو هم این روزها این شایعه را باور کردی که من بی تو می میرم؟!
تو همان ماه درخشنده شبهای دلم میباشی گر تو باشی هدف زیستنم تکمیل است
تو همزاد بهارانی که خوبی تو بوی عشق و بارانی که خوبی گمانم نسبتی با آب داری و یا از نسل بارانی که خوبی
تو همیشه می روی همیشه و همیشه وهمیشه . نمی دانم نبودنت را با چه چیز پر کنم ، تا آن هم مثل رفتنت رنگ همیشگی نگیرد
تو هوایی که برای یک نفس خودمو از تو جدا نمیکنم تو برای من خود غرورمی من غرورمو رها نمیکنم
تو ويترين زندگي به عروسكي نگاه نكن كه مال تو نيست,چون اون فقط وسوست ميكنه اونيكه داري از دست بدي.
تو يادت نيست كه من براي لبخند تو از زندگيم گذشتم،ولي من خوب يادمه كه تو براي يه قطره اشك اون از من گذشتي…
تو پادگان چشمات راه میرفتم … بی معرفت سهم من از عشقت كلاغ پر بود ؟
تو پرستوی بهارانم باش ، از دلم کوچ مکن ، من به مهمانی چشمان تو عادت دارم.
تو پشیمون شدی و من ، دیگه صندوقچه ی دردم / سخته اما باورش کن ، من دیگه برنمیگردم
تو چشام نگاه کرد و گفت:منو دوس داری یا زندگیتو؟ گفتم زندگیمو! بغض کرد گریه کرد و رفت. اما افسوس که هیچ وقت نفهمید تموم زندگیم خودش بود.
تو چه با صلابَت حکم مي دهي که؛ حواسَت را جمع کن ؛ و مَن مي مانم ؛ که چگونه جمعش کنم ؛ وقتي تمامَش پيشِ توست …!
تو چه راحتيمن ازت جدام همه چيزمي چي ازت بخوام چي شده بگو دل خوري ازم از تو بگذرم حرفشم نزن
تو چه مکارانه سخن میگفتی من چه خالصانه عاشقت میشدم… اینس رسم وفا عایا..
تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد
تو که تنها نمونی، منه تنهارو دعا کن
خاطراتمو نگه دار ،اما دستامو رها کن
تو که خوب میدانی هنگام نــو شدن سال حتی ثانیه ها نیز بدون تو مرا تحویل نمیگیرند …! کنارم بمان تا باتــو سالــم تحویل شود .
تو که میدانستی با چه اشتیاقی خودم را قسمت میکنم.. پس چرا زودتر از تکه تکه شدنم جوابم نکردی.. برای خداحافظی خیلی دیر بود.. خیلی دیـــــــــــر..
تو که میدونی به خیابونا وارد نیستم میشه بگی باید از کدوم طرف قربونت برم؟؟؟
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد.
تو کی هستی که همه فکر و خیالم شده تو/ تو شدی زندگی من ، همه یادم شده تو
یاد تو در خاطراتم وقتی پیدا می شود/ می رود دنیا ز یادم چون که یادم شده تو
تو گران مايه ترين تصويري ، من اگر قاب تو باشم کافيست. اي صميمانه ترين آيت مهر ، باصميمانه ترين ياد به يادت هستم
تو گرانمايه ترين تصويري . من اگر قاب تو باشد كافيست….
تو گفتی دوستت دارم و من باور کردم گناه کدام یک از ما سنگین تر بود؟
تو گفتی چون بیایی هدیه آری ………… برایم تازه گل هایی بهاری

وفا کردی و آوردی گلی را ………… ولی عطرش ندادی یادگاری

تو گوشاتو بگیر محکم… دارم من ازخودم میگم… دارم با خودم از روزی… ک عاشقت شدم میگم…
تو گوشم آروم بگو دوسم داری ، بگو که قلبت تند تند میزنه ، چشمات میگه دوسم داری اینو فریاد میزنه. . .
تو یادت نیست ولی من خوب یادم هست”برای با تو بودن دلی را به دریا زدم که از آب هم وحشت داشت
تو یعنی فرصتی تا بی نهایت/تویعنی نغمه موزون باران/تویعنی تا ابد ایینه بودن/برای خاطر دل های یاران
تو یه روز سرد برفی با دلم مثل پرنده لب حوض کنار نرده هرچی گشتم 
جای گرمی بهتراز قلب تو ندیدم میشه دوستم داشته باشی؟ آخه بیرون خیلی سرده.
تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه می خواهی…
تو:علی کجا بودی؟ من:رفته بودم خاطراتش را از ذهنم پاک کنم… تازه تر شد
تو
به افتادن من درخيابان خنديدي
ومن همه حواسم
به چشمان مردم شهر بود
كه عاشق خنده ات نشوند!!
توام بگو دوستت دارم …
همیشه اون کسی نباش که جواب میده
" منـــم دوستت دارم "
تواین دنیاحلالت نمیکنم تااون دنیابهانه اى باشه واسه دوباره دیدنت…..
تواین روزگارناسازگار بهونه قشنگمی
توباراني ومن باران
پرستم،
تودريايي ومن امواج
تو هستم،
توبه من نشون دادی دوست دارم چه رنگیه جمله ی عاشقتم چه جمله ی قشنگیه
توتنها دعاي قشنگ مني مبادا كسي ازخدا بي خبر براي خودش آرزويت كند.
توتنها دعای قشنگ منی خدا می شود مستجابت کند مبادا كسی ازخدا بی خبر برای خودش انتخابت کند …
توخیالمی هنوزم وقتی نزدیکم به دوری وقتی حی میکنم از من هر لحظه تودرعبوری توخیالمی هنوزم وقتی که چشم انتظارم من هنوزجزخیالت از خودم چیزی ندارم…
تورا با تیشه ی عشقم میان مرمر قلبم تراشیدم/از آن پس تورا چون بت پرستیدم
تورا می خواستم تا در جوانی نمیرم از غم بی همزبانی غم بی همزبانی سوخت جانم چه می خواهم دگر زین زندگانی؟!
تورا هرلحظه به خاطر مى آورم بى هيچ بهانه! شايد دوست داشتن همين باشه.
تورا چه به فرهاد؟ يک فرهاد بود و يک بيستون عاشقي ! تو همين يک وجب ديوار را بردار. . . من باورت مي کنم
توراباتیشه ی قلبم کنارمرمرعشقم تراشیدم پس ازان من تورا چون بت پرستیدم چرایش رانمیدانم؟؟؟؟؟
تورابه رخ تمام شقايق ها ميكشم و ميگويم: تاگل من هست زندگى بايدكرد…!
توراحت بخواب…
من مشق گریه هایم هنوزمانده
تورادوست می دارم… چه فرقی می کند که چرا؟یا چه وقت؟یاچطور شد که…! چه فرق می کند؟ً وقتی که تو باید باور کنی …که می کن! ومن نباید فراموش کنم…که نمی کنم
تورو داشتم ولی تو خواب بودم کنارم بودی اما دور بودم نفهمیدم داری از دست میری تورو میدیم اما کور بودم
تورو دوسدارم مث حس نجيب خاگ غريب تورو دوسدارم مث عطرشكوفه هاي سيب تورو دوسدارم عجيب تورودوسدارم زياد چطوربس دلت ميادمنوتنهام بذاري
توزندگيم يادگرفتم: دوست بشم"بخندم" ببخشم" امايادنگرفتم كسي روفراموش كنم.
توسراپاادعایی عزیزم…انکارنکن!عشقت راچشیدم….طعم کشک میدهد
توصميمي تر از آني كه دلم مي پنداشت ، دل تو با همه آينه ها نسبت داشت ، تو همان ساده دل سبز نجيبي كه خدا ، درميان دل پاكت صدف آينه كاشت.
توضیح نمی خواهد….
تمام خواهش من یک جمله کوتاه است:
دلی که به تو سپرده ام…
به غم مسپار…!
توغزل در چشم داری من اشک گرچه فرق ِ من وُ تو تنها این نیست مثل ِ درد ِ من وُ تو فرق ِ ما بسیار است
تولد هيچكس درهيچ نقشه وتقويمي نيست.چراكه ادمها هرلحظه درتپش قلب كسانيكه دوستش دارند متولد ميشوند (کوروش کبیر)
تولدت مبارك، هان؟ ببخشيد، پيوندتان، نه، يعني برد غرور آفرين تيم، نه، چيزه، ماه مبارك رمضان، نه، اصلا ولش كن، دوست دارم .
تولدت مبارک … میدونم امروز تولدت نیست ولی خوشحالم متولد شدی تا تنها دلیل بودنم باشی .
تومرافريادكن اي هم نفس،اين منم آواره ي فريادتو،اين فضابا بوي توآغشته است آسمانم پرشده ازيادتو.
تونبودی دل به دل راهی نداشت /از خیال عشق وآگاهی نداشت /تونباشی تا قیامت بیکسم/ درتمام زندگی دلواپسم.
توو درسامون خونديم که آب ، هوا ، شيشه و . . . ضريب شکست دارن . . . ولى آخه مگه دل ضريب شکست نداره ؟!!!
توى دنيا اگه ٢تا بودى جات رو جفت چشام بود اما چون تكى جات تو قلبمه
توي اردو گاه قلبتء منم يه اسير جنگيء تو منو شکنجه ميديءتوي اين قلعه ي سنگي
توي دنيا دو تا نابينا مي‌شناسم، يكي تو كه هيچ موقع عشقم رو نديدي، يكي من كه كسي رو جز تو نديدم!
توي زندگي بعضي چيز ها بزرگ ، بعضي چيز ها کوچک ، بعضي چيز ها ساده و بعضي چيز ها مهم هستند: بزرگ مثل عشق کوچک مثل غم ساده مثل من مهم مثل تو …
توکه نگاه میکنی من ذوب میشوم درخیال آغوشت…
توی آینه روبرومی نفست لمس تابستون صدای گرمو لطیفت مثل نغمه های بارون
توی این دنیای دیوونه یه دیوونه دیوونه وار دیوونته دیوونه!!!
توی دنیا بی بهاری عاشقی چه خیالی اما باز تو رو که دارم یه نمونه از بهاری، یه نمونه از سادگی حرف دلش تازگی ، ببینم گوش دادی واردی..
توی دنیا دوتا نابینا می شناسم یکی تو که هیچ موقع عشقم رو ندیدی ، یکی من که کسی رو جز تو ندیدم .
توی دنیا واسه کسی بمیر که بدونه ارزش اشک تو رو نه واسه اون که با یه خطای تو ول کنه تنها بزارتت تورو سروده خودم
توی رابطه هاتون اخلاق داشته باشید غرور واسه غریبه هاست ….
توی زندون قلبت اینقدر شلوغی میکنم واینقدر زندونیهارو اذیت میکنم تا مجبور بشی منو بفرستی انفرادی
توی زندگیت هرگز اخم نکن چون ممکنه یه نفر فقط به لبخند تو زنده باشه…
توی شبهای دلواپسی فکر نکنی که بیکسی / حتی تو اوج غربت هم واسه من همه کسی
تویی آنکه بهانه ی فردایی / تویی آنکه سراسر عشق و شیدایی / منم آنکه برای تو میمیرم / نفس هم به خیال تو میگیرم .
(تقدیم به عزیزترینم)
تویی که میـــگی دیگه مثـــل من پیـــدا نمیــکنى! واقعا فکر میکنی بعداً هم دنبال یکى مثل تو میگردم؟
تيشه و کلنگم را برداشته ام !!
تو فقط بگو کدام کوه….!
تک تک روزهایم را میسوزانم تا چراغی شود برای شبهای بی چراغت ای همنفس
تکرار با تو بودن مثل تکرار ضربان قلب منه …
تکرار نمیشوی همچون میوه های نوبرانه در ابتدای فصل های تکراری ..
تکرار همه چیز تو دنیا خسته کننده است اما تو مثل نفسی ، تکرارت تضمین زندگی منه .
تکون نخور پلک نزن بهم نریزه ترکیب یه خورده عاشقونه تر آهان… حالا بگو سیب…
تکيه بر ديوار کردم خاک بر پشتم نشست دوستي با هر که کردم عاقبت قلبم شکست
تکيه نکن بر عصاي تنهاييت شانه هايم را خدا براي تو آفريد
تیشه و کلنگم را برداشته ام…
تو فقط بگو کدام کوه؟!
تیک تاک تیک تاک تیک تاک می شنوی؟؟ نمیشنوی لنگر ثانیه ها را هدفش کوبیدن لنگرش به دل سکوت لحظه هایم باز نبودنت را برایم میشمارد….
ثانیه ها ، روزها و ماهها حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند.
ثانیه ها باگذشتن تنها یک چیز را به من میفهمانن و آن طولانی شدن غم ندیدنت
جا براى من گنجشك زياد است ولى، به درختان خيابان تو عادت دارم، عادتم داده خيال تو كه يادم باشد، ياد من هم نكنى باز به يادت باشم.
جا براي گنجشك زياد است اما به درختان خيابان تو عادت كرده .
جاذبه چشمانت را وقتی که اولین سیب سرخ دلم افتاد فهمیدم.
جالب است
نه من خسته می شوم از دویدن به دنبالت
و نه تو که فرار می کنی از دست من . . .
جان جانم….رفته ای پشت ویترین کنارِ عروسکهای هرجائی، لم داده ای ، ومن دامن هر رهگذری را که می کشم تو را برای من نمی خرد…!
جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما دردا که نیستت خبر از روزگار ما
جانان به بوسه اى مرا ياد بكن / اين بنده ى جيگر نديده را شاد بكن
قبل از بوسه براى محكم كارى/ درخواست آمبولانس و امداد بكن
جاي خالي ات مثل كفش سيندرلا،اندازه هيچ يك ازمردم شهرنشد،حتي به زور..
جاي خاليت را نفس ميکشم..! عطرت از تو با وفا تر است…
جاگذاشته ام دلی
هرکه یافت
مژدگانی اش تمام “ زندگی ام” . . .
جای خالی اش رابافرض پرمیکنم… حرامش باد انکه پرکرد جای مرا!!!!!!!!!!!
جای خالی نبودنت می کوبد بر دلم ، اگر نیایی همین روزها ویرانه می شوم !
جای خالیت!!! مانند کفش های سیندرلا اندازه ی هیچ یک از مردم شهر نشد… حتی به “زور”
جایگاه همیشگی تو در قلب منه اگه صدف قلبم لایق مروارید وجودت باشد……
جایی که میمیرم زیر آسمان شهریست خالی از تو من هر لحظه زنده میشوم از تنفس آغوش گرم تو !
جدایی درد و غمه…. روزهای پر ماتمه… یه روز دو روز نداره… یه لحظش یک عالمه…
جريان چيست!هيچگاه پيدا نميشود،جسد آناني که ادعا دارند برايمان ميميرند!!"
جریان چیه که جسد اونایی که ادعا میکنن برای ما میمیرن ، هیچوقت پیدا نمیشه !؟
جز تو آرزویی در دل ندارم ؛ ای کاش دلی هم نداشتم تا اینگونه آرزو به دل نبودم …
جز یاد تو در خاطر من نیست عزیزم / مانند تو عشق با صفا کیست عزیزم
بی یاد تو زندگی مرا نیست عزیزم / در عشق بود نمره ی تو بیست عزیزم . .
جزایی بالاتر از این نیست.. که به کسی دل ببندی، که قسمت تو نیست!‏
جغرافياي كوچك من بازوان توست كاش تنگ تر شود اين سرزمين من…
جـــــایِ خــالـــی تــــو را آنقــــدر بــا چـشـــم هــایـــَم آب خـــواهـــم داد کـــه یک روز کنارم سبز شوی…!
جملات هم شده اند بازيچه ي من و تو … من براي تو مينويسم وتو براي اوميخواني‌؟
جملاتی مثل:ببین چقدر دوستت دارم! یا کلام صمیمانه ی:من کنار تو هستم! اینهاست ک ب زندگی ارزش جنگیدن میدهد! ،،جین سیمسون،،
جمله ای از ایتالیایی ها درموردعشق:عشق پرنده ای است که فقط اسیر قلب های طلایی است
جمله بی تومیمیرم راهرگزباورنکن……من اینجابدون توهنوززنده ام…زنده ای که روزی هزاربارآرزوی مرگ دارد
جنگ ميان من وتوخيلى وقت پيش بايدبه پايان ميرسيد،اگرچشمانت آتش بيارمعركه نميشدند.
جه قدر خوبه که پا میذارم روی احساس دلتنگیمو خودم رو سرگرم شعرهام میکنم.چه قدر بده که نمیتونم همینطور خوب ادامه بدم
جهان چیزی شبیه موهای توست؛ سیاه و سرکش و پیچیده. خیال کن چه بی بختم من! که به نسیمی حتی، جهانم آشوب می شود .
جهان که فاصله ای نیست ! تا ماه پیاده میروم ، اگر آنجا خانه ات باشد . . .
جهانم را که زیر و رو کردی، نمی دانی غم هایم را کجا انداختی؟ هرچه می گردم اثری ازشان نیست! دارم می میرم از تنهایی پس این غم ها کجا رفتند؟!!
جوانترين شاخه گل ازقشنگترين گلهاي باغ دلم،تقديم به تو كه خيلي گلي.
جونم فدای اون مادری ک سر صب کلی از بچه ش تندی دید و ناسزا شنید… اما شب ک بچه ش با سردرد اومد خونه… با ی لیوان آب و یه قرص مسکن رفت تو اتاق بچش…
جوونم كن اگه جرمه جووني , جووني كن كه پامون گیر باشه . فقط تقدير اگه ميشه هميشه , دعا كن عشقمون تقدير باشه
جویند همه هلال و من، ابرویت / گیرند همه روزه و من، گیسویت از جمله ی این دوازده ماه تمام / یک ماه مبارک است، آن هم رویت  
جيگرطلا ، دوست باوفا ، خوشگل و بلا ، نسيم صبا ، آخر صفا ، نفس هوا ، تکي به خدا
جیگرتو گاز گاز ! لپتو ماچ ماچ ! لبتو میک میک ! چشماتو آخ آخ ! دیوونتم وای وای !
حاضرم اسمتو توی چشمم خالکوبی کنم تا بدونی بیشتر از چشمام دوست دارم…..
حافظ زچشمان قشنگ تو غزل ساخت. هرکس تو را دید به چشمان تو دل باخت. نقاش غزل تا که به چشمان تو پرداخت. دیوانه شد از طرز نگاهت قلم انداخت.
حافظه آدم های غمگین قویست . خوب می دانند کجای کدام خیابان ، آن روز مرده اند
حال عجیبی دارم…. مانند یک کبریت….. کبریتی که میداند ساخته شده تا سوخته شود…….
حال لیوانِ ترک خورده ای که پر میشود از چای داغ را میفهمی؟ حالِ دلم اینگونه است!!
حال من خوب است اما عالی میشوم.. وقتی تو.. بانگرانی در آغوشم میگیری و میگویی: ‏”نه عزیزم خوب نیستی‏”‏
حال من خيلي عجيبه دوست دارم پيشم بشيني/من نگاهت کنم و تو تو چشام عشقو ببيني اولش گفتم يه حسه يا يه احترام ساده/اما بعد ديدم که عشقه آخه اندازش زياده
حال و روز خوشی ندارم ، جان خودت بی خیال که دیگر حوصله بهانه هایت را ندارم…
حالا راحت و بي خيال داره مسيرشو ميره بيچاره اون كسي كه بعد من اسير تو ميشه اونيكه از تو واسه خودش يه فرشته ساخته موندم من وقلمي كه هر چي نوشته باخته….
حالا كه تموم دلم رو بهش هديه دادم،داره ازم دور ميشه
آخه اين رسم وفاست؟
حالا كه قرار است
از تو بگذرم
بگذاركفشهايم را دربياورم
هنوز برايم مقدسي
حالا كه همش خياله
بذار دستاتو بگيرم!
بذار تو فرض محالم
من براي تو بميرم!
حالا يادم مي كني؟ حالا كه كار از كار گذشته! من ميدونم الانم كه اومدي بازم مسافري. اذيتم نكن…..
حالا که آمده ای چترت را نبند چون در ایوان ما جز مهر و محبت چیز دیگری نمیبارد…
حالا که بجای دل بستن یخ بسته ام.آهای!!!روی احساسم پا نگذارید .لیز میخورید…!
حالا که رفته اى ساعت هاست به این مى اندیشم که چرا هنوز زنده ام؟! مگرنگفته بودم که بى تو میمیرم. خدا یادش رفته مرا بکشد یا تو قرار است برگردى،؟
حالم بده ، مغزم كارنميكنه دكترميگه فقط دوراه دارم يا ICU يا I See you
حالم به هم مي خورد از کلمه هاي “عزيزم” و “عشقم” ؛ من را همان “ببين” صدا کن …
حالم خوب است اما.. دلم تنگ آن روزهایی شده که میتوانستم از ته دل بخندم!
حل شدم مثل یک معما… راست میگفت که خیلی ساده ام!
حلقه ی دستانت که بر کمرم میزنی ، زیباترین اسارت زندگی من است !
حماقت محض است وقتى به يادكسى باشى كه دلش با تو نباشد
حماقت نکن دوست دارم هایی که اين روز ها ميشنوی صداقت نيست بلکه عادته….
حوا راستش را بگو تو پوست سيب را کندي که روزگار اينگونه پوست ما را ميکند…
حواس تنهایی ام را با خاطرات با تو بودن پرت کرده ام � بگو کسی حرفی نزند .. بگذار لحظه ای آرام بگیرم
حواسم جمع ٍ بهت اما، تو این روزا حواست نیست! اونی که از خودت کندی، دل من بود، لباست نیست!
حواى من … مرا به کشور چشم هایت تبعید کند … دوست دارم زندانی سیاسی چشم هایت باشم … و بازهم سه نقطه هاى بىپايان من …
حوای من … سیب آورده ام … می مانی …؟
حوصله ات که سر می رود با دلم بازی نکن… من در بی حوصله گی هایم با تو زندگی کرده ام!
حوصله جمع تفريق رو ندارم يه ضرب خرابتم…
حوّایت می‌شدم اگر سیبِ سرخی داشتی حیف «آدم» نیستی!!!
حيف اين روياي بودن باتو بس كوتاه بود/گرچه راه حفظ حرمتهاهمين 1 راه بود
حکایت بارانی بی امان است این گونه من دوستت می دارم بند نمی اید!
حکایت قشنگیه !!! وقتی داغونی فقط یک نفر می تونه آرومت کنه, اونم همون کسی که داغونت کرده .
حکم دل! دستمو نشون دادم گفتن تو که دل نداری! اما نمیدونن یارم دستش پره و خیال من راحته یه تک دل داره که واسه منه
حیف که روی تو غیرت دارم، وگرنه روسریت را از همین سطر باز می کردم که همه ببینند چه خیالی بافته ام از موهایت…
خائن بودن که راحته ! یه کار سخت تر مثل وفادار بودن رو امتحان کن !
خاطر خیاط عقل
گرچه بسی بخیه زد
هیچ قبایی ندوخت
لایق بالای عشق
خاطرات هرچقدر *شیرین تر* باشند، بعدها از *تلخی* بیشتر گلویت را خواهند زد!!!!!!!!
خاطرات و محبتها چوبهای خیسند که با آتش زندگی نه می سوزند و نه خاکستر می شوند…..
خاطراتت بوی باران میدهد لحن تو عطر بهاران میدهد گرچه ماهم در کنارت نیستم مهر تو لطف هزاران میدهد
خاطراتت را سوزاندم،اما بوی خوش هیزمش بیقرارمم کرد،دوباره دلتنگت شدم…
خاطراتت مونده اینجا اما آرومم نکرده به خدا دلتنگیامو ذره ای هم کم نکرده حتی واسه ی یه لحظه جای پاهات گم نمیشه هرچی که سرم شلوغ شد جای خالیت پر نمیشه…..
خاطرمان باشد به ياد هم باشيم ، شايدسالها بعد در گذر جاده ها بي تفاوت ازكنار هم بگذريم و بگوييم آن غريبه چقدر شبيه خاطراتم بود.
خاطره تنها مدرکی است که فراموشی را محکوم میکند پس ماندگاری در خاطرم
خاطره تنهامدركى است كه فراموشى رامحكوم ميكند،
پس بمان درخاطرم.
خاطره را به دست قلب می سپارم که با تپش آن هر لحظه به یاد تو باشم….
خاطره ها را رشوه میدهم به روزهایم تا از بی تو بودن صدایشان در نیاید..
خاطره ها من را به آنجایی ببرید که برای نخستین بار دل من به تپش های دلی دیگر پاسخ داد
خاموشی بهانه است.. مشترک مورد نظر این بار قصد فراموشی دارد…..
خانه را عوض کردم عزیز َم … ، جای ِ همه چیز عوض شده … ، جز … گریه های ِ روی ِ بالش َم …
خانه ات سرد است؟ خورشیدی در پاکت می گذارم و برایت پست می کنم. ستاره کوچکی در پاکتی بگذار و به آسمانم روانه کن. بسیار تاریکم…
خانه ام وقتی که میایی تمامش ما تو هر چه دارم غیر تنهایی تمامش مال تو وسعت ارام اقیانوس ارام دلم ای پری خوب تنهایی تمامش مال تو
خانه اي ساختم روي آب،به وسعت خيال،رسوم عشق را به جا آوردم وهمچنان به انتظارت نشستم
خاک میخواند مرا هردم به خویش میرسند از ره که در خاکم نهند آه شاید عاشقانم نیمه شب گل به روی غمناکم نهند
خاک پای دوست شدن در نزد ما یک آرزوست،تا مگر قابل بداند جانمان تقدیم اوست
خاک پایت بوسه گاهم بود و بس / بر سر راهت نگاهم بود و بس
ای نگاهت تکیه گاه خستگی / عشق تو تنها گناهم بود و بس . . . 
خدا خودش فهمید مرا اشتباه خلق کرده است… خدای من میدانم پشیمانی… اما دیدی تو هم جایز الخطا هستی…
خدا خودش میدونه تنهایی یارمونه، قسمت ما نبوده، عشق های این زمونه ، خدا خیلی مهربونه ، حق ما رو میگیره از عشق های زمونه
خدا را دوســــــــت دارم !!! حــــــافظ را هم !!! ولی خــــــداحــــــــــافظ را نــــــــ ه …
خدا را چه دیدی ؟ یک روز بیشتر ساعتی لحظه ای با من بمان شاید خنده ای پشت لب هایت قطره ای پشت پلک هایت جا مانده باشد …
خدا رو چه دیدی ، شاید با تو باشم / شاید با نگاهت از این غم رها شم — خدا رو چه دیدی ، شاید غصه رد شد / دلم راه و رسم این عشق رو بلد شد
خدا نمیرسه مرگ من عشقم خوابه من بیدارم راز عشقم شده افسانه مثال لیلی و مجنونم…
خدا يادش رفت روي جنس ظريف زن بنويسد؟! "مواظب باشيد شکستني است"
خدا کند تبسم لبی به آه، نشکند / بلور بغض سینه ای به شامگاه، نشکند
کبوتری که پر زند به شوق آشیانه ای / خدا کند که بال او میان راه، نشکند
خدا یکتاست ……. قلب تنهاست ……… و کسی که داره این اس ام اس رو میخونه عزیز دلهاست .
خداجون….. ی کارى کن امشب ک از روآتیش میپره یخ دلش آب شه وبهم بگه دستتو بده بمن…..دیگه بسته…..بیا باهم ادامه بدیم!!!!
خداحافظ گل لادن تموم عاشقا باختن ببين هم گريه هام از عشق چه زندوني برام ساختن خداحافظ گل پونه گل تنهاي بي خونه لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نمي شونه
خداحافظی ات عجب خرابه ای به بار آورده نگله کن! مدت هاست در تلاشند مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون کشند…
خداروشكركه قبل ازاينكه بهش تكيه كنم بهم نشون دادكه تكيه گاه خوبي نيست
خداهم نميتواند”تو”را از “من” جداكند! وقتي هرروز،دستت در دست من وقتي هرشب،سرت بر شانه ي من است بر،بوم نقاشي ميان اتاقم!!! باوركن!”آرام”
خداوندا خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاک. بارانی بفرست چتر گناه را دور انداخته ام…
خداوندا دست هایم خالی ستو دلم غرق در ارزو یا ب قدرت بیکرانت دست هایم را توانا گردان یا دلم را از ارزو های دست نیافتنی خالی کن
خداوندا دلی دارم اَتش سوز / که نه در شب بود تابش نه در روز ز بعد مرگ من ای آتش عشق / کنار گور من شمعی بیافروز
خداوندا!عزیزم را تو یاری کن, پناهش باش و در حقش تو کاری کن, الهی هر چه میخواهد نصیبش کن, خدایا بر لبش لبخند جاری کن.
خداوندا…. آنکه در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت ، در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار….
خدايا به كه گويم ماجراي حسرت تنهايي خود را كه دنيا درددل دارم ولي از بغض خاموشم.
خدايا طاقت هجرش ندارم ، تو ميدانى که او را دوست دارم ، شده در زندگى ليلاى عشقم و من مجنون عشقش در ديارم
خدايا عاشقان را غم مده گر دهي 20 درصد هم تخفيف بده
خدايا چطور باهات درد دل كنم؛ وقتى كه ميبينم قضيه يوسف و زليخا رو فورى تو كتابت نوشتى تا همه بخونن!
خدايا! به من رفيقي بده كه با من گريه كند. دوستي كه با من بخندد را خودم پيدا خواهم كرد !
خدايا………………… اين دلتنگي هاي من را هيچ باراني ارام نميكند فكري كن اشكهاي من طعنه ميزنند به باران رحمتت
خدایا آن قدر برپای طلب،تاول نامرادی نشسته است که جز تو محبوبی را سراغ نگیریم و آن قدر بر قلب عاطفه ، خنجر جفا خورده است که سر به دامان دیگری نسپاریم . .
خدایا یک دقیقه سکوت میکنیم به احترام کسانی که در حسرت یک نگاه تو مردند !
خدایا این کیست که نه تنها فکرم ، ذهنو ،دلم بلکه خیالم را نیز تسخیر خود کرده است
خدایا مرا تنها مگذار که مبادا نگاهم به بنده ای از جنس خاک محتاج شود!
خدایا ! صبرم با دردم نمی خواند ;صبری که دادی تمام شد. . . اما دردم باقیست.
خدایا از تو چه پنهان کسی را هم قدِ تو دوست دارم .
خدایا التماست میکنم همه دنیایت ارزانی دیگران ولی انکه دنیای من است مال دیگری نباشد
خدایا باور نمیکنم! خالق نظم دانه های انار زندگی مرا بی نظم چیده باشد!
خدایا تو این سال جدید نزار دلی بشکند”نزار چشمی بارانی شه”…..
خدایا جای سوره ای به نام عشق در قرآنت خالیست که اینگونه آغاز شود: و قسم به روزی که دلت را می شکند و جز خدا مرحمی نخواهی یافت
خدایا حكمت قدمهایی را كه برایم بر میداری آشكار كن تا درهایی را كه به سویم میگشایی ندانسته نبندم و درهاییكه به رویم میبندی به اصرار نگشایم
خدایا دستانی را در دستانم قرار بده که پاهایش با دیگری پیش نرود
خدایا دلم کباب شده از این روزگار این روزا هرکی بوی دهنم رو میفهمه خیال میکنه چقدر خوشم ک کباب خوردم!
خدایا طاقت هجرش ندارم ، تو میدانی که او را دوست دارم/شده در زندگی لیلای عشقم ، و من مجنون عشقش در دیارم
خدایا عشق من پاکه درسته عشقی از خاکه منم اون عاشق خاکی که از عشق تو دل چاکه
خدایا فقط عاشق شده بودم… قرار نبود مثل بازمانده های هیروشیما تا آخر عمر. چشم گریون داشته باشم
خدایا مرا میبخشی؟ میدانم که میبخشی…مرا ببخش…میدانم که اشتباه کرده ام…میدانم……….
خدایا مهارت مراقبت از آنچه به ما بخشیده ای را در قلبمان بكار:زیرا ما در از دست دادن, استاد شده ایم خوب من …
خدایا یه چیزی بگم؟ به این آدما بگو ولم کنن خسته شدم…
خدایا یکرنگی چ مصوبه ای شده ک امروز هرکی بفهمه جرمش سوزوندن دلشه!
خدایا!! طاقت مــرا با طاق آسمانت اشتباه گرفته ای، این پیمانه مدتهاست که پـــر شده…
خدایا!… هوای مشترک مورد نظر رو داشته باش،خیلی عزیزه…
خدایا… تنها کسم رفت… دیگه تنها شدم… یه خواهش کنم رومو زمین نمی ندازی خدا؟؟؟ یه امشبو دلم بچگی میخواد… نذار زیاد احساس تنهایی کنم… همین…
خدایا… دستم را بگير … و مرا ببر به دور “دست” هايی که… در “دسترس ” هيچ “دستی” نباشم ….
خدایا… مگر بودن او در کنارم چقدر از جهانت را میگرفت…!!؟
خدایا…. دستهایی را در دستهایم قرار بده که پاهایش با دیگری پیش نرود
خدایا….. اگه بزاری یه روز دیگه کنارم بمونه..اینقدر عاشقش میکنم ک دیگه نتونه ازم جدا شه.. مطمئن باش خدا..
خدایا… آسمانت چه مزه ایست؟ من تا به حال فقط زمین خورده ام !
خدایا… گوشت راجلو بیاور بیا نزدیکتر… من خسته ام میشنوی؟؟؟؟
خدایـــا کســــیِ نصـــیبم کن کــــه با من بگرید….. آنها کـــــه میخندند زیـــادند…..!!!!
خدایــــــــــــــــــــــــــــــــــآ اگر تو *دست* مــــرا بگیریـ هیـــــچ کس مـــــــــــــــــــرا *دست کم* نمیگیــــــــــــرد!!!
خریدار ندارد دلی که برای دیدنت "لــک" زده است…
خسته ام فردا نگاهت را برايم پست كن / يك بغل حال و هوايت را برايم پست كن / گوشم از آواز غمگين سكوت شب پراست / لطفا آن لحن صدايت را برايم پست كن
خسته ام من!
خسته از اين زندگي!
خسته از اين روزهاي پرملال!
بال مي گيرد
کلاغ روح من،
تا کِنار دشت سبز بي بلال!
خسته ام…نه از راهی که آمده ام…یا از انتظاری که گاه امانم را میبرد…خسته از تکرار ندیدن تو…!
خسته ام… از تـــــو نوشتن…! کمی از خود می نویسم این “منم” که، دوستت دارم…!
خسته شدم خسته بس که برای ” تو “عاشقانه گفتم و “دیگران” یاد عشقشان افتادند!!!
خسته که می شوم ، سرم را میان دستهایم می گیرم و آنقدر تکرارت می کنم که بالا بیاورم ! من انتقام زجرِ تمام لحظه های بی تو بودن را بالاخره از “خودم” خواهم گرفت….
خستگی هایت را بگذار برای من . و هرگز از تو خسته نیستم * نمی شوم نخواهم بود . بیستون خستگیت را برای آرامشت تیشه خواهم زد .
خـدایـا عـقیده هـایم را … از عـقده هـایم مـصون بـدار…
خــُـدا جـــون خـــاطـِــراتـَــمَم عــَـجـــیــبــه! اَلـــآن گــِـریـــه مـــیـــکـُــنـَـم واســـه روزایــی کــِــه مـــیـــخـَــنــدیــدیـــم…
خــیـــلــی ســـخـــتــه کــه بــفــهــمــی یــکـــی بــه تـــو خــیــلــی عــلاقـــه داره امــا تــو هــمــون قــدر عــلاقــه رو بـــه یـــکـــی دیگــه داری!
خـیـــلـــى بـــده احــســاس کــنــى مــثــل دارویــى که فقط وقت نیاز ازت استفاده کنند . ..
خلاصه كنم آخر برق نگاهت دلم را ربود،فهميدم تمام اشكهايت براي من بود. . .
خلاصه میگم: دوسش دارم چون زیباترین ترین هدیه زندگیمو بهم داد: یادم داد چطور عاشق باشم!
خلوت شبهای خوش را روزگار از ما گرفت ای خوشا وقتی که با هم روزگاری داشتیم
خلوت نشین غم شدم ؛ غم خوار ناپیدای من؛ آغوش گرمت جای من آری تویی دنیای من
خنجر زیرِ پوستم کاشتی فکر نمی‌کردی روزی باز در آغوشت بگیرم . .
خنده داراست نه؟ک توهی مرا دور بزنی و من دلم را خوش کنم که در محاصره تو هستم
خنده كه ميكنى…
غزل ميشوند…
سى دو شعرسپيد…
خنده هم مث میز ریاستی که میگن وفا نداره!!!
خواب اصحاب کهف قصه تکراری ماست / ما همانیم که در غار دلت پوسیدیم …
خواب بودم سخن عشق تو بيدارم كرد/ بيخود بودم عطش عشق تو هوشيارم كرد
خواب دیدم که دلم بند تو بود / خواب من تعبیر لبخند تو بود
تو به سان گل شدی اوج شکوه / نبض من ، در ساقه آوند.تو بود .
خوابت رادیدم! درست مثل همیشه نامهربان! باشد قبول…دوستم نداری… چرا هرشب اثباتش میکنی؟؟
خوابـــم نمی برد . . تـــو را امـــا . . . خواب کــه نه ، دنیــا بــرده اســت . . .
خوابهايم بوي تن توراميدهند! نکندآن دورترهانيمه شب درآغوشم ميگيري…!
خواجه ای گفت که جز غم چه هنر دارد این عشق؟! گفتم ای خواجه ی غافل هنری خوشتر از این!؟
خوار همیشه مواظب گلشه که اگه بهش دست بزنی خونتو میریزه همیشه خارتم گلم
خواستم با تو بگویم آنچه را با تو نگفتم… ولی ای کاش که دریا میذاشت موج ها پشت سر هم گفتند: نگو ای یار نگو…
خواستم بهت چیزی نگم تا با چشام خواهش کنم درهارو بستم روت تا احساس آرامش کنم
خواستم زيبا گلي را زينت خاطر كنم ديدم اندر خاطرم جز تو گلي زيبا نبود.
خواستم عشقم رو برات پست کنم ولی پستچی گفت حجمش بیش از حد مجازه
خواستم يك ياس تقديمت كنم!
بانگاه لاله ترسيمت كنم!
ازشقايق هاي قلبم شاخه اي؛
ازصميم قلب تقديمت كنم!
خواستم يه sms توپ برات بفرستم اما وسط راه ترکيد همه فهميدن دوستت دارم.
خواستن سهم تو بود و تو چه راحت از سهمت گذشتی و رفتی …
خواستند از تو بگويند شبي شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتنـد: نشـد!
خواهم زخدا كه بي وفايم نكند / غرق گنهم ولي رهايم نكند / يك خواسته دارم زخداي متعال / در هر دو جهان از تو جدايم نكند
خوب است و قشنگ این که دلگیر شویم
در دام دل شکسته زنجیر شویم
ای عشق همیشه از خدا میخواهم
کنار من باشی و پای به پای هم پیر شویم
خوب رویان همه گر با دل من خوب شوند، خوب من ، باهمه خوبان حساب تو جداست.
خوب من ، کاش از این فاصله حس میکردی لحظه هایم همه از دوری تو دلگیرند…
خوبان فرشته های بی بالند، تقدیم به فرشته ی بی بالم، که به داشتنش می بالم
خوبه به ظاهر برای همه مغرور باشی و برای يه نفر بی غرور ! چون ميتونه نشونه ی عشقی عميق باشه ….
خوبه ديگه ! راحت توي خونه نشستي . . . . ولي من الان توتعميرگاهم

ميدوني چرا ؟
.
.
چون خرابتم
 

خوبيهاست كه باعث ميشه آدمادلتنگ بشن،به خاطرهمه خوبيات يه عالمه دلتنگتم
خوبی را ارزومیکنم برای آنهایی که یادنگرفتن بدباشند. . .مثل تو…
خود نويس محبتم را از سياهى شب پر ميكنم
و بر سپيدى صبح مينويسم بيادتم.
خودت را از کسی پس نگیر ، شاید این تنها چیزیست که او دارد.
خودم را میخواهم… بعده تو. . . دیگر خودم نیستم…….!
خودم گفتم. از دوری تو اسکلت بدنم نمایان شده و تو چه روز به روز چاق تر می شوی کنار او…
خودمان را با کلمه "تا قسمت چه باشد" گول می‌زنیم ! " قسمت" اراده من و توست …
خوردن شيريني خيلي راحته٬ خواندن داستان شيرين هم راحته٬ اما پيدا كردن دوست شيرين خيلي سخته! تو چطوري منو پيدا كردي؟
خوردن شیرینی خیلی راحته ، خوندن داستان شیرین هم آسونه ولی پیدا کردن داستان شیرین سخته .
خورشيد جاودانه می درخشد در مدار خويش
مانيم که پا جای پای خود می نهيم و غروب می کنيم
هر پسين…
زنده یاد حسین پناهی
خورشيد هنگام غروب آسمان را ميبوسد، الان من ميخواهم غروب كنم، آسمانم كجايى؟
خورشید را در آغوش گرفته ای
پاهایت را به بوسه دریا سپرده ای
موهایت را به دست نسیم
چه خوش غیرتـــــــم من !
خورشیدراباور دارم حتی اگرنتابد به عشق ایمان دارم حتی اگر ان را حس نکنم به خداایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد تاخدا هست جایی برای ناامیدی نیست
خوش بحال سنگ … ! میدونن دل نداره,بازیش نمیدن… . . . کاش دل من نیز سنگ بود … !!!
خوش به حال باد…! گونه هایت را لمس می کند… و هیچ کس از او نمی پرسد که باتو چه نسبتی دارد!
خوش تر از قالی کرمان غزلی ساخته ام / نخ به نخ زیر قدمهای تو انداخته ام
من همان قالی پاخورده ی خاک آلودم / که رخم زیر قدمهای تو انداخته ام
خوشا به حال قلبم چون از تو جان گرفته / نبض وجودم از تو خط امان گرفته / خوشا به حال جانم که مرگ او غم توست / برای وصف رویت قلب زبان گرفته .
خوشبحالت آدم ….خودت بودی و حوایت….. کسی نبود که حوایت را هوایی کند….
خوشبخت ترین پسر کسیست که اولین عشق یه دختر باشد و خوش بخت ترین دختر کسیست که آخرین عشق یک پسر باشد
خوشبختم زیرا هیچ وقت از روی عادت دوستت نداشته ام فقط به دوست داشتنت عادت کرده ام عشقم .
خوشبختي را در همين لحظه باور كن. لحظه اي كه دلي به ياد توست…
خوشبختي نگاه خداست دعايت ميكنم:خداوندهرگز چشم ازتوبرندارد.
خوشبختی تو زندگی یعنی اینکه پیش عشقت باشی فقط همین
خوشبختی را در همین لحظه باور کن لحظه ای که دلی بیاد توست…
خوشمزه ای مثل هلو
چطوری بگم: ilove you ؟
دوستت دارم کیلو کیلو
خیلی وقت است فراموش کرده ام …
کدامیک را سخت تر می کشم… ؟
رنــــج !
انتظار !
یا نفس را …
خیلی گریه داره حال من.. حال منی که ارزوی خیلیا هستم..منی که با وجود تو هنوزم گریه هایم را احساسم را با دیوار شریک میشومِ
خیلے شیرینہ وقتے تو اسـ امـ اسـ بازے هاے شبانہ خوابتـــ میبره صبح بلندمیشے میبینے اسـ امـ اسـ اومده: قربوטּ عشـ♥ــقم برم كہ خوابش برده……
خییییییییلی سخته وقتی با همه جون و دلت بهش بگی دوستش داری و اون حتی زخمت گفتن منم همینطور رو به خودش نده!!! خیییییییلی سخته!!!
د
د
دو
دوس
دوس
< دو سه تا میشه شش تا >
فکر کردی میخوام بگم دوست دارم !
کور خوندی
< من می میرم برات >
د U س T د A ر A م
مدل جديدشه
قبلى ها تكرارى شده بود
دار بزن … خاطرات کسی که تـو را دور زده
حالم خوب است …امّا گذشته ام درد میکند
دارد به انتها مي رسد بودنم در اين هستي كه تو نيستي . . .
دارم برای ِ رَفته ای گریه می کنم … که خنده های َم با او آمده بود …
دارم حست ميكنم لحظه لحظه با مني تو تموم لحظه هام تو هوام پر ميزني اين چه احساسيه كه واسه من مقدسي تا دلم تو رو ميخاد تو به دادم ميرسي
دارم حسودی میکنم به آینه ی اتاقه تو کاش جای اون آینه بودم ،هرلحظه میدیدمت اگر که بالشت بودم هرلحظه می بوسیدمت…
دارم ميسوزم… از آتيش عشق كسي كه مثل آب روان از همه خاطراتمون راحت گذر كرد…
دارم میگم ؟ میشه نگم ؟ الان میگم ؟ دارم میگم ؟ چی ؟ دوست دارم
دارمت دوست به حدی که خدا می داند این گفته فقط باد صبا می داند مهرت ای دوست زمانی زدلم پاک شود که همه پیکرمن زیر زمین خاک شود
داره باورم میشه که توپاک و مهربونی تو که اون روی سکه منو از خودت می دونی داره باورم میشه که تاآخر خط باهامی تو که لحظه لحظه هاتو نگران لحظه هامی
داره برف میاد،خدا کنه یه چتری رو سرم وا شه امشب چشاى تو مثه ابراى بهاره نخند به حال من که حالم گریه داره…..
داري ميري حواست نيست که قلبم توي آتيشه چرا هر چيزي که خوبه اينقدر راحت تموم ميشه؟؟؟؟؟؟؟؟
داستان زندگی من قصه ای است که متن آن وجود توست و پایانش نبود توست .
داغـــونی اَم از آنجـــا شــــروع شُـــــد کــــه فَهمیـــــدَم . . . از میـــان ایـــــن همــــه “بـــود” مَــن در آرزوی یکــــی اَم کـــه ” نَبــــود “
دانـــی که چیست دولت ؟ دیدار یـــار دیدن / در کوی او گـــدایی بر خسروی گـــزیدن
دانم و دانی که جانم عاقبت از آن توست / پس نزن آتش به جانم چون که جانم جان توست
گر زنی آتش به جانم من بسوزم در رهت / پس از آن هر ذره خاکسترم خواهان توست
دانه هایی از عشق کاشتم و خوشه هایی از غم برداشتم خیانت تکرار و رویش نفرت
دانى كه چرازميوه هاسيب نكوست؟
نيمى رخ عاشق است ونيمى رخ دوست،
اين زردى وسرخى كه دراوميبينى،
زردى رخ عاشق است وسرخى رخ دوست.
دانی از زندگی چه خواهم من تو باشم،تو،پای تا سر تو زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو،بار دیگر تو
داور قلبم نه سوت دارد
نه کارت قرمز…
راحت باش…
تا دلت می خواهد خطا کن.
سکوت میکنم باز هم سکوت میکنم …..
دترعزمیسزادتوم
همون “دوستت دارم عزیزمه”
که کلماتش برای سریعتر رسیدن به تو ، از سر و کول همدیگه بالا رفتن !
دخترک دل شکسته کنار پنجره سيگار ميکشيد.. دخترک خسته بود آنقدر که يادش رفت بعد از آخرين پـُــــک سيگار را به پايين پرت کند نه خودش را …
دددودودودوسدوسدوسه تا ميشه شش تا!!!فکر کردى ميخوام بگم دوست دارم؟کور خوندى،من ميميرم برات !
دددووو…سست… دد..وست.ددوست… دو سه تا میشه شیش تا… . . چیه؟ فک کردی می خوام بگم دوستت دارم؟ هه…کور خوندی… . من میمیرم برات….
در آرزوهایت مــــرا جا کن
چون من در زیباترین دعاهایم تو را به یاد دارم
در آسمان دلم هنوز . . . ابر اشتياق تو ميبارد !
در آغـــوش خودم هستـــم! مـــن خودم را در آغوش گرفتـــه ام…! نه چنـــدان با لطافتــــ نه چنـــدان با محبتــــ… امـــا وفـــادار….وفـــادار….
در آغوش خدا گریستم تا نوازشم کند… پرسید:فرزندم پس حوایت کو؟ اشک هایم را پاک کردم و گفتم:در آغوش آدم دیگریست…
در آغوشش عطرش را بو نکش ! بوی تنش را به خاطر بسپار ، عطرش در جایی تکرار خواهد شد ولی بوی تنش تکرار نخواهد شد!!!
در آغوشـم کــ‌ه می گـیــری آنقد‌ر آرام مـی‌شــــوم که فـرامــوش می کــــنـم بـایـد نفـس بــکـشـــم
در اتاق کوچکم پا می نهد بعد من با یاد من بیگانه ای در بر ایینه میماند به جای تار مویی نقش دستی شانه ای
در اغوش خودم هستم، من خودم را در اغوش گرفته ام!
نه چندان با لطافت و نه چندان با محبت اما وفادار وفادار…
در اغوشم که میگیری انقدر ارام میشوم که یادم میره باید نفس بکشم
در امتحان عاشقی ما بیست بودیم ،دراین دنیای هستی نیست بودیم،درسته دم به دیقه درفیس بوکیم،ولی فقط دنبال یک کیس توپ بودیم….
در امتداد نگاه تو… لحظه های انتظار شکسته می شود… و بغض تنهایی من… مغلوب وجود تو می شود… و باز هم سه نقطه های بی پایان من..
در انتــهـــاي نگـــاهـــت درست در آنــ نــقـطه ي بي انــتـهــا آنــــجــــاست كــه آرامــ مــي گـــيـــرمــ ( نوشته اي از خودم) _ آزي
در انتهای نگاهت كلبه ای برای خويش خواهم ساخت
تا مبادا در لحظات تنهاييت با خود بگويي: از دل برود هر آنكه از ديده رود…
در انتهای کوچه ایستاده ام . . . می بینی انتظار می کشم . . . نترس قدم بردار به سمتم بیا . . . دستانم را گرم نگه داشتم وا3 ب اغوش کشیدنت . . …
در اوج دل نشاندمت ، در رهگذار زندگی / زمانه گر خزان شود ، توئی بهار زندگی
در اين دشت وسيع،كه نه آبي هست نه علفي،با آمدنت. . .
بازهم جوانه ميزنم. .
در اين زمانه هر مجنوني صدها ليلا دارد ، هر شيريني در قلبش هزار فرهاد ، من همان مجنونم كه تنها ليلاي من تويي تنها عشق و سرپناه من تويي…
در این جهان هیچ نفرتی با نفرت فروکش نمیکند تنها عشق و مهر است که نفرت را محو میکند.
در این حوالی کسانی هستند ک تا دیروز میگفتند بدون تو حتی نفس کشیدن برایم سخت است اما حالا… اما حالا در آغوش دیگری نفس نفس میزنند . . . .
در این دنیا تک وتنها شدم من گیاهی در دل صحرا شدم من چو مجنونی که از مردم گریزد شتابان در پی لیلا شدم من
در این روزگار تلخ که عمر گل لاله کوتاه است شاید به خاطر عشق و جزا در حریم سلطان عشق ممنوع باشد.
در این شلوغی پر دروغ تنها تو برایم کمی سکوت بیاور!
در این هیاهوی شلوغ ” یادت لحظه ای مرا گم نمیکند” و به هرجا میروم پیش تر از من آنجاست
در باز و بسته شد…حتما باز شوخي اش گرفته…اداي آمدنت را در مي آورد…!
در برابرم مشت ميكني… ميپرسي: گل يا پوچ؟
در دلم ميگويم: فقط دستانت….
در برهوت بي كسي تنها تو همزاد مني / اي ناز تر از خواب شبم ، همواره در ياد مني…
در برکه اشکم همه دم نقش تو دیدم این هدیه خوبیست که از آب گرفتم هرگز نتوانی که ز من دور بمانی چون عکس تو را در دل خود قاب گرفتم
در بیكران دور
بر سنگ سخت گور
با گوهر سرشت
دستی چنین نوشت:
“دنیا فدای دوست”
در بیکران دور.. برسنگ سخت گور… با گوهری سرشت.. خطی نوشته بود: … آرامگاه عشق…
در بیکرانه زندگی دو چیز افسون و حیرانم میکند: اول؛ آبی دریا که میبینم و میدانم که نیست! دوم؛ صفای باطن زیبات که نمیبینم ولی میدانم که هست…
در تئوری ِ عشق ِ تو دوست داشتن یک گزینه بود مثل ِ دوست نداشتن
در تمام لحظه هایم تکرار می شوی ، اما تکراری نمی شوی…
در تکاپوي دلت ياد دل من هم باش ، ياد من نه ، ياد خود کن که در آن جا داري!
در تکرار لحظه های زندگی تو بهترین تکرار بودن های منی
در حضور واژه های بی نفس… صدای تیک تیک ساعت را گوش کن… شاید مرهم درد ثانیه ها را پیدا کنی…
در حنجره‌ام شور صدا نیست رفیق / یک لحظه دلم ز غم جدا نیست رفیق
بگذار که قصه را به پایان ببرم / آخر غم من یکی دو تا نیست رفیق
در خالصانه ترین گوشه قلبم آنجا که خبر از تاریکی نیست یادت می درخشد…
در خلوت من نگاه سبزت جاریست/ این قسمت بی تو بودنم اجباریست
در خواب هم راحتم نمی گذاری ، بی خبر می آیی ، صدایم می کنی … تا چشم باز میکنم ، باز نیستی !
در خواب، چراغ تا سحر دستم بود / در خواب، کلید هر چه در، دستم بود
زیباتر از این خواب ندیدم خوابی / بیدار شدم، دست تو در دستم بود
در خیال من بمان … اما خودت برو … آن که در رویای من است مرا دوست دار نه تو !!
در خیالم با خیالت بی خیال عالمم …تا که هستی در خیالم…با خیالت زنده ام.
در دسترس نباشی بهتر است.. تا من پشت خط باشم… و تو برای او اینطور عاشقانه ببافی
در دفتر دل،یاد تو سرمشق من است یادم نرود،یاد تو تکلیف من است
در دفتر نقاشی خود خورشید را سیاه کشیدم تا پدر کارگرم زیر نور آفتاب نسوزد.
در دل دردیست ز تو پنهان که مپرس، تنگ آمده چندان دلم ازجان که مپرس، با این همه حال و در چنین تنگدلی جا کرده محبت تو چندان که مپرس…
در دلـــــم کودکی است…. که “بی تو بودنش”را نــــــــق میزند… من هیــــــــچ لااقل با بودنت بهانه ای برای او باش……
در دنیا اگر صدایی بماند آن صدای ع ش ق است و موسیقی ست که تنها کلام گویای عاشقان است….
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که بدیدنت شتاب است مرا
گویند بخسب تا به خوابش بینی
ای کم خردان چه جای خواب است مرا
در را باز كن خبرى دارم، قلبم را بشكاف نامه اى دارم
نامه را باز كن ، دوستت دارم…
در را کـه مــی بـــندی ، بـــــاد هــــم، پــشت خــانـه ات زوزه مــی کــــشد…! مـــن کــــه مـــــنم !
در رابطه اعتماد حرف اول را ميزند ، اگر ميخواهيد شرلوك هلمز باشيد اصلا شروع نكنيد …
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاده مسیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
در رفاقت رسم ما جان دادن است * هر قدم را صد قدم پس دادن است * هركه بر ما تب كند جان ميدهيم * ناز او را هر چه باشد ميخريم.
درسـت تـه تـه نـگاهت نـه ! صبـر کن کمی عقـب تر بـیا آهــا درسـت همـین جـاست همـان بـرقی که مرا پـاگیـر تـو کـرده …
درعمق آرزوي من است كه دروجودت خانه اي داشته باشم حتي به مساحت يك "ياد"
درعمق آرزوی من است که دروجودت خانه ای داشته باشم حتی به مساحت یک یاد
درغريبي آه كشيدم هيچ كس يادم نكرد، درقفس افتادم صياد آزادم نكرد، من نخواهم ازقفس صياد آزادم كند، دوست دارم درغريبي دوستي يادم كند.
درغوغای زندگی تا سکوت مرگ دوستت دارم ،تاوان آن هر چه باشد،باشد .
درفصل تگرگ عاشقت می مانم
باریزش برگ عاشقت می مانم
هرچندتبربه ریشه ام می کوبی
تالحظه ی مرگ عاشقت می مانم
درقيد غمم،خاطرآزاد، كجايى؟تنك است دلم،قوت فرياد كجايى؟باآنكه زمانيست زماياد نكردى! اى آنكه نرفتى دمى ازياد كجايى؟
دركلبه كوچكي كه شعله ي وجود تو فانوس آن باشد سردي زمستان معنايي ندارد.
درمغازه قلبـــ ــ ـم .. یاد تــو تنهـــا چیزیه کــِ روش نوشتـــم ” سوال نکنیـــد” فروشی نیستـــ ــ
درمکتب ما رسم فراموشي نيست،در مسلک ماعشق هم آغوشي نيست،مهر تو گر به هستي ما افتاد ، ديگربه سرش خيال خاموشي نيست.
درمیان دستهایت عشق پیدامیشود زیرباران نگاهت نسترن وامیشود با عبورواژه ها ازگوشه لبهای تو مهربانیهای قلبت خوب معنا میشود.
درمیان عاشقان آشفته ام ، عاشق عشقی جاودانه ام
چه زیباست این عشق با او در خلوتم جامانده ام
درمیان من و تو فاصله هاست گاه می اندیشم می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم.
درهوايم هوسي نيست بجز ديدن تو؛توگل ياسي ومن تشنه بوييدن تو
درود بر ادم های که وقتی میفهمند چقدر دوسشون داری بازم ادم میمونند…
دروصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم آتش بگیر تا بدانی چه می کشم
دروغ است شعار هیچکس تنها نیست،بی تو بی نهایت بی کسم…
دروغ گفته اند که دنیا این همه کهکشان دارد دنیای من خلاصه میشود! در عرض شانه هایِ مردانه تو…دروغ گفته اند که دنیا این همه کهکشان دارد
دروغگو ، تو مگه نگفته بودی ستاره ی من فقط تویی ؟ حالا میبینم اون بالا داری باعث درخشیدن بقیه ی ستاره ها هم میشی !
درون سینه آهی سرد دارم رخی پژمرده رنگی زرد دارم ندانم عاشقم،مستم،چه هستم . همین دانم دلی پر درد دارم
درون قلب من نام تو پيدا ست ، زبانت چون گلى خوشرنگ و زيباست ، مشو غمگين اگر از هم جداييم ،که بي مهرى هميشه کار دنياست!
دريا باش كه بعضي ها تا باتو بودن لذت ببرند و بعضيها كه لياقت تو را ندارند در تو غرق شوند
دريا براي مرغابي تفريحي بيش نيست اما براي ماهي زندگيست پس براي كسي كه دوستت دارد ماهي باش نه مرغابي
دريا مفهوم بزرگيه اما نه به وسعت نگاه تو
خدايا چشمان دريايي كسي كه اين پيام رو ميخونه هيچوقت باروني نكن
درکلبه ی روشنم شبی را سرکن ، با دست صمیمی ات مرا باور کن ، صد بار چنین گفتم و می گویم باز، بی عشق تو زنده نیستم باور کن.
دریا با موج خودشو تعریف می کنه
آسمون با ستاره جنگل با درخت
من خودوم با تو تعریف میکنم!
دریا هر جا بره ساحل بازم کنارش میمونه…. ساحلتم دریای من
دریا همیشه ازمن دلگیر است میدونی چرا؟چون بزرگی دل تو را به رخ او میکشم!
دریا چون دلت آبی است وشب چون گیسوانت مهتابی است ولبخندت گل سرخی است که با ان میتوان سراسر زمستانها را گرم نگاه داشت
دست و پایی میتوان زد ، بند اگر بر دست و پاست . . .وای بر حال گرفتاری که بندش بر دل است . . .
دست به دامان خداکه میشوم چیزی آهسته درون من به صدا می آید که… نترس!
دست خودم نیست گریه هام بغضی نشسته رو صدام میخوام بگم دوست دارم اما صدام در نمیاد …..
دست عشق از دامن دل دور باد! می‌توان آیا به دل دستور داد؟ می‌توان آیا به دریا حكم كرد كه دلت را یادی از ساحل مباد؟
دست من کوتاه از دیدار توست ، قلب من اما همیشه یاد توست، بهترینم هر کجا هستی بدان ، هر کجا باشم قلبم یاد توست.
دست هایـمان را بـهم قفـل کنیم فقط یـادت باشد کلیـد را جایـی بـگذاری که یـاد هیـچ کدامـمان نـماند…
دست گرم توشفاي
مرگ من است چشمان
مست توشكوه قلب من است يك لحظه خنده تو تمام آرزوي من است.
دستاتو بذار روی قلبت! گذاشتی؟
آرزومه همیشه بتپه حتی اگه برای من نباشه …؟
دستاشو سفت نگير اونم يكي مثل منه زياد طول نميكشه اونم دلتو ميزنه….
دستانت را دور گردنم حلقه کن این دوست داشتنی ترین شالگردن شب های سرد من است..
دستانت رو دور گردنم حلقه کن این دوست داشتنی ترین شالگردن شب های سرد من است ؛ باور کن
دستانت که مال من باشد . هیچکس مرا دست کم نمی گیرد…
دستانم لایق شکوفه های اجابت نیست اما هر دو دستم را به دعا برمی دارم تا که هرجا سعادت هست تو آنجا باشی
دستت را به من بده نترس، با هـم خواهـیم پَرید حضـور و حیات و حوصله‌ی من، از تو، درد و بلا و بی کسی‌های تو، از من!
دستت که بلرزد اشتباه مینویسی 
پایت که بلرزد اشتباه میروی 
دلت که بلرزد………وامصیبتا
 
دستتو مشت كن مشته؟ حالا محكم بزن تو چشمم تا كور شم دوريتو نبينم
دستش از آب بیرون مونده بود… همه فکر کردن داره درخواست کمک میکنه… اما اون دستشو به نشونه ی سلامتی آورده بود بالا..که دل عشقش نلرزه…
دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد .. بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــر کس نمی سپارمش …
دستم را بُریدند شکسته واژه‌هایی که برای از تو نوشتن کنار ِ هم چیدم
دستم را خوب میخوانى ولى قلبم را فقط ورق میزنى..
دستم را رها کردی گم‌ شدم میان آدم‌ها. چه‌قدر گم ‌شدن خوب است اما، نه میان آدم‌ها !
دستم نه، اما دلم به هنگام نوشتن نام تو میلرزد!

همچنین ببینید

عاشقانه – 30

شده ام بت پرست تو قسم به چشمون مست تو به کنج میخونه روز و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.