دلتنگی – 12

رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیست…
بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست…

رو به راهم، راهى که آغازش به پایان مرگ میرود!!
و من فهمیدم که رو به راهم با تمام پوچى…
رو پاکت سیگار نوشته بود :برای شما و اطرافیانتان ضرر دارد…!
توی دلم گفتم :تو یکی رو اطراف من پیدا کن، من کلا سیگار میذارم کنار
روز تولدم بود اما کسی نفهمید -حتی برای تبریک یک دوست هم نخندید- گر چه تولد من -تکرار عمر من بود-تکرار عمر فانی تکرار یک گذر بود…
روز مرگم

تو آخرین نفسم فقط یه چیزی بهت میگم :

اینجوری میرَن ،نَ اونجوری . . . . !!

روزانه هزاران انسان

به دنیا می آیند …

اما نسل انسانیت

در حال انقراض است … !

روزها از پی هم میگذرد
و من
همچنان در حصار تن خویش
طلوع و غروب آفتاب را میشمارم
آیا کسی نیست تن خسته ام را با خود ببرد؟؟؟
روزهای خوب خواهد آمد فقط با اندکی صبر….
روزهایم گذشت اما روزگار از من نگذشت!؟؟
اما من از روزها و روزگار گذشتم. بگذرید از من
روزگار سختی ست، مدتهاست روی جدولهای کنار خیابان تمرین نیفتادن میکنم. "
روزگاریست سهراب…!!!
همه از هم دورند، همه از هم بیزار، نارفیقی باب است، نامردان بسیار
کاش…..
به ما میگفتی خانه دوست کجاست.!!!
روزگاریست که آدمها
فقط
سَقفهایِ مُشترک دارند
نه زندگی هاِی مُشترک…
این یَعنی…
تنهایی.
روزگاریست که عادت شده ایم
از سر تکرار، محبت شده ایم
روزی می رسد که تنها برگ برنده ات
دل می شود ولی تو دیگر حاکم نیستی
روزی میرسدکه در خیال خود, جای خالی ام را حس کنی!
در دلت بابغض بگویی 'کاش اینجا بود'
امامن دیگر به خوابت هم نمیایم…
روزی گفتم اگه از من جداشی تمومه دنیا را به اتش خواهم کشاند…
اما حالا نمیتوانم یک کبریت روشن کنم…
که مبادا تو را با دیگری ببینم…
روی دست شب مانده ام… دیگر حتی خواب هم‌ مرا نمیبرد…
روی زمینی زندگی میکنیم که خودشو جو گرفته! عزیز شما که جای خود داری!
روی سنگ قبرم بنویسید:
اگه تنها نبود، شاید اینجا قبری نبود
رگ خواب این دل تو دست تو بوده…. ترکهای قلبم… شکسته تو بوده………. منو با ی لبخند به ابرا کشوندی با ی قطره اشکت.. به آتیش نشوندی…
ز چشمان قشنگ کهربایی رنگ تو برداشتم شوق نگاهت را و تاجی را که از گلهای لادن در بهار عشق پروردم خزان کردم و تنها میروم راه امیدم را….
زجور آشنایان آن چنانم
که باید پیش مردم، خون بگریم.
زشتی جرم من است، این دنیا فقط مال قشنگ هاست، مال من نیست.,.,.,
زغم یکی اسیرم که زمن خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است هرکه گوید دل به دل راه دارد
دل من زغصه خون شد دل او خبر ندارد
زمانی که انسان پیر میشود، از رویاهایش دست میکشد… حقیقت ندارد…
بلکه انسان زمانی که از رویاهایش دست میکشد، پیر میشود…!
زمین قانون عجیبی دارد،
هفت میلیارد آدم
و فقط با یکی از آنها
احساس تنهایی نمی کنی
زمین…!!!
خمیازه ای بکش ب زیر پای من…!!!
فقط همین…!!!
زنده هستم وزنده بودنم را به یک دلیل دوست دارم. دلیلش تویی.
زندگی ” باغی ” است که

با عشق “باقی” است !

مشغولِ “دل” باش نه”دل مشغول” !

بیشتر “غصه های ما” از “قصه های خیالی” ماست !

پس بدان

اگر “فرهاد”باشی

همه چی شیرین است !

زندگی آدم پردرده
واسه همینه دنبال کسی میگرده که به دردش بخوره
زندگی به من یادداد وقتی قلبم شکست خودم تیکه هاشو جمع کنم که هر کس و ناکسی منت دست بریده شو سرم نذاره…
زندگی تمامش خطای دید است من تو را می بینم و تو مرا نمی بینی!…
زندگی رابه پایان میبرم
شاید او به جای تو مرا در اغوش کشید..
زندگی سه چیز است :اشکی که خشک می شود، لبخندی که محو می شود، یادی که می ماند.
زندگی صحنه ی یگتای هنر مندی ماست هرکسی نقمه ی خود خواند از صحنه رود صحنه همواره بجاست…..
زندگی می رود اما …

من ولی جا ماندم

من به یاد گذر پای تو اینجا ماندم!

زندگی نقطه ته خط.
بی وفاییت شده عادت
تو نوشته بودی دیدار…
به قیامت.
زندگی وقتی قشنگ میشه که دلی واسه دلی تنگ میشه، الان زندگی خیلی قشنگه…..
زندگی کردن با یاد تو چقدر آسان است…
نه خواب میخواهد….
نه خوراک…
شب بود و شمع بود و من بودم و غم، شب رفت و شمع سوخت و من موندمو غم!!!
شب در کارنامه سیاهش چه دارد که استحقاق گرفتن این همه ستاره رادارد؟
شب را دوست دارم
چرا که در تاریکى چهره ها مشخص نیست
و هر لحظه این امید در درونم ریشه میزند که
آمده اى! ولى من ندیدمت…
شب سردی ست و هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی من دلبر بارانی من۰۰۰
شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما

مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ، ماهی دور از دریا

شب ها به وقت
خواب
به جای من
وجدانت را ببوس
اگر بیدار بود
شب ها دلتنگی ام دوبرابر می شود
و این « تو » ی لعنتی را بیشتر از روز دوستت دارم
شب که میشود…
شروع میشود
ای کاش های من…!!!
شبها تو تاریکی اتاقم منتظر اس هاش میمونم. اگه قرار بود چراغو روشن کنم، کلی پول برقمون میشد.
شبی در خلوت غم ها و باران
نفیر غصه هایم گشت مهمان
هجوم گریه و فریاد اندوه
به هم زد خلوت چشمان گریان
شبی پرسیدمش با بی قراری،

ب غیر از من کسی را دوست داری…؟؟

در میان گریه هایش گفت آری..

شجاعت همیشه فریاد زدن نیست.
گاهی صدای آرامیست که در انتهای روز میگوید:
فردا دوباره تلاش خواهم کرد
شدم مثل عروسک با دو تا چشم شیشه ای با یک نگاه ثابت ک با هر فشاری میگوید دوستت دارم…
شده ام خارپشتی که تیغ هایش دنیای امنی برایم ساخته اما حسرت نوازشی را بر دلم گذاشته…
شده تنهاترین موجود جهان باشم محاله به کسی باج بدم
شده درخلوت تنهايي خود،ياد يك خاطره،شادت بكند؟

لرزه بر قلب و دلت اندازد؟

بيخبر از همگانت بكند؟

و تويي خاطره ي خلوت تنهايي من..

شعر تنهایی من قافیه انگار نداشت
دل بیچاره ی من همدم و غمخوار نداشت
من همان خسته ترین ادم دنیابودم
حیف این خسته که یک محرم اسرار نداشت!.
شما هم مثل منین که هر شب یک ساعت قبل از اینکه خوابش بیاد میره روی تخت و کلی رویابافی می کنه و خنده هایی که توی واقعیت نیستو توی رویا به خودش میده؟؟؟؟
شمع میسوزد و پروانه به دورش نگران
ما که میسوزیم و پروانه نداریم چه کنیم
شنیده بودم “پا “ قلب دوم است…
اماباور نداشتم
تا آن زمان که فهمیدم،
وقتی دل ماندن ندارم،
پای ایستادن هم نیست…!!!
شونه ی آدم که هیچ…
شونه تخم مرغ هم پیدا نمیشه سرمو بزارم روش گریه کنم….
شَبها
زیر دوش آب سَرد
رها میکنم بغض زخمهایم را
در حالی که همه میگویند:
خ وش به حالَش…
چه زود فَراموش کَرد!
شِنیده بودم که “خاک سَرد است
این روزها اما اِنگار آنقدر هوا سرد است،
کِه زنده زنده فراموش می کنیم یِکدیگر را…
شکستن فاصله شبیه شکستن شیشه همسایه است که نمیدانی, تو را می زند,,,
یا با مهربانی توپت را پس می دهد.
شیرین این نسل همیشه تنهاست، فرهادهاى این نسل در پى کندن دل و جاه و مقام از شیرین نند!!!!
شیرین بهانه بود!
فرهاد تیشه میزد تا نشنود
صدای مردمانی که در گوشش میخواندند
دوستت ندارد..
شیطان را میستایم!
دروغ نگفت!
جهنم را به جان خرید ولی تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد.!.!.!
شیعیان مهدی غریب و بی کس است
معصیت محض خدا دیگر بس است
ای که داری ادعای شیعگی
بندگی کن بندگی کن بندگی
صبر کردن….
انتخاب من نیست…
اجباره زمانه است…
صدا.. دوربین.. حرکت.. باز هم برایم نقش بازی کن!……نقش یک عاشق دلداده…!
صدا………. رفت
تصویر…….. رفت
خاطراتش،….نمیروند، مانده اند…
صفر ها را بستند تا به بیرون زنگ نزنیم! از شما چه پنهون که ما از درون زنگ زدیم…!
صمیمانه‌ترین آرزوهایم را برای تو به نشانی آن کوچه‌ی دور که در همین نزدیکی‌ست می‌فرستم و به باد می‌سپارم که به نیابت از من، بر گونه‌های لطیفت بوسه زند.
صندوق صداقت نیست دل من
که گاهی سکه ای محبت در آن بیندازی و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای…
صندوقچه آرزوهایم را خواهم گشودتانگویند؛
از"هیچ" پراست که؛
"یاد تو"افتخاریست بر دارایی دلم
طلوع کن از سرزمین رویاهایم..
ای ستاره شب های تاریکم….
آسمان دلم را منتظر مگذار…
ظرفیت باور من قدراین دنیاست!
تودروغت را بگو!
عادت ندارم درد دلم را ب همه کس بگویم، پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم تا همه فکر کنند در این زمانه نه دردی دارم و نه قلبی…!
عاشق اونیم که:
می تونه منو بخندونه
وقتی
نمی خوام
حتی
لبخند بزنم!!!
عاشق روزایی هستم که مهربان میشوی…
حتی اگر نفهمم چرا؟؟!!!!!!
عاشق هر کس شدم او شد نصیب دیگری.

دل به هر کس دادم او زد به قلبم خنجری..

من سخاوت دیدیه ام دل را به هر کس میدهم…

شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام…

عاشق که می شوی، لالایی خواندن هم یاد بگیر…
شب های باقیمانده ی عُمر ت
به این سادگی ها صبح نخواهند شد…
عاشقانه هایت را که میفرستی ابتدا ذوق میکنم سپس دلم میگیرد که چه کسی انها را برای تو فرستاده است…
عاشقانه هایم برای تو، نیمه ی گمشده ام نیستی که بانیمه ی دیگربه جستجویت برخیزم، تو تمام گمشده ی منی! تمام گمشده ی من.
عتیقه شدم
در یادها
بی آنکه
" قیمتی "
داشته باشم…!
عجب تفاهمی!!….
تو بی من همه جا میری،
من بی تو هیچ جا نمیرم! 🙁
عجب روزهایی شده
نیمه ی گمشده ی ما هم شده مفقود الاثر..
عجب چکش خوبى بودى تو. میخ خاطراتمان را درست در طرف چپ سینه ام فرو کردى. جایشان هنوز که هنوز است. درد میکند. کاش بودى و درمانش میکردى.
عجیب معادله ایست حلّ ِ من،
ماشین ِ حساب هم نتوانست!!!
عزيزترينم:

ترك دنيا كرده ام

ترك جان هم ميكنم

غير عشقت هرچه گويي

ترك آن هم ميكنم

عسل بانو، عسل گیسو، عسل چشم
منویاد خودم بنداز دوباره
بذار از قعر سنگین نگاهت
بازم بارون دلتنگی بباره…
عشق برای انسان هیچ ندارد اما..
باغبان خوب بودن برای گلهای بالشت نعمت خوبی ست!!!
عشق من تو باش ، نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم

تو باش تا در دنیای بزرگ تنهایی ام تنهاترین باشی

عشق هم مارو سرکار گذاشته؛ آدمهاییکه دل پاک دارند بی کس هستن؛ اما آدمهای بی احساس دوروبرشون رو آدمهای عاشق پیدا میشه
عشق ورزیدن را از کویر بیاموز که دریا بودنش را به افتاب بخشید…
عشق گاهی زندگی ساز است
و گاهی زندگی سوز
تا پریزاد من از بهر کدامین خواهد آمد
(حسین منزوی)
عطر ها بیرحم ترین عنصر زمین اند… بی آنکه بخواهی میبرنت به خاطراتی که برای فراموشیشان تا پای غرور جنگیدی…!
عطر های خوب، شیشه خالیشان هم بعد سالها هنوز بوی عطر میده درست مثل جای خالی ت
علم فیزیک دروغ میگوید.. برای دیدن نیاز به نور نیست
فقط دلیل لازمست….
عمرم گهی به حبس و گهی در سفر گذشت. 

تاریخ زندگیم همه با درد گذشت، این زندگانی سزای جوانیم نبود. 

حیف از
جوانیم که با درد گذشت
عکس لبخندت مرا ابری کرد، عکس تو خنده به لب داشت ولی… اشک چشمان مرا جاری کرد…
عکست را نگاه میکنم،
آخ کہ این عکس پیرنمےشود…
اما، پیرم مےکند…
غربت را حتما نباید در الفبای شهری غریب بیابی، یا جایی پشت لحظه های آشنا، همین که عشقت نگاهش را به دیگری تعارف کرد کافیست تا تو غریب شوی…
غریبه بود…
آشناشد…
عادت شد…
عشق شد….
هستی شد…
روزگارشد…
خسته شد….
بی وفاشد….
غریبه کجایی؟ من دیگه بریدم بس که شکستم از خودی.
تا کی باید این نمایشو دید و نشست.
غصه مراخورد
وقتی دیدم دست به سینه ایستاده ای…
تمام راه رابرای آغوشت دویده بودم…
غصه نخور°°
این روزها هم میگذرد°° تنهایی
روزی نیز خنده بر لبان ما جاری خواهد شد°
غصه هایت را با قاف بنویس…
که باورشان نکنی….
انگاه فقط قصه است و بس….
غم اگر ترکم کنی تنهای تنها میشوم.
غم باهمه نامردیش هرشب به ماسرمیزند
ای دوستان بی وفاازغم بیاموزیدوفا
غم خوردن را دوست دارم اما برای کسی که ارزش غم خوردن را داشته
باشد
غم داشتن بخشی از زندگیست ولی غم خوار نداشتن عذاب زندگیست…
غم دانه دانه می افتد روی صورتم…
تلخ است طعم نبودنت
غم دنیاست، وقتی عشقت دور از اینجاست
وقتی دل بی رمق و خسته و تنهاست
غم دنیاست، دل آدم بشه حساس
وقتی عشقت تو دلش نباشه احساس
غم که نوشتن ندارد..
نفوذ میکند درون استخوانهایت…
جاسوس میشود در قلبت…
و آرام آرام از چشمانت میریزد…
غمگین ترین جای خاطره اونجاییه که

کم کم احساس میکنی

چهرش داره از یادت میره…..!

غمگینم وقتی تمام جفت های دنیا تنهاییم را به رخم میکشند حتی جوراب هایم…
غمگینم!!!
وقتی تمام جفت های دنیا "تنهاییم" را به رخم میکشند،،،
حتی جورابهایم…
فاصله تلخ ترین خاطره هاست!!!
فاصله را بگو به خود نبالد…
خاطره ی بودن باتو تمام فاصله ها را میشکند
فدایت اى گل زیباى هستى،
نمیدانم کجا بى من نشستى،
قشنگیهاى فردایم تو هستى,
یگانه گنج دنیایم تو هستی
فروغ ساحل شب های من باش / طلوع طالع فردای من باش
در این فصل خزان زندگانی / امید این دل تنهای من باش
فریادها مرده اند*سکوت جاریست*تنهایی، حاکم سرزمین بی کسی است*میگویند :خدا تنهاست. ما که خدا نیستیم، پس چرا تنهاییم!!
فریادهای خفه شده در گلویم را که ناشی از
مظلومیتم بود هیچ کس نشنبید.
فقط برای دلخوشی!
جیب تمام مکالمه امروزت را گشتم.
به دنبال یک دوستت دارم الکی.
نبود که نبود…
فقط تنها، تنهایی آرامش می آورد
فقط دوری نیست که آدم رو می سوزونه…
بودن
و
مال تو نبودن
دردش خیلی بیشتره….!
😐
فقط میدونم میمونم
نمیدونم
کنارت میمونم
یا به یادت
فقط چند لحظه کنارم بشین
یه رویای کوتاه تنها همین
ته آرزوهای من این شده
ته آرزو های مارو ببین
(احسان خواجه امیری)
فقط یه نفره برایتو تا آخر عمرنفس میکشه اون دماغته…
فقط یکیو میخام باهاش برم کافه…
برم پارک..با هم فدم بزنیم…
رباط هم بود, بود!!!
بی احساسیش شرف دارد به احساس بعضی ادمها…
فکر نکن با رفتنت آدم خاصی شدی…
نه. رفتنو همه بلدن….
اگه تونستی تو هر شرایطی بمونی خاصی…
فکرتنهایی نباش، تنهایی خودش تنهاست. تنهابه فکرکسی باش که بی توتنهاست!
فیزیک بعد تر ها ثابت خواهد کرد
که در روزهای بارانی جای خالی آدمها بزرگتر میشود
قاصدک برو، برو که با تو کاری ندارم/من که یاری ندارم چشم انتظاری ندارم…
قاصدک غم دارم/غم آوارگی و دبدری/غم تنهایی وخونین جیگری/قاصدک وای به من همه ازخویش مرا می رانند/همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند.
قاصدک وقتی میای،
چشمای من از غصه برات دون می پاشه،
اگه خبرات خوب نباشه،
بی تو گریه کردن چه بده،
تو هوای سرد میکده…
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی
قبر واقعی آدم در خاک نیست
بلکه در قلب کسی است که فراموشت نمیکند
قبول داری وقتی منتظرشی…
هر باری که صفحه گوشیت روشن میشه قلبت میریزه؟!!
قبول دارید دیگه دله جوان نداریم!!!!
قدر یاران قدیمی را بیشتر بدان ای نازنین, فرش های کهنه را مردم گرانتر میخرند…
قرار نبود من نباشم تو شبا خوبت ببر
به خا طر داشتن تو این چشای من بباره
قرارِ دیدار ما,,
وقت "دلتنگی"
"نرسیده", به گریه بود…
تو به دلتنگی نرسیدی,
و
من از گریه گذشتم…..!
قشنگ ترین کنسرت دنیا
صدای نفس نفس زدن تو در آغوشم بود…!
قصه عشق به گوش من دیوانه چه خوانی
بس کن افسانه و خوابم کن و بگذار بمیرم
قطعاً بی نمک ترین نقطه ی دنیا، دستان من است!
قلب عزیز لطفا خفه شو و در همه کارها “دخالت” نکن !

همان کـه خون “پمپاژ” کنی کافیست

اگر هم “خسته” شدی اجباری نیسـت به کار . .

قلبم این روزها سخت درد می کند! کاش یک لحظه می ایستاد تا ببینم دردش چیست!
قلبم را شکستند
گچ گرفتمش
شدم دیوار،
سنگی و سفت…
قلبم گرفت عزیزم از بس که بی وفایی
تنگ غروب گم شد الماس آشنایی
خواستی ردم کنی تو یک جوری که نفهمم
یک لحظه باورم شد که من چقدر نفهمم
قلبى که در روز دو صد عشق پذیرد, بگذار که این قلب ز اندوه بمیرد.
قلبی دارم برای فروش به اولین نفری که مرا با میم ماللکیت صدا کند میدهم. مرا دیگر در این دنیا کاری نیست
كاش ميدانستيم روزگاري كه به هم نزديكيم چه بهايي دارد…

كاش ميدانستيم كه سفر يعني چه… و چرا مرغ مهاجر وقت پرواز به خود ميلرزد..

لا اقل خط خطیش کنین!!!

فکرش که ذهنم پاک نشد…!

لالا لالا نخواب، عاشق یه سیبه
همیشه سرخ و تب دار و غریبه
تا اون بالاست، رسیده، اما تنهاس
پایینم که بیفته، بی نصیبه
معنی تنهایی را وقتی فهمیدم که پشت ماشین عروس عشقم بوق میزدم
مـــن برای تنهــــــــــــــــا نبـودن،

آدم های زیادی دور و برم دارم !

آن چیزی که ندارم کسی برای ” بـا هــــــــــــــــم بـودن ” است !

مقابل هر کلمه یه چیزی برام بنویس!
یه نصیحت:
یه حقیقت:
یه دروغ:
یه خواهش:
من به تو بستگی دارم
حال من را از خودت بپرس
من آرومم؛ ولی قانونا داغونم….
من آن گلبرگ مغرورم نمیمیرم ز بی آبی

ولی بی دوست میمیرم در این مرداب تنهایی

من احساس کرده ام رنج آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زد اما سکه رهگذر خودخواهی آنرا می خشکاند را…..
من از اینجا خواهم رفت و فرقی نمیکند که
فانوسی داشته باشم یا نه…
کسی که می گریزد،
از گم شدن نمی ترسد…
من از باران عشق مینویسم
ز خورشید حقایق مینویسم
نه از شبنم ن از باران نه از گل
من از داغ شقایق مینویسم
من از طعم تصنیف در متن ادراک یه کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم تا چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
من انتظار تو را می کشم
تو مرا از انتظارت می کشی
لعنت بر هر چه فتحه و کسره و ضمه…
من اگر به دنیا دل خوش بودم با گریه به دنیا نمی امدم…
پس…
ادمی این قدر به خودت نناز اخرش اسیر خاک خواهی شد….
من این روز ها صدای ثانیه ثانیه فراموش شدنم را میشنوم.
من ب آمار زمین مشکوکم
اگر این سطح پر از آدمهاست…
پس چرا این همه دلها تنهاست؟؟؟
من با«تنهایی» او نیز با چه «تن»هایی!
من بازمانده ی غذا را نمی خورم چه برسد به بازمانده ی احساس، پس برو…
من بدون تو نمیتوانم
حالا تو هی فلسفه بباف که این عشق است یا عادت!
من به جای گله از کار جهان می‌خندم
با دلی سوخته در حد توان می‌خندم
شب غریبانه به تنهایی خود می‌گریم
روز، در جمع و میان همگان می‌خندم…
من به قلبم افتخار میکنم
با آن بازی شد, زخمی شد,
به آن خیانت شد, سوخت وشکست,
اما به طریقی هنوز کار میکند…
من بهانه میگیرم و تو دهانم را

با یک “بــــــــوســــه” ببند . .

من بى تو هیچم…
هیچ تر از این بادى که مى وزد…!!!
من بی خبر و تو با خبر از حالم
از تیر گنه شکسته باشد بالم
یک لحظه نمی بری مرا از خاطر
با آن که دلت خون شده از اعمالم
من تنهام
توام تنهایی
غصه نخور اگه تنهایی بد بود خدا هم تنها نبود…
من تو را دوست دارم و تو دیگری را و دیگری دیگری را… این گونه است که تنها می مانیم
من تو رو ذره ذره جمع کردم…
حق نداری خروار خروار بری…!!!
من جرأت نمیکنم پشت سرم را نگاه کنم که ببینم جام خالیه یا نه…
من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندارم جز غم
یک مونس نامزد ندارم جز غم
من خودمم…
شبیه کسی نیستم…
اگر میخواهی شبیه بقیه باشم…
بقیه هستند…
نهایی یعنی
یه پر از تو بالشتت دربیاری
ولی هیشکی نباشه بکنی تو دماغش!
نوازشم کن…
قول "دستت" را
به خواب هایم داده ام!
نوبت کهنه فروشان درگذشت،
نوفروشانیم و این بازار ماست.
هییییییییییییی
ما اینیم، له له
نور به قبرم ببارد
که عاشق توام..
نوشته هایم را می خوانی و
می گویی چه زیبا….
راستی!!!
درد های آدم ها زیبایی دارد؟
نگاه ساکت مردم چه دزدانه به روی صورتم میافتد! همه گویند عجب خندان! دل مردم چه میدانند که من دنیای از اشکم!!!!
نگاه سنگینم را به سقف دوختم تنهایی رسوایم کرده بود دیگر حتی چشمانم هم خیس نمیشود مگر چه کرد با دل من که دیگر دل ندارم
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم
تو همیشه دعوتی، راس ساعت دلتنگی…!
نگران شب هایم نباش تنها نیستم بالشم، هق هق سکوتم، قرص هایم، پاکت سیگارم و لرزش دستانم همه هستند تنها نیستم…..!!
نگران شب وروزهام نباش تنهانیستم، بالشتم، هق هق گریه هام، قرص هام، آهنگ هام، لرزش دستام، سرخی چشام همه هستن.. تنهانیستم!!
نگران نباش!
یلدا رفته،
دیگر شب های تنهایی کوتاه میشود…
نگران چی هستی؟ گاهی خدا درها و پنجره ها را قفل میکنه زیباست اگر فکر کنی بیرون طوفانه و خدا میخواد از تو محافظت کنه پس بخند…
نگرانی هرگز از غصه فردا نمی کاهد بلکه فقط شادی امروز را از بین می برد
نیازمندی
فوری فوری
به یک دلیل خوب برای زندگی کردن نیازمندیم…
با بالاترین قیمت پیشنهادی…!
نیت کردم!!
که اگرنیایی پیاده ازیادت روم…!!!
نیست ما را در وفاداری به مردم نسبتی
دیگران آبند و ما ریگ ته جوی توایم
نیمی از یادت را
به تمامی دنیا نخواهم داد
بی آنکه بخواهم
به یادم باشی…..
هر بار که می خواهم به سمتت بیایم یادم می افتد
”دلتنگی”
هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست….!
هر جای این سرزمینی
باش!
فقط هر روز خنده هایت را برایم پست کن!
قلب من برای تپیدن
نیاز به انگیزه دارد…!
هر شب نبودنت برایم هزینه بالایی داشت
یک قوطی کبریت
دو پاکت سیگار
سالها سرفه
هر وقت تونستی آتیشو بوس کنی. توی آب نفس راحتی و پر کلاغ و سفید کنی اون وقت میتونم فراموشت کنم
هر وقت مرا دیدند گفتند :پیرشی جوان
با رفتنت آرزویشان برآورده شد.
در جوانی پیر شدم…
هر وقت گریه میکنم سبک میشوم
عجب وزنی دارد این چند قطره اشک…
هر وقت یادت کردم باران گرفت
هنوز هم نمیدانم، چرا برای لمس خاطراتت باید وضو گرفت؟
هر چقدر که بعضی آدما رو بیشتر میشناسی تنهایی دلچشب تر میشه…..
هر چه از دست مى رود بگذار برود…
چیزى را که به التماس,
آلوده باشد نمیخواهم…
هر چه باشد… حتى زندگى…
هر چه اید به سرم بازبگویم گذرد
وای ازین عمر که با "می گذرد" می گذرد
هر چه مینویسم نا خوانده میماند. تازه آنهایی که میخوانند نمیفهمند
هر کسی روشنی دهد عاقبتش “دار” است…

سقف خانه را ببین!

اعدام همه چراغهاست..

هر گاه خبر مرگم را شنیدی در پی مزاری باش که بر سنگش نوشته :ساده بودم…… باختم…..!
هربار که فراموشت کردم تو نمایانتر شدی و من دلتنگتر
چطوره اینباربخواهمت…!!
هرجا دلت شکست خودت جاروش کن!!! تاکسی منت دست زخمیش روبه رخت نکشه_ _ _
هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه،
ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشته
هردم بوی گل "مریم" بر مشامم میخورد
"دادگر" تنهایی ام هست
هرروزتکراریست…
صبح هم ماجرای ساده ایست, گنجشک هابی خودی شلوغش میکنند..!!
هرشب به خودم قول می دهم تورا فراموش می کنم وقتی صبح میشود
توراکه نه…
ولی….
قولم را فراموش میکنم!
هروقت تنها و غمگین شدی زانوهایت را بغل کن و بفشار، مطمئن باش خواهی گوزید واز اینکه تنها بودی خوشحال میشوی.
هروقت دلت گرفت لبخند بزن، بیاد کسی که برای لبخندت بارها دلش گرفت..
هروقت پیش خودت گفتی این دیگه با بقیه فرق داره بدون اونم پیش خودش گفته اینم یه خریه مثل بقیه!!
هرچه از دست می رود… بگذار برود
چیزی که به التماس آلوده باشد را نمی خواهم
هر چه باشد… حتی زندگی…
هرچه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است.
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است.
هرچه داشتم برایش رو کردم اما لعنتی…
اسیر" نشد… "سیر" شد
هرچه میخواهم غمت را در دلم پنهان کنم سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن
هرچه میروم نمیرسم
گاهی با خود فکر میکنم نکند من باشم کلاغ قصه ها
هرکس به سهم خود از دنیا چیزی بر می دارد، من از دنیا "دست" برداشتم‎! ‎
هرکس به طریقی دل مامیشکند…
بیگانه جدا دوست جدا میشکند…
بیگانه گرمیشکندگله ای نیست… ازدوست بپرسیدکه چرامیشکند…!
هرکس جای من بود، میبرید. اما من هنوز، میدوزم، چشم هایم را به امید…
هرکس زخمهای دستم را دید پرسید :چرا باخود چنین کرده ای؟
اما هیچکس زخمهای بزرگ دلم را ندید که بگوید :چرا باتو چنین کرده اند.!.!.!
هرکسی رو می تونستم دوست داشته باشم،
اگر….
دوست داشتن را از تو شروع نمی کردم…!
هرگاه از غروب بی عاطفه خسته شدی

به یادتنهاکسی باش که همیشه به یاد توست

هرگاه ازغروب عاطفه های مردم خسته شدی قلب مرایادکن که همیشه به یادتوست
هرگاه سرآبی رو دیدی تظاهر به سیرآبی کن، نگذار به دروغش افتخار کند!!!
هرگاه مرادوست نداشتی فریادنزن آهسته درگوشم بگوتاآهسته برم.
هرگز فالگیر نبودم
تنها°°°
میخواستم دستت را بگیرم°
هرگز ندانستم قبرشان کجاست؟؟؟ آنانکه میگفتند بى تو میمیرم….!
هرگز نگذارید تنهایی شما را به آغوش کسی بسپارد که می دانید به او تعلق ندارید
هزار بار دیگر هم از شانه ای ب شانه ای دیگر بغلتی این شب صبح نمیشود وقتی دلت گرفته باشد.
هزار نفر در حسرتِ تو

تو در حسرتِ یکی

و چقدر

همه تنهاییم!

هزاران بار ديگرهم

از شانه اي به شانه ي ديگر بغلتي

اين شب صبح نميشود

اگر دلت گرفته باشد….

همانند کودکی هق هق میکنم که مادرش او را تهدید کرده
که اگر بار دیگر اشک بریزد او را میکشد!
همدم گل گشته ام همنشین خاکم مکن قطره قطره می چکم از چشم خود پاکم مکن
همراه اولم اعتباریست.
" باید شارژش کرد تا همراهت باشد. "
دروغ میگوید :" هیچکس تنها نیست! "
همنشین خوب ، بهتر از تنهایی است

وتنهایی بهتر از همنشین بد . . .

(پیامبر اکرم ص)

همه از مترسک بدشون میاد چون پرنده هارو میترسونه،
اما من دوسش دارم!
چون "تنهایی" رو درک میکنه…
همه تنهاییشان را
با من پر می کنند و من
تنها ترین آدم این حوالی ام..
همه زخم های دستم را میبینند و میگویند چرا با خود چنین کردی!!! ولی کسی زخم های دلم را نمیبیند تا بگوید چرا با تو چنین کردند…….
همه ماهر شده اند…
یک نفر هزاران نفر را,
با هم دوست دارد…!
اما من!
ناشیانه به یک نفر,
دل میبندم هزاران بار
همه مرا با خنده های بلند میشناسند!
اما…
این بالش بیچاره چه میکشد با گریه ای بی صدای من
همه مرا به خنده های پر صدایم میشناسند
ولی بالشم مرا به گریه های بی صدایم.
همه چی خوبه فقط دلتنگم
اخه هیچچی مثل دلتنگی نیست
هنوزم دور خودم می چرخم
من این عقربه ها هم دردیم
همه چیز رو میشه حاشا کرد
جز عطری که اون بر زندگیت جا گذاشته…
همون چند لخظه ای که طول میکشه؛ اس ام اس هامو باز کنم….
و بفهمم تو نیستی….
امیدوارترین آدم دنیام…..!
باور کن…. ♥♥‎♥♥‎
همچو مجنون، گفتوگو با خوشتن باید مرا
بی زبانم، همزبانی همچو من باید مرا
همچون ساعت شنی شده ام
 که نفس های آخرش را میزند
 و التماس میکند
 یکی پیدا شود و برش گرداند
من هم… 
نه…!!
لطفا برم نگردانید!!! 
بگذارید تمام شوم
همیشه آدم وقتی به همدیگه فکر میکنن که تنها میشن

کسی واقعا عاشقه که وقتی همه پیششن

به اونی فکر میکنه که رفیق تنهایی هاشه . . .

همیشه از فاصله ها گله می کنیم، شاید یادمان رفته که در مشق های کودکی برای فهمیدن کلمات، کمی فاصله هم لازم بود!
همیشه تو نخ کسی هستیم که سوزنش یکی دیگست!!!
همیشه حرف از رفتن است!! کاش کسی با آمدنش غافلگیرمان کند…
همیشه خاک گلدون کسی باش که اگه به آسمون رسید یادش نره ریشش کجاس
همیشه در ریاضی ضعیف بودم….
سال هاست دارم حساب میکنم چگونه من به علاوه ی تو:
شد فقط من…….
همیشه سلیقه من و خُدآ یکی بود
هر که رآ من دوست دآشتم
بآ خودش بُرد
همیشه قصه این بوده
که تسکین غمت باشم
مگه حوای من بودی،
که حالا آدمت باشم؟؟؟
همیشه میگفتن خدا اون بالاست! من بالای سرم بجز سقف چیزی ندیدم، شاید همین سقف خدای من باشد!
همیشه پیشمه. هیچ وقت تنهام نمیزاره. فکر کنم خیلى دوسم داره. تنهایى رو میگم.
همیشه چوب اعتمادهایی را می خوریم
که به احساسمان کرده ایم
کاش به عقل هم فرصتی می دادیم…
همیشه یادمون باشه
از اومدن یکی توی زندگیمون….
ذوق مرگ نشیم…..
تا وقتی که تنهامون گذاشت و رفت
دق مرگ نشیم…!
همین سه کلمه برای وصف حالم کافیست:
خنده ام درد دارد
هوا خوب یا بد فرقی نداره، من به هوایی کسانی که دوستشان دارم نفس میکشم.
هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
از. این زمانه دلم سیر می شود گاهی
عقاب تیز پر دشتهای استغنا
اسیر پنجه ی تقدیر می شود گاهی
هوای مردن…
بیخ گوش من است…!
همان جایی که روزی…
رد نفس های تو بود….!
هوایت دست سنگینی داشت…
این را وقتی به سرم زد فهمیدم
هوس سیگار کشیدن روی پشت بام چند وقتیه به جونم افتاده
دلم میخواد به آسمون نزدیکتر بشم دودش که اذیتت نمی کنه خدا….
هی تو لعنتی…!
در انتظار هیچکس نیستم اما….
هنوز وقتی نویز موبایل رو اسپیکر می افتد دلم میلرزد!
شاید تو باشی…
هی دنیا!… خیلی وقته، فهمیدم که خیلی سخته، عاشق کسی باشی که خیلی وقته از پیشت رفت
هی فلانی گاهی سراغم را بگیر.. ا
کم نمیشود از نخواستنهایت…
من همانم که اگر روزی از من بی خبر بودی آسمان را به زمین میدوختی…
هی فلانی…
من زاده ی تنهایی ام!!!
خدا "تو" را؛
برای " او "
نگه دارد…
هی کافه چی…
میزهایت را تک نفره کن…
مگه نمیبینی همه تنهایند…؟
هیج وقت نفهمیدم من به مسافر دل بستم یا مسافر شد آنکه به او دل بستم…!
هیسسسس!
بگذارید برود ماندن التماسی نیست
هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
انگار یکی دارد صدایم میکند
ه به خیالم تو بودی
تنهایی صبر کن… الان می آیم…
هیشکی نمیتونه بفهمه.. که دلم از چی گرفته……………
هیچ آدمی بی عیب نیس…
مثلا من!
همیشه دلتنگ توام….
هیچ انتظاری از کسی ندارم! این نشانه قدرت من نیست، مسئله خستگی از اعتمادهای شکسته است!
هیچ اگر سایه پذیرد ،

ما همان سایه ی هیچیم..

هیچ بارانی رد پای خوبان را از کوچه خاطراتمان نخواهد شست.
هیچ وقت از تنهایی نترسیدم, نمی ترسم و نخواهم ترسید.
تنهایی تو ذات منه.
به امید تنهای اول
هیچ وقت واسه دلخوشی کسی حرفی نزنید که بعدا باعث دلتنکیش بشید.
پرواز کن آنگونه که می خواهی وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند!
پس از مرگم روی قبرم ننویسید جوان ناکام!
من خیلی از سیگارم کام گرفتم.
الکی بد نامش نکنید سیگار را.
پسورد تمام چیز هایم شماره تو هس. ومن هی شماره ی تو را میگیرم بدون آنکه صدایت رابشنوم
پناهم ده!
که بال و پر بگیرم من…
نجاتم ده!
که از تنهایی سیرم من…
پنجره ها کلافند ازسنگینی نگاه منتظرم اگرنمیای دیگرپنجرهارازجرندهم چشمانم به جهنم.
پیله می بافم به دور خودم
پروانه شوم یا بمیرم فرقی ندارد
مهم این است که
حسرت داشتنم را خواهی خورد
چ حرف بی ربطی ست؟!… "مرد"که گریه نمیکند؟!… گاهی آنقدربغض داری ک فقط باید"مرد"باشی تابتونی گریه کنی!…
چ روزگار دلگیریست… این روزها برای هرکس ک سوزنش, را نخ میکنی برایت دروغ میبافد…
چ سخته دل سپردن ب اون ک دل نداره
:' (
چای هایم آرامبخش شده اند
و میان وعده هایم مسکن…
خدا عاقبت این زندگی را ختم به قبر کند
چترى برایم بگیر
حتى خیالى…
خیس دلتنگى شده ام..
چرا غم ها نمی دانند که من غمگین ترین غمگین شهرم، بیا هی دوست با من باش که من تنهاترین تنهای شهرم
چرا من باید دنبال تو بگردم…؟
نمیشود تو پیدایم کنی…؟؟
چرا همیشه من باید نگران از دست دادنش باشم…. یه بارم اون نگران از دست دادن من باشه…
چرا وقتی ب یکی میگی تنها هستی فکر میکنه عرضه ی دوتا شدن رو نداری
و نمیفهمه هر کسی لیاقت با تو بودنو نداره چرا؟؟
چـتر نمیخواد هوای بارونی..

تو رو میخواد لعنتی..

می فهمـی؟!

چقد دلم هوایت را می کند. حالا که دیگر هوایم را نداری
چقدر تازگى دارد اين روزهايى که به اميد آمدن کسى دلخوش نيستم و شبهایی که از نیامدنش دلگیر نمی شوم…

خودمانیم، بی کسی هم، بد كسى نيست!

چقدر تلخ بود کودکیم!
که سیگار را قاتل پدرم می دانستم
و چقدر سخت است امروز که قاتل پدرم را روزی هزار بار می بوسم…
چقدر خنده دار است . .

شناسنامه ام را می گویم،امروز نگاهش میکردم…

صفحه وفاتش سفید است . . .!!! با اینکه سالهاست من مرده ام . . !!!!!

چقدر زود سهم روزهای خوب یادش به خیر میشود!!!
چقدر سخته اون کسی که براش به طوفان زدی با یه نسیم کوچیک بره
چقدر سخته تو تنهایى همش میگن که اون مرده
ولى نه اى دل ساده تو رو از خاطرش برده
چقدر سخته درخلوتت دلواپس خاطره ای باشی که تورا برباد داده
چقدر سخته که مجبور بشی تنهایی رو تو زندگی به همه چی ترجیح بدی!
چقدر سخته تنها پناه لحظه هات تنهات بذاره و بره
چقدر سخته تحمل تنهایی وتنها شدن
چقدر سفت شده
پدال دوچرخه دو نفره عشقمان!
یا من خسته ام،
یا شیب زیاد شده،
شاید هم تو دیگر رکاب نمیزنی…
چقدر شعر نوشتیم برای باران..
غافل از این دل تنها که بارانی بود…
چقدر قشنگ پشت یک کامیون نوشته بود ((هیچ کس همراه نیست تنهای اول))
چقدر قشنگه آشتی بعد از قهر…
کاش همیشه دوام داشت…
این اعتماد…
چقدرسخت شده پدال دوچرخه دوستی مان! یامن خسته ام، یاشیب زیاده، شاید هم تو دیگه رکاب نمیزنی…
چقدرشبیه دریایی تومدام زیرپایم راخالی میکنی
چقدرعبورثانیه ها سخت میشه وقتی دلی برای دلی تنگ میشه.
چنان درپیله ی تنهایی خود درآرامشم، که حتی ازفرصت پروانه شدن هم گذشته ام
چنان دستانم از گره های دستانت تهی گشته که من این یخ زده ها را “ها” میکنم از تنهایی هر شب..
چند وقتیست خبر از خنده ندارم به گمانم او نیز رفته است با دِگری!
چه جرأتی پیدا کرده‌ام بی تو!
میان گرگ‌ها نشسته‌ام بی‌پناه!
کاش بودی و پناهم می‌شدی….
چه حس عجیبیست زمانی که کنار هم هستیم!!!
نمی دانیم قرار است باشیم یا نه!!!
چه خوب است،
گاه گاهی دروغ بگویی به دلت!
و نگذاری که بداند،
بی نهایت تنهاست…!!
چه خوب که نمیدانی چقدر دوستت دارم…..!!!!!!!
اگرنه بیشتر زجر میکشیدم….
چه دغدغه ای برای ما میساختند;

سرهم نوشتن یا ننوشتن((آنها))!

((آنها))و شاید((آن ها))را بیخیال…

مهم این است که((ما))را نمیتوان جدا کرد

چه دمدمی مزاج شده احساسم، گاهی آرام، گاهی بارانی، چه بی ثباتم بی تو!
چه دنیای بزرگی شده..
تا چشم کار می کند جای تو خالیست…
چه راحت زیرچترم آمدی وچه شادبودم من. اماوقتی گفتی خداحافظ برایم چه سخت بودباوراینکه بودنت به خاطرباران بود….! ♥
چه رازیست در پس حصار این فاصله ها که این گونه مرا دلتنگ دیدار عزیزان میکند…
چه روزگار غریبی ست. اگر بمیری تورا هم میخواهند share کنند و بر سر قبرت کامنت می گذارند، تنها کاری هم که می توانی بکنی این است که به انتظار لایک هابنشینی.
چه زود سهم روزهاى خوب "یادش بخیر"مى شود..
چه زیباست صدای پای باران که در کوچه های تنهایی من قدم می زند.
چه ساده بودم آن هنگام که میپنداشتم شکستن دل کسی ناگوارترین حادثه عالم است امروزکه دلم شکست وعالمی تکان نخوردبه سادگی خودم میخندم…!
چه ساده گفت برایت میمیرم و تو چه راحت و بی دقدقه گفتی اگه راست میگی بمیر … و حالا او دیگر در بین ما نیست …

چه تاوان سنگینی داشت این لغت بظاهر ساده !!!!!!

چه سخت است با بغض بنویسی و
با خنده بخوانند…
چه سخته دلتنگ "قاصدک "بودن تو جاده ای که هیچ "بادی" در آن نمی وزه!!
چه سنگین میرود تابوت من…
بس آرزو دارد…
چه فرقی دارد در کجای این زمین خاکی مرا دفن کنند.. یک طبقه یا سه طبقه… یک میلیونی یا بیست میلیونی… وقتی فاتحه من, قبل از مردن خوانده شده است…
چه قانون ناعادلانه ای!
برای شروع یک رابطه هر دو طرف باید بخواهد
اما برای تمام شدنش همین که یک نفر بخواهد کافیست
چه مهمانان بی درد سری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک میکنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانع اند
و اندکی سکوت
چو کس با زبان دلم آشنا نیست

چه بهتر که از شکوه خاموش باشم

چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر

که از یاد یاران فراموش باشم

چو گل های شقایق داغ دارم / بیا پروانه شو بنشین کنارم
بشو مرهم به زخم قلبم ای دوست / که خنجر خورده ی این روزگارم
چون باران باش، رنج جدا شدن از اسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن.
چگونه در اغوشه دیگری میخوابند؟؟ من بالشم را عوض میکنم دیگر خوابم نمیبرد…!
چیز زیادی نمی خواهم
فقط کمی گوش دهی
اندکی درک کنی
و با دلم این جمله بگویی:
آرام باش
من کنارتم…
چیزیم نیست که… فقط گذشته ام درد می کند… حالم می سوزد… و آینده ام مرده است… چیزیم نیست که!!!
چیه؟ چرا نگاه میکنی؟ تنها ندیده ای؟ ب من نخند! من هم روزی عزیز دل کسی بودم! @
کارگرخسته ای سکه ای ازجلیقه کهنه اش دراوردتاصدقه دهدناگهان جمله ای روی صندق دیدو منصرف شد، صدقه عمر رازیادمیکند.
کاش "حوا" نازا بود…..
کاش….
کاش آدما وقتی میخوان برن خاطراتشونو هم از دنیامون جمع کنن و با خودشون ببرن
کاش احساس هم مانند شکم با غذآ پر میشد…
احساسم گرسنه است…
کاش الان این جا بودی (خیلی ساده)
کاش ایرانسل یه خدماتی داشت که اس میداد به طرفت و میگفت :مشترک گرامی شماره ی فلان دلش تنگ شده بود میخواست بهت زنگ بزنه اما روش نمیشه…
کاش بدونی

ندیدنت

نبودنت

دور بودنت

هرگز بهانه ای نمیشه

واسه از یاد بردنت

کاش به جای اینکه وقتی تماس بگیری… بگه:
دستگاه مشترک موردنظر خاموش می باشد.
بگه :انقدر بی محلی کردی که تلفنشو واسه همیشه خاموش کرده!
کاش بودی تا دلم تنها نبود… تا اسیر غصه فردا نبود
کاش بودی تا فقط باور کنی… بی تو بودن زندگی زیبا نبود
کاش بیای و ببینی بی تو نمیشه
بدون تو جای خالیت پر نمیشه
کاش خدا تو زندگی مثل داور فوتبال بود
وقتی زمین میخوردی و از درد به خودت میپیچیدی… میومد ازت میپرسید… میتونی ادامه بدی؟؟؟
کاش سزای تنهایی مرگ بود…. اونوقت کسی ازترس جانش کسی را تنها نمی گذاشت.
کاش فقط بودی بغض می کردم
بغلم می کردی و می گفتی :ببینم چشاتو!
منو نگاه کن؟
گریه کنی قهر میکنم می رما
کاش فقط یک نفرو داشتم که وقتی نصف شب بغض میکردم بغلم میکرد و میگفت گریه کنی میکشمتا…!
کاش قلبم می فهمید که دیگر یاری ندارد
کاش می فهمید که دیگر نباید بتپد
کاش می فهمید که عمرها صبر کردم
اما نیامد….
کاش منم یکیو داشتم وقتی بهش میگفتم باهات قهرم نازمو میخرید… ولی کسی نمیخره و تاریخ مصرفش تموم میشه و من هی ضرر میکنم! تنهایی یعنی این…
کاش می شد انگشت را تا ته حلق فرو کرد و بعضی دلبستگی ها را بالا آورد.
کاش می فهمیدی

برای این که تنهایم ، تو را نمی خواهم

برعکس

برای این که میخواهمت ، تنهایم .

کاش میشد بدونه اینکه کسی بداند
یکی به روز های هفته اضافه کنیم برای باهم بودن
برای مال هم بودن
سلامتیه همه عاشقای دل تنگ
کاش میشد در غروب آفتاب بی صدا با سایه ها کوچید و رفت…
کاش میشد عاشقی را فریاد زد

بغضم که هیچ دلم هم ترکید

کاش میشد گریه را تهدید کرد/مدت لبخند را تمدید کرد/کاش میشد درمیان لحظه ها/لحظه ی دیدار را نزدیک کرد
کاش میشد…
خیلی کودکانه با دنیا قهر کرد و جای دیگری برای رفتن داشت…
جای دیگری برای رفتن نیست…
وگرنه قهر می کردم…
کاش هر روز جمعه بود تا دلتنگی هایم را به گردن غروبش می انداختم…!
کاش وقتی گریه میکنم خدا از اون بالا بیاد اشکام و پاک کنه و بگه این جا ادما اذیتت میکنن بیا بریم….
کاش کسی روکه دوست داری و بهش توجه میکنی، یکم نگات میکردو بهت توجه میکرد…!!!
کاش گرمی دستانت میزبان دستهای سردم بود
کاش یه نفر بود وقتی بغض میکردم میومد بغلم میکرد و میگفت :گریه کنی میکشمتا..!!!
کاش یکی بیاد واسه این خسته خبر بیاره!
اگه میاد بهش بگین بجمبه، غصه داره دخل منو میاره!
کاش یکی رو داشتم که وقتی بغض می کردم بغلم می کرد و می گفت :گریه کنی میکشمتا…
کاش…
بی خیال…
ولی..
گفتم بی خیال.. . باشه!!
کاشکی بعد این مدت تنهایی یکی میامد و میگفت :من باهاتم…..
کبکم خروس نمیخواند تا نیایی سر در برف میماند
کجای قصه مان سکوت کرده ای…
که تو رو نمی شنوم…
کجایی ؟؟؟

ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﺮ ﺍﻭﻣﺪ !

کجایی شاخه ی جدا مانده ی من؟
کجایی؟!
دیگه بالشتم کمبود آغوشتو جبران نمیکنه!!
کسی را که دوست می داری هم حقی بر تو دارد
اینکه دوستت نداشته باشد
کسی که تو رو میزاره زیر پاش و میره
دو قدم جلوتر زیر پای کس دیگه ای لِه میشه..!!
کسی که نشسته است همیشه خسته نیست شاید جایی برای رفتن نداشته باشد
کسی که همیشه سعی میکنه بقیه رو شاد کنه
بیشتر از همه تنهاست
اون رو تنها نذارید
چون هیچوقت به شما نمیگه که بهتون نیاز داره…
کشتی هایم غرق نشده…
اما در هیچ بندری،
کسی به انتظار برگشتنم نیست…
کشیدن این بار
شانه های مردانه می خواهد!
اما…
من زنم!
کجایی خدا…؟
کفش هایت رابه من قرض میدهی؟
مى خواهم بدانم تنهاگذاشتنم چه حسى دارد..!!
کلافه شدن یعنی :دلتنگ کسی باشی که نیست و حوصله کسی را نداشته باشی که هست!
کم نامه ی خاموش برایم بفرست / از حرف پرم گوش برایم بفرست

دارم خفه می شوم در این تنهایی / لطفا کمی آغوش برایم بفرست

کمى مهربان تر باش لطفا… براى شانه هایم سنگین است این همه سرسنگینى…!
کمی آرامتر سکوت کن..
صدای بی تفاوتی هایت آزارم میدهد..!
کنار من که رسیدی گوشهایت را بگیر؛ اینجا سکوت تنهایی تو را کر می کند.
کنج اتاق همبستر دیوارم، کاش کسی مچم را بگیرد، عادت بدی ست تنهایی
کودک درونم کاش هرگز بزرگ نشود..
نمی خواهم قاطی دنیای بد آدم بزرگها شود….
کوه چون سنگ بود تنها شد یا چون تنها بود سنگ شد من که نه سنگ بودم نه کوه پس چرا تنها شدم
کوچه را دیدی به وقت شب چه تنها می شود؟
بی تو از آن کوچه هم تنها ترم….
کوچکتر که بودبم دل بزرگی داشتیم, بزرگتر که شدیم دلتنگیم!
کی گفته همه جای زندگی خوشه؟!
کجاش خوش نیست؟
تنهایی هاشه…………..!
گاه گاهی قفسی می سازم
با رنگ
می فروشم به شما
تا به آواز قناری که در آن زندانیست "دل تنهاییتان تازه شود"
گاه گاهی یادم کن نترس تنهاییم واگیردارنیست…
گاه یک حرف
یک زمستان آدم را نگه می داردو
گاه یک حرف
یک عمر آدم را سرد می کند…
گاهى فرار میکنم از فکر کردن به تو؛
مثل رد کردن آهنگى که خیلى دوستش دارم…
گاهى لازمه کرکره زندگیمونوبکشیم پایین، 
یه پارچه سیاه بزنیم رودرش بنویسیم :
کسى نمرده؛ 
فقط دلمون گرفته…!
گاهي وقتا مجبوري احمق باشي..

روي كاغذ مينويسم..

دستهاي تو….

و روي ان دست ميكشم…

گاهی آدم در بیست سالگی میمیرد…
ولی…
در هفتاد سالگی به خاک سپرده میشود…
گاهی آدم دلش می خواهدکفش هایش را دربیاورد،
یواشکی نوک پا، نوک پا از خودش دور شود، بعد بزند به چاک… فرار کنداز خودش!!
گاهی آدمهای تنها، خیلی خوش شانس هستند. چون کسی راندارند که از دست دهند…!
گاهی آنقدر تنها میشوم
که خدا هم دلش میسوزد و به تقدیر میگوید:
کمی مهربانتر باش
گاهی آنقدردلم ازدنیاسیرمیشودکه میخواهم تاسقف آسمان پروازکنم ورویش درازبکشم… آرام وآسوده… مثل ماهی حوضمان که چندروزاست روی آب درازکشیده!
گاهی از خیال من عبور میکنی… اشک میشوی… رد پایت روی گونه هایم میماند…
گاهی از شدت سرما… میسوزیم
و
گاهی از شدت غم… میخندیم.
گاهی ان قد دلتنگت میشوم که اگر بدانی خودت از نبودنت خجالت میکشی.
گاهی با زخم های تازه تر میشه
دردای قدیمی رو از یاد برد
اما هرقدر به خودم زخم زدم
جای خالیت تورو یادم آورد!!
گاهی باید چند وقتی کرکره زندگیت رو بکشی پایین و یه پارچه سیاه بزنی درش و بنویسی :کسی نمرده، فقط دلم گرفته…
گاهی باید کسانی را از گذشته مان فراموش کنیم…
ب یک دلیل ساده….!
آنها ب آینده مان تعلق ندارند……
گاهی باید کم باشی تا کمبودت احساس بشه نه اینکه نباشی تا نبودت عادت بشه.
گاهی بخاطرش بمان
رفتن از دست همه بر میاید….
گاهی بساط عشق خودش جور می شود """" گاهی به صد بهانه چه ناجور می شود
گاهی به خاطرش ماندن را تحمل کن…
رفتن از دست همه برمی آید…
گاهی تنهاییم آنقدر عمیق است…..
که در آسمان هم…..
احساس می کنم در قفسم…..
گاهی حرف نزدن
از نداشتن ِ حرف نیست
از داشتن حرفِ زیاد است!
پس وقتی می بینی سکوت کردم صحبت نکنی سنگین تری!
گاهی در اوج شلوغی، تنهایی….
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود…!!
گاهی دوست دارم بدون پک زدن به سیگار فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد, شاید آخر فهمیدم چه لذتی می بری از تماشای سوختن من…!
گاهی سکوت
یعنی “اما”… یعنی “اگر”…
یعنی هزار و یک دلیل که “دل” میترسد بلند بگوید…
گاهی مثل باران باید بارید، طراوت داد، زندگی بخشید و رفت…
گاهی می توان همه زندگی را در آغوش گرفت; کافیست
یک نفر تمام زندگیت باشد…
گاهی نیاز است دکتر برات به جای دارو
فریاد تجویز کنه…….
گاهی هستی اما آنچنان دوری که مرا نمیبینی و گاه نیستی و آنقدر نزدیکی که فقط تو را میبینم!
گاهی هوس میکنم شماره ات را بگیرم و
دوباره تپیدن این قلب لعنتی را احساس کنم
گاهی وقت ها چه ساده عروسک می شویم…!!!
نه لبخند می زنیم نه شکایت می کنیم، فقط سکوت میکنیم تا دیگران نفهمند در دلمان چه می گذرد…
گاهی وقت هااز نردبان بالامی رویم تادست های خدا را بگیریم
غافل از اینکه او پایین ایستاده ونردبان رو محکم گرفته که ما نیفتیم
گاهی وقتا جات اونقدر خالیه که هیچ گزینه ای اون رو پر نمیکنه….
حتی همه ی موارد!
گاهی وقتا چقدر ساده عروسک می شویم!
نه لبخند می زنیم!
نه شکایت می کنیم!
فقط احمقانه سکوت می کنیم…
گاهی وقتهاچنان دلتنگت میشوم که بی تابی ام راهیچ بهانه ای تاب نمی آورد.
گاهی وقتی دلم میگیره دلم میخواد خدا از آسمون به زمین بیاد اشکامو پاک کنه دستمو بگیره بگه بیا بریم اینجا آدما اذیتت میکنن.
گاهی….
دلت می گیرد
مثل یک مراسم کوچک ختم
حتی اگر تمام خیابان ها را آذین بسته باشند……
گاو ها هم دروغ میگن با اینکه تنهان همش میگن ما!
گر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان می جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا
فاضل نظری، کتاب ضد
گرمای تنت ارزانیه همان لاشخور ها، من سرمای تنهایی ام را به گرمای هوست ترجیح می دهم…
گرنیایی تا قیامت انتظارت میکشم
منت عشق از نگاه پر شرابت میکشم
ناز چندین ساله ی چشم خمارت میکشم
تا نفس باقیست اینجا انتظارت میکشم
گرچه آبه رفته باز آید به رود
ماهی بیچاره اما مرده بود
بعدازین هم آشیانت هرکس هست
باش با او یاد تو مارا بس است
:- (!!!!
گرگ هنگام خواب درکنار هم نوعانش با یک چشم باز میخوابد… شاید گرگ معنی رفاقت را فهمیده باشد.
گرگها هرگز گریه نمیکنند
اما گاهی چنان دلتنگ میشوند
که بر فراز بلند ترین قله درد ناک ترین زوزه ها را میکشند
گریه شاید زبان ضعف باشد
شاید کودکانه.. شاید بی غرور…
اما هر وقت گونه هایم خیس می شود
می فهمم نه ضعیفم.. نه کودکم.. بلکه پر از احساسم
گفت :احوال ات چطور است?
گفتم اش :عالی است
مثل حال گل!
حال گل در چنگ چنگیز مغول!
(قیصر امین پور)
گفت :بگوضمایر را!
گفتم :من من من من من من
گفت :فقط من؟
گفتم :بقیه رفته اند!
گفت :دوستت دارم،
هرچی گشتم بهتر از تو پیدا نشد.
گفتم :خوب گشتی؟!
گفت :اره!
گفتم :اگه دوستم داشتی نمیگشتی…
گفت دهانت بوى شیر میدهد و مراتنها گذاشت و رفت… به اوبگویید؛ حالا… مردباشد… بوى سیگار، بوى مشروب، بوى دروغ، بوى بنگ میدهم… برگردد…
گفتم آنقدر سکوت کنم تا دلی برایم تنگ شود اما افسوس به فراموش شدگان پیوستم
گفته بودم

قصه‌ی اینهمه تنهایی‌ات را

برای هر گلی از گلهای باغ مگو؛

گلها

حدیث ایستاده مردنِ سرو را

کمتر باور می کنند

گفته بودیکه ما به درد هم نمیخوریم!!!

اما هرگز نفهمیدی که من تورا برای دردهایم نمیخواستم…

گفتی لب تر کن تا دنیا را به پایت بریزم..
حالا…
چشم تر کرده ام….
می آیی……؟؟؟؟؟
گفتی:
“خودت را جای من بگذار”…
گذاشتم…
می بینی…؟؟
اما نرفته ام..،!
گلبم از دوریط میثل قونجیش طون طون میزنه فوشار میاد رو اسابم! چیه چیرا میخندی؟! ساوات ندارم آما دوصیط کی دارم!
گنجشک بر جنازه ی گربه میگریست..!

که اینک با این همه زندگی چه کنم…!

گنجشک میخندید به اینکه چرا هرروز بی هیچ پولی برایش دانه میپاشم…

من` میگریستم` به` اینکه` حتی` اوهم` محبت` مرا` از`سادگی ام`

میپندارد

گهگاهی سفری کن بحوالی دلت؛
شاید ازجانب ماخاطره ای منتظرلمس نگاهت باشد
گهگاهی یادم کنید… نترسید… تنهایی ام واگیر ندارد
گوسفندی را دیدم ک بر جنازه ی گرگی زار میگریست و میگفت خدایا با این همه زندگی چ کنم…
گوشه گیر شدم اما گوشه گیری درد نیست. درمان تنهایی…
گوشیتو ۹۰ درجه بچرخون
() – –
__; (
() – –
ﺍﻳﻦ اشک ﺩلتنگی منه برات.
گویند خدا همیشه با ماست…
ای غم نکند خدا تو باشی!
گویند ز میوه ها سیب است نکو*
نیمش رخ یار است و نیمش رخ دوست*
خدایا یاری کن…
گیرم که باران هم آمد.. همه چیز راهم داشت.. هوا هم عالی شد.. فایده اش برای من چیست؟ هوای دل من بی تو پس است.
یاد ان روزی ک یاری داشتیم

این چنین خوار نبودیم اعتباری داشتیم

ای ک مارا در زمستان دیده ای با پشت خم

این زمستان را نبین ما هم بهاری داشتیم

یاد تو حکایت همان سیگاریست که ماه ها میگویم این نخ اخر است
یاد من باشد تنها هستم***ماه بالای سر تنهاییست (سهراب سپهری)
یاد کردن دوست "جرم" نیست… تو یاد کن، اگر "محکوم" شدی "حبس" با من.
یادت باشد؛
من اینجا،
کنار همین رویاهای زودگذر،
به انتظار آمدن تو،
خط های سفید جاده را می شمارم
یادت هست که خواستی بشوی سنگ صبورم ؟؟

سنگ شدی و من هنوزم صبور ِ صبورم

یادت که میگفتی یادم تو فراموش، حالا باید بگی فراموشم تو خاموش
یادت
مرا
فراموش!
یادتان باشد، دلتنگ شدن بخشی از فرآیند فراموشی ست…
مگذارید احساس دلتنگی شما را به آغوش کسی برگرداند که
میدانید با او آینده ای ندارید…
یادتو حس قشنگیست که در دل دارم چه تو باشی
چه نباشی! نگهش میدارم…!
یادش بخیر یه زمانی بزرک ترین دغدغه ی زندکیم مشق فردام بود.
یادش بخیر
آنروزها ک فقط مال من بودی…
یادمان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه تنهاست از او یاد کنیم
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم….
توشدی مادرو من باهمه پیری پسرم…
یه بار بغضم ترکید
چهار تا کشته و دهها زخمی داد…
یه بیماریه مادر زادیه لاعلاج داریم:
"هر کی رو میبینیم فکر میکنیم آدمه"!!

همچنین ببینید

دلتنگی – 05

بدون من هوا سرده…. الان داغی نمیفهمی…بر انچه گذشت انچه شكست انچه نشد انچه ريخت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.