دلتنگی – 06

دل ناله کند از من، من ناله کنم از دل، یارب تو قضاوت کن دیوانه منم یا دل؟

دل نده!!
به آدمها دل نده…..
تو که از خدایشان عاشقتر نیستی!!
آنها خدای خود رابه نیمه نانی میفروشند
وتورابه نیمه شبی…………
دل واپسیِ من از نیامدنت نیست…..
می ترسم در پس این دل دل زدن ها بیایی و دگر نخواهمت……!
دلبسته به سکه هاى قللک بودیم
دنبال بهانه هاى کوچک بودیم
رویاى بزرگ شدن خوب نبود
اى کاش تمام عمر کودک بودیم
دلبندم!
عکسهای یادگاری بسیار از خودت بگیر… بی شک دلتنگ لحظاتی خواهم بود که در کنارت نبودم!
دلت از "دست" آدم های زمین نگیرد
وقتی فرشتگان آسمان برایت "سر" خم می کنند…
دلت را بتکان…
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان…
اشتباه هایت وقتى افتاد روى زمین
بگذار همانجا بمانند…
دلت ک گرفت دیگر منت زمین را نکش….. راه آسمان باز است پر بکش…..
دلت که برای من تنگ شد بیا سراغ زیر سیگاریم…
کنار قبرستان خاطرات من بشین، فاتحه بخوان و اشک بریز…
من از تو درگذشتم!
دلت که گرفت دیگرمنت زمین رانکش
راه آسمان بازاست پربکش…
دلت که گرفته باشد، باصدای ترانه که هیچ باصدای دوره گردهم گریه میکنی!
دلت گاهی اوقات گریه میخواد
نه یه گریه ارومو بی صدا
گریه ای بلند که حداقل صدای هق هقت واسه چند دقیقه
سکوت تنهاییتو بشکنه
دلتنگ شده ام. نمی دانم برای تو، یا برای دیروزهایی که باتو سرکردم…
دلتنگ نشدی ببینی
چگونه خوبترین خاطره ها
بی رحم ترینشان می شود…
دلتنگ کودکیم…!
یادش بخیر…
قهر میکردیم تا قیامت, و لحظه بعد قیامت میشد!!!
دلتنگم مثل ماه که بدون نیمه اش هر شب لاغرتر می شود!
دلتنگى حس نبودن کسى است که تمام وجودت یکباره تمناى بودنش رامیکند..
دلتنگی بد نیست یادگاریست از طرف انانی که داریم اما دورند
دلتنگی تنها نصیب من از زیبایی های توست
دلتنگی همون مکثی که رو اسمش می کنی وقتی شماره های گوشیت رو میای پایین…
دلتنگی پیچیده نیست…!
یک دل…!یک آسمان
یک بغض
و آرزو های ترک خورده
به همین سادگی
دلتنگی یعنی ایستادن در کنار دریایی بزرگ
و کلافه شدن با یک خاطره کوچک…..
دلتگ شدی پیش من بیا کمی غصه هس با هم می خوریم
دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین/
به خداوند که معشوق من آن بالاییست
دلخوش نباش از اینکه هر روز با یکى هستى اینکه هر کسى مى تونه با تو بودن رو تجربه کنه این نشان از بى لیاقت بودن توست نه چیز دیگر..!
دلم تنها و غمگین است
فضای سینه سنگین است
به تقدیرم نگاه کردم
چرا دنیای من این است
دلم آرزوهای کودکیم رامی خواهد
دلم آغوش ممنوعه اى رامیخواهد
که شرعى بودنش راتنها…
من میدانم و دلم!!
دلم آغوش میخواهد!
نه مَرد، نه زَن!
خُدایا…
زمین نمی آیی؟!
دلم آغوش، عشق یا یک لبخند گرم میخواهد.. اما نه از جنس یکبار مصرف!
دلم آنقدر پر است که اضافه اش از چشمانم میچکد….
دلم از این آهنگ های آخر فیلم ها میخواهد، که همه چیز به خوبی تمام می شود…!
دلم از نبودنت پر است، آنقدر که اضافه اش از چشمانم می چکد…
دلم ازظلمت غمهاگرفته، ازاین بی مهری دنیاگرفته، نمیدانم بخندم یابگریم، دلم اندازه دنیاگرفته…
دلم با عقلم گفتگو میکردند :دل میگفت برو " عقل میگفت نرو، این وسط نفهمیدم من چکاره ام
دلم باتوبود… ولی توسردشدی… آنقدرسردکه به ناچارگرمایم رابه توبخشیدم… وتوبه من تهمت سردشدن زدی…!!!
دلم برای رفیقم تنگ شده! رفیقی که با نگه کردن به صورتش قوت قلب میگرفتم…
دلم برای روزی که رفتی و در گو شم گفتی هر وقت بخوای پیشتم تنگ شده.. من الان میخوام کنارم باشی.. آیا هستی؟؟!!
دلم برای ماهی می سوزد؛ که حتی گریه اش هم مشخص نیست.
دلم برای گردنبندم تنگ شده;
همانی که زنجیرش.. دستان تو بود..!
دل است دیگر;
گاهی برای چیزهایی که نداشته; تنگ میشود…;
دلم برای یواشکی هایمان تنگ شده..
یواشکی حرف زدن پشت گوشی!
برای بوسه های پشت تلفنی..
باصدای آهسته گفتن"دوستدارم"
دلم برای
خودم
همونی که قبلا بودم
تنگ شده
همونی که هنوز قلبش نشکسته بود…
دلم بشکنه حرفی نیس…
فقط کاش لایقت باشه…
میرم از قلب تو بیرون…
که عشقش تو دلت جاشه…
دلم به بهانه همیشگی گریست، بگذار بگرید تا بداند انچه می خواهد همیشه نیست.
دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است…
السلام علیک یا حجت الله فی عرضه
دلم بچگی می کند… پشت کدام
مغازه پابکوبم تابرایم آرامش بخرند!!؟
دلم تنگ شده است برای آغوشی که خیلی هم مطمئن نیستم "مال من" باشد.
دلم تنگه واسه گیر دادناش اذیت کردناش حتی قاطی کردنش با اینکه خیلی بد میشد… تا همیشه تو قلبمی تا همیشه تو فکرمی @
دلم تنگه، دلش سنگه….
ای خداااااااااااااا :- (
دلم تکلیف میخواهد…….
خسته ام از این همه بلاتکلیفی…
دلم سرمشقی تازه میخواهد…. بدون بلاتکلیفی…….
دلم خدا می خواهد…
دلم خواست…
اما…
تقدیر نخواست…
دلم دیگه نه پول میخواد نه آغوش نه مهمونی نه حتی آینده…
دلم…
بچگیمو میخواد!
با پاهای شنی و دستای کاکائویی…
دلم را به آبادی سپردم, ولی آن هم دلم را به ویرانی سپرد چه رسم جالبیست عاشقی
دلم را کسانی شکستند که هرگز دلم به شکستن دلشان راضی نمیشد
دلم رابه کسی نمی سپارم! این روزها بعضی هااز سپرده هم بهره می خواهند……..!!!
دلم زیادی روشن بود…
سوخت…
همین…!
دلم سوخت به حال پسرکی که وقتی گفتم کفش هایم را خوب واکس بزن گفت خاطرت جمع باشد! مثل سرنوشتم برایت سیاهش میکنم…
دلم شکست وقتی دکتر برای خوب شدنت از ما طلب دعا کرد… مادر
دلم مثل دلت خونه شقایق، چشام دریای بارونه شقایق، مثه مردن میمونه دل بریدن، ولی دل بستن آسونه شقایق…
دلم مثل هر سال حاضر شده
می خوام با همین دل سراغت بیام…
صدای تو از جنس آرامشه، نذار حس آرامشم گم بشه…
دلم می خواهد زندگی ام را موقتا دست یکی بدم و بگم تو بازی کن تا من برگردم..
فقط نسوزی ها!!!
دلم میخواست روزی میرسید با افتخار به چشم حسودها نگاه میکردم
ولی حالا حرف های بی منطقشان که درست از آب در آمد را به رخم میکشند
دلم میخواهد کسى باشد, خوب باشد, مهربان باشد, بس باشد!!
و همه ى این بودن هایش فقط براى من باشد, فقط براى من!
دلم میلرزد…
نمیدانم ازسوز این زمستان سفیدپوش است،
یا از شور آن چشمان سیاه پوش تو؟!……
دلم واسه جمله هام میسوزه
یه هفته باید تو لیست انتظار باشند
اخییییییی
دلم کار دست است، خودم بافتمش…!
تارش را از سکوت؛….پودش را از تنهایی….
همین است که "خریدار" ندارد.
دلم کمى هوامیخواهد…
امادرسرنگ،
از زندگى خسته ام…
دلم که شکست, همه را دور کردم, چون ترسیدم زخمی شوند.
دلم کوچک است ولی آنقدر جا دارد که برای عزیزی که دوستش دارم نیمکتی بگذارم برای همیشه دیگران هم عزیز بودند ولی دیوار جدایی کشیدند
دلم کوچک است ولی آنقدر جا دارد که برای هر کسی ک دوستش دارم نیمکتی بگذارم
نیمکتی برای همیشه…
دلم گرفت از اینهمه دروغ راست
دلم گرفت از اینهمه راست بی گناه
دلم شکست از اینهمه شکستنم
دلم شکست از سکوت شکسته ام …
دلم گرفته ازاین روزها، دلم تنگ است
میان ما ورسیدن هزار فرسنگ است….
دلم گرفته، از هوا از نفس کشیدن از راه رفتن از زندگی کردنی که تو در آن نباشی و من فقط با خیالت زندگی کنم با خیالت نفس بکشم و با خیالت بمیرم….
دلم گرفته، میخواهم گریه کنم. چندان بلند
بلند…..
گویی که باران می بارد…
دلم یک آدم برفی می خواهد
تا وقتی حرف هایم را شنید
آب شود
نباشد دیگر
دلم یک آغوش می خواهد..! آغوشی که اندازه ام باشد٬بی آنکه دست به سایز خود بزنم.. "آغوشی" که مرا بفهمد..! فقط همین…!!!
دلم یک اتفاق میخاهد…!
یک تلفن نا آشنا!
با بی حوصلگی تمام جواب دهم، و؛
"صدای تو"
دلم یک تصادف جدی می خواهد………….. یک سرو صدا
آمبولانس هایی که سراسیمه شوند و……………
کار از کار بگذرد…….
دلم یک عاشقانه ی آرام می خواهد
یک گوشه ی دنج
شعرهای ناب سهراب و حافظ
و یک بغض بی صدا
دلم…. یه اتفاق خوب می خواد
دلم…
با مشت دیگران کَکش هم نمیگزد…
اما…
اخمِ تو…
خوردش میکند…
چه رسد به…
قهر و نبودنت…!
دلم;; برای "فِرِم عینکت".. تنگ شده!
بگذریم از خاطره ی "چشات"…
دلم، کار دست است….
خودم بافته ام….
تارش را از سکوت
پودش را از تنهایى…
همین است که خریدار ندارد…
دلمان وقتی میگیرد، تاوان لحظه هایست که دل میبندیم
دلمان که میگیرد
تاوان لحظه هاییست که دل میبندیم
خدای خوبم!
هرگز کسی را به آنچه قسمتش نیست عادت نده!
دلمان گرفت و
ندانستیم که این دلگیری؛
تاوان همان لحظه ایست
که دل بسته بودیم…
دلواپس توام که ساده میشکنی
کوه غمی ولی حرفی نمیزنی
میترسم از پس دردات بر نیای
من عادتم شده چیزی ازم نخوای
دلگیرم از تویی که چیزی نبودی جز ادعا
😐
دلگیرم از خودم…
و روزهای بی هدفی که مدت هاست نیامده تمام میشود…
و دستانی که شاید یک ضربدر بزرگ کم دارد برای یادآوری بعضی چیزها…
دلگیرم از دنیا, غمگینم از غصه ها, شرمگین از خود,خدایا اگه به رحمتت امیدوار نبودم, باز به درگاهت نمی آمدم.
دلگیرم از عشق هایی که مثل حلقه های قلیان اول بزرگ می شوند، بعد محو…
دلگیرم از مرغ هایی که دانه خوردنشان پیش ما بود، ولی برای دیگری تخم می گذارند، برو مرغ من ولی بدان بوی کباب شدن گوشتت روزی به مشامم می رسد…

دلگیرم….
یک جای دلم "گیر" دارد بدون تو…!
دلی دارم که هرچند بیازاری نیازارد
نه دل سنگ است
پندارم که ازردن نمیداند
دلی را که اندوه دارد نیاز به شانه دارد نه نصیحت کاش این را همه میفهمدن
دمَش گَرم
باران را میگویم
به شانه ام زد و گفت :خسته شدی
امروز را تو استراحت کن من بجایت میبارم…
دمی که با دوست می گذرد نمی گذرد می ماند
دنبال هک این بازی زندگی میگردم!
هر کی داره بگه…
همین اولش داره جون هامو یکی یکی میگیره…
دنبال کسی نیستم که وقتی میگم میرم،بگه نرو!
کسی رو میخوام که وقتی گفتم میرم، بگه صبر کن منم باهات میام، تنها نرو!
دنبال یه شرکت حمل و نقل معتبر می گردم که مرده شور اوقات فراغتمو ببره
واااالا…
دندانم شکست!
برای سنگ ریزه ای که در داخل غذایم بود…
دردم گرفت نه برای دندانم، برای کم شدن سوی چشم مادرم!!!
دنیا خسارت دیده ی قحطی است!! فکر می کنم این بار تو باید بیایی تا باران ببارد…
(السلام علیک یا حجت ابن الحسن (عج))
دنیا شامل بعضی ها نمیشه…
بعضی ها خودشون یه دنیان!
مثل شما….
دنیا مشتش را باز کرد. شهدا گل بودند، ما پوچ…
خدا آنها را برد، زمان ما را…
الهم اجعل عواقب امورنا خیرا
دنیا نداره ارزششو که جدی بگیری هر تزشو.. =))))
دنیا نمی گذرد. این ماییم که رهگذریم پس درهرطلوع وغروب, زندگی رااحساس کن، مهربان باش, محبت کن, شایدفردایی نباشد, شایدهم فردایی باشدومانباشیم.
دنیا پرشده از کودکان بوسه ای..
چه بسیارند کودکانی که اول قرار بود فقط یک بوسه باشند..!
دنیارا بغل گرفتیم گفتند :امن است هیچ کاری با شما ندارد..
خوابمان برد.. بیدار شدیم
دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم…
دنیای عجیبی شده است
برای دروغ هایمان، خدا را قسم می خوریم…
ولی به حرف راست که میرسد میشود "جان تو"
دنیای مجازی شلوغ ترین سرزمین تنهایی است…
با همه کس هستی و با هیچ کس نیستی…
دنیای من, غم طلب داره و خوشی بدهکاره…
دهانم پر از حرف است! 

اما… 

با دهان پر که نمی شود حرف زد….
دهه شصتیا یادشونه کارتون دوقلوهای افسانه ای رو میذاشت…… یادش بخیر
دوای درد مرا هیچ کس نمی داند
فقط بگو به طبیبان دعا کنند مرا…
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما
پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند.
دوباره می سازمت وطن
اگرچه باخشت جان خویش
ستون به سقف تومیزنم
اگرچه بااستخوان خویش.
دوتا خاطره گذاشتم هردوشو گفتن متن ضعیف!
برادر خواهر من!
خاطرس! خاطرررررررررره!
نثر گلستان سعدی بنویسم برات؟
دود سیگارم را بیشتر از تو دوست دارم… هزار بار از تو کمرنگتر است…
اما دو رنگ نیست…
دور نرو
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که مینویسم
نوازش هم بلدم…
باور کن!
دور و برم که شلوغ می شود
بیشتر دلم می گیرد….
این همه آدم را توانستم به سمتم بکشانم
جز تو…
دورم زدند! چه ساده بودم که گمان میکردم به دورم میگردند آنهایی که دورم میزدند!
دوره ای شده که حاضرم جای “پت”باشم… اما یه دوست واقعی مثل “مت”داشته باشم
دوره زمونه ای شده که به آدما باید بگی :من معذرت میخوام، غلط کردم که شما اشتباه کردی!:|
دوروبرم پر شده از مردمانی که به ظاهر دوست اند اما جای خنجرهایشان پشت کمرم هنوز تیر میکشد!
دوست و دست بسیار است ولی دست دوست اندک
دوست برادری است که خودمان انتخابش کرده ایم.
دوست دارم نه تنهابرای انچه هستی بلکه برای انچه که هستم هنگامی که باتوام…
دوست دارم یه وقتایی خدا بیاد پایین دستامو بگیره,, اشکامو پاک کنه و بگه :چی شده؟ خسته ای؟ آدما اذیتت میکنن؟ بیا بریم پیش خودم…….
دوست دارمو دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
دوست داشتم عاشق کسی باشم که بود و نبودم براش فرقی داشته باشه):
دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد.
دوست داشتن گاه نگاه است گاه سکوت!
من هم بانگاه کردن به تو سکوت میکنم!
دوستت دارم نه تنها برای آنچه که هستی بلکه برای آنچه که هستم هنگامی که با توام…
دوستش ازش پرسید: چی شده ؟
گفت : رئیس ازم پرسید امشب وقتت آزاده
منم با لبخند جواب دادم: بله…
بعدش آقا 50 تا برگه داد بهم واسه تایپ!!
دوستم داری
دوستت دارم
نمی گویم
نمی گویی
نمی دانم
تا کی غرور باید آشنای چشم های بی قرارمان باشد
دوستى هاى دیرینه معناى زندگى هستندهرجاهستى باش… به یادت حس خوبی دارم!
دوستی با هرکه کردم، خصم مادرزاد شد
آشیان هر جا گرفتم، لانه صیاد شد
آن رفیقی که با صد خون دل پروردمش
عاقبت خنجر کشید و بر سرم جلاد شد
دکتر :پای نسخه ام بنویس"ممنوع الملاقات"، بگذار تنهاییم دلیل پزشکی داشته باشد.
دگر حس شقایق را نداری
هوای قلب عاشق را نداری
واز چشمان خونسرد تو پیداست
که شور عشق سابق را نداری
دگه برو واسه همیشه که قیدتو زدم، خوب منم عین تو بدم، دروغ میگفتی دوسم داشتی،
منم تصمیم گرفتم دل به تو ندم
دیدن دوباره اش مثل قصه سیگار پیرمردی میمونه که سالهاست میگه نخ آخره..!!
دیدی بعضی وقتا از بازی با کامپیوتر خسته میشی خودتو گیم آوور میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟
کاشکی تو بازی زندگی هم میشد خودتو گیمآور کنی :(((
دیدی گاهی اوقات همه جا تاریک میشه و فکرمیکنی خدا کمکت نمیکنمه اما تو همون لحظه روشنی میبینی و به طرفش میریم میبینی خدا پشت اون روشنایی هست
دیر آمدی باران…
دیر…
من اینجا در حجم نبودن کسی خشکیدم…
دیر فهمیدم…
خیلی دیر….
"عزیزم"…
"گلم"…
"عشقم"…
تکیه کلامش بود
دیر یا زود
تجربه ی زندگی به ما می آموزد که
در درونِ بعضی از انسان ها
گاهی انسانِ دیگری ست که او را هرگز نمی شناسی…!
دیروز به مامانم گفتم شام چی داریم
گفت :کوفت
گفتم :چه خوب از شر املت راحت شدیم
به سلامتی مادرایی که برا بچهاشون هی املت درست می کنن
دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد. در مراسم ختمش گوسفند ها را سر بریدند…
دیروز پینوکیو آدم شد,,, و امروز، آدمها پینوکیو!,,, من از عاقبت مادربزرگ میترسم
اگر فردا، شنل قرمزى گرگ شود…
دیروز گذشته، امروزتو خراب نکن که فردا غصه ی امروز رو نخوری!
دیروز گوشیمو تو خونه جا گذاشتم… شب که برگشم دیدم ٥٠تا میس و ٧٧تا اس دارم…
(مگه یه ادم تنها نمیتونه فانتزی داشته باشه…)
دیروز یه دختررو دیدم تو مترو بدون شال یا روسری
تا اومدم یه چیزی بگم؛ دوستش بهش گفت سعید بریم 😀
دیریست غریبه ای مرا می پاید، عاشق شده بر دو چشم مستم شاید
امروز دلم حقیقتش را فهمید، دیوانه ز دیوانه خوشش می آید
دیشب با خدا دعوایم شد رفتم گوشه ای نشستم و کمی گریستم و بعد خوابم برد صبح که بیدار شدم مادرم گفت دیشب خواب بودی تا صبح آسمون بارون بارید…
دیشب با خود فکر میکردم که از میان تمامی دوستانم،
یارم چقدر شبیه من است
و حتی هم نام من است
آری
این یار خودِ من است…
دیشب خدارو تو خواب دیدم…
گوشه ای آرام میگریست…
من هم کنارش رفتم و گریستم…
هر دو یک درد داشتیم…
" آدم ها…. "
دیشب خواب دیدم واسم اوردی حلقه
بیدارشدم با صدای ترقه
گفتم واست تعریف کنم که شاید
تو ذهن خستت بزنه جرقه
دیشب در خوابم محو در رویایت بودم قدم زنان با یکدیگر….
اما چه زود تمام شد و دوباره صدای ساعت و شروع روز تلخی دوباره بدون تو…
دیشب که باران آمد… می خواستم سراغت را بگیرم… اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم، باز زیر چتر دیگرانی!!!!
دیوار ها هم عاشق می شوند…
یادگاری ننویسید اگر بر نمی گردید…!!
دیوارهایى که مى سازى روز بروز بیشتروبیشتر مى شوند.. آخر بى وفا من از کجا براى این همه دیوار پنجره پیدا کنم؟!
دیوانه منم
بی انکه باشی
بی انکه حست کنم
هنوز هم دوستت دارم بی هیچ بودنی..
دیکتاتور آن بچه ی ۳ساله ای است که ۲۰ نفرمجبورند به خاطر او کارتون تماشاکنند…!!!
دیگر از این شهر میخواهم سفر کنم…
چمدانم را بسته ام، اگر خدا بخواهد میروم،
منتظر قطارم!
اما نه در ایستگاه،
روی ریل قطار…
دیگر اگر هم عاشقِ من شوی، اگر فقط مالِ من هم شوی، اگر حتی تا ابد در آغوشِ من باشی، باز هم تا ابد غمگینم برای این روزهای با او بودنت…!!!
دیگر برای بزرگ شدن عجله ای ندارم! من برای اینکه زود بزرگ شوم کودکی خودرا حرام کردم!
دیگر برایم هیچ اهمیتی ندارد!
تک درختم سوخت.
بگذار تمام جنگل بسوزد.
دیگر به دنبال همراه اول نیستم! این روزها، اول راه همه همراهند
این روزها باید به دنبال همراه آخر گشت همراهی تا آخرین قدمها.
دیگر تا کی و تا کجا محبت و زندگی ام را به پای تو بریزم بهتر است بروم تو حتی یه ذره از علاقه ام به خودت را نفهمیدی. دریغ ازیک پیامک
دیگر نه اشک هایم را خواهی دید, نه التماس هایم را, نه احساسات این دل لعنتی را
به جای ان احساسی که کشتی درختی از غرور کاشتم…
دیگر هیچ زمینی را به عشق مترسک شخم نخواهم زد چون که دیده ام خنده های پنهان مترسک با کلاغ را!
دیگر هیچ مردی به هوایت سر به بیابان نمیذارد. ساده شده ای لیلی جان؟! مردان روزگار ما، با یک کلیک روزی هزار بار عاشق میشوند…
دیگر کمتر اشک می ریزم
بُزرگ می شوم
یا سنگ….!!!
خدا میداند…
دیگر گذشته از سر و سامان من مپرس
من بی تو دست از این سر و سامان کشیده ام
"شهریار"
دیگران برای خوابیدن قصه میگویند
من قصه ام را میگویم همه بیدار شوند

دیگران رو ببخش نه بخاطر اینکه انها سزاور بخشش تو هستند بلکه فقط بخاطر اینکه تو سزاوار آرامشی
دیگه از هیچ کس گله و شکایت نمیکنم، دیگه بی اختیار به یه نقطه خیره نمیشم، دیگه حتی گریه هم نمیکنم؛ چون بغضم اونقد بزرگه که جای همه چیز رو میگیره
ذائقه ام پیر شده
بیست سالگی ام؛
طعم پنجاه سالگی دارد…
رابطه هازمانی زیباست که برای یادکردن هیچ دلیلی به جزدلتنگی نباشد……
دلتنگتم.
راز دل با کس نگفتم چون ندارم مرحمی…
راز دل با آب گفتم تا نگوید با کسی
عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم.
راست میگن مرد گریه نمیکنه
خیلی حالش بد بشه سیگار میکشه!!
ولی وای به روزی ک ی مرد با گریه سیگار بکشه!!!
راستش را بخواهی
فاجعه ی رفتن "او" چیزی را تکان نداد
من هنوز هم چای میخورم
قدم میزنم, هستم اما تلخ تر, تنهاتر, بی اعتمادتر..
راستی..
اولین فرصت ینی دقیقا کِی؟
میخام ساعت گوشیمو کُک کنم;
رای دلم همیشه "تو" خواهی ماند!
حتی اگر مخاطب تمام نوشته هایم "او" شوند…
رسم رفاقت اینه که با رفیقت
پیر شی نه این که وسط راه
از رفیقت سیر شی..!
رفتم به در خانه یار، مست
انگشت به در زدم گمان کردم، هست
همسایه وی پنجره را گشود و گفت
او، ماه عسل رفته، و پس پنجره بست!!!
رفتم پیش خدا از بدبختی هام براش بگم. اینقدر از بخت سیاهم براش گفتمم که آخرش خدا با بغض گفت………….. سیگار داری؟
رفتم گفتم از"خیرش"میگذرم
شنیدم که زیرلب گفت: از "شرش" خلاص شدم
بی انصاف
رفتن را از رود آموختم
آمدن را از باران
تا همیشه به تو بازگردم..
رفتنی خواهد رفت…. چه زود چه دیر…. التماس نکنید…
کمی از غرورتون را نگه دارید….
تو تنهایی بد جور به درد میخوره این غرور…..
رفتى وندیدى که چه محشر کردم*با اشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد*وابستگى ام رابه تو باور کردم
رفتگرمحله مان بانفرت نگاهم میکند!
انگارریزش برگهاهم تقصیرمن است!!
رفتی که چی رو ثابت کنی؟! من که هرچی میخاستی زود واست محیا میکردم ضرب در دو
رفقا می گویند :خوش بحالت!
ازوقتی رفته حتی خم به ابرو نیاوردی…
نمی دانند که غم نبودنت کمرم را خم می کند نه ابرو را…!!!
رفیق خوب مثل سوراخ آخر کمربنده!!!
همیشه هست اما هیچ وقت به درد نمی خوره!!!
رهایم نکن…. درگوشه ای ازحافظه ات آرام مینشینم….. فقط بگذار بمانم
رهگذری در تنهایی‌هایم همیشه فانوس به دست در حال دویدن است
رو بعضیا باید برچسب زد تست شد. آدم نیست
رو به قبله مینشینم خسته با حال عجیبی
از ته دل مینویسم، یاری ام کن ای خدای مهربان، بی تو من تنها ترینم…
روباه میره پیش خدا میگه خدایا چرامنو این همه حیله گرو دروغ گو آفریدی؟ خدامیگه ناشکرنباش. بروشهر ببین چه موجوداتی آفریدم!
روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش راکند به دنیا پاهایش رابغل کند وبلند بلند بگوید:
من دیگر بازی نمیکنم!
چقدر جر میزنی…
روحم میخواهدبرودیک گوشه بنشیند پشتش رابکند به دنیا!
پاهایش رابغل کندوبلند بلند بگوید :من دیگر بازی نمیکنم…
روز اول گفت عاشقتم
روز دوم گفتم منم عاشقت شدم
روز سوم دعوامون شد قهر کرد رفت دیگه برنگشت
چه دنیای جالبی…
روز مرگم وقتی منو که میذارین تو قبر، بزنین رو شونم و بگین:
هی رفیق،
سخت گذشت، ولی
دیدی گذشت،…!!؟
روز گار میدونم چشم دیدن خنده های منو نداری…
اما من میخندم حتی به بدبختی هام فقط و فقط به کوری چشم تو…
روزها منتظر آمدنت میمانم ای که رفتی ونمی آیی من میدانم.
من میدانم من میمانم
روزهاى بارونى رو خیلى دوست دارم…
خیلى راحت میتونم گریه کنم و کسى نفهمه…
بلرزم و همه فکر کنن چون خیسم میلرزم…
روزهای سختی رو میگذرونم! وقتی که نیستی همه چیز تنگ میشود:
نفسم…
دنیایم…
دلم…
روزهایم گله مندی شده است
من بگریم توبخندی شده است
ازدلم یاد نکردی شاید
مهرهم سهمیه بندی شده است
روزگار عجیبی شده
حالا دیگه به جای همه چی آرومه
باید گفت همه چی داغونه…
روزگار عجیبیه! دیگر هیشکس به فکر آخرت نیست!
کلاغ ها پس از نابودی مترسگ شروع میکنن به خوردن زمین!
روزگار عجیبیه، این روزا اگه زیادی تو دسترس باشی زود ازت سیر میشنو میگن وقت ندارم، سعی کن کمیاب باشی که واسه بدست آوردنت دنیارو زیرو رو کنن….
روزگار عزیز
سازهایت دیگر گوش خراش شده اند….
لطفا کمی کوکشان کن!
روزگار عمرم را با چه قیمت مفتی پیش فروش کردی و به چه کسی!!!
روزگار نبودنت را برایم دیکته میکند, ونمره من باز هم صفر است..
هیچ وقت نبودنت را یاد نخواهم گرفت..!!
روزگار نخند! 
کمی حرمت نگه دار
مگر نمی بینی سیاهپوش آرزوهایم هستم…
روزگارا که چنین سخت به من میگیری باخبرباش که خیلی داری سخت میگیری دیگه!
مسخره شو در اوردی
روزگاری از این هستی محو میشوم! رود جریان دارد! فصل ها در گردشند! کتابها نشر میشوند! مردم میخوانند!… ولی من نیستم!
روزی خفه خواهم شد… بس که دردهایم را نجوییده قورت میدهم….
روزی روزگاری سبز بودیم…
امروز شلاق خوردیم و بنفش شدیم…
روزی یکی دو پُک،…
روزی یکی دو پِیک،…
روزی یکی دو پُست….
دنیای این روزهای ماست…!
روی قلبی نوشته بود
"شکستنی است مواظب باشید "
من روی قلبم نوشتم
"شکسته است راحت باشید "
زبانت کوک نمی شود!.. به آنچه..
گوش من محتاج شنیدنش است…
زخم شدم شیشه به زخمم نشست.
شیشه شدم سنگ سرم را شکست.
یا رب اگر سنگ شوم لحظه ای!
بر دل این سنگ چه خواهد گذشت..
زخم ها هميشه خونريزي نمي كنند
زخم ها هميشه ورم،چرك،عفونت نمي كنند
گاهي مي شود كه يك زخم شكل يك لبخند
تا هميشه روي لبت تازه مي ماند!
زخم های دستم رامیبندندومیگویند :(چراباخود چنین کردی؟)
ولی افسوس که کسی زخم بزرگ دلم راندید تابگوید :(چرا باتو چنین کردند؟)
زخم که میخوری مزمزه اش کن
حتما نمکش آشناست
زخمی عمیق برپهلویم است، روزگارنمک میپاشد، ومن پیچ وتاب میخورم وهمگان گمان میکنند من شادم وپامیکوبم…….
زد شکست
خرد کرد
داغون کرد
ارث پدرش که نبود… قلب من بود
زمان هیچ وقت دردی را دوا نمیکند..
این ماییم که به درد ها عادت میکنیم…
زمانی که متوجه شدی می تونی هر کاری رو انجام بدی
آزادی که پرواز کنی
هیچ کس دستش بهت نمی رسه
هیچ کس
از پرواز نترس
زمانیکه گفتی "برو " چقدرعاشقانه میشد، اگر نقطه اش بالا بود….
زمون هم زمون های قدیم…
قدیما گنجشک رو رنگ میکردن و جای قناری میفروختن…
اما الان هوس و نامردی رو رنگ میکنن جای عشق و وفاداری میفروشن…
زمونه به من وفا نکرد…
لااقل تو وفادار باش.
زن بد، بدتر بود از مار بد/مار بد، تنها تو را بر جان زند/زن بد، بر جان و بر ایمان زند…! بعله
زن موجود پیچیده ای نیست
اگر برای شناختش بجای غریزه از احساساتش استفاده کنی……………..
زن که باشی هروقت صدایت میکند خوشگلکم!
خدا را شکر میکنی که در چشمان او زیبایی!
دست خودت نیست
زن که باشی همه دیوانگی های عالم را بلدی!!!
زندگى به من آموخت:
كه هيچ چيز از هيچ كس بعيد نيست…!!!
زندگی اتوبوس شلوغی است که جایی برای نشستن ندارد… وقتی جایی برای نشستن خالی می شودراننده می گوید :ایستگاه آخر.. همه پیاده شوید…!!!
زندگی با پول معنا میشود
عاشقی با پول معنا میشود
ای ک پدر بی پولی بسوزه ک نه زندگی برای ما گذاشته نه عاشقی
زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید
که اگر سختی راه به تو سیلی زد
یک امید از ته قلب به تو گوید:
که خدا هست هنوز….
زندگی تفسیست در ۳ کلمه :خندیدن, بخشیدن, فراموش کردن. بخند/ببخش/اما فراموش نکن.
زندگی حواسشو حمع کرده ببینه چی دوست داری همونو ازت بگیره.
زندگی در میان گله گرگی که لباس گوسفند پوشیدند فقط از گوسفندی بر می اید که لباس گرگ بپوشد.
زندگی دو نیمه هس
نیمه اول به انتظار نیمه دوم
نیمه دوم در حسرت نیمه اول
زندگی غم کده ای بیش نیست
سهم ما جز غم و تشویق نیست
به کدام خاطره خوش باشیم؟
که کدام خاطره نیش نیست
زندگی مثل بادکنکی در دست کودکی است که همیشه ترس از ترکیدن ان لذتش را از بین میبرد…….
زندگی مثل مردابه شاید زیبا نباشه ولی میشه توش نیلوفری زیبا پیدا کرد…
زندگی مثل پانتومیمه، حرف دلتو بزنی، باختی…
زندگی من از ریلی می گذشت ریلی از غم و تنهایی، از باد نا اشنایی و سرمای بی تابی و روزهای بارانی و کفش های گلی کتانی
زندگی میگفت از هر چیز مقداری باقی می ماند… 
دانه های قهوه در شیشه، چند سیگار در پاکت و کمی درد در آدمی…
زندگی واسه من نیست/واسه نفس کشیدن /عکس پرنده تو قفس کشیدن /تو مسیر مرگ دربست میشینم /تا اینکه توکنج قفس بشینم
زندگی وقتی به بن بست میرسه که نه حق خواستن داری نه توانایی فراموش کردن……. ومن الان تو بن بستم.
زندگی پانتومیم است….
حرف دلت را به زبان بیاوری باختی..!!!!
زندگی چه با خلاف، چه بی خلاف، چه برخلاف،
گذشت…
من فقط گذشتنش رو نفهمیدم…
ولی بقیه رو خوب فهمیدم
زندگی کوتاه تر از آن است که در چیزهایی که به آدمی مربوط نمیشود صرف شود
زندگی یه جادست من و تو مسافراشیم* قدر امروز و بدونیم ممکنه فردا نباشیم.
زندگیم هیچگاه اندازه تنم نشد حتی وقتی خودم بریدم و دوختم
زیاد برای رابطه ات احساس خرج نکن..
این جا..
دوستت دارم ها..
روی تخت خاتمه می یابد…!!!!
زیادی خوبی نکنید! انسان است و فراموش کار. از تنهاییش که در بیایدتنهاییت را دور میریزند. پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما!
زیبایی، زیبا… گلدون شمعدونی
صورتت سرخ، ساقه هات سبز اما خودتو
بنفش میدونی…!!!
زیر این سقف کبود، زیر این شعله سنگین سکوت، اگر از یاد تو یادی نکنم میمیرم…
زیر باران حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم،
میخواهم تنهاییم را به رخ این هوای دو نفره بکشم…
زیرخودخط کشیدم که مهم شوم،
فکرکردندغلط املایی ام،
پاکم کردند…
ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم آشنا با همه پنجره های شهرم چون توراپشت همین پنجره ها گم کردم
ساده ترین حرفهایم برای تو معما بود.. حال میفهمم چرا دلت با دلم غریبه بود…
ساده لباس بپوش، ساده راه برو
اما در برخورد با دیگران ساده نباش
زیرا سادگی ات رانشانه میگیرند
برای درهم شکستن غرورت…
ساز دلت که کوک نباشد…
فرقی نمی کند کجا باشی!
سرزمین مادری؛ یا خانه پدری
هر دو یک رنگ دارد،
رنگ دلتنگی
ساز دهنی ام زنگ زده
نفسم کوک ندارد
سیگار بدهید…..
کوک گلوست سیگارم
ساعتی، بی غم ساعت بودن چه صفایی دارد…
ساقی کوثر به نام فاطمه حساس بود
خلقت ازروز ازل مدیون عطریاس بود
ای که ره بستی میان کوچه هابرفاطمه
گردنت رامی شکست آنجا اگرعباس بود
سال ها دویده ام با قلبی معلق پایی در هوا
دیگر طاقت روهایم تمام شده است
دلم رسیدن می خواهد…
سالار بلوچستانم، شب و روز در بیابانم، گرچه گازوییل کشم، تیرم مکن که جوانم
ساله گذشت :هرگز ازخود نپرسیدم این سوال ساده را،
تو که مال من نیستی این همه دلهره و اضطراب چرا؟؟
سالهاست بر پیچ جاده نشسته ام و عابران برای پای پینه بسته ام کفش آورده اند اما هیچ یک ندانستند من محتاج همسفرم
سالهاست پذیرفته ام که مادوخط موازی هستیم وهیچگاه به هم نمی رسیم… ولی فقط کمی فاصله راکمترکن… می خواهم بهترببینمت…!!!
سالهاست که کوهستان دلم به حرمت دیدن دوباره ی رد پایت ب برفهایش اجازه آب شدن نمیدهد…
و چ بیهوده انتظاریست!!!!
سالگرد تولدم روزیست که هنوز نفهمیدم باید برای چه خوشحال باشم…
ساکت نیستم
لبهایم هم نسوخته است…
فقط تمام من تاول زده
از آشی که نخورده ام!
سبز…. زرد…… قرمز……
وسوسه شدم کدام سیب را بردارم
میوه فروش پوزخندی زد وگفت:
تردید نکن تمام سیب ها توزردند….
ستایشم بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدن دربه در دنبال تو گشتن..
سخت است ببازی تمام احساساتت را…
وهنوز نفهمیده باشی که اصلا دوستت داشت؟!
سخت است می نوش کسی دیگر بود
شمع شب تاریک کسی دیگر بود
با یاد کسی که دوستش میداری
یک عمر در آغوش کسی دیگر بود
سخت است…
سخت است فهماندن چیزی به کسی که
برای نفهمیدن آن پول می گیرد.
احمد شاملو
سخته همه فکر کنن فرشته ای.. ولی خودت بدونی چه گندی هستی..
خدایا…
خیلی شرمندم..
سخته واسش یه دنیا حرف داشته باشی ولی خودشو نداشته باشی
سخته یکی بهت بگه ستاره شو بچینمت. یه کم بگذره بگه دیگه نیا ببینمت.
سخته…
به جایی برسی که دیگه
نه هیچ اومدنی آرومت کنه،
نه هیچ رفتنی نابودت…
سر راهت که میروى مرا هم جمع کن، بگذار پشت در…
بدجور شکسته ام!
سر هر سینه سری وقت وداع تکیه کند
سر ما وقت وداع تکیه به دیوار زند
سر کار کلی مشکل داری. وقتی میای خونه زنت بهت گیر میده. سنگ صبور همه هستی. کلی طلب کار داری ولی باز باید بخندی.
بعله…. بعضی دردا رو فقط مردا میفهمن!
سربرگ دفترانشای یک پسربچه. ب نام خدایی ک هرچ میکشم از دست اوست
سرت را روی شانه ام بگذار
تا به هم بگوییم همه چیز زیر سر من است….
سرتوبالابگیر. گناه آسون شد! منوتوتنهاییم فقط خدامونده
سرخ میشوی وقتی میشنوی دوستت دارم زرد میشوم وقتی می شنوم دوستش داری……
سرسری زندگی کن….
دقت " دق ات " میدهد….
سرنوشت مرا خیر بنویس
تقدیری مبارک
تا هر چه را که تو دیر می خواهی زود نخواهم
و هر چه را که تو زود می خواهی دیر نخواهم.
سرکار چشمات کسی درنیاورد که هرکی توروخواست یه روزی بد اورد
سرگرمی زیاده!!!
آدم باید دلگرمی داشته باشه…
سعدی کجایی که بنی آدم اب زار یکدیگرند…!
سعی کن هیچ وقت توی یکی از این موقعیتا قرار نگیری: اینکه یکی بمیره واست برینی بش و اینکه یکی برینه بت بمیری واسش…
سفر برایم چیزی به جز دلتنگی ندارد… اما زندگی به من آموخت، برای دیدن زیبایی هر چیز باید قدری از آن دور بمانی…
سفره ی گور کن خالیست…!؟
کاش میمردم…!!!
سلام به همه
امروز روز سوم فوته داداشمه می خواستم از همه که براش طلب آمرزش کنن
فقط ۲۲ سالش بود.
خدا اموات همتون رو بیامرزه.
سلام مرا به پیرترین مرد شهر برسانید و بگوئید :باختی! یکی از تو خسته تر است
سلامتی اعدامی که جرم رفیقش رو گردن گرفت،
بالای چوبه ی دار ازش پرسیدن :حرف آخر؟؟؟
گفت به رفیقم بگین از این بیشتر از دستم نیومد.!.!.!
سلامتی بغض، که همیشه انگاری ارث پدرشو خوردیم دائم یقه ما رو چسبیده ول نمیکنه…
سلامتی خودم که تنهام
به جهنم که هوا دونفرست
جیب وقتی خالیه هوای دونفره گلو رو میزنه سنگینه,
سلامتی در که هر چی باز و بستش میکنی دردش و پنهان میکنه…..
سلامتیه اونی که وقتی فهمید اشکاش برای کسی ارزش نداره
دردش را پشت لبخندش پنهان کرد!
سلامتیه مادری که رو دست پسرش پر از خط های چاقوست، ولی بازم هنگام باز کردن در کنسرو میگه :بده من باز کنم، دستتو میبری….
سنگین است تکلیف بی تو بودن… توآسوده بخواب! من مشق گریه هایم مانده…
سُکوت سَرشار از سُخَنانِ ناگُفته است از حَرَکاتِ ناکرده،
اعتراف به عشق‌های نَهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده…
سُکوتْ میکُنَم.؛ تآ بِفﮩمْی… چه بْی صِدآ بآختْی.!
سکوت بالاترین تفسیر دوست داشتنه. پس به سکوتم اعتماد کن…
سکوت میکنم….. بگذارحرفهاآنقدریکدیگررابزنند؛ تابمیرند!!!…
سکوت میکنم…….
نه این که دردی نیست…..
دیگر گلویی نمانده برای فریاد….!!!!
سکوت یعنی یه حرف تو دلمه… یه اسم رو لبمه… یه شرط تو چشامه و یه ارزو که تو قلبمه
سڪوت کن!
بگذار بغض هایت سربسته بماند…
گاهے سبڪ نشوے…
سنگین ترے!
سگ از نا توانی مهربان می شود/ وگرنه سگ کجا و مهربانی کجا!؟
سیرشده ام… بس که سردوگرم روزگاررااین روزهاچشیده ام…!!!!
سیگار رو گذاشته بودم زیر لبم گفتم :هی یارو! آتیش داری؟ جواب داد توی جیبم که نه ولی توی دلم آره، به کارت میاد؟ گفتم بده همدردیم
سیگار م را بیرون میکشم…
نه برای اینکه کسی از دودش آزرده نشود!
برای اینکه نمیخواهم نمیخواهم کسی در غم و دود سیگارم شریک شود…
شاد باش
نه یک روز… بلکه سالهای سال
بگذار آوازه شاد بودنت چنان در شهر بپیچد
که روسیاه شوند آنانکه بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند
شادی امروزم رابه خاطرنادانی دیروزم ازدست دادم..
خداوندا!
نادانی امروزم رابگیرتاشادی فردایم راخراب نکند…
شانه های مردانه ات که نصیب من نشد؛
در عوض،
اشکهایی که پناهش نشدی را
زیآد دارم….
شاید آرام تر میشدم… فقط وفقط اگرمیفهمیدی… حرف هایم به راحتی ای که خوانده میشوند، نوشته نشده اند!
شاید حاجتم در بند کلامی از جانب تو به خدا باشد. در خلوتت با خدا فراموشم نکن
شاید دور بودن بهونه خوبی برای بی خبری باشه اما دلیل خوبی برای فراموشی نیست
شاید دیگر نباشم
چه بودنی؟؟
وقتی‌ شب کنار خودت میخوابی
صبح در کنار او بیدار میشوی…
شاید روزی برسد که سیگارم رو به عشق کسی روشن کنم،
نه به یاد کسی….
شاید قانون دنیا همین باشد
من صاحب آرزویی باشم
که شیرینی تعبیرش از آن دیگریست…
شاید میان این همه نامردی باید شیطان را ستود که دروغ نگفت؛ جهنم را به جان خردید اما…… تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد…..
شاید نهایتن چندان تفاوتی نباشد میان عاشق بودن و نقش عاشق را بازی کردن…
شایدآن روزکه سهراب سپهری نوشت تاشقایق زنده هست زندگی بایدکرد، خبری ازدل پردردگل یاس نداشت، بایداین جورنوشت چه شقایق _چه یاس زندگی اجباراست…
شایداگر
"شانس"
آن گیج بی حواس
نشانى خانه ام راگم نمیکرد
خوشبخت میشدم!
شب بود و ستاره بود و من بودم و ماه
شب رفت و ستاره رفت و من ماندم و آه…!
شب قدرازم خواست ببخشمش حلالش کنم
میدونستم اخرین دلیله بودنشه…
امابخشیدمش
خدایا… توکه ازدل همه باخبری
شبا وقتی میخوای بخوابی میبینی کسی رو نداری که بهت فک کنه…، اینجاست که میبینی بر خلاف شلوغیه دورت چقد تنهایی…
شبی در آغوش فشردمش گفت مردم
چه لذت ها که از آغوش تو بردم
شب دیگر در آغوش دگر بود
خدایا کاش کمتر می‌فشردم
شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید :ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟ او جواب داد :بله، از دست دادن بصیرت.
شدبازىچه قلب صبورم/شکستى عاقبت بال غرورم/به آسانى گذشتى ازکنارم/مثل دفترى کردى مرورم
شده اونقدر عاشق کسى که از دست دادى باشى, که آرزو کنى اى کاش مرده بود به جاى اینکه زنده باشه و مال تو نباشه؟
من جنون ندارم هاااا :- (((
شرم میکنم که وزن سیری خودرا بر روی ترازوی کودک گرسنه کنار خیابان میکشم
شرمنده می کند فرزند را، دعای خیر مادر،
در کنج خانه ی سالمندان..
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
شعر زیر از خودمه:
میروم شاید فراموشت کنم / با فراموشی هم آغوشت کنم
میروم از رفتن من شاد باش / از غم دیوانه ای آزاد باش
شعرهایی که برایت می نویسم، چاپ نمیکنم. نمیفروشم. میگذارم درکوزه ای! شرابی شودچندساله
به وقت دلتنگی بنوششان
شغل خوبی دارم…
” آدم میکنم و تحویل دیگری میدهم “…
صد در صد تضمینی…
شقایق درد من یکی دو تا نیست
آخه درد من از بیگانه ها نیست
کسی خشکیده خون من رو دستاش
که حتی یک نفس از من جدا نیست
شلغمم نشدیم یکی مارو بخوره حالش خوب شه: D
شما هم اینجوری هستین که وقتی رابطه تون تموم کردین تا یک ماه هر یک دقیقه ۱۰۰ بار گوشی تونو چک میکنید که مبادا اس ام اس داده باشه؟!
شما هم مثه منید که وقت خواب تمام خاطرات و تصویر کسی که دوستش دارین تو سقف اتاقتون میبینید یا من همش توهم دارم؟!
شما هم وقتی تو خونتون یه اتفاقی میوفته که باعث و بانیش معلوم نیست، شمارو مقصر میدونن؟!
خونه ما که اینجوریه!
شما که غریبه نیستین دیگه با عروسکام بازی نمیکنم بزرگ شدم
برای خودم عروسکی شدم
بس که بازیم دادند
شمارم تو گوشیت تار عنکبوت بسته!!!
(طرح خجالت دادن بی وفا ها)
شمام مثله من دوست دارید مثل اون آدمی که تو نونوایی یا خمیرا بازی می کنه باشید یا من فقط اینجوریم؟
شمام وقتی مورد بد قولی کسی قرار میگیرید حس میکنید بهتون توهین شده و حسابی بهم میریزید یا فقط من اخلاق ندارم…؟!؟
شماکه غریبه نیستین دیگه با عروسکام بازی نمیکنم
بزرگ شدم برای خودم عروسکی شدم
انقدر که بازیم دادند…
شمع دانی به دم مرگ بپروانه چه گفت
گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی
سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد
گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی
شمعیم و خوانده ایم خط سرنوشت خویش / ما را برای سوز و گداز آفریده اند.
شنیدی میگن خیلی دور، خیلی نزدیک؟
اولی دستامونه، دومی دلامونه….
دوستت دارم تا بینهایت
شهامت میخواهد بدون "اشک"
خاطراتت را مرور کردن…
شهامت میخواهد دوست داشتنِ کسی که
شاید…..
هیچ وقت…
هیچ زمان….
سهم تو نخواهد شد.
شهر را بنفش کردیم
شهری که ریشه هایش سبز بود امروز گلهای ارغوانی داد….
شک کرده بودم کسی بین ماست!
حالا یقین دارم "من" بین دو نفر بودم!
چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من!
شکست دست و پا درد است اما نه چون درد دلی کز غم شکسته…
شکست عشقی مثل شکستگی استخوان دنده میمونه!!!
از بیرون همه چی خوب است ولی از درون هر نفس که میکشی "درد" است که میکشی…
شکستن دل 
به شکستن دنده میماند. از بیرون همه چیز رو به راه است، 
اما… 
هر نفس، درد است که میکشی!
شکستنی رفع بلاست…. 
اما… باور نمی کند دلم!!!
شگفت آور است!
تنها آغوش کسی آرامت میکند که
تو را به بدترین شکل ممکن رنجانده باشد!
شگفتا
نه به پدرم رفته ام،
نه به مادرم رفته ام،
من.
من برباد رفته ام
شیرین نمیشود طعم تلخ دروغ هایی که به خوردم دادی…!
شیرینی بیش از حد زندگی دلو میزنه پس بعضی وقتا کمی تلخی لازمه…
شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن! چندشم می شود از لکه ی انگشت دروغ!
آنکه می گفت که احساس مرا میفهمد.. کو کجا رفت؟ که احساس مرا خوب فروخت!
شیشه ی پنجره را باران شست از دل من, اما چه کسی نقش تورا خواهد شست??! :-S
شیطان فکر میکرد مرا فریب داده!!!
اما نمیدانست که تو از من پرسیدی مرا بیشتر دوست داری یا بهشت را…!!!
شیطونه میگه دیگه با هیچ پسری دوست نشما!!!!
ولی ایمان من قوی تر از اونیه که گول شیطون و بخورم=)))))
شیمی نخوندم، ولی میدونم اگه عشق نباشه، مولکول های هیدروژن و اکسیژن نمی تونن آن قدر محکم همدیگه رو فشار بدن که اشکشون در بیاد.
صادقانه و بی ریا :تنها آرزوم اینه که تنها امید و تنها بهانه زندگی و همه وجود مخاطب خاصم باشم.
صبح شده و دارم به همه ی خونه خوشبو کننده میزنم آخه تا صبح داشتم به یه قضیه ی بو دار فکر میکردم
صبرکن…
برگرد…
چمدانهایمان اشتباه شده است!
دلم رابجای خاطراتت بردی…..!
صدا میکنم تو را این جانی که میگویی
جانم را می گیرد
نزن این حرفها را
دل من جنبه ندارد
صداى خنده خدا را میشنوى؟
دعاهایت را میشنود
و به آنچه محال مى پندارى
میخندد!
آرزویم برایت همیشه
خنده خداست. ‎..
صدای خرد شدن برگها را در زیر پاهایم دوست دارم؛
راستی خرد شدن آدم ها هم به همین زیباییست؟؟؟
صدای دهل که هیچ… صوراسرافیل هم بیدارش نمی کند… بخت بخواب رفته ما را…
صدای نفسم نمی آید!
به دار کشیده است مرا بغض نبودنت!
صدای گام های تو ضربان زندگی من است.
با من راه بیا…..
هنوز تشنه زنده بودنم…..
صورت زیبا پیر میشود. اندام زیبا تغییر خواهد کرد
اما یک انسان خوب همیشه انسانی خوب خواهد بود.
ضربه آخریم را خدایم زد
آن زمان که برای رفتن استخاره کردی و خوب آمد…
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
به دل دوست به هر شیوه رهی باید کرد…
طاقتم طاق شد و از تو نیامد خبرى*جگرم آب شد و از تو نیامد خبرى
عاشقانى که مدام از فرجت مى گفتند*عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبرى
طبق آخرین آمار آدمها دو دسته اند:
"دوستت دارم ها" و
"منم همینطورها"….
طرفدار زیاد دارم
ولی…
"طرف" را ندارم.
آااااه
طعم تلخ سیگارو دوست دارم تلخ مثل آخرین بوسه ی لعنتی ما تلخ مثل آخرین دروغ تو که باز هم همو می بینیم تلخ مثل نبودنت…!
طلاباش تا اگر روزگارآبت کرد؟.. روزبه روزطرح های زیباتری ازتوساخته شود؟… سنگ نباش تا اگر زمانه خردت کرد؟… لگدخورده ی هربی سروپایی بشوی؟…
عادت می کنم
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنم… اما فراموش نه!!!
عاشق بهترین ها نباش, بهترین باش تا بهترین ها عاشق تو باشند…
عاشق که میشوی..
مواظب خودت باش…
شبهای باقیمانده عمرت
به این سادگیها
صبح نخواهند شد…!!!
عاشق یه زندونیه، یه زندونیه/با اینکه درزندانش بازه، میخواد عاشق باشه/گیج و گمه توی خوابش دایم/خبر نداشت تو دنیا کجاس/قدم برداشت افتاد توچاه (آهنگ زندونی)
عاشقی ها از دلم دیوانگی ها از سرم
تار و پود هستیم بر بار رفت اما نرفت
عاقبت من شد سرنوشت جناغ، همه سر شکستنم شرط بسته اند…..
عجب روزگاریست…!
خدا می بیند و فاش نمی کند…
مردم نمی بینند و فاش می کنند!!!
عجیب است حتی رفتگر هم با نفرت نگاهم می کند!!! انگار ریختن برگها هم تقصیر من است!!!
عجیب است دریا
وقتی غرقش میشوی پس میزند تو را درست مثل بعضی آدم ها…
عزیز من…
علاوه بر اینکه جات خالی نیست تازه سر اینکه کی جات بیاد خیلی دعواست…
موفق و پیروز باشی…!
عزیزم با همه گشتن هنر نیس
توانایی هاتو در موندن با یه آدم خوب به رُخ بکش…!
عزیزم سکوتم از رضایت نیست.. فقط دلم نمیخواد بزنم تو دهنت
عزیزم من نمیگم تو عوضی هستی… ولی شک ندارم اگه قلب آدما هم پسورد داشت مال تو یا" ۱۲۳۴"بود یا "۴ تاصفر…..!
عزیزم….
اون که سه بار بهت مهلت میده پین کد گوشیته
نه
من……
عشق آدامس نیست که بوی دهنتو عوض کنه………. عشق همون پیازه که موقع خوردنش میگی گور بابای بقیه…….
عشق را از او اموختم… اوکه حالا اموزگار عشق دیگریست…
عشق مثل پرواز است
بالا رفتنش جسارت می خواهد، بالا ماندنش لیاقت!!!
عشق مثله سکته میمونه! یا میکشه یا تا آخرعمر فلجت میکنه……!
عشق نشاندن تبسم رضایت برلبهای کودکان سرطانی محک است وبس
عشق یعنى شب نخفتن تاسحر/ عشق یعنى سجده ها با چشم تر/عشق یعنى سربه دار آویختن/عشق یعنى اشک حسرت ریختن/عشق یعنى سوختن یاساختن/عشق یعنى زندگى را باختن
عشق یعنی استخوان و یک پلاک / سالها تنهای تنها زیر خاک
عشق یعنی وقتی تو شبای قدر دعا می کنی، وقتی داری گریه می کنی، اول و بیشتر از همه برای اون دعا کنی.
عشق یعنی:
اسم عشقت پارمیدا باشه و در نبود اون شکلات تلخ پارمیدا رو با لذت بخوری چون اسمش روش حک شده…
عشق، لذت بخش ترین شکنجه است…
عشقم؟؟؟
وقتی دلم گرفته… برام آسمون و ریسمون نباف، جوک نگو، فیلسوف نشو، فقط دستامو بکش و بغلم کن
عشقمان بازی حکمی بود که من از دل مایه گذاشتم و تو از خشت..
عمرىست گرگ خطابم مىکنند.. ولى حاظرم براى داشتنش دندانهاىم را باج بدهم…
عمریست خودم را به خریت زده ام
دلم برای اون روی سگی ام تنگ شده…
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
عکس تو!
برعکس تو!
مدام در اغوش من است!
عکس دل و جیگر و سیاه میزنن رو پاکت سیگار که به خیال خودشون ما رو ترک بدن, آ خه مشتى ما اگه دلمون نسوخته بود که سمت سیگار نمیرفتیم….
عکس چشمات پیش رومه بغض عشقت تو گلومه
صورتم از گریه خیسه دیگه کاره من تمومه
چیزی نیس خوابی عمیقه روی دستای قریبم جای بوسه های تیغه
عین بچه ها میمونی تا دستتو ول کردم دستتو طرف یکی دیگه دراز کردی و دستتو دادی و رفتی…
غربت این نیس که تو یه شهردور باشی وهیشکی پیشت نباشه, غربت اونه که همه دوروبرت باشن وتو تنها باشی تنهای تنها تنها…………..
غربت را نباید در شهری غریب یا در گم شدن لحظه های آشنا جستجو کرد؛ هر وقت عزیزت نگاهش را به دیگری تعارف کرد؛ آنوقت تو غریبی…!
غرق شدن همیشه تو آب نیست… تو غصه نیست… تو خیال نیست… آدم دوست داره گاهی تو یه آغوش غرق بشه!!… آغوش عشقش<۳
غرور به عشق اجازه رسوا شدن نداد…..
یک بوسه در ته، ته، ته…. قلبم مرد……
غصه مرا کُشت…!!! وقتی دیدم دست به سینه ایستادهای… تمام ِ راه را برای آغوشَت دویده بودم بی انصاف..؟؟!!!
غم بی توماندن انقدرسخت است که به هراینه ای مینگرم میشکند
غم دنیاست اون بره و ترکت کنه
هیچکسم نباشه که درکت کنه
غم دنیاست تو لحظه خدافظی
بفهمی که دیگه بهش نمیرسی
غم ها همه تا دیده به دنیا بگشاییم
در خدمت ما هستند تا دیده ز دنیا برباییم
غمتو به هیچ کس نگو…
حتی چشمات!
چون اونم اشک می ریزه و رسوات می کنه.
غمگینم هماننددلقکی ک روی صحنه چشمش ب عشقش افتاد ک بامعشوقش ب اومیخندد¥
غمگینم همانندِ
مترسکی که به کلاغ گفت;
هر چقدر دوست داری نوکم بزن ولی تنهایم مگذار…!
غمگینم! وقتی تمام جفتهای دنیا "تنهاییم"رابه رخم میکشند، حتی کفشهایم!!
غمگینم, مانند عکسی در اعلامیه ی ترحیم که لبخندش همه را می گریاند!
غمگینم….
مثل مرده ای که توان تسلی دادن
به بازماندگانش را ندارد…
ف ا صله. دورت نکرده
چون تو قلبم جا خوش کردی
فاسد بودن فقط به تن فروشی نیست…. 
گاهی وقتا به فروختن خاطرات قدیمی،… 
به بهای ورود یک تازه وارد است…!!!
فراموشت ­ کردم
دیگر پشت هیچ پنجره ای در انتظارت ­ نیستم
فقط شاید بعدها با لبخندی تلخ
یادت کنم…
فراموشش کرده ام… فقط گاهی اسمش را که میشنوم، میشکنم…
فردا شب لیله الرغایب امیدوارم همه به آرزوهاشون برسن منم این مصیبتی که واسم پیش اومده تموم شه خدا از همه گناهام بگذره تو رو خدا دعا کنین واسم
فرشته ها هم بی حجابند
برای پاک بودن نیازی به پوشش نیست
نجابت ذاتیست
فرقی نمیکند پُشت میله ها باشی
یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن
وقتی که آرزوهایت
در حبس باشند.
فریاد سبز ما در گوش کسی اثر نکرد!
جیغی بنفشمگر این بار بشنوند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فریادها مرده ند. سکوت جاریست, تنهایی, حاکم سرزمین بیکسی است. می‌گویند خدا تنهاست. ما که خدا نیستیم پس چرا از همه تنها تریم.
فقط ترک های پاهایم می داند برای رفاقت تا کجا رفته ام. چه سودی دارد چراکه این ترک ها از خیانت رفقایم پر شده اند.
فقط دو کلمه نمیدونم چی شد"عاشقش شدم… "
فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است دلت که گیر کسی باشد همیشه می گیرد.
فقط کسی قدرت درک کسی رو داره که دردش رو چشیده باشه…
فقط یه مردادیه که همه رو آروم میکنه اما وقتی خودش دلش گرفتس کسی آرومش نمیکنه!!
به سلامتی همه ی مردادیا…
فهمیدم زندگی شوخ ولی شوخی نداره…
زندگی پول ولی پولی نداره…
تیک تاک (اهنگ فهمیدم)
فکر نکن ک فقط تو قشنگیا،
منم غرور دارم…!
فکر کردم عاشقم شدی….
بعدها فهمیدم تاب تاب دلم را شنیدی، ذوق کردی، فکر بازی به سرت زد….
قاصدک حرف دلم را تو فقط می دانی… نامه ی عاشقیم را تو فقط می خوانی… قاصدک هیچ کس با من نیست همه رفتند… تو چرا می مانی…
قانعم!! 
اوقسمت من نبود!! 
مال مردم بود! 
قربان دلم که مال مردم خور نیست.
قبل از ان که جنازه ام را به خاک بسپارند وصیت میکنم روی قبرم بنویسید :چقدر گفتم:
بی تو میمیرم…..
قبلا خیلی باحال بود ولی ما نبودیم
بعدنا هم خیلی باحاله ولی ما نیستیم!
قبلانا ما بچه بودیم چقد از مادربزرگمون میترسیدیم حق نداشتیم دست به وسایلش بزنیم اما دیروز بچه خواهرم به مامانم میگه تو حرف نزن!!?!
قبول دارید؟!! دل دله هیچ کاریش نمیشه کرد! هیچ وقت نمیخواد حقیقت رو باور کنه!
قدر پاهایت را بدان!
من به پای تو چه شب و روزها که نسوختم…
قدم زدن زیربارون راخیلی دوست دارم چون راحت میتونی اشک بریزی وکسی متوجه اشکات نمیشه.
قدیما حرفا شیرین چون عسل بود
میون مردم این ضرب المثل بود
با یه گل بهار نمیشه، بی وفا که یار نمیشه
واسه عاشقا هیچ دردی، درد انتظار نمیشه
قدیما پسرا باده هزار تومن زن میگرفتن امروز با ده تومن به آدم فحشم نمیدن چه برسه به زن
قرار است که در شهر یک میدان به نام من بزنند!!! با تشکر از تمام رفیقانی که مرا دور زدند…
قرارمان یک مانور کوچک بود، قرار بود تیرهای نگاهت مشقی باشد! اما ببین… یک جای سالم برقلبم نمانده است!
قربون خدای بزرگم برم که اگه خطا کنم
نهایت قهرش بین دو اذانه و دوباره صدام میکنه…
قربونت برم خدا انقدر روی زمین غریبی….
من چی بگم
قربونت برم خدایا! که هر وقت اومدی مچمو بگیری، به جاش دستمو گرفتی…
قرعه کشی تمام شد…
تو به اسم دیگری در آمدی…
تقدیر جای خود,
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی!!!
قسمتی از متن موجود نیست*
بقیه متن هم موجودنیست*
اصلا متنی موجود نیستی*
بهونه بود تا بدونی فقط بیادتم*.
قشنگترین لحظات رو کسی به تو میده که بتونه غمگینترین لحظات رو از تو بگیره
قشنگی فاصله ها به این است که گاهی یادمان می اندازد
که کسی هست تا دلتنگش شویم
قصه ی زلف تو و شرح پریشانی من….
قصّه خوابیدن " وجدان ها "، رویِ خوابیدن اصحاب کهف را سفید کرده…!!!!
قطار راهت را بگیر و برو، نه کوه توان ریزش دارد، نه ریزعلی پیراهن اضافه، هیچ کس مثل سابق نیست.
قطار!
راهت را بگیر و برو دیگر نه کوه توان ریزش دارد! نه ریز علی پیراهن اضافه! هیچ چیز مثل سابق نیست هیچ چیز!!!!
قفسم را به یکی گوشه صحرا ببرید.. ترسم از درد دل من چمن آتش گیرد
قلب آدما مثل قلکه
سکه ی محبت کسی توش افتاد
نمیشه درش آورد
مگه بشکونیش!
قلب عزیز لطفا ساکت…………
درهمه کارها دخالت نکن! همین که خون پمپاژ میکنی کافیست….. اگرهم خسته شدی اجبار به کارنیست….

همچنین ببینید

دلتنگی – 05

بدون من هوا سرده…. الان داغی نمیفهمی…بر انچه گذشت انچه شكست انچه نشد انچه ريخت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.